فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۱٬۹۸۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
عدالت آموزشی همواره کانون توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده است. رشد نظریات فلسفی و آموزشی جدید نیز، به امکان تحقق بیشتر عدالت آموزشی کمک کرده است، بر این اساس؛ هدف از این مقاله بررسی جایگاه عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر سازنده گرایی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، عدالت آموزشی را در دو پارادایم پوزیتیویستی دنیای مدرن و پارادایم سازنده گرایی دنیای پست مدرن امروز مورد بررسی قرار می دهد. نتایج پژوهش نشان داد که اگرچه عدالت آموزشی در جامعه مدرن با بهره گیری از پارادایم پوزیتیویسم از طریق قوانین عام و تعمیم پذیر و دسترسی همگانی به آموزش تا حدودی تحقق یافت، اما ناکارآمد بودن آن، سبب شد تا در جامعة پست مدرن، با بهره گیری از پارادایم سازنده گرایی و با استفاده از موضع گیری های نظریه نقادی و با توجه خاص به اصالت انسان و تفاوت های فردی او به عنوان یک پارادایم نو ظهور در تعلیم و تربیت، فشارهای اجتماعی و بی عدالتی های ناشی از عدم توجه به تفاوت های فردی، به مقدار زیادی کاهش یابد؛ بنابراین به نظر می رسد تحول نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر سازنده گرایی در عصر حاضر عدالت آموزشی را بیش از پیش تحقق بخشیده است.
نقش رهبری تحولی در آمادگی کارکنان برای تغییر در مدارس ابتدایی
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک رهبری تحولی مدیران با آمادگی معلمان و کارکنان دبستان برای تغییر بود. در این پژوهش همبستگی شرکت کنندگان از بین معلمان و کارکنان دبستان های جوانرود از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از دو پرسشنامه رهبری تحولی (MLQ) بس و همکاران و پرسشنامه نگرش نسبت به تغییر سازمانی دونهام و همکاران به دست آمد و تحلیل نهایی بر روی 159 پرسشنامه گردآوری شده انجام شد. پایایی دو پرسشنامه براساس فرمول آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0 و 87/0 محاسبه شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین سبک رهبری تحولی مدیران و آمادگی کارکنان برای تغییر رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین براساس آزمون رگرسیون چندگانه با شیوه گام به گام مشخص گردید که ابعاد سبک رهبری تحولی قادر به پیش بینی تمام مؤلفه های آمادگی برای تغییر است. مدیران مدرسه می توانند با به کارگیری این سبک رهبری زمینه بروز و ارتقای آمادگی تغییر شناختی، احساسی و رفتاری را در بین کارکنان خود فراهم کنند.
ارزیابی ارتباط ابعاد سرمایه اجتماعی با آوای سازمانی در بین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی ارتباط ابعاد سرمایه اجتماعی و آوای سازمانی در بین کارکنان دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه در سال 96- 95 انجام پذیرفت. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. نمونه این پژوهش شامل 186 نفر از کارکنان دانشگاه علوم پزشکی که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم دانشکده ها انتخاب شدند. ابزار گرداوری اطلاعات پژوهش پرسشنامه استاندارد سرمایه اجتماعی ناهاپیت و گوشال (1997) و آوای سازمانی کاتارین هامس (2012) بود. روایی ابزار به صورت محتوایی مورد تأیید متخصصان و پایایی آن با روش ضریب آلفای کرونباخ سرمایه اجتماعی (95/0)، آوای سازمانی (96/0) تعیین و تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss V. 21 از طریق آزمون همبستگی پیرسون انجام پذیرفت. نتایج نشان داد که در سطح خطای 5 درصد بین ابعاد سرمایه اجتماعی با آوای سازمانی در دانشگاه علوم پزشکی رابطه ی مثبت و معناداری وجود دارد (001/0P≤). همچنین بر اساس مدل رگرسیون ابعاد سرمایه اجتماعی تأثیر معنی داری بر روی آوای سازمانی داشت و بیشترین میزان پیش بینی آوای سازمانی مربوط به بعد شناختی سرمایه اجتماعی بود (48/0= R 2).
مقدمه ای برای ایجاد ساختارهای میان رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر الگوهای سازمانی آموزش عالی بیش از گذشته توسعه یافته اند. تنوع و تعدد در ساختارها و الگوهای سازمانی آموزش نشان دهنده گرایش اجتماعی در حوزه سیاست ها، رویکردها، فرایندها و شیوه های آموزش عالی است. در این فرایند، نهادهای آموزشی و علمی جدید شکل گرفته اند و با گسترش سازمان ها و شبکه های آموزشی و علمی، انحصارگرایی دانشگاه مدرن در ارائه آموزش های عالی به چالش افتاده است. میان رشته ای و فعالیت های مرتبط با آن یکی از متغیرهای اصلی بشمار می روند که در چند دهه اخیر ساختارهای سازمانی آموزش عالی را با تغییر و تحول روبرو کرده اند. در این راستا دانشکده ها و دانشگاه ها به شکلی فزاینده به ارائه برنامه های «میان رشته ای» به عنوان شاخص ظرفیتشان برای آماده ساختن نسلی از متفکران و متخصصان با ویژگی های همچون: تفکر انتقادی، مشارکت، رهبری مشارکتی و پژوهش میان رشته ای می پردازند. در فرایند شکل گیری و بسط این پدیده، بنیادهای معرفتی و روشی آموزش و نوع ارتباط و تعامل میان زیرسیستم های آموزشی به دلیل ماهیت و خصلت درونی آنها بیش تر با تغییرات و دگرگونی مواجه شده اند. پذیرش الگوهای رفتاری آموزش های میان رشته ای؛ آموزشی، پژوهشی، سایه، دورگه و نامرئی در درون ساختارهای سازمان یافته دانش (رشته ها) نمود و مثال این گزاره است.
نقش راهبردهای مدیریت منابع یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله حاصل پژوهشی به منظور بررسی نقش راهبردهای مدیریت منابع یادگیری در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان متوسطه است. روش پژوهش از نوع مطالعات توصیفی - همبستگی بود. جامعة آماری پژوهش را دانش آموزان دوره متوسطه شهرستان سمنان به تعداد 29351 نفر تشکیل می داد. روش نمونه گیری خوشه ای، چند مرحله ای بود. حجم نمونة آماری بر اساس جدول کرجسی - مورگان، با در نظر گرفتن خطای 05/0 = α؛ و خوشه ای بودن روش نمونه گیری، قریب به 400 نفر در نظر گرفته شد که پس از تکمیل و پالایش، تعداد 389 پرسش نامه قابل تحلیل بود. برای جمع آوری داده ها؛ از پرسش نامه راهبردهای مدیریت منابع پینتریچ، اسمیت، گارسیا و مک کیچی (1993) بازنویسی شده به وسیلة دانکن و مک کیچی (2005) استفاده شد که شامل 19 گویه در قالب 4 زیرمقیاس است. مقادیر پایایی برای زیرمقیاس ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ بیشتر از 61/0 محاسبه شده است. معدل کل دانش آموزان در پایان سال تحصیلی به عنوان معیار پیشرفت تحصیلی در نظر گرفته شد. برای تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چندگانه - مدل ورود هم زمان استفاده شد. نتایج نشان داد که زیرمقیاس های مؤلفه راهبردهای مدیریت منابع یادگیری شامل مدیریت زمان و محیط مطالعه، تنظیم تلاش، یادگیری از همدرسان و کمک طلبی با اطمینان 99 درصد به گونه معنی داری توان تبیین واریانس پیشرفت تحصیلی را به میزان 31 درصد دارا هستند (55/0=R، 1/42=(384 و 4)F و 01/0>P).
رابطه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی و عملکرد شغلی کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات با خودکارآمدی و عملکرد شغلی در بین کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور است. جامعه آماری پژوهش شامل 226 نفر از کارکنان ستادی سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور بوده که از این تعداد 135 نفر مرد و 91 نفر زن به صورت تصادفی انتخاب شدند. پژوهش، کاربردی و از نوع پیمایشی بوده است. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه محقق-ساخته 28 سؤالی فناوری اطلاعات و ارتباطات، پرسشنامه 17 سؤالی خودکارآمدی عمومی شرر و پرسشنامه 15 سؤالی عملکرد شغلی پاترسون بود. ضریب پایایی محاسبه شده در این پژوهش برای پرسشنامه های فناوری اطلاعات و ارتباطات، خودکارآمدی و عملکرد شغلی به ترتیب 917/0، 740/0 و 876/0 بوده است. در تجزیه وتحلیل داده ها جهت بررسی تفاوت میانگین در بین مردان و زنان از آزمون t نمونه های مستقل، برای تشخیص نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف و برای سنجش رابطه بین متغیرها و جهت آن از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد اختلاف معناداری در سطح میانگین متغیرها بین مردان و زنان وجود نداشته است. ارتباط معناداری میان کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات و زیر مؤلفه های آن با خودکارآمدی و عملکرد شغلی وجود داشته است و تنها در خصوص ارتباط زیر مؤلفه های میزان استفاده از اینترنت و سرویس های اینترنتی با عملکرد شغلی، ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج پژوهش به تأثیر مثبت متغیر پیش بین در متغیرهای ملاک اشاره داشته است.
عوامل، ملاک ها و نشانگرهای الگوی بومی اعتبارسنجی نظام آموزش عالی ایران
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر بر اساس روش نظریه زمینه ای، به احصاء عوامل، ملاک ها و نشانگرهای شرایطی (علی، زمینه ای و مداخله گر) اعتبارسنجی از دیدگاه کنشگران آموزش عالی پرداخته ایم. مطالعه حاضر با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه اجتماعی بر این نکته تأکید دارد که افراد خارج از محیط دانشگاه، نمی توانند مؤلفه های اعتبارسنجی را پیشاپیش شناخته و آن را درک کنند. زیرا این کنشگران آموزش عالی هستند که محیط اجتماع علمی خود را خلق کرده و آن گونه که می خواهند تفسیر می کنند. بر این اساس، هر گونه پیش فرض در خصوص نظام اعتبارسنجی، نمی تواند بیانگر ذهنیت و درک عاملان جامعه ی دانشگاهی باشد. به دیگر سخن، در این پژوهش به دنبال این بوده ایم که کنشگران آموزش عالی عوامل، ملاک ها و نشانگرهای شرایطی اعتبارسنجی (علی، زمینه ای و مداخله گر) را چگونه می بییند، و چه تلقی و برداشتی از آن دارند. داده های پژوهش حاضر از چهار منبع به دست آمد، که عبارت اند از، مصاحبه، مشاهده، یادداشت برداری و اسناد. به همین منظور، داده های حاصل از مصاحبه ها، مشاهدات، یادداشت ها و اسناد را به داده های متنی تبدیل کردیم. پس از آن، به منظور بررسی نظام مند توده بزرگی از داده های گردآوری شده از طریق روش نظریه نظریه ی زمینه ای به مقوله بندی داده ها پرداختیم. ابتدا به کدگذاری باز، سپس، به کدگذاری محوری و انتخابی اقدام کردیم. بر این اساس، 691 نشانگر، 98 ملاک و 11 عامل متناسب با ویژگی های بومی نظام آموزش عالی ایران تعیین شدند.
قانون طلایی تدارک حمایت از دانش آموزان با نیازهای ویژه در کلاسهای فراگیر: از دیگران آنطور حمایت کنید که دوست دارید از شما حمایت کنند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای لحظه ای فرض کنید که مدرسه شخصی را مسئول حمایت از شما در طول هفته نموده است . حالا تصور کنید که شما نباید روی حرف آن شخص حامی حرفی بزنید . یا فرض کنید کسی مرتباً در محل کار شما ایستاده است تا از شما بصورت انفرادی حمایت نماید. این شخص در همه فعل و انفعالات شما حاضر خواهد بود . همانند نگهبانی بر کارهای شما نظارت خواهد نمود . این شخص حامی ممکن است همچنین بصورت شفاهی وظایف شمارا متذکر شود.با این توصیف به نظر شما: - آیا شما مستقل تر خواهید شد یا وابسته تر؟ - این نوع حمایت روابط شما با همسالانتان را چگونه تغییر خواهد داد؟ - آیا این نوع توجه باعث کاهش حریم خصوصی و آزادیتان نخواهد شد؟ - حضور این شخص چه اثری روی خلاقیت شما خواهد گذاشت ؟ - در این لحضات آیا شما احساس اعتماد به نفس از اینکه کسی شما را حمایت میکند خواهید داشت؟ - آیا شما فکر میکنید که ممکن است باعث توسعه رفتار منفی شوید؟ حالا فرض کنید که چگونه حضور شما روی دانش آموزانی که شما از او حمایت میکنید، اثر می گذارد؟ فراگیر سازی یک روش فکر کردن، عمل کردن ، تصمیم گرفتن در باره کمک به هر دانش آموزی که به حمایت نیاز دارد می باشد. مربیان باید حمایت های خود را با این دیدگاه تدارک ببینند. برای اجرای قانون طلایی حمایت، مربیان باید بتوانند خود را در موقعیت کسانی که این حمایت ها را دریافت میکنند، قرار دهند. مربیان باید بتوانند در مورد چگونگی حمایتهایی که در موقعیت قرار گرفته به آن نیاز دارند تفکر کنند و ببینند که آرزو دارند که چگونه حمایت شوند.و سپس با بصیرت کامل طرحی برای حمایت های خود بریزیند. با علم و دانش ، ابتکار و خلاقیت، و دانستن قاعده طلایی حمایت مربیان خواند توانست حمایتهای خود را به طور موثری تدارک ببینند که این کار متضمن این است که فلسفه فراگیر سازی را به درستی درک کنیم .
پیش بینی مهارت های مدیریت زمان انجام تکالیف درسی بر اساس مدل کوپر در دانش آموزان دختر دورة متوسطة اول تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهارت های لازم برای موفقیت تحصیلی دانش آموزان مدیریت زمان است. این مهارت از جمله مؤلفه های خودتنظیمی یادگیری دانش آموزان است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نقش عوامل مختلف مدل کوپر در مهارت مدیریت زمان دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی با روش همبستگی انجام گرفت. آزمودنی های پژوهش، شامل 400 دانش آموز دختر بودند که به وسیلة نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای از نواحی آموزش و پرورش تبریز انتخاب شدند. از پرسش نامة پس خوراند فراهم شده از طرف معلمان (تراوتین و همکاران، 2006)، جهت گیری انگیزشی (ژو، 2010)، مقیاس تنظیم محیط (ژو، 2010) و مقیاس مدیریت زمان تکالیف (ماکان، 1994) برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش های آماری آزمون معناداری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که ابتکار عمل در تنظیم محیط، پس خوراند فراهم شده از طرف معلمان و جهت گیری انگیزشی یادگیری مطالب درسی پیش بینی کننده مهارت مدیریت زمان تکالیف درسی دانش آموزان است. این متغیر ها 26 درصد واریانس مهارت مدیریت زمان تکالیف درسی را تبیین می کنند.
شناسایی ویژگی ها و ابعاد مدارس اسلامی در ایران به همراه ارائة الگوی مطلوب مدرسه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور شناسایی ویژگی های مدارس اسلامی در ایران و ارائة الگوی مطلوب مدرسة اسلامی ، این پژوهش به روش توصیفی- پیمایشی و با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل مصاحبة عمیق، مشاهدات میدانی امکانات و تجهیزات و کلاس های درس، و یادداشت برداری و بررسی اسناد، در میان مدارس اسلامی- که به صورت کاملاً غیردولتی و زیر نظر مؤسسه های فرهنگی- آموزشی اداره می شوند- اجرا شد. روش نمونه گیری از نوع در دسترس و حجم نمونه 23 مدرسه از تهران، اصفهان، و مشهد بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش توصیفی و ارائة درصد فراوانی در هرکدام از ویژگی های احصاشده استفاده به عمل آمد. نتایج نشان داد که مدارس اسلامی مورد بررسی دارای ابعادی از جمله ارتباطات، فوق برنامه و پرورشی، مؤلفه هایی از قبیل نمادهای هویتی سازمانی و تنوع برنامة درسی و ویژگی هایی مثل ملاک های خاص گزینش کارکنان و دانش آموزان و تأکید بر تربیت دینی و اخلاقی و اجتماعی و سیاسی دانش آموزان هستند. این ابعاد، مؤلفه ها، و ویژگی های احصاشده در قالب الگوی یک مدرسة اسلامی مطلوب ارائه شد.
رابطه فن آوری اطلاعات و توانمندسازی روان شناختی مدیران آموزش و پرورش منطقه یک ساری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه فن آوری اطلاعات و توانمندسازی روان شناختی مدیران آموزش و پرورش منطقه یک ساری بوده است. روش انجام پژوهش از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، 220 نفر از مدیران آموزش و پرورش منطقه یک ساری در سال تحصیلی 93-1392، در نظر گرفته شده است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده و حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان، 136 نفر تعیین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه 15 سؤالی محقق ساخته فن آوری اطلاعات با پایایی 0/91 و پرسش نامه استاندارد توانمندسازی روان شناختی اسپریتزر که پایایی آن در ابعاد شایستگی 0/88، مؤثر بودن 0/89، معنی دار بودن 0/86، خودسامان دهی 0/88 و اعتماد 0/84 به دست آمد، بود. توصیف و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی شامل آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون خطی انجام شد. نتایج نشان داد که بین فن آوری اطلاعات با توانمندسازی روان شناختی، احساس معنی دار بودن، احساس مؤثر بودن، احساس سامان دهی و احساس اعتماد مدیران آموزش و پرورش منطقه یک ساری رابطه معنی داری وجود دارد. اما، بین فن آوری اطلاعات با احساس شایستگی مدیران رابطه معنی داری به دست نیامد.
نقش تفکیک جنسیتی بر پیشرفت تحصیلی و مقبولیت اجتماعی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع تفکیک یا مختلط بودن جنسیت در مدارس ابتدایی، اهمیت زیادی دارد. بنابراین، در بین پژوهشگران سراسر دنیا، علاقه روزافزونی به تحقیق در زمینه این موضوع وجود دارد. با وجود این، مرور دقیق پیشینه پژوهشی در ایران نشان میدهد که، تاکنون در این رابطه پژوهشی صورت نگرفته است. پیشرفت تحصیلی و مقبولیت اجتماعی، دو متغیر مهمی هستند که در این پژوهش، تأثیر نوع مدرسه بر آنها مورد بررسی قرار می گیرد. طرح پژوهش حاضر، از نوع علّی - مقایسه ای است. جامعه آماری آن را کلیه دانشآموزان دختر و پسر پایه پنجم و ششم ابتدایی که در سال تحصیلی 92-91 در شهر شهریار مشغول تحصیل بودند، تشکیل میدهند. از این تعداد، 279 دانش آموز (نیمی در مدارس مختلط و نیمی در مدارس تفکیک) به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحلهای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری دادهها، از مقیاس اصلاح شده مقبولیت اجتماعی فورد و رابین استفاده شد. برای تحلیل داد هها نیز از تحلیل واریانس دوراهه استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد دانش آموزانی که در مدارس تک جنسیتی هستند در مقایسه با دانش آموزانی که در مدارس مختلط هستند، پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. همچنین، مقایسه دختران و پسران نشان داد که دختران در مقایسه با پسران، مقبولیت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی بهتری دارند. این امر، هم در مدارس مختلط و هم در مدارس تک جنسیتی دیده شد.
بررسی رابطة سبک های رهبری مدیران با یادگیری سازمانی در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطة سبک های رهبری مدیران با یادگیری سازمانی در مدارس مقطع متوسطة شهرستان ری است. این پژوهش از نوع توصیفی– همبستگی بوده و جامعة آماری آن معلمان و کادر اجرایی دبیرستان های دخترانه و پسرانة شهرستان ری است و 738 دبیر از میان 1792 نفر به عنوان نمونة پژوهش در نظر گرفته شدند. برای تعیین سبک رهبری و یادگیری سازمانی از دو پرسشنامة محقق ساخته استفاده شد. برای تعیین پایایی از تحلیل عاملی و روش لوپ استفاده شد و در نهایت، پایایی محاسبه شده برای پرسشنامة سبک رهبری به روش آلفای کرونباخ 87/0 و برای پرسشنامة یادگیری سازمانی 94/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش آمار توصیفی و آمار استنباطی(رگرسیون چندگانه به روش گام به گام و ضریب همبستگی پیرسون) به کار گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد بین سبک های رهبری مدیریتی، مشارکتی، تبادلی، اخلاقی، پست مدرن، و اقتضایی با یادگیری سازمانی رابطة معنادار و مثبت وجود دارد و این متغیرها در مجموع 63 درصد واریانس یادگیری سازمانی را تبیین می کنند. رهبری مشارکتی بیشترین سهم را در تبیین یادگیری سازمانی دارد(45 درصد). به بیان دیگر، مدارسی که مدیر آنها دارای سبک رهبری مشارکتی است، از یادگیری سازمانی در حد مطلوبی برخوردار هستند.
توسعه سلامت سازمانی بر پایه مدیریت دانش مدیران دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه سلامت سازمانی با مدیریت دانش مدیران دانشگاه علامه طباطبایی انجام گردید. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه ی جمع آوری داده ها توصیفی _ همبستگی است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران آموزشی و پژوهشی در دانشگاه تعداد 70 نفر بودند و از این تعداد 61 نفر به پرسش نامه ها پاسخ داده و داده های آن ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه (محقق ساخته) سلامت سازمانی با پایایی 94/0 و مدیریت دانش با پایایی 91/0 جمع آوری و از طریق آزمون هایt تک نمونه ای، فریدمن، مجذورکای، رگرسیون خطی همزمان و همبستگی بنیادی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش بیانگر این بود که وضعیت سلامت سازمانی و هفت مؤلفه (روحیه، تاٌکید علمی، ملاحظه گری، ساختاردهی، حمایت منابع، نفوذ مدیر، یگانگی نهاد) و مدیریت دانش و سه مؤلفه آن (خلق دانش، انتشار دانش، کاربرد دانش) در سطح پایینی قرار دارد. در رتبه بندی مؤلفه های سلامت سازمانی، مؤلفه ملاحظه گری مدیران بالاترین رتبه و مؤلفه یگانگی نهاد مدیران در پایین ترین رتبه و مؤلفه های روحیه، تاٌکید علمی، ساختاردهی، حمایت منابع و نفوذ مدیر به ترتیب در رتبه های دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم قرار دارند؛ در مجموعه مؤلفه های مدیریت دانش، مؤلفه انتشار دانش در رتبه یکم، مؤلفه کاربرد دانش در رتبه دوم و مؤلفه خلق دانش در رتبه سوم قرار گرفته اند. همچنین متغیرهای فردی با سلامت سازمانی و مدیریت دانش رابطه ای ندارد. و در نهایت با استفاده از مدل همبستگی بنیادی بین سلامت سازمانی و مدیریت دانش رابطه مثبت وجود دارد.
ذهنیت فلسفی مدیران مدارس متوسطه آمل در ارتباط با روحیه دبیران در پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف «بررسی رابطه ذهنیت فلسفی مدیران مدارس با روحیه دبیران در مدارس متوسطة پسرانة آمل برای پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم» به روش توصیفی- همبستگی در سال تحصیلی92-91 صورت گرفته است. در واقع هدف اصلی بررسی اهمیت الگوی مدیریت آموزش علوم با توجه به بعد پذیرش آن توسط دبیران و اهمیت داشتن ذهنیت فلسفی مدیران برای حمایت و ایجاد این روحیه پذیرش است. جامعة آماری پژوهش850 نفر از معلمان و 86 مدیر آموزش و پرورش شهر آمل بوده، که تعداد 270 معلم و 60 مدیر بر اساس جدول مورگان انتخاب شدند (936). ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامة ذهنیت فلسفی رجایی پور و سیف هاشمی (1382) و هم چنین پرسشنامة محقق ساختة روحیة دبیران برای پذیرش الگوی مدیریت آموزش علوم می باشند که پایایی آنها از راه ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 81/. و 78/. بدست آمد. جهت تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از آن است که بین ذهنیت فلسفی مدیران با روحیه الگوپذیری دبیران هم چنین بین مؤلفه های جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری مدیران با روحیه الگوپذیری دبیران رابطة مثبت و معنی داری وجود دارد. سرانجام نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از آن بود که بعد جامعیت با ضریب بتای 43/0 سهم معناداری در پیش بینی روحیة الگوپذیری دبیران دارد.
تحلیلی بر وضعیت ابعاد مدیریت دانش در نهادهای آموزش عالی و بررسی رابطه آن با نوآوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تغییرات سریع امروزی سازمان هایی موفق خواهند بود که بتوانند خود را با این تغییرات انطباق داده و از قدرت نوآوری لازم برخوردار باشند. در دانشگاه ها و نهادهای آموزش عالی نیز نوآوری و خلاقیت از اهمیت والایی برخوردار است. بنابراین، جهت تحقق این هدف، این نهادها باید در زمینه اشاعه، نشر دانش و انتقال آن به جامعه و نسل های جوان بیش از پیش تلاش و کوشش کنند. با توجه به اهمیت نوآوری در نهادهای آموزش عالی این پژوهش تلاش دارد تا اثر ابعاد مدیریت دانش را بر نوآوری مورد بررسی قرار دهد. بدین منظور، ادبیات و پیشینه پژوهش مورد بازبینی قرار گرفته و پس از مصاحبه با خبرگان، ابعاد فرایندی و زیرساختی مدیریت دانش شناسایی و ضمن ارزیابی ابعاد فوق در دانشگاه یزد اثر هر یک از آنها بر نوآوری فنی و اجرایی بررسی شد. این پژوهش، توصیفی- همبستگی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل اعضای هیئت علمی دانشگاه یزد می باشند. نمونه گیری در این پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انجام گرفته است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که بین تمامی ابعاد زیرساختی (فناوری، ساختار و فرهنگ) و فرایندی مدیریت دانش (خلق دانش، تسخیر دانش، ذخیره دانش و ...) با نوآوری (فنی و اجرایی) رابطه معنی داری وجود داد. علاوه بر این نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین ابعاد فوق، فرهنگ و فناوری بیش ترین تاثیر را بر توسعه نوآوری دارند. این درحالی است که وضعیت ابعاد مذکور در دانشگاه یزد نامطلوب می باشد
بررسی روش ها و ابزارهای آموزش مجازی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش از دیدگاه اساتید دانشگاه آزاد واحد خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی روش ها و ابزارهای بکارگیری آموزش مجازی به منظور ارتقاء کیفیت آموزش از دیدگاه اساتید دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده و ارائه زیرساخت های پیشنهادی موردنیاز، می باشد. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی اساتید هیات علمی تمام وقت یا پاره وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد خدابنده شامل36 نفر می باشد. نمونه آماری اساتید به علت محدود بودن آنها برابر با جامعه آماری آنها می باشد. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود، که پس از محاسبه روایی و پایایی، بین افراد نمونه گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات در دو سطح توصیفی و استنباطی صورت گرفت. نتایج نشان دادند که میان ابزارها و روش های گوناگون بکارگیری آموزش مجازی با ارتقاء کیفیت آموزش ارتباط معنی دار مثبتی وجود دارد. هم چنین یافته ها مشخص کردند که هیچ گونه رابطه معنی داری بین متغیرهای سن، جنسیت، رشته، مقطع و سابقه تدریس اساتید با نمره کلی پرسشنامه وجود ندارد. به عنوان نتیجه کلی، پیاده سازی و بکارگیری روش ها و ابزارهای آموزش مجازی درکنار فرایند تدریس می تواند به عنوان یک ابزار کار آمد، به اساتید در ارتقاء کیفیت آموزش یاری رساند.
تعیین میزان گرایش اعضاء هیات علمی به فرهنگ کیفیت در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان گرایش اعضاء هیات علمی به فرهنگ کیفیت انجام گرفت. بدین منظور ابتدا مؤلفه های فرهنگ کیفیت مورد بررسی قرار گرفته و پس از تعیین مؤلفه های مذکور، میزان گرایش اعضاء هیات علمی به این مؤلفه ها بررسی شد. پژوهش ماهیتا توصیفی و روش انجام تحقیق پیمایشی بوده است. جامعه آماری شامل 456 نفر از اعضاء هیات علمی تمام وقت دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز بودند که از میان آنها 208 نفر به روش نمونه گیری ترکیبی بعنوان نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز بوسیله پرسشنامه محقق ساخته که دارای پایایی 83/0 بود جمع آوری گردید. میزان گرایش اعضای هیات علمی در تمامی مؤلفه های فرهنگ کیفیت شامل؛ وجود اهداف و معیارهای کیفیت، تعهد مدیریت ارشد به کیفیت، توسعه و توانمندسازی، مشارکت در امور و ارائه پاداش و قدردانی های لازم و هم چنین گرایش اعضاء هیات علمی به فرهنگ کیفیت بالاتر از میانگین نظری بوده و از وضعیت مطلوبی برخوردار می باشد.
رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران دوره متوسطه شهرستان ورامین انجام شده است. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است و با توجه به روش گردآوری داده ها از جمله تحقیقات توصیفی و از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر دبیران زن و مرد دوره متوسطه شهرستان ورامین به تعداد 415 نفر می باشد که از این تعداد 201 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه از طریق روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. در این پژوهش برای اندازه گیری متغیر فرهنگ سازمانی از پرسشنامه فرهنگ سازمانی تهیه شده توسط حسینی (1384) و برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه تعهد سازمانی مودی، استیرز و پورتر (1979) استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که به طور کلی بین فرهنگ سازمانی مدرسه و تعهد سازمانی دبیران رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. هم چنین تحلیل روابط بین هر یک از مؤلفه های فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی نشان داد که بین تک تک مؤلفه های ده گانه فرهنگ سازمانی با تعهد سازمانی دبیران هم رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
بررسی رابطه ساده و چند گانه توسعه ی کارکنان و تعهد سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از اهداف بلند نظام تعلیم و تربیت، بیشینه کردن تعهد کارکنان آموزشی است، بنابراین عوامل مرتبط به آن از جمله توسعه کارکنان در مدیریت منابع انسانی با اهمیت توصیف شده است. از این جهت این تحقیق با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه توسعه کارکنان با تعهد سازمانی به انجام رسیده است. روش پژوهش همبستگی است. شرکت کنندگان تحقیق 226 نفر (مرد203 و 23 زن) از کارکنان ستادی آموزش و پرورش استان و ناحیه 1 و 2 شهر زاهدان بودند که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند و به وسیله مقیاس تعهد سازمانی((OCQ آلن و می یر
(Allen & Meyer, 1990) و پرسشنامه محقق ساخته توسعه کارکنان (EDQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه ها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. نتایج حاصل از ضریب همبستگی نشان داد که توسعه کارکنان با تعهد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری دارد. هم چنین مولفه های توسعه کارکنان از جمله آموزش های رسمی،کار تیمی، مسیر شغلی، روابط بین فردی و ارتباطات سازمانی با متغیر تعهد سازمانی رابطه ای مثبت و معنی داری داشته است. نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مولفه ی کار تیمی (توسعه کارکنان) بیش ترین پیش بینی را از تعهد سازمانی داشته است.