فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۱۵ مورد.
بررسی سند برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران براساس رویکرد آموزش چندفرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تحلیل محتوای سند برنامه درسی ملی ایران، به منظور شناسایی میزان انطباق هریک از بخش-های سند با مولفه های آموزش چندفرهنگی است. بدین منظور ابتدا مبانی نظری آموزش چندفرهنگی بررسی و مولفه-های کلیدی آن استحراج گردید. سپس محتوای سند برنامه درسی ملی براساس آن مولفه ها تحلیل گردید. روش تحقیق مورد استفاده، تحلیل محتوا و واحد تحلیل نیز متن سند (صفحات) بوده است. نتایج تحلیل، حاکی از توجه نسبی سند به مولفه های آموزش چندفرهنگی است. به طوری که بخش مربوط به «روش های ارزش یابی پیشرفت تحصیلی» به طور مناسب به مولفه های آموزش چندفرهنگی توجه، اما بخش مربوط به «راهبردهای یاددهی- یادگیری» از آن غفلت نموده است. همچنین بخش های مربوط به «مبانی فلسفی و علمی»، «اصول حاکم بر برنامه های درسی و تربیتی» و «اهداف تفصیلی دوره های تحصیلی» تا اندازه ای مولفه های آموزش چندفرهنگی را منعکس ساخته اند. براساس نتایج تحلیل، در پایان مقاله پیشنهادهایی ارائه شده است.
مقایسه ایدئولوژی های برنامه درسی آیزنر با میلر: نگاهی دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در داخل حوزه تعلیم و تربیت، حوزه ای فرعی وجود دارد که «برنامه درسی» نامیده می شود. برنامه درسی به عنوان یک حوزه مطالعاتی، در زمینه مباحث نظری از اختلاف برانگیزترین حوز های معرفت بشری محسوب می شود. یکی از مباحثی که از دیرباز منشا و مصدر این اختلاف نظر بین نظریه پردازان این رشته بوده، ایدئولوژی های برنامه درسی یا نظریه های هنجاری برنامه درسی است. موضوع ایدئولوژی برنامه درسی یکی از مباحث اساسی و پر مناقشه برنامه درسی است. نگاهی گذرا به منابع منتشر شده در حوزه برنامه درسی در دهه های گذشته حاکی از آن است که به این موضوع توجه بسیار جدی شده است؛ به نحوی که آثار قابل ملاحظه ای در این زمینه به رشته تحریر در آمده است. دو تن از صاحب نظران بنامی که در این زمینه آثار معتبری منتشر نموده اند، آیزنر و میلر می باشند. مقاله حاضر بر آن است تا ضمن بررسی عمیق اندیشه های آیزنر و میلر در این زمینه، تنوع برداشت ها از ایدئولوژی های برنامه درسی و دلایل آن را به گونه ای منطقی به تصویر بکشد. برای نیل به این مقصود، ابتدا مروری بر اندیشه های هر دو صاحب نظر شده و پس از آن، با تاملی دوباره در این ایدئولوژی ها، نکات کلیدی اندیشه های این افراد استنتاج گردیده و در نهایت، با مقایسه ایدئولوژی های آیزنر و میلر، تحلیل و نتیجه گیری انجام شده است. به طور کلی، نتایج این مقایسه و ارزیابی نشان می دهد که تفاوت های اساسی و بنیادی در فلسفه و جهان بینی این دو صاحب نظر وجود دارد.
آموزش علوم تجربی و فرهنگ: تبیین انسان شناختی یادگیری علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این نوشتار تبیین «رویکرد انسان شناختی» به آموزش علوم تجربی و توضیح در خصوص کمک و تاثیر بالقوه ای است که این رویکرد می-تواند برای نگریستن به مسائل و چالش های پیش روی یادگیری و تدریس علوم تجربی داشته باشد. این رویکرد با اتخاذ نگاهی کل گرا و درونی زاویه دید و منظری جدیدی در پژوهش های علوم تربیتی را موجب می شود. برای تبیین رویکرد انسان شناختی به آموزش علوم و نشان دادن وجوه تمایز آن از دیدگاه-های ساخت و سازگرایی شخصی (دیدگاه روان شناسانه) و ساخت و سازگرایی اجتماعی (دیدگاه جامعه شناسانه) خطوط کلی بحث در قالب ابعاد معرفت شناختی، پداگوژی و روش شناسی توضیح داده شده است. در تبیین وجوه فرهنگی یادگیری علوم از ایده «گذار از مرزهای فرهنگی» ژیرو بهره گرفته شده است. این ایده، به همراه تعریفی که از یادگیری مبتنی بر رویکرد انسان شناختی ارائه شده، ابعاد تازه ای از مساله پیچیده یادگیری علوم را روشن می کند. براساس این رویکرد، می توان گفت یادگیری علوم منحصر به قابلیت های ذهنی و شناختی دانش آموزان نیست. تفاوت های فرهنگی که دانش آموزان میان دنیای زندگی روزمره و کلاس ادراک می کنند، در فهم بسیاری از مسائل و مشکلات مرتبط با یاددهی-یادگیری علوم تجربی بصیرت آفرین و مهم است. با داشتن نگاه کل-گرا، متاثر از رویکرد انسان شناختی، می توان یادگیری علوم تجربی مدرسه ای را حاصل تعامل پویا، پیچیده و پیوسته وجوه روان شناختی و شخصی یادگیری؛ زیست بوم اجتماعی کلاس درس؛ خرده فرهنگ خانواده، اجتماع محلی و مدرسه دانش آموز؛ فرهنگ ملی دانش آموز؛ و خرده فرهنگ علم و علوم مدرسه-ای دانست.
تاملی بر آراء و اندیشه های تربیتی برتراند راسل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی آراء و اندیشه های تربیتی فیلسوفان، یکی از زمینه های پژوهشی متداول در حوزه فلسفه تعلیم و تربیت و مقدمه ای برای نقد آنها می باشد. در این مقاله، با روشی توصیفی – تحلیلی به معرفی اندیشه های فلسفی برتراند راسل و بررسی دیدگاه های تربیتی این فیلسوف و ریاضیدان برجسته قرن بیستم پرداخته شده است. بر اساس یافته های پژوهش، راسل توجه به امر تعلیم و تربیت را امری فراتر از تحقق حیات آزاد و خردمندانه می داند. به زعم راسل، عصر حاضر که پراضطراب ترین عصر تاریخ برای بشریت به حساب می آید، بیش از هر زمان دیگری خلأ یک جهان بینی صحیح و ایدئولوژی بخردانه را به انسان مدرن گوشزد می کند. رهایی از چنین تنگنایی تنها از طریق تعلیم و تربیت علمی و نوسازی اجتماع امکان پذیر است. از نظر راسل در بعد فردی، پرورش روح علمی و در بعد اجتماعی، تربیت شهروندان آزاد، هدف های اصلی تعلیم و تربیت را شکل می دهند. راسل با بیان آراء تربیتی خویش به دنبال تحقق آرمان تربیتی شهروندان آزاد جهان است؛ شهروندانی که آزاداندیشی، استقلال فکر، انضباطی درونی، توانایی نگریستن به نفع شخصی از نظرگاه عامه و در یک کلام خردورزی و آزادی از مهم ترین صفت های آنان به شمار می آید. در پایان، به برخی از انتقاد های قابل طرح در نظام تربیتی راسل اشاره می شود.
نقد و بررسی عناصر برنامه درسی در رویکردهای پیشرفت گرا و محافظه کار تربیت شهروندی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی جایگاه و چگونگی عناصر برنامه درسی در رویکردهای مطرح تربیت شهروندی انجام شده است. این پژوهش از نوع نظری است که در آن از رویکرد توصیفی ـ تفسیری در تحلیل اطلاعات استفاده شده است. از مهمترین یافته های این پژوهش آن است که دو رویکرد اصلی در تربیت شهروندی وجود دارد و هر رویکرد نیز دلالت های مهمی برای عناصر برنامه درسی دارد. این دو رویکرد عبارت اند از: رویکرد پیشرفت گرا و رویکرد محافظه کار. در این مقاله جایگاه و چگونگی عناصر هدف ، محتوا، روشهای تدریس و روشهای ارزشیابی از یادگیری در این دو رویکرد مورد تحلیل و نقد قرار گرفت. با توجه به نکات و دلالت های مهم و مثبت رویکرد پیشرفت گرا توصیه شده است که در تدوین برنامه های درسی تربیت شهروندی ایران، رویکرد پیشرفت گرا مورد توجه و تاکید بیشتری قرار گیرد.
رویکرد پژوهش محور در کتاب های سال اول دوره متوسطه و مقایسه آن با اهداف آموزشی کتب موردنظر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به منظور بررسی و تحلیل اهداف و محتوای کتاب های درسی سال اول دوره متوسطه از نظر توجه به رویکرد پژوهش محور و در برداشتن مهارت های مورد نیاز پژوهش و تحقیق انجام شد. لذا روش تحقیق کیفی و برای دستیابی به تحلیلی عمیق تر از شیوه مثلث سازی استفاده شد. جامعه آماری، اهداف کلی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی، اهداف دوره متوسطه، اهداف دروس و محتوای کتاب منتخب سال اول دوره متوسطه شامل فیزیک، علوم زیستی و بهداشت، مطالعات اجتماعی، ادبیات فارسی و دین و زندگی و در نهایت مؤلفان کتب مذکور می باشد. نتایج حاکی از آن است که از میان اهداف کلی جمهوری اسلامی ایران 16/8 درصد، اهداف دوره متوسطه 45/6 درصد و اهداف دروس مورد نظر به ترتیب کتاب فیزیک 48 درصد، علوم اجتماعی 34 درصد، علوم زیستی و بهداشت40 درصد، قرآن و تعلیمات دینی 4 درصد و ادبیات فارسی نیز 16 رصد به مؤلفه های پژوهش محور اختصاص دارد. سپس محتوای کتاب های مذکور با توجه به مؤلفه های این رویکرد مورد تحلیل موضوعی قرار گرفت. بیش ترین فراوانی در مجموع کتاب ها متعلق به گویه های مؤلفه حل مساله و کم-ترین آن متعلق به گویه سعه صدر و تحمل شکست می باشد. در نهایت به منظور دستیابی به چرایی ترکیب ظهور این مؤلفه ها در کتب مورد نظر و شناسایی مشکلات و راهکارهای اجرای این رویکرد در نظام آموزشی از مصاحبه با مؤلفان کتب مذبور و تحلیل این مصاحبه مدد گرفته شد.
تبیین و نقد نظریه ی انسان برتر نیچه و دلالت های آن در تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالهی حاضر تلاشی برای تحلیل و نقد و تبیین افکار"نیچه" در قلمرو انسان شناسی است . نیچه فیلسوفی است که به مسائل گوناگون فلسفی و تربیتی توجّه کرده است, او علاقهی خاصّی نسبت به این مسائل دارد با در نظر گرفتن این حقیقت که در کشور ما تعدادقابل ملاحظه ای تحقیق در مورد انسان شناسی و تعلیم و تربیت از دیدگاه "نیچه" انجام نشده, تصمیم گرفته شد افکار این فیلسوف در قلمرو انسان شناسی و تعلیم و تربیت مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.او برخی روشهای تربیتی را برای رسیدن به مقام انسان برتر مطرح می کند از قبیل :استفاده از گفت و گو،تفکّر انتقادی، و خودانضباطی. فرضیه هایی که در این پژوهش ارائه می دهیم عبارتند از:1. هدف غایی تربیت از منظر"نیچه" ارتقای انسان به مقام انسان برتر است. 2. اصول از منظر نیچه شامل اصل آزادی، تداوم عمل مطلوب،تفکّر، اعتدال.می باشد.3. محتوای مورد تـأکید او: فرهنگ و هنر،تارسیخ،تربیت بدنی.است. 4. روشهای تربیتی مورد تـأکید او شامل: روش اجرای فعّالیّتهای مورد علاقه،روش خودکنترلی،روش تفکّر انتقادی،روش محوّل کردن وظیفه در حدّ توان،روش پرورش متوازن توانمندیها و استعدادها.است. انسان شناسی- انسان برتر- اهداف غایی-اهداف واسطهای- روشها- محتوا- نقد
نقد و بررسی رویکردهای تدریس فکورانه به منظور ارائه برنامه درسی تربیت فکور
حوزه های تخصصی:
این مقاله، با پژوهش در مورد یکی از تازه ترین نظریه های مطرح شده در تربیت معلم یعنی «تربیت معلم فکور» با بررسی نظریه ها و رویکردهای متنوعی که در این زمینه وجود دارد، تبیین تازه ای از آن ارایه داده است. و با تاکید بر قابلیت عام معلمان فکور در ادراک موقعیت و توانایی آنان در چارچوب بندی های گوناگون از مسایل و ارایه راه حل های جدید و خلاقانه برای آنها و قضاوت و ارزیابی در مورد پیامدهای این راه حل ها، که به چارچوب بندی های جدید و در نهایت به ادراک گسترده تر و تامل بیشتر و عمیق تر منجر می شود، رویکردی «فراگیر» برای تربیت معلمان فکور پیشنهاد نموده است. این پژوهش با تاکید بر جایگاه ارزنده هنر و کارورزی فکورانه در پرورش این قابلیت ها، رویکردی به عنوان مبنای برنامه درسی تربیت معلم فکور ارایه نموده است که اضلاع چارچوب نظری آن را؛ تربیت هنری؛ کارورزی فکورانه؛ روان شناسی وجودگرای ادراکی؛ و رویکرد یاددهی- یادگیری ساخت و سازگرایی تشکیل می دهند.
روش های یاددهی- یادگیری عصر اقتصاد دانایی در برنامه درسی راهبردی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، چالش ها و چشم اندازهای آموزش عالی در عصر اقتصاد دانایی را از منظر مطالعات برنامه درسی و متمرکز بر یکی از محوری ترین مقوله های آن، یعنی یادگیری و روش های آن مورد پژوهش قرار داده است. در این جهت، با تاکید بر ناکافی بودن اصلاحات مقطعی در محتوی و روش ها، سیر تحولی مفهوم یادگیری و روش های آن تا یادگیری ترکیبی در عصر اقتصاد دانایی را با مقوله ای به نام نسبیت یادگیری تبیین کرده است. این تبیین را مقدمه انتخاب رویکرد کل نگر به مطالعات برنامه درسی آموزش عالی برای یادگیری چگونه یادگرفتن (فراشناخت در یادگیری) قرار داده و یکی از چشم اندازهای تحقق آن را برنامه درسی راهبردی آموزش عالی معرفی می کند. اعتقاد مطالعه بر آن است که پیش بینی گونه های تعامل بعد روش های یاددهی- یادگیری این برنامه، شامل تنوعی از روش های یادگیری چهره به چهره، آموزش از دور سنتی و نوین با دو بعد دیگر آن یعنی محتوی و شایستگی های قابل کسب و تعمیق در دانشگاه، زمینه های فراشناخت در یادگیری را به عنوان ضرورتی برای مدیریت دانایی در رویارویی با پدیده تغییر در همه سطوح برنامه درسی فراهم خواهد ساخت. در جهت اعتبارسنجی این چشم انداز، الگوی برنامه درسی راهبردی آموزش عالی مورد اعتبارسنجی از دیدگاه 908 دانشجو و استاد از دوازده دانشگاه قرار گرفته است. در این اعتبارسنجی، شاخص اصلی برنامه یعنی اهمیت کل نگری و نمود آن در رتبه بندی بعد روش های یاددهی- یادگیری و تعامل آن با سایر ابعاد، گروه های روشی آن (سه گروه)، تنوع روش های این گروه ها (14 روش)، در دو وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی آموزش عالی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
نقد و ارزیابی مبانی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران براساس «شاخص های فطرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برخی از عناصر مهم محتوایی «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» (نگاشت سوم) را از لحاظ میزان سازگاری با مضامین اصلی فلسفه تربیت اسلامی و دلالت های آن، بررسی کرده ایم؛ بخش اول به تبیین مبنای اصلی نقد اختصاص دارد. که نخست «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» اشاره شده که اهم آن ها عبارتند از: تلقی تعاملی، تدریجی و یکپارچه از «تربیت»؛ تصویری لایه ای، تلفیقی و سیال از «هویت» و نگاه مراتبی و ذو ابعاد به «حیات طیبه» و آمادگی برای آن، نقش همه ارکان تربیت و لزوم مشارکت تمام عوامل اجتماعی در این فرآیند و نیز ضرورت هماهنگی بین انواع تربیت؛ توجه به این گونه مضامین، اقتضا می نماید که نظام تربیت رسمی وعمومی دارای خصوصیاتی باشد نظیر تاکید بر هویت مشترک، توجه به مرتبه لازم و شایسته از آمادگی عموم برای تحقق حیات طیبه، تاکید بر کسب شایستگی های پایه و تعیین اهداف در دو سطح مشترک و ویژه. این بخش هم چنین به ویژگی های برجسته برنامه درسی در نظام تربیت رسمی و عمومی می پردازد.. بخش دوم مقاله به تحلیل و نقد محتوای «برنامه درسی ملی» از نظر توجه به مضامین اصلی مندرج در «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» برای تبیین چیستی، چرایی و چگونگی جریان تربیت می پردازد. این بخش هم-چنین میزان توجه مفاد «برنامه درسی ملی» به خصوصیات تربیت رسمی و عمومی و ویژگی های برجسته برنامه درسی را بررسی نموده و شواهدی را درباره ناسازگاری و یا غفلت «برنامه درسی ملی» از این خصوصیات و ویژگی ها بیان می کند.
تأثیر رعایت اصول طراحی آموزشیبر بارشناختی موضوعات یادگیری در محیط های یادگیری چندرسانه¬ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رعایت اصول طراحی آموزشی بر بارشناختی در محیط¬های یادگیری چندرسانه¬ای می¬باشد. تحقیق حاضر شبه آزمایشی گروه¬های موازی با گروه کنترل می¬باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان رشته علوم تربیتی دانشگاه پیام نور مرکز بوکان می باشد که تعداد آن¬ها 540 می¬باشد. نمونه پژوهش شامل 180 نفر (110 مرد و 70 زن) می¬باشد که در دو گروه آزمایش (55 مرد و 35 زن) و کنترل (55 مرد و 35 زن) به شیوه نمونه¬گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش: رعایت اصول طراحی آموزشی از طریق نرم¬افزار مبتنی بر اصول چهارده¬گانه طراحی آموزشی ون مرینبور و کستر (2005) که روایی درونی (94/0) و بیرونی (81/0) آن از طریق پرسش¬نامه 72 سؤالی محقق¬ساخته مورد بررسی قرار گرفت. اندازه¬گیری شد. و بار شناختی به¬وسیله مقیاس اندازه¬گیری 9 درجه¬ای بارشناختی پاس و ون مرینبور (1994) و پاس و ون مرینبور و آدام (1994) که روایی درونی و روایی بیرونی آن به ترتیب 86/0 و83/0 بود، مورد بررسی قرار گرفت، نتیجه پژوهش نشان داد که اصول رعایت طراحی آموزشی بر کاهش بارشناختی گروه آزمایش نسبت به گروه گواه تاثیر معنی¬داری (01/0≥P) دارد.
گذار نظام برنامه ریزی درسی ایران به سمت عدم تمرکز در طراحی و تدوین برنامه ی درسی با تاکید بر برنامه ریزی درسی مبتنی بر مدرسه
حوزه های تخصصی:
نظام طراحی، تدوین و اجرای برنامه های دوره آموزش عمومی و متوسطه ایران با چالش ها و آسیب های زیادی، چه از نظر برداشت از مفهوم برنامه درسی و چه از نظر طراحی و تدوین برنامه درسی، رو به روست. از مهم ترین چالش ها و آسیب های این نظام، متمرکز بودن نظام طراحی و تدوین برنامه درسی و انعطاف نداشتن در برنامه های درسی است. برنامه های درسی کم توجه با بی توجه به تفاوت های فردی و شناختی دانش آموزان، کم توجه به تفاوت های اقلیمی، فرهنگی، اجتماعی، قومی، منطقه ای، کم توجه به تحولات علمی، آموزشی، فرهنگی در تراز جهانی، کم توجه یا بی توجه به رویکردهای جدید و تحولات حوزه برنامه درسی و انتظارات تازه از برنامه های درسی است.
گذار نظام برنامه ریزی درسی ایران به سمت عدم تمرکز در طراحی و تدوین برنامه های درسی و تاکید بر برنامه های درسی مبتنی بر مدرسه، که در حقیقت نوعی فلسفه عمل در سطح مفهومی و ادراکی نیز هست، امری حتمی است. اما فرایند تغییر به سمت تمرکز زدایی و ایجاد انعطاف نامحدود نیست و با موانع و محدودیت هایی روبهروست که مهم ترین آنها به ادراکات معلمان، سطح تخصص و توانایی آنها در استفاده از پژوهش و برنامه ریزی بر می گردد. در عین حال، برنامه های درسی باید درجه هایی از وحدت و هماهنگی ملی نیز به همراه داشته باشد.
برنامه ریزی درسی مدرسه محور: مبانی، چالشها و چشم اندازها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه نظریه های تربیتی در عمل معلم
حوزه های تخصصی:
معلم فردی آموزش دیده است که برای راهنمایی وجهت دهی تجارب آموزشی دانش آموزان رسماً مامور گردیده است .وی آخرین حلقه در فرآیند عملی سازی نظریه های تربیتی وواسطه نظام آموزش وپرورش ودانش آموزان است . کار معلم دارای ویژگی های نظام مندی وماهیتی کل گرایانه‘پیچیدگی‘عدم تعیین‘کثرت عمل‘محدودیت زمانی‘دخالت اخلاق وتعاملات اخلاقی‘ونیاز به عقلانیت است .برخی نظیر آیزنر تدریس را هنر و برخی نظیر دیوید کار آنرا باداوریهای اخلاقی که تدریس را به عقل عملی ملحق میسازد عجین میدانند.با این وصف‘اکثر صاحبنظران عمل معلم را نیازمند نظریه میشناسند واین نیاز را درجهات متفاوتی بیان مکنند.اما انچه باعث میشود که آموخته های معلمان مطابق اظهاراتشان در میدان عمل چندان کارآ نباشد عبارتنداز:1)معلمان عموماً نگرش واقع بینانه ای نسبت به نظریه ها ندارند؛2)معلمان نسبت به نظریه ها تعلق خاطر نمی یابند؛3)معلمان با موقعیتهایی که نظریه ها باید مورد استفاده قرار گیرند آشنایی کافی ندارند. برای رفع اشکالاتی از این دست است که موضوع تربیت معلم نیازمند توجهی عمیق و همه جانبه است .
تدوین و اعتبار سنجی الگوی تدوین و اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی ارزشیابی کیفیت درونی آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت درونی آموزش الکترونیکی دانشگاهی، الگو، مدل و چارچوب های ارزشیابی آموزش الکترونیکی، که در طی سال های 2009-2001 مطرح شده اند، است و عوامل موثر بر کیفیت آموزش الکترونیکی شناسایی و استخراج شده اند. سپس، کیفیت آموزش به عنوان متغیر وابسته و عوامل موثر بر کیفیت آموزشی به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. این الگو با استفاده از تکنیک دلفی اعتبارسنجی و در نهایت عوامل اساسی موثر بر کیفیت آموزش، در هشت گروه اصلی ارائه شده است. عامل انسانی، عامل زیرساختی، عامل فرهنگی، عامل قانونی، عامل اقتصادی و سیاسی، عامل مدیریت و رهبری، عامل حمایت و پشتیبانی و عامل همکاری های بین المللی، به عنوان عوامل موثر بر کیفیت آموزش، توسط 85 شناسه، کیفیت آموزش الکترونیکی را مورد ارزشیابی قرار داد. الگوی ارزشیابی هشت عاملی، در نمونه آماری با 194 دانشجو از جامعه آماری دانشجویان دوره های تحصیلی کارشناسی ارشد رشته های فنی دانشگاه های الکترونیکی تهران، که حداقل یک گروه فارغ التحصیل داشته اند، اجرا شد. نتایج نشان داد، پس از تجزیه و تحلیل داده ها، وضع کیفیت آموزش الکترونیکی دانشگاه مشخص و نقاط قوت و ضعف در هر بخش به تفکیک تعیین می گردد.
بررسی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری والدین و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش شناسایی رابطه میان انواع سبک های فرزندپروری و بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان 14 تا 17 ساله شهر اصفهان بود. نمونه این پژوهش شامل 53 نفر از دختران نوجوان و والدین آن ها بودند که از طریق نمونه گیری هدفدار انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته شامل پرسشنامه سبک های فرزندپروری باوم ریند و پرسشنامه سنجش رفتار تغذیه ای مینه سوتا بوده است. داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج تحلیل آماری داده ها نشان داد که بین سبک فرزند پروری قاطع و اطمینان بخش والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در دختران نوجوان رابطه منفی معنادار و بین سبک فرزندپروری مستبدانه والدین با بروز علائم بی اشتهایی روانی در این آزمودنی ها رابطه مثبت معنادار وجود داشت. هم چنین رابطه معناداری بین سبک فرزندپروری سهل گیرانه با بروز علائم بی اشتهایی روانی مشاهده نشد. بنابراین می توان گفت که سبک فرزندپروری والدین نقش مهمی در بروز یا عدم بروز علائم اختلال بی اشتهایی روانی و سایر زیرمقیاس های آن داشته است. هم چنین به نظر می رسد که دو سبک قاطع و اطمینان بخش و مستبدانه در قیاس با سبک سهل گیرانه نقش مهم تری در پیش بینی بروز یا عدم بروز علائم این اختلال دارند. نتایج بدست آمده بر مبنای نظریه ها مورد تبیین قرار گرفته است.
بررسی برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی از منظر چگونگی تغییر آن در سطوح مختلف برنامه درسی (مورد مطالعه: برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته آموزش ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی مورد بحث امروزی، توسعه میان رشته ای در آموزش عالی است. در سال های اخیر، تعداد زیادی دوره های میان رشته ای در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طراحی شده و در سطح دانشگاه های کشور، دانشجویان زیادی در این رشته های جدید مشغول به تحصیل هستند. اما این مسئله مطرح است که با توجه به آن که بحث تغییر برنامه درسی از سطح قصد شده به سایر سطوح، از جمله اجرا شده و تجربه شده همواره یکی از دغدغه های موجود است، در خصوص برنامه های درسی میان رشته ای از این منظر چه می توان گفت؟ هدف پژوهش حاضر این است که از طریق یک مطالعه موردی به بررسی یکی از رشته های میان رشته ای بپردازد. به این منظور، الگوی کلاین که برنامه درسی را شامل هفت سطح می داند را به عنوان چارچوب اصلی پژوهش قرار داده و با استفاده از نظریه های بارنت، تری کارسون و فولن در تغییر برنامه درسی، آن را به عنوان مبنای نظری برای بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی مفهوم پردازی می کند و مورد استفاده قرار می دهد. نتایج نشان داد که برنامه های درسی میان رشته ای در آموزش عالی، تمایل زیادی به تغییر در سطوح مختلف برنامه درسی دارد که موجب تجلی تجربیات مختلفی در دانش آموختگان این رشته ها می شود. بررسی علل این تغییر و نتایج حاصل از آن برای توسعه این رشته ها ضروری است.