فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
ارزش یابی استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نشان داده می شود که «آن چه برای اجرای برنامه درسی ملی درنظر گرفته شده» با «آن چه تجربه ملی و جهانی برای اجرای این گونه برنامه ها نشان می دهد» به چه میزان «انطباق» دارد. در این مقاله نشان داده شد که اجرای برنامه های درسی کلان با چهار سطح تصمیم گیری همراه است: تعریف دیدگاه، تعیین رویکرد، انتخاب روش و تدوین سبک اجرای برنامه درسی. گرچه شکل های مختلفی از عمل در هر مورد وجود دارد، که تجربه انبوه شده گذشتگان توفیق برخی از آن ها را در موقعیت ها و با اهداف خاص تایید می کند، اما این تجربه سبب نشده تا برای اجرای برنامه درسی ملی، دست اندرکاران متعهد به آن عمل نمایند. متولیان برنامه درسی ملی دیدگاه تفکیکی، رویکرد مهندسی، روش تدریجی و سبک اجرای برنامه با پذیرش قسمتی از برنامه جاری را مناسب اجرای برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران دیده اند. هم چنین، با آن که اجرای برنامه مستلزم کسب توافق ذی نفعان، تامین نیروی انسانی، تدارک امکانات و نظارت است؛ اما در شرح اجرای برنامه درسی ملی آن طور که باید به چهار مقوله مذکور توجه نشده است. بر این اساس، گرچه برای تنظیم و تدوین «استلزامات و اقتضائات اجرایی برنامه درسی ملی» تجربه گران بهای دو تغییر عمده نظام آموزشی و برنامه های درسی ایران در دو حکومت معاصر این کشور، علاوه بر تجربه جهانی، در اختیار بوده است؛ اما به نظر می رسد دست اندرکاران به شکلی مستقل از آن تجربه، به تدبیر امور همت گماشته و به تولید برنامه پرداخته اند.
جایگاه و نقش برنامه درسی در آموزش صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالش های اصلی که نظام آموزشی همواره با آن مواجه است، پاسخ گویی به نیازهای محیط کار است. در این مقاله چهار الگوی برنامه درسی معلم محور، شاگرد محور، برنامه محور و بازار محور با تاکید بر آموزش فنی و حرفه ای و صنعت را مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است. نتایج پژوهش نشان داد برنامه های درسی باید با مقتضیات جامعه و دنیای کار ارتباط پیدا کنند و به تقاضای بخش صنعت و نیروی انسانی ماهر و متخصص پاسخ بدهند.
نحوه ی تدوین کتب درسی روان شناسی
حوزه های تخصصی:
رویکردهای نظری در برنامه های درسی آموزش صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تولید نیروی انسانی ماهر است که با بررسی ادبیات مربوط به برنامه درسی در نظام های آموزش صنعتی همراه است و محور و زیربنای طراحی برنامه های درسی براساس نظریه های اقتصادی آموزش یا سرمایه انسانی است. اما تحولات و الزامات اخیر اجتماعی و اقتصادی در دنیای پست مدرن ضمن نقد این نظریه، طلب می کند تا مفاهیم نظری دیگری از جمله نظریه سرمایه اجتماعی، و سرمایه فرهنگی نیز به عنوان مبانی نظری طراحی برنامه های درسی در بخش صنعت مورد توجه قرار گیرد. درباره اهمیت موضوع همین بس که شواهد اخیر نشان می دهد آموزش و مهارت های مبنی بر مفروضات این نظریه ها جزو الزامات جذب در بازارکار در جامعه فراصنعتی است. علاوه بر این، در این پژوهش سعی شده ماهیت آموزش های صنعتی در دوره های اقتصادی و اجتماعی مختلف از جمله در دوره های فوردیسم و پست فوردیسم مورد بحث قرار گیرد. در این راستا مبنای اصلی بحث هم توجه به مفهوم شایستگی های کانونی در بخش-های صنعتی است. در خاتمه ضمن بررسی تطبیقی این مهارت ها در کشورهای مختلف نتیجه گیری می شود که شایستگی ها و مهارت های مستتر در برنامه های درسی در نظام های آموزش صنعتی می بایست با در نظرگیری مفروضات مطروحه در نظریه های سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی از یک طرف، و از طرف دیگر با توجه به تحولات اجتماعی، اقتصادی و صنعتی در دوره های پست فوردیسم در جامعه فراصنعتی انجام پذیرد.
بررسی نمادهای هویت ملی درکتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره متوسطه رشته های علوم انسانی، تجربی و ریاضی فیزیک در سال تحصیلی 89-1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف بررسی نماد های هویت ملی در کتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره آموزش متوسطه انجام شده است. برای این منظور با بهره گیری از روش کیفی از نوع تحلیل محتوا، تصاویر و پرسش های کتاب های درسی تاریخ و علوم اجتماعی دوره متوسطه ی سال تحصیلی 89-1388مورد بررسی، تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به نقش مهمی که نهاد آموزش وپرورش در فرآیند هویت یابی دانش آموزان، و به تبع آن کتاب های درسی که در نظام آموزشی ایران محور ورکن اساسی کار در مدارس هستند، آن چنان که شایسته است به هویت ملی متربیان نپرداخته و در متن، تصاویر و پرسش های کتاب های مورد بررسی به نمادهای هویت ملی توجه قابل قبولی مبذول نشده است. این درحالی است که حضور طولانی دانش آموزان در مدارس وتکلیفی که در مطالعه کتاب های درسی وجود دارد، فرصت بسیار مناسبی است برای مدیران وبرنامه ریزان آموزشی که از آن به نحو احسن برای هویت بخشیدن به دانش آموزان استفاده نمایند. در جامعه ای که کتاب های غیر درسی معمولاً در سبد خانواده ها جایی ندارند، جذاب بودن محتوای کتاب ها، در ارائه مقوله هایی چون هویت ملی نیز می تواند در اثر بخشی بیشتر این فرایند وگرایش نوجوانان به مطالعه این کتاب ها مؤثر باشد.
تاثیر آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی (ارائه و ترکیبی) بر حیطه های یادگیری کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای در پودمان «آشنایی با اصول الکتریسیته و انجام محاسبات»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی نظام آموزش فنی و حرفه ای تربیت نیروهایی است که بتوانند ضمن کارآفرینی، در محیط های کار از آموخته های دوره کارآموزی خود استفاده کنند. در این راستا دروس در قالب مهارت های پودمانی برنامه ریزی و به کارآموزان ارائه می گردد. شیوه آموزش در این مراکز معمولاً سنتی است لذا این پژوهش بدنبال مطالعه کارائی روش های نوین آموزشی است. اثرات آموزش مبتنی بر نقشه مفهومی (ارائه و ترکیبی) بر حیطه های یادگیری (مهارت های ذهنی، اطلاعات کلامی، راهبردهای شناختی، و نگرش از نظر گانیه) در قسمت نظری پودمان «آشنایی با اصول الکتریسیته و انجام محاسبات و آزمایش های مربوطه» از پودمان های شغل برقکار صنعتی درجه 2 مورد مطالعه قرار گرفت. آزمودنی ها از کارآموزان مراکز آموزش فنی و حرفه ای استان آذربایجان شرقی به تعداد 60 نفر (سه کلاس) و با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب گردیدند و بطور تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل قرار گرفتند. روش تحقیق نیمه تجربی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون بود. برای سنجش حیطه های یادگیری مهارت های ذهنی و اطلاعات کلامی از آزمون پیشرفت تحصیلی چندگزینه ای و تشریحی، و برای سنجش نگرش از آزمون نگرش سنج محقق ساخته استفاده گردید. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و آزمون های تعقیبی استفاده گردید. نتایج نشان داد هر دو نوع روش استفاده از نقشه مفهومی بر همه حیطه های یادگیری بجز اطلاعات کلامی بیش از روش رایج تاثیر داشتند و روش استفاده از نقشه مفهومی ترکیبی بیش از روش نقشه مفهومی ارائه بر مهارت ذهنی حل مسئله و راهبردهای شناختی تاثیر داشت.
بررسی و نقد فلسفی برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران براساس فلسفه تربیت اسلامی و دلالت های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله برخی از عناصر مهم محتوایی «برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران» (نگاشت سوم) را از لحاظ میزان سازگاری با مضامین اصلی فلسفه تربیت اسلامی و دلالت های آن، بررسی کرده ایم؛ بخش اول به تبیین مبنای اصلی نقد اختصاص دارد. که نخست «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» اشاره شده که اهم آن ها عبارتند از: تلقی تعاملی، تدریجی و یکپارچه از «تربیت»؛ تصویری لایه ای، تلفیقی و سیال از «هویت» و نگاه مراتبی و ذو ابعاد به «حیات طیبه» و آمادگی برای آن، نقش همه ارکان تربیت و لزوم مشارکت تمام عوامل اجتماعی در این فرآیند و نیز ضرورت هماهنگی بین انواع تربیت؛ توجه به این گونه مضامین، اقتضا می نماید که نظام تربیت رسمی وعمومی دارای خصوصیاتی باشد نظیر تاکید بر هویت مشترک، توجه به مرتبه لازم و شایسته از آمادگی عموم برای تحقق حیات طیبه، تاکید بر کسب شایستگی های پایه و تعیین اهداف در دو سطح مشترک و ویژه. این بخش هم چنین به ویژگی های برجسته برنامه درسی در نظام تربیت رسمی و عمومی می پردازد.. بخش دوم مقاله به تحلیل و نقد محتوای «برنامه درسی ملی» از نظر توجه به مضامین اصلی مندرج در «فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران» برای تبیین چیستی، چرایی و چگونگی جریان تربیت می پردازد. این بخش هم-چنین میزان توجه مفاد «برنامه درسی ملی» به خصوصیات تربیت رسمی و عمومی و ویژگی های برجسته برنامه درسی را بررسی نموده و شواهدی را درباره ناسازگاری و یا غفلت «برنامه درسی ملی» از این خصوصیات و ویژگی ها بیان می کند.
امکان سنجی آموزش نجوم در دوره های آموزش عمومی و متوسطه مدارس ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ی درسی روانشناسی
حوزه های تخصصی:
نقش و کارکرد ارزشیابی در مراحل تدوین برنامه درسی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: ارزشیابی برنامه درسی دارای قدمتی به اندازه فرآیند تعلیم و تربیت است. مفهوم ارزشیابی آنقدر گسترده است که انواع مختلفی از فعالیتهای ارزشیابی را که هدف مشترک همه آنها بررسی وضعیت برنامه درسی در موقعیت اجرایی خاص است، دربر میگیرد؛ بنابراین، روشها و راهبردهای ارزشیابی نیز متفاوت خواهند بود. هدف از این مقاله بررسی تفاوت روندهای ارزشیابی براساس شش مقوله مرحله تدوین برنامه، موضوع مورد ارزشیابی، معیار، نوع دادهها، روش خلاصهکردن دادهها و نقش بود. در مورد هر مقوله، گروه تدوین بر وظیفه خاصی تمرکز دارد. از این رو در هر مرحله، انواع خاصی از ارزشیابی مورد نیاز است تا اجرای موفقیت آمیز و استفاده از برنامه جدید را حمایت کند.
نتیجه گیری: هیچ مبنای نظری پذیرفته شده ای برای تجربیات اندوختهشده تعیین حداقل الزامات ارزشیابی که بایستی در تشخیص کارآیی کاربرد وسیع برنامه جدید در نظام آموزشی به کار رود، وجود ندارد و هر نظامی می بایست استانداردهای ارزشیابی را براساس شرایط خود تعیین کند.
بررسی میزان انطباق برنامه درسی رشته کارشناسی مهندسی معماری با نیازهای بازار کار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف کلی بازنگری در برنامه درسی رشته مهندسی معماری برای انطباق بیشتر با نیازهای بازار کار در این رشته صورت گرفته است. روش پژوهش کیفی است و برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با فارغ التحصیلان استفاده شد. جامعه آماری، فارغ التحصیلان رشته مهندسی معماری دانشگاه هنر اسلامی تبریز بوده است. روش نمونه گیری از نوع اشباع شده می باشد. نتایج نشان داد وضعیت فارغ التحصیلان رشته مهندسی معماری با توجه به نیازهای بازار کار، در حیطه دانشی مطلوب، مهارتی در حد نامطلوب و نگرشی نسبتاً مطلوب ارزیابی می شود. همچنین افزودن واحد کارآموزی، طرح منظر، جامعه شناسی و روان شناسی معماری، اختصاص دروس عمومیِ ویژه این رشته، افزودن دروس عملی به برخی دروس نظری و تاکید بیشتر بر دروس ساختمان 1 و 2 ، طراحی فنی، تنظیم شرایط محیطی، آشنایی با معماری اسلامی و مصالح ساختمانی از طریق افزایش تعداد واحدها به وضعیت خروجی های رشته مهندسی معماری بهبود خواهد بخشید.
روش های یاددهی- یادگیری عصر اقتصاد دانایی در برنامه درسی راهبردی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه، چالش ها و چشم اندازهای آموزش عالی در عصر اقتصاد دانایی را از منظر مطالعات برنامه درسی و متمرکز بر یکی از محوری ترین مقوله های آن، یعنی یادگیری و روش های آن مورد پژوهش قرار داده است. در این جهت، با تاکید بر ناکافی بودن اصلاحات مقطعی در محتوی و روش ها، سیر تحولی مفهوم یادگیری و روش های آن تا یادگیری ترکیبی در عصر اقتصاد دانایی را با مقوله ای به نام نسبیت یادگیری تبیین کرده است. این تبیین را مقدمه انتخاب رویکرد کل نگر به مطالعات برنامه درسی آموزش عالی برای یادگیری چگونه یادگرفتن (فراشناخت در یادگیری) قرار داده و یکی از چشم اندازهای تحقق آن را برنامه درسی راهبردی آموزش عالی معرفی می کند. اعتقاد مطالعه بر آن است که پیش بینی گونه های تعامل بعد روش های یاددهی- یادگیری این برنامه، شامل تنوعی از روش های یادگیری چهره به چهره، آموزش از دور سنتی و نوین با دو بعد دیگر آن یعنی محتوی و شایستگی های قابل کسب و تعمیق در دانشگاه، زمینه های فراشناخت در یادگیری را به عنوان ضرورتی برای مدیریت دانایی در رویارویی با پدیده تغییر در همه سطوح برنامه درسی فراهم خواهد ساخت. در جهت اعتبارسنجی این چشم انداز، الگوی برنامه درسی راهبردی آموزش عالی مورد اعتبارسنجی از دیدگاه 908 دانشجو و استاد از دوازده دانشگاه قرار گرفته است. در این اعتبارسنجی، شاخص اصلی برنامه یعنی اهمیت کل نگری و نمود آن در رتبه بندی بعد روش های یاددهی- یادگیری و تعامل آن با سایر ابعاد، گروه های روشی آن (سه گروه)، تنوع روش های این گروه ها (14 روش)، در دو وضعیت موجود و مطلوب برنامه درسی آموزش عالی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
آموزش علوم در دوره ی پیش از دبستان
حوزه های تخصصی:
بررسی معیارهای روانشناختی تالیف و تدوین کتابهای درسی دانشگاهی
حوزه های تخصصی:
معرفی کتاب: توسعه صلاحیت های کلیدی در آموزش و پرورش درس هایی چند از تجارب بین المللی و ملی
حوزه های تخصصی:
تدوین و اعتبار سنجی الگوی تدوین و اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی ارزشیابی کیفیت درونی آموزش الکترونیکی در نظام آموزش عالی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزشیابی کیفیت درونی آموزش الکترونیکی دانشگاهی، الگو، مدل و چارچوب های ارزشیابی آموزش الکترونیکی، که در طی سال های 2009-2001 مطرح شده اند، است و عوامل موثر بر کیفیت آموزش الکترونیکی شناسایی و استخراج شده اند. سپس، کیفیت آموزش به عنوان متغیر وابسته و عوامل موثر بر کیفیت آموزشی به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. این الگو با استفاده از تکنیک دلفی اعتبارسنجی و در نهایت عوامل اساسی موثر بر کیفیت آموزش، در هشت گروه اصلی ارائه شده است. عامل انسانی، عامل زیرساختی، عامل فرهنگی، عامل قانونی، عامل اقتصادی و سیاسی، عامل مدیریت و رهبری، عامل حمایت و پشتیبانی و عامل همکاری های بین المللی، به عنوان عوامل موثر بر کیفیت آموزش، توسط 85 شناسه، کیفیت آموزش الکترونیکی را مورد ارزشیابی قرار داد. الگوی ارزشیابی هشت عاملی، در نمونه آماری با 194 دانشجو از جامعه آماری دانشجویان دوره های تحصیلی کارشناسی ارشد رشته های فنی دانشگاه های الکترونیکی تهران، که حداقل یک گروه فارغ التحصیل داشته اند، اجرا شد. نتایج نشان داد، پس از تجزیه و تحلیل داده ها، وضع کیفیت آموزش الکترونیکی دانشگاه مشخص و نقاط قوت و ضعف در هر بخش به تفکیک تعیین می گردد.
بررسی برنامه درسی میان رشته ای در آموزش عالی از منظر چگونگی تغییر آن در سطوح مختلف برنامه درسی (مورد مطالعه: برنامه درسی کارشناسی ارشد رشته آموزش ریاضی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی مورد بحث امروزی، توسعه میان رشته ای در آموزش عالی است. در سال های اخیر، تعداد زیادی دوره های میان رشته ای در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری طراحی شده و در سطح دانشگاه های کشور، دانشجویان زیادی در این رشته های جدید مشغول به تحصیل هستند. اما این مسئله مطرح است که با توجه به آن که بحث تغییر برنامه درسی از سطح قصد شده به سایر سطوح، از جمله اجرا شده و تجربه شده همواره یکی از دغدغه های موجود است، در خصوص برنامه های درسی میان رشته ای از این منظر چه می توان گفت؟ هدف پژوهش حاضر این است که از طریق یک مطالعه موردی به بررسی یکی از رشته های میان رشته ای بپردازد. به این منظور، الگوی کلاین که برنامه درسی را شامل هفت سطح می داند را به عنوان چارچوب اصلی پژوهش قرار داده و با استفاده از نظریه های بارنت، تری کارسون و فولن در تغییر برنامه درسی، آن را به عنوان مبنای نظری برای بررسی تغییر برنامه درسی آموزش عالی مفهوم پردازی می کند و مورد استفاده قرار می دهد. نتایج نشان داد که برنامه های درسی میان رشته ای در آموزش عالی، تمایل زیادی به تغییر در سطوح مختلف برنامه درسی دارد که موجب تجلی تجربیات مختلفی در دانش آموختگان این رشته ها می شود. بررسی علل این تغییر و نتایج حاصل از آن برای توسعه این رشته ها ضروری است.
بررسی تطبیقی عنصر محتوا در برنامة درسی آموزش عمومی علوم ایران و چند کشور جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بخشی از یک پژوهش کیفی است که با دو روش تطبیقی و توصیفی- تحلیلی به بررسی عنصر محتوا در برنامة درسی آموزش علوم ایران و چند کشور جهان پرداخته است. بدین منظور، اسناد و مدارک مربوط به این موضوع در کشورهای پیشرو در زمینة علوم و فناوری (کشورهای منتخب) گردآوری و به توصیف، تفسیر، هم جواری و مقایسة آن ها پرداخته شده تا نتایج پژوهش آماده شود. مقالة حاضر تلاش می نماید تا عنصر محتوا از برنامة درسی آموزش علوم ایران و کشورهای منتخب را مورد مطالعه و بررسی قرار دهد. با مقایسة نتایج مشخص شد که در کشورهای مورد مطالعه، محتوای انتخابی حول زمینه های چهارگانة علوم شامل فیزیک، شیمی، زیست شناسی و بهداشت و زمین شناسی است. به علاوه، محتوا در سه حیطة دانشی، مهارتی و نگرشی تدوین یافته اند؛ هر چند در زمینة میزان و نوع پرداختن به حیطة مهارتی و نگرشی تفاوت قابل ملاحظه ای بین کشور ما و دیگر کشورها وجود دارد. مباحثی در مورد کسب سواد علمی فن آورانه، حل مسئله، تفکر و مباحثی در مورد طبیعت، عمده ترین نکات برجستة محتوا است که در بین کشورهای مورد مطالعه مشترک می باشد. همچنین، نتایج به دست آمده شباهت های قابل ملاحظه ای را بین محتوای آموزش علوم در بین کشورهای مورد مطالعه و ایران نشان می دهد. این شباهت ها بیشتر در اسناد مکتوب برنامه درسی یا برنامه درسی قصد شده موجود می باشد. در این قسمت، برنامه ریزان درسی، برنامه های درسی علوم تعداد زیادی از کشورهای پیشرو در علم و فن آوری را بررسی نموده و نسبت به تدوین محتوا اقدام نموده اند و بنابراین، طبیعی است که حتی در برخی موارد محتوا کامل تر تدوین شده باشد. در عین حال، فاصلة قابل ملاحظه ای بین آموزش علوم کشور ما با کشورهای مورد مطالعه وجود دارد که جای تأمل دارد و شاید بتوان آن را ناشی از اجرای برنامه درسی دانست که در برنامه درسی کسب شده توسط دانش آموزان خود را نشان می دهد.
تاملی بر تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی و تبیین دلالت های آنها برای نظام برنامه درسی ایران: منظری جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از دوره نسبتاً طولانی تمرکزگرایی و با آغاز تجارب تمرکززدایی از دهه 70 به این سو، تمایل دولتها به نظامهای متمرکز و غیرمتمرکز در حال نوسان بوده است. از آنجایی که تمرکززدایی عمدتاً ریشه در عرصه های سیاسی و اقتصادی دارد، بنابراین تمرکززدایی از این عرصه ها به نظام های برنامه درسی و آموزشی رخنه کرده است. مشکلاتی نظیر کمبود نیروی انسانی متخصص، جهانی شدن و مقاومت از طرف معلمان موجب توجه دوباره دولتها به تمرکزگرایی به منظور ارتقای کیفیت آموزش و رفع این مشکلات شده است. در این مقاله ضمن تبیین تمرکزگرایی و تمرکززدایی، خاصه در عرصه آموزش و پرورش و نظام برنامه درسی، به علل عمده انحراف از هدف اصلی تمرکززدایی، از جمله توجه بیش از حد به مسائل حاشیه ای آن نظیر مسائل مالی، اجرایی و مدیریتی (مواجهه سخت) و توجه کمتر به مسائل کیفی و محتوایی آموزشی و برنامه درسی (مواجهه نرم) اشاره شده است. این دو نوع مواجهه عملاً در تمرکززدایی نظام آموزشی و برنامه درسی پدیدار شده و برداشتهایی غلط و نادقیق از تمرکززدایی و تمرکزگرایی به دنبال داشته است. در پی آن استدلال شده که فهم ویژگیهای درست هر دو نظام و در نتیجه، مواجهه سنجیده و درست با آنها می تواند به روند اصلاح برنامه درسی یاری رساند. و در نهایت، دلالتهای تمرکزگرایی، تمرکززدایی و رجعت مجدد به تمرکزگرایی در مورد نظام برنامه درسی ایران، با توجه به زمینه های تاریخی و فرهنگی منحصر به فرد آن در بخش بحث و نتیجه گیری این نوشتار تشریح شده است.