فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
از نظام دیسیپلینی تا رویکرد بین رشته ای در برنامه درسی آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هم اکنون ادبیات بسیار وسیعی در مورد ماهیت تحصیلات بین رشته ای در آموزش عالی در دسترس است که به شدت در حال افزایش است. سرعت توجه به مطالعات و برنامه های درسی بین رشته ای به گونه ای است که سیستم های آموزشی و مسولان نظام آموزش عالی ناگزیر از توجه به این دسته از مطالعات هستند. حال این سوال مطرح است که تفاوت بین دیدگاه سنتی و رویکرد بین رشته ای نسبت به رشته های تحصیلی چیست؟ به همین منظور تلاش شده تا بعضی از تفاوت ها که بین این رویکردها راجع به حوزه های دانش و رویکرد علوم وجود دارند را بیان کنیم. سوال بعدی تفاوت بین دیدگاه بین رشته ای در آموزش عالی و آموزش و پرورش است. در بخشی از این تحقیق به سوال مذکور پاسخ داده شده است. به منظور درک واژه «بین رشته ای» و سایر متغیرهای این بخش باید ابتدا درک درستی از واژه «رشته های تحصیلی» داشته باشیم. لذا این پژوهش با نگاه کلی به نظام رشته محوری در برنامه درسی آموزش عالی و با بر شمردن گونه های تلفیق در برنامه های درسی، بر رویکرد بین رشته ای متمرکز شده و به بررسی ضرورت، مبانی و مباحث مطرح شده در رویکرد سازماندهی بین رشته ای می پردازد. موضوع مهم تر از بحث گونه ها و دسته بندی های تلفیق به طور کلی و تلفیق بین رشته ای به طور ویژه، بررسی چگونگی کاربرد و اجرایی کردن این ایده در نظام های آموزشی است. مولفان در بخش پیشنهادات سعی می کنند، به منظور کاربردی تر ساختن تحقیق، راه حل هایی برای حرکت به سمت سیستم و رویکرد بین رشته ای در نظام آموزش عالی ارائه کنند. با عنایت به مبنای تئوریکی که مقاله ارائه می کند، امکان عملیاتی شدن راهکارهای پیشنهاد شده در انتهای مقاله، شدنی تر است.
بررسی برنامه های درسی پنهان در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناخت و بررسی برنامه های درسی پنهان در پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی می باشد. تحقیق برآنست تا با توجه به تعریف پورتلی (1993) از برنامه درسی پنهان چهار بعد اصلی را در شکل گیری برنامه های درسی پنهان پایان نامه، به شرح ذیل بررسی نماید؛ الف)- برنامه های درسی پنهان به منزله انتظارات غیررسمی، اما مورد انتظار در پایان نامه ها ب)- برنامه های درسی پنهان ناشی از یادگیری های قصد نشده ج)- برنامه های درسی پنهان ناشی از ساختار پایان نامه ها د)- برنامه های درسی پنهانی که دانشجو خلق می کند. تحقیق کیفی حاضر به روش قوم نگاری اجرا شد که محقق با مطالعه یک ساله بر روی 20 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد در سه گروه الف)- علوم انسانی ب)- فنی و مهندسی ج)- علوم پایه انجام داده است. یافته های تحقیق که با استفاده از ابزارهای متنوع کیفی شامل اتوبیوگرافی، مشاهده، عکس، مصاحبه روایی و مصاحبه نیمه ساختار به دست آمده اند، حاکی از آن است که دانشجویان تجارب منفی و مثبت متعددی در طول پایان نامه نویسی به دست آورده اند که محقق از طریق تحلیل محتوایی آن ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است.
بررسی نقش عوامل کاهش دهنده فاصله بین برنامه درسی قصدشده، اجراشده و تجربه شده آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل کاهش دهنده فاصله بین برنامه درسی قصدشده، اجرا شده و تجربه شده آموزش عالی است. روش پژوهش زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش اعضای هیات علمی، مدرسین و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 33 عضو هیئت علمی-مدرس و 98 دانشجو بود. برای اعضای هیئت علمی و مدرسین از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و برای دانشجویان از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و از آزمون t تک نمونه ای، آزمون t مستقل و آزمون w (برای تعیین وزن عوامل) انجام شد. نتایج نشان داد که پنج عامل نظام برنامه ریزی درسی، روش های تدریس استادان، سبک های یادگیری و راهبردهای مطالعه دانشجویان، انگیزه پیشرفت دانشجویان در کاهش فاصله میان سطوح سه گانه برنامه درسی تاثیر دارد. در سه مولفه روش های تدریس استادان، سبک های یادگیری و انگیزه پیشرفت، تفاوت معناداری میان دیدگاه های دانشجویان و اعضای هیات علمی وجود داشت. انگیزه پیشرفت تحصیلی سپس نظام برنامه ریزی درسی و شیوه تدریس استادان به ترتیب دارای بیشترین تاثیر در کاهش فاصله بین برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی اجرایی و تجربه شده دانشجویان آموزش عالی است.
بررسی تربیت سیاسی در برنامه درسی رسمی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی فعلی یا رسمی دوره ابتدایی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی است که برای انجام آن از تحلیل محتوای کیفی و سندکاوی استفاده شده است. بدین منظور راهنمای برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و تعلیم و تربیت اسلامی (هدیه های آسمان) مورد بررسی قرار گرفته و کتاب های مربوطه به صورت عمدتاً کیفی تحلیل و نقادی شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که وضعیت تربیت سیاسی در برنامه درسی دوره ابتدایی چندان مطلوب نیست. اهداف مربوطه بیشتر ناظر بر بعد شناختی و عاطفی است و بعد رفتاری یا مهارتی مورد غفلت واقع شده است. محتوای برنامه درسی نیز نتوانسته است فرصت مناسبی برای تربیت سیاسی کودکان مبتنی بر اندیشه مردم سالاری دینی فراهم آورد و نیاز به بازنگری اساسی و جدی دارد. گرچه روش های آموزش و ارزشیابی پیشنهادی به نظر یادگیرنده محور و فعال هستند، لیکن با توجه به کاستی و ضعف محتوای آموزشی نمی تواند چندان مؤثر باشد. از سوی دیگر به نظر می رسد بین برنامه درسی تعلیمات اجتماعی، فارسی و هدیه های آسمانی از منظر تربیت سیاسی هماهنگی وجود ندارد.
درست بنویسیم تا درست بخوانند
حوزه های تخصصی:
ارزیابی برنامه درسی طراحی شده، تدوین شده و اجرا شده فارسی دوره ابتدایی (بخوانیم و بنویسیم)؛ بر اساس معیار توجه به کل نگری در آموزش توانایی های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی برنامه درسی دوره متوسطه به لحاظ پرداختن به مؤلفه های فردی و گروهی خلاقیت دانشجویان
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی برنامه درسی دوره متوسطه به لحاظ پرداختن شدن به مؤلفه های فردی و گروهی خلاقیت از دیدگاه متخصصان و کارشناسان برنامه ریزی درسی بوده است. پژوهش حاضر، پژوهشی زمینه ای می باشد که جامعه آماری آن، را کلیه متخصصان و کارشناسان برنامه درسی به تعداد 104 نفر تشکیل می دهد که با توجه به محدود بودن جامعه آماری کل جامعه به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزارگردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بوده است که پس از تعیین روایی و پایایی مورد استفاده قرار گرفت. در تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار Spss، در بخش آمار توصیفی از جداول، فراوانی و در بخش آمار استنباطی جهت تحلیل داده ها در بخش اول پرسشنامه از از آزمون های تساوی میانگین ،آزمون لوین[1]، F و دانکن[2]استفاده می شود و برای بخش دوم پرسشنامه از آزمون t برای یک نمونه استفاده شده است.
یافته های پژوهش حاکیست کاربرد رویکردهای و جهت گیری های خلاق (توسعه فرآیندهای شناختی، دانش آموز مداری، انسان اجتماعی و انسان گرایی) در برنامه درسی دوره متوسطه گرایش به سمت "" نامطلوب و پایین"" دارد. همچنین میزان پرداخته شدن به مؤلفه های خلاقیت از عناصر مختلف فردی ،گروهی گرایش به سمت ""پایین"" دارد؛ اما میزان کاربرد رویکردها و جهت گیری های معنویت گرایی، موضوع مداری گرایش به سمت بالا دارد و رویکردها و جهت گیری های همچون انتقال میراث فرهنگی و صلاحیت مداری گرایش به سمت متوسط و پایین دارد.
فتورمان و برنامه ی درسی
حوزه های تخصصی:
رویکردهای میان رشته ای و طراحی برنامه درسی رشته اقتصاد و مالیه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق الگوها و انواع مختلف برنامه درسی تلفیقی را مورد بررسی قرار داده و تناسب آن ها را در رشته اقتصاد و مالیه اسلامی مورد توجه قرار می دهد. در واقع به این سوال پاسخ می دهد که اگر رشته اقتصاد و مالیه اسلامی به عنوان حوزه ای میان رشته ای در علوم انسانی-اسلامی بخواهد تشکیل شود، از کدامیک از رویکردهای مطرح می تواند استفاده کند و ظرفیت هر یک از رویکردهای میان رشته ای در این رابطه چه میزان است؟ ضمن ارائه دو اصل «ارتباط حداکثری» و «بهره برداری حداکثری»، نشان می دهد که رویکرد مناسب برای دوره اقتصاد و مالیه اسلامی رویکردی محتوا محور است و از گونه های مطرح شده نیز، رویکردهای درون رشته ای و میان رشته ای موازی در شرایط موجود مناسب نبوده و توانایی تامین اصول مطرح شده را ندارند؛ رویکردهای چندرشته ای، متقاطع، متکثر و همچنین فرارشته ای و پسارشتگی نیز گرچه از دو رویکرد قبلی متناسب تر می باشند، اما در شرایط موجود استفاده از آن ها با توجه به نقاط ضعفی که دارند پیشنهاد نمی شود. در نهایت به نظر می رسد ظرفیت و کارایی رویکرد بین رشته ای از بقیه رویکردها بیشتر بوده و برنامه ریز رشته اقتصاد و مالیه اسلامی می تواند در تدوین برنامه درسی دوره از آن بهره ببرد. به هر حال در عمل می توان از رویکرد بین رشته ای به عنوان رویکرد اصیل و مبنایی بهره برد و در کنار آن از نقاط قوت موجود در سایر رویکردها نیز به منظور تقویت برنامه درسی استفاده کرد.
ارزیابی میزان شایستگی محوری برنامه درسی دوره کاردانی مکانیک خودرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر ارزیابی میزان شایستگی محوری برنامه درسی دوره کاردانی مکانیک خودرو دانشگاه های کاشان و کرمانشاه براساس معیارهای استخدامی تکنسین مکانیک در نمایندگیهای فروش و خدمات پس از فروش ایران خودرو و سایپا می باشد. جامعه آماری شامل دانشجویان کاردانی مکانیک در دانشگاههای کاشان و کرمانشاه و کارشناسان استخدام نیروی انسانی در صنایع خودروسازی این دو شهر بود. با استفاده از نمونهگیری در دسترس 20 کارشناس استخدام نیروی انسانی در نمایندگیهای فروش و خدمات پس از فروش ایران خودرو و سایپا انتخاب شدند. ابزار این تحقیق «سیاهه شایستگیهای تکنیسین مکانیک» (هاید،1997) بود که در اختیار کارشناسان و دانشجویان قرار داده شد. نتایج نشان داد: 1- تفاوت معناداری بین شایستگیهای عملی دانشجویان کاردانی رشته مکانیک با معیارهای استخدامی تکنیسین مکانیک وجود دارد. 2- تفاوت معناداری بین ابعاد 4 گانه شایستگیهای علمی دانشجویان با معیارهای استخدامی تکنیسین مکانیک وجود دارد. 3- تفاوت معناداری بین نیازهای دانشجویان کاردانی رشته مکانیک دانشگاه های کاشان و کرمانشاه در ابعاد 4 گانه شایستگی های تکنسین مکانیک وجود دارد. 4- رابطه منفی و معناداری بین میزان نیاز دانشجویان کاردانی مکانیک با معدل تحصیلی آنان وجود دارد.
فاوای آموزشی (ICTE) و میزان کاربست آن در فرایند یاددهی یادگیری توسط اعضای هیات علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی میزان بهره وری از فناوری اطلاعات و ارتباطات آموزشی در فرایند یاددهی-یادگیری است که بین اعضای هیات علمی دانشگاه جامع و علوم پزشکی کاشان در سال تحصیلی 87-1386 انجام گرفته است. روش پژوهش، تطبیقی-پیمایشی در رده مقطعی است و برای تطبیق از روش مطلق و انتزاعی تطبیقی «جرج بردی» استفاده شده که مراحل آن شامل: توصیف، تفسیر، هم سنجی و تطبیق است. جامعه آماری شامل 255 نفر کل اعضای هیات علمی دانشگاه جامع و علوم پزشکی کاشان است و 193 نفر به عنوان جامعه نمونه با روش نمونه گیری تصادفی ساده از طریق جدول «کوکران« انتخاب شدند. نتایج نشان داد که بین اعضای هیات علمی و علوم پزشکی دانشگاه کاشان در میزان استفاده از ICT تفاوت معنادار است و بین محل دسترسی به کامپیوتر، لپ تاپ، ایمیل و جی میل، دی جی ممو (DigiMemo)، کولدیس و... میزان استفاده از ICT در هر دو دانشگاه کاشان و علوم پزشکی تفاوت معنادار است. ولی بین سن، سابقه تدریس، آخرین مدرک تحصیلی در هر دو دانشگاه کاشان و علوم پزشکی و رشته تحصیلی فقط در دانشگاه علوم پزشکی تفاوت معنادار نیست.
غدیر نامه / آموزش جغرافیا از پایه اول
حوزه های تخصصی:
بازشناسی مفهوم و تبیین جایگاه تخیل در برنامه های درسی و آموزش با تأکید بر دوره ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نخست به بازشناسی مفهوم تخیل پرداخته شده و معانی گوناگون آن به اجمال مورد بررسی قرار می گیرد. این بحث مقدماتی روشن می سازد که شناخت مفهوم تخیل به عنوان یک ظرفیت انسانی کار ساده ای نبوده و باید به عنوان یک پروژه ناتمام برای دست اندرکاران تعلیم و تربیت و خصوصاً سیاست گذارانی که به نوآوری و تحول در این عرصه خطیر می اندیشند مطرح شود. خصوصا این که باید میان معنای تخیل در کودکی و بزرگسالی و تخیل به عنوان یک ظرفیت فکری – ذهنی ممتاز و یک بیماری و عارضه خطرناک تمایز قائل شد.
به دنبال این مبحث مقدماتی، از منظر ثبوتی درباره کاربرد تخیل و تجربیات تخیلی کودکان در برنامه های درسی و آموزش بحث می شود. این موضوع متضمن پذیرش اصل تازه ای در طراحی آموزشی است و چگونگی پاسخگو نمودن آموزش به قدرت و ظرفیت تخیل به عنوان یک ابزار ذهنی یا یک منبع مغتنم در فرایند یاددهی - یادگیری را در کانون توجه قرار می دهد.
در بخش بعدی، ظرفیت تخیل در انسان از منظر اثباتی مورد توجه قرار می گیرد و ضرورت پرورش آن در نظام های تعلیم و تربیت از ابعاد گوناگون مورد بحث واقع می شود. از جمله این ابعاد می توان به انسان شناسی و هستی شناسی اسلامی، نقش برنامه درسی در فعلیت بخشیدن به ظرفیت های بالقوه ذهنی یا ""ساختن ذهن""، نقش تخیل در تفکر مفهومی، نسبت گسست ناپذیر تخیل با خلاقیت و بالاخره نسبت تخیل با حل مسأله یا فرایند علمی اشاره کرد.
در آخرین بخش مقاله ودر مقام جمع بندی، علاوه بر تأکید بر مواضع اساسی نویسنده در این زمینه، ضرورت پرداختن به پروژه دیگری جهت شناسائی ""قفل های ذهنی"" در نظام آموزش و پرورش که مهم ترین موانع بر سر راه استفاده از تخیل یا پرورش آن می باشد مورد بحث قرار می گیرد.
آموزش جغرافیا در پیش دبستان
حوزه های تخصصی:
جایگاه و نقش یادگیری مبتنی بر حل مسئله کتابهای درسی و الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
پیش دبستانی سرمایه گذاری ارزشمندی در نظام تعلیم و تربیت کشور است
حوزه های تخصصی:
کودکان و آموزش زبان انگلیسی
حوزه های تخصصی:
کتاب های درسی در ایران
حوزه های تخصصی: