فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر دو هدف شامل بررسی آسیب های نظام آموزشی مدارس استعدادهای درخشان و ارائه الگوی شاخص های ارتقاء برنامه درسی را دنبال کرده است. روش پژوهش، کیفی و رویکرد سنتزپژوهی بود. جامعه آماری شامل مجموعه ی منابع نظری و پژوهشی(داخلی و خارجی)بود که ابتدا 261 منبع جستجو شد. 94 منبع که بیشترین هماهنگی را با هدف پژوهش داشتند انتخاب و443 جمله واره استخراج گردید. داده ها به شیوه استقرایی و تحلیل تماتیک 101تم بدست آمد. یافته ها نشان داد آسیب های نظام آموزشی شامل 39 مفهوم پایه؛ 7 تم فرعی و 3 تم اصلی است. شاخص های ارتقاء برنامه درسی شامل 62 مفهوم پایه؛ 3 تم فرعی و1 تم اصلی می باشد. نتایج نشان می دهد آموزش تک بعدی؛ نقص درطراحی و تدوین برنامه ها و نظام یاددهی-یادگیری منفعلانه از جمله مشکلات آموزشی مدارس استعدادهای درخشان هستند. همچنین مولفه فوق برنامه درسی شامل: برنامه درسی چندوجهی و هدفمند؛ بهینه سازی و افزایش کیفیت یاددهی-یادگیری؛ تقویت انگیزه یادگیری و پرورش دانش آموزان پویا به عنوان شاخص ارتقاء برنامه درسی (راهکارمطلوب)در نظر گرفته شد. بنابراین پیشنهاد می شود از این یافته ها جهت تدوین برنامه آموزشی دانش آموزان تیزهوش استفاده شود.
نظریه برخاسته از عمل نِل نادینگز و نظریه اخلاق مراقبت، بحران پژوهش های کیفی و رتبه بندی مجله های علمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درگذشت نِل نادینگز فیلسوف بزرگ تعلیم وتربیت و صاحب نظریه اخلاق مراقبت، جرقه ای بود که درمورد بحران پژوهش های کیفی در رشته برنامه درسی و رتبه بندی و امتیازدهی مجله های علمی در ایران، اشاره ای کنم. این مسئله سال هاست که یکی از دغدغه های حرفه ای م بوده و آشنایی بیشتر با سیر زندگی و آثار نادینگز، باعث شد که درنگ را جایز ندانم و دست کم، به طرح این دغدغه بپردازم. بدین سبب این سرمقاله را که مبتنی بر آموزه های نادینگز است، در سه پرده تقدیم خوانندگان دوفصلنامه نظریه و عمل برنامه درسی می کنم.
طراحی چارچوب برنامه درسی دوره ابتدایی در بحران همه گیری بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله طراحی چارچوب برنامه درسی دوره ابتدایی در بحران همه گیری بیماری کرونا بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش شش مرحله ای ساندلوسکی و باروسو انجام شد. 29 منبع پژوهشی مرتبط، مبنای تحلیل قرار گرفت که نتیجه آن استخراج پنج محور اساسی برنامه درسی دوره ابتدایی در بحران کرونا شامل هدف، محتوا، نقش معلم، نقش فراگیران و نقش دولت است. اعتبار داده ها با استفاده از تکنیک های اعتبارپذیری، انتقال پذیری و هم سوسازی داده ها و اعتمادپذیری به داده ها نیز با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و هم سوسازی پژوهش گران تأیید شد. بر اساس نتایج پژوهش، اهداف این برنامه درسی باید با توجه به شرایط جدید، با رویکرد استمرار آموزش و تحقق اهداف یادگیری در نظر گرفته شوند. محتوای این برنامه مشتمل بر آموزش همزیستی با کرونا، آموزش تئوری و عملی و تقویت شایستگی های اجتماعی-عاطفی می باشد.
سنتزپژوهی چالش های انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در آموزش عالی با توجه به دنیاگیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، کیفی از نوع سنتزپژوهی است. در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل داده ها از چارچوب ارائه شده توسط الو و کیگناس (2008) استفاده شد. قلمرو پژوهش و اصلی ترین منابع گردآوری داده ها، پژوهش های متعددی است که متناسب با ارتباط موضوعی و به روش پریسما تعداد 69 نمونه به صورت هدفمند انتخاب شدند. در مراحل بعدی، کدگذاری و طبقه بندی اطلاعاتی انجام شد؛ که حاصل ترکیب مقولات و نتایج تحلیل منجر به استخراج چارچوب مفهومی در ارتباط با چالش های انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی و ارایه ی راهبردهای مناسب برای این انتقال گردید. به طور کلی، چالش های انتقال به آموزش مجازی در چهار طبقه و 22 کد استخراج گردید و راهبردهای انتقال موفقیت آمیز از آموزش حضوری به آموزش مجازی نیز در هفت طبقه و 17 کد ارایه شدند.
ارائه مدل اجرایی آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در نظام آموزشی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر، یک پژوهش کاربردی است که با هدف طراحی مدل اجرایی آموزش و یادگیری زبان انگلیسی در نظام آموزشی ایران انجام شد. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و راهبرد آن مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. روش گردآوری داده ها در این پژوهش مصاحبه نیمه ساختارمند با 27 نفر از متخصصان آموزش زبان انگلیسی در سه گروه اساتید دانشگاه، معلمان مدرسه و مدرسان آموزشگاه های خصوصی زبان انگلیسی با معیار اشباع نظری بود. داده های حاصل از مصاحبه، با روش کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) اشتراوس و کوربین (1992) انجام شد. برای بررسی پایایی پژوهش نیز از روش هولستی بهره گرفته شد. بر این اساس ضریب پایایی معادل 83/0 به دست آمد که بیانگر آن است که پژوهش از قابلیت اعتماد مطلوب و بالایی برخوردار است. نتایج یافته های پژوهش در قالب 158 کد بازشناسایی شده و این کدها در قالب عوامل علّی (عوامل فردی، پداگوژیک، زیست بوم)؛ عوامل زمینه ای (شرایط خانوادگی، راهبردهای کلان نظام آموزشی، گروه همسالان و همکاران، الزامات پیشبرد اهداف علمی و شغلی)؛ عوامل مداخله گر (شرایط حاکم بر جامعه، منابع و امکانات، علاقمندی و درک ضرورت زبان انگلیسی از طرف متولیان آموزشی و فرهنگی، رویکرد عمومی به زبان های خارجی)؛ پدیده ی محوری (فرآیند یاددهی- یادگیری زبان انگلیسی)؛ راهبردها (رویکرد ملّی و فراملّی به آموزش، بهبود زیر ساخت ها، ایجاد بینش جدید نسبت به زبان های خارجی)؛ پیامدها (تحقق دستاوردهای مورد انتظار از نظام آموزشی، منابع انسانی با انگیزه و کارآمد، هر زبان جدید، آشنایی با یک دنیای جدید) توصیف و تشریح شدند.
ارزیابی عملکرد حرفه ای نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه مدیران و معاونین مدارس ابتدایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
265 - 302
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد حرفه ای نو معلمان مدارس ابتدایی استان اصفهان به روش توصیفی–پیمایشی بود. جامعه آماری 533 دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بود. 255 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مبتنی بر منطقه تدریس انتخاب و عملکرد آن ها توسط مدیران و معاونین ارزیابی شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که بر اساس مدل قهرمانی فرد و سید عباس زاده (1397) تنظیم شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصین و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 8/0 تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج نشان داد، عملکرد حرفه ای نو معلمان در مؤلفه های محیط یادگیری، رهبری، دانش و مهارت های برنامه ریزی و طراحی، دانش و مهارت های تدریس، نظارت و ارزشیابی، استفاده از فناوری، مسئولیت های قانونی، اخلاقی و دانش و مهارت های توسعه حرفه ای از حد متوسط بالاتر بود؛ اما با وضعیت مطلوب فاصله داشت. لذا آموزش دانشجومعلمان و همچنین آموزش نومعلمان در سال های اولیه خدمت نیازمند بذل توجه به استانداردهای تدریس کیفی و اثربخش می باشد.
Comparison of Psychomotor Skills and Social Adjustment in Elementary Students with and without Preschool History
حوزه های تخصصی:
Purpose : The present research was conducted with the aim of comparison of psychomotor skills and social adjustment in elementary students with and without preschool history. Methodology : This research in terms of time was cross-sectional, in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was causal-comparative. The study population was the first to third grade students of Shiraz Kodak Afarin Educational Complex in the academic years of 2019-2020, which according to the Krejcie and Morgan table number of 144 people (90 people with preschool history and 54 people without preschool history) were selected as a sample by simple random sampling method. Data were collected by psychomotor skills test (Lincoln Oseretsky, 1950) and adaptive behaviors inventory (Lambert et al, 1974) and analyzed by independent t-test in the SPSS software. Finding : The results showed that elementary students with preschool history in compared to elementary students without preschool history significantly had a more favorable situation in terms of psychomotor skills (and all its components including touching, bending on the toe, harmonious tapping of the foots, standing on one foot, walk backwards and finger skills) and social adjustment (and all its components including violent behavior, antisocial behavior, rebellious behavior, unreliable behavior, avoidance, stereotyped behavior, inappropriate social behaviors, bad voice habits, bad or strange habits, hyperactivity tendency and psychological distress) (P<0.01). Conclusion : The results indicated the effect of preschool on psychomotor skills and social adjustment in elementary students. Therefore, to improve the characteristics of students is necessary to use a preschool education course.
چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر مرودشت در دوران همه گیری بیماری کووید-19 (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
179 - 205
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی شهر مرودشت (استان فارس) در سال تحصیلی 1400-1399 و در دوران همه گیری کووید-19 انجام شد. روش پژوهش آمیخته متوالی ناهمزمان اکتشافی (کیفی- کمّی) بود. از طریق مصاحبه با 10 معلم باتجربه (5 زن و 5 مرد) که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند و توزیع پرسش نامه بین 135 نفر از معلمان مقطع ابتدایی (85 زن و 50 مرد)، اطلاعات و داده های کیفی و کمّی جمع آوری شد. شیوه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از روش کدگذاری اشتروس و کوربین، شامل سه مرحله (باز، محوری و انتخابی) انجام شد. در بخش کمّی نیز پس از گردآوری داده ها با پرسش نامه محقق ساخته که از طریق نتایج مصاحبه اولیه، ساخته و روایی محتوایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود، با روش آمار توصیفی (درصد و فراوانی) تحلیل داده ها انجام شد. بر اساس نتایج در بخش کیفی، چالش ها و فرصت های موجود در نظام آموزشی در سه سطح کلان، میانی و خُرد مطرح و طبقه بندی شدند. همچنین از نظر مشارکت کنندگان، شیوع کرونا فرصت هایی را در سطح کلان، میانی و خُرد به دنبال داشته است. نتایج در بخش کمّی نشان داد که در تمام گویه ها، درصد بالای توافق به گزینه های کاملاً موافق و موافق اختصاص دارد و این نشان می دهد که معلمان در بخش کمّی با دیدگاه مشارکت کنندگان در بخش کیفی هم نظر هستند و آنان هم موارد مذکور را به عنوان چالش ها و فرصت های مطرح شده قبول دارند.
ارزیابی عملکرد دانش آموزان پایه نهم در آزمون سواد ریاضی با تأکید بر کتاب های درسی ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
41 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد دانش آموزان پایه نهم در آزمون سواد ریاضی و بررسی نتایج آن با تأکید بر کتاب های درسی ریاضی است. جامعه این پژوهش دانش آموزان پایه نهم شهرستان نجف آباد و نمونه شامل 250 دانش آموز دختر و پسر است که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری آزمونی است که روایی صوری و محتوایی آن توسط صاحب نظران تأیید شد. ضریب پایایی آزمون، 73/0بدست آمد که نشان دهنده پایایی قابل قبول آن است. بر اساس نتایج، دانش آموزان در آزمون سواد ریاضی عملکرد مطلوبی نداشتند و تنها 35 درصد آنها به سؤالات پاسخ درست داده اند. با بررسی مسائل زمینه مدار در کتاب های ریاضی متوسطه اول، مشخص شد که از دلایل عملکرد نامطلوب دانش آموزان، غیرواقعی و ناآشنا بودن مسائل زمینه مدار کتاب های ریاضی متوسطه اول و استفاده از فرایندهای تکراری در حل آن ها است. نتایج این پژوهش می توانند منجر به بازنگری در کتاب های درسی، آموزش معلمان و روش های ارزشیابی با هدف ارتقاء سواد ریاضی دانش آموزان شود.
Identifying the Effective Components on Managing the Challenges of Thesis Writing based on the Lived Experiences of PhD Students in Islamic Azad University
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of present research was identifying the effective components on managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students in Islamic Azad University. Methodology : This study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was phenomenological from type of qualitative. The research population was students and graduates of the PhD period of humanities fields at the Islamic Azad University in 2020-21 academic years. The research sample according to the principle of theoretical saturation was determined 12 people which were selected by purposive sampling method. Data were collected by semi-structured interviews whose validity by 15 professors was obtained by the relative content validity coefficient method 0.866 and its reliability by the Holsti coefficient method was obtained 0.865. Finally, the data were analyzed by open, axial and selective coding method in MAXQDA-18 software. Findings : The results showed that for managing the challenges of thesis writing based on the lived experiences of PhD students were identified 67 indicators in 13 sub-components and 3 main components. The main components were included administrative-organizational solutions (with three sub-components of maximum use of virtual systems, modification of the thesis doing process and financial assistance), solutions (with three sub-components of increase study, proper planning and strengthening skills) and educational strategies Conclusion : The results of this study have practical implications for graduate officials and planners, and they can use the identified components to properly manage the challenges of thesis writing and improve them in the higher education system.
تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان: روایت دانشجویان و استادان دانشگاه فرهنگیان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ضمنی برنامه درسی رشته آموزش ابتدایی در دانشگاه فرهنگیان انجام شده است. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناختی و در قالب مصاحبه نیمه ساختاریافته با 32 نفر از استادان و دانشجویان آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان کرمان انجام شد. تحلیل مصاحبه به سه شکل کدگذاری باز، محوری و انتخابی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان دارای پیام های ضمنی متعددی است. این پیام ها در شش حوزه: استادان، روابط اداری- اجتماعی، واحدهای درسی، فضای کالبدی، دانشجویان و فرایند یاددهی - یادگیری قرار داشت. پیام های ضمنی در مؤلفه های مهم برنامه درسی شامل یادگیری جانشینی استاد مدرسه ای، یادگیری و تسهیل روابط اداری - اجتماعی، فاصله گرفتن از رشته تحصیلی، تمرکز بر فضای کالبدی و دور شدن از تربیت معلمان، دوگانگی در مفهوم دانشجو و معلم و به حاشیه رفتن دانش نظری در فرایند یادگیری می باشند.
رویای نو/ چند بسترسازی مطالعات برنامه درسی در قرن جدید: (از رشته بی سرزمین تا رشته بدون مرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشته مطالعات برنامه درسی بطور سنتی با نظریه و عمل در حوزه تعلیم و تربیت گره خورده است. بررسی وضعیت رشته مطالعات برنامه درسی در ایران و جهان نشان می دهد که فاصله میان متخصصان حوزه برنامه درسی و تصمیم گیران و مجریان این برنامه ها، بطور قابل توجهی افزایش یافته است. این مقاله استدلال می کند که عملاً در سطح بین المللی عقب نشینی از مدارس در قالب جنبش نوفهم گرایی، خود خواسته بوده در حالیکه در ایران این فاصله دگر خواسته و بنا به محدودیت های موجود شکل گرفته است و پدیده متخصصان برنامه درسی در تبعید را نشان می دهد. عملاً بواسطه چنین انسدادی و عدم ارتباط بین رشته و سرزمین مادری (خصوصاً در ایران)؛ رشته در وضعیتی قرار گرفته که فاقد سرزمینی همانند بسیاری از حوزه های بین رشته ای و حرفه ای است. این بی سرزمینی اگر چه نیازمند اقدامات نقادانه و به چالش کشیدن عوامل ایجاد کننده این وضعیت و تلاش برای گشودن درهای بسته به روی متخصصان و دانش آموختگان این رشته است؛ اما در عین حال فرصتی برای جستجوی بسترهای جدید برای رشته در عرصه های دیگر حیات بشری به غیر از نظام آموزشی را فرا روی ما قرار می دهد. مقاله با رویکردی خود زیست نگارانه تلاش می کند تا حرکت به بیرون مرزهای تعریف شده را با استفاده از مفاهیمی چون گم شدن، رهایی از ساختارهای فکری حاکم و مفهوم تمدن های برنامه درسی، تشویق و ترسیم نماید و در این راستا، سطوح مختلف تمدنی در برنامه درسی را بحث می کند و ضرورت حرکت از نوفهم گرایی به چند فهم گرایی در مطالعات برنامه درسی را مطرح می سازد.
تدوین الگوی توسعه ی حرفه ای معلمان چندپایه مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین الگوی مناسب برای توسعه ی حرفه ای معلمان چندپایه بود. این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بود که با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد .مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش کارشناسان و معلمان چند پایه بودند که 20 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری هدفمند مبتنی بر معیار انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. جمع آوری داده ها تا رسیدن به مرحله اشباع نظری ادامه یافت. کیفیت یا اعتبار پژوهش با روش های درگیری طولانی مدت و مشاهده مداوم، بررسی توسط اعضا و زاویه بندی روش شناختی رعایت گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از کد گذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شد. طی مراحل سه گانه تحلیل داده ها ۳۷۱ کد باز و 25 کد محوری و 6 کد انتخابی حاصل و در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی شامل شرایط علی (فعالیت ها و برنامه های توسعه حرفه ای معلمان چندپایه و کمبود منابع مالی)، پدیده محوری «توسعه حرفه ای معلمان چندپایه» (شایستگی آموزشی، شایستگی های روان شناختی، شایستگی مدیریتی، شایستگی اخلاقی و شایستگی اجتماعی)، راهبردها (سیاست گذاری و تدوین قوانین حمایتی از معلمان چندپایه، برنامه های توانمندسازی و دانش افزایی معلمان چندپایه، تدوین محتوای آموزشی مناسب و در دسترس، افزایش بودجه و ارائه خدمات رفاهی و پشتیبانی سخت افزاری و نرم افزاری از مدارس چندپایه)، شرایط زمینه ای (بعد فرهنگی، بعد اجتماعی، بعد اقتصادی، بعد تاریخی و بعد سیاسی)، شرایط محیطی مداخله گر(ضعف بنیه علمی معلمان، عدم برخورداری از حمایت سازمانی لازم، محرومیت روستا، مشکلات ناشی ازدورافتادگی مناطق محروم و عوامل ساختاری) و پیامدها (پیامدهای توسعه حرفه ای برمعلمان، پیامدهای توسعه حرفه ای معلمان بر دانش آموزان و پیامدهای توسعه حرفه ای معلمان بر جامعه) جای گرفتند. یکپارچه سازی کد ها بر مبنای روابط موجود بین آن ها حول محور توسعه حرفه ای معلمان چندپایه در فعالیت های حرفه ای، شکل دهنده مدل پارادایمی است که توسعه حرفه ای معلمان چندپایه را منعکس می کند. نتایج نشان داد توسعه حرفه ای معلمان چندپایه فرایندی پیچیده و چند وجهی بوده و نیازمند سیاست گذاری های کلان، جامع نگر و تخصصی است. اتخاذ سیاست ها و برنامه ریزی های صحیح می تواند چشم انداز روشن و امید بخشی را در جهت نیل به هدف مطلوب توسعه عدالت آموزشی در مناطق محروم در پی داشته باشد.
ارائه الگوی جاری برنامه درسی با نشاط در دوره ابتدایی: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
184 - 205
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی الگوی جاری نشاط در برنامه های درسی مقطع ابتدایی بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش شامل کلیه کارگزاران دخیل در نشاط در برنامه های درسی دوره آموزش ابتدایی بودند که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته چهارده نفر از معلمان، پنج نفر از مدیران مدارس، هشت نفر از اولیا دانش آموزان جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و گوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده ی بیست و یک مفهوم محوری و هشت مقوله منتخب است که در قالب مدل پارادیمی شامل غفلت از نشاط در برنامه های درسی و تربیتی مدارس به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علّی (ضعف مدیریتی مدارس، ضعف در فرهنگ آموزشی مدارس، ضعف در روابط اجتماعی دانش آموزان)، عوامل زمینه ای (عوامل فرهنگی- اجتماعی، عوامل سازمانی و عوامل آموزشی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(عوامل شخصیتی و فردی، جذابیت محتوایی کتب درسی، توجه به تفاوت های فردی و ارزشیابی کیفی)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های فردی، چالش های فرهنگی و چالش های مدرسه ای)، راهبردها (تعاملات و ارتباطات دانش آموزان، صمیمی سازی فضای کلاسی توسط معلمان، توجه به روش های فعال تدریس، پویاسازی فضای فیزیکی) و پیامد (افزایش افسردگی و سرخوردگی تحصیلی) سازمان یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت توجه به زمینه های فرهنگی- اجتماعی، سازمانی و آموزشی در تلفیق نشاط در برنامه های درسی مورد نیاز است.
الزامات فرآیند یاددهی- یادگیری مشارکتی در آموزش عالی مبتنی بر نیازها، علایق و مهارت ها- مورد مطالعه: دانشجویان مقطع کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی و تبیین بایسته های یاددهی- یادگیری مشارکتی، متناسب با نیازها، علایق و مهارت های دانشجویان دوره کارشناسی امروز، به روش آمیخته انجام شد. طرح پژوهش در بخش کیفی برمبنای تحلیل محتوا و در بخش کمی، توصیفی- پیمایشی است. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل صاحب نظران در دو حوزه علوم تربیتی و علوم اجتماعی بودند که نمونه از بین آنها به صورت هدفمند و گلوله برفی تا حد اشباع اطلاعات ادامه یافت. جامعه ی آماری بخش کمی نیز شامل اعضای هیأت علمی و دانشجویان دوره ی کارشناسی از دانشکده های علوم تربیتی و علوم اجتماعیِ دو دانشگاه تهران و اصفهان بود که نمونه از بین آنها به روش سهمیه ای متناسب با حجم انتخاب شد. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه ی نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از ابزار پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شد. روایی محتوایی سؤالات پرسشنامه و مصاحبه براساس نظر هشت تن از متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز از طریق آلفای کرونباخ با مقدار 93/0، مناسب برآورد شد. تحلیل یافته ها در بخش کیفی به روش تحلیل مضمون و در بخش کمی با استفاده از آما ر توصیفی- استنباطی انجام شد. براساس تحلیل یافته ها، هفت مؤلفه به عنوان مهمترین الزامات مورد شناسایی واقع شد که در میان آنها «تدارک فعالیت های درسی گروهی»، «تشکیل گروه های علمی مجازی» و «تنظیم چیدمان کلاسی چهره به چهره» در صدر قرار دارد. در نتیجه به مدرسان توصیه می گردد به منظور استفاده بهینه از فرصت های آموزشی، از به کارگیری آنها در تدریس غفلت نورزند.
Modeling, Bedding and Planning in Flipped Learning Process in Educational System of Medical Sciences University of Babul
منبع:
Curriculum Research, Volume ۱, Issue ۱, Summer ۲۰۲۰
53 - 68
حوزه های تخصصی:
Purpose : The aim of this study was to Modeling, bedding and planning in Flipped learning process in educational system of Medical Sciences University of Babul Methods : The research design was exploratory mixed type. Statistical population in the qualitative section of academic experts and members of the Education and Empowerment Committee of Medical Universities Babol and in the quantitative section; The staff of the Vice Chancellor for Management and Resources Development was the Health and Education Unit of Mazandaran University of Medical Sciences; In the qualitative section, in-depth interviews were conducted with 12 experts using the snowball sampling method, and in the quantitative section, a questionnaire was used to measure the model using the multi-stage relative class method among 310 samples. The validity of the questionnaire was confirmed by face and content method and the reliability was confirmed by Cronbach's alpha method. Data were analyzed by exploratory and confirmatory factor analysis with SPSS and Smart PLS software. Findings : The results showed that the Flipped learning process has 12 dimensions in terms of learning motivation, individual factors, organizational culture factors, structural factors, the establishment of Flipped learning, facilitation measures, organizational barriers and challenges, non-organizational barriers and challenges, bedrock and planning, awareness, quality of education and quality of learning. The results of the quantitative section showed that all dimensions of the research paradigm model were confirmed. Conclusion : It is recommended to the officials of Mazandaran University of Medical Sciences; to provide the necessary conditions for the establishment of Flipped learning, make the necessary arrangements according to the results of the present study
The Effect of Self-Esteem on Jealousy and Organizational Anti-Citizenship Behavior (Case Study: Sports and Youth Offices of Western Provinces)
حوزه های تخصصی:
Purpose : The purpose of this study was to investigate the effect of self-esteem on jealousy and organizational citizenship behaviors of the staffs of general sport and youth departments of western provinces of Iran. Methodology : The research method is descriptive-correlational. The statistical population of this study includes all managers, presidents and staffs of sport and youth departments in west of Iran with 300 persons (Kermanshah 72 people, Ilam 68 people, Hamedan 57 people, Lorsan 53 people and Kordestan 50 people) and the sample was considered as the whole population. The instruments used in this study were standard questionnaires of Rahmani et al. (2010) anti-citizenship behavior questionnaire, Vecchio organizational jealousy questionnaire (2000) and Gardner self-esteem questionnaire (2000) that their reliability was 0.962, 0.849 and 0.921, respectively. The questionnaires were reviewed by eight experts in management and their ambiguities were somewhat resolved. This demonstrates the acceptable appearance and content validity of the compilation tool. Descriptive and inferential statistics (variance-based structural equation modeling) were used to analyze the data. In addition, the research hypotheses were analyzed at the 0.05 level of error using Smart PLS3 software. Findings : The findings showed that organizational self-esteem had a significant and negative effect on organizational citizenship behavior and organizational jealousy, meaning that with increasing self-esteem, organizational citizenship and organizational jealousy would decrease. Conclusion : Organizations today are looking for new approaches in management, so that they can make the best use of their human and physical resources and increase their work efficiency. The main purpose of this study is to identify the effect of organizational self-esteem on organizational jealousy and anti-organizational citizen behavior.
مطالعه تطبیقی برنامه درسی کشور های منتخب با تاکید بر توسعه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
95 - 124
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی و مقایسه ویژگی عناصر برنامه درسی نظام تربیت معلم کشورهای منتخب برای توسعه سواد فناوری اطلاعات و ارتباطات دانشجو معلمان است. بر این اساس نوع مطالعه این تحقیق تطبیقی – توصیفی و روش آن توصیفی تشریحی ، مطابق روش و مراحل چهارگانه بردی است. اطلاعات مورد نیاز از طریق اسناد و مدارک کتابخانه ای، گزارش های فصلی و سالیانه برخی از سایت های بین المللی چون یونسکو گرد آوری شده است. الگوی مورد استفاده الگوی بردی است. نمونه مورد نظر چهار کشور فنلاند، انگلستان، آمریکا و مالزی است که بر اساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند.نتایج نشان داد، همگی در ایجاد نگرش مثبت نسبت به فناوری و رویکرد فراگیر محور با هم شباهت دارند ولی کشور های انگلستان، آمریکا و فنلاند در تدوین استاندارد صلاحیت فناوری و فنلاند درگنجاندن موضوع رعایت مسائل اخلاقی در استفاده از فناوری و انگلستان در آماده ساختن دانشجویان برای تغییرات سریع فناوری در انگلستان حساس تر عمل می کنند.
واکاوی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی– محلّی مطالعات اجتماعی برپایه گزاره های نظریّه رابرتسون (الگوی اکر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر واکاوی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی – محلّی مطالعات اجتماعی بر پایه گزاره های نظریّه رابرتسون با الگوی اکر(Akker) است. رویکرد پژوهش، کیفی و ازنظر هدف کاربردی است. منابع گردآوری داده ها شامل تمامی متون و اسناد نظریّه جهانی شدن رابرتسون در بازه زمانی 1968 -2022 بوده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند انجام شده است. در این پژوهش، محتوای منابع با استفاده از روش تحلیل محتوای استقرایی، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند و برای اعتباریابی داده ها از روش های قابل قبول بودن و قابل اعتماد بودن استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اهداف دارای ویژگی هایی مانند آشنایی با مفاهیم پایه و مهم جهانی شدن، توجّه به تنوّع و کثرت گرایی، پرورش مهارت های تفکّر خلاق و انتقادی است. محتوا منعطف پذیر و منطبق بر اهداف است. همچنین رویکردهای فعال تدریس، مناسب هستند. معلّم نقش راهنما و تسهیلگر دارد و می توان از منابع متنوّع استفاده کرد. زمان و مکان انعطاف پذیر و فعالیت ها باید در قالب گروه بندی های متفاوت و متنوّع انجام پذیرد. انواع روش های ارزشیابی کیفی، اهمّیّت دارند. درنهایت، نتیجه یافته های پژوهشی نظریّه جهانی شدن رابرتسون به شناسایی ویژگی های الگوی برنامه درسی جهانی- محلّی مطالعات اجتماعی با الگوی اکر(Akker) منجر گردید. براین اساس، پیشنهاد می گردد برنامه درسی قصد شده مطالعات اجتماعی دوره های ابتدایی و متوسّطه با استفاده از این الگو مورد ارزیابی قرار گیرد.
Determining the Share of Each of the Environmental and Organizational Components in Students' Professional Ethics
حوزه های تخصصی:
Purpose : Considering the role of professional ethics in the success and effectiveness of other practices, the purpose of this study was determine the share of each of the environmental and organizational components in students' professional ethics. Methodology : The present study in terms of purpose was applied and in terms of implementation method was cross-sectional from type of quantitative. The research population was faculty members of the Islamic Azad University of Tehran province in 2018 year with number 5921 people, which according to the Krejcie and Morgan table number of 365 people were selected as a sample by multi-stage cluster sampling method. The research instrument was a 31-item researcher-made questionnaire whose content validity was confirmed by 12 experts and specialists and content validity index obtained 0.790 and its reliability was obtained by Cronbach's alpha method for components of environmental 0.881 and organizational 0.943. Data were analyzed by exploratory factor analysis and structural equation modeling in SPSS and PLS software. Finding : The results of exploratory factor analysis showed that students' professional ethics had two components of environmental (9 items) and organizational (22 items) that the factor load of all items was higher than 0.50. Also, the results of structural equation modeling showed that the model of students' professional ethics had a good fit and according to the standard coefficients of the paths, the share of environmental and organizational components in students' professional ethics was 0.250 and 0.327, respectively. Conclusion : Considering the share of environmental and organizational components in students' professional ethics, planning is necessary to improve their professional ethics through both environmental and organizational components and the indicators of each of them.