فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
121 - 153
حوزه های تخصصی:
امروزه آموزش مجازی یکی از مهم ترین دغدغه های اصلی معلمان در مبحث یاددهی- یادگیری است و این مهم با شیوع یکباره ویروس کرونا و پایداری آن درهم تنیده شده است. پژوهش حاضر با هدف مواجهه معلمان دوره ی ابتدایی با آموزش مجازی و راهکارهای مطرح شده برحسب تجربه زیسته معلمان ابتدایی برای بهینه شدن آن صورت گرفت. برای انجام این پژوهش، رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی اتخاذ گردید. مشارکت کنندگان بالقوه پژوهش، شامل تمامی معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان قشم بوده است که انتخاب آن ها به صورت هدفمند و مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته و هم چنین با اشباع نظری، تعداد 15 نفر انتخاب شده اند. مضامین فراگیر، سازمان دهنده و پایه با کدگذاری هفت مرحله ای کلایزی مشخص گردید. یافته های این پژوهش شامل دو مضمون فراگیر، شش مضمون سازمان دهنده و 54 مضمون پایه بود. نتایج حاکی از آن است که معلمان دوره ی ابتدایی دچار ابهام در نقش ها و کارکردهای آموزش مجازی هستند و راهکارهای اتخاذ شده از سوی آن ها به نوعی بازتاب دهنده ی تعمیم فهم و ادراک آن ها از یادگیری در آموزش حضوری به مجازی می باشد. لذا در این راستا ضروری است بستری جهت تفهیم معلمان ابتدایی نسبت به نقش ها و کارکردهای آموزش مجازی و همچنین محدودیت های آن جهت یادگیری دانش آموزان ابتدایی فراهم گردد.
مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد: به سوی یک برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود پیشرفت فزاینده دانش بشری درباره مبانی عصب- فرهنگی یادگیری و رشد انسان، کاربردها و دلالت های برخاسته از این دانش جدید برای نظریه و عمل برنامه درسی و تدریس همچنان به عنوان حوزه ای مغفول باقی مانده است. در همین راستا، مقاله حاضر با روش مرور تلفیقی، ضمن جمع بندی یافته های پژوهش علوم اعصاب فرهنگی در حوزه یادگیری و رشد، به معرفی بینش ها و پیام های این یافته ها برای بهبود فهم یادگیری و کاربردهای آن در برنامه درسی مدارس می پردازد. نتیجه مرور مطالعات اخیر حاکی از آن است که مغز پیوسته خودش را با محیط فرهنگی سازگار می کند و ساختار و کارکرد خود را منطبق با آن تغییر می دهد. بر اساس یافته های این مطالعات، تفاوت های عصبی و رفتاری میان فرهنگ ها برخاسته از تعامل منحصر به فرد میان عوامل مختلف ژنتیکی، فیزیولوژیکی و فرهنگی است. همچنین یافته های اخیر در حوزه مغز و فرهنگ بیانگر آن است که تجربه فرهنگی نقش مهمی در شکل دهی و رشد مکانیزم های مغزی زیربنای شناخت دارد و رشد هیجانی نیز به شکلی بنیادی تحت تاثیر کیفیت محیط فرهنگی واقع می شود. این بینش های تازه ایده ای را پشتیبانی می کند که به عنوان «برنامه درسی پاسخگو به فرهنگ» شهرت یافته است. رویکرد پاسخگو به فرهنگ بر این ادعاست که احترام به جهان بینی های متفاوت معلمان و دانش-آموزان از بافت های فرهنگی متفاوت باید در کانون توجه برنامه های درسی مدارس قرار گیرد. برنامه ریزان درسی و سیاستگذاران تربیتی باید نه تنها موجودیت فرهنگ های متعدد را بپذیرند، بلکه به تنوع فرهنگی به دیده احترام نگریسته و فرصت هایی فراهم نمایند تا افراد درون فرهنگ های مختلف در شناخت و رشد فرهنگ خود و سایر فرهنگ ها سهیم شوند.
Reflection on the Iranian Academic General Curriculum in the Globalization Era
حوزه های تخصصی:
The academic general curriculum is of great importance alongside the specialized curriculum; this field is not only limited to the subject of human knowledge and scientific disciplines, but is also related to the development of personal capabilities, such as the creativity and intellectual abilities, transfer of cultural heritage and values, and the evaluation of committed and accountable citizens. The present study aims to investigate the various areas of the Global Citizenship Education (GCE) in the academic general curriculum in Iran. This is an applied research wherein, a qualitative content analysis method, the thematic analysis (themes), has been applied to the two levels of the selected documents (the law on the goals, duties and organizations of the Ministry of Science, the comprehensive scientific map of Iran, and Iran's sixth development plan) and syllabuses of the general courses approved by the Supreme Council of the Cultural Revolution. The data collection tools included content analysis, note-taking, and a checklist. A descriptive-analytic method was applied to interpret and analyze the data. Based on the research findings, the level of contents associated with globalization has a significant degree of severity and weakness from one course to another in terms of the qualitative aspect. It is certain that most of the contents related to the components of globalization often have indirect links and regarding the positive, negative, and neutral aspects, it can be claimed that the neutral aspect is of considerable significance compared to the other aspects. The qualitative content analysis of the documents and syllabuses of the general courses was done and subsequently, the obtained scheme indicates that the existing approach to the GCE in Iran is a combination of political and civic education approaches, cultural transfer, and the neo-liberal approach, and hence, the educational system should try to train global citizens with an Iranian–Islamic identity. Among the important points in the analysis of the documents is a lack of distinction between globalization and internationalization.
تأثیر آموزش مبتنی بر ایفای نقش بر اشتیاق به برقراری ارتباط و عملکرد تحصیلی در درس جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
287 - 308
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی تأثیر تدریس به شیوه ایفای نقش بر عملکرد تحصیلی و اشتیاق به ارتباط در درس جامعه شناسی در بین دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر یزد بود. پژوهش حاضر، آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانش آموزان دوره متوسطه شهر یزد بودند که به طور تصادفی یک مدرسه و تعداد 49 دانش آموز پسر انتخاب و به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. در نهایت پس از ریزش آزمودنی ها 17 نفر به عنوان گروه کنترل و 19 نفر به عنوان گروه آزمایش مورد تحلیل قرار گرفتند. گروه کنترل به شیوه مرسوم و مبتنی بر سخنرانی و گروه آزمایش به شیوه ایفای نقش آموزش دیدند. ابزار جمع آوری داده ها شامل مقیاس اشتیاق به ارتباط مک کروسکی و آزمون محقق ساخته عملکرد تحصیلی بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تی مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که عملکرد تحصیلی دانش آموزان در تدریس مبتنی بر ایفای نقش در مقایسه با تدریس سنتی به صورت معنی داری افزایش یافته است. اما روش تدریس ایفای نقش در مقایسه با روش تدریس سنتی بر متغیر اشتیاق به ارتباط تأثیر معنی داری نداشت. بنابراین بر اساس نتایج پژوهش می توان نتیجه گرفت که معلمان درس جامعه شناسی به منظور بهبود کیفیت یادگیری به جای استفاده از روش های تدریس سنتی، تدریس خود را به شیوه ایفای نقش اجرا کنند.
ارزیابی تطبیقی سطح استدلال هندسی دختران و پسران پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
157 - 177
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سطح استدلال هندسی دانش آموزان پایه نهم بر اساس نظریه فن هیلی در یکی از مباحث هندسه، یعنی مبحث استدلال و اثبات در هندسه و ویژگی های آنها بوده است. این پژوهش، به روش زمینه یابی انجام گرفت. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان پایه نهم مدارس دولتی شهرستان بابل و اعضای نمونه شامل 470 نفر است که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده است. ابزار اندازه گیری، آزمونی محقق ساخته با 10 سؤال بود. روایی صوری و محتوایی آزمون، توسط چند نفر از استادان ریاضی و آموزش ریاضی و همچنین، چند تن از معلمان باتجربه مقطع متوسطه اول، تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. یافته های پژوهش، بیانگر این است که سطح غالب تفکر هندسی دانش آموزان پایه نهم در مبحث استدلال و اثبات، در سطح اول فن هیلی است. همچنین، یافته ها نشان داد که دانش آموزان پسر عملکرد بهتری نسبت به دانش آموزان دختر در سطوح فن هیلی داشته اند که این تفاوت از نظر آماری تنها در سطح اول معنی دار بود. یافته های این پژوهش می تواند در بازبینی فرایند آموزش هندسه، مورد استفاده دبیران ریاضی، سیاست گذاران آموزشی و مؤلفان کتب درسی قرار گیرد.
بررسی دیدگاه فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان از میزان کارآمدی درس کارورزی در افزایش توان حرفه ای دانشجومعلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
217 - 248
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه فارغ التحصیلان دانشگاه فرهنگیان از میزان کارآمدی درس کارورزی در افزایش توان حرفه ای دانشجومعلمان بود. پژوهش از نوع کیفی و با روش پدیدارشناسی اجرا شد. اطلاعات مصاحبه های نیمه ساختارمند گردآوری شد. بر این اساس، از بین فارغ التحصیلان سال های 1398 و 1399 کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان، 20 نفر به صورت هدفمند انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با الگوی هفت مرحله ای کلایزی (1978) و سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. یافته ها در 5 بعد: «محتوای برنامه درسی کارورزی، توسعه دانش ها و مهارتهای حرفه ای»، «تقویت سواد دیجیتالی»، «تقویت اخلاق حرفه ای» و «تقویت ساختار سازمانی » نشان دادکارورزی توان حرفه ای دانشجومعلمان را با مشارکت و تعامل فعال بین مدارس و دانشگاه، همکاری اساتید و معلمان راهنمای مجرب، فعالیت دانشجومعلمان در مدرسه و کلاس، تقویت سواد رسانه ای و فناوری اطلاعات، کسب دانشها و مهارتهای علمی و پژوهشی مورد نیاز معلمی، کسب فضائل اخلاقی افزایش داده و به تدریج آنان را برای ورود به عرصه معلمی در مدرسه تقویت می کند.
طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله تحلیلی- استنباطی حاضر به دنبال طراحی الگوی برنامه درسی هویت دینی در دوره اول متوسطه بود. جامعه پژوهشی شامل متن کامل ترجمه تفسیر المیزان بود که با توجه به منطق انتخاب آن از نمونه گیری صرف نظر شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. نتایج نشان داد که هویت دینی فرهنگ عینیت یافته اسلامی در وجود انسان است که اگر بخواهیم برای آن الگوی برنامه درسی طراحی کنیم اهدافش شامل سه نوع بینشی (شناخت دایره هستی و پدیدآور، شناخت مقصد و سرانجام، شناخت راه و راهبران زندگی، شناخت خویشتنِ خویش)، گرایشی و کنشی، محتوایش تابع سازمان دهی درهم تنیده/مارپیچی می باشد. "توجه دادن به نشانه های ربوبیت خداوند در آفاق و منظومه هستی، دعوت به تأمل در خود، تبیین، استدلال و احتجاج، استفهام، مشاهده، تمثیل، تذکر و عمل معلم" هم ازجمله روش های یاددهی-یادگیری مورد تأکید در الگو هستند. رویکرد کلی ارزشیابی نیز "فرایندی" است که با در نظر گرفتن استلزامات دینی و نوع نگاه ویژه به نیت، همت و زحمات دانش آموز و همچنین بهره گیری از سه ضلع معلم، دانش آموز و والدین نارسایی های احتمالی را مشخص می کند و بیشتر در خدمت یادگیری می باشد.
تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۸
87 - 104
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین باورهای معلمان درباره اثربخشی انواع روش های آموزش تفکر انتقادی بر اساس توان متفاوت دانش آموز ان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع پیمایشی بود. برای این منظور 202 دبیر مقطع متوسطه تبریز با روش خوشه ای تصادفی از ناحیه چهار تبریز انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس ارزیابی باورهای معلمان درباره تفکر انتقادی استفاده شد. نتایج به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس درون گروهی و مقایسه های زوجی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد: دبیران شهر تبریز باور دارند فعالیت آموزشی رشد تفکر انتقادی برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از استفاده از این روش برای دانش آموز ان ضعیف می باشد. همچنین یافته های این پژوهش نشان داد که دبیران روش های آموزش مستقیم را نیز برای دانش آموز ان توان بالا مؤثرتر از دانش آموز ان ضعیف می دانند. یکی از کاربردهای عملی پژوهش حاضر این است که باید در برنامه های تربیت معلم به طور گسترده و آشکارتر در زمینه آموزش مهارت های عالی تر تفکر به دانش آموز ان ضعیف توجه شود.
نقش باورهای معرفت شناختی در خودکارآمدی و هیجانات تدریس معلمان آموزش ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره دوازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
237 - 254
حوزه های تخصصی:
باورهای معلم در مورد ماهیت دانش نقش مهمی بر خودکارآمدی و هیجانات تدریس او دارد. بدین منظور پژوهش حاضر به بررسی تأثیر باورهای معرفت شناختی بر خودکارآمدی و هیجانات تدریس معلمان آموزش ویژه می پردازد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بوده است. جامعه ی آماری، شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در مدارس دانش آموزان با نیازهای ویژه استان مازندران در سه گروه معلمان کم توان ذهنی، نابینا و ناشنوا شهرستان بابل بوده که بر اساس روش خوشه ای تک مرحله ای شهرستان بابل به صورت تصادفی انتخاب و در این خوشه کلیه اعضا به تعداد 96 نفر مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها، از سه پرسش نامه باورهای معرفت شناختی شومر، پرسش نامه خودکارآمدی معلم و پرسش نامه هیجانات تدریس معلمان استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های ضرایب همبستگی اسپیرمن، تحلیل رگرسیون خطی چندگانه به شیوه گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که خودکارآمدی با مؤلفه سریع دانستن یادگیری، ساده دانستن دانش، باور به ذاتی دانستن توانایی و قطعی دانستن دانش رابطه منفی دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که باور به ذاتی بودن توانایی یادگیری قدرت پیش بینی خودکارآمدی را دارد. هم چنین یافته ها نشان داد که ذاتی دانستن توانایی یادگیری، ساده دانستن دانش، و سریع دانستن یادگیری با لذت رابطه منفی دارند. به طور کلی معلمان دارای باورهای معرفت شناختی خام بیشتر در کلاس هیجانات منفی را تجربه می کردند. در تحلیل رگرسیون بجز یادگیری سریع سایر مولفه های باورهای معرفت شناختی توانایی پیش بینی لذت را دارند. یافته های حاصل از این پژوهش بر رشد باورهای معرفت شناختی جهت ارتقاء خودکارآمدی معلمان دانش آموزان با نیازهای ویژه و ایجاد هیجان مثبت تدریس تأکید دارد.
شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مزایا و معایب رویکردهای فردی و گروهی در راهنمایی پایان نامه های دکتری و مقایسه آن بین دانشجویان سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه دانشگاه اصفهان است. رویکرد تحقیق ترکیبی اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی است. در بخش کیفی با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 27 نفر از مدیران، معاونان و اعضای هیأت علمی، داده ها با روش نمونه گیری زنجیره ای گردآوری شده است. یافته ها برای شناسایی مزایا و معایب ازنظر متخصصان و ساخت ابزار کمّی به کار رفته است. در بخش کمّی، با روش زمینه یابی، پرسش نامه محقق ساخته بین دانشجویان دکتری در سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه با روش تصادفی طبقه ای متناسب با حجم اجرا شده است. یافته های کیفی نشان داد که در مجموع، متخصصان معتقدند که هر دو رویکرد دارای مزایا و معایبی است که هر یک با توجه به ماهیت رشته و موقعیت مورد نظر استفاده می شود؛ اما با توجه به شرایط علمی در دنیای امروز، رویکردهای گروهی بیش تر مورد توجه قرار گرفته است. نتایج در بخش کمّی نشان داد که دانشجویان با مزایای رویکردهای گروهی بیش تر موافق بودند و معایب آن را به مراتب کمتر از مزایایش می دانستند. نتایج آزمون های تعقیبی، بیانگر وجود اختلاف بین گروه های علوم پایه و فنی و مهندسی با علوم انسانی در برخی از معایب و مزایای رویکردهاست. در گروه های علوم انسانی به دلیل ماهیت بیش تر انفرادی پژوهش های صورت گرفته، دانشجویان شناخت کمّی از رویکردهای گروهی داشتند و توجه چندانی به آن نشان ندادند.
رابطه ذهن آگاهی با رفتار غیرمولد تحصیلی: نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
178 - 208
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش واسطه ای خودپنداشت تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و رفتار غیرمولد تحصیلی بود. شرکت کنندگان 209 دانش آموز (113 پسر و 96 دختر) دوره متوسطه اول بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و مقیاس رفتار غیرمولد تحصیلی ریمکوس (2012)، مقیاس ذهن آگاهی دروتمن و همکاران (2018) و سیاهه خودپنداشت تحصیلی چن و تامپسون (2004) را تکمیل کردند. به منظور پاسخ گویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان دادند که اثر مستقیم ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار نبود؛ اما اثر مستقیم ذهن آگاهی بر خودپنداشت تحصیلی و اثر مستقیم خودپنداشت تحصیلی بر رفتار غیرمولد تحصیلی معنادار بود؛ همچنین، اثر ذهن آگاهی بر رفتار غیرمولد تحصیلی با واسطه گری خودپنداشت تحصیلی معنادار بود. به طور کلی یافته های این پژوهش، نقش ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی را در تبیین رفتار غیرمولد تحصیلی نشان می دهند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که به منظور کاهش رفتار غیرمولد تحصیلی دانش آموزان، باید به ذهن آگاهی و خودپنداشت تحصیلی آنها توجه شود.
شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
233 - 263
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی و اعتبارسنجی فرایندها و بروندادهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای از دیدگاه دبیران و دانش آموزان شهر اصفهان می باشد. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت گردآوری داده ها طرح ترکیبی اکتشافی (متوالی- ابزارسازی) است. شرکت کنندگان پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران حوزه سواد رسانه ای و برنامه درسی که 20 نفر به روش نمونه گیری هدفمند و به روش گلوله برفی انتخاب شدند می باشد. در بخش کمّی نیز دبیران درس تفکر و سواد رسانه ای و دانش آموزان پایه دهم شهر اصفهان بودند که تعداد 210 نفر دبیر و 385 نفر دانش آموز به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسش نامه محقق ساخته جمع آوری و روایی مصاحبه و پرسش نامه از روایی محتوایی و برای پایایی پرسش نامه، از ضریب آلفای کرانباخ (96%) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد شاخص های مطلوب این برنامه درسی از اعتبار لازم برخوردار می باشند به علاوه در مقایسه با شاخص های مطلوب، وضعیت موجود فرایندهای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مقوله «استفاده از روش های جدید تدریس» پایین تر از حد انتظار ارزیابی شد. بنابراین، بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، به منظور بهبود فرایندها و بروندادهای درس تفکر و سواد رسانه ای و تحقق اهداف و رسالت های آن، لازم است مسئولین، برنامه ریزان و متولیان نظام آموزشی شیوه های تدریس این درس را مورد بازنگری قرار دهند و به محتوا و موضوعاتی همچون پرورش تفکر انتقادی در دانش آموزان و نیز نحوه مدیریت و استفاده صحیح از رسانه ها توجه بیشتری مبذول دارند
واکاوی برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسل z(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضرواکاوی برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسل zبوده است.این مطالعه با رویکرد کیفی،ازنظر هدف کاربردی وﺑﺮ اﺳﺎس ﻧﻈﺮیه ﺳﯿﻮﻓﺎﻧﮓوﺷاتﻮن دارای تحلیل محتوای استقرایی بوده است.این پژوهش،با مصاحبه نیمه . ساختاریافته و نمونه . گیری هدفمند و مشارکت 23 نفر،از خبرگان علمی، اجرایی و20 نفر از دانش آموزان دوره متوسطه با گروه های کانونی انجام شد.پس از ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ ﻫﺎیﻧﯿﻤﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎریافته،ضمنﻣﺮاﺣﻞﮐﺪﮔﺬاری،تحلیل داده ها انجام شده است.برای تامین اعتبار یافته ها از روش مذاکره با ﻫﻤﮑﺎران ونظر ممیز بیرونی و ﺑ ﺮای پایایی از روش ﻟﯿﻨﮑﻠﻦ و ﮔﻮﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده شده است.یافته ها: علاوه برتأکیدبر اهمیت شناخت نسلی وویژگی ها،ترجیحات و نیازهای نسل z نشان می دهند که برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسلz ناظر بر200 شاخص و 30مؤلفه و 10 اصل هستند که این 10 اصل عبارتنداز:(منطق،اهداف،محتوی،راهبردهاییادگیری،ویژگی های معلمان نسل z، موقعیت های یادگیری سنجش وارزشیابی، عوامل زمینه ای، پدیده های نوظهور، چرخش های نوگرا ) که منتج به استخراج چارچوب مفهومی برنامه درسی متناسب با ویژگی های نسل z گردید.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های تغییر بینش دبیران برای آموزش کارآفرینانه به منظور ارائه یک مدل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۸
205 - 228
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تعیین ابعاد و مؤلفه های الگوی تغییر بینش دبیران با هدف آموزش کارآفرینانه بوده است. روش مقاله حاضر کیفی از نوع پدیدار شناسی بوده است. محیط پژوهش شامل کلیه کارشناسان آموزش متوسطه آموزش و پرورش شهر اصفهان بوده است. نمونه گیری نظری تا حد اشباع بوده است. ابزار تحقیق شامل مقالات و مصاحبه با کارشناسان به تعداد 23 نفر بود. برای تأمین روایی ابزار تحقیق از روش تأییدپذیری و برای اعتباریابی از روش همگرایی مصاحبه های انجام شده استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل مضمون و کُدگذاری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد، ابعاد و مؤلفه های تغییر بینش دبیران با هدف آموزش کارآفرینانه مبتنی بر کُدگذاری باز، محوری و انتخابی، شامل 7 بُعد: بهره وری در تدریس، اخلاق آموزشی، رشد حرفه ای، زودبازده سازی برنامه درسی، درس پژوهی، تأمل بر برنامه درسی، آینده پژوهی) و 110 گویه بوده است. این مقاله نشان داد، برای تغییر بینش معلمان جهت آموزش کارآفرینانه، می توان از الگوی بدست آمده از این تحقیق استفاده کرد.
واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره یازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
197 - 223
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، واکاوی مؤلفه های سواد فرهنگی برای دانش آموزان دوره دوم متوسطه است. داده ها بر اساس یک طرح پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی و با استفاده از گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2006) جمع آوری شده اند. انتخاب نمونه با استفاده از ملاک های پذیرش و عدم پذیرش و برنامه مهارت های ارزیابی حیاتی [1] صورت گرفت سپس با درنظرگرفتن میزان ارتباط با موضوع پژوهش منابع اولیه غربال و تعداد 26 منبع برای بررسی نهایی انتخاب شد، در ادامه با استفاده از تحلیل محتوای و کدگذاری باز و محوری منابع منتخب مورد تحلیل قرار گرفت. جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از ضریب توافق بین دو کدگذار استفاده شد که مقدار 76/. به دست آمد. نتیجه این تحلیل شناسایی 4 بعد و 14 مؤلفه بود. بعد خودآگاهی فرهنگی شامل سواد چندفرهنگی، مهارت های عملی، مهارت های آکادمیک، آشنایی با نمادها و مهارت های زندگی بود. بعد تفکر انتقادی شامل تفکر سطح بالاتر و استدلال صحیح، تقسیم بندی دانش، بستر استفاده و فرایند است. بعد مسئولیت پذیری مشتمل بر دو مؤلفه مسئولیت پذیری فردی و مسئولیت اجتماعی و مدنی بوده و بعد رهبری تأثیرگذار شامل الزامات فرهنگی جوامع آینده و نقش های تأثیرگذار جهانی است. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی برای برنامه ریزان، پژوهشگران و دست اندرکاران حوزه تعلیم وتربیت در بعد فرهنگی باشد. [1]- CASP
تصویر برنامه درسی از منظر نوعمل گرایی با تاکید بر اندیشه رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال چهاردهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۲
65 - 90
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش، ارائه تصویری از برنامه درسی رویکرد نوعمل گرایی است که با روش تحلیل مفهومی و استنتاجی انجام می گیرد. ویژگی های فلسفه رورتی بنیانگذار فلسفه نوعمل گرایی عبارتند از: ویزگی ابزاری و امکانی زبان، خصیصه امکانی خود و اجتماع، مغایرت امور عمومی و خصوصی، همبستگی اجتماعی به جای عینیت و نگاه انتقادی به واژگان. در خصوص برنامه درسی نوعمل گرایی می توان گفت اهداف آموزش، نسبی و متغیرند، با این حال دستیابی به خودآفرینندگی، تربیت شهروند انتقادی، ایجاد شرایط برقراری دموکراسی، تاکید برگفتمان دانش، بها دادن به دانش عملی را می توان از اهداف نوعمل گرایی برشمرد. با توجه به تغییرات هدف، محتوا نیز متغیر بوده و محتوای ثابتی وجود ندارد. روش های آموزش نوعمل گرایی یادگیری مشارکتی و گفتمان انتقادی می باشد. نوعمل گرا ها از جمله رورتی شیوه های ارزشیابی عینی را رد می کنند. به طور کلی اهداف و محتوا، روش و ارزشیابی برنامه درسی نوعمل گرایی منعطف بوده و تابع شرایط و اقتضائات محیطی و به اصطلاح برنامه درسی نوظهور خواهد بود.
تأثیر تدریس با الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی علوم تجربی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال دهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۷
23 - 40
حوزه های تخصصی:
الگوی مدیریت آموزش، نظریه ای جدید و هم خانواده ی الگوهای پردازش اطلاعات است که بر سازماندهی اطلاعات و ساختن مفاهیم در روندی استقرایی- قیاسی به منظور توانمندتر شدن دانش آموز در یادگیری، درک بهتر روابط میان اطلاعات، پرورش مهارت های بنیادی تفکر و ... تأکید دارد. هدف از انجام این تحقیق بررسی تأثیر تدریس علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی و مهارت حل مسئله دانش آموزان سال ششم دوره ابتدایی است. روش تحقیق از نوع شبه آزمایشی بوده و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه انجام شده است. در این تحقیق جامعه آماری 58 نفر از دانش آموزان پسر پایه ششم در یکی از دبستان های دولتی ناحیه 2 شهرری است و انتخاب نمونه به صورت تمام شماری در سال تحصیلی 94-93 انجام گرفت و جهت تحلیل داده های آماری از تحلیل کواریانس و تی مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزش علوم تجربی با استفاده از الگوی مدیریت آموزش بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد و مهارت حل مسئله دانش آموزان را بهبود می بخشد.
رویکردی آمیخته برای سنجش شادکامی مدرسه ای دانش آموزان ابتدایی منطقه 15 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
245 - 276
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف سنجش میزان شادکامی مدرسه ای دانش آموزان ابتدایی شهر تهران انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانش آموزان ابتدایی منطقه 15 شهر تهران تشکیل دادند که به روش نمونه گیری در دسترس، 410 دانش آموز مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش حاضر، آمیخته از نوع همسوسازی همزمان است. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه شادکامی مدرسه ای کمالی (1398) و فهرست وارسی محقق ساخته انجام شد. یافته ها نشان داد که در بین شش عامل شادکامی مدرسه ای سه عامل تدریس معلم، دوستان دانش آموز و خود دانش آموز در وضعیت شادکامی نسبتاً رضایت بخشی قرار دارند و سه عامل اجرایی- مدیریتی، فرهنگی و محیطی در وضعیت شادکامی نارضایت بخشی قرار داشته است. مقایسه نتایج همسوسازی نشان داد که در هفت کلاس، نظر دانش آموزان و محقق با یکدیگر مطابقت داشت، در سه کلاس محقق شرایط را بهتر ارزیابی کرده و دانش آموزان شرایط را مناسب ندانستند و در دو کلاس دانش آموزان شرایط را بهتر ارزیابی کرده اند. در مجموع یافته های این پژوهش نشان می دهد که دانش آموزان ابتدایی منطقه 15 از وضعیت شادکامی مدرسه ای نسبتاً متوسطی برخوردارند.
تأثیر آموزش های پیش دبستانی بر میزان احترام به خود دانش آموزان پایه اول ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
159 - 178
حوزه های تخصصی:
آموزش های پیش دبستان می توانند تأثیر بسزایی در جنبه های مختلف رشد و ابعاد شخصیتی کودکان به خصوص در ابعاد روانی و زندگی فردی و اجتماعی آنان داشته باشد. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر آموزش های پیش دبستانی بر میزان احترام به خود دانش آموزان پایه اول ابتدایی به روش پس رویدادی بر روی 100 نفر از دانش آموزان پیش دبستانی رفته و نرفته پایه اول شهرستان ساوه انجام شد. ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد احترام به خود پوپ و همکاران (1989) بود. داده های پژوهش با استفاده از آزمون های توصیفی و استنباطی (tمستقل، تحلیل واریانس یکطرفه و آنوا)، مورد تحلیل قرار گرفت یافته های بدست آمده حاکی از آن بود که میانگین احترام به خود در ابعاد تحصیلی، جسمانی و اجتماعی در کودکانی که دوره پیش دبستانی را گذارنده اند نسبت به گروهی که این دوره را نگذرانده اند، بالاتر است و تفاوت معنی داری بین میزان احترام به خود خانوادگی و همچنین احترام به خود در دانش آموزان دختر و پسر یافت نشد.
تأملی بر ماهیت تدریس با الهام از حکمت عملی شواب: با تأکید بر دانش عملی معلمان و تبیین ماهیت معرفتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۲
105 - 126
حوزه های تخصصی:
با استفاده از حکمت عملی شواب، این مقاله که حاصل یک تحقیق کیفی و راهبرد پدیدارنگاری است، به بررسی مبانی و مدل توسعه دانش عملی معلمان می پردازد. بر اساس نتایج این تحقیق، دانش عملی به اعتقادات، عادات و رفتارهای اطلاق می شود که عمدتاً حاصل تجربیات حرفه ای و شخصی معلمان است که آن ها را قادر می سازد تا کارشان را به خوبی در کلاس درس انجام دهند. یافته ها نشان می دهد که دانش عملی معلمان طی یک چرخه ی مداوم توسعه پیدا می کنند. به لحاظ معرفتی، استدلال های متناظر با فعالیت های مرتبط با دانش عملی بیانگر دو جایگاه معرفتی خاص است: دانش پرکسیال و دانش قابل اجرا. هر کدام از این مقوله های وزن معرفتی متفاوتی دارند و برای پاسخگویی به نیازهای متفاوت کلاس درس مورد استفاده قرار می گیرند.