فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۰۸۹ مورد از کل ۱٬۰۸۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
16 - 1
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش درس پژوهی بر صلاحیت های حرفه ای معلمان دوره ابتدایی بود.
روش: نوع پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه گواه بود. با روش نمونه گیری در دس ترس تعداد30 نفر انتخاب و به ش یوه تصادفی س ازی در دو گروه مساوی 30 نفری جایگزین شدند گروه آزمایشی مداخله آموزش درس پژوهی به معلمان دوره ابتدایی و آزمودنی های گروه کنترل تا پایان مرحله پیگیری مداخله ای دریافت نکردند. گردآوری داده ها با کمک پرسشنامه استاندارد صلاحیت های حرفه ای انجام شد. همچنین تحلیل داده های پژوهش با از استفاده از تحلیل کوواریانس بین گروهی انجام شد.
یافته ها: بعد از مقایسه داده های بدست آمده در پیش آزمون و پس آزمون بین دو گروه آزمایش و کنترل و با انجام آزمون تحلیل کواریانس بین گروهی، نتایج نشان داد بین نمرات کل صلاحیت های حرفه ای معلمان گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای دوره آموزشی درس پژوهی، نسبت به گروهی که آموزش درس پژوهی ندیده اند تفاوت معناداری وجود داشته است بنابراین آموزش درس پژوهی، صلاحیت حرفه ای معلمان آموزش دیده را در سطح معناداری افزایش داده است. همچنین نمره صلاحیت حرفه ای در معلمانی که آموزش درس پژوهی را دریافت کرده اند، بهبود بیشتری پیدا کرده است.
نتیجه: از آنجا که آموزش درس پژوهی بر صلاحیت حرفه ای معلمان تأثیر دارد، توصیه می شود به آموزش درس پژوهی برای رشد و تقویت صلاحیت حرفه ای معلمان توجه گردد. بنابراین برای بهبود کیفیت تدریس و یادگیری در مدارس ابتدایی، لازم است تا معلمان به شاخص های صلاحیت حرفه ای خود توجه کنند و با استفاده از درس پژوهی به مطالعه، تحلیل و بهبود برنامه های تدریس خود بپردازند.
واکاوی پدیده تدریس برای آزمون در درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
113 - 84
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: هرساله داوطلبان زیادی برای ورود به رشته های پزشکی، داروسازی و دندان پزشکی در گروه تجربی آزمون سراسری (به عنوان مهم ترین آزمون ورودی به آموزش عالی) شرکت می کنند و موفقیت در آزمون برای آن ها از اهمیت و اولویت بسیار بالایی برخوردار است. ماهیت آزمون، فرایند آمادگی داوطلبان و اهمیت و اولویت آن، پدیده ای به نام تدریس برای آزمون را در نظام آموزش متوسطه رایج کرده است. بر این اساس هدف پژوهش حاضر واکاوی پدیده تدریس برای آزمون در درس زیست شناسی می باشد. روش تحقیق: روش پژوهش حاضر روش کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. مشارکت کنندگان از بین معلمان نواحی شش گانه و مدرسان آموزشگاهی درس زیست شناسی شهر اصفهان با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی و به تعداد 15 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری مصاحبه نیمه ساختاریافته است که با استفاده از دانش نظری مرتبط با موضوع طراحی و ساخته شده است. برای تحلیل، مصاحبه معلمان به متن تبدیل و با استفاده از روش دیکلمن، آلن و تنر، ابتدا مفاهیم اولیه و سپس درون مایه های فرعی و نهایتاً درون مایه های اصلی استخراج شدند. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان داد تدریس برای آزمون پدیده ای رایج در نظام آموزش متوسطه است به نحوی که تمامی فعالیت های آموزشی مدرسه بر آزمون متمرکز می شود و تلاش معلمان و دانش آموزان بر موفقیت در آزمون قرار می گیرد. این پدیده ضمن ایجاد اختلال در فرایند تدریس و یادگیری منجر به رواج تدریس سطحی مفاهیم و موضوعات درسی و تمرکز بر تکنیک تست زنی می شود. نتیجه گیری: آزمون سراسری به دلیل حساسیت زیاد و اثرگذاری بر آینده داوطلبان، روش های یاددهی _یادگیری معلمان و سبک یادگیری دانش آموزان را تحت تأثیر قرار می دهد و این اثرگذاری منجر به رواج پدیده تدریس برای آزمون در دروس دوره متوسطه خصوصاً درس زیست شناسی شده است.
شناسایی بد رفتاری های کلاسی دانش آموزان و راهبردهای هیجانی معلمان در برابر آن ها: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
77 - 53
حوزه های تخصصی:
اهمیت تنظیم هیجان ها توسط معلم در مواجهه با بدرفتاری های مشاهده شده در کلاس، به طور گسترده ای پذیرفته شده است. با این وجود، کمبود مطالعه در مورد چرایی و چگونگی تنظیم هیجانات توسط معلمان در ایران وجود داشت. لذا این پژوهش به شیوه ی کیفی با رویکرد تجربه زیسته با هدف استخراج راهبردهای تنظیم هیجان معلم در مقابل بدرفتاری های دانش آموزان در نمونه ای 16 نفری از معلمان استان زنجان انجام شد. از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و اطلاعات به دست آمده با استفاده از تحلیل محتوا مورد تحلیل قرار گرفتند. میزان پایایی با روش آلفای کریپندورف 77/0 به دست آمد. یافته های این پژوهش نشان داد که معلمان برای تنظیم احساساتشان از راهبردهای اصلاح وضعیت، ارزیابی مجدد و مدولاسیون یا تعدیل پاسخ و راهبردهای تنظیم هیجان منفی ازجمله: سرکوب، نشخوار فکری و تلقی فاجعه آمیز، در برابر بدرفتاری هایی از جمله: رفتارهای غیره همکارانه، بی توجهی به درس، پرخاشگری کلامی و جسمی به همکلاسی ها، پرخاشگری کلامی و جسمی به معلم، افراط در شوخی و تمسخر یکدیگر در کلاس، جابه جایی در کلاس و تقلب در امتحان، استفاده می کنند. این پژوهش نتایجی درباره رایج ترین راهبردهای تنظیم هیجان در معلمان ارائه داد که می توانند برای مداخله در برنامه های توسعه حرفه ای معلمان و برنامه ریزی و تصمیم گیری در زمینه شیوه های پیشگیری و مقابله با انواع بدرفتاری ها مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی راهبرد آموزش تفکر طراحی بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی در درس تفکر و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
129 - 114
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری آموزشی به عنوان یک حوزه بین رشته ای، متأثر از پیشرفت های علوم، فناوری و استفاده از یافته های آن ها برای تسهیل و ارتقای کیفیت یادگیری است. ازاین رو با هدف بهره گیری از تفکر طراحی به عنوان راهبردی نوین برای نوآوری، این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی تلفیق راهبرد آموزش تفکر طراحی در درس تفکر و پژوهش بر توانایی حل مسأله دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد. این پژوهش به روش شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه انجام شد. جامعه ی آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی ناحیه 1 شهرستان کرج بودند که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 38 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (19 نفر) و گروه گواه (19 نفر) جایگزین شدند و از طریق پرسشنامه لانگ و کسیدی (۱۹۹۶) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج آزمون تی همبسته نشان داد هر دو روش یعنی راهبرد تفکر طراحی و روش سنتی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری مؤثر بوده است (01/0>p). نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تأثیر روش آموزش با کمک راهبرد تفکر طراحی در افزایش استفاده از سبک حل مسئله سازنده و کاهش استفاده از سبک حل مسئله غیر سازنده به طور معنی داری بیشتر از روش سنتی بود (01/0>p). با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود راهبرد آموزش تفکر طراحی در برنامه درسی دوره ابتدایی تلفیق شود و در این زمینه دوره های آموزشی با هدف توانمندسازی معلمان و به کارگیری این راهبرد در دستور کار آموزش وپرورش قرار گیرد.
واکاوی تعاملات عناصر آموزشی در اجتماعات یادگیری حضوری، الکترونیکی و ترکیبی: پدیدارشناسی کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف واکاوی تجارب زیسته مربیان زبان انگلیسی از تعاملات عناصر آموزشی در سه اجتماع یادگیری حضوری، الکترونیکی و ترکیبی به صورت کیفی و با روش پدیدارشناسانه توصیفی صورت گرفت. به منظور جمع آوری داده ها، 15 نفر از مربیان زبان انگلیسی فولادشهر که هر سه نوع آموزش را تجربه کرده بودند به روش هدفمند و بر اساس قائده اشباع نظرات گزینش و مورد مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته حضوری قرار گرفتند. مصاحبه ها تا حد اشباع داده ها ادامه یافت و روایی کدهای مستخرج از مصاحبه از طریق وارسی مشارکت کنندگان و نظر خبرگان تأیید گردید. به منظور تأیید صحت و اعتماد پذیری داده های پژوهش، از روش مطالعه مکرر، مقایسه مستمر داده ها، تجزیه وتحلیل توسط همکار، خلاصه سازی و دسته بندی اطلاعات استفاده شد. تجزیه وتحلیل و بازنگری داده های کیفی بر اساس مدل کلایزی هفت مرحله ای و با استفاده از نرم افزارmax-qda 2020 انجام گرفت. نتایج گویای آن بود که از 160 گزاره مفهومی اولیه، بیشترین مضامین تعامل به ترتیب مربوط به آموزش ترکیبی، حضوری و الکترونیکی است. در اجتماع یادگیری حضوری تعاملات یادگیرنده با یاددهنده، یادگیرنده و محتوای نوشتاری؛ در آموزش الکترونیکی تعامل یادگیرنده با یاددهنده و محتوا، یاددهنده-محتوا و در آموزش ترکیبی تعامل همه جانبه و دوری از نواقص سایر اجتماعات یادگیری، از مضامین ابراز شده بود. فقدان تعامل محتوا-محتوا در آموزش حضوری و کاهش تعامل یاد دهندگان با یکدیگر و یادگیرندگان با همکلاسی هایشان در آموزش الکترونیکی از دغدغه های مصاحبه شوندگان عنوان گردید.
مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی (تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
212 - 176
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش به مطالعه و بررسی چالش ها، فرصت ها و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی آموزش عالی با توجه به تجربیات کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران در حوزه آموزش عالی پرداخته شد. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن پدیدارشناسی تفسیری بود. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 38 نفر از کارگزاران و مدیران دانشگاهی و وزارتی و نیز صاحب نظران آموزش عالی در دانشگاه ها و نیز ستاد مرکزی وزارت علوم و تحقیقات بودند که به صورت هدفمند انتخاب و فرآیند جمع آوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند جمع آوری شد و با استفاده از روش همسوسازی مورد اعتبار یابی قرار گرفت. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل مضمون در محیط نرم افزار MAXQDA انجام شد. نتایج پژوهش شامل سه مضمون چالش های آموزش عالی در دوران کرونا (در حوزه های آموزش، پژوهش و مدیریت منابع انسانی و مالی)، فرصت های وقوع بحران کرونا برای نظام آموزش عالی (عدالت آموزشی، تحول ماهیتی، بازاندیشی انتقادی کارکردهای آموزش عالی، فرصتی دوباره برای مواجهه با واقعیت آموزش مجازی، فرصتی نوین برای پرداختن به سؤالات بنیادین و چالش های مربوط به آن ها) و پیامدهای کرونا بر کارکردهای اصلی نظام آموزش عالی ایران (پیامدهای سیاست گذاری در بخش اداری آموزش، پیامدهای حوزه پژوهش، پیامدهای انسانی- اجتماعی) شد.
بررسی و ارزیابی دانش عملی معلمان زن هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز: مطالعه ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
99 - 78
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی و ارزیابی دانش عملی معلمان زن هنرستان های فنی و حرفه ای شهرستان الیگودرز در سال تحصیلی 1399/1400 بود. در این پژوهش ازنظر گردآوری داده ها از ترکیب روش های کیفی و کمی یعنی روش آمیخته استفاده شد.در بخش کیفی پژوهش میدان تحقیق را کلیه ی معلمان زن هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز بودند. روش نمونه گیری و حجم نمونه، در بخش کیفی حجم نمونه مطرح نبود و تا رسیدن به اشباع نظری به وسیله روش گلوله برفی و متواتر ادامه داشت.ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، و در بخش کمی نیز جامعه آماری را 650 نفر یعنی کلیه زنان هنرستان های فنی حرفه ای شهر الیگودرز بودند که از طریق فرمول کوکران 242نفر حجم نمونه را تشکیل دادند. در بخش کمی نیز بر اساس داده های گردآمده از بخش کیفی پرسشنامه محقق ساخته ای تنظیم و پس از برآورد ضریب پایایی و روایی آن در بین نمونه پژوهشی موردنظر توزیع شد. روایی بخش کیفی با استفاده از بررسی مجدد به وسیله محقق و در بخش کمی از روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی انجام شد. افزون بر این، کدگذاری داده ها با استفاده از الگوی براون و کلارک (2012)، به روش تحلیل مضمون انجام گرفت. به این ترتیب که پس از جمع آوری مصاحبه ها، تماماً به صورت متن کتبی پیاده سازی شد و بامطالعه ی چندباره ی متن ها مضامین و کدهای مهم و مشابه شناسایی و استخراج شد.در بخش کمی نیز برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد، نتایج در بخش کیفی نشان داد که شناخت گسترده، سواد دیجیتالی، دانش مدیریت کلاس، دانش وظیفه شناسی، دانش انگیزشی، دانش ارزشیابی، قابل احصاء بود. در بخش کمی نیز یافته ها نشان داد که با توجه به نتایج آزمون مجذور t هتلینگ می توان گفت بین میانگین مؤلفه های دانش عملی معلمان زن هنرستان تفاوت وجود دارد ( 05/ > p= ) به عبارتی می توان گفت میانگین وضعیت معلمان زن هنرستان حداقل در یکی از مؤلفه های دانش عملی بالاتر از متوسط بوده است (01/>p= ).
سنجش تطبیقی ضرباهنگ زمانی - مکانی برنامه ریزی درس های نظری و عملی جغرافیا در نظام برنامه ریزی دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
149 - 130
حوزه های تخصصی:
ضرباهنگ برنامه ریزی درسی ریتمی است برای درک و تبیین چگونگی برنامه ریزی دروس در ابعاد مختلف از جمله ابعاد زمانی و مکانی. بررسی تطبیقی این ضرباهنگ برای دروس متنوع نظری و عملی می تواند الگوی مؤثر در برنامه ریزی درسی جهت مطلوبیت بخشی به آموزش باشد. این پژوهش با روش تبیینی و ماهیت کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی ضرباهنگ زمانی و مکانی و اثر آن در دروس نظری و عملی رشته جغرافیا پرداخته است. جامعه آماری پژوهش دربرگیرنده ۹۰ دانشجوی سال آخر جغرافیا می باشد. شیوه گردآوری داده ها به صورت کتابخانه ای - میدانی بوده که در شیوه میدانی با استفاده از ابزار پرسش نامه و به کارگیری متغیرهای زمان، مکان، چیدمان مکانی، دسترسی و امکانات، داده ها اخذ گردید. تجزیه وتحلیل داده ها توسط نرم افزار spss با استفاده از مدل رادار تغییرات، تحلیل شکاف (تی زوجی) و اندازه اثر انجام گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد ضرباهنگ زمانی و مکانی دروس عملی و نظری در سطح اطمینان ۹۵ درصد با سطح معناداری کمتر از 05/0 تفاوت معنادار نسبت به همدیگر داشته و اثر زوجی متغیرهای مکانی متوسط رو به مطلوب (قوی) و متغیرهای زمانی مورد در سطح متوسط می باشد. رادار تغییرات نشان از گرایش زمانی به ساعت دوم و سوم صبح و روزهای یکشنبه و دوشنبه و گرایش مکانی به سایت فناوری، کارگاهی، هوشمند با چیدمان فضایی میزگردی و زوجی در پیرامون رادار (مطلوبیت) دارد.
بررسی آمادگی معلمان در پذیرش پلتفرم شاد براساس مدل پذیرش مبتنی بر نگرانی در دوران همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
83 - 61
حوزه های تخصصی:
با ظهور کووید-19، تحولات قابل توجه در سیستم های آموزشی جهانی رخ داد. در این شرایط معلمان نیازمند تطبیق سریع با این تغییرات در فرآیندهای آموزشی شدند. بررسی آمادگی و نیازهای آن ها برای استفاده از پلتفرم شاد، جنبه ای کلیدی برای بهبود آموزش در دوران پساکروناست. تحقیق حاضر با بررسی آمادگی 2,605 معلم برای بهره گیری از این پلتفرم شاد بر مدل پذیرش مبتنی بر نگرانی انجام شد. معتبریت محتوای پرسشنامه تأیید شده و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج نشان می دهد که در مرحله آگاهی، نگرانی معلمان بالا بوده چراکه از دانش کافی در مورد این پلتفرم برخوردار نبودند و در طول این دوره علاقه داشتند که اطلاعات بیشتری در مورد این برنامه به دست آورند. در مرحله شخصی هم نگرانی های شخصی معلمان نسبت به استفاده از پلتفرم "شاد" سطح متوسطی می باشد. در سطح مدیریتی، معلمان کمترین نگرانی را در مورد برنامه ها و برنامه ریزی نشان دادند. همچنین، آن ها در سطح نتیجه نگران تأثیر تغییر در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بودند و در سطح همکاری و هماهنگی با همکاران نیز نگرانی های معلمان جدی بوده است. در نهایت، معلمان نگران کشف مزایای برنامه و امکان جایگزینی آن بودند. تمامی نتایج با سطح اهمیت کمتر از 0.05 معنی دار بودند. به صورت کلی این مطالعه نشان می دهد که برای موفقیت در پذیرش نوآوری های آموزشی، باید به معلمان آموزش کافی داده شود و نگرانی های آن ها در نظر گرفته شود. تمرکز بر نیازها و نگرانی های آن ها می تواند مسیری برای تقویت آموزش با فناوری فراهم کند.