: هدف از این پژوهش، تاثیر درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شهر اهواز بود.مواد و روش پژوهش: اینپژوهش از نوع مطالعات نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و با گروه کنترل بود. بدین منظور، از افرادی که به مرکز مشاوره ایثارگران شهر اهواز مراجعه کرده اند، بمنظور شرکت در پژوهش دعوت شد. سپس از بین داوطلبان 28 نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند و به گونه تصادفی به دو گروه (آزمایش و کنترل) گمارده شدند. سپس گروه آزمایش مورد مداخله ""گروه درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی"" قرار گرفت و پس از 8 جلسه گروه درمانی، پس آزمون بر روی گروه کنترل و آزمایش اجراشد. ابزار این پژوهش پرسشنامه کیفیت زندگی و تاب آوری بود که به وسیله شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل گردید. یافته ها: نتایج بدست آمده از تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان دادند که مداخله درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی به گونه معنادار منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. نتیجه گیری: درمان کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند به عنوان یک برنامه درمانی کارآمد منجر به افزایش کیفیت زندگی و تاب آوری همسران جانبازان قطع عضو شود.
کسب وکارهای خانوادگی که همزمان باداشتن عملکرد اقتصادی بالا، هماهنگی خانوادگی درونی بالایی نیز دارند، موفق ترین این نوع کسب وکارها شناخته می شوند. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی در کسب وکارهای خانوادگی با مطالعه در صنعت فرش ماشینی شهرهای کاشان و آران و بیدگل انجام شد. جامعه آماری مدیران شرکت های فرش ماشینی شهرهای کاشان و آران و بیدگل بودند که از بین آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 122 مورد انتخاب شد. روش پژوهش از نوع پیمایشی- همبستگی انتخاب شد. از پرسشنامه های عملکرد خانواده (FAD) و عملکرد اقتصادی (EFQ) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون بررسی شدند و نتایج تحلیل نشان داد بین عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی همبستگی معناداری وجود دارد. باتوجه به این نتیجه شرکت های خانوادگی برای رشد بیشتر، حفظ توانایی رقابتˏ خود در صنعت فرش، حفظ میراث گرانبهای خود و انتقال آن به نسل های بعدی خانواده، باید به دنبال ارتقاء و رشد عملکرد خانواده و عملکرد اقتصادی خود باشند و درجهت هماهنگی، تعامل و هم افزایی سیستم خانواده و کسب وکار اقدام کنند.
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه خودکارآمدی و سلامت عمومی با کارکرد خانواده در دانش آموزان پسر سال اول متوسطه تبریز صورت گرفت. در این تحقیق همبستگی تعداد 331 دانش آموز سال اول متوسطه از بین مدارس پسرانه ناحیه 4 تبریز به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه عملکرد خانواده (FAD)، پرسشنامه خودکارآمدی شرر و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) گردآوری شد. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و به کمک روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام صورت گرفت. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که با کاهش علایم جسمانی میزان کارکرد خانواده در ابعاد (نقش، آمیختگی عاطفی، کارکرد کلی) افزایش می یابد (01/0). با کاهش علایم اضطراب میزان کارکرد خانواده در ابعاد (حل مسأله، ارتباط، نقش، آمیختگی عاطفی، کارکرد کلی) افزایش می یابد (01/0). با کاهش علایم افسردگی میزان کارکرد خانواده در ابعاد (ارتباط، نقش، آمیختگی عاطفی، کارکرد کلی) افزایش می یابد (01/0). با کاهش کارکرد اجتماعی میزان کارکرد خانواده در ابعاد (حل مسأله، ارتباط، نقش، آمیختگی عاطفی، کارکرد کلی) افزایش می یابد (01/0). در کل بین مقیاس سلامت عمومی و کارکرد خانواده همبستگی منفی 47/0 در سطح معنی داری کم تر از 01/0 رابطه وجود دارد. بین خودکارآمدی و کارکرد خانواده در ابعاد (ارتباط، نقش، آمیختگی عاطفی، کارکرد کلی) همبستگی مثبتی 25/0 الی 36/0 وجود دارد (01/0). سه عامل افسردگی و خودکارآمدی و عملکرد اجتماعی مجموعاً 35 درصد از واریانس کارکرد خانواده را پیش بینی می کنند (001/0).
سهدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تعارض تکالیف کار با تکالیف زندگی خانوادگی در مراحل رشدی و تحصیلی مختلف بوده است. زمینه ی نظری این پژوهش مبتنی بر برخورد مراحل رشد روانی اجتماعی اریکسون (سه مرحله ی آخر) با دنیای کار و تأثیر آن بر زندگی خانوادگی بوده است. روش: جامعه ی آماری این پژوهش، شامل تمام کارکنان ایستگاه های منطقه ی دو عملیات انتقال گاز (اصفهان) مشتمل بر 613 نفر بوده است که در سال 1389 مشغول به کار بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 150 نفر از کارکنان ایستگاه های منطقه ی دوعملیات انتقال گاز انتخاب شدند که در نهایت 124 پرسشنامه جمع آوری شد (نرخ بازگشت 83 درصد) که به پرسشنامه ی تداخل کار- خانواده پاسخ دادند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها بیانگر آن بودند که با افزایش سن و با توجّه به مقتضیات مراحل تحوّل روانی اجتماعی اریکسون، سرریز شدن مسایل کاری به زندگی خانوادگی کاهش می یابد. همچنین یافته های پژوهش نشان دادند که با افزایش سطح تحصیلات، تداخل خانواده- کار تشدید می گردد. نتایج: همبستگی منفی مراحل سنی و ادراک تداخل کار-خانواده، با استفاده از نیازمندی ها و منابع در دستر افراد برای برآورده کردن این نیازمندی ها در مراحل تحوّلی متفاوت، قابل تبیین است. همچنین در تبیین همبستگی مثبت سطح تحصیلات و ادراک تداخل کار-خانواده می توان به افزایش آگاهی از مسؤولیّت های خانوادگی و افزایش مسؤولیّت های شغلی در اثر افزایش سطح تحصیلات اشاره کرد. با توجّه به نتایج تحقیق به نظر می رسد با مدیریت صحیح، نیازمندی های مراحل تحوّل فرد و همچنین برنامه های مداخله ای برای افراد با سطح تحصیلات بالا بتوان از سطح تداخل کار- خانواده کاست. این پژوهش زمینه ی توجیه کاربردی این مسأله را فراهم کرده است. محدودیّت عمده ی این پژوهش نوع بررسی مقطعی آن است که دلایل آن ذکر شده است و البته با پیشنهاد یک پژوهش طولی راهی برای غلبه بر آن ارایه شده است.