پژوهش حاضر به منظور بررسی مقایسه ای جایگاه اجتماعی معلمان ابتدایی، راهنمایی و متوسطه استان انجام شد. این پژوهش به روش توصیفی انجام گرفت و دیدگاه 372 نفر از معلمان مقاطع مختلف 17 منطقه آموزش و پرورش استان که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شده بودند، در زمینه ی مهم ترین شاخص های منزلت اجتماعی یعنی نیازهای مادی و معیشتی، نیازهای امنیتی و اجتماعی مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که دغدغه بزرگ معلمان رفع نیازهای مادی و معیشتی آنهاست و از این نظر بین مقاطع مختلف تفاوت معنی داری وجود ندارد. از نظر امنیت شغلی فقط 85/48 درصد معلمان مورد مطالعه خود را فاقد امنیت شغلی معرفی کرده بودند و این امر در بین دارندگان مدارک بالاتر، بیشترمحسوس بود. دلایل ناامنی معلمان به ترتیب: ترس از بیان و نقد اندیشه های مختلف، ترس از بیان ضعف های احتمالی حاکم بر سازمان و ترس از عواقب انتقاد صحیح و منطقی از مدیریت آموزشگاه بیان شده بود.
از نظر نیازهای اجتماعی معلمان، بین آنان در مقاطع مختلف تفاوت معنی داری وجود نداشت. میانگین نیازهای مادی، امنیتی و اجتماعی معلمان ابتدایی و راهنمایی تفاوت معنی داری نداشت اما میانگین مربوط به معلمان متوسطه از دو گروه دیگر پایین تر بود.
"مدیریت در هر سازمان به عنوان هسته مرکزی و مغز متفکر آن عمل می کند. این عنصر در واحدهای آموزشی از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است و بهبود عملکرد در این زمینه تحت تأثیر عوامل گوناگونی است که از آن جمله می توان به خودپنداری مدیران اشاره کرد. هدف این پژوهش بررسی ارتباط بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در مقطع متوسطه شهرستان لنجان بود که بررسی عملکرد در ابعاد پنجگانه نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری، انگیزشی صورت گرفت.
این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن را کلیه مدیران و دبیران دبیرستان های شهرستان لنجان تشکیل می دادند. اطلاعات موردنظر در این پژوهش با استفاده از پرسشنامه های استاندارد راجرز برای سنجش میزان خودپنداری مدیران و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش عملکرد مدیران بدست آمد و برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. ضریب همبستگی،آزمونهای t با دو گروه مستقل، از جمله آزمونهای آماری مورد استفاده بوده است. نتایج تحقیق نشان داد بین خودپنداری مدیران و عملکرد آنان در تمامی ابعاد پنجگانه موردنظر(نظارتی، برنامه ریزی، هماهنگی، هدف گذاری و انگیزشی) رابطه وجود دارد. در ضمن این همبستگی در مدیران مرد بیشتر از مدیران زن بود."
پژوهش حاضر به منظور شناسایی علل عمده ی عدم گرایش دبیران آموزش و پرورش متوسطه در استان خوزستان به تهیه ی طرح درس است. پرسشنامه ی محقق ساخته 66 ماده ای بر اساس مقیاس 5 درجه ای لیکرت، دربردارندهی بیش ترین عوامل گرایش نداشتن به تهیهی طرح درس با ضریب اعتبار آلفای کرونباخ (97/0a =) بین 500 نفر از دبیران دورهی متوسطه استان توزیع شد. تحلیل عوامل داده ها با روش مؤلفه های اصلی پس از ده چرخش آزمایشی، به بهترین ترکیب ماده ای و ساختار عاملی خود دست یافت. این عوامل به ترتیب واریانس قابل توجیه عبارتند از: 1- مسائل شناختی و حرفه ای طرح درس نویسی 2- مسائل ناشی از مدیریت و برنامه ریزی آموزشی و درسی 3- مشکلات نگرشی دبیران 4- مسائل اقتصادی و اجتماعی دبیران 5- مسائل فرهنگی و انگیزه ی پایین دبیران. دبیران مرد، دبیران با سابقه بالای تدریس و دبیران با ساعات تدریس هفتگی بیش تر بر عوامل پنج گانه ی عدم گرایش به طرح درس نویسی (به جز عامل سوم یعنی مسائل نگرشی)، به گونه ای معنی داری تاکید بیشتری داشته اند. هم چنین دبیرانی که هرگز از طرح درس کلی و روزانه در تدریس بهره نبرده اند، بیش تر از عامل سوم متاثر بوده اند. تقویت و توسعه ی سطح دانش و مهارت های تخصصی دبیران، بازنگری در ساختار مدیریتی آموزش و پرورش، تجدیدنظر در حجم و محتوای کتب درسی، تغییر و اصلاح نگرش دبیران و ... از جمله پیشنهادهای پژوهشگران این تحقیق برای گسترش فرهنگ طرح درس نویسی در نظام آموزش و پرورش است.