فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
رابطة روان بنه های ناسازگار اولیه و ویژگی های شخصیتی با صفت اخلاقی تکبر(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش پیش رو، تعیین رابطه میان روان بنه های ناسازگار اولیه، ویژگی های شخصیتی و تکبر است. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعة آماری آن، همة دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین بودند که از این میان، تعداد 384 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب، و به پرسش نامة روان بنه های ناسازگار اولیه، پرسش نامة پنج عاملی شخصیتی و مقیاس اسلامی تکبر تواضع پاسخ دادند. داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، گام به گام تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که همة حوزه های روان بنه های ناسازگار اولیه و زیرمقیاس روان آزردگی، ارتباط مثبت با تکبر دارند و زیرمقیاس های برون گرایی، تجربه پذیری، موافق بودن و باوجدان بودن، رابطة منفی با تکبر دارند. همچنین نمرة کل روان بنه های ناسازگار اولیه، موافق بودن، محدودیت های مختل، روان آزردگی و برون گرایی، توانایی تبیین بخش معناداری از واریانس تکبر را دارند.
بررسی رابطه سرمایه روانشناختی و سرمایه اجتماعی با فضیلت سازمانی در پرتو سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه فضیلت سازمانی، سرمایه اجتماعی، سرمایه روانشناختی و س بک زن دگی اسلامی در قالب یک م دل علّی بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی و از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق در بر گیرنده کارمندان پژوهشگاه صنعت نفت بوده است که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات و داده های پژوهش با بکارگیری 165 پرسشنامه توزیع و جمع آوری و با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تجزیه وتحلیل شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که سبک زندگی اسلامی بر روی سرمایه اجتماعی اثر مثبت و معناداری دارد. رابطه مثبت و معنادار میان سبک زندگی اسلامی با سرمایه اجتماعی تایید نشد. سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری با سرمایه اجتماعی دارد. سرمایه اجتماعی رابطه مثبت و معناداری با فضیلت سازمانی دارد. سرمایه روان شناختی رابطه مثبت و معناداری با فضیلت سازمانی دارد.
بررسی رابطة هوش معنوی و عمل به باورهای دینی با تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی رابطة هوش معنوی و عمل به باورهای دینی با تنظیم هیجان شناختی در زنان باردار شهر تهران اجرا گردید. پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. این پژوهش با استفاده از نمونة در دسترس انجام گرفته و400 تن از زنان باردار پرسش نامة «تنظیم هیجان شناختی»، پرسش نامة «خود گزارش دهی هوش معنوی کینگ» و پرسش نامة «عمل به باورهای دینی» را تکمیل کردند. یافته های حاکی از این است که بین تنظیم هیجان شناختی با هوش معنوی و عمل به باورهای دینی و مؤلفه هایشان همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. عمل به باورهای دینی و هوش معنوی بالاتر پیش بینی کنندة تنظیم هیجان شناختی کارآمدتری است. از میان مؤلفه های هوش معنوی، معناسازی شخصی و در بین مؤلفه های عمل به باورهای دینی، عمل به واجبات و دوری از محرمات پیش بینی کننده های معتبر تنظیم هیجان شناختی هستند. همچنین میان هوش معنوی و عمل به باورهای دینی در زنان باردار رابطة مثبت معناداری وجود دارد.
تدوین مدل مفهومی تقرب به خدا؛ بر اساس اندیشه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پردازی مفاهیم دینی، زمینه ساز کاربست آنها در سطوح مختلف فردی، خانوادگی و اجتماعی است. هدف این پژوهش، تدوین مدل مفهومی تقرب به خدا، بر اساس اندیشه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن است. روش این پژوهش بنیادی، در بخش تدوین مدل، توصیفی تحلیلی از نوع تحلیل محتوای کیفی و در بخش اعتباریابی، به روش دلفی با استفاده از دو ضریب نسبت روایی و شاخص روایی محتوا است. با تأمل در واژه شناسی «تقرب» و واکاوی آن در اندیشه علامه طباطبائی، سه مؤلفه پویش تدریجی، انتخاب تعالی جویانه و برنامه مندی و هشت زیرمؤلفه آگاهی افزایی، رغبت پالایی، وحدت بخشی، عمل گرایی، انتخاب هدف متعالی، مسیریابی، هشیاری و پایبندی شناسایی شد. بر اساس این مؤلفه ها، تقرب به خدا پویشی تدریجی است که نفس با انتخاب هدف متعالی قرب خداوند و مسیر عبودیت، به تنظیم باورها، عواطف، انگیزه ها و رفتارهای خود پرداخته، با هشیاری و پایبندی به قوانین الهی، به تدریج مراتب کمال را کسب می کند. بنابراین، می توان گفت: آموزه های دینی ظرفیت تبیین روان شناختی و طراحی مدل مفهومی را دارند و از این بستر، می توان باب گفت وگو برای کاربست مفاهیم دینی در سلامت فردی و اجتماعی را فراهم آورد.
بررسی رابطة سبک زندگی اسلامی با بحران هویت و سلامت عمومی در نوجوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطة سبک زندگی اسلامی با میزان بحران هویت و سلامت عمومی در نوجوانان شهر تبریز انجام شده است. بدین منظور، نمونه ای با حجم 200 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای، از بین کلیة دانش آموزان دختر پایة سوم دبیرستان ساکن شهر تبریز در سال 92-93 انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامة سبک زندگی اسلامی کاویانی، پرسش نامة سلامت عمومی گلدبرگ و پرسش نامة بحران هویت احمدی استفاده شد. داده های به دست آمده، با شاخص های آماری توصیفی، ضریب همبستگی و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان می دهد، بین سبک زندگی اسلامی با بحران هویت و وجود نشانگان مرضی، در نوجوانان، رابطة معکوس معنادار وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که سبک زندگی اسلامی، می تواند میزان بحران هویت و سلامت عمومی را در نوجوانان تبیین کند.
«سبک زندگی» با رویکرد تطبیقی بین دیدگاه «علامه طباطبایی» و «دالایی لاما»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف معلوم ساختن تفاوت ها و شباهت های سبک زندگی از دیدگاه «علامه طباطبایی» و «دالایی لاما» انجام شده است و رویکردی میان رشته ای بین اخلاق و روان شناسی، و نیز رویکردی علمی- دینی دارد؛ و با روش تحلیل نظریِ متون دینی و روان شناختی به انجام رسیده است. نتایج نشان داد که علامه طباطبائی «گستره سبک زندگی» را در چهار مقوله ارتباط با «خدا»، «خود»، «دیگران» و «طبیعت» تعریف می کند و سه مقوله دیگر را زیل «ارتباط با خدا» جای می دهد؛ اما دالایی لاما، فقط به سه حیطه ارتباط با «دیگران»، «خود» و «طبیعت» توجه کرده و ارتباط با «خدا» را توجه نمی کند. هر دو اندیشمند به خودشناسی، مهرورزی، احترام به والدین، عشق به همسر، حفظ محیط زیست و نقد تکنولوژی پرداخته اند، اما در ناحیه مبانی و اهداف تفاوت های اساسی دارند؛ در واقع، علامه نگرشی اعتقادی اخلاقی دارد، اما دالایی لاما، نگرش «اخلاق سکولار» دارد.
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
طراحی و ارزیابی اثربخشی آموزش آموزه های دینی-روانشناختی بر رضایت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، به منظور بررسی اثربخشی بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی –روانشناختی بر رضایت زناشویی طراحی و اجرا گردید. جامعه این تحقیق شامل تمام زنان متاهل ساکن منطقه یازده و دوازده تهرانی است که حداقل یک سال و حداکثر پانزده سال از زندگی زناشویی آنها گذشته و کمترین نمره را در رضایت زناشویی گرفته باشند ، می باشد. نمونه این تحقیق شامل 36 زن متاهل در منطقه 11 و 12 تهران است که به صورت تصادفی و با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار داده شدند. از مقیاس رضایت زناشویی اسپانیر برای سنجش متغیر مورد بررسی استفاده شد. ابتدا از هر دو گروه پیش آزمون به عمل آمد ، آنگاه گروه آزمایش طی هفت جلسه دو ساعته تحت آموزش بسته آموزشی طراحی شده مبتنی بر آموزه های دینی –روانشناختی قرار گرفت. پس از پایان آموزش، مجددا از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. به منظور مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش بسته آموزشی باعث ارتقا رضایت زناشویی می شود. بر اساس شواهد این پژوهش می توان از این بسته آموزشی برای افزایش رضایت زناشویی استفاده کرد.
مدل یابی ساختاری مصرف مواد در دانشجویان: نقش فعالیت مذهبی، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و نگرش به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده\nمصرف مواد از مهمترین مشکلات حوزه سلامت در جهان است .هدف پژوهش حاضر ارزیابی روابط ساختاری بین فعالیت مذهبی،نگرش به مواد، الگوگیری اجتماعی، بهزیستی معنوی و مصرف سیگار و قلیان در دانشجویان بود . تعداد 504 دانشجوی دختر و پسر از دانشگاه خوارزمی، پردیس کشاورزی دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج به روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند و به پرسشنامه بهزیستی معنوی، مقیاس فعالیت مذهبی، پرسشنامه الگوگیری اجتماعی، پرسشنامه عقاید منفی درباره مواد و بخش دخانیات پرسشنامه رفتارهای پرخطر پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اثر فعالیت مذهبی بر مصرف سیگار و قلیان از طریق عقاید منفی\nدرباره مواد، الگوگیری اجتماعی و بهزیستی معنوی میانجی گری میشود. نتایج از وجود مکانیسمهایی خبر میدهد که از طریق آن مذهب بر مصرف دخانیات تاثیر میگذارد. لذا، توجه به این عوامل در برنامههای پیشگیرانه برای مصرف مواد به ویژه دخانیات شامل سیگار و قلیان به عنوان دروازه ورود به مصرف الکل و مواد دیگر می تواند
نقش دلبستگی به خدا و سلامت معنوی در پیش بینی خوش بینی دانش آموزان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف نقش دلبستگی به خدا و سلامت معنوی در پیش بینی خوش بینی دانش آموزان دختر و پسر اجرا شد. روش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه در سال 95-1394 شهرستان جلفا بودند که تعداد 200 نفر نمونه به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار شامل پرسش نامه های دلبستگی به خدا، سلامت معنوی و خوش بینی بود که با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که خوش بینی با نمره کلی سلامت معنوی ارتباط مثبت و معناداری دارد. اما با اجتناب از صمیمیت با خدا و اضطراب از طرد شدن از زیرمؤلفه های دلبستگی به خدا ارتباط معکوس دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که 54 درصد از واریانس خوش بینی به وسیله سلامت معنوی و اجتناب از صمیمیت و اضطراب از طرد شدن از زیرمؤلفه های دلبستگی به خدا، تبیین می شود.
اثربخشی آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی زوجین بود. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و انجام پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش، 240 نفر (120 زوج) بودند که فرزندانشان در سال تحصیلی 97 - 96 مشغول به تحصیل بودند و بر اساس نمونه گیری در دسترس انتخاب و سپس، به صورت تصادفی ساده در گروه آزمایشی (20 زوج) و گروه گواه (20 زوج) گمارده شدند. گروه آزمایشی، به صورت 10 جلسه 90 دقیقه ای مورد آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های سازگاری زناشویی، تاب آوری و کیفیت زندگی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغییری (مانکوا) و تک متغییری (آنکوا) انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش مثبت اندیشی مبتنی بر آموزه های دینی بر سازگاری زناشویی، تاب آوری و بهبود کیفیت زندگی زناشویی تأثیر داشته و این اثر تا مرحله پیگیری یک ماهه ماندگار بوده است.
بررسی تطبیقی نقش هیجان در آموزه های اسلامی و دیدگاه تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی تحلیلی و مقایسه ای آموزه های اسلامی و دیدگاه تحولی یکپارچه نگر (تحولی تفاوت های فردی مبتنی بر ارتباط) درباره نقش و اهمیت هیجان و تعیین میزان انطباق آنها با یکدیگر است. پرسش اصلی پژوهش این است که تفاوت آموزه های اسلامی و الگوی تحولی یکپارچه نگر، در زمینه اهمیت هیجان در تحول چیست؟ به این منظور، با مراجعه به منابع معتبر، با استفاده از تحلیل محتوایی متون مربوط تلاش شده است تا دیدگاه های این دو رویکرد در حوزه هیجان و نقش آن در تحول فردی مشخص شود. پژوهش نشان می دهد که بین دو دیدگاه، در مواردی مشابهت و در برخی موارد تفاوت وجود دارد. مشابهت ها در این است که هر دو بر اهمیت هیجان، مدیریت و تنظیم هیجان در روند زندگی، نقش و جایگاه خانواده در تحول هیجانی و قائل شدن کارکردی دووجهی برای هیجان (هم تسریع در رشد و تحول و هم آسیب و کاستی در آن) تأکید می نمایند؛ اما، اولاً در نوع نگاه به جایگاه هیجان در تحول، تفاوت دارند؛ یعنی درحالی که رویکرد یکپارچه نگر بر نگاه تحولی تأکید دارد، دریچه نگاه اسلام به این موضوع، اخلاقی است؛ ثانیاً در میزان برتری دادن به هیجان بر دیگر ابعاد آدمی (از جمله بعد شناختی)، از یکدیگر فاصله می گیرند.
دلیلی بر مکتب ترس
نقش حفظ قرآن درحافظه رویدادی ومعنایی دانش آموزان دخترشهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه وهدف: پژوهش کنونی به منظور بررسی نقش حفظ قرآن در حافظه رویدادی و معنایی در دوگروه حافظ قرآن و غیر حافظ قرآن انجام شد.
مواد و روش ها: این طرح تحقیق از نوع نیمه آزمایشی و روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای بود. در این پژوهش 180 دانش آموز دختر حافظ قرآن، مبتدی و غیر حافظ قرآن شهر تهران در سه مقطع تحصیلی ابتدایی، راهنمایی و دبیرستان مورد بررسی قرارگرفتند. از تکالیف یادآوری سرنخی و تکلیف حروف الفبایی برای بررسی حافظه رویدادی و معنایی استفاده شد و از دانش آموزان خواسته شد تا لغات را رمزگردانی نموده و به یادآورند، سپس داده ها نمره گذاری شد.
آن گاه داده ها به وسیله آزمون آماری تحلیل واریانس Tukey وآزمون آماری MANOVA چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد، دانش آموزان حافظ قرآن در هر دو نوع حافظه معنایی و رویدادی از دو گروه مبتدی و غیرحافظ قرآن عملکرد بهتری در یادآوری داشتند. اما بین عملکرد دانش آموزان مبتدی و غیرحافظ قرآن تفاوتی وجود نداشت (6/0> P) (001/0>P)
هم چنین نتایج نشان می دهدکه دانش آموزان حافظ قرآن با افزایش پایه های تحصیلی ازحافظه معنایی و رویدادی بهتری نسبت به دوگروه
.( دیگر برخوردار بودند (001/0 > P)
نتیجه گیری: در نهایت، بر اساس نتایج پژوهشی، مهارت در حفظ قرآن، نه تنها حافظه اطلاعات غیر قرآنی را افزایش می دهد بلکه این مهارت با افزایش سن تأثیر بیشتری بر حافظه دارد.
بررسی مدل علّی شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پیشایندها و پیامدهای جهت گیری مذهبی، در قالب یک مدل علّی بود. روش پژوهش، از نوع تحقیقات توصیفی و طرح همبستگی بود. جامعه آماری، تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه نظری (دوره دوم) شهر شیراز در سال تحصیلی 93-92 تشکیل می دادند. از این میان، تعداد 215 نفر (111 دختر و 104 پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه های شیوه های فرزندپروری، جهت گیری مذهبی و اضطراب مرگ استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج جدول ماتریس همبستگی نشان داد که بین اکثر متغیرهای پژوهش حاضر همبستگی معناداری در سطح 01/0<P وجود داشت. در ادامه، نتایج تحلیل مسیر حاکی از معناداری نقش واسطه ای ابعاد جهت گیری مذهبی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری و اضطراب مرگ بود. به طورکلی، می توان گفت: جهت گیری مذهبی و شیوه های فرزندپروری دو مورد از عوامل اصلی برای بررسی اضطراب مرگ می باشند.
موضع اسلام درباره غرایز
منبع:
پیوند ۱۳۶۳ شماره ۵۵
حوزه های تخصصی:
حدیث تربیت: خوشبخت کیست؟
منبع:
تربیت ۱۳۷۱شماره ۷۲
حوزه های تخصصی:
پیش بینی استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ی ذهنی بر پایه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش رابطه بین استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی مورد ررسی قرار گرفت. روش کار: روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد بودند. در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 150 نفربرآورد گردید. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن و جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده و چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر مبین این است که بین شاخص جهت گیری مذهبی و استرس ادراک شده همبستگی معنی داری وجود دارد. در این پژوهش بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده ولی بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی درونی همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد توجه به سلامت مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی در جهت بهبود وضعیت زندگی و پذیرش این کودکان ضروری است. شناسایی عوامل ایجاد استرس در این والدین و حمایت اجتماعی و درمانی و ارائه خدمات به این خانواده ها و برنامه ریزی دقیق و ارایه راهکارهای درمانی ویژه و آگاهی بخشی به خانواده ها می تواند از بروز عقب ماندگی ذهنی فرزندان تاحدود زیادی بکاهد وبر سلامت روان ماداران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اثر بگذارد.