فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
شادمانی، گمشدة انسان معاصر، بنیادی ترین مفهوم در روان شناسی مثبت گراست. شمار پژوهش هایی که به عوامل مرتبط با شادکامی پرداخته اند، در دو دهه اخیر فزونی یافته است. این پژوهش، با هدف شناسایی نقش تجارب معنوی روزانه در مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی انجام گرفت. بدین منظور، تعداد 193 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه شیراز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند و پرسش نامة تجارب معنوی روزانه، رضایت از زندگی، عاطفه مثبت و منفی را تکمیل نمودند. داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون چندگانه، به شیوه همزمان بررسی شدند. یافته های بیانگر این است که نمرة کل تجارب معنوی روزانه با مؤلفه های شناختی و عاطفی شادمانی رابطه ای مثبت و معنادار دارد. همچنین دو مؤلفة احساس حضور خداوند و ارتباط با خداوند در تجارب روزمره می توانند رضایت از زندگی و عاطفة مثبت را به صورت مثبت و عاطفة منفی را به صورت منفی پیش بینی نمایند.
معنویت ؛ کلید حل مشکلات
تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر افکار اضطرابی دختران نوجوان تحت درمان با متادون
حوزه های تخصصی:
همبودی سوءمصرف مواد و اختلالات اضطرابی، در مطالعات مختلف به اثبات رسیده و تلویحات بالینی زیادی را به همراه داشته است. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های معنوی بر افکار اضطرابی دختران نوجوان تحت درمان با متادون بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر به صورت هدف مند انتخاب و سپس در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش بصورت تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه، دو بار در هر هفته به مدت دو ساعت آموزش مهارت های معنوی را به شیوه گروهی دریافت کردند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، مقیاس افکار اضطرابی بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آزمون تحلیل کوواریانس یک متغیره تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که پس از آموزش مهارت های معنوی، میزان نمره افکار اضطرابی بیماران گروه آزمایش کاهش یافت و از نظر آماری معنی دار بود. باتوجه به نتایج پژوهش پیشنهاد می شود که این نوع آموزش در کنار درمان های دارویی برای کاهش افکار اضطرابی و افزایش سلامت روانی نوجوانان تحت درمان با متادون در نظر گرفته شود.
تدوین پروتکل کنترل خودارضایی؛ با تاکید بر رویکرد اسلامی و امکان سنجی آن: «تک آزمودنی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش خودکنترلی با رویکرد اسلامی، در کنترل خودارضایی دختران بود. ابتدا پروتکل کنترل خودارضایی، براساس خودکنترلی با رویکرد اسلامی تدوین و امکان سنجی آن مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری، شامل کلیه دختران مجرد 16 تا 20 سال دبیرستان های روزانه، شبانه و بزرگ سالان بودند که بیش از 3 بار در هفته، حداقل از یکسال گذشته خودارضایی داشتند. برای نمونه گیری، از نمونه در دسترس و هدفمند استفاده شد (2 نفر، 18 و 16 ساله). هر دو آزمودنی، در ابتدا و انتهای دوره درمان، پرسش نامه های اضطراب بک (BAI) و پرسش نامه افسردگی بک (BDI-II) را تکمیل کردند. همچنین، 6 جلسه مشاوره فردی «پروتکل کنترل خودارضایی با تأکید بر رویکرد اسلامی» دریافت کردند و به مدت 4 هفته، پیگیری درمان انجام شد. نتایج نشان داد استفاده از پروتکل کنترل خودارضایی با تأکید بر رویکرد اسلامی، در هر دو آزمودنی باعث کاهش رفتار خودارضایی شد. همچنین مقایسه نتایج پرسش نامه های اضطراب و افسردگی در مراجعان نشان دهنده کاهش افسردگی آنها بود. در نتیجه، استفاده از «پروتکل کنترل خودارضایی با تأکید بر رویکرد اسلامی»، منجر به حذف این رفتار در نوجوانان می شود.
بررسی مقایسه ای سخت رویی و سلامت روان در سطوح مختلف دینداری در فرهنگیان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی میزان سخت رویی و سلامت روان در سطوح مختلف دینداری در فرهنگیان شهرستان خوی انجام شده است. نمونه شامل 350 معلم مدارس ابتدایی، راهنمایی و متوسطه (178 نفر مرد و 172 زن) بود. روش تحقیق علی- مقایسه ای بود و برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت عمومی (28GHQ-)، زمینه یابی دیدگاه های شخصی کوباسا و پرسشنامه معبد گلزاری استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو راهه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که سخت رویی و مؤلفه های آن (به غیر از چالش) در افراد دارای سطوح مختلف دینداری متفاوت است. افراد دارای دینداری سطح بالا نمره بالایی در کنترل و افراد دارای سطوح دینداری متوسط و بالا نمره بالایی در سخت رویی و مؤلفه تعهد داشتند. میزان سلامت روانی و مؤلفه های آن (افسردگی، اضطراب، علائم جسمانی و اختلال در کارکردهای اجتماعی) نیز در سطوح مختلف دینداری متفاوت بود. افراد دارای دینداری سطح بالا در علائم جسمانی، و افراد دارای سطح دینداری متوسط و بالا در افسردگی، اضطراب و اختلال در کارکرد اجتماعی نمره پایینی داشتند. نتایج این تحقیق بر کارکرد دین در ارتقای بهداشت روانی تأکید و اشارات ضمنی بر نقش مفاهیم دینی در ارتقای سلامت روانی کارکنان و روان درمانی دارد.
پیش بینی خودگسستگی مذهبی دختران دانشجو بر اساس ابعاد مدل بافت نگر فرآیند و محتوای خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، پیش بینی خودگسستگی مذهبی دختران دانشجو بر اساس فرآیند و محتوای خانواده بود. گروه نمونه در این پژوهش شامل 365 دانشجوی دختر دوره ی کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت و دانشگاه شیراز بود. از مقیاس فرآیندهای خانوادگی، مقیاس محتوای خانواده و مقیاس خودگسستگی مذهبی برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش رگرسیون چندگانه به شیوه ی همزمان استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که متغیر فرآیند خانوادگی به طور معناداری قادر به پیش بینی خودایده آل مذهبی دختران دانشجو می باشد. همچنین نتایج این مطالعه نشان داد که متغیر فرآیندهای خانوادگی به طور معناداری قادر به پیش بینی خودگسستگی از ایده آل های مذهبی و خودگسستگی از بایسته های مذهبی دانشجویان دختر می باشد. درمجموع نتایج این مطالعه نشانگر نقش خانواده در شکل گیری مفهوم خود در دختران بود.
اثربخشی الگوی مشاوره ای سفیر مستخرج از داستانهای منطق الطیر بر افزایش معناداری زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی الگوی مشاوره ای سفیر مستخرج از داستانهای منطق الطیر بر افزایش معناداری زندگی بود. جهت تعیین اثربخشی این الگو بر افزایش معناداری زندگی از روش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. جهت ارزیابی اثربخشی الگوی حاضر از پرسشنامه معناداری زندگی مورگان و فارسیدز (2009) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که الگوی مشاوره ای سفیر بر افزایش معناداری زندگی موثر بوده است. لذا محورهای مشخص شده در این الگو می تواند در فرآیند درمان مراجعان بومی مورد استفاده قرار گیرد و مسیر درمان را طرح ریزی نماید.
اثر بخشی معنویت درمانی گروهی بر کاهش ترس از مرگ و استرس ادراک شده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعة اثربخشی معنویت درمانی بر کاهش ترس از مرگ و استرس زنان 35-50 ساله است. این پژوهش از نوع آزمایشی است و طرح تحقیق بر دو گروه با پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. جامعة نمونه شامل 30 تن (15 تن گروه آزمایش و 15 تن گروه کنترل) با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. افراد گروه آزمایش 8 جلسه در مداخلات معنویت درمانی شرکت کردند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامة «ترس از مرگ» و پرسش نامة «استرس ادراک شده» بود. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزار spss20 و روش آماری کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج به دست آمده از آمار آزمون F مربوط به بررسی تفاوت میانگین نمره های ترس از مرگ برابر با 971/13 و سطح معناداری 01/0p< و استرس برابر 518/58 و سطح معناداری 01/0p< نشان می دهد تفاوت بین میانگین نمره های ترس از مرگ و استرس در مرحلة پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل معنا دار است و می توان گفت: معنویت درمانی گروهی میزان ترس از مرگ و استرس زنان را کاهش می دهد. با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت: معنویت درمانی در کاهش ترس از مرگ و استرس زنان مؤثر است. با عنایت به یافته های موجود، به نظر می رسد استفاده از مداخلة معنوی در مجموعه مداخلات روان شناختی اثرگذار است.
علم و عرفان: روان و پاره ای از اسرار آن
حوزه های تخصصی:
اثربخشی آموزش آموزه های اسلامی مربوط به روابط زوجین، بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
کودکان ابتدا از محیط خانواده و عوامل مؤثر بر آن تأثیر می پذیرند. ازاین رو کاهش مشکلات رفتاری کودکان، بدون توجه به افراد تأثیرگذار بر کودک در خانواده، به ویژه والدین، ممکن نیست. هدف پژوهش، شناسایی میزان اثربخشی آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان است. روش پژوهش، آزمایشی از نوع پیش تست و پس تست با گروه کنترل است. جامعة آماری این پژوهش را همة دانش آموزان دختر مقطع متوسطة دورة اول شهر قم و والدین آنها تشکیل داده اند که از طریق نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. دختران شرکت کننده در این پژوهش به پرسش نامة آخنباخ پاسخ دادند. پس از روشن شدن گروه آزمایش و گواه، بستة آموزشی محقق ساخته به والدین گروه آزمایش آموزش داده شد و پس آزمون انجام گرفت. داده های به دست آمده از طریق روش های آمار توصیفی، خلاصه، و برای پاسخ به پرسش های پژوهش از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش آموزه های دینیِ مربوط به روابط زوجین، در کاهش مشکلات کلی رفتاری فرزندان و مشکلات برونی سازی شده تأثیر داشته است؛ اما دربارة مشکلات درونی سازی شده فرضیه به اثبات نرسید. همچنین نتایج نشان داد متغیرهای جمعیت شناختی هیچ تأثیری بر مشکلات رفتاری فرزندان نداشته است. درنتیجه این بستة آموزشی با مداخله و ایجاد تغییر در اصول اولیة ارتباط، ویژگی های شخصیتی و روش های مدیریت تعارض توانسته است در فرایند ارتباط بین زوجین و ارتباط میان والدین و فرزندان تغییرات مثبتی به وجود آورد.
تعیین اثربخشی آموزش مهارت های معنوی بر سلامت عمومی و اضطراب دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی آموزش مهارت های معنوی بر سلامت عمومی و اضطراب در دانش آموزان دختر دوره متوسطه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه شهرستان تبریز بودند. در این پژوهش دو مدرسه از دو منطقه شهرستان تبریز به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و سپس 30 دانش آموز که بالاترین نمرات را در اضطراب و اختلال در سلامت عمومی داشتند، انتخاب شدند و در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شده اند. 15 نفر از دانش آموزان که در گروه آزمایش قرار گرفتند در ده جلسه آموزش مهارت های معنوی شرکت نمودند و 15 نفر گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکردند. ابزار پژوهش، پرسشنامه های اضطراب داس و سلامت عمومی گلدبرگ بود که به صورت پیش آزمون و پس آزمون اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس به آزمون فرضیه های تحقیق پرداخته شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های معنوی بر کاهش اضطراب و افزایش سلامت عمومی دانش آموزان مؤثر است.
تطبیق مراحل رشد انسان در روان شناسی و نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۴ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵
129-140
حوزه های تخصصی:
سابقه و هدف: خلقت انسان از نطفه تا مرگ از نظر روان شناسان رشد دارای مراحلی چون جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی، میان سالی و پیری است. این مراحل علاوه بر ویژگی های زیستی و شناختی دارای اصول تربیتی خاصی است که فرد را به کمال و شکوفایی کامل می رساند. ائمه (ع) اهتمام خاصی به توصیه های تربیتی برای سنین مختلف با توجه به ویژگی های خاص آنها داشته اند. در این میان سفارش های حضرت علی (ع) درباره ی نحوه ی برخورد با کودکان، نوجوانان و جوانان نشان دهنده ی آگاهی ایشان از تفاوت در ویژگی های جسمی - شناختی و روان شناختی و نیز اقتضائات سنی خاص افراد است. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف تطبیق مراحل رشد انسان در روان شناسی و نهج البلاغه صورت گرفته است. روش کار: این پژوهش از نوع تحلیلی - کتابخانه یی است که پس از مطالعه و بررسی کتب مختلف روان شناسی و کتاب نهج البلاغه، مراحل رشد انسان و ویژگی های آن بررسی شد. برای جمع آوری داده ها از کتاب های حوزه ی علوم اسلامی و دینی به ویژه کتب مرتبط با سخنان امام علی (ع) در نهج البلاغه، کتب حوزه ی علوم روان شناسی تحولی و رشد و همچنین مقالات مرتبط با حوزه ی دینی و روان شناسی استفاده شد. در این پژوهش همه ی مسائل اخلاقی رعایت شده است و نویسندگان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها : یافته های روان شناسانی چون پیاژه و اریکسون در دوره های مختلف جنینی، کودکی، نوجوانی، جوانی و پیری با بیانات حضرت علی (ع) در نهج البلاغه تطابق بسیار دارد و از دیدگاه ایشان هر کدام از مراحل رشدی دارای حساسیت ویژه ی خود و نیازمند توجه است. نتیجه گیری: طی بررسی مراحل رشد به عوامل وراثتی، محیط اجتماعی، روان شناختی، جسمانی و... پیش و پس از تولد اشاره شد. برای اینکه افراد مراحل رشد را با موفقیت طی کنند علاوه بر تغذیه ی مناسب و محیط غنی، نکات تربیتی و آموزشی بسیار تأثیرگذار است؛ در نهج البلاغه جز راهکارهای روان شناختی، به مواردی چون روابط والدین با کودک، دوست یابی، ازدواج و ارتباط با کهنسالان نیز اشاره شده است.
تأثیر آموزش آموزه های دینی (مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق) بر هوش اخلاقی دانشجویان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
برای بررسی تأثیر آموزش آموزه های دینی (مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق)، بر هوش اخلاقی دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز این پژوهش انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای از بین دانشکده های مختلف دانشگاه شهید چمران اهواز 40 نفر انتخاب و به دو گروه 20 نفره گواه و آزمایش تقسیم شدند. به دلیل اُفت آزمودنی های ناشی از تداخل کلاسی، گروه آزمایش به 15 نفر و گروه گواه به 19 نفر تقلیل یافت. ابزار مورد استفاده پرسش نامه شایستگی های اخلاقی لنیک و کی یل بود. گروه آزمایش، 10 جلسه تحت آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق قرار گرفتند. داده های حاصل از این پژوهش، به روش تحلیل واریانس بر روی تفاضل نمرات پیش آزمون پس آزمون در سطح معنا داری 05/0>p مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش آموزه های دینی مبتنی بر دعای مکارم الاخلاق موجب افزایش معنادار مؤلفه های هوش اخلاقی در گروه آزمایش شد، اما در مؤلفه راستگویی تفاوت معناداری بین دو گروه مشاهده نشد.
رابطه «نقش های جنسیتی» و «تیپ شخصیتی» زوجین با «کارآمدی خانواده»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه «نقش جنسیتی» و «تیپ های شخصیتی» A و B زوجین با «کارآمدی خانواده» انجام شد. روش تحقیق توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری طلاب پایه های 5 تا 7 شهر قم در سال تحصیلی 1394−1395 و همسران آنها بودند. 240 نفر شامل 120 زوج با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به سه پرسشنامه «نقش جنسیتی بم» BSRI، «تیپ شخصیتی A و B روزنمن و فریدمن» و «کارآمدی خانواده صفورایی» S.FEQI پاسخ دادند. تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که «نقش جنسیتی آندروژنی» و «کارآمدی خانواده» رابطه معنادار مثبت دارند؛ «نقش جنسیتی نامتمایز» و «کارآمدی خانواده» رابطه معنادار منفی دارند؛ «نقش های جنسیتی متمایز» اعم از مردانه و زنانه با «کارآمدی خانواده» رابطه معناداری ندارند؛ بین «تیپ شخصیتی B» و «کارآمدی خانواده» رابطه معنادار مثبت وجود دارد و بین «تیپ شخصیتی A» و «کارآمدی خانواده»، رابطه منفی معنادار وجود دارد.
رابطه هوش معنوی با راهبردهای برخورد با تعارضات زناشویی و رضایتمندی زناشویی در دانشجویان متأهل شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی رابطه هوش معنوی با راهبردهای برخورد با تعارضات و رضایتمندی زناشویی در جامعه آماری دانشجویان متأهل شهر تهران می باشد. روش: برای انجام تحقیق حاضر نمونه ای به حجم 300 نفر از 5 دانشگاه با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شد. از پرسشنامه های هوش معنوی ناصری، رضایتمندی زناشویی انریچ و راهبردهای حل تعارضات اشتراوس برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. داده های به دست آمده توسط آزمون های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد بین هوش معنوی و رضایتمندی زناشویی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. بین هوش معنوی با راهبردهای غفلت، خروج، سوءرفتار همبستگی منفی معنادار و نیز بین راهبرد کلامی و گذشت همبستگی مثبت معنادار وجود دارد و همچنین، بین رضایتمندی زناشویی و راهبردهای غفلت، خروج، سوء رفتار همبستگی منفی معنادار وجود داشت و بین راهبردهای کلامی همسران (غالباً مردان) با رضایت زناشویی همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. هم چنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مؤلفه های غفلت خود (به صورتی منفی)، شکیبایی، خودآگاهی، راهبرد کلامی همسر و خروج خود (به صورتی منفی) قادر به پیش بینی رضایتمندی زناشویی می باشند. نتیجه گیری: یافته ها همبستگی هوش معنوی را با رضایتمندی زناشویی و راهبردهای حل تعارضات زناشویی مورد تأیید قراردادند، به طوری که این یافته ها می توانند زمینه ساز پژوهش های آزمایشی باشند و سپس بر آموزش های خانواده و سلامت روان آنان اثرگذار باشند.