فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
تأثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت معنوی، بخشش و راهبردهای مقابله ی مذهبی بیماران قلبی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
بیماری های قلبی عروقی جزو بیماری های مزمن است. این نوع بیماری ها به خاطر ماهیتی که دارند باعث کاهش سلامت روان در بیماران می شوند. هدف پژوهش حاضر، تأثیر درمان مبتنی بر ذهن آگاهی بر سلامت معنوی، بخشش و راهبردهای مقابله ی مذهبی بیماران قلبی شهر اصفهان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از بین کلیه بیماران مبتلابه بیماری های قلبی-عروقی که بین ماه های شهریور تا آذر 1395 در بیمارستان قلب شهید چمران اصفهان بستری بودند، 30 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی نفر از بین جامعه انتخاب شدند و به صورت تصادفی 15 نفر در گروه گواه و 15 نفر در گروه آزمایش قرار گرفتند و پرسشنامه های سلامت معنوی، بخشش و راهبردهای مقابله ای در میان آن ها اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری و تحلیل کوواریانس یک راهه و با نرم افزار SPSS.22 تحلیل شدند. گروه به صورت معناداری روی سلامت مذهبی (001/0 , P 97/74 = F) و سلامت وجودی (01/0 ,P 26/7= F)، وجود احساس مثبت (01/0 ,P83/10= F )، فقدان راهبرد مثبت (05/0> , P 21/7 = F) و راهبرد منفی (01/0 ,P 27/16= F ) تأثیر دارد. گروه اثر معناداری بر فقدان احساس منفی (05/0< ,P 04/3 = F) نداشت. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان از درمان مبتنی بر ذهن آگاهی در جهت افزایش سلامت معنوی، بخشش و راهبردهای مقابله ای مذهبی بیماران قلبی استفاده کرد؛ بنابراین انجام مداخله های روان شناسی برای بهبود سلامت معنوی، بخشش و راهبردهای مقابله ی مذهبی پیشنهاد می گردد.
انس با قرآن کریم
بصیرت ، آگاهی و عمق ایمان
حوزه های تخصصی:
ساخت و اعتباریابی و رواسازی پرسش نامه پایبندی زنان به آموزه های همسرداری اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ساخت، اعتباریابی و رواسازی پرسش نامه پایبندی زنان به آموزه های همسرداری در اسلام انجام گرفت. آموزه های همسرداری در اسلام مربوط به زنان به روش تحلیل محتوا، استخراج شد و ارزیابی روایی محتوا، روایی سازه و اعتبار آزمون به روش پیمایشی با انتخاب خوشه ای، از نمونه 374 نفر از جامعه زنان متأهل اصفهان انجام شد. 80 گویه از 123 گویه اولیه پیشنهادی از نظر کارشناسان دارای روایی محتوایی بالایی بودند. در روایی سازه به روش تحلیل عاملی، شش عامل به دست آمد که شاخص کفایت نمونه برداری 847/0 و نتیجه آزمون بارتلت، نشان داد حجم نمونه برای تحلیل عاملی مناسب است. از سوی دیگر، همبستگی مثبت و معنی دار هر یک از سؤالات پرسش نامه با نمرة کل پرسش نامه و هر یک از عامل ها و کل پرسش نامه، بیانگر روایی سازه به روش همسانی درونی است. ضریب آلفای کرونباخ در مرحله آزمایشی و نهایی به ترتیب (827/0 و 895/0) نشان دهنده اعتبار پرسش نامه است. میزان همسانی درونی بر اساس ضریب اسپیرمن – براون و ضریب دونیمه سازی گاتمن و همبستگی دو فرم در مرحله آزمایشی و در مرحله نهایی معنی دار است و ضریب آلفای نیمه اول و نیمه دوم در مرحله نهایی به ترتیب 839/0 و 8/01/0 است. ضریب همبستگی آزمون – باز آزمون در نمونه 31 نفری به فاصله زمانی یک ماه 927/0 در سطح معناداری 001/0 به دست آمد. بنابراین پرسش نامه، از روایی و اعتبار مطلوبی برخوردار است.
پیش بینی سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت بر مبنای متغیرهای سلامت روان، سبکهای مقابلهای و جهتگیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سبک زندگی هر فرد بر سلامت او تأثیر دارد. سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت علاوه بر تداوم و تقویت سطح سلامت و رفاه، باعث احساس رضایت، اقناع شخصی و خودشکوفایی می شود. دانشجویان نیروهای انسانی برگزیده و سازندگان فردای کشور هستند و سنجش وضعیت سلامت جسمی و روانی و معنوی آن ها، در جهت ارتقاء و بهبود آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت با سلامت روان، سبک های مقابله ای و جهت گیری مذهبی در دانشجویان دانشگاه اصفهان انجام گرفته است.
روش ها: جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دانشگاه اصفهان بود، که از بین آن ها 94 نفر (47 دختر، 47 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده و پرسش نامه های سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت (HPLPII)، سلامت عمومی (GHQ-28)، سبک های مقابله ای لازاروس (WOCQ) و آزمون جهت گیری مذهبی با تکیه بر اسلام آذربایجانی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری همبستگی، تحلیل واریانس چند متغیره و رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان، همچنین بین سلامت روان و جهت گیری مذهبی همبستگی منفی و معناداری وجود داشت(01/0>P). نمرات پایین تر در پرسش نامه سلامت عمومی نشانگر سلامت روانیِ بیشتر فرد است. بین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و جهت گیری مذهبی همبستگی مستقیم و معناداری وجود داشت. علاوه بر این، نتایج نشان داد که بین دختران و پسران در سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت و سلامت روان تفاوت معناداری وجود نداشت. در صورتی که تفاوت بین آن ها در زیر مقیاس عقاید- مناسک در آزمون جهت گیری مذهبی و سبک مقابله ای هیجان محور از لحاظ آماری معنادار بود(05/0>P). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که زیرمقیاس های سبک مقابله ای مسأله محور و اختلال در کارکرد اجتماعی، به ترتیب سهم معناداری در تبیین سبک زندگی ارتقاء بخش سلامت داشتند(01/0>P).
بحث: با توجه به تحول سبک زندگی در ایران و وضعیت رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی در بین دانشجویان و ارتباط آن با بعد مذهب و سبک های مقابله ای، طراحی و اجرای برنامه های آموزش سلامت در میان اقشار مختلف مردم مخصوصاً دانشجویان پیشنهاد می گردد.
بررسی نقش تمایزیافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی معنوی دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش تمایز یافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی- معنوی است. برای دستیابی به این هدف، 220 نفر از میان متأهلین دو دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسش نامه های جمعیت شناختی، تمایزیافتگی، شخصیت و تحول روانی- معنوی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره انجام شد. پس از تحلیل یافته ها، نتایج حاصل از همبستگی پیرسون حاکی از رابطه معنادار مثبت بین تمایزیافتگی، مقبولیت و وظیفه شناسی، با تحول روانی- معنوی و همچنین رابطه معنادار منفی بین روان آزرده خویی با تحول روانی- معنوی بود. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که تمایزیافتگی و عامل مقبولیت در شخصیت، نقش پیش بینی کننده برای تحول روانی- معنوی دارند. به نظر می رسد، هرچه متأهلین از سطح تمایزیافتگی بیشتری برخوردار باشند و مقبولیت و وظیفه شناسی بیشتری داشته باشند، در سطوح بالاتری از تحول روانی- معنوی جای می گیرند و هرچه درجه روان آزرده خویی آنها بیشتر شود، سطح تحول روانی معنوی کاهش می یابد.
رابطة بین هوش معنوی و شادکامی به واسطه بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه تبیین نقش واسطه گری بهزیستی روان شناختی در رابطه ی بین هوش معنوی و شادکامی بود. در این مطالعه 258 (170 دانشجوی مذکر و 88 دانشجوی مؤنث) دانشجوی کارشناسی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چندمرحله ای از بین دانشجویان دانشگاه آزاد واحد مرودشت در سال 93-92 انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه هوش معنوی، مقیاس شادکامی آکسفورد و سیاهه بهزیستی روانشناختی را تکمیل کردند. نتایج تحلیل مسیر از اثر واسطه ای کامل بهزیستی روان شناختی در رابطه ی بین هوش معنوی و شادکامی حمایت کرد. در این مقاله، دلالت های این یافته مورد بحث قرار گرفته است
نام نیکو
منبع:
پیوند ۱۳۶۲ شماره ۴۴
پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به سه شیوه فرزند پروری دایانا بامرید و فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف پزوهش حاضر پیش بینی سلامت عمومی دختران با توجه به چهار شیوه فرزند پروری می باشد. از بین دانش آموزان مقطع اول دبیرستان شهر ری تهران (90-91)، تعداد 100 دانش آموز دختر به همراه مادرانشان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پزوهش سه پرسش نامه بود که به ترتیب ، به دختران پرسش نامه (GHQ) سلامت عمومی گلدنبرگ (1972) و به مادران آن ها پرسش نامه شیوه فرزندپروری دیانا بامریند (1972) و پرسش نامه محقق ساخته سبک فرزند پروری متناسب با آموزه های دینی داده شد. نتایج همبستگی، نشان داد که سبک فرزندپروری «اقتدار منطقی» و «سلامت عمومی» رابطه معناداری دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که این سبک و سبک متناسب با آموزه های دینی می توانند سلامت عمومی را پیش بینی کتتد. در صورت استفاده از این دو سبک، سلامت عمومی فرزند افزایش می یابد. البته سبک فرزند پروری مبتنی بر آموزه های دینی به نحو معنادارتری سلامت عمومی را پیش بینی می کند.
وظایف زن در زندگی زناشویی و نقش آن در استوار ساختن بنیاد خانواده از دیدگاه فقه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دین اسلام جایگاه والایی را به خانواده بخشیده است. ازاین رو برای هریک از همسران در راستای استواری این نهاد وظایفی قرار داده است. هدف پژوهش حاضر بررسی وظایف زن در زندگی زناشویی از دیدگاه فقه اسلامی و تأثیر آن بر استوار ساختن بنیاد خانواده است. پژوهش توصیفی- تحلیلی است و با به کار بستن تحلیل محتوا به انجام رسیده است. داده های پژوهش بر پایه ی روش کتابخانه ای و اسنادی گردآوری شده است. استوار ساختن بنیاد خانواده به معنای رعایت حقوق متقابل میان همسران، فراگیری اصل عدالت و حاکمیت اخلاق برای برآورده ساختن هدف والای آفرینش آدم و به تکامل رسیدن او، برخورداری از جامعه سالم و ایمن و توانمند و سرانجام تداوم نسل است. تفحص داده ها نشان داد وظایفی که زن بر عهده دارد عبارت است از: پیروی و فرمان برداری؛ حُسن معاشرت و خوش رفتاری؛ خودآرایی و آرایش؛ محافظت از منزل و اموال در غیاب همسر؛ حفظ کرامت؛ تعاون و همکاری در تربیت فرزندان؛ خروج از منزل با کسب اجازه و نیکی به والدین و خویشان. بر پایه برآیندهای این پژوهش می توان گفت که از پیامدهای رعایت وظایف یادشده برپایی آرامش و مودّت در خانواده، پایداری دل بستگی و همدلی میان همسران و سرانجام جلوگیری از روی دادن اختلافات خانوادگی است؛ بنابراین، آموزش این وظایف و تأثیر آن ها در آرامش و استواری خانواده، در برنامه ها و کاربست های مشاوره و روان درمانی خانواده پیشنهاد می گردد.
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری گروهی، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی (با مقیاس اسلامی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در اسلام آنچه موجب تحکیم پایه های علایق خانوادگی است، مطلوب و آنچه آن را متزلزل کند، نامطلوب است. براساس تعالیم قرآن، باید در اصلاح روابط زناشویی زوجین تلاش کرد؛ زیرا باورهای غیرمنطقی مرتبط با روابط زناشویی موجب شدت و تکرار تعارض های زناشویی می شود. بنابراین، این پژوهش به بررسی اثربخشی گروه درمانگری شناختی- رفتاری، بر افزایش رضامندی زناشویی زنان دارای تعارض زناشویی می پردازد. بدین منظور، با استفاده از طرح پژوهش نیمه آزمایشی و کاربرد روش نمونه گیری در دسترس از میان زنان داوطلب 30 زن با تعارض زناشویی در دو گروه جایگزین شدند. آزمودنی های دو گروه قبل و بعد از ارائه مداخله به گویه های پرسش نامه های تعارض زناشویی و رضامندی زناشویی (با مقیاس اسلامی) پاسخ دادند. داده ها به وسیله آزمون تحلیل کوواریانس یک راهه و چندراهه تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که گروه درمانگری شناختی- رفتاری موجب کاهش تعارض زناشویی و افزایش رضامندی زناشویی و مؤلفه های آن شده است (05/0>P). بنابراین گروه درمانگری شناختی– رفتاری، در کنار آموزه های مذهبی با اصلاح شناخت با استفاده از فنون خاص، بدکارکردی رفتار و هیجان منفی را تعدیل کرده و به باز ارزشیابی منطق تفکر و درک دغدغه های ارتباط کمک می کند و از این طریق به بهبود سازه های هدف می انجامد.
سیره فرهیختگان
منبع:
تربیت ۱۳۷۰شماره ۶۵
حوزه های تخصصی:
عوامل مؤثر در اشاعه مفاهیم و باورهای دینی بین دانش آموزان (دوره راهنمایی و متوسطه منطقه ی 2 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور بررسی عوامل مؤثر در اشاعه مفاهیم و باورهای دینی بین دانش آموزان (دوره راهنمایی و متوسطه منطقه ی 2 تهران)انجام شده است.
این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و جامعه ی آماری آن شامل کلیه ی دانش آموزان پسر و دختر دوره ی راهنمایی و متوسطه منطقه 2 تهران که در سال تحصیلی 86 - 1385 می باشد. حجم نمونه بر اساس جدول مورگان به تعداد 384 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری تصادفی ساده (قرعه کشی) انتخاب گردیدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای محقق ساخته بود که روایی آن توسط نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 85/0 تأیید گردید. داده ها پس از جمع آوری توسط نرم افزار SPSS v.11.5 مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج به شرح زیر بود: 1ـ بین ویژگی های والدین و رشد باورهای دینی دانش آموزان دوره ی متوسطه رابطه ی معنی داری وجود دارد. 2ـ بین امکانات فرهنگی خانواده و رشد باورهای دینی دانش آموزان رابطه ی معنی داری وجود دارد. 3ـ بین ویژگی های دبیر پرورش و بینش اسلامی و رشد باورهای دینی دانش آموزان رابطه معنی داری وجود دارد. 4ـ بین امکانات مدرسه و رشد باورهای دینی دانش آموزان رابطه ی معنادار وجود دارد. 5ـ بین روش های تبلیغ در جامعه و رشد باورهای دینی دانش آموزان دوره ی متوسطه و راهنمایی رابطه ی معنادار وجود دارد. با توجه به نتایج بدست آمده و معناداری رابطه بین عوامل فوق و رشد باورهای دینی شاگردان به نظر می رسد که توجه به این عوامل و در نظر گرفتن برنامه هایی جهت تقویت عوامل فوق برای جامعه مانند ایجاد امکانات بیشتر برای مدارس و روش های تبلیغ مناسب در رسانه ها اثر گذار باشد.