فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان بود. از میان جامعة آماری دانشجویان، 364 نفر به عنوان نمونه آماری، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه سبک زندگی اسلامی کاویانی ILST، پرسش نامه سلامت روان GHQ-28 و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RIS بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان، رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج فرضیه های جزیی این پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی و سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان، با جنسیت آنان رابطه وجود دارد، از سوی دیگر، بین سبک زندگی اسلامی، سلامت روان و تاب آوری دانشجویان با تأهل و تجرد آنها نیز رابطه معنادار مشاهده شد. ازاین رو، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت: سبک زندگی اسلامی موجب ارتقا سلامت روان و میزن تاب آوری دانشجویان می شود.
پیش بینی کننده های معنوی رضایت زناشویی پرستاران: نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل مرتبط با رضایت زناشویی پرستاران به سبب فشارآور بودن شغل آنها دارای اهمیت است. هدف پژوهش حاضر آزمودن نقش بهزیستی معنوی و معنا زندگی در پیش بینی رضایت زناشویی پرستاران است. روش پژوهش «توصیفی- همبستگی» و جامعة آماری آن تمام پرستاران شهرستان تالش است که با روش نمونه گیری «دربستی» انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه های «معنا در زندگی»، «بهزیستی معنوی» و «رضایت زناشویی» استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری «رگرسیون چندگانة استاندارد» و «رگرسیون سلسله مراتبی» تحلیل گردید. نتایج نشان داد که متغیرهای بهزیستی مذهبی، بهزیستی وجودی و معنا در زندگی به خوبی می توانند رضایت زناشویی پرستاران را پیش بینی کنند. همچنین معلوم شد با کنترل اثر متغیرهای جنسیت و سن پرستاران، هر سه متغیر مذکور با توان بالایی قادر به پیش بینی رضایت زناشویی هستند. با توجه به نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود متخصصان سلامت روان و مشاوران خانواده برای بهبود رضایت زناشویی پرستاران، بر نقش بهزیستی معنوی و معنا در زندگی توجه کنند.
ساخت مقیاس خداآگاهی و بررسی ویژگی های روان سنجی آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تهیه و ساخت مقیاس «خداآگاهی» با توجه به آموزه های برآمده از منابع معتبر اسلامی و تعیین ویژگی های روان سنجی (اعتبار و روایی) آن بود. بدین منظور، ابتدا به روش توصیفی و تحلیل متن، آیات و روایات مربوط به سازة خداآگاهی طبقه بندی و گزاره های نشانگر این سازه طراحی شد. پس از تأیید روایی محتوایی این مقیاس توسط 8 نفر از کارشناسان خبرة حوزه و دانشگاه، در نهایت پرسش نامة 25 گزاره ای در یک طیف چهار گزینه ای لیکرتی به آزمون آزمایشی گذاشته شد. در مرحلة نهایی اول 225 و دوم 200 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب و به روش پیمایشی، ویژگی های روان سنجی مقیاس مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مقیاس خداآگاهی از نظر روایی سنجی محتوایی، ملاکی، سازه ای و افزایشی از روایی لازم و بالایی برخوردار است. در تحلیل عوامل اکتشافی، 4 عامل به دست آمد. ارتباط مقیاس خداآگاهی با برخی از مقیاس های روان شناختی، نشانگر روایی افزایشی و توان تبیین و پیش بینی این مقیاس به عنوان یک ابزار روان شناختی است. این مقیاس از نظر اعتباریابی به روش بازآزمایی، دونیمه سازی، همسانی درونی و ضریب آلفای کرونباخ (90/0) هم اعتبار لازم و مطلوب را دارد. در نتیجه مقیاس خداآگاهی می تواند به عنوان یک ابزار دارای ویژگی های روان سنجی روا و معتبر در پژوهش های اسلامی و روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد.
معرفی کتاب «ایمان از منظر روان شناسی مثبت نگر»
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
152 - 165
حوزه های تخصصی:
کتاب حاضر، تلاشی است در جهت انسجام بخشی به یافته های تجربی در حوزه روانشناسی دین مثبت نگر. نویسندگان کتاب کوشیده اند نقش ایمان را در سازه های مورد علاقه روانشناسان مثبت نگر، مانند بهباشی، توانمندی های خوی، فضیلتها، تاب آوری، رفتارهای جامعه یار و اخلاقی، در سطح فردی و اجتماعی و با رویکرد تجربی مورد بررسی قرار دهند. نویسندگان در صدد اثبات این نکته هستند که جریان عمومی پژوهش های تجربی، گویای این نکته هستند که نقش ایمان در این سازه های روانشناختی، مثبت و سازنده است. با اینهمه، از این نکته نیز غافل نیستند که برخی اَشکال دینداری و ایمان ورزی میتوانند تاثیر منفی در این متغیرهای روانشناختی داشته باشند. نویسندگان کتاب، این تاثیرات منفی را ذیل عنوان «نکات هشدار دهنده»، در انتهای هر فصل مورد بررسی قرار میدهند. از آنجا که تخصص اصلی نویسندگان کتاب، روانشناسی بالینی است، کوشیده اند الزامات و اقتضائات بالینی یافته های تجربی، را در انتهای هر فصل بصورت جداگانه مورد بررسی قرار دهند. این شیوه کار، مباحث تجربی کتاب را به مرحله کاربست و عمل نزدیک کرده است، و خواندن کتاب را نه تنها برای پژوهشگران عرصه روانشناسی مثبت نگر و روانشناسی دین، بلکه برای مشاوران و رواندرمانگران دینی نیز جذاب نموده است. گزارش حاضر، تلاشی است در جهت معرفی فصلهای مختلف کتاب حاضر.
مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی، بر اساس نظریه ی آیزن و فیش باین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
25-34
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه، باور و رفتارهای مذهبی پزشک در نحوه ی درمان او مؤثر است؛ از این رو، تحقیق حاضر با هدف مدل سازی گرایش دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به تربیت دینی انجام شده است. مواد و روش ها: در این مطالعه ی توصیفی- همبستگی، 154 دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان با شیوه ی نمونه گیری تصادفی ساده وارد مطالعه شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه ی محقق ساخته ی روا و پایا (92/0α=) بر اساس متغیرهای مدل آیزن و فیش باین استفاده شد. برای بررسی داده ها نیز از تحلیل عاملی تأییدی بر پایه ی معادله های ساختاری، با استفاده از نرم افزار آماری AMOS استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی، با بار عاملی 41/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی تأثیرگذار است. افزون بر این، میزان همبستگی بین مؤلفه ی گرایش با هنجارهای ذهنی نیز معنادار است(58/0). همچنین حیطه ی هنجارهای ذهنی نیز با بار عاملی 78/0، بر مؤلفه ی قصد از تربیت دینی و در نهایت همین حیطه نیز با بار عاملی 31/0، بر مؤلفه ی رفتار دینی اثر گذار است. بر اساس نتیجه ی پژوهش، مشخص شد عامل آموزش؛ با بار عاملی 77/0، بیش ترین اهمیت را در میان عامل های گرایش به تربیت دینی دارد؛ و مؤلفه های دوستان و آشنایان، خانواده و رسانه نیز به ترتیب در رتبه های بعدی اهمیت در مؤلفه ی گرایش به تربیت دینی قرار گرفت. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در این تحقیق عامل آموزش، تأثیرگذارترین بوده، بنابراین، توجه به این عامل در تربیت دینی پزشکان بسیار ضروری است.
بررسی همبستگی بین معنویت و بهزیستی روان شناختی؛ و استرس مختص دوران بارداری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
35-43
حوزه های تخصصی:
اگرچه بارداری عملکردی طبیعی برای زنان به حساب می آید؛ ولی در عین حال تجربه یی پراسترس تلقی می شود. این تجربه با تغییرهای گسترده ی روانی و جسمی همراه است و زنان را از نظر روانی آسیب پذیر می کند . یکی از اجزای زندگی سالم، توجه به نیازهای معنوی است؛ معنویت می تواند سبک زندگی انسان را اعتلا بخشد و رفتارهای آسیب زا را به تدریج کاهش دهد. با توجه به اطلاعات موجود، پژوهشی با عنوان همبستگی بین معنویت و بهزیستی روان شناختی؛ و استرس مختص دوران بارداری در زنان مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر دهدشت در سال 1394 انجام شده است. مواد و روش ها: این پژوهش به روش توصیفی- همبستگی، بر روی 450 زن باردار مراجعه کننده به مرکزهای بهداشتی شهر دهدشت انجام شده است. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه هایِ فردی- اجتماعی، استرس مختص دوران بارداری؛ معنویت و بهزیستی روان شناختی جمع آوری و داده ها با استفاده از نرم افزار spss(نسخه ی 20)، تحلیل شده است. یافته ها: افته های حاصل از تحقیق نشان داده است که بین معنویت با استرس بارداری(156/0 r=) و همچنین بین بهزیستی روان شناختی با استرس بارداری، همبستگی وجود دارد(294/0 r=). برای تعیین سهم خرده مؤلفه های معنویت در استرس بارداری، یافته ها نشان داده که سلامت مذهبی و سلامت معنوی بر استرس بارداری تأثیر می گذارد. همچنین تعیین سهم خرده مؤلفه های بهزیستی روان شناختی، معلوم شد که بهزیستی هدف دار زندگی و بهزیستی استقلال نیز می تواند روی استرس بارداری تأثیرگذار باشد (01/0 p=). نتیجه گیری: نتیجه ی کار نشان داده است که بین معنویت و بهزیستی روان شناختی؛ و استرس دوران بارداری همبستگی وجود دارد. پیشنهاد می شود با توجه به تأثیر هر دو متغیر معنویت و بهزیستی روان شناختی در مهارت های مقابله با استرس، برای کاهش استرس برنامه ریزی شود.
مفهوم سلامت و بیماری، بر اساس مفهوم غایت حیات در آموزه های دینی، مبنایی برای مداخلات حیطه ی طبّ تربیتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
54-58
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان از گذشته های دور بر سر تعریف مفوم سلامت و بیماری، بحث و چالش داشته اند. از جمله نکته هایی که برخی از ایشان در تعریف این مفهوم مدنظر قرار داده اند، مفهوم «غایت حیات» است. از قضا منابع اسلامی درباره ی توجه به غایت حیات، منابعی غنی و کاربردی است. عبودیت و سیر است کمال و حرکت به سوی مبداء آفرینش، غایت نهایی حیات انسان است که در قرآن به آن تصریح شده است. تحقق این هدف نیازمند وجود مقدماتی است که به دست آوردن معرفت و شناخت، اولین و مهم ترین این مقدمات است. در این نظام فکری، سلامت به صورت وضعیتی از جسم و روان تعریف می شود که در آن وضعیت، امکان دستیابی به شناختِ اثربخش برای انسان و به تبعِ آن، رسیدن به هدف غایی حیات، یعنی عبودیت برای او فراهم می گردد. از سوی دیگر، بررسی نظام شناختی نه با آزمون های آماری مرسوم در تکنیک های روان سنجی و شناخت سنجی، که از طریق مشاهده و بررسی رفتار و انطباق آن با هنجارهای رفتاری امکان پذیر خواهد بود؛ هنجارهایی که خالق مطلق در قالب آموزه های دینی برای انسان تعریف کرده است.
اثربخشی آموزش معنویت بر ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شیوع حالات منفی روان شناختی، برخی گزارش ها اثربخشی درمان های معنوی را مقدم بر درمان های مرسوم قبلی دانسته اند. بر این اساس، هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش معنویت به بر ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی کارکنان زن، ادارات دولتی شهر خرم آباد بود. این پژوهش، به صورت نیمه تجربی و در آن از پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه، شامل 34 کارمند شهرستان خرم آباد (17 نفر برای گروه آزمایش و 17 نفر گروه کنترل) بود. آموزش معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای، هر هفته یک جلسه اجرا شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده ها نشان داد که بین میانگین نمره های پس آزمون گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری وجود داشت (P<0/01)، به نحوی که آموزش معنویت موجب ارتقای سرسختی و بهزیستی روان شناختی گروه آزمایش شده است.
تحول جهت گیری مذهبی در بزرگ سالی: در جست وجوی سازه ای نو
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
78 - 99
حوزه های تخصصی:
در پژوهشِ پیش رو، داده های سه تحقیق، با هدف کشف جنبه تحولی احتمالی جهت گیری مذهبی و رابطه آن با هوش هیجانی، سلامت عمومی و سبک های فرزندپروری بررسی شد. از بین چهار بعد جهت گیری مذهبی فقط بعد ارزنده سازی دینی با سن، تحصیلات و تأهل در ارتباط است. دَه پرسش از مقیاس جهت گیری مذهبی، که تشکیل دهنده عامل تحولی هستند، استخراج شد. بررسی مفهوم پرسش ها و ارتباط عامل استخراج شده با سایر متغیرها نشان داد که این عامل سعادت جویی مذهب محور است و دارای دو جزء سرمایه گذاری شناختی- عاطفی و سرمایه گذاری رفتاری است. سعادت جویی مذهب محور از توجه هیجانی مستقل است، اما با تمایز هیجانی و بازسازی خلقی رابطه مستقیم دارد؛ و با سلامت عمومی در تمام ابعاد آن رابطه مستقیم. رابطه جزء سرمایه گذاری رفتاری با این متغیرها قوی تر از جزء دیگر است. صحت نام گذاری عامل مزبور از طریق مصاحبه با پنج نفر متخصص در روان شناسی تأیید شد.
اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر هفت اصل تربیتی پیامبر اکرم (ص) بر مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
95 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر ۷ اصل تربیتی پیامبر9 بر مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال است. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام خانواده های دارای فرزندان ۵ تا ۶ سال منطقه ۱۵۰۰ خانواری کشتارگاه در شهرستان شاهین دژ بود که پس از بررسی های حضوری پژوهشگران مشخص شد ۲۸۴ خانوار دارای فرزندان ۵ تا ۶ سال هستند. سپس با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، ۴۰ خانوار برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند که به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. هر گروه شامل ۲۰ شرکت کننده بود. سپس ۷ اصل تربیتی پیامبر در قالب ۹ جلسه آموزشی به والدین گروه آزمایش، آموزش داده شد. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش مقیاس درجه بندی مهارت های اجتماعی (فرم والدین) بود. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد آموزش برنامه تربیتی مبتنی بر ۷ اصل تربیتی پیامبر باعث افزایش مهارت های اجتماعی کودکان ۵ تا ۶ سال شده است (۰۰۱/۰P<). با توجه به نقش و اهمیت سال های اولیه زندگی و محیط خانواده بر رشد کودک در ابعاد مختلف شناختی، جسمانی، عاطفی و اجتماعی و با تأکید بر فرهنگ دینی جامعه ایرانی و تأثیرپذیری فراوان مردم از آموزه های دینی، از این برنامه آموزشی می توان برای ایجاد، بهبود و شکوفایی رشد کودک به ویژه در بعد مهارت های اجتماعی استفاده کرد.
بررسی رابطه هوش معنوی با میزان استرس شغلی و رضایت شغلی در پرستاران با تکیه بر پرسش نامه هوش معنوی کینگ
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۴
134 - 151
حوزه های تخصصی:
استرس و رضایت شغلی پرستاران از مسائل در خور توجه است. منابع و ظرفیت های معنوی به افراد کمک می کند در مقابله با مسائل و ناسازگاری های زندگی قدرت بیشتری داشته باشند. اخیراً هوش معنوی به عنوان عامل مهم تأثیرگذار بر جنبه های مختلف زندگی افراد معرفی شده است. پژوهش حاضر، رابطه هوش معنوی با استرس شغلی و رضایت شغلی پرستاران را بررسی می کند. در این پژوهش، پرستاران بیمارستان های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی زاهدان و بیمارستان تأمین اجتماعی شرکت کردند. جامعه استفاده شده در تحقیق ۵۲۳ نفر محاسبه شد که بر اساس فرمول نمونه گیری ۱۰۳ نفر از پرستاران به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش عبارت است از: پرسش نامه هوش معنوی کینگ، پرسش نامه رضایت شغلی سینک و مقیاس استرس پرستاری گری تافت و اندرسون. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-۱۶و آزمون های آماری تحلیل واریانس، همبستگی پیرسون تحلیل شد. بین هوش معنوی و خرده مقیاس هایش، با استرس شغلی و خرده مقیاس هایش رابطه منفی وجود داشت، ولی این رابطه معنادار نبود. فقط بین خرده مقیاس مشکلات مرتبط با بیماران و خانواده های آنان و خرده مقیاس تفکر وجودی ارتباط منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین، بین هوش معنوی و خرده مقیاس هایش با رضایت شغلی رابطه مثبت معنادار مشاهده نشد. به نظر می رسد خرده مقیاس های هوش معنوی مرتبط با شغل، با خرده مقیاس های هوش معنوی مرتبط با سلامت روانی و بهزیستی روان شناختی متفاوت است. همچنین، به نظر می رسد هوش معنوی با اینکه در متغیرهای سلامت روان به طور مستقیم نقش دارد ممکن است در مسائل مربوط به شغل نقش مستقیمی نداشته باشد. این احتمال هم وجود دارد که پرسش نامه کینگ برای مسائلی از این دست مناسب نباشد.
بررسی رابطة دینداری، هوش معنوی و بخشش با سازگاری اجتماعی در دانشجویان سال اول(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه رابطة هوش معنوی، دینداری و بخشندگی با سازگاری اجتماعی دانشجویان سال اول است. نمونة پژوهش 327 نفر از دانشجویان کارشناسی سال اول دانشگاه ارومیه هستند که به صورت نمونه گیری «تصادفی خوشه ای» از بین جامعة دانشجویان سال اول انتخاب گردیدند. برای جمع آوری داده ها، از مقیاس «سنجش دینداری» سراج زاده، مقیاس «سنجش هوش معنوی» بدیع و همکاران، مقیاس «سنجش بخشش» والکر و گارسوخ، مقیاس «سنجش سازگاری اجتماعی» بیکر و سیریاک استفاده شد. داده های به دست آمده با بهره گیری از ضریب همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شد. نتایج این مطالعه نشان داد هوش معنوی، دینداری، بخشش و مؤلفه های آنها با سازگاری اجتماعی رابطه ای مثبت معنادار داشته، قادرند سازگاری اجتماعی را پیش بینی و تبیین کنند (37/0=R2 و 01/0=P). بر این اساس، می توان نتیجه گرفت متغیرهای دینداری، هوش معنوی و بخشندگی نقش تعیین کننده ای در تطابق دانشجویان سال اول با محیط دانشگاه و مسائل و مشکلات آن دارند. از این رو، می توان با تمرکز بر متغیرهای پیش بین این تحقیق برنامه هایی کارآمد برای ارتقای سازگاری اجتماعی فراهم کرد.
تأثیر «آموزش های مستقیم و غیرمستقیم ماهواره ای» بر «تعارض زناشویی» و «نگرش به خیانت زناشوئی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر «آموزش های مستقیم و غیرمستقیم ماهواره ای» بر «تعارض زناشویی» و «نگرش نسبت به خیانت زناشوئی» انجام شده است. از بین زنان ساکن در شهر مشهد، با استفاده از فرمول کوکران، 400 نفر، با روش نمونه گیری گلوله برفی تعیین شدند. داده ها از طریق دو مقیاس «تعارض زناشویی» کنزاس و «نگرش به خیانت زناشویی» مارک واتلی گردآوری و از طریق آزمون های آماری تی مستقل، ANOVA و MANOVA تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین زنانی که سریال های ماهواره ای فارسی تماشا می کردند با زنانی که تماشا نمی کردند، در «نگرش نسبت به خیانت زناشوئی»، تفاوت معنی داری وجود دارد (59/t=9 و p=0/01). بین میزان «تعارض زناشویی» آن دو گروه نیز تفاوت معناداری مشاهده شد (62/f=2 و p=0/01). بنابراین پیشنهاد می شود راهبردهایی اتخاذ شود که برنامه های تلویزیونی داخلی بتواند به نیازها، انتظارات و خواسته های طیف وسیع تری از افراد جامعه پاسخ دهد تا نهاد خانواده، از استحکام بیشتری برخوردار باشد.
تأثیرآموزش حل مسئله مبتنی برمعنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت بر ذهنیت فلسفی و سبک های تصمیم گیری دانشجویان پرستاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد بندرگز در سال تحصیلی 1394 بود. بدین منظور 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. روش این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود و از مقیاس های سبک های تصمیم گیری اسکات وبروس (1995) و ذهنیت فلسفی طالب پور و همکاران (1384) به عنوان ابزار پژوهش استفاده گردید. برنامه آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت طی هشت جلسه نود دقیقه ای و در مدت چهار هفته متوالی به دانشجویان ارائه گردید. بدین منظور نمونه تحقیق به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. گروه آزمایشی، تحت آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت قرار گرفت، درحالی که گروه گواه در معرض هیچ مداخله ای قرار نگرفتند. داده های به دست آمده با استفاده از آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کوواریانس) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش حل مسئله مبتنی بر معنویت موجب بهبود ابعاد جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری ذهنیت فلسفی و همچنین سبک های تصمیم گیری منطقی، اجتنابی، وابسته شده است، در حالی که در سبک های تصمیم گیری آنی و شهودی پس از آموزش، تغییری مشاهده نشد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس عفو و گذشت بر اساس آموزه های اسلام
حوزه های تخصصی:
این پژوهش در پی طراحی، ساخت و اعتباریابی مقیاس «عفو و گذشت با نگاه به منابع اسلامی» به منظور سنجش میزان عفو و گذشت در میان دانشجویان و طلاب گرامی است. بدین منظور، ابتدا با استفاده از منابع معتبر اسلامی، مؤلفه های عفو و گذشت تهیه و سپس بر اساس مؤلفه های اصلی، پرسش ها طراحی شد. بعد از داوری تخصصی استادان و کارشناسان، و همچنین اجرای آموزشی و حذف برخی پرسش ها با همبستگی پایین به ۳۴ پرسش تقلیل یافت و مقیاس اصلی با ۳۴ پرسش آماده اجرای نهایی شد و روی نمونه ۳۶۰ نفری دانشجویان دانشگاه قم و همچنین طلاب مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی= که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند اجرا گردید. نتایج تحلیل عاملی با روش مؤلفه ای اصلی با چرخش متعامد نشان داد که مقیاس دارای ۶ عامل «کینه توزی، بخشایش همدلانه، چشم پوشی، بخشایش کریمانه، رویکرد ترمیمی و کنترل خشم» است. یافته های حاصل از این پژوهش با کمک نرم افزار SPSS به دست آمد. همچنین، مقیاس عفو با روایی محتوایی بالا و آلفای کرونباخ ۹۰/۰ به تأیید رسید. نتیجه گیری: مقیاس عفو از دیدگاه اسلام روایی و اعتبار بالایی دارد و می تواند میزان عفو افراد را بسنجد.
پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سازگاری زناشویی براساس تصمیم گیری و حل مسأله، انسجام خانواده، راهبردهای مقابله، مهارت های ارتباطی و باورهای مذهبی (عوامل فرایندی خانواده) بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان متأهل مقطع ابتدایی شهرکرج در سال تحصیلی 94-93 بودند که براساس جدول مورگان 358 نفر به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سازگاری زناشویی (اسپنیر، 1976) و فرایندخانواده سامانی (1387) استفاده شد. داده ها از طریق همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شدند. نتایج همبستگی نشان داد که مجموعه عوامل فرایندی خانواده با سازگاری زناشویی رابطه معناداری دارند (0/01 >P) و همچنین نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که به غیر از باورها مذهبی که اثر معناداری در معادله رگرسون نداشت، مؤلفه های انسجام خانواده، مهارت های ارتباطی، مهارت های مقابله و تصمیم گیری و حل مسأله باهم 49/6 % از واریانس سازگاری زناشویی را تبیین می کنند. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که عوامل فرایندی خانواده توان پیش بینی سازگاری زناشویی را دارند.
بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر پیش فرض های خداپنداره، خودپنداره و آخرت پنداره بر شدت اختلال وسواس بی اختیاری: مطالعه موردی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، معرفی الگوی درمانی شناختی رفتاری مبتنی بر پیش فرض های مذهبی اصلاح خداپنداره، خودپنداره به عنوان مقدمه و زمینه مهم اصلاح خداپنداره و آخرت پنداره و بررسی اثربخشی آن در کاهش شدت اختلال وسواس- بی اختیاری بود. در یک طرح تک موردی، فرایند درمان بر دو مراجع مرد انجام شد. مراجعان، با مقیاس وسواس- بی اختیاری ییل براون به عنوان متغیر وابسته، در چهار مرحله پیش از درمان (خط پایه)، جلسه دهم، جلسه آخر (جلسه بیستم) و سه ماه پس از درمان (پیگیری) سنجیده شدند. در مقیاس ییل براون، نمره مراجع اول از 27 در مرحله پیش از درمان به 6 و مراجع دوم از 18 به صفر در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش نشان دادند. بنابراین، درمان شناختی- رفتاری مبتنی بر پیش فرض های مذهبی خداپنداره، خودپنداره و آخرت پنداره در کاهش شدت اختلال وسواس - بی اختیاری مؤثر است.
چشم انداز شکل گیری روان شناسی بر اساس مبانی قرآنی: رویکردی مقایسه ای- تحلیلی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به هدف ارائه چشم اندازی از روان شناسی اسلامی بر اساس مبانی قرآنی در مقایسه با رویکردهای عمده روان شناسی به انجام رسید. بدین منظور به منابع اسلامی به خصوص قرآن مراجعه شد. مبانی روان شناسی اسلامی در گستره هستی شناختی، انسان شناختی، معرفت شناسی، الهیاتی، ارزش شناختی و روش شناختی استخراج گردید. سپس این مبانی با مبانی روان شناسی موجود به روش توصیفی – تحلیلی مقایسه و تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که روان شناسی اسلامی در شش بعد اساسی با روان شناسی موجود تفاوت بنیادین دارد: الف) موضوع، ب) عوامل و فرایندهای تغییر روان شناختی ج) گستره د) هدف ه ) مسأئل و) و روش بررسی.
الگوی چندبُعدی مقابله دینی با تکیه بر آموزه های مهار خشم
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
133 - 157
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به منظور معرفی الگوی چندبُعدی مقابله دینی با تکیه بر آموزه های مهار خشم طراحی شد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی بود و به شیوه اجتهاد دینی انجام گردید. یافته های پژوهش نشان داد که از تحلیل آموزه های دینی، دو الگوی تک بُعدی مقابله و الگوی چندبُعدی مقابله استخراج می شود. در الگوی چندبُعدی مقابله دینی، که مبتنی بر «تلفیق گرایی تکنیکیِ نظریه محور» است، ابعاد شناختی، رفتاری، هیجانی، زیستی، ارتباطی و معنوی با تکیه بر دیدگاه اسلام لحاظ شده است. در کنار الگوی چندبُعدی مقابله، الگوی تک بُعدی مقابله وجود دارد که ناظر به یکی از ابعاد چندبُعدی مقابله است و می تواند در غلبه بر مشکلات روان شناختی که شدت کمتری دارند، به کار گرفته شود. در مهار خشم و مدیریت آن، هر دو الگوی مقابله تک بُعدی و چندبُعدی به کار گرفته می شود. در صورتی که هیجان خشم، شدت و مدت بیشتری داشته باشد بر به کارگیری الگوی چندبُعدی مقابله نسبت به الگوی تک بُعدی، تأکید بیشتری شده است.
اصول و الگوی تعاملی همسران و خانواده درمانگری مذهبی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
106 - 137
حوزه های تخصصی:
عملکرد مطلوب خانواده مستلزم ارتباط مناسب همسران است که این ارتباط الگوی تعاملی مناسبی را طلب می کند. پژوهش حاضر با هدف تدوین اصول تعاملات زوجین و خانواده و عرضه الگوی ارتباطی مناسب انجام شده است. این پژوهش حاصل تحلیل متون دینی (قرآن و روایات) و یافته های روان شناسی است و روش آن، تحلیل محتوا است. طبق نتایج حاصل از پژوهش، اصول حاکم بر روابط همسران و تعامل اعضای خانواده چنین است: «حقیقت مشترک»، «همسانی در استعداد کمال»، «تفاوت های جنسیتی»، «نقش های جنسیتی»، «تعادل گرایی» و «تعالی گرایی». تعامل مناسب همسران و خانواده بر اساس الگوی «مهر و قدرت» شکل می گیرد که مبتنی بر نقش و نیاز است. اقتداربخشی و مهرطلبی، نقش و نیاز زنانه را ترسیم می کند. مهرورزی و اقتدارطلبی، نقش و نیاز مردانه را به تصویر می کشد. این الگوی تعاملی با پذیرندگی و جلوه گری زنان و مهرورزی و تکیه گاه بودن مردان تحقق می یابد. بر اساس این الگو، جایگاه اقتدار خانواده بیشتر نقش مسئولیت پذیرکردن فرزندان فرزندان را بر عهده دارد و جایگاه مهرورزی خانواده بیشتر نیازهای عاطفی آنها را پاسخ می دهد.