فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱٬۹۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
59-65
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش با توجه به سخنان امام علی(علیه السلام) در نهج البلاغه، تلاش شده تا به مفهومی از سلامت معنوی دست یابیم؛ برای این مقصود به جستجو در کاربرد واژه ی سلامت در این مجموعه پرداخته ایم و به این نتیجه دست یافته ایم که سلامت در دو بُعد مادی(جسمی) و غیرمادی(اخلاقی و روحی)، مورد توجه قرار گرفته است و از آنجایی که واژه ی «معنویت» در این کتاب شریف به کار برده نشده، به ناچار به کلام تفسیرکنندگان نهج البلاغه رجوع کردیم و دریافتیم که این واژه به طور شایع در جنبه های عرفانی، اخلاقی و عبادی، به کار رفته است و تا حدودی نیز این کاربرد را در سخنان اندیشمندان غیراسلامی می توان مشاهده نمود. سپس در پایان، این احتمال که سلامت معنوی، مجموعه یی از «باورهای صحیح با رعایت ارزش های اخلاقی» باشد را تقویت نموده ایم.
تبیین و تحلیل زمینه های سازواری و همگرایی مؤلفه های تفکر انتقادی با تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیدگاه های یک تربیت دینی را در تضاد با عقلانی توان دیشه ورزی می بینند، منشأ بسیاری از شبهات و پرسشهایی اند که در این زمینه مطرح شده اند. برهمین اساس امروزه عناوینی چون القای تفکر عقلانی،تفکرانتقادی و خلاقیت از موضوعات مهم تربیتی هستند که نظر پژوهشگران را به خود جلب کرده اند. درتعلیم و تربیت امروز گرایش به تفکر انتقادی یکی از ملزومات زندگی عقلانی قلمداد شده است. در کشور ما، ضرورت تربیت دینی به منزله وظیفه مهم و اصلی تعلیم و تربیت پذیرفته شده است و باید به گون ه ای اعمال شود که در مقابل چالش های موجود به بهترین شکل، مخاطبان را جذب کند. بنابراین، باید تلاش کرد تا به شیوه های موجود در این فرآیند، کیفیت بخشید و آن را بهتر و زیباتر به نسل جوان ارائه داد. اگر تربیت دینی بتواند با روشهای جدید منطبق شود، گامی مؤثر برای جذب افراد به دینداری برداشته است. یک راهکار اساسی در جامعه ما، داشتن تفکر انتقادی در شیوه های تربیت دینی است. این مقاله، با روش تحلیل مفهومی و نیز با استناد به منابع معتبر، تلاش می کند به تطبیق و همگرایی مؤلفه هایی که در تفکر انتقادی و تربیت دینی مؤثرند، بپردازد. نتیجه این پژوهش، اشتراک برخی مؤلفه های تفکر انتقادی و تربیت دینی را به ویژه در بعد شناختی مورد تأکید قرار می دهد و ثابت می کند که این مؤلفه ها با هم تطابق و همخوانی دارند.
پیش بینی استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ی ذهنی بر پایه جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در این پژوهش رابطه بین استرس ادراک شده مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی و جهت گیری مذهبی درونی و بیرونی مورد ررسی قرار گرفت. روش کار: روش تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی شهر شهرکرد بودند. در این پژوهش روش نمونه گیری تصادفی و حجم نمونه 150 نفربرآورد گردید. در این پژوهش به منظور جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استرس ادراک شده کوهن و جهت گیری مذهبی آلپورت استفاده شده است. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی ساده و چند متغیره به شیوه گام به گام استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر مبین این است که بین شاخص جهت گیری مذهبی و استرس ادراک شده همبستگی معنی داری وجود دارد. در این پژوهش بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی بیرونی همبستگی مثبت و معنی داری مشاهده ولی بین استرس ادراک شده و جهت گیری مذهبی درونی همبستگی معنی داری مشاهده نگردید. نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد توجه به سلامت مادران دارای فرزند عقب مانده ذهنی در جهت بهبود وضعیت زندگی و پذیرش این کودکان ضروری است. شناسایی عوامل ایجاد استرس در این والدین و حمایت اجتماعی و درمانی و ارائه خدمات به این خانواده ها و برنامه ریزی دقیق و ارایه راهکارهای درمانی ویژه و آگاهی بخشی به خانواده ها می تواند از بروز عقب ماندگی ذهنی فرزندان تاحدود زیادی بکاهد وبر سلامت روان ماداران دارای فرزند عقب مانده ذهنی اثر بگذارد.
روان درمانگری چندبعدی معنوی: فعال سازی عمل معنوی و اثربخشی آن بر مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر تبیین «عمل» به عنوان حوزه کنش وری درمان چندبعدی معنوی و بررسی اثربخشی آن بر ابعاد مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب بوده است. روش پژوهش عبارت بوده است از تحلیل متون دینی، و بررسی اثربخشی درمان چندبعدی معنوی به روش نیمه تجربی با گروه کنترل به صورت گروهی، با استفاده از ابزارهای پرسش نامه ساختاریافته چندبعدی زندگی و آزمون اضطراب بک، که بر روی گروه نمونه مراجعان مضطرب مراکز مشاوره انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس تحلیل متون دینی (قرآن، حدیث)، آنچه هویت انسان را می سازد به طور کلی، تحلیل و فعال سازی «عمل» و به شکل مثبتِ غایی، «عمل معنوی» مراجعان است. عملِ محاسبه پذیر عملی است که امکان مدیریت اجزا و مراتب آن به شکل ارادی وجود دارد. در پژوهش حاضر با استفاده از روان درمانگری چندبعدی معنوی از طریق تنظیم و تعدیل عمل یا کنش وری ارادی انسان و عوامل مربوط به آن و فعال سازی عمل معنوی (به ویژه بازخورد توحیدی و عقل خداسو)، مشکلات روان شناختی مراجعان مضطرب نسبت به گروه کنترل در ابعاد هفت گانه (رفتاری، عاطفی، حسی، تصویرپردازی ذهنی، شناختی، روابط و بیولوژی/سبک زندگی) به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). همچنین، اضطراب گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافت (P<0/0001). مشاهدات بالینی و گزارش های مراجعان نشان داد بازخورد توحیدی، عقل خداسو را فعال و کنش وری انسان را متعادل می کند و به سطح «عمل معنوی» تعالی می بخشد. در این سطح کنش وری انسان هدفمند، باارزش و معنادار شده و با کاهش اضطراب، به اعمال انسان وحدت می بخشد. نتیجه اینکه با تنظیم عمل انسان در ابعاد مختلف و تعادل بخشی به آن می توان بر مشکلات زندگی افراد مضطرب، که از دید فاعلی خارج از کنترل اند، غلبه کرد. منطق این درمان برای مشکلات در ابعاد مختلف ایجاب می کند آن را درمانی فرا تشخیص تلقی کرد.
اثربخشی روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب (ذهنیت) زنان دارای همسر معتاد
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
92 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب (ذهنیت) زنان دارای همسر معتاد است. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری را تمامی همسران معتادان مراجعه کننده به مراکز درمان و بازتوانی ترک اعتیاد شهر تبریز در تابستان ۱۳۹۵ تشکیل می دادند. از سه مرکز ترک اعتیاد زیر نظر بهزیستی، ۲۴ نفر از همسران معتادین که تمایل به همکاری داشتند، به صورت در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی (۱۲ نفر) و کنترل (۱۲ نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از: پرسش نامه کیفیت سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۸)، شادکامی آکسفورد (۲۰۰۱) و نگرش به زندگی باتیستا و آلموند (۱۹۷۳). برای گروه آزمایش (۱۱ جلسه ۷۵ دقیقه ای) روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام اجرا شد. داده ها از طریق آزمون تحلیل کوواریانس و با کمک SPSS-۲۰ تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان می دهد بین میانگین های دو گروه در متغیر کیفیت زندگی در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ p<). همچنین، نتایج نشان می دهد بین میانگین های دو گروه در متغیر چارچوب در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰ p<). نتایج حاکی از آن است که در متغیر کیفیت زندگی نیز در پس آزمون بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد (۰۵/۰ p<). با توجه به نتایج حاصل می توان گفت از آنجا که روان درمانی معنوی مذهبی مبتنی بر آموزه های اسلام بر کیفیت زندگی، تاب آوری و چارچوب زنان دارای همسر معتاد تأثیر دارد، پیشنهاد می شود از آن به عنوان رویکرد درمانی در مراکز مشاوره استفاده شود.
دین، معنویت و مقابله با سرطان پستان: یک مطالعه ی پدیدارشناسی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
12-23
حوزه های تخصصی:
سرطان پستان، شایع ترین سرطان زنان در سراسر دنیا است و بیماران مبتلا را علاوه بر عارضه های جسمیِ ناشی از این بیماری، با چالش های متعدد روانی و عاطفی مواجه می سازد. به منظور کندوکاوی عمیق برای درک بهتر راه های مقابله با بیماری در مبتلایان به این سرطان، با تمرکز بر روش های مبتنی بر مذهب و معنویت، مطالعه ی حاضر با رویکرد کیفی و پدیدارشناسی بر روی نمونه یی از زنان ایرانی انجام شد. مواد و روش ها: اطلاعات از طریق مصاحبه ی نیمه ساختاریافته ی عمیق با 27 بیمار واجد شرایط جمع آوری شد. مصاحبه ها رونویسی شد و با استفاده از رویکرد تحلیل تماتیک ون منن مورد تحلیل قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده ها نیز به طور هم زمان انجام یافت. همچنین برای مدیریت داده ها از نرم افزار مکس کیو دا (نسخه ی شماره ی 10) استفاده شد. یافته ها: میانگین سنّی شرکت کنندگان در پژوهش، 77/8±50 سال بود که آن ها در دامنه ی سنّی 32 تا 68 سال بودند. در حدود 22% از این بیماران، لامپکوتومی (برداشتن بخشی از بافت پستان) و دیگران (78%)، ماستکتومی ( برداشتن همه ی پستان) شده بودند. با بررسی و استخراج کدهای اولیه ی حاصل از مصاحبه ها، کدهای نهایی استخراج شد و در شش طبقه ی فرعی و دو طبقه ی مفهومی جای گرفت، که ارتباط بین این طبقه های مفهومی منجر به ظهور درونمایه ی اصلی مطالعه، به نام «تلاش تعالی گرایانه برای سازگاری» شد. نتیجه گیری: مبتلایان به سرطان پستان در این مطالعه به طور غالب از فرایندهایی پویا و راهبردهایی مقابله یی برای کنارآمدن با واقعیت بیماری بهره می بردند، که شکل گرفته از آموزه های مذهبی و باورهای معنوی آن ها بود. بنابراین، لازم است عرضه کنندگان خدمات سلامت به این بیماران، ضمن حفظ احترام بیماران و در نظر گرفتن اعتقادات و نگرش معنوی و دینی آن ها، امکان دسترسی به مشاوره های مذهبی را برای ارتقای سلامت معنوی این دسته از بیماران فراهم سازند.
نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی نقش میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی در پیش بینی میزان گرایش آن ها به اعتیاد انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری آن را تمامی دانشجویان شاغل به تحصیل دانشگاه محقق اردبیلی در نیمسال اول سال تحصیلی 95-1394 تشکیل می دادند. از بین این دانشجویان 377 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شده و با استفاده از فرم کوتاه پرسش نامه سبک زندگی اسلامی، پرسش نامه استعداد اعتیاد دانشجویان و مقیاس نگرش سنج مواد مخدر مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان پایبندی دانشجویان به سبک زندگی اسلامی با میزان تمایل آن ها به مصرف مواد و نیز مؤلفه های استعداد اعتیاد رابطه منفی داشته (01/0>P) و 23% از واریانس تمایل دانشجویان به مصرف مواد و 45% از واریانس استعداد اعتیاد دانشجویان با سبک زندگی اسلامی تبیین می شود. از بین مؤلفه های سبک زندگی اسلامی، مؤلفه مالی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین تمایل دانشجویان به مصرف مواد و مؤلفه اخلاقی با ضریب بتای 28/0-، قویترین پیش بین استعداد اعتیاد در دانشجویان محسوب می شوند. بحث و نتیجه گیری: این یافته ها تلویحات مهمی در زمینه توجه به سبک زندگی اسلامی در دانشجویان و انجام اقدامات لازم برای ترویج و ارتقای آن به منظور پیشگیری از گرایش دانشجویان به آسیب های اجتماعی به خصوص مصرف مواد را به دنبال دارد.
پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی خودتعیین گری مذهبی توسط سبک های دلبستگی بود. جامعه مورد مطالعه دانش آموزان دختر و پسرپایه پیش دانشگاهی(18 تا 21 سال) شهرستان زاهدان در سال تحصیلی90-1389 بود. نمونه ی پژوهش شامل 346 که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده های مورد نظر پژوهش از پرسش نامه خودتعیین گری مذهبی ریان و همکاران و مقیاس تجدیدنظرشده دلبستگی کولینز و رید استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و آزمون رگرسیون گام به گام مورد استفاده قرار گرفت. نتایج همبستگی نشان داد سبک دلبستگی ایمن با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی مثبت دارد، سبک دلبستگی اضطرابی با خود تعیین گری مذهبی خودپذیر همبستگی معکوس دارد و سبک دلبستگی اجتنابی همبستگی مثبت با خود تعیین گری درون فکنی شده نشان می دهد. براساس رگرسیون گام به گام، سبک دلبستگی اجتنابی به میزان 012/0 واریانس سبک خودتعیین گری مذهبی درون فکنی شده راتبیین می کند و سبک دلبستگی اضطرابی به میزان 037/0 واریانس سبک خود تعیین گری مذهبی خودپذیر را تبیین می کند. بنابر این، هر چه انگیز های مذهبی درونی تر می شود تضاد سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی با آن بیشتر می گردد.
ساختار مفهومی هویت بر پایه منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف کشف ساختار مفهومی هویت در منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا و معناشناسی زبانی، هویت در منابع اسلامی معادل یابی و مؤلفه های ساختاری آن استخراج گردید. سپس، برای بررسی روایی محتوایی، معادل ها و مؤلفه های هویت در اختیار کارشناسان علوم حوزوی، که دارای تخصص روان شناسی یا علوم تربیتی بودند، قرار گرفت. یافته ها نشان داد پس از بررسی ۵۶۱ مفهوم از منابع اسلامی، نخست ۱۷ مورد و در نهایت، ۷ مفهوم فطرت، شاکله، سجیه، ایمان، تسلیم، معرفت نفس و هویت فلسفی، بیشترین هماهنگی را با سازه هویت نشان داد و بر پایه شواهد نظری و دیدگاه متخصصان، «معرفت نفس» مناسب ترین معادل برای هویت معرفی شد و ۱۶ مؤلفه ساختاری برای آن استخراج گردید. بر پایه درجه بندی متخصصان، ۹ مؤلفه باورها، ارزش ها، اهداف، گرایش ها، شناخت اکتسابی، ویژگی های پایدار، احساس هشیارانه، خودارزشمندی و خودپایی، به عنوان مؤلفه های نهایی ساختار هویت معرفی شد. بنابراین، هویت در منابع اسلامی پاسخ به سؤال کیستی فرد است که جنبه های گوناگون خود را شامل می شود.
تدوین مدل ساختاری برای هوش معنوی بر اساس ویژگی های شخصیتی و بهزیستی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی روابط صفات شخصیت و بهزیستی ذهنی در پیش بینی هوش معنوی جهت تدوین مدل ساختاری در دانشجویان دانشگاه صنعتی امیر کبیر بود. نمونه ای به حجم220 دانشجو در سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به روش طبقه ای منظم انتخاب و به سه پرسشنامه هوش معنوی کینگ(2007)، مقیاس جامع بهزیستی کیز(1998) و فرم کوتاه پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیتNEO-FFIپاسخ دادند. به منظور ارزیابی روابط بین متغیرهای مکنون و اندازه گیری شده در الگوی مفهومی، از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که نمرات بالا در هوش معنوی از طریق نمرات پایین در روان رنجورخویی و نمرات بالا در برون گرایی و وجدانی بودن پیش بینی شد. در این الگو متغیرهای بهزیستی نقش متغیر میانجی را به عهده داشتند و روان رنجورخویی، برون گرایی و وجدانی بودن با میانجی-گری بهزیستی ذهنی توانستند تغییرات هوش معنوی را پیش بینی کنند. در این مدل وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات مستقیم معنادار نبودند اما وزن های رگرسیونی مربوط به اثرات غیر مستقیم و کل متغیرها معنادار بودند و متغیرهای پیش بینی کننده الگو 25% از واریانس هوش معنوی را تبیین کردند نتایج پژوهش حاضر نقش ویژگی های شخصیتی را در بهزیستی ذهنی و هوش معنوی مورد تأکید قرار می دهد.
پیش بینی ابعاد سلامت معنوی در پرستاران شاغل در بخش های ویژه بیمارستان های شهر ایلام در سال 94: نقش متغیرهای جمعیت شناختی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
46-53
حوزه های تخصصی:
پرستاران به طور مستقیم با بیماران در ارتباط هستند. اگر پرستاران دارای سلامت معنوی بالایی باشند، بیش تر از بیماران مراقبت خواهند کرد. ازاین رو، هدف از این پژوهش، بررسی سلامت معنوی پرستاران در بخش های ویژه ی بیمارستان های آموزشی شهر ایلام بوده است. مواد و روش ها: با استفاده از روش پژوهش توصیفی- همبستگی، پرسش نامه یی 20 سئوالی درباره ی سلامت معنوی بر اساس دیدگاه اسلام، طراحی شد. با روش نمونه گیری در دسترس، 60 نفر از پرستاران بخش های ویژه ی بیمارستان های آموزشی شهر ایلام انتخاب شدند. پرسش نامه ی مورد استفاده به صورت لیکرت شش گزینه یی طراحی شده است. در مجموع بازه ی نمره های آزمودنی ها بین 20 -120 به دست آمد که در چهار دسته تقسیم بندی شد؛ و برای تحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: %58 از نمونه ها، زن بودند و %42، مرد. هیچ یک از پرستاران، نمره ی کم(20- 40) کسب نکردند و 10 نفر از پرستاران(17%) نمره ی متوسط رو به پایین(41- 70) به دست آوردند. نمره ی 30 نفر از پرستاران(50%) متوسط رو به بالا(71- 99) شد و در نهایت، 20 نفر از پرستاران(33%) نمره ی بالا(120- 100) به دست آوردند. نتیجه نشان داد که بین نمره ی کل سلامت معنوی و جنسِ آزمودنی ها، ارتباط معنی دار وجود دارد(05/0P Value<). نتیجه گیری: بیش تر پرستاران نمره ی سلامت معنوی بالایی کسب کردند، که نشان می دهد، می توان با برنامه ریزی مناسب، از سلامت معنوی پرستاران برای مراقبت معنوی از بیماران بهره برد.
عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رعایت حجاب کامل توسط دانشجویان: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۲ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
14-24
حوزه های تخصصی:
رعایت حجاب، یک ارزش اسلامی و تکلیف الهی مورد تأکید است و در محیط دانشگاه ضرورت آن بیش از پیش احساس می شود. بد حجابی، پدیده یی اجتماعی است که برای پی بردن به عوامل آن، باید جوانب اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن بررسی شود. هدف از این پژوهش، تبیین عوامل تسهیل کننده و بازدارنده ی رعایت حجاب کامل برای دانشجویان بوده است. مواد و روش ها: این مطالعه، بخشی از مطالعه یی است که به روش گراندد تئوری انجام شده. داده ها با مصاحبه ی نیمه ساختار یافته از 12 دانشجوی ترک حجاب کرده، 11 نفر دانشجوی با حجاب، سه استاد مشاور، دو معاون فرهنگی و سه نفر از اعضای خانواده ی دانشجویان ترک حجاب کرده، جمع آوری شد. مشارکت کنندگان با نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شدند و تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل مقایسه ی مداوم کوربین و اشتراوس(2008) انجام شد. یافته ها: تقیّد به معنویات، که عاملی تسهیل کننده در رعایت حجاب دانشجویان است، با اخلاق مداری، دین مداری و خوف و رجا، انتزاع شد؛ و تردید در باورها، که عاملی بازدارنده در رعایت حجاب کامل دانشجویان شناخته شد، با سه زیرطبقه ی فطرت گریزی، باورهای دینی سطحی و شناخت دینی ناکافی، انتزاع شد. نتیجه گیری: رعایت حجاب کامل، با تقیّد به معنویات تقویت می شود؛ و تردید در باورها، حجاب را تضعیف می کند؛ بنابراین به منظور ترویج و توسعه ی حجاب لازم است به شرایط زمینه یی و علّی رویارویی با حجاب توجه کرد و برای تقویت باورها و ارزش ها، اقدام های لازم به عمل آورد.
تدوین مدل علّی بهزیستی ذهنی بر پایه جهت گیری دینی با واسطه گری امیدواری، اضطراب مرگ و معنای زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
32 - 60
حوزه های تخصصی:
پژوهش های پیشین گویای رابطه مثبت دین، معنویت، و دینداری با بهزیستی و سلامت روانی است. پژوهش حاضر به بررسی چگونگی رابطه دین با بهزیستی ذهنی می پردازد. این پژوهش به برازش یک مدل علّی بهزیستی ذهنی بر اساس دین می پردازد که در آن، دین از طریق امید، هدف در زندگی، و اضطراب مرگ بر شاخص های بهزیستی ذهنی اثر غیرمستقیم دارد. ۴۷۲ دانشجو به این پرسشنامه ها پاسخ دادند: «مقیاس شادی فاعلی»، «مقیاس رضایت از زندگی»، «مقیاس حرمت خود روزنبرگ»، «مقیاس تجدید نظر شده جهت گیری دینی»، «آزمون هدف در زندگی»،« مقیاس امیدواری»، و «مقیاس اضطراب مرگ تمپلر». یافته ها نشان داد شاخص های دینداری با شادی، رضایت از زندگی، حرمت خود، امیدواری، و هدف در زندگی رابطه مثبت دارند. رابطه دینداری برونی فردی با اضطراب مرگ مثبت بود. نتایج تحلیل مسیر، برازش مدل پیشنهادی را تائید کرد. به طور خاص، نقش های واسطه ای دو متغیر امید، و هدف در زندگی در رابطه دین با بهزیستی ذهنی تائید شدند. تلویحات نظری یافته های پژوهش به بحث گذاشته شد.
مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۵
144 - 164
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش مقایسه هوش معنوی و هوش هیجانی در دختران مقطع دبیرستان حافظ قرآن، مبتدی و غیرحافظ در شهر اصفهان در سال ۱۳۹۵ بود. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده، روش علّی مقایسه ای محسوب می شود. جامعه پژوهش، کلیه دانش آموزان دختر مقطع دبیرستان شهر اصفهان به تعداد ۳۳۹۲۸ نفر بود که ۸۰۰ نفر از آنان حافظ قرآن بودند. نمونه شامل ۹۰ نفر (۳۰ حافظ و ۳۰ غیرحافظ و ۳۰ مبتدی) و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه هوش معنوی بدیع و همکاران و پرسش نامه هوش هیجانی بار آن بود. نتایج نشان داد در تفکر کلی و بعد انتقادی بین گروه حافظ و مبتدی با غیرحافظ تفاوت معناداری وجود دارد (در گروه حافظ و مبتدی بالاتر از گروه غیرحافظ است). در متغیر استقلال، شادکامی، واقعیت سنجی، روابط بین فردی، مسئولیت اجتماعی و هوش هیجانی بین گروه حافظ و سایر گروه ها تفاوت وجود دارد و عملکرد بالاتر گروه حافظان مشاهده شد.
فضای مجازی و نو مفهوم پردازی در مؤلفه های تربیت دینی:چالش و ضرورتی مغفول در نظریه پردازی های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عده ای بر این باورند که اساسا «خلق ابزار، تابع نوع تفکر آدمی است». عده ایی نیز بر این باورند که «فکر، تابع ابزارهایی است که آدمی خلق می کند» و دسته سومی نیز هستند که معتقدند بین ابزاری که آدمی تولید می کند و تفکر او، نوعی هم گرایی و سازواری می توان به وجود آورد. اگر این پیش فرض که فناوری زاینده تفکر و دانش مختص به خود است (دیدگاه دسته دوم) را بپذیریم؛ بنابراین باید بپذیریم که نخست اینکه فناوری در ایجاد و تحول در معنی و مفهوم دانش نقش بنیادی ایفا می کند. دوم اینکه فناوری مجازی در آینده غیر قابل کنترل است. سوم اینکه باید به منظور کنار آمدن با بعضی از اقتضائات غیر قابل اجتناب فناوری و فضای مجازی، در مؤلفه های تربیت دینی اعم از مفاهیم، تعاریف، حدود و ثغور، دانش دینی، رفتار و عمل دینی نومفهوم پردازی[1] اجتهادی متساهل صورت گیرد. چهارم اینکه به جای منفی دیدن اثرهای هر چند درظاهر چالشی و غیر قابل اجتناب فناوری، آن را فرصتی مثبت برای ارائه تلقی های نو از دین و مؤلفه های تربیت دینی بدانیم. این مقاله در پی تبیین مناسبت نوع دوم بین فناوری و تربیت دینی و الزامات منطقی پذیرش آن است که با روش مفهوم پردازی مفاهیم کلیدی بحث و تحلیل انتقادی (نقد گفتمان های حاکم بر تلقی نسبت به ابزار و رسانه)، نومفهوم پردازی مفاهیم اساسی بحث و همچنین استنتاج (استنتاج مدلولاتی برای تربیت دینی متناظر با ماهیت رسانه های مجازی) تدوین شده است.\n[1]. Reconceptualization#,
بررسی مراحل تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکی و نوجوانی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی مراحل تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان، با روش مقطعی انجام شده است. 198 دانش آموز دختر و پسر 7 الی 17 ساله شهر قم، به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش بر پایه روش بالینی و از طریق مصاحبه انفرادی نیمه ساخت یافته گردآوری و توسط پنج کارشناس نمره گذاری شدند. داده ها با روش تحلیل واریانس مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که با افزایش سن، سطح عاطفه ایمانی نیز افزایش و دگرگونی می یابد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، روند تحول مؤلفه عاطفی ایمان به خدا در کودکان و نوجوانان دارای مراحل ذیل است: احساس خدا، به عنوان موجودی مهربان، درد دل کردن با خدا، داشتن رابطه نزدیک و صمیمانه با خدا، داشتن حس شکرگزاری یا شرمندگی در مقابل خدا. همچنین، مقایسه نمرات دختران و پسران بیانگر تفاوت معنادار دو جنس در این مؤلفه، و بالاتر بودن نمره دختران نسبت به پسران است.
رابطه ی دلبستگی به خدا با تاب آوری و سلامت روان والدین کودکانِ با نیازهای ویژه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
آگاه شدن از هرگونه مشکل، تاخیر رشدی یا متفاوت بودن کودک بر روی سلامت روان والدین تأثیر منفی قابل ملاحظه یی چون استرس و اضطراب می گذارد، از این رو هدف مطالعه ی حاضر بررسی رابطه دلبستگی به خدا با تاب آوری و سلامت روان والدین کودکان با نیازهای ویژه بود. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع همبستگی توصیفی است. جامعه متشکل از والدین دارای کودک با نیازهای ویژه در شهر تهران در سال 94 می باشد. 200 والد دارای کودک با نیازهای ویژه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل پرسش نامه ی دلبستگی به خدا(بک و مک دونالد، 2004)، مقیاس تاب آوری، پرسش نامه ی سلامت عمومی گلدنبرگ(GHQ) می باشد. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین پناهگاه امن(163/0=r)، پایگاه امن(163/0=r) و ادراک مثبت از خدا(277/0=r) با تاب آوری و پناهگاه امن(192/0-=r)، پایگاه امن(171/0- =r) و ادراک مثبت از خود(205/0- =r) با سلامت عمومی همبستگی معناداری وجود داشت. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد ضریب پیش بینی ادراک از خدا و پناهگاه امن برای تاب آوری به ترتیب 096/0 و 135/0 بود. همچنین ادراک از خود و پناهگاه امن به ترتیب 6/5 درصد و 5/8 درصد از واریانس متغیر سلامت عمومی را تبیین کرد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش اهمیت متغیر دلبستگی به خدا را در پیش بینی تاب آوری و سلامت روان در والدین دارای کودک با نیازهای ویژه آشکار ساخت.
مقایسة اثر بخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان افسرده(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش مقایسة اثربخشی معنویت درمانی و طرحواره درمانی بر افسردگی دانشجویان دانشگاه «پیام نور» سمیرم است. آزمودنی های این پژوهش از طریق فراخوان و از میان کسانی که از طرف روان شناس بالینی قبلاً تشخیص افسردگی گرفته بودند، به روش «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند. ابزار تشخیصی افسردگی آزمون «افسردگی بک» (BDI-II) است و برای سنجش معنویت، از شرح حال دینی و روایی (RSHI) استفاده شده است. آزمودنی هایی که دارای ملاک های مناسب برای گروه های درمان بودند به طور تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. دو گروه درمانی در هشت جلسة شرکت کردند و گروه کنترل (فهرست انتظار) در هیچ گونه گروه درمانی شرکت نکرد. در پایان، مداخلات درمانی هر سه گروه بار دیگر با آزمون ا«فسردگی بک» (BDI-II) ارزیابی شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد ، معنویت درمانی و طرحواره درمانی به طور معناداری در بهبود افسردگی دانشجویان مؤثر بوده است. در مقایسة دو روش درمانی نیز تفاوت معنا داری به چشم می خورد و معنویت درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به طرحواره درمانی در بهبود افسردگی نشان می دهد.
بررسی نقش تمایزیافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی معنوی دانشجویان متأهل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی نقش تمایز یافتگی و عوامل شخصیت در میزان تحول روانی- معنوی است. برای دستیابی به این هدف، 220 نفر از میان متأهلین دو دانشگاه تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به کلیه گویه های پرسش نامه های جمعیت شناختی، تمایزیافتگی، شخصیت و تحول روانی- معنوی پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغیره انجام شد. پس از تحلیل یافته ها، نتایج حاصل از همبستگی پیرسون حاکی از رابطه معنادار مثبت بین تمایزیافتگی، مقبولیت و وظیفه شناسی، با تحول روانی- معنوی و همچنین رابطه معنادار منفی بین روان آزرده خویی با تحول روانی- معنوی بود. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که تمایزیافتگی و عامل مقبولیت در شخصیت، نقش پیش بینی کننده برای تحول روانی- معنوی دارند. به نظر می رسد، هرچه متأهلین از سطح تمایزیافتگی بیشتری برخوردار باشند و مقبولیت و وظیفه شناسی بیشتری داشته باشند، در سطوح بالاتری از تحول روانی- معنوی جای می گیرند و هرچه درجه روان آزرده خویی آنها بیشتر شود، سطح تحول روانی معنوی کاهش می یابد.
تدوین برنامه آموزشی شُکر مبتنی بر مفهوم شکر اسلامی و بررسی کارآمدی آن در رضایت از زندگی
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی اسلامی سال دوم بهار ۱۳۹۵ شماره ۲
100 - 132
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور تدوین و عرضه الگوی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی و بررسی اثربخشی آن بر رضایت از زندگی بررسی شده است. فرض این پژوهش آن است که افزایش میزان قدردانی، باعث افزایش رضایت از زندگی و پیش بینی کننده آن است. در این پژوهش، پس از بررسی منابع و به دست آوردن مؤلفه های شکرگزاری و مفهوم قدردانی، برنامه آموزشی شش جلسه ای تدوین شد. با اجرای مصاحبه و گرفتن پرسش نامه های قدردانی و رضایت از زندگی، 19 نفر از دانشجویان دختر و پسر دوره کارشناسی دانشگاه قرآن و حدیث قم انتخاب، و به دو گروه 7 و 12 نفره تقسیم شدند. گروه 7 نفره، برنامه آموزشی شکرگزاری تدوین شده را دریافت کردند و گروه کنترل در انتظار دریافت مداخله قرار گرفتند. هر دو گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسش نامه شش گویه ای قدردانی مک کاله و همکاران (2002) و رضایت از زندگی دینر (1985) بود. مقایسه هر دو گروه با استفاده از مدل آماری تحلیل کواریانس انجام گرفت. تحلیل و مقایسه نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش و کنترل نشان داد شرکت کنندگان در گروه آزمایش از نظر قدردانی و رضایت از زندگی افزایش مثبت و معناداری را تجربه کرده اند که در پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل افزایشی دیده نشد و حتی این افزایش پس از گذشت چهل وپنج روز نیز باقی ماند نتیجه: مداخله و برنامه آموزشی شکرگزاری مبتنی بر آموزه های اسلامی دارای اثربخشی معناداری است و می تواند میزان رضایت از زندگی و قدردانی افراد را افزایش دهد