فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
مقایسه فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری در بیماران مبتلا به پرفشاری خون دارای سابقه مصرف دارو و بدون سابقه ی مصرف دارو و افراد بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور مقایسه میزان فعالیت نظام های مغزی/ رفتاری در سه گروه افراد مبتلا به پرفشاری خون با و بدون مصرف دارو و افراد بهنجار انجام شده است.
روش: از بیماران و ملاقات کنندگان از بیماران در بیمارستان بوعلی سینای قزوین 163 نفر که شامل 56 نفر گروه پرفشارخون (29 زن و 27 مرد) که سابقه مصرف داروی فشار خون داشتند، 51 نفر پرفشار بدون سابقه مصرف دارو (28زن و 23 مرد) و 56 نفر گروه بهنجار (26 زن و 30 مرد) با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پس از اندازه گیری فشارخون هر فرد، پرسشنامه شخصیتی نظام های مغزی/ رفتاری تکمیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که بین گروه های مورد مطالعه در نظام های بازداری رفتاری و ستیز/ گریز و مؤلفه های اجتناب فعل پذیر، رفتار روی آورد، اجتناب فعال و ستیز تفاوت معناداری وجود دارد. در نظام فعال ساز رفتاری و مؤلفه های خاموشی و گریز تفاوت معنادار نبود. پیگیری نتایج با آزمون توکی نشان داد که بین دو گرو پرفشار در هیچ یک از نظام ها و مؤلفه ها تفاوت معناداری وجود ندارد. گروه پرفشار با مصرف دارو در مؤلفه های اجتناب فعل پذیر، ستیز، نظام بازداری رفتاری و نظام ستیز/ گریز نسبت به گروه بهنجار نمره بیشتری داشتند و در مؤلفه اجتناب فعال حالت عکس بین این دو گروه وجود داشت. همچنین گروه پرفشار بدون مصرف دارو در مؤلفه های رفتار روی آورد، ستیز و نظام ستیز- گریز نسبت به گروه بهنجار نمره بیشتری داشتند اما در مؤلفه اجتناب فعال حالت عکس بین این دو گروه وجود داشت.
نتیجه گیری: افراد مبتلا به فشارخون در نظام بازداری و ستیز/ گریز فعالیت بیشتر و در سیستم فعال ساز رفتاری فعالیت کمتری دارند. بر این اساس با توجه نظریه گری افراد مبتلا به فشارخون بالا از نظر شخصیتی گرایش بیشتری به عواطف منفی دارند.
چکیده پژوهشهای روان شناختی خانواده و سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت دانشجویان پرستاری از عوامل تنش زای محیط کار بالینی
حوزه های تخصصی:
اهداف. استرس یکی از مهمترین پدیدههای زندگی در قرن حاضر است که میتواند تاثیر مهمی بر سلامت روانی و جسمانی افراد داشته باشد. بر اساس تجارب بالینی، عمدهترین مشکل دانشجویان پرستاری عوامل تنشزای محیطی است. هدف این پژوهش بررسی میزان شناخت دانشجویان پرستاری از عوامل تنشزای محیط کار بالینی بود.
روشها. این پژوهش روی 120 نفر از دانشجویان کارشناسی دو دانشکده پرستاری به اجرا درآمد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامهای مشتمل بر 114 سئوال در خصوص میزان تنشزایی مراقبت جسمانی از بیمار، تماسهای فردی با بیمار و خانواده وی، کادر آموزشی و درمانی و برخورد با عوامل محیطی بود. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS 13 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها. بیشترین درصد تنیدگی (100%)، مربوط به مراقبتهای جسمانی از بیمار در دانشجویان ترم سوم بود که آزمون مجذور کای تفاوت معنیداری را بین ترمهای مختلف نشان داد (05/0 > p ). ضمناً برخورد با عوامل محیطی، تماس با کادر درمانی و آموزشی در محیطهای کارورزی و تماسهای فردی با بیمار و خانواده وی، عوامل تنیدگیزا را تشکیل میداد. البته از این نظر تفاوت معنیداری بین ترمهای مختلف وجود نداشت.
نتیجهگیری. بهمنظور آموزش بهتر دانشجویان پرستاری در زمینه برخورد با عوامل تنشزای محیطی، لزوم بازنگری و ارتقای سطح کیفی دروس ارایهشده احساس میشود.
بررسی ارتباط وضعیت شناختی با میزان استقلال در فعالیتهای روزمره زندگی در افراد راست دست مبتلا به سکتهمغزی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: ارزیابی میزان تأثیر آسیبهای ناشی از سکتهمغزی بر فعالیتهای روزمره بیماران مبتلا، جهت برنامهریزی اقدامات توانبخشی در ارتقای تأمین استقلال آنان شایان توجه است. لذا این پژوهش با هدف تعیین ارتباط آسیب عملکرد شناختی و میزان استقلال فردی در بیماران سکتهمغزی انجام گرفته است. روش بررسی: این پژوهش، یک مطالعه توصیفی- تحلیلی به شیوه مقطعی بود. 25 بیمار سکتهمغزی بر اساس معیارهای پژوهش و از بین بیماران سه بیمارستان و یک مرکز تخصصی توانبخشی انتخاب و توسط شاخص فعالیتهای روزمره بارتل (جهت تعیین استقلال در فعالیتهای روزمره) و آزمون شناختی لوتکا (جهت بررسی وضعیت شناختی) مورد ارزیابی قرار گرفتند. نمونهگیری به روش ساده از جامعه دردسترس انجام شد. در نهایت، ارتباط وضعیت شناختی و میزان استقلال فردی از طریق آزمون همبستگی و رگرسیون خطی بررسی شد. یافتهها: یافتههای آماری ارتباط میان نمره کل آزمون لوتکا و شاخص بارتل را رد کرد (087/0=P ). در عین حال برخی از اجزای این دو آزمون با یکدیگر مرتبط بودند. نتیجه گیری: اگرچه عدم ارتباط دو آزمون لوتکا و بارتل تا حدی به دلیل پایین بودن شدت آسیب شناختی در نمونههای مورد مطالعه است، اما توجه به این نکته نیز لازم است که شاخص بارتل تنها براستقلال و عدم استقلال فردی تأکید داشته و به نحوه اجرای فعالیتها نمیپردازد. از این رو لازم است جهت بررسی و ارزیابی فعالیتهای روزمره از آزمونهایی استفاده شود که قابلیت تحلیل فعالیتها را دارند.
تأثیر ماساژ بازتابی پا و آرامسازی بنسون بر میزان اضطراب(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: اضطراب پیامد مشترک تمام اعمال جراحی است. روشهای مکمل مانند ماساژ بازتابی و آرامسازی سبب ایجاد راحتی، احساس آرامش، تصحیح اختلال در عملکرد فیزیکی، تغییر پاسخهای فیزیولوژیک و کاهش ترس همراه با نشانههای بیماری میشود. پژوهشگران با هدف بررسی تأثیر ماساژ بازتابی و آرامسازی بنسون بر کاهش اضطراب به این تحقیق اقدام کردند.
روش: این پژوهش مطالعهای نیمهتجربی سهگروهه و از نوع کارآزمایی بالینی است. جامعه پژوهش، زنان تحت اعمال جراحی شکم و بستری در بخشهای جراحی بیمارستان بودند. واحدهای پژوهش بهروش نمونهگیری غیرتصادفی آسان وارد مطالعه شدند و براساس قرعهکشی اولیه بهطور تصادفی در گروههای آزمایشی ماساژ بازتابی پا و آرامسازی و نیز گروه شاهد قرار گرفتند. برای سنجش اضطراب از پرسشنامه استانداردشده اسپیلبرگر و برای تجزیه و تحلیل دادهها از آمار توصیفی و تحلیلی استفاده شد.
یافتهها: پس از استفاده از ماساژ بازتابی و آرامسازی میزان اضطراب کاهش یافت، بهطوریکه اختلاف معنیداری بین میانگین میزان اضطراب در دو گروه شاهد و ماساژ بازتابی پا؛ و دو گروه شاهد و آرامسازی مشاهده شد (05/0> p ). بین میزان اضطراب قبل و بعد از هر بار مداخله در دو گروه ماساژ بازتابی پا و گروه آرامسازی اختلاف آماری معنیداری وجود نداشت (05/0< p ).
نتیجهگیری: ماساژ بازتابی و آرامسازی در کاهش اضطراب بیماران جراحی شکم زنان مؤثر هستند، از این رو پیشنهاد میشود که از این روشهای مکمل برای کاهش اضطراب استفاده شود. "
رابطه سازههای روان شناختی مقیاس DASS با راهبردهای مقابله با تنیدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
" مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سه سازه روانشناختی افسردگی، اضطراب و تنیدگی با راهبردهای مقابله با تنیدگی در دانشجویان اجرا شد.
روش: نمونهای مشتمل بر 251 نفر از دانشجویان (194 زن و 57 مرد) بهطور تصادفی انتخاب شد و با استفاده از مقیاس DASS و پرسشنامه راهبردهای مقابله کارور مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای بررسی دادهها ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون گامبهگام و نیز تحلیل واریانس یکطرفه بهکار گرفته شد.
یافتهها: بین راهبرد مقابلهای مسالهمدار و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه منفی معنیدار و بین راهبرد مقابلهای هیجانمدار منفی و افسردگی و اضطراب و تنیدگی رابطه مثبت معنیدار وجود داشت.
نتیجهگیری: مقابلههای مسالهمدار و هیجانمدار مثبت میتواند در درازمدت نقش موثری در کاهش سطح اضطراب و افسردگی و تنیدگی فرد ایفا نماید."
بررسی تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر میزان استرس و شیوه های مقابله با استرس نوجوانان مراکز شبه خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر استرس و شیوه های مقابله با استرس نوجوانان مراکز شبه خانواده بود. بدین منظور از بین جامعه آماری، شامل 50 نفر نوجوانان مراکز شبه خانواده شهرستان های اصفهان، خمینی شهر و شهرضا، تعداد 30 دختر و 20 پسر به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. نمونه های این پژوهش عبارت بودند از گروه آزمایش، متشکل از 15 دختر و 10 پسر که آموزش گروهی مهارت های زندگی را درطول 10 جلسه هفتگی دریافت کردند و گروه کنترل، متشکل از همین تعداد افراد که این آموزش را دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های استرس و فشار روانی ملک پور در 1376 و شیوه های مقابله با استرس پاکر و اندلر در 1991 بود که در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون بر روی دو گروه آزمایش و کنترل اجرا گردید . نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری، حاکی از آن بود که آموزش مهارت های زندگی، موجب کاهش معنادار در میانگین نمرات استرس گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید (001/0 = P). همچنین این آموزش موجب افزایش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله مساله مدار (001/0 = P) و کاهش معنادار در میانگین نمرات شیوه مقابله هیجان مدار (001/0 = P) گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل گردید؛ لکن آموزش مهارت های زندگی، کاهش معناداری در میانگین نمرات شیوه مقابله اجتناب مدار گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل نشان نداد (735/0 = P). نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید، برای نوجوانان مراکز شبه خانواده به کار رود.
بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی Dبا تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: شواهد زیادی در مورد اهمیت عوامل روان شناختی در سبب شناسی و تشدید بیماری های عروق کرونری وجود دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط احساس پیوستگی و تیپ شخصیتی D با تندرستی در افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری بود. روش کار: نمونه ی مطالعه ی همبستگی حاضر شامل60 بیمار کرونری است که از میان بیمارانی که به درمانگاه تخصصی قلب و عروق بیمارستان حشمت شهر رشت در تابستان سال 1387 مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تیپ شخصیتیD، مقیاس احساس پیوستگی و پرسش نامه ی تندرستی استفاده شد. داده های پژوهش با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری تحلیل شدند.یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که احساس پیوستگی (22/0=r) و تیپ شخصیتی D (62/0- =r) با تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری رابطه ی معنی داری دارند (01/0P<). بر اساس نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری تنها مولفه ی عاطفه ی منفی تیپ شخصیتی D، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را پیش بینی می کند. نتیجه گیری: سطح بالای مولفه ی عاطفه ی منفی، تندرستی افراد مبتلا به بیماری عروق کرونری را کاهش می دهد.
"
آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سال های اخیر، اکستازی به علت خواص تحریک کنندگی و توهم زایی، طرفداران بی شماری در میان نوجوانان و جوانان پیدا کرده است. هدف از پژوهش حاضر بررسی آگاهی و نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی بود.
روش: این پژوهش توصیفی تحلیلی روی 400 نفر از دانش آموزان دختر مدارس دولتی روزانه منطقه 17 شهر تهران انجام شد. نمونه به صورت خوشه ای تصادفی انتخاب شده و آگاهی، نگرش و عملکرد آنها توسط پرسشنامه محقق ساخته ای، که روایی و پایایی آن سنجیده شد، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نتایج نشان داد که بیشترین درصد دانش آموزان (41%) آگاهی پایین و (56%) نگرش مثبت و (7/55%) عملکرد خوب در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی دارند. بین آگاهی و نگرش، آگاهی و عملکرد و نگرش و عملکرد رابطه معنی داری یافت شد. همچنین بین برخی از مشخصات جمعیت شناختی و عمومی با آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان در خصوص پیشگیری از مصرف اکستازی ارتباط معنی دار مشاهده شد.
نتیجه گیری: با توجه به این که سطح آگاهی دانش آموزان نسبت به مصرف اکستازی پایین است، از این رو ضرورت مداخلات مناسب آموزشی در جهت بالا بردن دانش این گروه در معرض خطر بیش از پیش روشن می شود.
بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی- رفتاری در پیشگیری از عود و بهبود سلامت روانی افراد معتاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان گروهی شناختی _ رفتاری بر بهبود سلامت روانی و پیشگیری از عود در افراد معتاد بوده است. به همین منظور در یک طرح پژوهشی شبه تجربی 15 نفر از معتادینی که در مرکز خود معرف بهزیستی شیراز دوره سم زدایی را با موفقیت به اتمام رسانده بودند براساس ملاک هایی انتخاب و در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر نیز از همین معتادین براساس چند ملاک با این گروه همتا شده، در گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 12 جلسه 5/1 ساعته از درمان گروهی شناختی- رفتاری بهره مند شد و گروه کنترل نیز به همین مدت در گروه های بی نام شرکت کرد که در آن، درمان خاصی صورت نمی پذیرفت. دو گروه قبل از شروع، بعد از اتمام درمان و دو ماه پس از آن مورد سنجش قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده در این تحقیق، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و آزمایش سنجش مورفین در ادرار بوده است. برای بررسی و تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با تدابیر مکرر مختلط (Mixed Repeated Measures) با طرح 32 و همچنین آزمون تعقیبی مقایسه های جفتی استفاده شده است . نتایج حاصل از تحلیل یافته ها نشان داد که بین دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری از لحاظ وضعیت سلامت روانی، تفاوت معنا داری دیده می شود و درمان گروهی شناختی- رفتاری در پیشگیری از عود در افراد معتاد مؤثر بوده است.
مقایسة تاثیر بازخورد خودکنترلی، متواتر و کاهش یافته بر یادگیری مهارت هدف گیری پرتابی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام تحقیق، مقایسة اثر بازخورد آگاهی از نتیجة خود کنترلی با تواتر زیاد و کم، متواتر (100%)، و کاهش فراوانی (50%) بر یادگیری مهارت هدف گیری پرتابی کودکان شهر الشتر، در دو مرحله، اکتساب و یادداری است. به این منظور 60 آزمودنی به طور تصادفی در 3 گروه خودکنترلی، متواتر و کاهش یافته، تکلیف هدف گیری پرتابی را در دو مرحلة اکتساب و یادداری با فاصلة تاخیری 24 ساعت انجام دادند. گروه خودکنترلی بعد از مرحلة اکتساب به دو گروه تواتر بالا (بالاتر از 30%) و پایین (کمتر از 18%) تقسیم شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده در مرحلة اکتساب و یادداری، از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در بخش آمار توصیفی، شاخص های مرکزی و پراکندگی مربوط به اندازه های متغیر تابع گروه های تجربی و در بخش آمار استنباطی برای بررسی اهداف اختصاصی این آزمایش در مرحلة اکتساب از روش تحلیل واریانس عاملی مرکب (سری کوشش های تمرینی) 6 × (روش ارائة بازخورد) 4 و برای مرحلة یادداری از تحلیل واریانس یک متغیره و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد. برای محاسبات و تحلیل آماری اطلاعات خام از نرم افزار SPSS 11.5 استفاده شد. سطح معنی داری نیز برای تمام روش های آماری 05/0 P? در نظر گرفته شد. بر اساس نتایج به دست آمده، در مرحلة اکتساب تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد و در مرحلة یادداری گروه متواتر عملکرد بهتری نسبت به دیگر گروه ها داشت. ازاین رو می توان گفت که در مورد کودکان بین شرایط تمرینی آزمودنی مدار و مربی مدار، شرایط تمرینی مربی مدار متواتر بهترین نتیجه را به دنبال دارد.
ارتباط استرس و سبک های مقابله ای با بیماری کرونری قلب: نقش عامل جنسیت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
مقایسه اولتراسونیک تغییرات ضخامت عضلات شکم در وضعیتهای مختلف در مردان مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی و مردان سالم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: مقایسه تغییرضخامت عضلات شکم در وضعیتهای مختلف نشسته در مردان سالم و مردان مبتلا به کمردرد مزمن غیر اختصاصی با استفاده از سونوگرافی هدف این مطالعه میباشد. روش بررسی: در این مطالعه مورد– شاهدی20 مرد مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی از مراجعین کلینیکهای فیزیوتراپی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی و 20 مرد سالم به صورت ساده و در دسترس و با لحاظ کردن معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند. ضخامت عضلات عرضی شکم، مایل داخلی، مایل خارجی و راست شکمی در سمت راست توسط سونوگرافی نوع B (5/7 مگاهرتز خطی) در وضعیتهای طاقباز (وضعیت1)، نشسته روی صندلی (وضعیت2)، نشسته روی توپ ژیمناستیک (وضعیت3) و نشسته روی توپ ژیمناستیک با بلند کردن پای چپ از روی زمین (وضعیت4) در انتهای دم و بازدم در دو گروه اندازه گیری شد. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای تی زوجی و مستقل مورد مقایسه و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها :ضخامت عضلات عرضی شکم و مایل داخلی در هر 4 وضعیت و عضله راست شکمی فقط در وضعیت 4 در هر دو گروه سالم و بیمار در انتهای بازدم بیشتر از دم بود (۰/۰۰۱>P). تغییرات ضخامت عضلات عرضی شکم، مایل داخلی و راست شکمی در مقایسه وضعیتهای ۳ با ۲، ۴ با ۲ و ۴ با ۳ و عضله مایل خارجی فقط در مقایسه وضعیتهای ۴ با ۲ و ۴ با ۳ در هر دو گروه سالم و بیمار در دو حالت دم و بازدم معنادار شد ( (۰/۰۰۱>P). ضخامت عضله عرضی شکم افراد سالم در وضعیت4 بیشتر از افراد بیمار (۰/۰۰۱>P) و ضخامت عضله راست شکمی افراد بیمار در وضعیت4 بیشتر از افراد سالم بود (۰/۰۱=P). نتیجهگیری: عضلات شکم به تغییرات پاسچر پاسخ می دهند و این عضلات با کاهش ثبات وضعیت نشسته به طور خودکار وارد عمل می شوند. در بیماران کمردردی فعالیت عضله عرضی شکم کاهش یافته و فعالیت عضله راست شکمی افزایش می یابد.