فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی ترجیحات دانشجویان خوابگاهی در مورد انواع خوابگاه ها و شرایط محیطی آن ها از دو نقطه نظر معماری و روانشناسی محیطی، پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق از بین 201 دانشجو (81 مرد و 120 زن) که در 4 خوابگاه ساکن بودند، تشکیل شده است. دانشجویان پرسشنامه ای محقق ساخته را شامل 4 گروه سوال که عبارت بودند از اطلاعات فردی، ترجیحات دانشجویان در حوزه محیط و معماری، نوع خوابگاه فعلی و نوع خوابگاه ترجیحی و مبانی روانشناسی محیط پاسخ دادند. نتایج نشان داد که اکثر دانشجویان، خوابگاه نوع سوییتی را به لحاظ معماری و داشتن خلوت شخصی برای سکونت ترجیح می دهند، حال آنکه در وضعیت کنونی میزان سرزندگی و روابط اجتماعی در خوابگاه های نوع راهرویی بیشتر است. از نظر مقطع تحصیلی و نوع اتاق ترجیحی نیز تفاوت معنا دار مشاهده شد، بدین ترتیب که دانشجویان تحصیلات تکمیلی اتاق تک نفره را ترجیح می دادند. از بین شاخص های روانشناختی مورد بررسی این نتیجه به دست آمد که حس برقراری روابط اجتماعی و میزان سرزندگی در خوابگاه های راهرویی از خوابگاه های سوییتی بیشتر است. از نظر ترجیح برای انتخاب هم اتاقی بین دانشجویان زن و مرد تفاوت معنادار مشاهده شد، اولویت دانشجویان مرد هم اتاق بودن با دانشجوی هم رشته و هم مقطع بود. به طور کلی نتایج پژوهش نشان داد دانشجویان بدون توجه به هزینه، نوع خوابگاه را براساس بیشترین فضای شخصی، کمترین ازدحام و شرایط مناسب برای مطالعه و استراحت انتخاب می کنند. با توجه به ترجیحات دانشجویان در مقاطع مختلف تحصیلی و در نظر گرفتن شرایط سنی و هیجانی آنها دو الگوی متفاوت برای طراحی خوابگاه های دانشجویان تحصیلات تکمیلی و مقاطع پایین تر پیشنهاد می شود.
بررسی تاثیر مداخلات شناختی در کاهش شدت درد، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی استفاده توام از مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک، روی شدت درد گزارش شده، میزان پریشانی ناشی از نمونه گیری یا تزریق به مایع مغزی- نخاعی و سطح کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه شامل تمام کودکان مبتلا به انواع سرطان بود که به بیمارستان محک و مفید در شهر تهران مراجعه کرده بودند. 41 زوج کودک و والد، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. کودکان دوبار ملاقات شدند. در ملاقات اول، هر دو گروه تحت مراقبت معمول قرار گرفتند و در ملاقات دوم، گروه آزمایش مداخلات شناختی و گروه شاهد مراقبت معمول دریافت کردند. داده ها، از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس های اوچر، چئوپس و کیفیت زندگی قیاسی- دیداری عملکرد کنونی در طب اطفال گرد آوری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک توانست شدت درد و سطح پریشانی را کاهش دهد و کیفیت زندگی موقعیتی کودکان را بهبود بخشد. بین شدت درد گزارش شده و میزان پریشانی همبستگی معنادار مثبت، بین کیفیت زندگی موقعیتی و شدت درد همبستگی معنادار منفی و بین کیفیت زندگی موقعیتی و پریشانی، همبستگی معنادار منفی یافت شد.
نتیجه گیری: مداخلات شناختی در کاهش شدت درد گزارش شده، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان که تحت نمونه گیری از مایع مغزی- نخاعی قرار دارند، مؤثر است. پیشنهاد می شود در این اقدام دردناک، جهت مدیریت درد و پریشانی کودک از مداخلات شناختی استفاده شود.
عوامل خطر بیماری های عروق کرونر در سالمندان مقیم/ غیرمقیم خانه سالمندان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
پاسخ به درمان در سالمندان و معلولین مبتلا به انگل های روده ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هشدارهای آرام و ظریف (سلامتی و بهداشت و ایمنی کودکان، کلید کار است)
حوزه های تخصصی:
پیش بینی کننده های روان شناختی بیماریهای عروق کرونر قلب: عوامل شخصیتی، وقایع استرس زای زندگی و کیفیت حمایت اجتماعی ادراکی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماریهای کرونر قلب (CHD)، تا سال 2020 اصلیترین علت مرگ خواهند بود. عوامل سنتی نظیر سن بالا، ژنتیک، سیگار و چاقی، تنها نیمی از واریانس CHD را تبیین میکنند. از این رو، در راستای افزایش علاقه به عوامل روانی- اجتماعی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش شخصیت، استرس و حمایت اجتماعی در پیش بینی CHD انجام شد.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن بیماران CHD، که طی زمستان 1387 و بهار 1388 جهت آنژیوگرافی کرونر در بیمارستان قلب شهید رجایی تهران بستری بودند را شامل می شد. 150 نفر از این افراد به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. همچنین، 150 فرد سالم از خانواده بیماران با توجه به سن، جنسیت، تأهل و تحصیلات، به عنوان گروه مقایسه همتاسازی شدند. معیارهای ورود شامل فقدان شرایط حاد نظیر نیاز به جراحی، داشتن تمایل و توانمندی برای همکاری بود. از پرسش نامه شخصیتی (NEO-FFI)، مقیاس رویدادهای زندگی Pickle (Pickle life events scale ) و مقیاس کیفیت روابط اجتماعی Pierce (Quality of relationship inventory)، جهت گردآوری داده ها استفاده شد، و از رگرسیون لوجستیک برای تحلیل داده ها استفاده گردید.
یافته ها: متغیرهای پژوهش 9/51 تا 2/69 درصد از واریانس CHDرا پیش بینی نمودند. صحت طبقه بندی (بیمار و غیربیمار) که توسط متخصصان قلب انجام شده بود، بر اساس متغیرهای روانی- اجتماعی 3/84 درصد، با پیش بینی درست 82 درصد برای بیماری و 7/86 درصد برای سلامت بود. نوروزگرایی، برون گرایی، استرس و تعارض های بین فردی، با بیماری رابطه مستقیم و با سلامت رابطه معکوس داشتند؛ اما وظیفه شناسی و باز بودن به تجارب با بیماری، رابطه معکوس و با سلامت رابطه مستقیم داشتند.
نتیجه گیری: در مجموع، عوامل روانی- اجتماعی نظیر شخصیت، استرس و حمایت اجتماعی، سهم مهمی در پیش بینی CHD دارند.
رابطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی باتوجه به نقش واسطه ای تاب آوری دربین بیماران قلبی- عروقی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف تبیین نقش واسطه گری تاب آوری در رابطه خودکارآمدی و کیفیت زندگی در بیماران قلبی- عروقی انجام شده است. پژوهش از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری شامل بیماران قلبی- عروقی تحت مراقبت که به روش نمونه گیرى در دسترس انتخاب شدند و نمونه پژوهش حاضر شامل 113 نفر از بیماران قلبی- عروقی بستری در بیمارستان های شهر شیراز می باشد. میزان خودکارآمدی با مقیاس خودکارآمدی بیماران لو و اون (فرم 29 سؤالی)، تاب آوری کانر و دیویدسون و کیفیت زندگی مک نیو ویژه بیماران قلبی (فرم 27 سؤالی) اندازه گیری شد. سپس داده ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش (خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی) رابطه مثبت و معنی دار در سطح 001/0 وجود دارد. همچنین خودکارآمدی پیش بینی کننده بهتری برای کیفیت زندگی بود و تاب آوری نقش واسطه بین خودکارآمدی و کیفیت زندگی را داشته است. توجه به میزان خودکارآمدی، تاب آوری و کیفیت زندگی در بیماران قلبی می تواند تأثیر مهمی بر بهبود و سلامتی آنها داشته باشد و همچنین توجه به تاب آوری بیماران می تواند سبب ایجاد رفتار خودکارآمدانه و بهتر شدن کیفیت زندگی در بیماران قلبی گردد. بنابراین ایجاد مراکز روان درمانی در بیمارستان ها و آموزش به پرستاران برای بیماران ضروری است.
بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار (EFT) بر سازگاری زناشویی و عواطف مثبت زوجهای دارای روابط خارج از ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی اثر درمان هیجان مدار(EFT) بر میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج می پردازد . این تحقیق از نوع نیمه تجربی با پیش آزمون و با گروه گواه است . بدین منظور تعداد 12 نفر از افراد متاهل که بدلیل تعارضات زناشویی به مراکز مشاوره خصوصی در سطح شهر مشهد مراجعه نمودند ، با روش نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند . از این تعداد ، 6 نفر در گروه آزمایشی و 6 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند . تمام شرکت کنندگان پرسشنامه سازگاری زناشویی (DAS) و پرسشنامه احساسات مثبت نسبت به همسر (PFQ) را تکمیل کردند. افراد گروه آزمایشی در 9 جلسه درمان 5/1 ساعته درمان(EFT) شرکت کردند . یک هفته پس از خاتمه جلسات درمانی ، افراد هر دو گروه مجددا پرسشنامه های مذکور را تکمیل نمودند . نتایج آزمونt مستقل بروی میانگین نمره های پیش آزمون و پس آزمون در گروه آزمایش و کنترل نشان داد بین دو گروه تفاوت معناداری در سطح 1% وجود دارد . این به این معناست که رویکرد هیجان مدار بر افزایش میزان سازگاری زناشویی و احساسات مثبت نسبت به همسر در افراد دارای روابط خارج از ازدواج موثر بوده است . نتایج فرضیه های فرعی پژوهش نشان می دهد که این رویکرد بروی زنان بیشتر از مردان موثر بوده است . همچنین سایر نتایج بیانگر آنند که در گروه آزمایشی ، (EFT) در خرده مقیاسهای رضایت مندی ، همبستگی و ابراز محبت زناشویی نتایج مطلوبی داشته است اما در مقیاس توافق زناشویی اثر بخشی ، مطلوب مشاهده نشده است .
رابطه «دینداری» و «ابعاد شخصیت» با «سلامت روان» معلمان شهرستان رودان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف نشان دادن رابطه دینداری و ابعاد شخصیت با سلامت روان معلمان شهرستان رودان به روش توصیفی _ همبستگی انجام گرفت. بدین منظور 274 نفر از معلمان، با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی متناسب با حجم طبقات (برحسب جنس و مقطع تدریس) انتخاب شدند، و به پرسشنامه های دینداری خدایاری فرد و همکاران، شخصیت ""NEO-FFI"" مک کری و کاستا و سلامت عمومی گلدبرگ و هیلیر ""GHQ-28"" پاسخ دادند. تحلیل داده ها با روش های آماری میانگین، درصد، فراوانی، انحراف معیار، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون ساده و گام به گام، آزمون ""t"" مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه در نرم افزار ""SPSS"" انجام شد. نتایج نشان دادند که دینداری و ابعاد شخصیت با سلامت روان معلمان رابطه دارند. به طوری که روان رنجورخویی پایین، و دینداری و برون گرایی و توافق و وجدانی بودن بالا، با سلامت روان بالاتر معلمان رابطه مثبت داشتند. همچنین متغیرهایی از قبیل جنسیت، محل زندگی، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات و مقطع تدریس معلمان نیز در بعضی از این روابط مؤثر بودند.
معناداری بالینی تغییر در کارآزمایی های بالینی درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در درمان های درد مزمن، معناداری تغییرات درمانی غالباً با به کارگیری روش های معناداری آماری انجام می شود. علیرغم اهمیت این روش ها، استفاده از آنها در تعیین اهمیت تغییرات درمانی با محدودیت های اساسی همراه است. پژوهشگران، با هدف غلبه بر این محدودیت ها، روش های معناداری بالینی را به منظور تعیین اهمیت بالینی تغییرات درمانی، پیشنهاد کرده اند.
روش: از بیماران یک درمانگاه درد، 57 بیمار درد مزمن با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و با فاصله 4 هفته، پرسشنامه خودکارآمدی درد، مقیاس های افسردگی، اضطراب، استرس، پرسشنامه چند وجهی درد، پرسشنامه ناتوانی جسمی و فرم کوتاه زمینه یابی سلامت را دو بار کامل کردند. ضرایب همبستگی پیرسون بین نمره های دوبار اجرا محاسبه شد و از آنها برای محاسبه شاخص تغییر پایا در سطح خودکارآمدی درد و شدت افسردگی 11 بیمار درد مزمن که با شیوه رفتار درمانی شناختی مورد درمان قرار گرفته بودند، استفاده شد. معناداری آماری تغییرات درمانی خودکارآمدی درد و افسردگی نیز با استفاده از آزمونt محاسبه شد.
یافته ها: آزمون معناداری آماری حاکی از بهبود معنادار بیماران در سطح خودکارآمدی درد و افسردگی در پایان درمان در مقایسه با قبل از درمان بود. محاسبه شاخص تغییر پایا به عنوان یک شیوه تعیین معناداری بالینی تغییرات درمانی نشان داد که 9 بیمار در متغیر خودکارآمدی و 8 بیمار در متغیر افسردگی به حدی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنی دار دانست، دست یافته اند.
نتیجه گیری: در حالیکه روش های معناداری آماری اطلاعی در مورد پاسخ درمانی تک تک بیماران فراهم نمی آورد، استفاده از روش های معناداری بالینی می تواند نشان دهد که کدام بیمار توانسته است به سطحی از تغییر که بتوان آن را از نظر بالینی معنادار تلقی کرد، دست یافته است.
مقایسه کیفیت زندگی در سالمندان مبتلا به نارسایی مزمن کلیه با بیماران جوان و میانسال(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بررسی رابطه ابعاد سلامت روان و احساس گناه با تعهد زناشویی افراد متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تعهد زناشویی مفهومی مهم در پایداری و سلامت نظام خانواده است. تعهد زناشویی با متغیّرهای گوناگون درون یا برون فردی مرتبط است که از آن جمله می توان از سلامت روانی و چگونگی احساس گناه افراد نام برد. هدف این پژوهش، تعیین ارتباط ابعاد سلامت روان و احساس گناه با تعهد زناشویی در افراد متأهل می باشد. روش: در این مطالع ههمبستگی، از بین کارمندان و آموزشیاران متأهل نهضت سوادآموزی شهرستان سنندج در سال 1390، 98 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های تعهد زناشویی(DCI)، سلامت عمومی GHQ-28)) و احساس گناه احمدپور(1386) گردآوری گردید. داده های پژوهش با روش های همبستگی پیرسون، رگرسیون همزمان وگام به گام و آزمون t مستقل در نرم افزار spss 16 نحلیل گردید. یافته ها: نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیّرهای احساس گناه و اضطراب می توانند پیش بینی کننده میزان تعهد زناشویی در افراد متأهل باشند. هم چنین میزان تعهد زناشویی زنان و مردان تفاوت معنی داری نشان نداد. نتایج: هر چه فرد از سلامت روانی بیشتری برخوردار باشد انتظار می رود تعهد زناشویی و وفای به عهد نیز در او بیشتر باشد. با توجه به آنکه تعهد زناشویی تابع جنسیت نیست، پیشنهاد می شود برنامه های کلی برای بهبود سلامت روانی همه جامعه در رده های سنی گوناگون تدارک دیده شود.
میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک در میان دانش آموزان دبیرستانی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان شیوع مصرف سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و مواد مخدر و محرک و عوامل مرتبط با آن در میان دانش آموزان دبیرستانی شهر کرج در سال 1389 انجام شد.
روش: این پژوهش از نوع مطالعات توصیفی-مقطعی است. شرکت کنندگان پژوهش شامل 447 انش-آموز دبیرستانی دختر و پسر شهر کرج بود که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. از پرسشنامه بررسی وضعیت مصرف مواد و پرسشنامه عوامل خطرساز و حفاظت کننده مصرف مواد برای جمع آوری داده های پژوهش استفاده شد.
یافته ها: براساس نتایج به دست آمده 57% از دانش آموزان مورد مطالعه گزارش کردند که حداقل یک بار در طول عمر یک نوع ماده شامل سیگار، قلیان، مشروبات الکلی و سایر مواد را امتحان کرده اند. میزان مصرف انواع مواد سبک به ترتیب شیوع شامل قلیان، سیگار، مشروبات الکلی و مواد سنگین شامل قرص اکستازی و تریاک، حشیش، شیشه و کراک و هروئین به دست آمد.
نتیجه گیری: مواد سبک شامل قلیان، سیگار و مشروبات الکلی شایع ترین مواد مورد مصرف در بین دانش آموزان دبیرستانی است. میزان شیوع مواد سنگین در بین دانش آموزان دبیرستانی کرج به نسبت مواد سبک تقریباً پایین است.
سرمقاله: روان شناسی سلامت، درسی برای پیش گیری
حوزه های تخصصی: