فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
این مقاله ویژگی ها و الزامات آموزش مهارت های زیست چندفرهنگی، ارتباط میان این رویکرد با بهبود سبک زندگی بویژه با تأکید بر فضای چندفرهنگی ایران را مورد بررسی قرار می دهد. اعضای جامعه چندفرهنگی باید تصویر روشن و واقعیاز افراد و فرهنگ های مختلف آن داشته و قضاوت افراد نسبت به فرهنگ ها و قومیت ها به دور از پیش داوری باشد. زمینه ساز این مهم، افزایش دانش چندفرهنگی است. بر این اساس، تا زمانی که در یک جامعه چند فرهنگی، به ارزش های چندفرهنگی، توجه کافی نشود، نیل به اهداف چندفرهنگی نیز با چالش مواجه خواهد شد. رویکرد چندفرهنگی، چهارچوبی را فراهم میآورد تا به واسطة آن، تجربیات، میراث، زبان و ... افراد و گروه ها با در نظرگرفتن کلیه سوابق فرهنگی و اجتماعی شان، با ارزش شمرده شده تا بتوان براساس آن زیست مسالمت آمیز را برای تمامی گروه های موجود در جامعه فراهم آورد. در واقع هدف اساسی رویکردچندفرهنگی، ارتقاء سبک زندگی صلح جویانه و همزیستی پایدار در میان افراد و گروه هاست. این مقاله کوشیده است ضمن تبیین مشروح اهداف رویکرد چندفرهنگی، راهکارهای ارتقاء سبک زندگی را از طریق آموزش های غیررسمی و رسمی در جامعه امروز ایران استدلال نماید. آنچه که این مقاله در نظر دارد بدان توجه بیشتری نماید، بررسی ظرفیت سازی و جریان سازی آموزش های غیررسمی برای ارتقاء سبک زندگی چندفرهنگی به موازات آموزش های رسمی در جامعه کنونی ایران است.
مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی – پژوهشی با استفاده از اینترنت در دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه رفتار اطلاع یابی آموزشی- پژوهشی دانشجویان تحصیلات تکمیلی علوم انسانی و فنی و مهندسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول در استفاده از منابع اینترنتی بوده که با روش توصیفی پیمایشی صورت گرفته است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی و نمونه پژوهش شامل250 نفر از این دانشجویان بوده که به روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شده اند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته رفتار اطلاع یابی آموزشی و پژوهشی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد در زمینه آشنایی با نحوه استفاده از ایمیل، استفاده از اینترنت بصورت آفلاین، نوع موتور مورد استفاده، استفاده از راهبردهای بهینه از موتورهای جستجو و چگونگی یادگیری استفاده از اینترنت بین دو گروه علوم انسانی و فنی مهندسی تفاوت معناداری وجود دارد. هم چنین نتایج نشان داد در ابعاد توانایی در راه اندازی وبلاگ، آشنایی با آدرس های اینترنتی در زمینه موفقیت در بازیابی اطلاعات، استفاده از اینترنت جهت مشاهده فیلم و موسیقی و نحوه آشنایی با منابع اینترنتی بین دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد.
اثر بخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: اغلب مداخله ها و روش های زوج درمانی در صدد افزایش رضایت زناشویی و بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار می باشند. بهزیستی روانشناختی یک حالت از حضور نشانه های سلامت روانی، جسمی و اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی بر بهزیستی روانشناختی زوجین ناسازگار می باشد. روش: این پژوهش بصورت نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زوجین مراجعه کننده به بهزیستی شهرستان شیراز در سال1390 تشکیل می دهند.نمونه این پژوهش شامل 40 زوج مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز بود که به صورت داوطلبانه از میان زوجین انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه، گروه آزمایش(20 زوج) و گروه گواه(20 زوج) گمارده شدند. آزمودنی های گروه آزمایش 8 جلسه مداخله را دریافت کردند و آزمودنی های گروه گواه در لیست انتظار قرار گرفتند. در این پژوهش از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که درمان مبتنی بر کیفیت زندگی باعث افزایش بهزیستی روانشناختی و مولفه های مهارت محیطی، رشد شخصی، هدف در زندگی، روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در گروه آزمایش شده است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که درمان مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی شاخصهای بهزیستی روانشناختی افراد را ارتقا می دهد.
بررسی رابطه بین دلزدگی زناشویی، باورهای بدکارکردی جنسی و احقاق جنسی در زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان صورت گرفته است. روش: در این مطالعه همبستگی از بین زنان متاهل شهر تهران 200 نفر از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل، مقیاس دلزدگی زناشویی، شاخص احقاق جنسی هالبرت و پرسشنامه باورهای بدکارکردی جنسی بودند. داده ها با استفاده از آمارتوصیفی ازجمله، فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار و آمار استنباطی از قبیل: ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از وجود رابطه بین دلزدگی زناشویی، احقاق جنسی و باورهای بدکارکردی جنسی در زنان متاهل می باشد. همچنین دلزدگی زناشویی در زنان از روی مؤلفه ها ی مرتبط به باورهای بدکارکردی جنسی قابل تبیین است و از میان مؤلفه ها ی باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری و باورهای خود پنداره جسمی بیشترین نقش را در افزایش دلزدگی زناشویی دارا هستند. از دیگر نتایج پژوهش حاضر این است که از میان مؤلفه های باورهای بدکارکردی جنسی زنان، محافظه کاری بیشترین نقش را در کاهش احقاق جنسی زنان متاهل داراست. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد نوع شناخت و باورهایی که زنان متاهل درباره مسائل جنسی دارند تاثیر زیادی بر میزان دلزدگی زناشویی آنها دارد یعنی هرچه باورهای جنسی منفی بیشتر باشد دلزدگی زناشویی بیشتر می شود و تاثیر منفی بر میزان احقاق جنسی زنان خواهد داشت. با توجه به نقش کلیدی باورهای جنسی در زندگی زناشویی پیشنهاد می شود در کلاس های آموزشی پیش از ازدواج، نقش و جایگاه این باورها در میزان رضایت زناشویی و جنسی زوجین آموزش داده شود.
اثر بخشی مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی اثربخشیمداخله شناختی رفتاری مدیریت استرسبر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون، گروه گواه و پیگیری بود. از بین بیماران دچار سرطان پستان مراجعه کننده به مراکز آنکولوژی که واجد شرایط ورود به پژوهش بودند، 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه ی 90 دقیقه ای طی 10 هفته در درمان مدیریت استرس شناختی رفتاری شرکت داشتند و در گروه گواه مداخلات روانشناختی صورت نگرفت. ابزارهای پژوهش شامل ویراست سوم پرسشنامه ی کیفیت زندگی سازمان پژوهش های اروپایی(آرنسون،1987) و همچنین پرسشنامه ی راهبردهایمقابله ای لازاروس و فولکمن بود. نتایج حاکی از بهبودی و تفاوت معنی دارگروه آزمایش در تمامی ابعاد مقیاس های کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله در مقایسه با گروه گواه بود. پیگیری بعد از 2 ماه، نتایج به دست آمده دردو گروه را تایید کرد. در پایان نتیجه گیری می شود که مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس باعث بهبود کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای بیماران دچار سرطان پستان می شود.
پزشکی مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران؛ تمهیدات و تهدیدات(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف: با توجه مجدد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و محافل دانشگاهی کشور به طب سنتی ایران، شناسایی منابع معتبر و استفاده از شواهد مستند و قابل اطمینان برای آموزش دانشجویان و درمان بیماران ضروری است. بنابراین این مطالعه به منظور مشخص کردن تمهیدات و تهدیدات پیش رو و راهکارهای لازم برای به کارگیری یا افزایش کاربرد طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران صورت گرفت.
روش ها: این پژوهش کیفی به روش تحلیل محتوی، با استفاده از روش مصاحبه عمیق، انفرادی و رودررو، در سال 1390 به بررسی دیدگاه صاحب نظران طب سنتی ایران پرداخت. نمونه گیری به صورت هدفمند آغاز و تا رسیدن به اشباع اطلاعات ادامه یافت و در مجموع 13 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختارمند با تعدادی سئوال باز بود که توسط یکی از پژوهشگران انجام شد.
یافته ها: درون مایه های به دست آمده در 3 دسته اصلی فرصت های موجود در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (رویکرد جهانی به طب سنتی، استقبال مسئولان و دانشگاه ها، وجود اساتید علاقمند و ...)، تهدیدهای پیش رو در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (عدم وجود برنامه راهبردی مشترک، کمبود استاد و ...) و الزامات و راهکارهای پیشنهادشده در به کارگیری طب مبتنی بر شواهد (الگوبرداری از کشورهای همسایه، تغییر نگرش اساتید و ...) قرار گرفت.
نتیجه گیری: تمامی صاحب نظران طب سنتی در ایران بر ضرورت به کارگیری طب مبتنی بر شواهد در طب سنتی ایران و دانشکده های طب سنتی تاکید دارند.
مقایسة کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی فعال و غیرفعال شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی پسران فلج مغزی 13 تا 18 ساله فعال و غیر فعال شهر تهران بود. به این منظور، از بین 150 نفر دانش آموز فلج مغزی مقاطع راهنمایی و دبیرستان، 28 نفر به شکل تصادفی انتخاب و بر اساس پرسشنامه فعالیت بدنی در دو گروه فعال (14 نفر) و غیرفعال (14 نفر) طبقه بندی شدند. از پرسشنامه غربالگری کودکان، شامل 10 خرده مقیاس بهزیستی جسمی، بهزیستی روانی، احساسات و خلق و خو، خودپنداره، خودمختاری، روابط با والدین و خانه، حمایت اجتماعی و همسالان، محیط مدرسه، پذیرش اجتماعی و منابع مالی برای آزمون فرضیات استفاده شد، روایی و پایایی این ابزار مورد تأیید قرار گرفت (85/0p=). برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. آزمون فرضیه های تحقیق نشان داد، پسران فلج مغزی فعال از کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی بهتری برخوردارند (05/0P<). در سطح خرده مقیاس ها نیز افراد فعال در بهزیستی بدنی، احساسات و خلق وخو، بهزیستی روانی، منابع مالی و حمایت اجتماعی و همسالان از پسران فلج مغزی غیر فعال برتر بوده (05/0P<)، اما تفاوت معنی داری بین دو گروه در خرده مقیاسهای خود پنداره، خود مختاری، پذیرش اجتماعی، محیط مدرسه، و روابط با والدین و خانه مشاهده نشد (05/0P>). نتایج تحقیق حاضر نشان داد، دیدگاه مثبت کودکان فعال نسبت به خود ناشی از فعالیت بدنی مستمر بوده است.
برنامه والدگری مثبت (Triple- P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش والدگری یکی از روش های مداخله مؤثر در اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی است که در آن والدین می آموزند چگونه با فرزند خود رفتار نمایند تا بتوانند والدین مؤثرتری باشند و از ایجاد یا توسعه مشکلات رفتاری در کودکشان جلوگیری کنند. برنامه والدگری مثبت یک برنامه گروهی مداخله رفتاری در تعاملات خانواده است که هدف آن پیشگیری و درمان مشکلات شدید رفتاری، هیجانی وتکاملی از طریق ارتقاء آگاهی، مهارت های والدگری و عزت نفس والدین و نیز آموزش حل مسئله می باشد و به عنوان یک روش منحصر به فرد، نیازهای خاص کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی و خانواده های آنان را مرتفع می سازد.
مقایسة سازشیافتگی زناشویی و بهزیستی روان شناختی در دو گروه افراد نمازگزار و غیرنمازگزار(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
از جمله معضلات قرن حاضر آشفتگی های عاطفی و هیجانی در روابط انسانی است. با توجه به نیازمندی به تفکر دربارة تأثیرگذاری تقیدات دینی بر امور انسانی، به ویژه مسائل عاطفی و روانی، این پژوهش با هدف مقایسة سازش یافتگی زناشویی و بهزیستی روان شناختی در دو گروه افراد نمازگزار و غیرنمازگزار انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع علّی ـ مقایسه ای است. جامعة آماری شامل تمامی دبیران متأهل شهرستان لنگرود در سال 1391 بود که با استفاده از روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 150 نفر انتخاب شدند. از مقیاس سازش یافتگی زناشویی اسپانیر و پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. بررسی فرضیة پژوهش با استفاده از تحلیل چندمتغیره، تحلیل واریانس یک متغیره و آزمون T مستقل انجام شد. نتایج تحلیل داده ها نشان می دهد که تفاوت مشاهده شده بین دو گروه افراد نمازگزار و غیرنمازگزار در سازه های سازش یافتگی زناشویی و بهزیستی روان شناختی از لحاظ آماری معنادار است. بنابراین، می توان به کارکرد مهم نماز، به عنوان هستة دین و مهم ترین شکل عملی دینداری در انسجام عاطفی و روان شناختی خانواده اشاره نمود.
اثر مستقیم و غیرمستقیم دیدگاه فهمی بر کیفیت زناشویی: آزمودن یک مدل میانجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات نشان می دهد که دیدگاه فهمی می تواند تأثیر مهمی بر کیفیت زناشویی افراد داشته باشد. این تأثیر می تواند هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و در تعامل با سایر متغیرهای روان شناختی از قبیل الگوهای ارتباطی باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی اثرات مستقیم و غیر مستقیم دیدگاه فهمی از طریق الگوهای ارتباطی (الگوهای ارتباطی سازنده متقابل، الگوهای ارتباطی توقع/کناره گیری، الگوهای ارتباطی اجتنابی متقابل) بر کیفیت زناشویی انجام شد. نمونه مورد مطالعه در این پژوهش شامل 300 نفر زن و مرد بودند که از بین معلمان متأهل شهر اهواز با روش تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به مقیاس دیدگاه فهمی خود (SDPT)، مقیاس دیدگاه فهمی همسر (ODPT)، پرسشنامه الگوهای ارتباطی (CPQ) و پرسشنامه کیفیت زناشویی (QMI) پاسخ دادند. تحلیل داده ها از طریق مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) و اثرات غیرمستقیم از طریق آزمون بوت استراپ انجام شد. مدل ارزیابی شده از شاخص های برازندگی خوبی برخوردار بود. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری دیدگاه فهمی همسر به صورت مستقیم پیش بین مثبت کیفیت زناشویی است. دیدگاه فهمی خود و دیدگاه فهمی همسر به صورت غیرمستقیم از طریق الگوی ارتباطی سازنده متقابل پیش بین مثبت کیفیت زناشویی و الگوی ارتباطی سازنده متقابل به صورت مستقیم پیش بین مثبت کیفیت زناشویی است. الگوی ارتباطی توقع/کناره گیری و الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل به صورت مستقیم پیش بین منفی کیفیت زناشویی است. همچنین دیدگاه فهمی خود و دیدگاه فهمی همسر به صورت غیرمستقیم از طریق الگوی ارتباطی اجتنابی متقابل و الگوی ارتباطی توقع/کناره-گیری پیش بین منفی کیفیت زناشویی است.
رابطه سبک های تفکّر با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی در دانشجویان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه سبک های تفکّر با رضایت زناشویی و بهزیستی روان شناختی در میان دانشجویان متأهل بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری دانشجویان متأهل بودند که از میان آن ها 150 نفر (93 زن و57 مرد) به عنوان نمونه پژوهشی با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای بررسی متغیرها از پرسشنامه های سبک تفکّر (استرنبرگ و واگنر، 1992)، رضایت زناشویی (انریچ، 1999) و بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) استفاده شد. رابطه متغیرهای فوق با روش های آمار توصیفی (فراوانی و درصد)، استنباطی (آزمون آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و تحلیل واریانس چند متغیره چند راهه) با نرم افزار spss بررسی شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک تفکّر و رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنا دار وجود دارد. همچنین رابطه بین سبک تفکّر قانون گذار و بهزیستی روان شناختی به صورت مستقیم و معنادار به دست آمد.
بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن تنظیم شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان زن متأهل دانشگاه های دولتی تهران در سال 1388 بود. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری در دسترس و گمارش تصادفی بود. نمونه 30نفر را شامل بود که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره (آزمایش ، کنترل) گمارده شدند. برای گروه آزمایش کلاس مهارت ابراز وجود برگزار شد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که میزان رضایت زناشویی با میزان ابراز وجود رابطه معناداری دارد. آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق کاهش درجه ناراحتی مؤثر است ، آموزش مهارت ابراز وجود در افزایش ابراز وجود دانشجویان زن از طریق افزایش احتمال بروز رفتار مؤثر است، مؤلّفه های ابراز وجود باهم ارتباط معناداری دارند و آموزش مهارت ابراز وجود بر افزایش میزان رضایت زناشویی دانشجویان زن مؤثر است . شایان ذکر است که بعد از ٢ ماه پیگیری انجام شد و نتایج نشان داد که آموزش مهارت ابراز وجود همچنان اثر خود را حفظ کرده است.
رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه شیوه تعامل والد-فرزند با میزان اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف در دانشجویان انجام شد. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان 20 تا30 ساله دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 92- 1391 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 200 نفر به صورت خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از سه مقیاس آمادگی اعتیاد؛ مقیاس رابطه والد- فرزندی و مقیاس بررسی نگرش و گرایش به ارتباط قبل از ازدواج استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل همبستگی حاکی از وجود رابطه منفی و معنادار بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر و دانشجویان پسر با رابطه با پدر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آمیزش و ارتباط بود. بین اعتیادپذیری دانشجویان دختر با رابطه با مادر و خرده مقیاس های عاطفه مثبت، آزردگی و سردرگمی و ارتباط نیز همبستگی منفی و معنادار دیده شد، همچنین بین اعتیادپذیری دانشجویان پسر و خرده مقیاس ارتباط با مادر همبستگی منفی معنادار وجود دارد. بین گرایش به جنس مخالف در دانشجویان پسر با رابطه با پدر، عاطفه مثبت و آمیزش همبستگی منفی و معنادار دیده شد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رابطه با پدر و رابطه با مادر می تواند هم اعتیادپذیری دانشجویان دختر و هم اعتیادپذیری دانشجویان پسر را پیش بینی کند. نتیجه گیری: چنانچه والدین نتوانند تعامل مناسب و سازنده ای را با نوجوان یا جوان خود برقرار کنند، فرزند دچار محرومیت عاطفی و هیجانی شده و ممکن است این فقر هیجانی و کمبود عاطفی وی را به سمت اعتیادپذیری و گرایش به جنس مخالف سوق دهد.
بررسی اثربخشی تعامل آموزش تنیدگی زدایی و سبک هویت در رضامندی روانی و تنیدگی ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی تعامل آموزش تنیدگی زدایی و سبک هویت در رضامندی روانی و تنیدگی ادراک شده می باشد. از بین دانشجویان مونث دوره کارشناسی پس از تعیین نوع سبک هویت(67N= ) نفرکه دارای سبکهای هویت هنجاری و سردرگم/ اجتنابی بودند با استفاده از روش تحقیق تجربی بطور تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گنترل گمارده شدند.گروه آزمایشی در12 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل هیچگونه درمانی دریافت نکرد.جهت بررسی از پرسشنامه های رضامندی روانی ، تنیدگی ادراک شده وسبک های هویت استفاده گردید. تحلیل نتایج نشان داد که ، اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگی زدایی بر بهبود رضامندی روانی در سبک هویت هنجاری نسبت به سبک هویت سردرگم موثر تر است.در اثر بخشی درمانگری به شیوه تنیدگی زدایی بین سبک هویت هنجاری واجتنابی/سردرگم در کاهش تنیدگی ادراک شده تفاوت معناداری وجود ندارد. پیگیری وضعیت افراد نشان دهنده ی پایداری تغییرات ایجاد شده است. ارتقاء شناخت، عواطف ، احساسات و تاکید بر عوامل واسطه ای مانند هویت بر کاهش تنیدگی ادراک شده و بهبود رضامندی روانی موثر می باشد.
بررسی تأثیر آموزش توجه بارکلی و میدان دید مفید بر جستجوی بینایی کودکان و بزرگسالان
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش توجه بر جستجوی بینایی بزرگسالان و کودکان بود. در این پژوهش با استفاده از نمونه گیری تصادفی هدفمند، 60 آزمودنی با توجه به معیارهای پژوهش (30 آزمودنی بزرگسال و 30 آزمودنی کودک بهنجار) انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون توجه متمرکز، ارزیابی مختصر وضعیت روانی و پرسشنامه ی محقق ساخته (جهت کنترل متغیرها) بود. ابتدا پیش آزمون (توجه متمرکز) برای آزمودنی ها اجرا شد؛ سپس آزمودنی های گروه بزرگسال به مدت سه هفته، 5 جلسه ی 35 دقیقه ای، آموزش دریافت کردند و گروه کودک نیز 10 جلسه ی 45 دقیقه ای، به مدت 5 هفته آموزش دریافت نمودند و در پایان پس آزمون برای آزمودنی های هر دو گروه اجرا شد. داده ها با تحلیل واریانس چند متغیره مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از تأثیر معنا دار آموزش توجه بر میزان پاسخ صحیح و زمان واکنش جستجوی بینایی بود. با توجه به تأثیر آموزش توجه بر جستجوی بینایی، اهمیت این آموزش ها بر شکل دهی پردازش و فرایندهای شناختی صحیح، توجه به محرک های مورد نظر و پاسخ گویی سریع و با دقت، بیش از پیش روشن می شود.
کار ویژه های نظام سیاسی و نقش آنها در تغییر سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی، آفرینش و خلق هنرمندانة راه و روشی خاص با توجه به امکانات، پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی و محدودیت های فردی و اجتماعی است. از این رو به بیانی می توان گفت که سبک زندگی هنر فرد در انتخاب مناسب ترین و خردمندانه ترین راه برای تحقق اهداف است. بنابراین در سبک زندگی فرد بر حسب نقش هائی که در شبکة روابط اجتماعی برعهده دارد، موقعیت هائی را به دست میآورد. درواقع هر فرد به اندازة نقشی که در تولید اجتماعی (درآمد، تجربه، مهارت، اطلاعات و دانش) دارد از موقعیت هایی مانند ثروت اجتماعی و توانائیهای فردی بهره مند می شود.
بدیهی است که سبک زندگی را به هر معنائی در نظر بگیریم عوامل متعددی در ایجاد و ارتقای آن مؤثرند که دولت در این میان مهمترین نقش و سهم را دارد. بدین ترتیب مسئله اصلی این مقاله این است که نظام سیاسی و دولت چه نقشی در الگوهای سبک زندگی دارد؟ سبک زندگی دارای چند مؤلفه اساسی است که دولت می تواند در ایجاد، تقویت و ارتقای این مؤلفه ها ایفای نقش کند. بینش ها نخستین مؤلفه سبک زندگی است؛ بینش به طور مشخص در دو عنصر اعتقادات و ادراکات خود را نشان می دهد. گرایش ها مؤلفه دوم سبک زندگی هستند. ارزش ها و گفتمان ها، تمایلات و ترجیحات سه شاخص عینی گرایش ها محسوب می شوند. رفتارها سومین مؤلفه سبک زندگی به شمار می روند؛ اعمال خودآگاه و ناخودآگاه دو رکن اصلی این مؤلفه را تشکیل می دهند. و بالاخره وضعیت ها آخرین مؤلفه سبک زندگی محسوب می شوند. موقعیت های سیاسی و اجتماعی مهمترین شاخص این مؤلفه هستند.
ازسوی دیگر دولت نیز صرف نظر از هر تعریفی دارای چهار کارویژه نیل به اهداف، حفظ همبستگی، انطباق با محیط و حل منازعات است. دولت در ساحت هر کدام از این کارویژه ها می تواند در تحقق و ارتقای مؤلفه یا مؤلفه هائی از سبک زندگی مدخلیت داشته باشد. این مقاله می کوشد تا ابتدا توصیفی از مؤلفه های سبک زندگی و کارویژه های دولت ارائه دهد و سپس نقش این کارویژه ها را در ایجاد یا ارتقای مؤلفه (یا مؤلفه های) سبک زندگی نشان دهد.
اثر بخشی رویکرد ارتباطی ستیر بر تعارضات زناشویی و انطباق پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثر بخشی رویکرد ارتباطی ستیر بر تعارضات زناشویی و انطباق پذیری در زوجین ارجاعی به شعب شوراهای حل اختلاف شهر اهواز بود. این پژوهش تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل است. نمونه پژوهش شامل 24 زوج بودکه از میان 36 زوجی که به فراخوان محقق پاسخ مثبت داده بودند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. این 24 زوج به صورت تصادفی به دو گروه مساوی؛ گروه آزمایش و کنترل، گمارده شدند. مداخله به شیوه گروهی، طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه تعارضات زناشویی و انطباق پذیری بود که زوجها در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به سئوالات آنها پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کواریانس چند متغیری (MANCOVA) استفاده شد. نتایج نشان داد که، بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ تعارضات زناشویی و انطباق پذیری تفاوت معنی داری وجود دارد(001/0>p). بنابراین رویکرد ارتباطی ستیر باعث کاهش تعارضات زناشویی و افزایش انطباق پذیری زوج های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شده است.
بررسی نقش کیفیت ارتباط زوجین در پیش بینی احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر کیفیت ارتباط زوجین در پیش بینی احساس تنهایی در میان دانشجویان متأهل می باشد. روش: این پژوهش مقطعی- توصیفی و از نوع همبستگی می باشد. نمونه پژوهش مشتمل بر 196 نفر (114 زن و 80 مرد)، است که به شیوه تصادفی طبقه ای از خوابگاه های متأهلین دانشگاه های تهران انتخاب شدند و به پرسشنامه های مقیاس کوتاه تنهایی اجتماعی و هیجانی بزرگسالان SELSA-S و کیفیت ارتباط زوجین پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری همبستگی، رگرسیون و آزمون t صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد بین کیفیت ارتباط زوجین و سه خرده مقیاس احساس تنهایی، رابطه منفی و معناداری وجود دارد و کیفیت ارتباط می تواند 27 درصد از واریانس مربوط به خرده مقیاس تنهایی رمانتیک، 17 درصد از واریانس تنهایی خانوادگی و 8 درصد واریانس تنهایی اجتماعی را تبیین کند. در کیفیت ارتباط زوجین، تفاوت معناداری بین گروه زنان و مردان مشاهده نشد، اما در خرده مقیاس های احساس تنهایی، زنان در خرده مقیاس تنهایی رمانتیک میانگین معنادار بالاتری داشتند. نتیجه گیری: با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که کیفیت ارتباط زوجین می تواند در احساس تنهایی آنها نقش داشته باشد. بنابراین در انجام مداخله های مربوط به خانواده، تقویت و بهبود کیفیت ارتباط زوجین به عنوان روش مناسبی برای کاهش احساس تنهایی و عواطف منفی و افزایش شادکامی و سلامت روان شناختی پیشنهاد می گردد.
پیش بینی کیفیّت زندگی دانشجویان از طریق میزان به کارگیری انواع شیوه های مقابله با استرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی کیفیّت زندگی دانشجویان با توجه به میزان استفاده از انواع شیوه های مقابله با استرس بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه در پژوهش حاضر 317دانشجو بودند که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای از میان کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی ابهر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه شیوه های مقابله ای (CSQ)راجرو همکاران و پرسشنامه کیفیّت زندگی(SF-36)استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین شیوه شناختی و انفصالی مقابله با استرس و کیفیّت زندگی رابطه مثبت و معنادار و بین شیوه هیجانی مقابله با استرس و کیفیّت زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. همچنین نتیجه پژوهش نشان داد که شیوه هیجانی و شناختی مقابله با استرس حدود 45درصد از تغییرات کیفیّت زندگی در دانشجویان را تبیین می کند. با توجه به نتیجه پژوهش حاضر، مجریان آموزش عالی می توانند در جهت آموزش و تجهیز دانشجویان به شیوه مؤثر مقابله اقدام کنند.
نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین تجارب تحصیلی استرس زا و واکنش به این تجارب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف آزمون نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین استرس تحصیلی ادراک شده و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دانشجویان دختر و پسر انجام شد. 300 دانشجو (112 پسر، 188 دختر)، به مقیاس استرس دوران دانشجویی (SLSI) و نسخه تجدیدنظر شده آزمون جهت گیری زندگی (LOT-R) پاسخ دادند. نتایج نشان داد که بین عوامل استرس زای تحصیلی با واکنش ها به این عوامل رابطه مثبت و معنادار، بین عوامل استرس زای تحصیلی با خوش بینی رابطه منفی و معنادار و بین خوش بینی و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. در کل نمونه، نتایج از نقش واسطه ای خوش بینی در رابطه بین تجارب تحصیلی استرس زا و واکنش ها به این تجارب حمایت کردند. نتایج تخصیص جنسی روابط ساختاری بین متغیرهای چندگانه نشان داد که روابط بین عوامل استرس زای تحصیلی، خوش بینی و واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دو جنس هم ارز بودند. براساس نتایج به دست آمده در مدل کلی، تمامی وزن های رگرسیونی از لحاظ آماری معنادار بودند و متغیرهای پیش بین 80 درصد از پراکندگی متغیر واکنش ها به تجارب تحصیلی استرس زا را تبیین کردند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که در مواجهه با تجارب تحصیلی استرس زا، بخشی از تمایز در مدل ترجیحی واکنش ها به عوامل استرس زای تحصیلی در دو جنس، از طریق تفاوت در میزان خوش بینی فراگیران قابل تبیین است.