فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۷۰۶ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگاهی به تاریخ اندیشه اجتماعی حکایت از وجود سه سبک اصلی زندگی دارد.نخست، سبک رهبانیت یا تارک دنیائی که معتقد است دنیا محمل تخریب هویت و شخصیت انسان است و جائی است که انسان را به بند می کشد و مانع رشد و سعادت و تعالی انسان می شود؛ بنابراین برای مبارزه با دنیا باید از ازدواج، قبول مسئولیت و هرگونه تعهد اجتماعی بگریزیم و در چله نشینی تلاش کنیم تا جان و روح ما به تعالی دست یابد. دوم، سبک فلسفی کامجویانه از دنیا، که هیچگونه اعتقادی به آخرت ندارد و صرفاً کامجوئی از دنیا مدنظر او است. در این دیدگاه تمامی حیات و زندگی در بهره وری از این دنیا خلاصه شده و پس از مرگ، انسان به فنا می رسد. سوم، دیدگاه اسلامی که دو وجه دنیا و آخرت را توأماً مدنظر دارد. بر این اساس به همان نسبت که نیاز های دنیوی بشر مورد توجه است، آخرت انسان نیز اهمیت دارد. انسان در این دیدگاه مسئولیت پذیر و در چهار جهت به خدا، به خود، به مردم و به ساختار طبیعت پاسخگو است. این مقاله بر آن است تا نگاهی مقدماتی به حقوق و تکالیف انسان مطابق آموزه های دینی افکنده و ضمن نقد ظریف دو سبک قبلی زندگی، بر مفیدیت سبک زندگی اسلامی تأکید گذارد.
کالبدشکافی سبک زندگی در جامعه سرمایه داری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهانی شدن نظام سرمایه داری منجر به گسترش، نهادینه شدن و بازتولید ارزش های فرهنگی- اجتماعی این نظام در عرصه جهانی شده، که یکی از نتایج آن رسوخ و هنجار شدن مؤلفه های «زندگی روزمره» و «سبک زندگی»، براساس اصول و جامعه مطلوب نظام سرمایه داری است.به عبارت دیگر، نظام مذکور، صرفاً در یک مکانیسم تولید و شیوه مدیریت اقتصاد جامعه، تعریف و خلاصه نمی شود،بلکه به مثابه یک نظام فراگیر، شامل هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، اقتصاد، سیاست، امنیت و نیز فرهنگ خاص و مطلوب خود است،که در نتیجه حاکمیت آن، طبیعتاً و الزاماً، سبک زندگی خاصی را توصیه، تبلیغ، نهادینه و بازتولید می کند. به عبارت دیگر، نظام سرمایه داری، انسان سازی و جامعه سازی می کند. هر چند به تعبیر «اسپیواک»، در تلاش برای انکار و اختفای تار و پود بافته خود و عدم افشای ابعاد فرهنگی- اجتماعی خویش است. دغدغه کنونی کشور در لزوم طراحی و تدوین سبک زندگی بومی و اسلامی، ابتدا ضرورت شناخت مؤلفه های سبک زندگی هژمون (سرمایه داری) را نشان می دهد. لذا مقاله حاضر،در نظر دارد با طرح این پرسش اصلی که مؤلفه های سبک زندگی مطلوب نظام سرمایه داری کدامند و چه ارتباط معنادار و مفصل بندی با هم دارند؟ به دنبال فهم و کالبدشکافی این مؤلفه ها کنکاش کند. در پاسخ و فرضیه نیز نگارندگان بر این عقیده اند که، لزوم بیشینه سازی و اصالت سود و رفاه و انباشت سرمایه در این نظام، مؤلفه هایی را در حوزه فرهنگ عمومی، جامعه سازی، شهرسازی، معماری و نهایتاً سبک زندگی در جامعه سرمایه داری ایجاد و بازتولید می کند که از جمله آنها می توان به: «سرعت»، «مصرف زدگی»، «کالایی شدن»، «ماتریس زیبایی شناختی سرمایه داری»، «نظام نشانه شناسی معنایی سرمایه داری»، «آرایش تکنولوژیکی»، «اصالت سود» و ... اشاره نمود.برای فهم و ارزیابی این مؤلفه ها، نگارندگان از چارچوب تئوریک ترکیبی شامل: مکتب فرانکفورت، مکتب گرامشی و نظریات مطالعات فرهنگی بهره جسته اند.
رابطه ساده و چندگانه هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش، با هدف بررسی رابطه ساده و چندگانه بین هویت دینی، سلامت روان و خوش بینی در دانشجویان دانشگاه شهید چمران اهواز انجام شده است. طرح پژوهشی از نوع علّی همبستگی یا پس رویدادی است. جامعة آماری، شامل کلیه دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز بود که 186 نفر (93 پسر و 93 دختر) به عنوان جامعه نمونه به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار مورداستفاده پژوهش ، پرسش نامه هویت دینی کراسکیان موجمباری ، پرسش نامه سلامت عمومی گلدبرگ و پرسش نامه جهت گیری به زندگی شیرو کارور، با روایی و پایایی قابل قبول بوده است. برای آزمون فرضیه ها، از آزمون همبستگی اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که بین هویت دینی و خوش بینی با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داده است که هویت دینی بیشترین سهم را در تبیین و پیش بینی سلامت روان داشته است.
سنجش مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین سطح مهارت های زندگی دانش آموزان پایه اول متوسطه شهرستان تکاب بود که به روش توصیفی از نوع پیمایشی انجام شد. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پایه اول به تعداد 1270 نفر بودند که حجم نمونه ای برابر با 100 نفر با استفاده از فرمول حجم نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی مرحله ای از بین آنها برگزیده شد. ابزار اندازه گیری پرسشنامه استاندارد مهارت های زندگی شامل مهارت های حل مسأله، همدلی، تفکر خلاق، تصمیم گیری، مقابله با هیجانات، مقابله با استرس، تفکرانتقادی، برقراری ارتباط مؤثر، خود آگاهی، برقراری روابط بین فردی بود. روایی صوری و محتوایی ابزار اندازه گیری توسط صاحب نظران تأیید شد و پایایی پرسشنامه بر اساس محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برابر85/0 محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک متغیره، t مستقل) صورت گرفت. تجزیه و تحلیل یافته ها نشان داد که میزان برخورداری دانش آموزان پایه اول در مهارت های تصمیم گیری، حل مسأله، تفکر انتقادی و برقراری روابط بین فردی در حد متوسط و در بقیه مهارت ها کم تر از حد متوسط است. بالاترین میزان برخورداری دانش آموزان در مهارت تفکر انتقادی و پایین ترین میزان برخورداری آنان در مهارت تفکر خلاق بوده است. مهارت برقراری ارتباط مؤثر دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معنی دار وجود داشت و میانگین نمرات دخترها در این مهارت بالاتر از پسران بود.
رابطه بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی زوج ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: یکی از اهداف اصلی تحقیقات درباره روابط بین زوج ها پیش بینی رضایت زناشویی با مشخص کردن عواملی است که بر کیفیت تعامل بین زوج ها تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی در زوج ها انجام شده است. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی استفاده شده است. به این منظور از بین زوج های شهرستان ماسال، 75 زوج (150n=) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات سه پرسشنامه سبک های دلبستگی بزرگسالان کالینز و رید، بخشش انرایت و مقیاس رضایت زناشویی اینریچ بود که روایی و اعتبار هر سه مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام و با بهره گیری از نرم افزار 16 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که بین سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی و رضایت زناشویی رابطه منفی، بین سبک دلبستگی ایمن و رضایت زناشویی رابطه مثبت و همچنین بین بخشش و رضایت زناشویی رابطه مثبت معناداری وجود دارد (01/0P≤). علاوه بر این پژوهش نشان داد که سبک های دلبستگی و بخشش به میزان 28 درصد، واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی می کند. تحلیل رگرسیون چند گانه همچنین نشان داد که تنها بعد رفتاری بخشش 10 درصد واریانس رضایت زناشویی را در زوج ها تبیین می کند و این مقدار تبیین واریانس، معنادار است (01/0P≤). نتیجه ُ گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهند که بین سبک های دلبستگی و بخشش با رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد. هر یک از زوج ُ ها تصویر دلبستگی را که در دوران نوزادی شکل داده اند، در مقابل همدیگر بکار می بندند. همچنین با توجه به نقش بخشش در کاستن از احساسات منفی و افزایش احساسات مثبت، می ُ توان دریافت که بخشش با کیفیت بالای رضایت زناشویی همراه است. در پژوهش ُ های آینده لازم است روشن شود که آیا مداخلاتی در سبک های دلبستگی، تغییری در میزان بخشش افراد و رضایت زناشویی شان ایجاد می ُ کند.
اثر القای شفقت خود و حرمت خود بر میزان تجربه شرم و گناه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش آزمایشی اثر القای شفقت خود و حرمت خود را در تنظیم گری هیجان شرم و گناه سنجید. 80 دانشجو (54 زن، 26 مرد) از دانشگاه تهران به مقیاس های شفقت خود (SCS)، حرمت خود روزنبرگ (RSES) و زیرمقیاس آمادگی برای شرم و گناه مقیاس عاطفه خودآگاه (TOSCA) پاسخ دادند. سپس از طریق یادآوری و نوشتن جزیی یک اشتباه شخصی، در آنها تجربه شرم یا گناه بازسازی شده و هیجان ها ی شان به وسیله مقیاس هیجان ها ی ناخوشایند و پرسشنامه هیجان شرم و گناه اندازه گیری شد. شرکت کنندگان از طریق گمارش تصادفی در 4 گروه القای شفقت خود، القای حرمت خود، کنترل نوشتن و کنترل بدون مداخله، در معرض مداخله آزمایشی قرار گرفتند و مجددا هیجان های شان از طریق پرسشنامه هیجان ها ی ناخوشایند و پرسشنامه هیجان شرم و گناه سنجیده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شرکت کنندگان گروه القای شفقت خود به نسبت گروه القای حرمت خود، هیجان شرم و هیجان ها ی ناخوشایند دیگر را کمتر گزارش کردند و این دو مداخله به یک میزان سبب کاهش احساس گناه در شرکت کنندگان شد. این مطالعه شواهد جدیدی در تاثیرگذاری متفاوت دو سازه شفقت خود و حرمت خود در تنظیم هیجان ها ی ناخوشایند مرتبط با تجربه اشتباه فراهم کرده است. همچنین تفاوت گروه های مداخله با توجه به ماهیت متفاوت دو هیجان شرم و گناه تبیین شده است.
شیوع مصرف مواد در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور برآورد میزان شیوع مصرف مواد در بین دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران انجام شد. روش: در این پ ژوهش مقطعی،4000 نفر از دانشجویان دختر و پسر مقاطع کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، دکترای حرفه ای و دکترای تخصصی سال تحصیلی 89-1388 دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران به صورت طبقه ای تصادفی از سه دانشگاه علوم پزشکی تهران، ایران و شهید بهشتی به تفکیک جنس و مقطع تحصیلی انتخاب شدند و پرسشنامه شیوع مصرف مواد بر روی نمونه انتخابی اجرا شد. یافته ها: بیشترین میزان مصرف مواد در طول عمر متعلق به مصرف قلیان و پس از آن به ترتیب متعلق به مصرف سیگار و مشروبات الکلی بود. مصرف شیشه و کراک هروئین نیز به ترتیب دارای کمترین میزان مصرف بودند. مصرف داروهایی مانند مورفین، ریتالین، ترامادول به ترتیب رتبه های چهارم، پنجم و ششم مصرف مواد را در دانشجویان علوم پزشکی دارند. در همه انواع مواد میزان مصرف در پسران بیشتر از دختران بود. نتیجه گیری: مصرف مواد سبک (قلیان، سیگار و مشروبات الکلی) در دانشجویان دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران بیشتر از مصرف مواد سنگین (حشیش، تریاک، کراک هروئین و ...) است. مصرف همه انواع مواد در دانشجویان مذکر بیشتر از دانشجویان مونث است. مصرف داروها و موادی نظیر ترامادول، ریتالین، پتدین و مورفین قابل توجه است.
مدلیابی علّی تاب آوری هیجانی: نقش دلبستگی به والدین و همسالان، راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی هیجانات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر نقش واسطه گری تنظیم عواطف و راهبردهای مقابله ای در رابطه دلبستگی به والدین و همسالان با تاب آوری هیجانی بررسی شد. شرکت کنندگان پژوهش 304 دانش آموز دختر(170نفر) و پسر (134نفر) دبیرستان های شهر شیراز بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از مقیاس های دلبستگی به والدین و همسالان آرمسدن و گرینبرگ، مقیاس راهبردهای مقابله ای سندلر و همکاران، پرسشنامه تنظیم شناختی عاطفی گارنفسکای و کراجی، مقیاس بهزیستی روانی کلی و پیترسون، مقیاس عاطفه مثبت و عاطفه منفی واتسون و همکاران، و افسردگی کودکان کواکس و بک استفاده شد. پایایی و روایی ابزارها با استفاده از ضریب پایایی آلفای کرونباخ و تحلیل عوامل احراز شد. با استفاده از رگرسیون به شیوه متوالی همزمان و با به کار گیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی مدل فرضی تحلیل شد. یافته ها نشان داد که الف) دلبستگی به والدین در مقایسه با همسالان پیش بینی کننده قوی تری برای تاب آوری هیجانی است. ب) دلبستگی به والدین با راهبردهای مقابله ای فعال و کناره گیری و جستجوی حمایت اجتماعی و تنظیم شناختی مثبت رابطه مثبت و با تنظیم شناختی منفی و راهبردهای مقابله ای اجتنابی رابطه منفی دارد. دلبستگی به همسالان نیز فقط با راهبردهای مقابله ای فعال و اجتنابی رابطه مثبت داشته است. ج) به طور کلی راهبردهای مقابله ای و تنظیم شناختی می توانند نقش واسطه ای در رابطه انواع دلبستگی و تاب آوری هیجانی داشته به طوری که دلبستگی به والدین و همسالان به طور غیر مستقیم و به واسطه راهبردهای مقابله ای فعال پیش بینی کننده مثبت تاب آوری هیجانی و بواسطه راهبرد اجتنابی پیش بینی کننده منفی تاب آوری هیجانی هستند. دلبستگی به والدین همچنین به واسطه راهبرد مقابله ای کناره گیری تاب آوری هیجانی را به شکل مثبت و به واسطه راهبرد مقابله ای اجتنابی و تنظیم شناختی منفی تاب آوری هیجانی را به شکل منفی پیش بینی می کند.
خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات به عنوان پیش بین های افسردگی و رضایت از زندگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطهی بین خوش بینی-بدبینی و سبک های پردازش اطلاعات و همچنین تعیین سهم این متغیرها در پیش بینی افسردگی و رضایت از زندگی دانشجویان بود.
روشکار: در این مطالعهی همبستگی و پیش بینی، 187 نفر (110 زن و 77 مرد) از دانشجویان علوم انسانی و علوم پایهی دانشگاه پیام نور مرکز تبریز به صورت تصادفی با روش نمونه گیری طبقه ای و خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های سبک های پردازش اطلاعات، افسردگی، خوش بینی-بدبینی و رضایت از زندگیرا تکمیل نمودند. برای تحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان یا استاندارد استفاده شد.
یافتهها: بین سبک های پردازش اطلاعات خردگرایی و خوش بینی با افسردگی، همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد ولی رابطهی بین خردگرایی و خوش بینی با رضایت از زندگی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). رابطهی بین رضایت از زندگی و افسردگی، منفی و معنی دار ولی بین خوش بینی و خردگرایی مثبت و معنی دار بود (01/0P<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانهی همزمان نشان داد که متغیرهای خوش بینی و خردگرایی پیش بین های معنی داری برای افسردگی و رضایت از زندگی هستند. این متغیر ها در پیش بینی افسردگی ارزش بتای منفی ولی در پیش بینی رضایت از زندگی ارزش بتای مثبت داشتند. سهم خوش بینی در پیش بینی هر دو اندازهی سازگاری روان شناختی، بیشتر از سبک پردازش اطلاعات خردگرایی بود.
نتیجهگیری: نتایج پژوهش حاضر بر اهمیت خوش بینی و سبک پردازش اطلاعات خردگرایی در درک سازگاری روان شناختی تاکید می کند.
رابطه الگوهای ارتباطی زنان و مردان با توجه به پایبندی مذهبی و رضامندی زناشویی در روابط زوجین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطة الگوهای ارتباطی زنان و مردان بر اساس پایبندی مذهبی و رضامندی زناشویی انجام شده است. حجم نمونة پژوهش که با روش چند مرحله ای و به شکلی تصادفی انتخاب شد، شامل 121 زوج (242 نفر) از زوج های مراکز دانشگاهی تربیت معلم و حوزوی شهر اصفهان بود. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهشی از پرسش نامة الگوهای ارتباطی زوجین کریستنسن و سالاوی و پرسش نامه مقیاس رضامندی زناشویی اسلامی جدیری و پرسش نامة پایبندی مذهبی جان بزرگی استفاده شد. داده ها با شاخص های آماری آزمون t مستقل، تحلیل واریانس چندراهه و رگرسیون چندمتغیره، تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان می دهد که زنان بیش از مردان الگوی متوقع را در روابط دوجانبه به کار می گیرند. زنان بیش از مردان پایبندی های مذهبی دارند. زنان کمتر از مردان احساس رضامندی زناشویی دارند. زنانی که پایبند به مذهب اند کمتر الگوهای ارتباطی معیوب را برمی گزینند. زنان در الگوهای ارتباطی توقع ـ کناره گیری بیشتر احساس رضامندی می کنند و اگر در الگوی اجتنابی قرار گیرند، بیشتر احساس نارضامندی می کنند.
مقایسه تمایزیافتگی بین زوج های رضایت مند و زوج های دارای تعارض زناشویی در شهر بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه میزان تمایزیافتگی بین دوگروه از زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی در شهر بندرعباس بود. چهار مؤلفه ی تمایزیافتگی ( واکنش پذیری هیجانی، گسلش عاطفی، هم آمیختگی با دیگران ، موقعیت من) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور 120 زوج با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. از میان آنها،60 زوج دارای تعارض بودند که در سال 1389 و 1390 به کلینیک های مشاوره شهر بندرعباس مراجعه کرده بودند و 60 زوج دیگر نیز دارای رضایت زناشویی بودند. پرسشنامه 46سؤالی تمایزیافتگی (اسکورون و فریدلندر، 1998) و پرسشنامه 25 سؤالی رضایت زناشویی (هودسن، 1992) برای جمع آوری داده ها مورد استفاده قرار گرفتند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. بین زنان و مردان در مورد تمایزیافتگی تفاوت معناداری وجود نداشت. بین زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی در خصوص مؤلفه های واکنش پذیری هیجانی و هم آمیختگی عاطفی با دیگران، تفاوت معناداری وجود داشت. زنان بیشتر از مردان دچار واکنش پذیری هیجانی و هم آمیختگی با دیگران می شوند. در مولفه های گسلش عاطفی و موقعیت من، بین زوج های رضایت مند و دارای تعارض زناشویی، تفاوت معناداری یافت نشد. تحلیل رگرسیون نشان داد که مولفه های تمایزیافتگی56% از واریانس رضایت زناشویی را تبیین می نمایند. به طور کلی مشخص گردید که زوج های رضایت مند در مقایسه با زوج های دارای تعارض زناشویی، از تمایزیافتگی سطح بالاتری برخوردار می باشند و همین عامل باعث افزایش رضایت زناشویی در آنان شده است.
اثر بخشی درمان ذهن آگاهی بر ارتقاء کیفیت زندگی سوءمصرف کنندگان مواد مخدر(تریاک): بهبود سلامت جسمانی و روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی بر ارتقاء کیفیت زندگی معتادان در ابعاد سلامت جسمانی و روانشناختی طراحی شده است. روش: تعداد 60 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. با استفاده از یک طرح آزمایشی پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل، گروه آزمایش طی 8 جلسه تحت آموزش ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس و ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی قرار گرفتند، در حالی که در این مدت گروه کنترل مداخله ای را دریافت نکردند. یافته ها: نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش ذهن آگاهی در گروه آزمایش، نمرات مقیاس های سلامت جسمانی و روانشناختی را به طور معنی داری افزایش داد. بحث و نتیجه گیری: برنامه آموزش گروه درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند جزء برنامه های مداخلاتی در سطوح جمعیت عمومی و گروه های معتادان قرار گیرد و از طریق ارتقاء کیفیت زندگی مشکلات این قشر آسیب پذیر را تخفیف دهد.
تاثیر درمانگری شناختی – رفتاری بر سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر روش مداخله ای شناختی – رفتاری بر سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا انجام گرفت . از جامعه آماری مادران کودکان کم شنوا که فرزندان آنها در مراکز مداخله و توان بخشی ویژه کودکان کم شنوا نام نویسی کرده بودند، 33 نفر از یک مرکز به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و به منظور تعیین وضعیت سلامت عمومی و نشانه های افسردگی به ترتیب پرسشنامه های سلامت عمومی (SCL-90, GHQ ) را تکمیل کردند و سپس در 6 جلسه 5/1 ساعته درمانگری شناختی – رفتاری مجدداً به وسیله پرسشنامه های یاد شده مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته های به دست آمده با استفاده از آزمون آماری t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که سلامت عمومی و نشانه های افسردگی مادران کودکان کم شنوا پس از شرکت در جلسات درمانگری شناختی – رفتاری در مقایسه با پیش از شرکت در جلسات، به ترتیب افزایش( P< 0.001) و کاهش ( P<0.05) معنادار داشته است. در مجموع ، یافته ها نشان می دهد که درمانگری شناختی – رفتاری به طور معنادار ، سلامت عمومی مادران کودکان کم شنوا را افزایش و نشانه های افسردگی را در آنها کاهش داده است .
بررسی رابطه ساده و چندگانه بین سبک زندگی با تعالی خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت سبک زندگی و نقش آن در رفتارهای فردی، اجتماعی و خانوادگی که می تواند در ارتقاء و تعالی بخشی خانواده مؤثر واقع شود، این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین ابعاد سبک زندگی و تعالی خانواده در شهر اصفهان انجام شد. روش: این تحقیق از نوع همبستگی است. جامعه آماری خانواده های شهر اصفهان در سال 1390 بودندکه از بین آن ها 360 نفر (180 زوج) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت است از: پرسشنامه سبک زندگی لعلی و عابدی (1390) و پرسشنامه کارآمدی خانواده از دیدگاه اسلام صفورایی (1388) بودند. داده های حاصل به روش همبستگی و رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد بین ابعاد سبک زندگی و تعالی خانواده همبستگی مثبت و معنی دار وجود داشت. بدین ترتیب که از بین ابعاد سبک زندگی در گام اول، سلامت اجتماعی، 42/0 در گام دوم سلامت اجتماعی و سلامت روحانی 46/0 و در گام سوم سلامت اجتماعی، سلامت روحانی و سلامت روان شناختی 49/0 با تعالی خانواده همبستگی چندگانه معناداری داشتند. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داد ابعاد سبک زندگی به ویژه سلامت اجتماعی، سلامت روحانی و سلامت روان شناختی با تعالی خانواده رابطه دارد. لذا مشاوران برای اصلاح و تغییر سبک زندگی خانواده بیشتر بر ابعاد اجتماعی و روحانی و جنبه های روان شناختی سبک زندگی تأکید نمایند.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمند سازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی بود.
روش: از جامعه آماری دانش آموزان پسر 13 تا 15 ساله با اختلال ریاضی که در سال تحصیلی 91-1390 در مراکز اختلال یادگیری شهرستان های تهران مشغول به تحصیل بودند، 40 نفر به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب و در یکی از 2 گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 20 نفر) جایگزین شدند. گروه آزمایش در 9 جلسه 50 دقیقه ای (هفته ای یک جلسه) در زمینه مهارت های زندگی آموزش دریافت کرد؛ ولی گروه کنترل در این جلسات شرکت نکردند. تمامی آزمودنی ها پیش و پس از مداخله آموزشی، پرسشنامه خودتوانمندسازی اجتماعی را تکمیل کردند. داده های حاصل از پیش آزمون و پس آزمون با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد که آموزش مهارت های زندگی اثر معناداری بر خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان با اختلال ریاضی دارد. همچنین نتایج، بیانگر اثر مثبت و معنادار آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های شناختی، رفتاری، کفایت هیجانی و آمایه انگیزشی در دانش آموزان با اختلال ریاضی بود.
نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی می تواند خودتوانمندسازی اجتماعی دانش آموزان پسر با اختلال ریاضی را بهبود بخشد.
راه اندازی اولین مرکز سلامت روان جامعه نگر در ایران: تجربه ی مراقبت مشارکتی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
از حدود 40 سال پیش، راهبردهای ارایهی خدمات سلامت روان در جهان دچار تحول چشمگیری شده است. چنان که آن را انقلاب دیگر در سلامت روان میدانند و آن جنبش سلامت روان جامعهنگر بوده است. در کشور ما نیز مراکز سلامت روان جامعه نگر (CMHC) با هدف ایجاد تحول در سلامت روان شهری طراحی شدند. اولین مرکز سلامت روان جامعهنگر در منطقهی 16 تهران در سال 1389 راهاندازی شد. در این مقاله، مراحل راهاندازی اولین مرکز سلامت روان جامعهنگر شرح داده میشود.
مختصات سبک زندگی مطلوب در نظام مردم سالاری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی اسلامی از آن رو که متصف به قید اسلامی و در جوهره اسلامی است تمامی شئون حیات این جهانی انسان را در برمیگیرد و بخش مهمی از آن موضوع تعامل مردم با نظام سیاسی و در نظام فعلی جمهوری اسلامی یعنی همان مردم سالاری دینی است. در خصوص مختصات تجویزی در سبک زندگی اسلامی در ابتدا بحث بنیادین وجوب نظام سازی اسلامی بر پایه (عدالت محوری،مسولیت پذیری و ساده زیستی) مطرح میباشد. در چارچوب نظام مردم سالاری اسلامی تحقق سبک زندگی اسلامی مستلزم عینیت یابی وظایف حاکمان و کارگزاران سیاسی در برابر مردم یعنی (مدارا و کنشگری صادقانه، امیدبخشی، تحیرزدایی و گزینش صالحان برای مسئولیت ها) است و در طرف مقابل وظایف مردم در برابر نظام مردم سالاری اسلامی (وفاداری به نظام اسلامی، مشارکت سیاسی و امربه معروف و نهی از منکر کارگزاران و همکاری اطلاعاتی) میباشد. این پ ژوهش ضمن واکاوی تجویزات و فرامین اسلامی مستخرج از سیره معصومین در چارچوب سبک زندگی اسلامی کلاسیک به قانون اساسی و مردم سالاری دینی کنونی در ایران نیز به عنوان تلاشی برای تحقق این مهم توجه دارد.
پیش بینی اعتیادپذیری دانشجویان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی، اهمالکاری تحصیلی و متغیرهای بین فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر پیش بینی اعتیادپذیری دانشجویان براساس متغیرهای جمعیت شناختی، اهمالکاری تحصیلی، و متغیرهای بین فردی بود. همچنین، در این پژوهش میزان اعتیادپذیری دانشجویان مورد بررسی قرار گرفت. روش: نمونه ی این پژوهش شامل 500 نفر (260 زن و240 مرد) بودکه با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی از بین دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدآبادان انتخاب شدند. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه های مشخصات فردی، آزمون تشخیص افراد در معرض اعتیاد و اهمالکاری تحصیلی آیتکن مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: باتوجه به نتایج 6/23 درصد از کل دانشجویان مورد بررسی در معرض اعتیاد قرار دارند. مردان بیشتر از زنان اعتیادپذیری نشان دادند. بین اعتیادپذیری و سن ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین، متغیرهای وضعیت اقتصادی، سن و رشته تحصیلی و اهمالکاری تحصیلی در مجموع 13درصد از واریانس اعتیادپذیری و از بین متغیرهای بین فردی متغیرهای دوستان مصرف کننده و خانواده از هم گسیخته 2/13درصد از واریانس اعتیادپذیری دانشجویان را تبیین کردند. نتیجه گیری: این پژوهش دارای تلویحات کاربردی در پیشگیری از اعتیاد است.
اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه ""اثربخشی آموزش مهارت های ارتباطی بر بهبود کیفیت زندگی زنان متأهل"" طراحی و اجرا شد. طرح این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه می باشد. نمونه شامل 30 نفر از زنان مراجعه کننده به مرکز مشاوره مهر قم بودند که به عنوان نمونه در دسترس انتخاب شدند و 15 نفر در گروه آزمایش و 15 نفر در گروه گواه قرار گرفتند. پرسشنامه کیفیت زندگی Whoqol-brief را در دو نوبت به عنوان پیش آزمون و پس آزمون تکمیل نمودند. آموزش مهارت های ارتباطی طی 8 جلسه 2 ساعته به مدت 2 ماه بر روی گروه آزمایش انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دهنده ی افزایش میانگین نمرات کیفیت زندگی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه می باشد. بررسی میانگین نمرات مؤلفه های کیفیت زندگی به طور جداگانه در دو گروه آزمایش و گواه بیانگر آن است آموزش مهارت های ارتباطی بر مؤلفه های سلامت روانی و محیط تفاوت معنی داری را نشان می دهند. در حالی که در میانگین مؤلفه های سلامت جسمانی و روابط اجتماعی تفاوت معنی داری مشاهده نشد.