فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۶٬۰۶۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف مقایسه اثرات آموزش راهبرد شناختی و فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان بیمه مرکزی ایران انجام گرفت. فرضیه های تحقیق عبارتست از آموزش راهبردهای شناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثر بخش است و آموزش راهبردهای فراشناختی در استفاده بهینه از فناوری اطلاعات و ارتباطات اثربخش است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان زن و مرد بیمه مرکزی ایران بود. نمونه این پژوهش شامل 60 نفر بود که از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده در سه گروه شناختی، فراشناختی وکنترل قرار گرفتند. در این پژوهش از طرح شبه آزمایشی پیش آزمون– پس آزمون چند گروهی استفاده شد. ابزارهای مورد استفاده در این تحقیق را یک آزمون محقق ساخته از مهارت های هفت گانه ICDL تشکیل داده بود. ابتدا ازهر سه گروه پیش آزمون گرفته شد، بعد از آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی به گروه های شناختی و فراشناختی، مجدداً از هر سه گروه پس آزمون به عمل آمد. تجزیه و تحلیل آماری از طریق تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. نتایج یافته های پژوهش با توجه به اهداف و فرضیه ها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر است، آموزش راهبردهای فراشناختی بر میزان استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در بین کارکنان مؤثر نیست.
رابطه فرهنگ سازمانی و بهبود کیفیت مدارس متوسطه شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، پژوهشگر در صدد بررسی رابطه بین دو متغیر فرهنگ سازمانی و بهبود کیفیت مدارس متوسطه می باشد. روش پژوهش، توصیفی ـ همبستگی است. جامعه آماری آن کلیه مدیران و معلمان دبیرستانهای پسرانه و دخترانه نواحی پنجگانه و منطقه جی شهرستان اصفهان در سال تحصیلی 86 ـ 85 بود که تعداد آنها برابر با 7069 نفر است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم، 294 مدیر و معلم (76 مدیر و 218 معلم) به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری پرسشنامه فرهنگ سازمانی می باشد. سه مؤلفه کار گروهی، توجه به نیازهای ارباب رجوع (مشتری گرامی) و فراهم ساختن زمینه یادگیری سازمانی به عنوان مؤلفه های بهبود کیفیت و مؤلفه های تواناسازی و تفویض اختیار به کارکنان، توسعه قابلیت های دبیران و کارکنان، توجه به ارزشهای محوری، جلب توافق دبیران و کارکنان، ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین کارکنان، فراهم کردن زمینه تغییر در مدرسه، رهبری اثربخش، توجه به اهداف درازمدت و کوتاه مدت و توجه به چشم انداز بلندمدت در مدرسه به عنوان مؤلفه های فرهنگ سازمانی در نظر گرفته شده اند. پرسشنامه با توجه به استاندارد بودن، دارای روایی بوده و پایایی آن براساس ضریب آلفای کرونباخ 96/0 برآورد گردیده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روشهای آماری در سطح آمار توصیفی شامل جدول توزیع فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار، نمودارها و در سطح آمار استنباطی از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره، آزمون t مستقل، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون توکی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و بهبود کیفیت مدارس متوسطه شهر اصفهان و همچنین بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی یعنی تواناسازی و تفویض اختیار به کارکنان (679/0= r)، توسعه قابلیت های دبیران و کارکنان (68/0= r)، توجه به ارزشهای محوری (556/0= r)، جلب توافق دبیران و کارکنان (596/0= r)، ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین کارکنان (644/0= r)، فراهم کردن زمینه تغییر در مدرسه (679/0= r)، رهبری اثربخش (751/0= r)، توجه به اهداف درازمدت و کوتاه مدت (669/0= r) و توجه به چشم انداز بلند در مدرسه (649/0= r) با بهبود کیفیت، همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
رابطه بین متغیرهای جمعیت شناختی و سلامت روانی معلولان جسمی شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
"هدف این پژوهش تعیین سهم هر یک از عوامل وضعیت اشتغال، وضعیت تاهل، سطح تحصیلات، شدت معلولیت و جنس در پیشبینی سلامت روانی معلولان جسمی شهر اصفهان بود. نمونه پژوهش 100 نفر از اعضای جامعه معلولان شهر اصفهان بود که بهطور تصادفی انتخاب شدند. برای اندازهگیری سلامت روانی آزمودنیها از فرم 28 سؤالی پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) استفاده شد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که وضعیت اشتغال میزان سلامت روانی معلولان جسمی را بهطور معناداری پیشبینی میکند (006/0 = P) و افزودن متغیر وضعیت تاهل به متغیر وضعیت اشتغال قدرت پیشبینی سلامت روانی آنها را بهطور معناداری افزایش میدهد (003/0 = P)؛ اما اضافه کردن هر یک از متغیرهای سطح تحصیلات، شدت معلولیت و جنس به متغیرهای وضعیت اشتغال و وضعیت تاهل نمیتواند قدرت پیشبینی سلامت روانی معلولان جسمی را بهطور معناداری افزایش دهد.
"
ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی ارتباط کارآفرینی و تعهد سازمانی با تحلیل رفتگی شغلی هدف اساسی این مطالعه بود. روش: بر مبنای مفروضات پژوهشات همبستگی با اجرای سه مقیاس اندازه گیری کارآفرینی ( محقق ساخته)، تعهد سازمانی آلن و مایر و تحلیل رفتگی شغلی مسلش بر روی نمونه منتخب(146N=) از جامعه کارکنان غیر عضو هیأت علمی رسمی و قراردادی بخش های اداری- خدماتی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن در سال 1389 با روش تصادفی ساده اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج:.نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که به طور کلی بین کارآفرینی و تعهد سازمانی و تحلیل رفتگی شغلی همبستگی معنادار وجود دارد
نگرش معلمان نسبت به کاربرد تکنولوژی آموزشی در تدریس و رابطه آن با رضایت شغلی در مدارس هوشمند(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر بررسی نگرش معلمان نسبت به کاربرد تکنولوژی آموزشی در تدریس و رابطه آن با رضایت شغلی در مدارس هوشمند بود. روش تحقیق پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری را کلیه معلمان مدارس هوشمند شهر اراک تشکیل می دهد (650=N)، که از این تعداد، 242 معلم به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسش نامه استاندارد نگرش نسبت به کاربرد تکنولوژی در آموزش یاووز و رضایت شغلی ارشادی استفاده شد. روایی هر دو پرسش نامه بر اساس نظر متخصصان تأیید و پایایی آنها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب 0/826 و 0/816 به دست آمد. داده های به دست آمده، با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استاندارد تحلیل شد. نتایج نشان داد که به غیر از بعد عدم تأثیرگذاری تکنولوژی در آموزش، ابعاد چهارگانه کاربرد تکنولوژی در آموزش ضمن داشتن رابطه معنادار با رضایت شغلی معلمان، 0/54 از پراکندگی این متغیر را تبیین می کنند. در بررسی سهم تبیینی انفرادی ابعاد، سهم کاربرد تکنولوژی در آموزش، تصورات در مورد کاربرد تکنولوژی در آموزش، پیش بایست های کاربرد تکنولوژی در آموزش و اثربخشی تجهیزات تکنولوژی در آموزش معنادار محاسبه شد. یافته های این پژوهش ضمن تأکید بر اهمیت رضایت شغلی معلمان در مدارس هوشمند، نقش تعیین کننده کاربرد تکنولوژی آموزشی در تدریس را خاطر نشان می کند.
بررسی رابطه خشم، خود کارآمدی، مهارت های مقابله ای و میل به مصرف مواد در گروهی از درمانجویان وابسته به مواد مخدر افیونی
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش بررسی رابطه بین خشم، خودکارآمدی، سبک های مقابله ای و میل به مصرف مواد در گروهی از درمانجویان وابسته به مواد مخدر است.
روش: در قالب یک طرح توصیفی از نوع همبستگی، 180 نفر از مردان مراجعه کننده به کلینیک آفتاب شهر تهران که براساس معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری نسخه تجدید نظر شده، مبتلا به اختلال وابستگی به مواد مخدر تشخیص داده شده و دوره سم زدایی آن ها پایان یافته بود به شیوه تصادفی منظم انتخاب شدند. درمانجویان بوسیله آزمون های خودکارآمدی، سبک های مقابله ای، فرم دوم پرسشنامه خشم حالت-صفت و مقیاس ایرانی آمادگی اعتیاد، مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد بین بروز خشم و سبک مقابله هیجانی با میل مصرف مواد همبستگی مثبت معنا داری وجود دارد. همچنین بین خود کارآمدی ومیل به مصرف مواد همبستگی منفی مشاهده شد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد خود کارآمدی، خشم، وسبک مقابله هیجانی به ترتیب بیشترین اثر تبیینی را بر نمرات میل به مصرف مواد دارند.
نتیجه گیری: به نظر می رسد متغییرهای خود کارآمدی، خشم وسبک مقابله ای هیجانی جزو مهمترین عوامل موثر بر گرایش به مصرف مواد مخدر افیونی باشند، که در پژوهش ها و برنامه های درمانی بایستی مورد توجه خاص قرار بگیرند.
رابطه هویت مذهبی، نگرش مذهبی و سرسختی روان شناختی با سلامت روان در معتکفان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
به منظور بررسی رابطه «هویت دینی»، «نگرش مذهبی» و «سرسختی روان شناختی» با «سلامت روان» معتکفان شهر رشت، تعداد 96 نفر از معتکفان مرد، در مسجد قدس و زن در مسجد امام رضا(ع) در شهر رشت به شیوه تصادفی ساده برای تحقیق انتخاب شدند، معتکفان، پرسشنامه های هویت دینی، نگرش مذهبی، سرسختی روان شناختی و سلامت روانی را به همراه پرسشنامه جمعیت شناختی تکمیل کردند. داده های استخراج شده با آزمون t یک گروهی و دو گروهی، ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که آزمودنی های تحقیق از لحاظ هویت دینی، نگرش مذهبی، سرسختی روان شناختی و سلامت روانی از وضعیتی مناسب تر از جمعیت عادی برخوردارند و در حد مطلوب قرار دارند. بین مؤلفه های هویت دینی، نگرش مذهبی و سرسختی روان شناختی با سلامت روان رابطه معنا دار وجود دارد. از بین متغیرهای تحقیق، متغیر هویت دینی توانسته است سلامت روانی آزمودنی های مورد مطالعه را پیش بینی کند. پژوهش حاضر همگام با تحقیقات زیادی که با محوریت دین انجام گرفته نشان می دهد که معتکفان از لحاظ ویژگی های مورد مطالعه در وضعیت مطلوب هستند؛ بنابراین حمایت و برنامه ریزی بیشتر برای اعتکاف جوانان پیشنهاد می شود.
بررسی صلاحیت های حرفه ای معلمان مرد دوره متوسطه شاخه علوم انسانی بر مبنای رویکرد سازنده گرایی (مورد مطالعه: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این تحقیق بررسی صلاحیت های حرفه ای و عملکرد معلمان مرد دوره متوسطه در شاخهی علوم انسانی بود. شیوه تحقیق، توصیفی است، که با ترکیبی از روش های کمّی و کیفی، انجام شده است. جامعه آماری، متشکل از معلمان مرد دوره متوسطه در شاخه علوم انسانی استان مازندران بود. شیوه نمونه گیری در بخش کمّی تحقیق، خوشه ای چند مرحله ای بود و تعداد 340 نفر به عنوان شرکت کنندگان در تحقیق انتخاب شدند. برای نمونهگیری در بخش کیفی، از نمونه گیری هدفمند از نوع موارد عادی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بودند از: پرسشنامه محقق ساخته، مصاحبه نیمه ساختار یافته و مشاهده. پایایی پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، 82/0 برآورد گردید. برای سنجش روایی پرسشنامه از نظرات متخصصان و استادان صاحب نظر استفاده شد. برای تعیین اعتبار مصاحبه، پس از طراحی سوالات باز، ابتدا مطالعهای مقدماتی برروی آنها صورت گرفت و با چند نفر از معلمان مصاحبه انجام و ضبط گردید، سپس تغییرات لازم در سؤال های مصاحبه به عمل آمد. برای اعتبار مشاهده، کلاس معلمان در چند جلسه (2 تا 4 جلسه) به صورت متناوب مورد بررسی قرار گرفت. از آزمون تی در بخش داده های کمّی، و از روش استقرایی برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها، در بخش کمّی، نشان داد که معلمان از صلاحیت های حرفهای مبتنی بر رویکرد سازندهگرایی برخوردارند، هرچند، نتایج در بخش کیفی (مصاحبه و مشاهده) نشان داد که اساس عملکرد معلمان بر رویکرد سازندهگرایی قرار ندارد.
مقایسه خودپنداره دانشجویان ایرانی و افغانی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه خودپنداره دانشجویان ایرانی و افغانی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاههای تهران می باشد. گروه نمونه پژوهش از 120 دانشجوی دختر و پسر،60 نفر ایرانی و 60 نفر افغانی به روش تصادفی انتخاب شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بوده است. ابزار مورد استفاده در پژوهش مقیاس خودپنداره راجرز در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از آزمون تحلیل واریانس نشان می دهد که بین خود پنداره دانشجویان ایرانی و افغانی تفاوت معناداری وجود دارد. اما عامل جنسیت به طور معناداری بر خود پنداره تاثیر گذار نبوده است.
تفاوتهای جنس، سن و وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی در باورهای مذهبی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"
پژوهش حاضر به منظور بررسی رابطه بین جنس، سن و وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی با باورهای مذهبی کودکان انجام شد. بدین منظور مصاحبهها و نقاشیهای 122 کودک 6 تا 11 ساله که با استفاده از روش نمونهبرداری طبقهای انتخاب شدند، دربارة باورها و مفاهیم مذهبی بررسی شدند. نتایج نشان دادند که کودکان در ترسیم خداوند از نور بیش از سایر نمادها استفاده کردند. در تداعی آزاد نیز صفت نیکخواهی پروردگار بیش از سایر صفتها مطرح شد. دختران خداوند را بیشتر به صورت نمادها و پسران بیشتر انسانگونه ترسیم کردند. در توصیف کارهای خداوند کودکان 6 تا 7 ساله بیشتر جنبههای مثبت و خنثی، کودکان 10 تا 11 ساله بیشتر جبنههای منفی و کودکان 9 تا 10 سال بیشتر بر جنبه قدرت مطلق خداوند اشاره کردند. کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی پایین بیشتر به هنگام نیاز و در زمانهای خاص دعا میکردند در حالی که کودکان با وضعیت اقتصادی ـ اجتماعی بالا دعاکردن در مکانهای خاص و به صورت دائم را ترجیح میدادند. با توجه به نتایج پژوهش، استلزامهای آموزش مذهبی و مفاهیم مرتبط با آن مورد بحث قرار گرفتند.
"
بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی در پژوهش های تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی و نقد روش تحلیل مفهومی با رویکرد به پوزیتیویسم منطقی به عنوان یکی از روشهای پژوهش در تعلیم و تربیت به منظور شناسایی نقاط قوت و ضعف این روش در انجام پژوهش های تربیتی است. پژوهش از نوع کیفی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با رویکردی انتقادی انجام شده است. در مراحل پژوهش ابتدا جایگاه روش تحلیل مفهومی وکاربرد آن در تعلیم و تربیت بررسی گردید. سپس روش تحلیل مفهومی به مثابه یک روش پژوهش بررسی و اعتبار آن در رویکردش به پوزیتیویسم منطقی تعیین گردید. در آخر نقد هایی به شیوه نقد درونی به این روش به عمل آمد. نتایج نشانگر آن است که روش تحلیل مفهومی با داشتن نقش مقدمه ای در حل مسائل تعلیم و تربیت از طریق عینیت بخشی به برخی از مفاهیم و رفع پاره ای از ابهامات در مفاهیم، واژه ها و اصطلاحات به کار رفته در تعلیم و تربیت تا حدی کارساز است. با این حال نقد های به عمل آمده نشان می دهد که این روش در رویکرد به پوزیتیویسم منطقی، در حل همه مسائل تعلیم و تربیت کارایی چندانی ندارد. پیشنهاد پژوهشگر بر استفاده تلفیقی این روش با روش های پژوهش دیگر و اتخاذ رویکرد «پژوهش آمیخته» (ترکیبی) است.
پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام است. در این بررسی، از روش تحلیل محتوا و فهم روان شناختی متون اسلامی استفاده شده است. رویکرد نخست روان شناسی به رضامندی، بر پایة لذت و پرهیز از درد بوده است. سپس با آشکار شدن نقاط ضعف آن، رویکرد مبتنی بر سعادت، شناخت و فضایل درونی، جای گزین آن شد. یافتة این بررسی نشان می دهد که پایة نظری رضامندی از دیدگاه اسلام، «خیرباوری» است. این، از سویی مبتنی بر این واقعیت خداشناختی است که همة امور به «تقدیر» خداوند رقم می خورد و همة تقدیرهای او «خیر» است؛ و از سوی دیگر، مبتنی بر این رفتار انسانی است که اگر انسان به آن واقعیت خداشناختی باور پیدا کند، به رضامندی دست خواهد یافت. نتیجه اینکه برای رسیدن به رضامندی، باید باور به خیر بودن تقدیر را به وجود آورد.
تاثیر آموزش مهارت مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت رابطه زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر مثبت اندیشی بر بهزیستی روانشناختی و کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان جامعه آماری زنان نابارور، 20 زن نابارور(10 نفر گروه آزمایش، 10 نفر کنترل) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف(ryff) و مقیاس کیفیت رابطه زناشویی ادراک شده فلیچر(PRQC) استفاده شد. برای تحلیل داده های این پژوهش از آزمون تحلیل کواریانس چند متغیری (ANCOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مثبت اندیشی بر مولفه های بهزیستی روان شناختی و مولفه های کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور تاثیر دارد(05/0>P). با توجه به تاثیر آموزش مثبت اندیشی بر بهزیستی روان شناختی و کیفیت رابطه زناشویی زنان نابارور می توان گفت که ظرفیت این افراد در تفکر مثبت بر سلامت روان شناختی، جسمانی و بین فردی آنان تاثیر می گذارد. بنابراین باید آموزش های ویژه به این زوجین و اقدامات پیشگیرانه ی آن توجه شود.
نقش هنر در آموزش مفهومی جدید از صلح - رویکرد پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون شیوه هایی متفاوت برای آموزش صلح به کار برده شده اند، اما در این زمینه از هنر کم تر استفاده شده است. در راستای انجام این پژوهش، تعدادی اثر هنری به دست پژوهشگر خلق شدند و در چند نمایشگاه به نمایش درآمدند. بر این اساس، در سفرِ این پژوهش از مسیر تجربه ای هنری گذر کردیم تا با شناخت آن به وسیله ی تجربه های بازدیدکنندگان نمایشگاه به نقش هنر در زمینه ی آموزش صلح دست پیدا کنیم. روش پژوهش، پدیدارشناختی بود. داده های پژوهش از راه گردآوری تجربه های 75 بازدیدکننده از مشاهده ی 82 اثر در نمایشگاه-کارگاه به وسیله ی مصاحبه ی ژرف به دست آمدند. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. ابتدا از تحلیل داده ها 73 مضمون پایه استخراج شدند. این مضمون ها در قالب 6 مضمون سازمان یافته (شگفتی، درک چندگانگی و چالش، پویایی، هارمونی، آفرینش و بی نهایت) قرارگرفتند و در پایان، مضمون فراگیر بی کرانگی را تشکیل دادند. بر اساس این روش بازدیدکنندگان از مشاهده ی آثار برداشت هایی از قبیل حیرت و ابهام در میان تضادها و تقابل ها، آفریدن، رهایی و آرامش داشتند که آن ها را می توان در درون بشر، هم نوعان، درون جامعه، طبیعت و هستی برای دستیابی به هدفی والا مشاهده کرد. توصیف مشارکت کنندگان از این پدیده ی هنری، جلوه ای از زندگی را می نمایاند. مسیر زندگی هم مانند رویدادهای هنری، مجموعه ای از لحظه هایی منحصربه فرد است، لحظه هایی که گاه شامل مفهوم، حس و تجربه ای متضاد با لحظه ی دیگرِ همان زندگی هستند. پی آمد تحلیل این بود که هنر می تواند در یافتن مفهوم زندگی به بشر کمک کند. مشارکت کنندگان توانستند بین دنیای درون نقاش (که در تابلوها جلوه گر می دیدند) و درون خودشان، پیوندی را درک کنند و با این پیوند، مفهوم زندگی را کشف کنند. آنان به تعریفی از زندگی رسیدند که به آرامش یافتن کمک می کند. بنابراین، برای آموزش مفهوم صلح می توان از هنر بهره برد، زیرا همان طور که هنر احساس خوشایندی از راه نمایان کردن زیبایی ها به انسان می دهد، برای در صلح بودن نیز انسان نیازمند هنرمندانه زندگی کردن که همان درک کردن بی کرانگی ذات وجود انسان است، می باشد. بنابراین، زندگی نیز می تواند هنری باشد که تمامی مضمون های بیان شده را برای رسیدن به صلح بی کران در خود داشته باشد. در این آموزش صلح محور کودکان این مفهوم ها را تجربه و درک می کنند و به بیانی، آن ها را زندگی خواهند کرد.
رابطه بین نگرش به عوامل انسانی مؤثر در بهره وری و سبک رهبری سرپرستان با تعهد سازمانی در کارکنان کارخانجات مخابراتی ایران
حوزه های تخصصی:
"این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین نگرش به عوامل انسانی مؤثر در بهرهوری و سبک رهبری با تعهد سازمانی در کارکنان کارخانجات مخابراتی ایران در مهرماه 1386 صورت گرفته است.
هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نگرش به عوامل انسانی مؤثر در بهرهوری و سبک رهبری سرپرستان با تعهد سازمانی در کارکنان بوده است. بدین منظور 50 نفر از سرپرستان و 260 نفر از کارکنان تحت نظارت آنان از طریق نمونهگیری تصادفی طبقهای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به ابزارهای پژوهش شامل نگرشسنج عوامل و موانع انسانی بهرهوری، پرسشنامههای تعیین سبک رهبری، توصیف رفتار رهبری و تعهد سازمانی پاسخ دادند. پس از جمعآوری دادهها از روشهای آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی ساده برای تحلیل دادهها استفاده شد. براساس نتایج این پژوهش بین نگرش سرپرستان به عوامل انسانی مؤثر در بهرهوری و تعهد سازمانی زیردستان (05/0 P<) و بین سبک رهبری سرپرستان و تعهد سازمانی زیردستان (05/0 P<) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین ممکن است نگرش سرپرستان سبک رهبری آنان را پیشبینی کند. ولی بین نگرش سرپرستان و توصیف رفتار رهبری توسط زیردستان رابطه معناداری مشاهده نشد.
"
پرسشگری راهبرد هویت پایدار دینی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با عنوان پرسشگری راهبرد هویت پایدار دینی در قرآن کریم به روش توصیفی – تحلیلی – استنباطی به بررسی پرسشگری، چگونگی و اهمیت آن در ایجاد هویت پایدار در قرآن کریم پرداخ ته و نش ان داده است که هویت پایدار دینی به معنای دستیابی به تعریف منسجم دینی از خود و انتخاب آگاهانه و آزادانه ارزشها، باورها و هدفهای زندگی است . به این مع نا که فرد بیابد کیست؟ چه چیزهایی برای او ارزش به حساب می آیند و چه راههایی را برگزیده است که در زندگی پیگیری نماید . ایجاد کیفیتی از دینداری در انسان که معرف آگاهی، تعلق خاطر، غلیان احساسات و
دلبستگیهای عاطفی، پایبندی، تقید و تعهد نسبت به مجموعه ای از اعتقادات و اعمال دینی باشد، مستلزم پرورش روحیه جستجوگری و پرسشگر دینی است . به گونه ای که فرد قادر به کشف و طرح مس ئله، فرضی هسازی، گردآوری اطلاعات، توانایی تجزیه و تحلیل یافته ها و نتیجه گیری شده و متناظر با آن به مجموعه ای روشن و نظم یافته و پایدار از ارزشها و هدفها دست یافته و به آن ارزشها و هدفها و باورهایی که خود انتخاب کرده و به آن رسیده است متعهد شده و گذر نسبتا موفقی از "" است "" را به "" باید"" رقم زند و از این طریق زندگی خود را ساماندهی و هدایت کند و دچار توقف،
اغتشاش یا تعلیق در هویت دینی خویش نشود . برای این منظور "" چیستی هویت پایدار دینی"" ، "" پرسشگری و هویت دینی "" ، "" چرایی و چگونگی پرسشگری "" ، "" انواع پرسش "" و جایگاه پرسشگری در نظام تعلیم و تربیت مورد بررسی قرار گرفته است.
مطالعه اثر اضطراب صفت و موقعیت پر فشار بر کارآمدی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
چکیده هدف : هدف این مطالعه استفاده از یک مدل روان شناختی برای توضیح و تبیین اثر تفاوتهای فردی در اضطراب صفت و موقعیت پرفشار، بر کارآمدی پردازش و عملکرد حافظه فعال بود. همچنین این مطالعه در صدد آزمون نظریه کارآمدی پردازش آیزنک و کالو می باشد. این نظریه پیشنهاد می کند که اضطراب اثر منفی بیشتری بر کارآمدی پردازش نسبت به اثربخشی عملکرد دارد. روش : 283 نفر از دانشجویان دختر سال اول دانشگاه،بخش صفت سیاهه اضطراب حالت – صفت اسپیلبرگر را تکمیل نمودند. پس از نمره گذاری 48 آزمودنی از 25 درصد بالای توزیع به عنوان افراد با اضطراب صفت بالا و 48 آزمودنی از 25 درصد پایین توزیع بعنوان افراد با اضطراب صفت پایین انتخاب شدند. آنها سپس بطور تصادفی بر پایه سطح اضطراب ( بالا – پایین ) و قرار گرفتن در معرض تهدید / عدم تهدید در 4 گروه قرار گرفتند. اندازه گیری پاسخهای درست بعنوان شاخصی از نتیجه عملکرد یا اثربخشی و زمان صرف شده برای کامل کردن تکلیف و میزان تلاش ذهنی بعنوان اندازه گیری از کارآمدی پردازش محاسبه شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. یافته ها : نتایج حاکی از اثر اضطراب صفت ( بالا در مقابل پایین ) بر میزان تلاش ذهنی بود. همچنین اثر تعاملی معنی دار اضطراب صفت و شرایط آزمایش بر میزان زمان و پاسخهای صحیح مشاهده شد. نتیجه گیری: نتایج پیشنهاد می کند که گروه اضطراب بالا تلاش خود را به منظور نگه داشتن سطح عملکرد در مقایسه با گروه اضطراب صفت پایین افزایش داد. زمانیکه شرایط فشارزا بود گروه اضطراب بالا عملکرد پایین تری داشت.
"
بررسی رابطه بین انتظار گرایی (ارزشمندی زمان) و میزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی در بیماران دیابتی نوع دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگرش بیماران مزمن از عوامل مهم میزان پایبندی آنان به رژیم های درمانی می باشد.به همین خاطر پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین انتظارگرایی(ارزش مندی زمان حال، آینده و طرح ریزی برای آینده) و میزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی در بین بیماران دیابتی نوع دوم انجام شده است. پژوهش از نوع توصیفی – تحلیلی است که با نمونه گیری در دسترس، ابعاد انتظارگرایی ومیزان پایبندی به رفتارهای خودمراقبتی، در بین 214 بیمار دیابتی نوع دوم (55- 30) ساله مراجعه کننده به مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم اصفهان از میان جامعه آماری به کمک پرسشنامه افق زمانی ویلد و پرسشنامه رفتارهای خود مراقبتی مربوط به بیماران دیابتی نوع دوم بررسی شد. داده های گردآوری شده به کمک ضریب همبستگی، تحلیل واریانس و رگرسیون چند متغیری تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد که ارزشمندی بالاتر ادراک شده از آینده و طرح ریزی برای آینده نزد این بیماران، پیش بینی کننده قوی تری برای میزان پایبندی به رفتارهای خود مراقبتی در بیماران دیابتی نوع دوم است (67/0=r و 60/0= r و 001/0p≤) و همچنین همبستگی منفی و معناداری بین ارزش ادراک شده از حال و میزان پایبندی به رفتارهای خود مراقبتی وجود دارد (43/0-=r و 001/0p≤). نتایج تحلیل واریانس برای مقایسه ی زوجی گروه ها در نمرات خود مراقبتی و متغیرهای جمعیت شناختی تعیین کرد هیچ رابطه ی معناداری بین سطوح تحصیلات، مدت زمان ابتلا به دیابت در هر سطحی با رفتارهای خود مراقبتی وجود ندارد. وتنها ضریب همبستگی بین سن و رفتارهای خودمراقبتی معنادار است. با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که میزان ارزشمندی ادراک شده از آینده و حال، می تواند بر میزان پایبندی بیماران دیابتی نوع دوم به رفتارهای خود مراقبتی تأثیر بگذارد.