فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱٬۲۷۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
هدف: در پژوهش حاضر، نقش خودکارآمدی حافظه در عملکرد حافظه رویدادی و معنایی دانشجویان دختر و پسر بررسی شده است. بدین منظور، از بین شش گروه روان شناسی، تکنولوژی آموزشی، برنامه ریزی درسی و آموزشی، راهنمایی و مشاوره، بنیادهای آموزش و پرورش، و گروه مدیریت آموزشی، نمونه ای شامل 16 دختر و 16 پسر دانشجوی مقطع کارشناسی از دانشکده روان شناسی دانشگاه تربیت معلم به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش از دو آزمون یادآوری کلمات پربسامد و کم بسامد، و تصاویر مشهور و غیرمشهور برای حافظه رویدادی؛ و از دو آزمون مقوله های طبقاتی و سیالی واژگان برای حافظه معنایی استفاده شد. طرح عاملی 2×2 استفاده شد (دو جنس و دو سطح کارآمدی) و نتایج تحلیل واریانس نشان داد که تفاوت حافظه رویدادی در دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، معنادار است. به عبارت دیگر، سطح بالاتر خودکارآمدی حافظه به عملکرد بهتر حافظه رویدادی منجر می شود. در حافظه معنایی دانشجویان دارای سطح خودکارآمدی زیاد و کم حافظه، تفاوت معنادار مشاهده نشد. کنش متقابل عوامل جنسیت و سطح خودکارآمدی حافظه بر عملکرد حافظه رویدادی و معنایی اثر معناداری نداشت.
نقش باورها و آگاهی فراشناختی در استفاده از راهبردهای مهارت خواندن در میان دانشجویان زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در مطالعه حاضر رابطه بین باورهای دانشجویان سطح بالای زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم و آگاهی فراشناختی وروش خواندن آنان مورد بررسی قرار گرفت. مطالعه در دو مرحله انجام شد: در مرحله اول با استفاده از سه پرسشنامه سعی در یافتن ارتباط بین آگاهی فراشناختی و باورهای دانشجویان شده است و در مرحله دوم روش خواندن انها از طریق بلند فکر کردن، سوالهای برگشت به متن و مصاحبه مورد بررسی قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که ارتباط مستقیمی بین متغیرهای باورهای خواندن و باورهای زبانی دانشجویان وجود دارد. نتیجه ی بخش دوم مطالعه نیز نشان داد که آگاهی فراشناختی نقش مهمی در انتخاب روش خواندن ندارد اما میتواند در تسهیل عمل خواندن موثر باشد. بطور کلی نتایج این مطالعه وجود ارتباط بین متغیرهای مورد تحقیق را ثابت میکند. این موضوع می تواند به این معنا باشد که در تدریس خواندن توجه به این متغیرها میتواند راهگشا باشد.
مقایسه یادگیری زبان انگلیسی دانش آموزان دو زبانه با دانش آموزان یک زبانه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
تأثیر ساخت و ارائة نقشة مفهومی و سبک یادگیری بر یادداری، درک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالة حاضر به مقایسة اثربخشی دو شیوة ساخت نقشه های مفهومی توسط فراگیران و ارائة نقشه های از قبل آماده شده بر یادداری، درک و حل مسئله برای در نظرگرفتن سبک یادگیری آزمودنی ها پرداخته است. اثرات کاربندی ها از طریق دو آزمون پیشرفت تحصیلی که دارای شاخص های قابل قبول روایی و پایایی بودند، مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای اندازه گیری سبک یادگیری وابسته به زمینه و نابسته به زمینه، آزمودنی ها از آزمون گروهی اشکال نهفته استفاده شد. پژوهش بر اساس طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون طراحی شده است. شش کلاس به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان 4 گروه آزمایشی و 2 گروه کنترل انتخاب شدند. در دو گروه آزمایشی، نقشه های از قبل آماده شده به آزمودنی ها ارائه شد و اعضای دو گروه آزمایشی دیگر به تهیة نقشه های مفهومی پرداختند. در گروه های کنترل نیز آزمودنی ها به شیوة مرسوم به یادگیری متن های درسی مشابه پرداختند. یافته های پژوهش نشان می دهند که ارائة نقشة مفهومی در شرایطی که سبک یادگیری آزمودنی ها وابسته به زمینه باشد نسبت به ساخت تأثیر بیشتری دارد و ساخت نقشة مفهومی در شرایطی که آزمودنی ها دارای سبک نابسته به زمینه باشند بر ارائة نقشة مفهومی برتری دارد. بدون در نظر گرفتن سبک یادگیری هیچ کدام از این دو روش برتری چشم گیری نسبت به هم نداشتند.
مقایسه برخی تواناییهای کاربرد شناختی کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
هدف: کاربردشناسی زبان عبارت از مطالعه کنشهای گفتاری و جنبه های اجتماعی تعاملات ارتباطی در بافت زبان است. کودکان کمشنوا، به دلیل محروم بودن از حس شنوایی که نقش مهمی در رشد مهارتهای زبانی دارد، در تمام سطوح زبان و از جمله کاربردشناسی با مشکلاتی مواجهند. هدف از این پژوهش، مقایسه برخی تواناییهای کاربردشناختی شامل پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه در کودکان فارسی زبان کمشنوای شدید 4 تا 6 ساله با همسالان شنوا میباشد. روش بررسی: در این پژوهش مقطعی مورد-شاهدی، 21 کودک شنوا به روش تصادفی ساده از مهدکودکهای عادی و 21 کودک کمشنوای شدید به روش نمونه گیری دردسترس از مراکز توانبخشی و کلینیکهای گفتاردرمانی تهران و کرج انتخاب شده و مهارتهای کاربردشناسی آنها با استفاده از تکالیف محققساخته در خصوص پیگیری موضوع، نوبتگیری و اصلاح مکالمه مورد بررسی قرار گرفت. روایی محتوایی تکالیف، توسط یک زبان شناس و دو آسیب شناس گفتار و زبان و پایایی تمامی آنها به روش آزمون- بازآزمون و ضریب همبستگی 70/0 تا 95/0 مورد تأیید قرار گرفت. لازم بهذکر است ابتدا خرده آزمونهای هوش غیرکلامی از آزمودنیها به عمل آمد و در صورتی که نمره هوش آزمودنی در محدوده طبیعی به دست می آمد، تکالیف کاربرد شناختی در اختیار او قرار می گرفت. دادههای حاصل با استفاده از آزمونهای مجذور خی، تی مستقل و مان ویتنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین مدتزمان پیگیری موضوع ، نمرات نوبتگیری(00۱/0>P)، اصلاح مکالمه از نوع پاسخ به درخواست برای رفع ابهام (003/0=P) و اصلاح مکالمه از نوع درخواست برای رفع ابهام (002/0=P) بین دو گروه کمشنوا و شنوا اختلاف معناداری داشت. نتیجهگیری: کودکان کمشنوا در بهکارگیری مهارتهای کاربردشناسی ضعیفتر از کودکان شنوا عمل میکنند.
مهارت تفکر انتقادی دانشجویان فنی- مهندسی و علوم انسانی
حوزه های تخصصی:
اهداف. هدف غایی نظام تعلیم و تربیت، پرورش انسانهایی متفکر و تفکر انتقادی، یکی از شاخصترین انواع تفکر است. هدف این مطالعه بررسی و مقایسه مهارتهای تفکر انتقادی دانشجویان دانشکدههای فنی- مهندسی و علوم انسانی دانشگاه شیراز در سال 1387 بود.
روشها. این پژوهش از نوع توصیفی است و با روش نمونهگیری طبقهای تصادفی روی 200 نفر از اعضای جامعه مورد نظر انجام شد. ابزار این پژوهش آزمون فرم «ب» مهارتهای تفکر انتقادی کالیفرنیا بود. روش تجزیه و تحلیل دادهها شامل دو بخش توصیفی و استنباطی بود و در بخش آمار استنباطی از روش تحلیل واریانس یکطرفه استفاده شد.
یافتهها. میانگین مهارت ارزشیابی در گروه فنی- مهندسی 88/22 و در گروه علوم انسانی 13/20 بهدست آمد. میانگین مهارت تحلیل، در گروه فنی- مهندسی 73/30 و در گروه علوم انسانی 49/24 بود و مهارت استنباط، در گروه فنی- مهندسی 71/25 و در گروه علوم انسانی 39/21 بهدست آمد.
نتیجهگیری. مهارتهای تفکر انتقادی در کل در هر دو گروه مورد مطالعه پایین، اما در دانشجویان فنی- مهندسی از علوم انسانی بیشتر است. علیرغم تفاوتهایی که وجود دارد، بهکارگیری الگوها و روشهای آموزشی متناسب با موضوعات درسی برای پرورش این مهارتها پیشنهاد میشود.
تاثیر محتوای عاطفی بر حافظه آشکار و ناآشکار به تفکیک جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: بررسی اثر جنسیت و محتوای عاطفی بر عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار.
روش: این پژوهش با استفاده از نمونهگیری تصادفی خوشهای در 90 دانشجوی فنی و مهندسی دوره کارشناسی دانشگاه علم و فرهنگ انجام شد. برای تکالیف حافظه ناآشکار، متونی با محتوای مثبت، منفی و خنثی به کار رفت. هنگامی که شرکتکنندگان متون را با صدای بلند و تا حد امکان با سرعت میخواندند (البته نه آنقدر سریع که چیزی نفهمند) مدت خواندن آنها اندازهگیری و در پایان آزمون حافظه ناآشکار، تکالیف آشکار، که شامل سؤالهای چند گزینهای (بازشناسی) و معطوف به متون بود، اجرا میشد.
یافته ها: در هر دو حافظه (آشکار و ناآشکار)، بهترین عملکرد در گروه مردان به تکلیف مثبت مربوط میشد، اما به طور کلی، زنان در حافظه آشکار بهتر از مردان عمل میکردند. یافته دیگر، سرعت خواندن متون بود که گروه زنان در متون خنثی از همه گروهها عملکرد بهتری داشتند.
نتیجه گیری: عملکرد حافظه آشکار و ناآشکار در دو جنس، با توجه به تکلیف، با هم تفاوت داشت؛ بدین صورت که در هر دو حافظه، مردان در تکلیف مثبت و زنان در تکلیف منفی بهترین عملکرد را داشتند.
هوش و تاثیر آن بر یادگیری
حوزه های تخصصی:
مسئله ها حل می شوند
حوزه های تخصصی:
تاثیر مهارت زبانی بر شدت ناروانی در دانش آموزان دوزبانه مبتلا به لکنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی نقش مهارت زبانی در میزان ناروانی دوزبانه های کرد- فارس دچار لکنت می باشد.
روش: در این مطالعه تحلیلی، 31 دانش آموز دو زبانه (کردی-فارسی) دچار لکنت با میانگین سنی 10 سال و نه ماه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. مهارت زبانی و شدت ناروانی دو زبان از لحاظ شاخص های پیچیدگی زبان، غنای واژگانی و معیار ناروانی های شبه لکنت به کمک تحلیل گفتار پیوسته به دست آمد و با هم مقایسه شد.
یافته ها: پیچیدگی زبانی زبان فارسی (شامل میانگین طول گفتار، طول پنج جمله طولانی، تعداد افعال جمله و تعداد بندهای وابسته در جمله) به طور معنادار بیشتر از کردی و غنای واژگانی آن نیز بیشتر از کردی است، اما این تفاوت معنادار نیست. شرکت کنندگان در هر دو زبان لکنت داشتند، اما شدت لکنت آنها در زبان فارسی بیشتر از کردی بود.
نتیجه گیری: در این تحقیق، زبان غالب نمونه، فارسی بود که دلیل آن را باید درآموزش مداوم و فشرده آن به دانش آموزان جست وجو کرد. عدم آموزش زبان مادری به این دانش آموزان در مدرسه، یادگیری آنها را ضعیف و شرایط را برای یادگیری دوزبان نابرابر کرده بود. شدت ناروانی زبان غالب (فارسی) بیشتر بود که دلیل این وضعیت را باید در عوامل اجتماعی- روان شناختی مؤثر بر لکنت (مانند نگرش شرکت کنندگان به زبان و فرهنگ فارسی، و انگیزه آنها برای یادگیری آن) دنبال نمود. ارتباط عاطفی مثبت با زبان مادری هم می تواند یکی از دلایل این وضعیت باشد.
ارتباط گرایی: در رقابت یا همسویی با دیگر نظریه های یادگیری؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چند دهه اخیر شاهد رخدادهای مهمی در زمینه دانش و فناوری بوده است؛ علاوه بر این نقد جهان منظم نیوتونی و ترسیم پدیده های جهان بر اساس پارادایم معرفت شناختی پیچیدگی، در حال پی گیری است. این رخدادها حوزه تعلیم و تربیت را با چالش ها و مطالبات جدیدی روبرو کرده است. در راستای پاسخ به شرایط جدید الگوها و نظریه های گوناگونی توسعه یافته اند. هدف این مقاله بررسی و تحلیل یکی از نظریه های جدید یادگیری تحت عنوان ارتباط گرایی است که در چند سال اخیر مورد اقبال پژوهشگران قرار گرفته است. برای این منظور پژوهشگر با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی به گردآوری شواهد متنی، و تجزیه و تحلیل آنها مبادرت کرده تا به سؤالاتی درباره این نظریه پاسخ دهد: آیا ارتباط گرایی می تواند یک نظریه یادگیری باشد؟ چه نقدهایی بر آن وارد است؟ آیا اساسا یک نظریه نوبنیاد است یا بر داشته های نظریه های قبلی استوار شده است؟ تحلیل مبانی نظری (و معرفت شناختی) این نظریه نشان می دهد که با توجه به برخی معیارها و تطبیق آن با دیگر نظریه های موجود، ارتباط گرایی را می توان به عنوان یک نظریه یادگیری به شمار آورد. اتکای این نظریه به دانش ارتباطی(یا دانش توزیع شده)، آن را در قیاس با رفتارگرایی، شناخت گرایی و سازنده گرایی از مبنای معرفت شناختی جداگانه ای برخوردار کرده است. با این وجود این نظریه، هنوز از پشتوانه های تجربی کافی برخوردار نیست، بنابراین بکارگیری آن به ویژه در حوزه طراحی آموزشی نیاز به پژوهش بیشتر دارد. در مجموع این نظریه می تواند به عنوان همکار جدید نظریه های یادگیری نه جایگزین آنها، رهنمودها و کاربردهای زیادی، به ویژه برای یادگیری الکترونیکی در فضای وب 2.0 به همراه داشته باشد.
بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی (اختلالات شخصیت) و سبک های حل مساله در زندانیان مجرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحقیق، بررسی ارتباط ویژگی های شخصیتی و سبک های مقابله ای مجرمین است. یافتن پاسخ این مساله که آیا ارتباط هایی بین ویژگی شخصیتی و سبک های مقابله ای افراد مجرم وجود دارد و این که در صورت وجود، کدام یک از ویژگی و سبک های مقابله ای را شامل می شود، از عللی است که پژوهش به قصد دستیابی به آن ها صورت گرفت. روش این پژوهش از نوع توصیفی است که در آن، نمونه ای شامل 50 نفر از مجرمین در زندان تبریز انتخاب و با استفاده از پرسشنامه شخصیتی میلون دو (MCMI-II)، پرسشنامه سبک حل مساله کسیدی و لانگ و پرسشنامه محقق ساخته مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون همبستگی نشان داد که در مجرمین، سبک مقابله ای گرایش با ویژگی های اسکیزوئیدو خودآزارگری ارتباط معکوس دارد. سبک اجتناب با ویژگی وابسته، ارتباط مستقیم و با ویژگی خودشیفته، ارتباط معکوس دارد. سبک اعتماد با ویژگی شخصیتی اجتناب، ارتباط معکوس دارد. سبک خلاقیت با هیچ کدام از ویژگی های شخصیتی همبسته نیست. سبک مهارگری با ویژگی شخصیتی وابسته، ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و منفعل پرخاشگر، ارتباط معکوس دارد. سبک درماندگی با دو ویژگی درمانده و اسکیزوئید ارتباط مستقیم و با سه ویژگی ضداجتماعی، پرخاشگری و اجباری ارتباط معکوس دارد.
رابطه بین راهبردهای یادگیری و سبک های اسناد در دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
"مقدمه: این پژوهش، بهمنظور بررسی رابطه بین راهبردهای یادگیری (شناختی و فراشناختی) و سبکهای اسناد (درونی و بیرونی) انجام گرفت.
روش: در این مطالعه که از نوع همبستگی بود، آزمونهای راهبردهای یادگیری کرمی و سبک اسناد سلیگمن در مورد 384 دانشآموز مقطع متوسطه شهرستان شیروان به اجرا درآمد. در تحلیل فرضیهها از برنامههای آماری SPSS 11.5 و آزمون t ، تحلیل واریانس یکطرفه و مجذور کای استفاده شد. متغیرهای مربوط به ابعاد اسناد در دو موقعیت درونی و بیرونی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: میزان استفاده دانشآموزان دختر از راهبردهای یادگیری، هم در حوزه شناخت و هم در حوزه فراشنـاخت، از پسران بیشتر بود. همچنین دانشآموزان دارای سبک اسناد درونی بهطور معنیداری بیشتر از دانشآموزان دارای سبک اسناد بیرونی از راهبردهای فراشناختی یادگیری استفاده کردند.
نتیجهگیری: دختران دانشآموز از راهبردهای یادگیری بیشتر از پسران استفاده میکنند. احتمال میرود که انتسابهای درونی و راهبردهای فراشناخت در افزایش موفقیت و خودکارآمدی تحصیلی، یادگیری عمیقتر و عزتنفس دانشآموزان موثر باشند. "
اثر بخشی آموزش راهبردهای عصبی-کلامی بر خودکارآمدی و حل مسئله دختران دانش آموز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر کمبود و مکمل عنصر روی در رژیم غذایی موش های مادر بر یادگیری، حافظه و عملکرد حرکتی نوزادان آنها با استفاده از ماز آبی موریس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر دو نوع رژیم غذایی عنصر روی در دوران بارداری و شیردهی موش های ماده بر یادگیری، حافظه و عملکرد حرکتی نوزادان آنها بود. کمبود عنصر روی و مکمل عنصر روی در دوران بارداری و شیردهی مادر، ممکن است بر حافظه، یادگیری و عملکرد حرکتی نوزادان آنها تاثیر بگذارد. جامعة آماری تحقیق حاضر، موش های صحرایی ماده (نژاد آلبینو – ویستار) خریداری شده از انستیتو پاستور ایران بودند. بعد از مرحلة جفت گیری، 12 مادر باردار انتخاب و به 3 گروه تقسیم شدند و در هفتة آخر بارداری و کل دوران شیردهی رژیم غذایی مورد نظر را مصرف کردند. گروه اول، گروه کنترل بود که از غذای استاندارد استفاده کرد؛ گروه دوم، گروه دریافت کنندة مکمل روی که به مقدار ppm 10 مکمل روی به آب آنها افزوده شد؛ و گروه سوم، گروه کمبود روی که از غذای فاقد عنصر روی استفاده کردند. پس از اعمال متغیر مستقل، برای هر گروه 12 سر موش نر به عنوان نمونة آماری در نظر گرفته شد که در 56 روزگی تحت آزمون حافظه و یادگیری از طریق ماز آبی موریس قرار گرفتند و در 66 روزگی عملکرد حرکتی آنها به وسیلة دستگاه سنجش فعالیت حرکتی (Open Field) اندازه گیری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک طرفه، آزمون تعقیبی توکی و تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. یافته های تحقیق حاضر نشان داد که کمبود عنصر روی در هفتة آخر بارداری و دوران شیردهی موجب تخریب یادگیری، حافظه و ضعف در عملکرد حرکتی می شود. به علاوه مکمل عنصر روی، سبب بهبود یادگیری و حافظه شد، اما تأثیر معنی داری بر عملکرد حرکتی نوزادان نداشت.
مقایسة تاثیر تماشاگر و موسیقی بر اجرا و یادگیری یک مهارت مجرد (پرتاب آزاد بسکتبال)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، مقایسة تاثیر تماشاگر و موسیقی بر اجرا و یادگیری پرتاب آزاد بسکتبال است. به این منظور 36 دختر سالم غیرورزشکار با میانگین و انحراف استاندارد سن (59/1±8/22 سال)، قد (63/5±1/163 سانتیمتر) و وزن (06/7±5/54 کیلوگرم) به صورت تصادفی به سه گروه تماشاگر (12 نفر)، موسیقی (12 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. برنامة تمرین در مرحلة اکتساب شامل پرتاب آزاد بسکتبال به مدت 6 هفته تمرین، در هر هفته سه جلسه و در هر جلسه 15 کوشش با حضور مؤلفه های انگیزشی در گروه های مجزا برگزار شد. امتیاز آزمون پرتاب آزاد بسکتبال در هر جلسه ثبت و سپس پس آزمون گرفته شد، در نهایت بعد از دو هفته بی تمرینی آزمون یادداری در شرایط یکسان برای تمام گروه ها و پس از 24 ساعت آزمون انتقال در شرایط جدید (متفاوت از شرایط تمرین) به عمل آمد. از شاخص ضربان قلب برای همسانی سطح پایة انگیختگی آزمودنی ها و در حین تمرین به منظور اطمینان از رسیدن به سطح مطلوب انگیختگی استفاده شد. نتایج با استفاده از آزمون آماری آنالیز واریانس یک سویه، آنالیز واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی بن فرنی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که در هر سه گروه یادگیری مهارت در مرحلة اکتساب پیشرفت کرده است و تفاوت معنی داری در امتیاز پرتاب آزاد بسکتبال بین سه گروه در مرحلة اکتساب مشاهده نشد (145/0 = P). اما در آزمون یادداری و انتقال، نتایج به سود گروه موسیقی و تماشاگر بود، به این صورت که در آزمون یادداری گروه موسیقی بیشترین امتیاز را کسب کرد و در آزمون انتقال دو گروه موسیقی و تماشاگر امتیاز بالاتر معناداری از لحاظ آماری نسبت به گروه کنترل به دست آوردند (000/0 = P).