فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۸۳ مورد.
نگرشی دوباره به عقب ماندگی ذهنی
حوزه های تخصصی:
علی رغم بحثهای گوناگونی که در زمینه عقب ماندگی ذهنی صورت گرفته، این پدیده به خوبی شناخته شده است. به همین دلیل، نه جامعه، نه والدین اینگونه افراد و نه حتی تمامی مربیان و دست اندرکاران، رفتار متناسب با این پدیده را می شناسند. در این مقاله سعی شده است که و یژگیهای عقب ماندگی ذهنی و نیازهای افراد مبتلا به این عارضه با زبانی ساده مطرح گردد و شیوه صحیح برخورد با این پدیده نشان داده شود.
تأثیر برنامه های آگاه سازی و تماس اجتماعی بر نگرش دانش آموزان دبیرستانی نسبت به دانش آموزان عقب مانده ذهنی و یکپارچه سازی آموزشی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"پژوهشهاى اخیر نشان داده است که داشتن تجربه رابطه و تعامل اجتماعى با دانشآموزان استثنایى و دسترسى اطلاعات و آگاهى درباره افراد با نیازهاى ویژه، مىتواند بر نگرش دانشآموزان عادى، نسبت به دانشآموزان استثنایى تأثیر مثبت بر جا گذارد.از اینرو، هدف از پژوهش حاضر، بررسى تأثیر برنامههاى آگاهسازى و رابطه اجتماعى بر تغییر نگرش دانشآموزان دختر دبیرستانى نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى و ضرورت یکپارچهسازى آموزشى آنها است.در این تحقیق، هفتاد و پنج دانشآموز دختر پایه اول دبیرستانى، به روش نمونهگیرى خوشهاى تصادفى، از سه دبیرستان، در شهر کرد انتخاب و به صورت تصادفى دو گروه آزمایشى و یک گروه کنترل تقسیم شدند.در مورد گروه آزمایشى اول، ابتدا برنامه آگاهسازى و پس از آن برنامه رابطه اجتماعى اجرا شد. در مورد گروه آزمایشى دوم، فقط برنامه آگاهسازى اجرا گردید و گروه کنترل هیچ برنامه مداخلهاى را دریافت نکرد.سپس براى سنجش نگرش افراد مورد مطالعه، مقیاس نگرش به پژوه(1991)به مرحله اجرا درآمد.دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس یک طرفه، مورد بررسى قرار گرفتند.نتایج بدست آمده نشان داد که تفاوت میانگینهاى نگرش سه گروه مورد مطالعه، نسبت به دانشآموزان عقب مانده ذهنى معنادار بودند.بطورى که بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول با گروه کنترل و بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى دوم با گروه کنترل تفاوتها(001/0< P )معنادار بودند.در مقابل، بین میانگینهاى نگرش گروه آزمایشى اول(شرکتکنندگان در برنامههاى آگاه سازى و رابطه اجتماعى)و نگرش گروه آزمایشى دوم(شرکتکنندگان در برنامه آگاهسازى)تفاوت معنادارى به دست نیامد.در پایان، مقایسه میانگینهاى نگرش دانشآموزان دبیرستانى، نسبت به یکپارچهسازى آموزشى دانشآموزان عقب مانده ذهنى، در سه گروه مورد مطالعه، تفاوت معنادارى را نشان نداد.
"
تأثیر روش مداخله ای تحریک حسی و حرکتی بر میزان هماهنگی حرکتی در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر روش مداخله ای تحریک حسی وحرکتی بر بهبود هماهنگی حرکتی (جهتیابی و تشخیص جوانب حرکتی)، در کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی بود. روش پژوهش از نوع آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این پژوهش شامل تمامی دانشآموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اصفهان در مقطع ابتدایی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تعداد 30 دانشآموز با اختلال هماهنگی حرکتی با استفاده از نسخه فارسی سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی غربال شدند و سپس به روش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جاگماری شدند. ابزار این پژوهش مقیاس رشد حرکتی لینکنن- اوزرتسکی و سیاهه اختلال هماهنگی رشد حرکتی بود. . داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. روش مداخلهای تحریک حسی و حرکتی بر بهبود هماهنگی حرکتی این کودکان مؤثر بود (0001/0p<). نتایج این پژوهش نشان داد که روش مداخلهای تحریک حسی و حرکتی در بهبود هماهنگی حرکتی دانشآموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر با اختلال هماهنگی رشدی مؤثر بوده، بنابراین استفاده از این روش به عنوان روشی در بهبود و توان بخشی این اختلال در این افراد پیشنهاد میشود.
گزارش موردی از کاربرد آموزش درمانی کوتاه مدت ساخت دار از طریق بازی برای نوجوان مبتلا به سندرم دوان
مقایسه رشد اجتماعی و اختلالات رفتاری دانش آموزان کم توان ذهنی ورزشکار و غیر ورزشکار در شهر تهران
اثر بخشی آموزش نظریه ذهن بر ارتقاء سطوح نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش نظریه ذهن برارتقاء نظریه ذهن دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر 8-12 سال بود. طرح پژوهشی از نوع مطالعات تجربی با پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. از کلیه دانش آموزان دختر کم توان ذهنی مدرسه استثنایی ( شهر مشهد، مدرسه اندیشه) ، تعداد 30 دانش آموز پس از اجرای پیش آزمون نظریه ذهن، به صورت تصادفی پس از همتا سازی بر حسب سن و هوش و نمرات نظریه ذهن به دو گروه آزمایش(15 دانش آموز) و کنترل ( 15 دانش آموز) تقسیم شدند. گروه آزمایش به مدت 9 جلسه در جریان آموزش قرار گرفت . پس آزمون نظریه ذهن پس از دو هفته برای هر دو گروه اجرا شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس (برای مقایسه گروه ها و کنترل اثر پیش آزمون) به کار گرفته شد. یافته ها نشان داد که متغیر مستقل( آموزش نظریه ذهن) اثر معناداری بر سطوح نظریه ذهن در پس آزمون p(
مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه قضاوت اخلاقی در دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی شهر شیراز بود. این پژوهش از نوع علی – مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی بالای 16 سال دوره متوسطه شهر شیراز بود. نمونه های پژوهش 160 دانش آموز(80 دانش آموز با کم توانی ذهنی و 80 دانش آموز بدون کم توانی ذهنی) که به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. برای اندازه گیری قضاوت اخلاقی از مقیاس قضاوت اخلاقی(گیبز و همکاران،1992) استفاده شد. داده های گردآوری شده با استفاده از روش آماری تی مستقل، تحلیل واریانس چند متغیری و تحلیل واریانس دو راهه تحلیل شد. نتایج نشان داد بین دانش آموزان با و بدون کم توانی ذهنی در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، در سطح (001/0p<) تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد بین دو گروه دختران و پسران در نمره کل مقیاس قضاوت اخلاقی و ابعاد آن، تفاوت معناداری وجود ندارد(05/0p>). با توجه به یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که هرگونه برنامه ریزی در زمینه ارتقاء ارزش های اخلاقی و درونی شدن آن، با توجه به رشد شناختی دانش آموزان انجام شود. زیرا بین رشد اخلاقی و رشد شناختی دانش آموزان رابطه وجود دارد.
تأثیرچندرسانه ای آموزشی علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی تأثیرچندرسانه ای
آموزشی علوم تجربی پایه پنجم بر میزان یادگیری و یادداری دانش آموزانکم توان ذهنی پایه
پنجم ابتدایی صورت گرفت.روش پژوهش حاضر از نوع آزمایشی و جامعه آماری شامل همه دانش آموزان
دختر کم توان ذهنی کلاس پنجم ابتدایی شهر اراک بود که به صورت تمام شمار و تصادفی
در دو گروه آزمایش و گواه تقسیم بندی شدند. یافته ها نشان داد که میزان یادگیری دانش آموزان
گروه آزمایش که تحت آموزش سنتی، رسانه بودند در مقایسه با گروه گواه که تنها آموزش
سنتی را تجربه کرده بودند به طور معناداری افزایش داشت. همچنین در میزان یادداری دانش آموزان
گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه تفاوت وجود داشت اما در سطح معناداری تأیید
نشد. نتایج به دست آمده برتری میزان یادگیری دانش آموزانی را نشان داد که مطالب را
از طریق چندرسانه ای آموزشی همراه با آموزش سنتی دریافت کردند
نگاهی به تربیت بدنی و استفاده های آن در آموزش و پرورش کودکان آهسته گام
منبع:
پیوند ۱۳۷۹ شماره ۲۴۶
حوزه های تخصصی:
نقش سبک فرزندپروری مادران در پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی بر اساس سبک فرزندپروری مادران آنها بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مورد مطالعه را تمامی مادران کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی شهر شیراز تشکیل می داد که از میان آن ها 58 نفر با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسش نامه سبک فرزندپروری مادران (رابینسون و همکاران، 1995) و مقیاس مشکلات رفتاری کودکان پیش دبستانی با کم توانی ذهنی (شهیم و یوسفی، 1378) را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از رگرسیون چندگانه نشان داد که سبک فرزندپروری استبدادی و سهل گیرانه پیش بینی کننده مثبت و معنی دار مشکل رفتاری ترس، مشکل رفتار اجتماعی و پرخاشگری است (05/0>P). همچنین یافته های پژوهش نشان داد که سبک فرزندپروری اقتداری پیش بینی کننده منفی و معنی دار مشکل رفتاری ترس، مشکل رفتار اجتماعی و پرخاشگری است (05/0>P). شایان ذکر است که در این پژوهش بین سبک استبدادی، سبک اقتداری و سبک سهل گیرانه با مشکل نارسایی توجه همبستگی معنی داری مشاهده نشد. با توجه به یافته های به دست آمده طراحی کارگاه های آموزشی در مورد سبک های فرزندپروری و اثرات هر یک از آن ها بر فرزندان بسیار ضروری است تا از این طریق بتوان با تغییر نگرش مادران و بهبود روابط اعضای خانواده مشکلات رفتاری دانش آموزان با کم توان ذهنی را کاهش داد.
بررسی تأثیر تمرین های روان شناختی – تربیتی در کاهش بعضی اختلالات نوشتاری کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر
حوزه های تخصصی:
در این مقاله که از نوع تحلیلی – تحقیقی است‘ نخست رویکردهای مختلف مربوط به نوشتن با دست و تحول نوشتن به اختصار مورد بحث قرار می گیرد. آنگاه مؤلفه های نوشتن با دست از قول صاحب نظران ارائه می شود. سپس تحقیقی عرضه می گردد که تأثیر تمرین های روان شناختی – تربیتی را در کاهش فشار بر روی کاغذ و افزایش سرعت نوشتن و تعدیل وضع بدنی در موقع نوشتن در کودکان عقب مانده ذهنی آموزش پذیر مبتلا به ضایعه مغزی را مورد بررسی قرار می دهد. چهار نوع تمرین روان شناختی – تربیتی که عبارتند از خود آموزی‘ خود وارسی‘ آرامش و رفع خستگی و تمرین های روانی – حرکتی دست تواماً به مدت دو ماه و نیم روی افراد گروه نمونه اجرا شد. قبل از شروع تمرین ها‘ از یک متن استاندارد از افراد گروه کنترل که هر کدام 15 نفر بودند پیش آزمون به عمل آمد و بعد از دو ماه و نیم اجرای برنامه ریزی شده تمرین ها روی افراد گروه نمونه‘ مجدداً از افراد هر دو گروه با همان متن قبلی‘ پس آزمون به عمل آمد. آنگاه برای دو متغیر فشار روی کاغذ و سرعت نوشتن که به صورت کمی اندازه گیری می شدند تفاضل نمرات افراد دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون محاسبه گردید و روی آنها آزمون آماری Tstudent اجرا شد. مقادیر به دست آمده نشان داد که در هر دو متغیر بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود دارد. در مورد وضع بدنی‘ فقط قرار دادن همه دستها روی میز و تکیه دادن سینه به لبه میز از بین رفت و در سایر موارد تغییر عمده ای روی نداد.
ارزیابی برنامه درسی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، ارزیابی برنامه درسی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی است. روش این پژوهش، پیمایشی از نوع توصیفی است. جامعه آماری پژوهش، 245 نفر از معلمان مدارس ابتدایی کم توان ذهنی شهر تهران،24 نفر از مدیران مدارس ، 10 نفر از کارشناسان حوزه ستادی و 7 نفر از سرپرستان آموزشی مدارس ابتدایی کم توان ذهنی شهر تهران است. در قسمت معلمان 150 نفر، بر اساس جدول تعیین حجم نمونه مورگان به صورت تصادفی طبقه ای و گروه های دیگر نیز به صورت تمام شماری انتخاب شدند. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه با پایایی 87/0 ، مصاحبه، سیاهه و بررسی اسناد بود. برای تحلیل داده ها از محاسبه فراوانی، درصد و روش وزن دهی و ارزش گذاری استفاده شد. تحلیل دیدگاه های کارشناسان، معلمان، مدیران مدارس و سرپرستان آموزشی مدارس کم توان ذهنی شهر تهران نشان می دهند که وضعیت معلم دانش آموزان کم-توان ذهنی مطلوب (5/72 درصد)، وضعیت مدیر مدرسه مطلوب (95 درصد)، وضعیت سرپرست آموزشی مطلوب (5/67 درصد)، وضعیت فضا، تجهیزات و امکانات آموزشی مطلوب (80 درصد)، وضعیت اهداف درس ریاضی نسبتاً مطلوب (66 درصد) و وضعیت بودجه و امور مالی نسبتاً مطلوب (55 درصد) می باشد و در نهایت برنامه درسی ریاضی دانش آموزان کم توان ذهنی با توجه به این عوامل شش گانه در سطح مطلوب (72/73 درصد) قرار دارد. مهم ترین راه کارهای مناسب در جهت رفع موانع و مشکلات برنامه درسی ریاضی مدارس کم توان ذهنی عبارت اند از: 1) به کارگیری معلمان متخصص و حرفه ای در امر آموزش دانش آموزان کم توان ذهنی، 2)توسعه ی حرفه ای معلمان با تشکیل کلاس های ضمن خدمت، 3) تدوین اهدافی متناسب با ویژگی های دانش آموزان کم توان ذهنی و 4) تجدید نظر در میزان حقوق و مزایای دریافتی معلمان.