فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۸۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
مقایسه سبک های دفاعی من در افراد مبتلا به اختلال جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: تمایز قائل شدن میان افراد مبتلا به اختلال جسمانی سازی و اضطرابی همواره مورد توجه روانشناسان بالینی بوده است. هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه سبک های دفاعی من در بین افراد مبتلا به اختلال های جسمانی سازی، اضطرابی و افراد عادی بود. روش: جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمام افراد مبتلا به اختلال های جسمانی سازی و اضطرابی مراجعه کننده به کلینیک های دولتی و خصوصی سطح شهر تهران در سال 1391 و همچنین افراد عادی ساکن این شهر بود. برای دستیابی به این هدف، 90 نفر (30 بیمار جسمانی-سازی، 30 بیمار اضطرابی و 30 نفر از افراد عادی) از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه سبک های دفاعی (DSQ) پاسخ دادند. افراد گروه عادی علاوه بر مقیاس نامبرده به مقیاس افسردگی اضطراب استرس (DASS-21) نیز پاسخ دادند. برای تحلیل داده های پژوهش حاضر، از شاخص های آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری (MANOVA) و آزمون تعقیبی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان دادند که اختلاف میانگین نمرات سبک دفاعی رشدنایافته بین هر سه گروه معنادار بود. علاوه بر این، میانگین نمرات سبک های دفاعی رشدیافته و نوروتیک نیز بین گروه های افراد عادی، بیماران اضطرابی و جسمانی سازی دارای تفاوت معنادار بودند. البته سبک های دفاعی رشدیافته و نوروتیک میان گروه های بیماران اضطرابی و جسمانی سازی تفاوت معناداری نداشتند. نتیجه گیری: بر اساس این نتایج می توان از بررسی سبک های دفاعی برای تمیز اختلالات اضطرابی و جسمانی سازی استفاده کرد. به عبارت دیگر، سبک های دفاعی من باید کانون توجه بالینی در درمان اختلالات جسمانی سازی و اضطرابی قرار گیرند.
مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان مبتنی بر حل مسأله بر کاهش اضطراب اجتماعی دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی (MCT) و درمان حل مسأله (PST) بر اختلال اضطراب اجتماعی (SAD) دانشجویان دختر دانشگاه ارومیه انجام شد. روش: برای رسیدن به این هدف، 300 نفر از دانشجویان دانشگاه ارومیه به کمک پرسشنامه اضطراب اجتماعی کانور بررسی شدند. سپس کسانی که نمره اضطراب شان بیشتر از نقطه برش (19) بود، جدا شده و مجددا توسط چک لیست اضطراب اجتماعی بررسی گردیدند. از این گروه30 نفر از کسانی که SAD داشتند به شکل تصادفی در سه گروه 10 نفری (2 گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. حل مسأله درمانی طی 7 جلسه 60 دقیقه ای و فراشناخت درمانی به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای بر روی هریک از گروه های آزمایش، اجرا گردید. بعد از اجرای کاربندی شرکت کنندگان مجدداً با پرسشنامه اضطراب اجتماعی آزمون شدند. برای تحلیل داده های آماری از آزمون t و تحلیل کواریانس استفاده گردید.
یافته ها: نتایج به دست آمده نشان دادند، بین نمرات پس آزمون SAD در هر سه گروه (آزمایشی و گروه گواه) تفاوت معنادار وجود دارد. درمان فراشناختی و حل مسأله درمانی به صورت موثری توانستند اضطراب اجتماعی دانشجویان را کاهش دهند. بررسی تفاوت اثربخشی دو روش درمانی حاکی از وجود تفاوت، در مؤلفه علایم فیزیولوژیک بود که این تفاوت به نفع گروه PST بود.
نتیجه گیری: درمان فراش ناختی و حل مسأله درمانی موجب کاهش SAD شده و می توان از آن ها در مراکز مشاوره دانشجویی و مراکز درمانی به عنوان مداخله موثر بر کاهش اضطراب اجتماعی استفاده کرد.
مقایسه خودافشاسازی، صمیمیت و پردازش هیجانی در زنان متاهل مبتلا به فوبی اجتماعی و زنان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه خود افشاسازی، صمیمیت و پردازش هیجانی در زنان متأهل مبتلا به فوبی اجتماعی و زنان سالم بود. پژوهش حاضر یک طرح علی مقایسه ای است و جامعه آماری آن شامل تمامی زنان متاهل ساکن در شهر اردبیل بودند که به مراکز مشاوره شهر اردبیل مراجعه و تشخیص اختلال فوبی اجتماعی دریافت نموده بودند. از میان این زنان، 40 زن مبتلا به فوبی اجتماعی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند؛ گروه بهنجار نیز 40 نفر بودند که از میان زنان متاهل ساکن اردبیل به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند و در متغیرهای جایگاه اجتماعی-اقتصادی، سطح تحصیلات و مدت تاهل با گروه زنان مبتلا به فوبی اجتماعی همتا شدند. سپس هر دو گروه به مقیاس فوبی اجتماعی کانور و همکاران، مقیاس خود افشاسازی، مقیاس صمیمیت و مقیاس پردازش هیجانی پاسخ دادند. داده هابا استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که خود افشاسازی و صمیمیت در زنان متأهل مبتلابه فوبی اجتماعی در مقایسه با زنان سالم بطور معناداری کمتر است و پردازش هیجانی در زنان متأهل مبتلا به فوبی اجتماعی در مقایسه با گروه سالم بیشتر است. این پژوهش می تواند درزمینه پیشگیری، درمان و ارائه خدمات مشاوره ای به زنان مبتلا به فوبی اجتماعی سودمند باشد.
مقایسه واکنش عاطفی بین خانواده کودکان مبتلا و غیرمبتلا به اختلال های اضطرابی(مقاله علمی وزارت علوم)
تأثیر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی مطالعه ی حاضر مقایسه اثر توجه متمرکز بر خود بر سوگیری حافظه در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی است. برای انجام این پژوهش 45 نفر از دانشجویان پسر دانشگاه تبریز که نمره بالای خط برش مقیاس هراس اجتماعی کانور داشتند، در مطالعه شرکت داده شدند. روش نمونه گیری بصورت دسترس بود. شرکت کنندگان به طور تصادفی به سه تقسیم شدند: دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل. برای همه ی آزمودنی ها، کلمات دارای بار هیجانی، برای به خاطر سپردن، ارائه می شد. در حین آزمایش در یکی از گروه ها از طریق بازخورد کاذب، افزایش توجه متمرکز بر خود و در گروه دیگرکاهش توجه متمرکز بر خود ایجاد شد و گروه کنترل بازخورد غیرمرتبط دریافت کردند. در مرحله بعد واژه های هیجانی قبلی به همراه یک سری کلمات دیگر به آزمودنی ها ارایه شد تا آنها را بازشناسی نمایند. سوگیری پاسخ (ß) و حساسیت پاسخ(d') ، برای بازشناسی کلمات هیجانی با استفاده از تئوری تشخیص علامت محاسبه و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در حساسیت پاسخ در بین سه گروه وجود دارد، اما تفاوت معناداری در سوگیری پاسخ در بین گروه ها یافت نشد. مبتنی بر یافته های این پژوهش، حساسیت افراد دچار اضطراب اجتماعی به انگیختگی درونی در مواجهه با موقعیت های استرس زای اجتماعی و سوگیری حافظه این افراد تأیید می گردد.
ارتباط ادراک رفتار والدین با افسردگی و اضطراب در فرزندان: با نقش میانجی طرحواره های ناکارآمد اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادراک منفی از رفتار والدین، ساختارهای شناختی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد و او را مستعد ابتلا به آسیب های روانشناختی می سازد، هدف از پژوهش حاضر تعیین نقش میانجی طرحواره های ناکارآمد اولیه در ارتباط بین ادراک رفتار والدینی با افسردگی و اضطراببود.روش پژوهش توصیفی بود، جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان عادی و دانشجویان مراجعه کننده به مرکز مشاوره دانشگاه بوعلی سینای شهر همدان در سال 1392 بود. در این پژوهش از دو نمونه بالینی و غیربالینی استفاده شد، نمونه بالینی شامل 69 نفر و نمونه غیربالینی 134 نفر بود. جهت انتخاب نمونه بالینی از روش نمونه گیری در دسترس و برای نمونه غیربالینی از خوشه ای چندمرحله ای استفاده شد. در این پژوهش از سه پرسشنامه ارتباط والدینی پارکر، آزمون SCL-90-R فرم کوتاه طرحواره یانگ استفاده شد. داده ها با استفاده از رگرسیون چندمتغیره تحلیل شدند.نتایج پژوهش حاکی از نقش میانجی طرحواره های ناکارآمد اولیه در ارتباط ادراک رفتار والدین و افسردگی و اضطراب بود و طرحواره های ناکارآمد محرومیت هیجانی، بیگانگی اجتماعی، آسیب پذیری نسبت به ضرر، وابستگی/ بی کفایتی و بازداری هیجانی بیش از سایر طرحواره ها میانجی ارتباط ادراک رفتار والدین با افسردگی و اضطراببودند. یافته ها نشان داد رفتارهای نامناسب والدین (مراقبت ضعیف و محافظت بیش از حد) با شکل گیری آسیب پذیری شناختی و روانی در فرزندان نقش بسزایی دارد،بنابراین تعیین نقش میانجی طرحواره های ناکارآمد اولیه بین ادراک رفتار والدین و آسیب های روانشناختی در پیشگیری و درمان اختلالات روانی می تواند مفید باشد.
اثربخشی شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلابه نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرانگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی بود.
روش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد و جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد مبتلا به نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی سال تحصیلی 93-1392 بودند که 30 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با جایگزینی تصادفی به دو گروه تقسیم شدند (15 نفر گروه آزمایش، 15 نفر گروه شاهد). گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت برنامه آموزشی قرار گرفتند اما گروه شاهد هیچ نوع خدمات روان شناختی را دریافت نکردند. افراد دو گروه پرسشنامه ها را در مرحله قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. ابزارها شامل مقیاس افکار اضطرابی ولز و حساسیت اضطرابی تجدیدنظر شده بود.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد بین دو گروه آزمایش و شاهد ازنظر کاهش حساسیت اضطرابی تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P) و همچنین بین دو گروه ازنظر کاهش فرانگرانی تفاوت معناداری وجود داشت (01/0> P).
نتیجه گیری : نتایج این پژوهش نشان داد آموزش شناخت درمانی گروهی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش حساسیت اضطرابی و فرا نگرانی دانشجویان مبتلا به نشانگان بالینی اختلال اضطراب اجتماعی مؤثراست.
درمان اختلال استرس پس از ضربه در زنان با تجربه خیانت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استرس پس از ضربه و افسردگی، شایع ترین بیماری های مرتبط با حادثه آسیب زا هستند. هدف پژوهش حاضر تشخیص اثربخشی درمان مواجهه روایی بر کاهش علائم استرس پس از ضربه و افسردگی همبود است. درمان مواجهه روایی دربرگیرنده بسیاری از مؤلفه های مواجهه سازی است و البته توجه مضاعفی دارد بر مستندسازی روشن فجایعی که قربانی متحمل شده است. در این مطالعه 24 نفر از زنان تهرانی با تجربه خیانت همسر و دارای استرس پس از ضربه و افسردگی، با گمارش تصادفی در گروه های کنترل و آزمایش قرار گرفتند. همه افراد، مورد مصاحبه بالینی قرار گرفتند، سپس مقیاس تجدیدنظرشده تأثیررویداد (IES-R) و سیاهه افسردگی بک (BDI) را تکمیل کردند؛ گروه آزمایش هشت جلسه درمان را پشت سر گذاشتند و افراد هر دوگروه مقیاس و سیاهه را دوباره بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج تحلیل آماری نشان داد استرس پس از ضربه و دومولفه از سه مولفه آن (افکارناخواسته و برانگیختگی) در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان و سه ماه پس از آن به طور معنادار کاهش پیدا کرده است. افسردگی نیز در گروه آزمایش بلافاصله پس از درمان به طور معنادار کاهش پیدا کرده و سیر نزولی خود را تا سه ماه بعد حفظ کرده است. برطبق این پژوهش درمان حاضر می تواند در حیطه مسائل اجتماعی و برای درمان استرس پس از ضربه نیز به صورت مؤثر به کار گرفته شود. موفقیت این درمان را در بستر فرهنگ ایرانی می توان مدیون جنبه روایی درمان تلقی کرد. پژوهش حاضر هم چنین تأیید می کند که روابط فرازناشویی، می تواند منجر به استرس پس از ضربه در فرد قربانی شود.
اثربخشی آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی بر سبک زندگی و اضطراب فراگیر زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی بر سبک زندگی و اضطراب فراگیر زنان متأهل، به صورت نیمه تجربی در سال 1393 در منطقه بن رود اصفهان انجام شد. نمونه گیری در سه مرحله، در دسترس، هدفمند و تصادفی از بین جامعه آماری زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر ساکن در منطقه بن رود انجام شد. درنهایت 24 نفر به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار مورد استفاده معیارهای تشخیصی اختلال اضطراب فراگیر براساس DSM-IV ، مقیاس کوتاه شده GAD-7 و پرسشنامه سبک زندگی (LSQ) بود که این دو پرسشنامه در سه مرحله ارزیابی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه توسط گروه آزمایش و کنترل تکمیل شد. داده های آماری به روش تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد مداخلات آموزش گروهی الگوی مراقبه اسلامی منجر به ارتقای سبک زندگی و کاهش اضطراب فراگیر زنان متأهل مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شد (p=0/001).
اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی بر تنیدگی والدینی مادران دارای کودک ناشنوا 1-3ساله شهر گرگان 1391(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: ادراک تنیدگی در نظام والد-کودک را تنیدگی والدینی گویند که ویژگی های تنیدگی زای کودک و پاسخ های والدین به این ویژگی ها را در برمی گیرد. بنابراین آموزش مهارت های تنیدگی به ویژه به والدین کودکان با نیازهای ویژه ازجمله ناشنوا بسیار حایز اهمیت است. لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی والدینی، مادران کودکان ناشنوا 1 تا 3 ساله صورت گرفته است. روش: پژوهش حاضر، از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش، شامل مادران دارای کودک ناشنوای تحت پوشش اداره بهزیستی شهر گرگان بودند. ابتدا 24 نفر از این مادران به صورت تصادفی انتخاب، سپس با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و گواه (12 نفر) جاگماری شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه مهارت های مقابله با تنیدگی والدینی را آموزش دیدند. هر دو گروه نیز در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون با پرسشنامه مقیاس تنیدگی والدینی بری و جونز (1995) مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش مهارت های مقابله با تنیدگی، سطح تنیدگی مادران کودکان ناشنوادر گروه آزمایش را به طور معناداری کاهش داده است. نتیجه گیری: برنامه مقابله با تنیدگی ارائه شده، می تواند میزان تنیدگی این مادران را در حد قابل توجهی کاهش دهد.
تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی بر کاهش استرس بیماران CABG از طریق افزایش فرکانس رزونانسHRV(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این مطالعه بررسی تأثیر مداخلات هیجان محور و شناختی برافزایش فرکانس رزونانس تغییرپذیری ضربان قلب (HRV) و کاهش استرس بیماران به دنبال جراحی عروق کرونر قلب بود.
روش:مطالعه حاضر از نوع کوشش های بالینی تصادفی (RCT) بود. تعداد 75 بیمار جراحی شده عروق کرونر قلب(CABG)از بین بیماران شرکت کننده در برنامه بازتوانی مرکز قلب تهران انتخاب شدند. این بیماران به صورت تصادفی در سه گروه 25 نفری مداخله ای 1) مداخلات هیجان محور، 2) مداخلات مختلط (هیجان محور و شناختی)، 3) گروه کنترل (مداخلات متعارف بیمارستانی) قرار گرفتند. هر سه گروه پیش از مداخلات از نظر استرس و فرکانس رزونانس با استفاده از خرده مقیاس استرس آزمون DASS-21 و دستگاه پایشHRV مورد ارزیابی قرار گرفتند.هر سه گروه به مدت 5 هفته تحت مداخلات روان شناختی متناسب با گروه بودند و پس از مداخلات دوباره به وسیله همان ابزار و مقیاس ها مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند.
یافته ها: تحلیل کوواریانس نشان داد دو گروه مداخله ای اصلی در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری را در استرس نشان داده اند. این کاهش هم از نظر آماری (05/0>P) و هم از نظر بالینی معنادار بود. گروه مداخله ای مختلط در مقایسه با گروه مداخله ای هیجان محور کاهش معنادار بیشتری را نشان داد.نتایج حاصل از HRV بیماران نیز حاکی از این بود که گروه های مداخله ای اصلی افزایش معناداری (01/0>P) در فرکانس رزونانس نشان داده اند.
نتیجه گیری:مداخلات روان شناختی می توانند موجب کاهش هیجان های منفی و استرس و افزایش فرکانس رزونانس HRV حول و حوش 1/0 هرتز و متعاقباً افزایش تغییرپذیری ضربان قلب(شاخص سلامتی و بهبود)در بیماران کرونری شوند.
توصیه های پزشکی: وسواس
منبع:
پیوند ۱۳۶۶ شماره ۹۹
حوزه های تخصصی: