فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
این رساله در پنج گفتار در خصوص وجود و ماهیت زمان از دیدگاه حکماء اسلامی و هنری برگسون تنظیم شده است . حقیقت زمان به عنوان بعدی از ابعاد موجود که از ترتیب بالقوه اجزاء آن حکایت می کند ، مورد نظر این رساله است از اینرو زمان ، معقول ثابته و منتزع از نحوه وجود دانسته شده است و نه ماهیتی عرضی از مقوله کم متصل غیرقارّ. این تعریف ، تفاوت میان زمان نفسانی ( متا فیزیکی ) و فضایی ( فیزیکی ) را بیان می دارد. زمانی که بالفعل در خارج موجود باشد مورد انکار همگان است و این مشابه سخنی است که برگسون در برآورد نظریه انیشتن گوید که ما دو نوع توالی و معیت داریم توالی و معیت دو «آن» که در علم مطرح است و توالی و معیت دو گذر و سیلان که در فلسفه مطرح است. نکته دیگر تعریف متافیزیکی زمان است که به تعبیر ملاصدرا تداوم در خلق و افاضه هستی به جواهر مادی است و زمان همان دوام آفرینش است. به بیان دیگر افاضه هستی به عالم ناسوت ، زمان ، و در وعائی برتر دهر و سرمد است. این برداشت با سخن الهی سازگار است که فرمود : « کل عنده بمقدار».
ضرورت دین در نگاه محمد عبده و علامه طباطبایی
حوزه های تخصصی:
نیاز بشر به دین در نگاه محمد عبده از طریق باور اکثریت به ادامه حیات پس از مرگ و اهمیت یافتن راه رسیدن به سعادت ابدی و نیز از طریق ضرورت زندگی اجتماعی و رواج کرامتهای اخلاقی در آن تبیین میگردد. طباطبایی انسان را خواستار سعادت، کمال و خیر می داند، زندگی اجتماعی را یک ضرورت و وجود قانون برای آن را گریز ناپذیر میخواند. وی معتقد است قانونی میتواند تأمین کننده عدالت و سعادت باشد که با نظام تکوین هماهنگی حاصل کند، این امر زندگی اخروی را نیز شامل میشود کامیابی دین با چنین جامعیتی از طریق بحث عقلی و نیز آزمون تاریخی قابل ارزیابی است.
بررسی تطبیقی نفس شناسی افلاطون و ارسطو در سعادت و فضیلت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی انسان شناسی فلسفی
سعادت انسانی از مسائل مهمی است که در همه اعصار متفکران اسلامی و غیراسلامی به بحث و گفت وگو درباره آن پرداخته اند و غایت نهایی بشر به حساب می آید. در این مقاله به بررسی این موضوع از دیدگاه دو متفکر برجسته یونانی، افلاطون و ارسطو می پردازیم و نشان می دهیم که انسان برای رسیدن به سعادت نیازمند آن است که عوامل آن، یعنی رسیدن به خیر اعلی، فضیلت، سیر و سلوک و اشراق، را بشناسد و با نگاه دقیق به مسائل، به سعادت نهایی خود دست یابد. همچنین در این مقاله راه رسیدن به سعادت، فضائل عقلانی، رابطه عقل با سعادت، قواعد رفتار و دیگر مسائل اخلاقی نیز از دیدگاه ارسطو بررسی شده و در نهایت دیدگاه های این دو متفکر مقایسه و ارزیابی شده است.
بررسی اخلاق شناسانه حد مدارا
منبع:
کیان ۱۳۷۷ شماره ۴۵
حوزه های تخصصی:
تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
پایه بودن اعتقاد به خدا از دیدگاه علامه طباطبایی و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
اعتقاد به وجود خدا، همواره در معرض حملات نظری بوده و یکی از این موارد، چالش در توجیه این باور است. در مقاله حاضر، نظرهای علامه سید محمدحسین طباطبایی و آلوین پلانتینگا در مواجهه با چالش فوق بررسی و با تحلیل دیدگاه آنها، مقایسه ای انجام خواهد گرفت. اگرچه هر دوی ایشان اعتقاد به خدا را از دلیل بی نیاز می دانند و برهان را تنها مؤید ایمان می پندارند، پلانتینگا که به سنت معرفت شناسی اصلاح شده تعلق دارد، با نقد بنیادی نظریه مبناگروی سنتی در توجیه، گزاره «خدا وجود دارد» را برای فرد دیندار از جرگه گزاره های واقعاً پایه معرفی می کند و البته آن را بدیهی نمی داند. این در حالی است که او نمی تواند معیار جامع و مانعی را برای گزاره های پایه ارائه دهد. اما علامه طباطبایی که به مکتب مبناگروی سنتی در توجیه وفادار است، برای اثبات وجود خدا از اصلی بهره می برد که مناقشه ای در پایه بودن آن وجود ندارد؛ یعنی اصل عدم اجتماع نقیضین. به این ترتیب علامه طباطبایی با تحلیل موضوع گزاره فوق، آن را به عنوان گزاره ای بدیهی اولی معرفی می کند.
دورکیم و اخلاق
نشانه شناسی و فلسفه زبان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۸۵ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی دین: عبور از محدودیت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
عقل در فیزیک
خاص گرایی، کل گرایی و جزء گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تکنولوژی دینی: چیستی و امکان تحقق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله کنونی متکفل بحثی نقادانه از مفهوم تکنولوژی دینی است. کوشش شده است، ظرفیت متنوع معنایی این مفهوم، در ارتباط با شماری از پرسش های بنیادین هر چه بیشتر آشکار شود. استدلال اصلی مقاله این است که تکنولوژی دینی اولا امکان پذیر است و ثانیا، به شرط کاربرد صحیح، واجد مطلوبت ابزاری در جهت تقویت رویکرد های اخلاقی و دین مدارانه افراد است. جایگاه تکنولوژی دینی در نظام دینی، رابطه میان تکنولوژی های دینی و غیر دینی، شیوه های مناسب برای کمک به رشد تکنولوژی های دینی، از جمله مواردی است که در کنار شمار دیگری از پرسش ها در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
ابژه زیبایی شناسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابژه زیبایی شناسیک از جمله مباحث بحث برانگیز در حوزه زیباییشناسی جدید است. در این مقاله، دیدگاهی خاص که از منظر پدیدارشناسی به این موضوع نظر میکند، به اجمال توصیف میشود. از اینرو در این مقاله از اثر هنری، رابطه اثر هنری و ابژه زیبایی شناسیک؛ و هستی ابژه زیبایی شناسیک سخن میرود.قایل شدن به هستی، و لذا حقیقت، برای ابژه هنری به خودی خود واجد یک «خواست بودن» است که فی نفسه بودن ابژه بر آن مبتنی است. اگر ابژه زیبایی شناسیک یک «خواست بودن» دارد، از آن روست که بودن مربوط به این ابژه هست. امّا این «هستی»، آنچنان هستیای نیست که فراتر از «داده» باشد. این دادگی، درعین حال، یک حضور است و همین حضور ابژه زیبایی شناسیک است که حقیقت ابژه زیبایی شناسیک را در بردارد. تحلیل پدیدارشناسیک ابژه زیباییشناسیک، تنها از طریق تحلیل اثر هنری میسر است؛ و به همین سیاق هستیشناسی ابژه زیباییشناسیک نیز در گرو هستیشناسی اثر هنری است.
مدخلی بر نظریه دینی رودلف اوتو بر اساس کتاب مفهوم امر قدسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به دین و جهت پیدایی و ذات آن همواره از مسائل مورد توجه فلاسفه ، متکلمان ( متألهان) و دیگر اندیشمندان بوده است. در این خصوص نظریه های گوناگونی ، بویژه در قرن نوزدهم و بیستم ، بیان شده است که از جمله می توان به نظریات متکلمان ( متألهان) آلمان نظیر رودلف اوتو اشاره کرد. اوتو ذات دین را نه مثل فروید و دورکهیم در جامعه و ضعف روان ، و نه نظیر کانت و شلایر ماخر در اخلاق و احساس توکل می داند ، بلکه به نظر او ذات دین در نومینوس ( امر قدسی) نهفته است. وی معتقد است که نومینوس دو ویژگی عمده دارد: یکی هیبت و دیگری انس و جذبه . به همین جهت می توان نومینوس را هم سر مهیب نامید که ما را دچار حیرت و ترس می سازد و هم جذاب خواند که ما را مجذوب خود می گرداند. وی ضمن به فردی دانستن این تجربه آن را قابل تعلیم نمی داند ، بلکه معتقد است که باید در جان انسان بیدار شود.