فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۴٬۴۳۷ مورد.
منبع:
ارغنون ۱۳۷۷ شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
تفکر و فرهنگ: بررسی نسبت تفکر و فرهنگ
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، از عمیق ترین لایه های هر جامعه است. تغییر در فرهنگ، خبر از تحولات عمیق میدهد و بر همهی لایه ها و حوزه های دیگر جامعه تأثیر میگذارد. برای اینکه ردپای فرهنگ در تفکر را مورد بررسی قرار دهیم با دکتر علیاصغر مصلح به گفت وگو نشستیم. گفت وگو در اتاق کوچک ایشان در دانشکدهی ادبیات دانشگاه علامه طباطبایی انجام شد. اگر چه قرار بود کمترا ز سی دقیقه مزاحم وقت ایشان بشویم؛ اما صحبت ما بیش از یک ساعت به دارازا کشید. آنچه میخوانید حاصل این بحث و گفت وگو است.
نگرشى به «سرشت انسان نیک استیا بد از منظر فلسفه زیستشناسى
حوزه های تخصصی:
نظریه های مرتبه عالی تر درباره آگاهی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی شعر
منبع:
ارغنون ۱۳۷۷ شماره ۱۴
حوزه های تخصصی:
انسجام اخلاقی و موازنه متأملانه گسترده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، شاهد سطحی از انسجام اخلاقی با عنوان «موازنه متأملانه گسترده» هستیم که از درجه اعتماد بالاتری نسبت به سطح محدود انسجام اخلاقی برخوردار است؛ زیرا برای توجیه یک باور اخلاقی، علاوه بر انسجام آن با باورهای اخلاقی دیگر، ضروری است آن باور اخلاقی با باورهای غیراخلاقی مناسب و مرتبط از قبیل باورهای روان شناختی، زیست شناختی، جامعه شناختی و انسان شناختی نیز منسجم باشد. آنچه اهمیت دارد این است که چنین سطحی از انسجام نیز با چالش هایی مواجه بوده و نسبت به نظریه رقیب، یعنی مبناگرایی اخلاقی موفق نیست. این نوشتار می کوشد پس از تبیین سطح گسترده انسجام اخلاقی، یعنی موازنه متأملانه گسترده، این رویکرد کلی را نقد کند. درنهایت روشن خواهد شد که اگر تصور شود یک باور اخلاقی در موازنه متأملانه گسترده، موجه است، اما این باور تنها به طور مسامحه ای موجه است؛ یعنی تا این اندازه موجه است که فاعل دلیلی معرفتی برای پذیرش یا ردّ آن گزاره ندارد و لذا نمی توان آن را به طور معرفتی موجه دانست.
جامعه پیامبر پسند
مباحث وجود خدا طى سالهاى 1965- 1980 در غرب
حوزه های تخصصی:
چکیده
آلن پى، اف . سل در کتاب مهم خویش، فلسفه دین (2) (1870- 1983) یک دوره تاریخ صد ساله اخیر فلسفه دین را با توجه به کلیه منابع منتشره در این مدت زمانى عرضه داشته است .
سل در بخشى از این کتاب، مسئله مباحث وجود خدا را، که طى سالهاى 1965 تا 1980 دوباره از نو اهمیتخویش را در غرب پیدا کرد، و دیدگاههاى عمدهاى را که طى این مدت مطرح شدند، بررسى کرده است .
ویتگنشتاین از زبان تصویری تا زبان تألیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه ویتگنشتاین پژواکی از تحولات زبانی است که از اواخر سده نوزدهم پدیدار گشت. زبان در این دوره نخست تبدیل به موضوعی فلسفی شد و سپس با رویکرد تألیفی ظهور کرد که امروزه از آن به فلسفه زبان تعبیر میکنیم. در فلسفه ویتگنشتاین هر دو کارکرد زبان شکل می گیرد. او در رساله منطقی ـ فلسفی که به سال 1921 انتشار داد، از «نظریه تصویری زبان» سخن می گوید اما در دوره فترت که فلسفه را رها کرد، به نظریه دوم می اندیشید و با بازگشت به فلسفه، پژوهشهای فلسفی را تدوین کرد که دو سال پس از درگذشت وی به سال 1953 منتشر گردید. ویتگنشتاین تنها فیلسوفی است که تمامی آراء و آثار وی بر محور زبان استوار است. او معتقد است که تمام فلسفه نقادی زبان است (Wittgenstein1961: 4.0031). در هر دو دوره مقصد و غرض وی فهم ساختار و حدود زبان است وی در دوره نخست معتقد است که ساختار واقعیت، ساختار زبان را تعیین می کند و زبان نمی تواند جهان و واقعیت را برتاباند. این نظریه آنچنان ژرف صورتبندی و معماری شده بود که راسل را نیز به وجد آورده بود. ویتگنشتاین در مرحله دوم تأمل فلسفی خود، رهیافت نخست را مورد انتقاد، طرد قرار داده و نظریه «زبان، بنیاد جهان» را طرح کرد و از زبان بهمثابه دانش و ابزار فاهمه و نه صرف ابزار و میانجی (instrument) سخن گفت. هدف این پژوهش مطالعه سه مسأله اساسی در فلسفه زبانی ویتگنشتاین است: 1ـ عناصر بنیادین در دو نظریه زبان چیست؟ 2ـ اسبابگذار فکری ویتگنشتاین از زبان تصویری به زبان تألیفی کدام است؟ 3ـ اهمیت نظریه دوم در فلسفه زبانی متأخر و معاصر چیست؟
بررسی و نقد کثرت گرایی دینی به روایت سید حسین نصر
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به بررسی و نقد کثرت گرایی دینی در فلسفه دین سید حسین نصر می پردازد. در این تحقیق، ابتدا رابطه سنت، دین و حکمت خالده از نگاه نصر بررسی شده و سپس مبانی کثرت-گرایی دینی در فلسفه دین وی بررسی و تبیین می-گردد. «قائل شدن به مبدا واحد برای تمام ادیان»، «تمایز میان ظاهر و باطن در عالَم و در دین»، «قائل شدن به وحدت باطنی و کثرت ظاهری در عالم هستی و در دین»، «تفکیک حقیقت به حقیقت مطلق و حقیقت نسبی» و «وجود عناصر متشابه در ادیان مختلف»، مبانی و دلایلی است که نصر برای حقانیت ادیان گوناگون؛ و قائل شدن به کثرت گرایی دینی، در آثار مختلف خود به آن ها استشهاد کرده است. در این تحقیق، سعی بر آن بوده است که این مبانی، تبیین شده و مورد بررسی قرار گیرند. پس از آن، رویکرد کثرت گرایانه نصر نقد شده و اشکالاتی نیز درباره آن مطرح شده است.
ابعاد اخلاقی پژوهش علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۰ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
علم و اخلاق همیشه در نزد بشر منزلت ویژهاى داشته است. غالبا چنین انگاشته مىشود که نقش آفرینان حوزه علم، یعنى دانشمندان، همواره در محدوده کار خود فقط به آنچه هست نظر دارند و نسبت به آنچه باید باشد دغدغهاى ندارند. این دیدگاه قهرا به تز بى طرفى علم نسبت به ارزشها مىانجامد.
نویسنده مقاله حاضر تز دیگرى را پیش مىکشد که بر اساس آن مسائل ارزشى، بویژه مسائل اخلاقى با پژوهش علمى گره خورده است. کسانى که براى آراستن علم، سخن را به پیرایش آن از ارزشها مىکسانند، درباره ماهیت پژوهش علمى به خطا رفتهاند. نمىتوان پژوهش علمى را بدون مواجهه با مسائل ارزشى و اخلاقى به انجام رساند. از این رو باید در فکر چارهاى براى این مسائل بود، نه این که آنها را نادیده گرفت یا به پنهان کردن آنها اقدام کرد. نمونه هایى از این مواجهه در مقاله حاضر گردآورده شده است.
نقد و بررسی مفهوم پردازی ارزش از منظر پراگماتیسم دیویی و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزش شناسی، یکی از مباحث محوری فلسفه و به تبع آن، فلسفه تعلیم و تربیت می باشد. اصولاً شناخت ارزش ها، مبنایی برای فلسفه اخلاق و تربیت اخلاقی به شمار می آید. هریک از مکاتب فلسفی تعلیم و تربیت، تبیین خاص خود را از چیستی ارزش ها و معیارهای آن ارائه کرده اند. همین امر موجب شده که الگوها و نظریه های متنوعی در حیطه تربیت اخلاقی شکل بگیرد. بر این اساس، هدف این پژوهش نقد و بررسی مفهوم ارزش از منظر پراگماتیسم دیویی و دلالت های آن در حیطه تربیت اخلاقی می باشد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات فلسفی است که با رویکرد توصیفی تفسیری صورت می گیرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که از منظر دیویی، بنیاد ارزش ها در فعالیت های فردی و اجتماعی نهفته است؛ یعنی دامنه ارزش ها تا حدی است که به طور مستقیم و غیرمستقیم، اثری عملی در جریان زندگی فردی و اجتماعی داشته باشند. و با ردّ ذاتی بودن ارزش ها به نسبیت گرایی در این مورد دامن زده می شود.
تحلیل علیت نزد هیوم و مقایسه آن با آراء مرتضی مطهری در باب علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت تجربه باوری انگلیسی (قرن 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
علیت در فلسفه غرب و فلسفه اسلامی در دو حوزه مابعدالطبیعه و طبیعیات مطرح می شود. اما در فلسفه اسلامی به تبیین مابعدالطبیعی علیت اهمیت فراوان داده شده. در غرب با فلسفه تجربی و انتقادات هیوم و در نهایت با فلسفه کانت که معرفت متافیزیکی را امکان ناپذیر اعلام کرد، تبیین و تحلیل مابعدالطبیعی علیت به کنار می رود هر چند به طور کامل از بین نمی رود. به تبع آن اثبات خداوند از طریق اصل علیت نیز خدشه دار می شود. اما در فلسفه اسلامی و بویژه فلسفه صدرایی این اصل به اعتبار و قوت خود پابرجاست. در این مقاله ابتدا به تحلیل مفهوم علیت از نظر استاد مطهری و هیوم ، سپس به بررسی تفاوت های دیدگاههای این دو متفکر در این خصوص و در پایان به جمع بندی و نتیجه گیری این دیدگاهها پرداخته ایم. استاد مطهری بر مبنای اصل رکین اصالت وجود و با عنایت به مباحث متفکران غربی نگاهی نو به حکمت متعالیه افکنده و به اثبات عقلی اصل ضرورت و سنخیت علی معلولی پرداخته و آن را اصلی واقعی و خارجی می داند اما هیوم با تبیین تجربی اصل علیت تیشه به ریشه اصل ضرورت و سنخیت زده و علیت را امری ذهنی تلقی می کند. در عین حال به پاره ای از انتقادات هیوم در باب علیت طبیعی نمی توان پاسخی در خور داد و این اشکالات همچنان چشم به راه پاسخ های جدید است.
آرای هراکلیتوس درباره ی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسه ی آن با دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفت وگو بوده، مسأله ی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عام تر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آن جا که تاریخ فلسفه نشان می دهد، اندیشه ی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداخته ی ذهن تلقی کرده اند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار داده اند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیه ی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفه ی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفه ی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاک ناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشه ی هراکلیتوس و مقایسه ی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که به رغم تفاوت های آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائه ی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان درباره ی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمی نماید.