فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
راز ماندگاری شعر حافظ در کنار جاذبه های هنری آن، خلاقیت شگفت انگیز این غزل سرای نامدار پارسی در پردازش دقیقه های هنری، ظرافت های تعبیری شعری، نکته های اجتماعی و پرداختن به مسایل و دغدغه های کلان انسانی است و همین نکته سبب شده است تا گونه ای ابهام یا دشواری هایی در لایه های زیرین شعر او برای خوانندگان و دوستداران شعرش پدید آید که درک آن ها را نیازمند شرح و توضیح می کند و تلاش حافظ پژوهان همواره در مسیر روشن ترکردن همین نکته ها و مسایل است. در این میان، ملاحظه های ادیبانه و واکاوی های استاد عالی قدر محمدرضا شفیعی کدکنی در کلاس های درس حافظ شناسی دانشگاه تهران، ارزش خاصی دارد و بسیار مغتنم است. کتاب این کیمیای هستی مجموعه ای از مقاله های دکترشفیعی کدکنی و یافته ها و گفته های ایشان از همین جلسه های درس است. این اثر یک بار در سال 1378 به کوشش ولی الله درودیان سپس به صورت مجموعه ای منسجم تر و مفصل تر در سه جلد با نظارت مستقیم استاد شفیعی کدکنی در سال 1396 و متعاقب آن در سال 1397 منتشر گردید. جلد اول کتاب را مقاله های کوتاه و بلند استاد در حافظ شناسی و جلد دوم را تنقیح مطالب چاپ اول کتاب و جلد سوم را یادداشت های دانشجویان از تقریرات ایشان تشکیل می دهد. این مقاله مروری بر بخش های سه گانه ی اثر مذکور با نگاهی انتقادی برای معرفی بهتر این اثر ارجمند است.
تحلیل مقایسه ای اشعار صائب تبریزی با مینیاتورهای کمال الدین بهزاد براساس نظریه قطب های استعاری و مجازی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
285 - 311
حوزه های تخصصی:
تمامی آفرینش های هنری و ادبی انسان در هر دوره ای در ارتباط و پیوند با یکدیگر قرار می گیرند به گونه ای که با تحلیل مقایسه ای میان آفرینش های هنری و ادبی انسان در یک دوره می توان به مؤلفه های سبکیِ مشابهی دست یافت. بررسی عملکرد دو فرآیند انتخاب و ترکیب روی محور جانشینی و محور هم نشینی ابزاری است که امکان بررسی مقایسه ای سبکِ تمامی متون هنری و ادبی را برای سبک پژوه فراهم می کند. در این مقاله نحوه انتخاب و ترکیب نشانه ها روی «محور جانشینی» و «محور هم نشینی» در شعر «صائب تبریزی» در کنار مینیاتورهای «کمال الدین بهزاد» مورد بررسی قرار می گیرد تا شیوه زیبایی آفرینی این شاعر و این هنرمند بررسی و ویژگی های سبکی مشترک آن ها استخراج شود. نتایج حاصل از این بررسی، بیانگر عملکرد موازی دو فرآیند انتخاب و ترکیب در بسامدی نزدیک به هم است که کاربرد این دو فرآیند در کنار یکدیگر منجر به ایجاد پیچیدگی هایی در شعر صائب و مینیاتورهای بهزاد شده است.
Voyages vers l’infini : Exil et Altérité, un nouvel apprentissage de soi (Analyse anthropologique de l’œuvre leclézienne)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
L’univers leclézien est un univers de voyage mouvementé et dynamique. Il s’agit du mouvement des hommes et des populations entières vers les grands pôles démographiques mondiaux souvent anonymes. Le voyage est la clé fondamentale de cette mutation. Abandonnés à eux-mêmes dans l’embarras de leur vie, les pourchassés des guerres coloniales, les immigrés démunis, les gitanes ou les nomades du désert se rallient aux flux qui les emmènent vers les grandes villes utopiques. Se présentant sous de multiples aspects d’un phénomène globale -l’immigration-, ce processus de voyage individuel ou de groupe, vers l’infini implique peu ou prou l’ensemble de l’écoumène, Ce changement d’échelle et cette « fracture » brutale dans la conception de l’espace et du mode de vie ne restent pas sans effets ni chez l’immigré, ni sur l’environnement qui l’entoure. Des pauses introspectives éclairent minutieusement d’une façon analytique les deux bouts du mouvement migratoire : Terre de départ et terre d’accueil. Dans les deux cas ce "malaise de l'espace", qui engendre la recherche d'un espace sublimé, devient le moteur des aventures du héros. L’art de Le Clézio réside en particulier dans la peinture de ces effets dont nous allons décliner les aspects problématiques avec une grille d’analyse anthropologique.
بررسی فنا و بقا از منظر سنایی بر مبنای سنت اول عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
65 - 90
حوزه های تخصصی:
فنا و بقا از مهم ترین مباحث سنت اول عرفانی است و در عرفان اسلامی جایگاه ویژه ای دارد و در آثار شعرا و عرفا به شکل های گوناگونی متجلی شده است. هریک از عرفا کوشیده اند تا با استفاده از تجارب شخصی خود به بیان این دو موضوع بپردازند. سنایی، شاعر و عارف بزرگ سده ی ششم هجری، نیز از این امر مستنثنی نیست. این پژوهش، کوشیده تا به بیان فنا و بقا از دیدگاه سنایی بپردازد. در سنت اول عرفانی، انسان و خدا، دو موجود متمایز از یکدیگرند که ذات و صفات و افعال یکی در دیگری فانی می شود. فنا و بقا به دو بخش عمده ی ظاهر و باطن تقسیم بندی شده است. در فنا، عارف از اراده و وجود خود فانی و نیست می شود و پس از آن به حق تعالی باقی می گردد. فنا، مقدمه ای برای دست یافتن به بقاست. بنده به صفات خداوند متصف می شود و به بقای حقیقی دست می یابد. روش تحقیق در این گفتار، اسنادی -کتابخانه ای و از نوع توصیفی-تحلیلی است. ابتدا مطالب مربوط به فنا و بقا یادداشت برداری، سپس به تفصیل درباره ی آن بحث شد. ارائه ی دیدگاه سنایی درباره ی فنا و بقا، بررسی انواع و اقسام فنا و بقا و درجاتشان، از نوآوری های این پژوهش است. وی از فنا و بقای ظاهر و باطن یاد می کند و برای هرکدام درجاتی را قائل است و بالاترین درجه را فنای ذات بنده و باقی شدن به ذات حق می داند که در آن تمامی حجاب ها از پیش چشم عارف برداشته می شود.
کارکرد معنایی هماوائی در جزء سی ام قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
151 - 177
حوزه های تخصصی:
تکرارهای آوائی و تشابهات لفظی در قرآن کریم کارکرد های معنایی دارند؛ چینش و همنشین سازی واژگان در متن قرآنی به گونه ای صورت پذیرفته که آن همنشینی، افزون بر آهنگین کردن کلام، در القاء مفهوم مؤثرتر است و می توان از آن به عنوان «هماوائی» یا همان «اعجاز النظم الموسیقیّ» یاد کرد؛ کاربست این شیوه از بیان موجب خلق مفهومی تازه می شود؛ نیز کمک می کند تا مفاهیم دور از هم- که گاه متّضاد نیز هستند- در کنار یکدیگر قرار گیرند و از رهگذر تناسب صوری و موسیقایی، به نوعی به تناسب، انسجام و اتّحاد معنایی برسند. استفاده از ظرفیت همنشینی و هماوائی در قرآن، این امکان را فراهم نموده تا معنای مورد نظر با قوّت بیشتری به مخاطب القاء گردد و باور پذیری مفهوم را دو چندان نماید. بررسی ها نشان می دهد بهره گیری از این ظرفیت، در جزء سی ام قرآن کریم نمود بیشتری دارد و از این منظر سزاوار توجّه و پژوهش است. در پرتو اهمیّت مسأله، پژوهش حاضر می کوشد با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی هماوائی و تأثیر معناییِ آن که از آن به عنوان «اعجاز مجاورت» یاد شده در جزء مورد اشاره بپردازد و نتیجه بحث را فرادید مخاطب قرار دهد. چنین استنباط می شود که چینش و همنشینی اعجاز گونه واژگان، موجب برجستگی سخن شده و با به همراه داشتن معنا و مدلولی خاص، به طور ضمنی، نافی ایده ترادف در قرآن گشته است.
نقد کهن الگویی پس از یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
95 - 118
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به شکل نظری به بررسی ابعاد نقد کهن الگویی یا یونگی می پردازد. نقد کهن الگویی تاکنون یافتن ریشه های مشترک و در عین حال ناخودآگاه انسانی، بدون در نظر گرفتن عنصر زمان و مکان در آثار ادبی تعریف می شده است. آنچه از نقد کهن الگویی به ذهن متبادر می شود، دیدگاه سنّتی و روش پیروان سنّتی یونگ است که در ایران این قضیه به دلیل کمبود دسترسی به منابع دست اول یا ترجمه کافی، نمود بیشتری پیدا می کند. تلاش پژوهشگر حاضر، مطالعه نظرات بزرگان روانشناسی تحلیلی و پسایونگی است. با بررسی دیدگاه های منتقدان، ابعاد مختلف رویکرد کهن الگویی مشخص شده و نتیجه گرفته می شود که این رویکرد برخلاف آنچه در کاربرد آن در ادبیّات دیده می شود نسبی، سیال، فردی و وابسته به شرایط است. بنابراین پژوهشگران علاقه مند به نقد کهن الگویی لازم است در ابتدا با معانی دقیق مفاهیم آشنا شوند و پس از آن اقدام به کاربرد این رویکرد در ادبیّات کنند.
تشخص های زبانی در سبک فرخ تمیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی پرونده شعر نو و شاعران آن در جریان تاریخ ادبی فارسی، می توان نقطه ای مشترک یافت و آن نقطه این است که قریب به اتفاق این شاعران برای خود سبک خاص یا زبان خاص داشته اند، یا در پی آن بودند که به آن دست یابند. فرخ تمیمی از شاعران کمتر شناخته شده شعر نیمایی یا آزاد است که پنج دفتر شعری از او به چاپ رسیده است. جستجو و یافتن سبک جدید و خاص برای شاعران نوپرداز، اصلی بوده که افراد به روش های مختلف در پی نیل به آن بوده اند و مقرون به صرفه ترین و حصولی ترین کار در این مسیر، شکستن اصول وزن و قافیه سنّتی و نیز تأثیرپذیری این شاعران از حال و هوا، تجربه و تصاویر شعر فرنگی بوده است. امر مهم دیگری که این شاعران و تمیمی به آن دست زدند، این است که قواعد و معیارهای زبان معیار و فرهیخته را به عمد درهم ریخته و به هم زدند و غایت کارشان این شد که تا توانستند شعر خود را به زبان محاوره و عامیانه نزدیک کردند؛ به تعبیر بهتر، سبک و شیوه «شعر نویسی» آنها نزدیک کردن بیش از حد شعر خود به زبان عامیانه و درهم زدن اصول و قواعد زبان هنجار بوده است؛ این نوشتار با ذکر مصداق و شاهد مثال به نوسازی های تمیمی در حوزه های مختلف اسم، فعل، صفت و غیره می پردازد و برجستگی های زبانی و سبکی در شعر وی را تبیین می کند. روش تحقیق این مقاله، توصیفی و مقایسه ای است که مواد خود را به شیوه فیش نویسی و اسنادی جمع آورده است.
بررسی کیفیت ترجمه نهج البلاغه مبتنی بر الگوی نقش گرای هاوس (مطالعه موردی ترجمه علامه جعفری و شهیدی از خطبه اشباح)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی مولانا در آن سوی مرزهای زبان و فرهنگ فارسی بازتابی گسترده داشته و مخاطبان بسیاری را شیفته خود ساخته است. این اثر فاخر در میان کشورهای عربی نیز از توجه ویژه ای برخوردار بوده است. ادبای عرب -در قالب های نظم و نثر- به ترجمه و شرح این شاهکار ادبی - عرفانی پرداخته اند که در این میان، ترجمه های منظوم دو شاعر معاصر عراقی، عبدالعزیز جواهری و محمد جمال هاشمی در معرفی مثنوی به مخاطبان عرب نقشی برجسته ایفا کرده است. آشنایی این دو مترجم با چارچوب اندیشه سراینده مثنوی و قرابت فرهنگی دو زبان، فضای روحانی اشعار را در تعریب این اثر نمایان می سازد. در مقاله حاضر پس از بیان ویژگی های این دو ترجمه منظوم، برگردان داستان آغازین مثنوی، یعنی «شاه و کنیزک» را با تکیه بر هفت راهبرد ترجمه «وینی» و «داربلنه» مورد ارزیابی قرار دادیم. این بررسی بیانگر آن است که تعریب جواهری به دلیل بهره گیری پربسامد از الگوهای ترجمه مستقیم و به طور ویژه ترجمه لغوی به متن مبدأ نزدیک تر است. ضمن آنکه وفاداری به متن و رعایت امانت از ویژگی های مثبت این ترجمه به شمار می آید. درحالی که در ترجمه منظوم هاشمی، ساختارهای نحوی و معنایی زبان مقصد بیشتر جلوه دارد. این مترجم به جای تعریب دقیق ابیات به تصریح معانی ضمنی داستان پرداخته است تا درک داستان برای خواننده زبان دوم آسان شود. در میان راهبردهای هفتگانه ترجمه نیز جابه جایی و تعدیل در ترجمه هاشمی، فراوانی قابل توجهی نسبت به دیگر مراحل دارد.
بررسی سبک شناختی اشعار مهدی اخوان ثالث
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
21-47
حوزه های تخصصی:
یکی از راه های تشخیص سبک و تمایز آن ها، بررسی ویژگی های زبانی و معنایی و ادبی و فکری ِ یک اثر است. اخوان ثالث یکی از تابناک ترین چهره های شعر معاصر، با توشه ای پربار از ادبیات کلاسیک به شعر نیمایی روی آورد و به متعصّبان کهنه پرست ثابت نمود که پرداختن به صورت و قالبی نو و بدیع، از عجز شاعر در سرودن شعر به سیاق شاعران قدیم ناشی نمی شود. در این پژوهش، به بررسی دستاوردهای بی بدیل و گنجینه ارزشمند این شاعر خراسانی پرداخته شد و پس از بررسی «مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث» در سطوح مختلف زبانی، فکری و ادبی، بارزترین ویژگی های سبکی اشعارش با ذکر نمونه های موجود، موردبررسی و طبقه بندی سبک شناسانه قرار گرفت. باستان گرایی و استفاده از واژگان اصیل فارسی، ترکیب سازی های بدیع و نو، استفاده از زبان نمادین، تأثیرپذیری از سبک خراسانی، استفاده مناسب و دقیق از صنایع بدیعی و لحن حماسی از مهم ترین ویژگی های سبک شعری این شاعر سترگ معاصر بودند.
نقد و بررسی سی قصیده ناصرخسرو
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
109-132
حوزه های تخصصی:
دیوان ناصرخسرو یکی از آثارکلاسیک ادبیات فارسی است که آشنایی با آن برای علاقمندان و دانشجویان ادبیات فارسی ضروری است؛ از این رو بخشی از این دیوان با عنوان سی قصیده ناصرخسرو در ردیف متون درسی دانشجویان رشته زبان و ادبیات فارسی گنجانده شده است ؛ به همین منظور چندین کتاب با عناوین مختلف منتشر شده است.یکی از این آثار کتابی است با عنوان سی قصیده ناصرخسرو که توسط آقای دکتر علی اصغر حلبی تهیه شده و انتشارات دانشگاه پیام نور آن را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر کوشیده است با توضیحات خود خلأ استاد را برای دانشجویان کم رنگ کند که البته تا حدودی موفق بوده است اما هنوز نیاز به بررسی و ویرایش دارد.از آنجا که این کتاب به عنوان منبع اجباری بخش قابل توجهی از دانشجویان انتخاب شده است .در این مقاله کتاب مذکور مورد بررسی قرار می گیرد و اشکالات و لغزشهایی چون اشکالات معنایی ، نگارشی ، ضبط نادرست ابیات ، اشکالات تایپی و... یادآوری می شود.
بررسی بینامتنیت قرآنی در نسخه خطی دلگشانامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
117 - 149
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نوعی رویکرد زبان شناختی در حوزه نقد جدید در ادبیات است و به معنای ارتباط یک متن با متن قبل یا بعد از خود و یا بازآفرینی یک متن با توجه به متنی غایب است. این نظریه گرچه موضوعی جدید در نقد معاصر به شمار می آمد ولی از دیرباز و به ویژه در متون اسلامی تحت عنوان تضمین، تلمیح و اشاره مطرح بوده است. بنابراین بررسی مضامین قرآنی شعر فارسی به ویژه با رهیافت بینامتنیت از اهمیت بالایی برخوردار است. منظومه دلگشانامه اثر میرزا ارجمند آزاد کشمیری، از ذخایر ارزشمند زبان فارسی است که بازخوانی و احیای آن می تواند در راستای کمک به بخشی از تاریخ اسلام، به ویژه تاریخ تشیع مؤثر باشد. در این مثنوی، حوادث کوفه بعد از واقعه خونین عاشورا تا شهادت مختار به نظم کشیده شده است. هدف از این پژوهش بررسی میزان تأثیرپذیری منظومه از قرآن کریم است. در این مقاله، به شیوه توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی ویژگی های ساختاری و محتوایی دلگشانامه، با روش نقدی بینامتنی، میزان و چگونگی تأثیرپذیری قرآنی این اثر تحلیل شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که «آزاد» از اتواع رابطه بینامتنی قرآنی بهره گرفته؛ ولی بسامد بینامتنی واژگانی (برآیند سازی و وام گیری) و اشاره ای از سایر انواع بینامتنیت در کلام او بیشتر و برجسته تر است.
تنازع (ستیز) و تعایش ( همزیستی) گونه ها برای بقا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد و نظریه ادبی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
157 - 180
حوزه های تخصصی:
گونه شناسی با اینکه در غرب از مباحث مهم نقد و نظریه ادبیات است، در گستره ادبیات فارسی و مجامع نقد یا کمتر به انواع پرداخته شده است یا بیشتر این نوع مباحث بازتاب ترجمه ای دارند. از این رو اگر پژوهنده ای در مباحث انواع به دقت بکاود با معضل های بزرگ و بی پاسخی روبرو خواهدشد؛ معضلاتی چون عدم خلوص گونه ها، بحث وجه در گونه ها، نگنجیدن زیرگونه ها ذیل یک گونه خاص و اختلاط و آمیزش گونه ها، زیرگونه ها و ریز گونه ها. علت معضلات این چنینی تعایش (همزیستی) و تنازعی (ستیز) است که گونه ها به انحاءِ گوناگون برای بقا در حیات ادبیات دارند. گونه ها به علل گوناگون موجودیت می یابند. آنها برای بقا گاه زیرگونه هایی از ژن خود را در دل خود هویت می بخشند، گاه خود در دل گونه ای غالب به عنوان گونه ای مغلوب زیست می کنند و گاه با گونه های دیگر خویشاوندی و هم نشینی می کنند. زیرگونه ها نیز بعد از زاده شدن چنین راهی پیش می گیرند، آنها گاه در ازدواج یا امتزاج با گونه ها یا زیرگونه ها باعث زایش گونه ها و زیرگونه های جدید می شوند. زیرگونه ها نیز برای بقای خود تلاشی چنین دارند. گاه برخی گونه ها و زیرگونه ها می میرند و گاه ممکن است بعد از مرگ در شرایطی دیگر حشر یابند. بی توجهی به این نوع از روابط گونه ها آن هم به شکل متمرکز بر ادبیات بومی باعث لاینحل بودن برخی از مشکلات در بحث گونه هاست.
طبقه بندی مخاطب در هنرهای تجسمی معاصر و هنرهای کلاسیک ایران با مطالعه ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
51 - 75
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق کنونی مطالعه طبقه بندی مخاطب در بستر زمان در هنر معاصر ایران می باشد. یکی از چالش هایی که در هنر امروز جامعه ایرانی مشهود است جایگاه متزلزل مخاطب است. جایگاهی که خود باید تعیین کننده باشد اما عوامل دیگری که خارج از حوزه هنر و هنرمند است، همچون نگاه سیاست و قدرت و اقتصاد به این مقوله، تأثیرگذارتر است. به نظر می رسد شناخت مخاطب منوط به نگاه نخبه های جامعه به اقسام گوناگون مخاطب بوده است، اما تا چه حد این دسته بندی مخاطب که در نهایت به عدم وجود مخاطب انجامیده است بر اساس شناخت صحیح افراد برتر جامعه بود یا بر اساس نگرش برتر به خود نخبه های جامعه بوده است. می توان گفت عوامل مختلفی در طبقه بندی مخاطب هنر تأثیرگذار هستند. با توجه به مطالعه حاضر می توان گفت مخاطبان هنر در بستر زمان بر اساس عوامل اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... متفاوت بوده اند. همچنین برای تقسیم بندی مخاطبان باید عوامل مؤثر و کلیدی در هر زمان را در نظر گرفت.
تأثیرپذیری از سبک حافظ در دیوان صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
371 - 391
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقایسه ای، یکی از شاخه های جدید تحقیقات و پژوهش های ادبی است. در حوزه زبان و ادب فارسی شاعران و نویسندگان، میراث شکوهمندی بر جای گذاشته اند که آیندگان همواره از آن بهره برده اند. یکی از برجسته ترین شاعران زبان و ادبیات فارسی، حافظ شیرازی است. او انقلابی در شعر و غزل به وجود آورد و همواره بر شاعران پس از خود تأثیرگذار بود. پس از سبک عراقی که حافظ در آن طبع آزمایی و زیست کرده است، سبک هندی در ادبیات پای گذاشت. یکی از شاعران برجسته این سبک صائب تبریزی است. صائب تحت تأثیر غزلیات خواجه ، غزلیاتی سروده است. اشتراکات وزنی، مضمونی و محتوایی از مشابهات این غزلیات است. نگارنده در این پژوهش بر آن است تا به بررسی تأثیر سبک حافظ بر اشعار صائب تبریزی بپردازد. به این منظور اشعار در دو حوزه نقد مضمونی و نقد ساختاری مورد بررسی قرار گرفتند.
اشارات عیسوی مهم ترین موتیف تلمیحی دیوان خاقانی
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۰
249 - 271
حوزه های تخصصی:
کاربرد شاعرانه اصطلاحات عیسوی و سود جُستن از نام مبارک حضرت عیسی (ع) و مریم (س) به جهاتی بیشتر از سایر پیامبران، در اشعار خاقانی دیده می شود که این کاربرد شاعرانه را می توان اساسی ترین و مهم ترین مویتف و بن مایه تلمیحاتِ مجموعه آثار خاقانی (دیوان، منشآت و ختم الغرائب)، به حساب آورد. خاقانی با بهره گیری از داستان و سرگذشت عیسی (ع)، مقاصد و مضامین شعری خود را در زمینه های گوناگون تبیین و تعبیر کرده است. در این جُستار هدف بر آن است تا به بررسی این شگرد خاقانی به عنوان یک بن مایه و عنصر تکرار شونده بپردازیم؛ لذا، ابتدا مفهوم موتیف و بن مایه را بازگو کرده ایم و سپس این بن مایه را در کاربرد اشارات عیسوی در شعر خاقانی پی گرفتیم و به این نتیجه رسیدیم که خاقانی برای دست یابی به اغراضی مانند خودستایی، مدح، هجو، توصیف و... از این موتیف تلمیحی بهره یرده است.
سبک شناسی لایه ای غزلیات سلمان ساوجی (لایه های نحوی و واژگانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی لایه ای، شیوه ای از سبک شناسی معاصر است که آثار را به شیوه درون متنی و بر اساس لایه های بوجودآورنده(واژگانی، آوایی، نحویی، بلاغی و ایدئولوژیک) بررسی و تحلیل می کند. با بهره گیری از سبک شناسی لایه ای می توان به ویژگی های سبک فردی، اندیشه ها و ایدئولوژی حاکم بر متن شاعر یا نویسنده دست یافت. پرسش اصلی پژوهش این است که چگونه می توان ویژگی های سبکی یک اثر را با بهره گیری از سبک شناسی لایه ای بررسی و مشخص کرد. بر این اساس غزلیات سلمان ساوجی در لایه های نحوی و واژگانی با رویکردی آماری- تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.پس از تحلیل و بررسی از ویژگی های سبک فردی سلمان ساوجی در لایه واژگانی، بسامد واژگان حسی، شکوهمند (فاخر و غیر عامیانه) با رمزگان ساختاری قابل ذکر است، از ویژگی سبکی لایه نحوی می توان به جابه جایی از نحو معیار، تأکید بر فعل و متمم فعل، به عنوان ادوات آن، اشاره کرد که به شکل گیری سبک پیوسته و فعال نحوی منجر شده است.
Les stratégies autofictionnelles dans W ou le souvenir d’enfance de George Perec et Dora Bruder de Patrick Modiano(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Depuis Jean-Jacques Rousseau, de nombreux auteurs ont tenté de retracer les événements de leur vie individuelle, en donnant naissance à l'autobiographie. L’écrivain de l'autobiographie cherche également à y recomposer la vérité et l'unité de son "je". La littérature du XXᵉ siècle témoigne de la création d'une série d'autobiographies modifiés ou transgressives sous le nom d’« autofictions ». Malgré les efforts de l’institutionnalisation de ce nouveau genre littéraire depuis 2003, son sens reste encore aujourd’hui sujet à controverse. Un terme souvent employé dans les médias, mais rarement défini, l'autofiction a de multiples définitions. Parmi les écrivains contemporains, Patrick Modiano et George Perec mettent à l'épreuve ce genre littéraire dans leurs œuvres. Toute l'œuvre de Modiano est une incarnation de divers souvenirs, en vue d'une quête d'identité. George Perec écrivain français et membre de l'Oulipo, possède également une écriture dotée d'interactions issues de diverses configurations scientifiques. Dans cette étude, notre objectif est d'examiner ce nouveau genre littéraire d’une manière comparative dans les deux œuvres romanesques, Dora Bruder de Patrick Modiano et W ou le souvenir d’enfance de George Perec pour répondre à cette question principale qui consiste à savoir quelles sont les stratégies autofictionnelles mises en œuvres dans ces deux œuvres et comment elles sont employées pour exprimer le thème de la recherche d'identité par ces deux écrivains cités.
استعاره الزمن المفهومیه وتصامیمها التصوریه فی أشعار سعاد الصباح ("الشعر والنثر لک وحدک" أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
95 - 124
حوزه های تخصصی:
سعی هذا المقال، دراسه استعاره "الزمن" المفهومیه معتمدا علی نظریه لایکوف وجونسون، وهما من مبدعی هذه النظریه فی القرن الحاضر، فی مجموعه «الشعر والنثر لک وحدک» الشعریه لسعاد الصباح الشاعره المعاصره الکویتیه، بالمنهج الوصفی التحلیلی، ومبنیا علی العلم الإدراکی ثم دراسه التصامیم(المخططات) التصوریه، یعنی بنیه مفهومیه تُخلق علی أساس تجارب مختلفه، لإدراک مفهوم "الزمن" الانتزاعی. من أهم ما وصل إلیه البحث هو أن الشاعره فی هذه المجموعه الشعریه قامت بتصویر أجزاء متعدده من أشعارها مستعینه بالاستعاره المفهومیه حتی یدرکنا إلی مفهوم الزمن الإنتزاعی واضحا. وتبرزت الزمن فی قصائدها بمختلف التصامیم ولاسیما الحرکی.
دراسه البنیه فی شعر التوقیعات لعزالدین المناصره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
57 - 79
حوزه های تخصصی:
یعد النقد البنیوی فی النقد الحدیث، أحد منهاج النقد الکثیره الاستخدام حیث یقوم الناقد من خلاله بدراسه وتحلیل العناصر الأساسیه للنص. توجد صله قویه وأهمیه فائقه بین دراسه وتحلیل بنیه النص والإتجاهات المعاصره للشعر. علی هذا الأساس اتخذ المنهج الوصفی- التحلیلی فی دراسه أشعار عزالدین المناصره القصیره جداً(التوقیعات) شکلاً ولغهً. ففی هذه المحاوله الغایه أن نصل إلی الکشف عن القانون الذی ینتج نسق البنیه ویتحکم فی صمیم العلاقات الباطنیه بین عناصرها وهذا یتم حین یستطیع الباحث إنشاء النموذج أو النماذج البنیویه التی یعمد علی طریقها إلی تبسیط الواقع وإحداث التغیرات التی تسمح لنا بإدراک البنیه للنص. تؤکد هذه الدراسه علی أن بنیه التوقیعات فی شعر المناصره تفتح المجال لطرح السؤال أمام القارئ وتمنحه لذه الکشف من خلال أهم میزه فی شعر توقیعات المناصره. و أهم نتیجه لهذه الدراسه هی أن هذا الانحراف عن المألوف اللغوی و القواعد العامه هو الرکن الأساس فی شعر توقیعات عزالدین المناصره .
تحلیل نوع کاربرد جنگ افزارها در ستینی فخر رازی (معرفی واژگان ناشناختۀ نظامی و تحلیل آن از نظر علوم نظامی)
حوزه های تخصصی:
در متون مختلف زبان فارسی، دربارۀ علوم نظامی و جنگ افزارها بحث شده که ضروری است این منابع شناسایی و معرفی شوند تا بتوان در مطالعات بعدی، واژگان و اصطلاحات نظامی را از آن ها استخراج کرد. دانشنامۀ جامع العلوم با شصت باب، مهم ترین اثر فارسی امام فخر رازی (543-606 ه ق.) یکی از این منابع است که در یکی از باب های آن دربارۀ جنگ افزارهای ناشناخته و شیوۀ ساخت و کاربرد آن بحث شده است. پرسش تحقیق حاضر آن است که چه واژه ها و اصطلاحات نظامی در ستینی به کار رفته است و توجه به این بحث تا چه اندازه اهمیت دارد؟ تحقیق حاضر واژه ها، اصطلاحات و ترکیبات نظامی ناشناخته را در این کتاب معرفی و دربارۀ ابعاد نظامی یادشده در آن بحث می کند و جنگ افزارها و راهبردها و راهکنش های نظامی ذکرشده در اثر نام برده را بررسی و تحلیل می کند. روش این پژوهش از نوع مطالعۀ موردی کیفی روی جامع العلوم است که با مطالعۀ تطبیقی فرهنگ های دیگر کامل می شود. اهمیت موضوع در آن است که نشان می دهد دانشنامه ها منبعی از واژگان و اصطلاحات نظامی هستند که تاکنون از آن ها غفلت شده است؛ چنان که واژه ها و ترکیبات نظامی ناشناخته ای مانند خارپشت در جامع العلوم به کار رفته که در هیچ کدام از فرهنگ های عمومی و تخصصی ثبت نشده است. همچنین گسترۀ کاربرد این جنگ افزارها و نوع کاربرد آن ها در این دانشنامه تبیین شده اند. برای واژه گزینی در زمینه های مختلف، از جمله در موضوعات نظامی، می توان از الگوی ساخت این واژه ها کمک گرفت.