فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۵۸۱ تا ۵٬۶۰۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از بهترین شیوه های بلاغی جهت اقناع مخاطب است که شاعران و نویسندگان به وسیله آن، امور معقول را به صورت محسوس و قابل درک در اختیار مخاطب قرار می دهند، از این رو این شگرد ادبی، شیوه ای حکیمانه جهت بیان مقصود محسوب می شود. در این مقاله با استفاده از شیوه تحلیلی- توصیفی، تشبیه تمثیلی، استعاره تمثیلی، تمثیل طبیعی و اسلوب معادله در مثنوی آفرین نامه ابوشکور بلخی بررسی می گردد، بنابراین ابتدا تمثیل از دیدگاه صاحب نظران به صورت اجمال بیان می شود و سپس انواع مذکور در آفرین نامه ابوشکور بلخی بررسی می گردد. ابوشکور تمثیل را نه فقط برای محسوس کردن موضوعاتی همچون: قناعت، شناخت دوست و دشمن، ضرورت تعلیم در کودکی، بلکه برای باورپذیر کردن و تاثیر بیشتر بر مخاطب و تصویرآفرینی استفاده کرده است.
ادب عربی در آینه شعر فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷
135-158
حوزه های تخصصی:
یکی از جذّاب ترین زمینه های مطالعه و پژوهش در ادبیّات مشرق زمین، پرداختن به تأثیر متقابل آثار ادبی در زبان های پارسی و عربی و به ویژه درون مایه های مشترک دیوان های شعری پارسی و عربی است که از کهن ترین مباحث ادبیّات تطبیقی و در عین حال از دشوارترین زمینه های پژوهش در این عرصه نیز به شمار می رود. در جستار فراروی که به شیوه علمی – پژوهشی فراهم آمده، نگارنده کوشیده است که با روش تحلیلی - توصیفی و بر اساس مکتب فرانسه در ادبیّات تطبیقی، تأثیر شعر و ادب عربی را بر دیوان فرّخی سیستانی شاعر پارسی قرن پنجم هجری کاوش نماید. پژوهش حاضر، پس از پیشگفتار و پرداختن به سبک شعری فرّخی، به تأثیر قرآن و واژگان و نام های عربی بر دیوان وی اشاره ای کوتاه نموده، سرانجام به مبحث تفصیلی مقاله، یعنی مقایسه نمونه های متعدّدی از اشعار و امثال عربی با اشعار فرّخی پرداخته و ازجمله به این نتیجه رسیده است که فرّخی، در عین تأثیرپذیری از تعبیرها و تصاویر شعر و ادب عربی، شاعری خلّاق و مضمون آفرین است؛ دیگر اینکه در ادبیّات مشرق زمین و به ویژه شعر فرّخی، فرهنگ غلبه قلم بر تیر و شمشیر که آرزوی انسان های فرهیخته عصر حاضر است، به خوبی جلوه گر شده است. امید، آنکه این کاوش نامه، پیوند دیرین ادب پارسی و عربی را بیش از پیش بنماید و منبعی دیگر به منابع پژوهش های تطبیقی بیفزاید.
کرامات و واقعیات: حکایت کرامات و نوع واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴ (پیاپی ۸۹)
۱۵۷-۱۸۲
حوزه های تخصصی:
درون مایه بیشتر حکایات صوفیه کرامات مشایخ است. حجم عظیمی از تذکره ها و مناقب نامه های عرفانی و برخی دیگر از متون صوفیانه را می توان تحت عنوان «حکایات کرامات» گنجاند. حکایات کرامات همواره عرصه رد و قبول گروه های گوناگون مخاطبان بوده است. یکی از مهم ترین مباحث ساختاری حول موضوع حکایات کرامات، تعیین نوع واقعیت موجود در این حکایات و رده بندی شان تحت یک نگرش از واقعیت خاص است. راه های مختلفی برای پذیرش حکایات کرامات وجود دارد، اما بهترین و فراگیرترین شیوه، که مدعای نگارنده در این نوشتار است، واقع نمایی تحلیلی کرامات است و رسیدن به نوعی واقع گرایی عرفانی یا رئالیسم صوفیانه. کسانی که نه به پذیرش تعبدی گردن می نهند و نه خود اهل سیروسلوک اند که با کشف و شهود به حقیقت کرامات برسند، با کمک تحلیل هایی خاص می توانند به سطحی از پذیرش درباره کرامات دست یابند، اما در تحلیل واقع نمایانه کرامات، هیچ گونه تقلیل و تحدیدی در اصل پدیده کرامت رخ نخواهد داد. این پژوهش کتابخانه ای به شیوه ای توصیفی و تحلیلی درصدد تشخیص نوع واقعیت موجود در این گونه روایی است تا از این طریق ثابت شود که واقعیت حکایات کرامات با هیچ نوع واقعیت موجود و مألوف برابر نیست و در نتیجه این حکایات به واقع نماییِ خاص خود نیاز دارند.
بررسی تشبیه تفضیل در غزلیات سعدی
منبع:
قند پارسی سال سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۸
92-105
حوزه های تخصصی:
این مقاله، یکی از صور خیال شاعرانه، یعنی تشبیه تفضیل را، در غزلیات سعدی، بررسی می کند؛ در آغاز، به جایگاه و ارزش تشبیه، در ادبیات و نقد ادبی می پردازد، آن گاه شیوه های نوسازی تشبیه را معرفی می کند و به بررسی تشبیه تفضیل در اشعار این شاعر می پردازد و در نهایت نیز کلام را با بیان ارتباط محتوای غزل و تشبیه تفضیل وکارکردهای زیبا شناسی آن به پایان می برد.
ادبیات و سینما: نظری به جایگاه هر یک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ویژه نامه نامه فرهنگستان (ادبیات تطبیقی) سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
95-106
حوزه های تخصصی:
چهره سیستان در آینه باورها و اساطیر زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
163 - 194
حوزه های تخصصی:
در متون دینی ایران باستان و به ویژه در ادبیات زرتشتی، دیار سیستان اهمیت شایانی یافته و بارها از این منطقه و مکان های اساطیری، تاریخی، جغرافیایی و یا افراد مرتبط با آن سخن به میان رفته است. با عنایت به اهمیت این موضوع و نبود پژوهشی جامع در این باره، در مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی، رد پاهای دینی و اساطیری سرزمین سیستان در دین زرتشتی بررسی می شود. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که این خطّه با سکاها و کیانیان در ارتباط بوده و از آنجا که زادگاه پیام آور دین زرتشتی است، مهد گسترش و تبلیغ این دین و محل ظهور منجیان پایان جهان نیز بوده است؛ همچنین به دلیل جای دادن چندین آتشکده، دریا، رود و کوه مقدس در خود، به عنوان سرزمین ظهور منجیان موعود در این دین، از جایگاه والایی برخوردار است. یادکرد فراوان و گوناگون سیستان در متون زرتشتی، می تواند بازتاب سیمای دینی و اساطیری این سرزمین در این دین باستانی باشد.
گزارش: همایش مولانا و سلطان باهو
حوزه های تخصصی:
بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرهنگ مردسالار و رسمی گذشته و تقسیم بندی کلیشه های جنسیتی، عقلانیت همواره امری مردانه بوده است. به همین دلیل، تفکر، تصمیم گیری و ارائه راه حل مشکلات، عموماً به مردان نسبت داده می شد و درمقابل، زنان افرادی منفعل، وابسته و نظاره گر تعریف می شدند و اگر برای زنان نقش فعالی در عرصه های فرهنگی و سیاسی و اجتماعی قائل می شدند، عموماً جنبه منفی یا «مکارانه و دسیسه گرانه» داشته است؛ اما در فرهنگ عامه فارسی که افسانه ها به منزله یکی از برجسته ترین اشکال ادبی در بطن آن بالیده اند کلیشه مذکور، یعنی انتساب عقلانیت به مردان شکسته شده است و در این افسانه ها زنانی ظاهر شده و به ایفای نقش پرداخته اند که به مدد تدبیر (عقلانیت) آنان گره کارها گشوده می شود. گره گشایی های زنان و دختران را در افسانه ها می توان به «عقلانیت زنانه» تعبیر کرد. در این پژوهش، با استفاده از نظریه یونگ و در قیاس با کهن الگوی «پیر فرزانه» زنان خردمند روایت های عامه ایران را با عنوان کهن الگوی «زن خردمند» نام گذاری کرده ایم. تحقیق حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چگونگی بازنمود عقلانیت زنانه در افسانه های ایرانی پرداخته و نشان داده شده است که چگونه خلاف باورهای کلیشه ای جهانی که خود یونگ نیز در تحلیل کهن الگوها در دام آن ها افتاده است، زنان «عقلانیتی ایجابی» از خود بروز می دهند و نقش هایی مثبت در راستای یاریگری به قهرمانان و سایر شخصیت های داستانی ایفا می کنند. این پژوهش می تواند الگویی مناسب برای بررسی و کاوش های مجدد در فرهنگ های دیگر درنظر گرفته شود؛ بدین معنا که نقش و حضور واقعی زنان در تاریخ فرهنگ ها بازخوانی شود تا واقعیت هایی را که مردسالاری طی هزاره ها سرکوب کرده بود، برملا سازد.
واکاوی ساختار اسطوره ای سفر «قهرمان درون» قصه بهرام و گل اندام با تکیه بر نظریه جوزف کمپبل، پیرسون و کی مار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شباهت ساختار اسطوره و قصه به پیدایی نظریه های منجر شده است که بر مبنای آن ها می توان عناصر تکرارشونده میان اساطیر و قصه ها را کشف و تحلیل کرد. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و بر اساس چارچوب نظری تحلیل روان شناختی کهن الگویی کارول. اس. پیرسون و هیو.کی مار در نظریه «بیداری قهرمان درون» و در بستر نظریه «سفر قهرمان» جوزف کمپبل تلاش کرده است روند سفر «قهرمان درون» در قصه «بهرام و گل اندام» را واکاود. پژوهشگران تلاش می کنند تا ضمن بررسی روند سفر قهرمان درون، چگونگی تجلی کهن الگوها را در مراحل سفر تحلیل کنند تا نشان دهند قهرمان قصه های عامه نیز همچون شخصیت های هشیوار با تجلی این کهن الگوها می توانند در فرایند تفرّد گام نهند و سفر قهرمانی را پیش گیرند. از تحلیل ساختار اسطوره ای این قصه چنین بر می آید که قصه با بهره از سه مرحله «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت»، زمینه را برای ظهور کهن الگوها فراهم می سازد. قهرمان نیز سفر خود را با ترک خانه و کهن الگوی «جست وجوگر»آغاز می کند و در روند سفر بنا بر موقعیت های داستانی، کهن الگوی درون قهرمان با دگردیسی مواجه می شود و سایر کهن الگوها پدیدار می شوند. تغییر کهن الگوی درون قهرمان سبب نمودهایی در کنش های بیرونی شخصیت می شود. بارزترین کهن الگوهای بهرام، «عاشق»، «جست وجوگر» و «جنگجو» است که درنهایت، با تشکیل خانواده که به نوعی «بازگشت» به محیط خانه است کهن الگوی «حاکم» بیدار می شود . نتایج این تحقیق نشان می دهد قصه «بهرام و گل اندام» ساختاری اسطوره ای دارد و به دلیل رویکرد روان شناختی خود بر پایه نظریات کهن الگویی قابل تحلیل و انطباق است.
تحلیل گفتمانی داستان «خانه روشنان» گلشیری با استفاده از نظریه راجر فالر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۲۹-۲۵۱
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهایی که در نقد داستان از منظر زبان شناختی بسیار متحول شده، نظریه راجر فالر است. این نظریه آمیزه ای از نظریات دستورزبان گشتاری چامسکی و زبان شناسی نقش گرای هالیدی است. ازآنجاکه داستان «خانه روشنان» گلشیری به شیوه جریان سیال ذهن نوشته شده و فالر نیز معتقد است، در چنین داستان هایی، روساخت به فهم ژرف ساخت کمک می کند، در مقاله حاضر، با روش توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای و با رویکرد زبان شناختی برمبنای نظریه زبان شناختی فالر، داستان «خانه روشنان» تحلیل شده است. نتایج این تحقیق حاکی است نوع گشتار و شیوه جریان سیال در این اثر باعث به هم ریختگی ساختار نحوی جملات، عدم پیروی از قواعد دستوری، تکرار مرجع ضمایر، ایجاد ضرباهنگ و موسیقی در کلام، کاربرد تضادهای تداعی گر و تکرارهای مبتنی بر تأکید، سردرگمی مخاطبان، و ایجاد تعلیق و تعویق در کلام می شود. شخصیت اصلی این اثر، کنشگر و راویانِ جمع، همگی، منفعل و حسی ادراکی اند. گویی، نباید کلامی ضدایدئولوژی غالب متن بر زبان رانند که باعث برهم خوردن فضای تک صدای متن شود. گلشیری در این اثر نیز خواسته مانند بقیه آثارش به مشکلات جامعه نقب بزند و قضاوت های مداخله جویانه اش را در متن حاکم کند. از حیث نگاه به متن، نویسنده گاه از منظر بیرونی به متن پرداخته و خود را قادر به فهم ادراکات اشخاص داستان ندانسته و گاه از منظر درونی متن را کاویده و گرایش های شناختی خود را با متن همگام کرده است. از حیث بازنمود گفتار و اندیشه نیز این اثر هم از گفتار باواسطه (مستقیم آزاد) استفاده کرده است و هم از گفتار بدون واسطه و مستقیم. هردوی این شیوه ها توانسته تا حد امکان مکنونات درونی و کلامی شخصیت های اصلی و فرعی را بازنماید.
هویت یابی واژه ها در غزل های حافظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یک جریان سیال و تاویل پذیر ، از توانش ها ی پنهان و آشکاری بر خورداراست .استمرار حیات واژگان یک زبان عمدتا با عدم تطابق سطوح زبانی آن ارتباط دارد،بنا بر این بعضی از شعرا با توسل به هنر استعاره ، ضمن تحکیم جایگاه واژه ها در زبان ، معنی آن را از هرگونه گمانه زنی های عجولانه دور نگه می دارند. غرض نگارنده ازهویت یابی واژه ها، توجه شاعر به اهمیت وجه کم رنگ سازی و بعضا پنهان سازی معنی قطعی واژه هاست که در پرتو استعاره حاصل می شود. حافظ از جمله شعرایی است ، که نه تنها برخی از واژه ها را از سیاه چاله های گمنامی نجات داد،بلکه با بازنمایی جدیدی از فضای عصر خود و با رویکردی مبتنی بر استمرار؛ مدل فرهنگی و اجتماعی نوی را بنا می نهد. در همین راستا در شعر او به واژه های متعددی از جمله:« وحشی و ضع ، هر جایی ، چشم دریده،دهان گشاده، انگشت نما،خود فروشی ، هرزه گرد، جماش و ....» بر می خوریم که با کم رنگ سازی معنای قاموسی؛ هر یک ازآن ها را بر صدر می نشاند..و بنا به تعبیر خود، قبای حسن فروشی را برازنده آن ها می نماید.لذا این مقاله بر آن است تا نمونه هایی از این جریان هنری را در غزل های حافظ تحلیل نماید.و به این پرسش پاسخ دهد که :چگونه می توان با توسل به هنر استعاره به چنین هویتی در واژه ها دست یافت؟
Enjeu de l’interaction dans les classes virtuelles du FLE en Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
L’introduction de l’utilisation des classes virtuelles dans l’enseignement supérieur et le sentiment de l’insatisfaction qui découlent des tentatives de sa mise en œuvre nous invitent à mettre la lumière sur les éléments influençant l’efficacité de l’enseignement/apprentissage dans ce nouveau modèle pédagogique. Dans cette contribution, en nous appuyant sur le théorème de l’équivalence d’interaction, nous avons essayé de vérifier et d’analyser le phénomène d’interaction (enseignant-étudiant et étudiant-étudiant) dans une classe virtuelle comparée à une classe en présentiel. L’objectif en est, non seulement de faire un état de l’art, mais aussi de faire des propositions dans l’intention de contribuer à l’optimisation des classes virtuelles et à la création à distance d’un espace de formation propice à l’apprentissage. L’hypothèse selon laquelle l’interaction enseignant-étudiant est la forme d’interaction la plus active dans les cours virtuels a été le point de départ de cette recherche. Par une méthodologie qualitative à savoir l’entretien directif, l’hypothèse de la recherche a été validée. 5 professeurs de français des universités iraniennes sélectionnés selon le modèle d’échantillonnage non probabiliste ont constitué l’échantillon de notre recherche. Selon les résultats de notre étude, étant donné que les interactions verticales (enseignant-étudiant) sont très présentes dans les cours virtuels actuels, le changement de l’approche pédagogique au profit des interactions entre les étudiants aboutirait à une meilleure qualité de l’apprentissage.
هویّت و مهاجرت در رمان دال (محمود گلاب درّه ای) و عصفور من الشّرق (توفیق الحکیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«ادبیّات مهاجرت»، محصول سال های پس از جنگ های جهانی اوّل و دوم است و به آثاری اطلاق می شود که به تجربه زندگی در فضاهایی متفاوت از فرهنگ خود و مشکلات هویّتی اجتماعی ناشی از این زندگی پرداخته است. مهاجر، با سردرگمی در فرهنگ جدید دچار اختلال هویّت می شود و گویی از فرهنگ خویش گسیخته و به فرهنگ کشور میزبان تعلّق ندارد؛ بنابراین، برای یافتن هویّت حقیقی خود، همواره در تکاپو و سرگردانی است. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی رمان دال محمود گلاب درّه ای و عصفور من الشّرق توفیق الحکیم؛ از آثار ادبیّات مهاجرت است که در آن شخصیّت های شرقی رمان ها در تعارض و تقابل با فرهنگ غرب قرار می گیرند. نویسندگان با بیان مفاهیم بنیادین ادبیّات مهاجرت، درپی نشان دادن هویّت مبتنی بر آستانه بودن و پیوندبودگی از نظریّات هومی بهابها هستند. نوشتار پیش رو، به شیوه تحلیل - محتوایی و با رویکرد تطبیقی به مقایسه این دو اثر پرداخته و به این نتیجه رسیده است که پیوندخوردگی هویّت در مواردی ازجمله هویّت دینی، پوشش، زبان، نژاد، ارتباط خانوادگی، قریحه و سرگرمی در این آثار اتّفاق افتاده است.
کهن الگوی مرگ و تولد دوباره در شعر خیام و عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۹
111-129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تأکید بر اهمّیّت مطالعات بینارشته ای در تحقّق اهداف ادبیّات تطبیقی براساس مکتب امریکایی و با تکیه بر کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، به روش توصیفی - تحلیلی و شیوه استقرائی، ظرفیت های نظریّه ناخودآگاهی جمعی و کهن الگوهای یونگ را در تحلیل چرایی و چگونگی تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب و به طور خاص در شعر خیّام و بیاتی واکاوی و از لایه های ژرف و مشترک کهن الگویی این دو متن، پرده برداشته است تا ضمن تأکید بر رابطه میان ادبیّات و روان شناسی، برکارکرد کهن الگوها در آفرینش آثار ادبی برتر ملل مختلف جهان صحه بگذارد و از همه مهم تر، نقش کهن الگو ها در تبیین تشابهات ادبی میان ادبیّات ایران و عرب را نشان دهد. نتایج پژوهش، بیانگر آن است که هردو متن، از شالوده های ژرف و مشترک کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره برخوردارند که همین عامل، باعث تشابهات ادبی گسترده و نزدیکی متون پیش گفته شده؛ امّا تفاوت های جزئی نیز در نحوه تجلّی این کهن الگو در این میان دیده می شود؛ بدین صورت که در شعر بیاتی، کهن الگوی مرگ و تولّد دوباره، بیشتر در قالب اسطوره سومری ایشتار و تموز، اسطوره مصری ایزیس و اوزیریس و در نماد برساخته عایشه تجلّی می یابد؛ ولی در شعر خیّام، به طور عمده در تبدیل شدن آدمی به خاک و دگردیسی آن به سبزه و گیاه و سبو، نمود یافته است.
معرفی و بررسی سبکی و محتوایی نسخه ی خطی فتنه سالارالدوله
منبع:
قند پارسی سال سوم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۷
114-127
حوزه های تخصصی:
در گذر زمان بخشی از میراث مکتوب این مرز و بوم از هجوم حوادث شوم مصون و در امان نمانده یا برآن گرد گمنامی نشسته و جامعه ی علمی و پژوهشی را محروم کرده است. نسخه ای خطی در مرکز پژوهش های آستان حضرت شاه چراغ(ع) موسوم به فتنه ی سالار الدوله به شماره ی243 ثبت و نگهداری می شود. این نسخه ی خطی در 12صفحه و در قالب مثنوی به نظم در آمده است . نسخه ی خطی مذکور نسخه ی منحصر به فرد از شاعری گمنام با تخلص«صحاف» است. ابوالفتح میرزا ملقب به سالارالدوله پسر سوم مظفرالدین شاه قاجار است. سالارالدوله در همدان علیه برادر خود محمدعلی شاه که تازه به سلطنت رسیده بود ؛ قیام کرد. محمدعلی شاه این سرکشی و طغیان برادر را خیلی زود سرکوب می کند. در تاریخ از این واقعه به عنوان غائله و فتنه ی سالارالدوله یاد شده است. صحاف شاعر گمنام این مثنوی این واقعه را در 84بیت به تصویرکشیده است. این مقاله می کوشد تا برای نخستین بار ضمن معرفی نسخه ی خطی مذکور به بررسی و تحلیل سبکی و محتوایی این مثنوی بپردازد . هم چنین تقلیدی یا ابتکاری بودن شاعر را نیز روشن ساخته و درپایان به نتیجه گیری می پردازد.
بررسی هستی شناسی متون پهلوی و استنتاج آموزه های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوگانه باوری در یزدان شناسی مَزِدِیَسْنا مفهومی بنیادین است که از لحاظ فلسفی حائز اهمیت می باشد. دوگانه باوری در گات های زرتشت با پیکار میان سپندمینو و انگره مینو آغاز می شود و سپس در خلال اوستای پَسین، به صورت تقابل میان اهورامزدا و اهریمن سازمان می یابد. در متون پهلوی، دوگانه باوری با هستی شناسی پیوند می خورد و جهان بینی دو بُن گرای زرتشت در قالب آفرینش و تکوین جهان هستی بر اساس پیکار میان اورمزد و اهریمن شکل می گیرد؛ این پیکار طی چهار دوره ادامه می یابد و سرانجام با پیروزی اورمزد و شکست اهریمن پایان می پذیرد. در این پژوهش، نخست بر اساس گزارش های سُنتی از آفرینش، مبانی دوگانه هستی شناسیِ متون پهلوی بررسی شد؛ سپس با استفاده از روش تحلیلی استنتاجی، آموزه های تربیتی موجود در این هستی شناسی استخراج شد. پرورش هوش هستی نگر (معنوی)، خردگرایی و نیک ورزی، پرورش توانایی داوری اخلاقی بر اساس دیالکتیک موجود در هستی، یگانگی انسان با جهان هستی و پاسداشت طبیعت و پدیده های طبیعی از جمله آموزه های تربیتی برگرفته از هستی شناسی متون پهلوی هستند.
بررسی عناصر پیرامتنی نفحات الانس جامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر متن به وسیله پیرامتن ها با ذهن مخاطب و جهان بیرون ارتباط برقرار می کند. نفحات الانس ازجمله آثار منثور جامی است که قابلیت بررسی پیرامتنی را داراست. در پژوهش حاضر پیرامتن های نفحات الانس شناسایی و مطابق با نظریه ژنت به دو دسته تقسیم و بررسی گردید. عناصر درونی و بیرونی پیرامتن در نفحات الانس به شکلی متناسب و سازوار با متن اصلی شکل گرفته اند. هریک از این پیرامتن ها با ارائه اطلاعاتی درباره متن اصلی، از طرفی فهم و دریافت مخاطب را عمق می بخشند و از سوی دیگر مخاطب را در چگونگی استفاده از این اثر راهنمایی می کنند. این عناصر از جانب اشخاص گوناگون اعم از مؤلف، کاتب، ناشر، مصحح و دیگر منتقدان، پژوهشگران و نویسندگان خلق شده اند که از میان این همه، مؤلف و مصحح نقشی بسزا در خوانش متن این کتاب داشته اند. دیگر پیرامتن ها نیز که به وسیله منتقدان، محققان و نویسندگان در قوالب گوناگون عرضه شده است امکان ارتباط بیشتر با متن و نقد و تبلیغ آن را فراهم نموده است. بیشترین و مهم ترین پیرامتن های بیرونی نفحات الانس به زمان نزدیک به تألیف این کتاب بازمی گردد.
بازنمایی ادبی رویدادهای تاریخی در تذکره الاولیاء با تکیه بر روایت قتل حلاج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۳ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴۱
189-211
حوزه های تخصصی:
مفهوم بازنمایی و توانایی متون ادبی در بازنمایی رخدادهای تاریخی از دیرباز در مطالعات ادبی مورد توجه قرار داشته است. روند داستانی شدن رخدادهای تاریخی نکته ای است که باید در بررسی حکایات تاریخی مورد توجه قرار گیرد. حکایاتی با محوریت رویدادها یا شخصیت های تاریخی که تاریخ را به شکل دیگری عرضه کرده اند و از عناصر جادویی، معجزه وار و اسطوره ای در بازنمایی رخدادهای تاریخی بهره برده اند. ازاین رو ارائه چشم اندازی تازه به حکایت های متون عرفانی به منظور روشن کردن فرایند داستانی شدن این رویدادها و ادبی شدن این شخصیت ها، اهمیت ویژه ای دارد. ذکر حلاج را می توان به عنوان نمونه موفق بازنمایی ادیبانه یک رویداد تاریخی و بازاحیاء یک شخصیت تاریخی در یک متن عرفانی در نظر گرفت که بازنمایی عطار از سرگذشت او به یک اثر هنری مستقل از جنبه تاریخی آن تبدیل شده است. در این نوشتار پس از اشاره به جایگاه مفهوم بازنمایی در مطالعات ادبی و بررسی بازنمایی هنری رویدادهای تاریخی، با ارائه تعریفی از حکایت تاریخی، به طبقه بندی و تحلیل این حکایات در تذکره الاولیاء عطار پرداخته شده است. نتیجه حاصل از این نوشتار گویای آن است که عطار با بهره گیری از رویدادهای تاریخی و تبدیل کردن آن ها به سلسله ای از حکایات و روایت های ادبی عرفانی به تبیین گفتمان های عرفانی موردنظر خود پرداخته است.
تحلیل محتوا و ساختار مکتوبات واصفی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واصفی نویسنده و شاعر سده 10 هجری است. تنها اثر برجای مانده از وی، بدایع الوقایع است که حاوی حکایات و خاطراتی است که به ترتیب تاریخی نگارش یافته اند. واصفی مقداری از اشعار و مکتوبات خود را نیز در بدایع الوقایع آورده که ارزش ویژه ای بدان بخشیده است. در این کتاب مجموعاً 42 مکتوب آمده است که شامل انواعی چون سلطانیات و اخوانیات و برخی انواع دیگر چون وقف نامه و کتابه عمارت، خطبه کتاب، متن سنگ گور، شجره نامه و قباله است. هجده فقره از این نامه ها را در یک جلسه، فی البداهه نوشته است و بقیه را در مناسبتها و زمانهای دیگر نگاشته است. بلاغتِ واصفی موجب شده در هر حال اقتضای حال مخاطب و فرستنده و موضوع را در نظر گیرد، لذا حجم هر یک از بخش های نامه متناسب با اهمیت و جایگاه فرستنده، گیرنده و موضوع تغییر می کند. ویژگی بارز مکتوبات وی، کوتاهی آنهاست که با نهایت بهره گیری از تشبیه بلیغ و استعاره مکنیه نگاشته شده اند. بسامد کلمات عربی در نثر وی به حدود هشتاد درصد می رسد اما اکثراً از کلمات مستعمل هستند. در نامه های فارسی، آیات قرآنی و عبارتهای عربی نیز درج کرده اما بسیار کم.
گفتمان تنهایی در غزلیات شمس الدین محمد حافظ شیرازی و اشعار آفاناسی آفاناسی یویچ فت با رویکرد نشانه معناشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نشانه-معناشناسی فرآیند تولید معنا با شرایط حسی-ادراکی پیوند می خورد، بنابراین مقاله حاضر به تحلیل گفتمان تنهایی در غزلیات حافظ و اشعار شاعر روسی، آفاناسی فِت، با رویکرد حسی-ادراکی شامل ادراک برونه ای، ادراک درونه ای، تمامیت معنا، تنش گفتمان، مرکزیت شوِشگر حسی-ادراکی، عملیات شاخصه ای، جهت مندی فضای تنشی، عناصر حاضر در فضای تنشی، افعال مؤثر، آهنگ و نمود، صحنه عاطفی، چشم انداز، آمادگی عاطفی، هویّت شوِش عاطفی، هیجان و بُعد ارزشی گفتمان می پردازد. از آنجا که هیچ گفتمانی نمی تواند مستقل از گفتمان هایی که قبل از آن شکل گرفته عمل کند و همچنین شاعر روسی به ترجمه غزلیات حافظ نیز پرداخته و از فرهنگ شرقی شناخت داشته است، پژوهش حاضر در نظر دارد با روش توصیفی-تحلیلی، چگونگی تولید جریان سیال معنای تنهایی را در شعر حافظ و فت بررسی کند. نتایج تحقیق گویای آن است که هر دو شاعر فارسی و روسی با تمام عناصر گفتمان عاطفی، شامل افعال مؤثر، واژگان و صحنه های عاطفی، برونه ها و درونه ها، پیش تنیدگی و پس تنیدگی ها به القا، باور و ایجاد فرآیند روایی- تنشی تنهایی در شعر خود پرداخته اند و بر اثر آن دو گونه عاطفی و شناختی در تعامل با یکدیگر قرار می گیرند، که منجر به شکایت از تنهایی یا شکل گیری نظام ارزشی سعادتمندی در خلوت می شود.