فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۸۱ تا ۵٬۰۰۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
540 - 561
حوزه های تخصصی:
یکی از عمده ترین زمینه های مورد علاقه پژوهشگران در خصوص قصه های عامیانه بررسی ساختار این قصه ها بوده است. ولادیمیر پراپ با علم به اینکه سیستم طبقه بندی آرنه-تامسون نمی توانست بطور ک امل در مورد قصه های پریان کاربرد داشته باشد، تلاش کرد تا به الگو دقیق تری دست یابد. به همین منظور او پس از تحلیل صد قصه عامیانه روسی به این جمع بندی رسید که قصه های پریان، علیرغم تنوع ظاهری، از نظر قهرمانان و کارکرد، همسان هستند. در ادامه تلاش پژوهشگران برای تعیین ساختار قصه های پریان، کلود برومون معتقد بود که در هرقصه ابتدا وضعیت متعادل برقرار است، پس از آن اتفاقی رخ می دهد که ثبات اولیه تغییر یافته و به وضعیت نا متعادل تبدیل می شود و سرانجام بعد از رسیدن قهرمان قصه به ه دفش و یا شکست در دستیابی به آن وضعیت متعادل سامان یافته ای شکل می گیرد. در این مقاله چهار قص ه از صمد بهرنگی و چهار قصه از شارل پرو نویسنده فرانسوی قرن هفدهم میلادی با بهره گیری از الگوهای پراپ و برومون بررسی شده است. نتایج بدست آمده نشان می دهد الگوی پراپ، بر خلاف الگوی ارائه شده توسط برومون، نمی تواند بطور کامل با ساختار قصه های مورد بررسی انطباق داشته باشد.
چرخش نشانه های فرهنگی در سپهرنشانه ای، پیوستاری برای ترمیم گسست گفتمانی در ترجمه عبارت های تمثیلی با الگوگیری از نظریه رومان یاکوبسن و آلفرد شوتز (بررسی موردی ضرب المثل ها در ترجمه از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه ضرب المثل ها، ترجمه ای فرهنگی است. در این میان، تفاوت نشانه های فرهنگی زبان مبدأ و مقصد و متغیّرهای چندگانه آن ها، فرآیند ترجمه ضرب المثل ها را به یکی از اساسی ترین چالش های پیش روی مترجم تبدیل کرده است. نادیده گرفتن این مهم، نارسایی ترجمه و کارکرد ارتباطی آن را به دنبال داشته، به شکاف میان متن مبدأ و مخاطبین متن مقصد انجامیده و در نهایت، گسست گفتمانی دو زبان مبدأ و مقصد را در سطح کلی ارتباط موجب می شود. پژوهش حاضر سعی دارد تا با اتخاذ رویکردی توصیفی- تحلیلی ضمن بررسی مقوله گسست گفتمانی برآمده از متغیرهای فرهنگی در ترجمه مَثَل های فارسی و عربی به ارائه راهکاری کاربردی در جهت ترجمه ای تعامل محور و ناظر بر پیوستار فرهنگی میان دو زبان بپردازد. در همین راستا، راهکار پیشنهادی مقاله حاضر «چرخش نشانه های فرهنگی» ساختار تمثیلی دو زبان در چارچوب «سپهرنشانه ای» است که با توجه به الگوی «ترجمه بینانشانه ای» رومان یاکوبسن و الگوی مبتنی بر «مثلث نشانه شناسی» آلفرد شوتز تبیین می شود. در فرآیند «چرخش نشانه های فرهنگی» در چارچوب «سپهرنشانه ای»، نشانه های فرهنگی مَثَل های زبان مبدأ به عنوان نشانه های برون سپهری و نامتعارف با ورود به فضای درون سپهری نشانه های فرهنگی مَثَل های زبان مقصد و تعامل و گفت وگومندی با سایر نشانه های فرهنگی حاضر به عنوان نشانه فرهنگی پذیرفته و بومی شده در نظام سپهرنشانه ای فرهنگی آن (زبان مقصد) درآمده و بدین ترتیب به پیوستار فرهنگی مَثَل های دو زبان می انجامد.
متن شناسی طنز (با تعریف «طنز» براساس نظریات ادبی معاصر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۹
145-164
حوزه های تخصصی:
موضوع و هدف این مقاله رسیدن به تعریفی از طنز به عنوان نوعی ادبی است تا بتوان به استناد آن طنز بودن متنی ادبی را بشناسیم. بر مبنای نظریات ادبی معاصر بویژه نظریات خواننده محور، تعریفی تازه از طنز داده شده است: «طنز، متنی ادبی است که کنش آن، ایجاد تقابل بین «مفاهیم ادراکی خواننده از متن» با «الگوهای ذهنی خواننده» است». این تعریف به عنوان مبنای تشخیص متون طنز از دیگر متون می تواند مورد استفاده قرار گیرد؛ بر این اساس نمونه هایی از طنزها در متون مختلف (قرآن مجید، شاهنامه، رباعیات خیام، اشعاری از شاملو و شفیعی کدکنی) تحلیل شده است. هم چنین بر مبنای این تعریف، نشان داده شده که بعضی از نمونه هایی که در کتابها یا مقالات مختلف، طنز معرفی شده است، مصداق طنز به عنوان نوعی بیان ادبی نیست.
موسیقی کناری در رباعیّات شیخ بهائی
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
91-108
حوزه های تخصصی:
موسیقی از ارکان مهم شعر است که باعث دلنشینی کلام می شود. موسیقی در شعر، جنبه های متفاوتی مانند؛ موسیقی درونی، بیرونی و کناری دارد. یکی از عوامل زیبایی در شعر به ویژه قالب های کلاسیک استفاده بجا از موسیقی کناری است که حاصل تکرار واژگان شعری در پایان هر بیت، به ویژه قافیه و ردیف است، شاعران با رعایت تناسب و پیوند میان موسیقی شعر،تلاش می کنند به هدف خود که بیان مفاهیم شعری است نزدیک شوند. در این مقاله که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، موسیقی کناری در اشعار شیخ بهائی مورد بررسی قرار می گیرد. نتایج تحقیق بیانگر این است که در رباعیّات شیخ بهایی انواع قافیه اسمی، فعلی، ضمیر وجود دارد که بسامد قافیه اسمی بیشتر از سایر انواع قافیه است و در ۳۸ رباعی مردّف، بسامد ردیف فعلی بیشتر است. اغلب ردیف ها به صورت ساده و یک جزئی است و ردیف دو جزئی و سه جزئی به ندرت به کار رفته است.
بینامتنی ذاتی اشعار عربی و فارسی سعدی (مضامین مشترک اشعار فارسی و عربی سعدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۳۹۹شماره ۸۶
191 - 213
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت گویای این امر است که هر متنی در برهه ای از زمان، تحت تأثیر آثار قبل از خود بوده و با تغییر و تحول آثار پیشین به خود هویتی متنی بخشیده است. در سایه سار این نوع نگرش، هر متنی زاییده آرا و اندیشه های متون پیش از خود است. یکی از انواع بینامتنیت را بینامتنی ذاتی می نامند؛ بینامتنی ذاتی، روابط متنی یک اثر با دیگر آثار همان نویسنده یا شاعر است که در متن دیگری نیز ظهور یافته، اما نه به مثابه تکرار. سعدی، شیخ المتکلمین و شاعر ذولسانین، مضامین و مفاهیمی در اشعار عربی خود به کار برده که این مضامین در اشعار فارسی او نیز به کار رفته است. پژوهش حاضر، به شیوه تحلیل محتوا و با رویکردی زیباشناختی، اشعار عربی و فارسی سعدی را از دیدگاه بینامتنی ذاتی کاویده و شباهت های مضمونی و ظرافت های لفظی و معنوی سخن سعدی را بیش از پیش نشان داده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شیخ اجل با هنرمندی خویش در تکرار مضامین، هرگز دچار دوباره گویی نشده و ذوق و قریحه سرشار او با استفاده از تکنیک ها و آرایه های ادبی و بلاغی، هر بار جامه ای نو به سخنش پوشانده و مخاطب را مسحور هنرنمایی خویش کرده است. نکته مهم اینکه کلام سعدی در بینامتنی ذاتی سخنانش نه تنها به تکرار نینجامیده، بلکه منجر به خلق تصاویر جدید و ممتاز شده و این همان ویژگی است که سعدی را از دیگران متمایز کرده است.
تحلیل زبان شناختی واژه های «نعمت» و «رزق» در آیات قرآن کریم بر پایه الگوی ارتباطی دیوید برلو و یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی - قرآنی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۱)
111 - 137
حوزه های تخصصی:
از جمله واژگان پربسامد در قرآن کریم دو واژه «نعمت و رزق» است که متجلی دو صفت «رزّاق و منعم» از اوصاف خداوندی است. در تفکر دینی، بین رازق و مرزوق و منعِم و منعَم ارتباط گفتاری ویژه ای وجود دارد. خداوند در ایجاد این ارتباط پیش قدم است. این جستار درصدد است با استفاده از روش توصیفی –تحلیلی و آماری از دو الگوی ارتباطی زبان شناختی دیوید برلو و رومن یاکوبسن برای تحلیل آیاتی که در آن دو واژه «نعمت و رزق» اشاره شده است، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد. پس از بررسی و تحلیل دو الگو ذیل آیات، این نتیجه حاصل شد که خداوند در این آیات به عنوان منبع و فرستنده پیام به گیرنده آن در الگوی ارتباطی برلو از طریق کانال حواس ظاهری –و حواس باطنی- درصدد است تا خالقیت، رازقیت و منعم بودن خود را به گیرنده پیام تذکر دهد و پست فرستی که گیرنده بعد از برقراری ارتباط آیات باید به سمت خداوند ارسال کند، از سویی عدم فراموشی خالقیت الله است و از سوی دیگر عدم کفران نعمت و شکر گزاری نعماتی است که خداوند به او ارزانی داشته است، این ارتباط دارای اختلالات درونی و بیرونی است که هر کدام مانع پست فرست گیرنده و ارتباط بین منبع و گیرنده است. در الگوی ارتباطی یاکوبسن فرستنده از طریق کانال رمزی وحی بر اساس کارکرد عاطفی(قاعده لطف پروردگاری) درصدد است تا پیام آیات را که در بردارنده رازّقیت و ناعمیت خداوند است، به گیرنده با کارکرد ترغیبی از جمله، نزول امداد غیبی، وفور نعمات و دیگر نعمت و رزق های ظاهری و باطنی، توحید و خالقیت خود را به گیرنده آن متذکر شود.
اپونیم «نام بخش»، گونه ای بلاغی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اپونیم اسم و صفتی است که به یک مفهوم تبدیل شده و در واقع مفهوم با مصداق یکی شده است و اینک در مفهومی به کار می رود که ناخودآگاه جمعی آن را پذیرفته است. اپونیم برخلاف استعاره، در زبان ادبی به کار نمی رود؛ بلکه بیشتر در زبان عامیانه کاربرد دارد و برخلاف استعاره که قرینه ای برای فهم آن لازم است، اپونیم ریشه در ناخودآگاه جمعی قوم یا فرهنگی خاص دارد. در واقع اپونیم ها، استعاره های کلیشه شده ای هستند که فهم آنها منوط به همسانی فرهنگی است. اینگونه واژه ها در زبان، کاربرد فراوان دارد؛ اما در زبان فارسی تا کنون تحقیقی در باب این ژانر یا صنعت ادبی انجام نشده و حتی به عنوان یک آرایه ادبی نیز مطرح نشده است. این تحقیق به دنبال آن است که این نوع کاربرد را به عنوان یک ژانر، معرفی و نیز اینگونه اسم ها را بر اساس قلمرو معنایی و نوع کاربرد آنها تقسیم بندی کند. روش این پژوهش کیفی بوده است و داده های آن بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از ابزار مطالعات کتابخانه ای به دست آمده است. نتیجه این تقسیم بندی قرار دادن اپونیم ها در هشت گروه مختلف است: مذهبی و غیرمذهبی، حیوان و انسان، مثبت و منفی، سیاست و مکان. از طرفی دیگر در شش دسته: نام اشخاص، جانوران، مکان، لوازمی مربوط به بزرگان مذهبی و اسطوره ای، در معنای صفت و دنیای مجازی قرار داده شده اند. پربسامدترین اپونیم ها در زبان فارسی اسم هایی خاص هستند که به صفت تبدیل شده اند؛ مانند: ابلیس و دجال. بعضی از اپونیم ها نام حیواناتی است که به صفت تبدیل شده اند؛ مثل: لاشخور و کفتار. برخی از نام های مکان نیز به صفت تبدیل شده اند؛ همچون: صحرای کربلا و قیامت.
نگرشی سیستمی بر پیوستگی فراکتالی ساختار سوره با تاکید بر افتتاح و اختتام (بررسی موردی سوره روم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت صحیح ساختار سوره، یکی از اصلی ترین مولفه های فهم پیوسته فضای آیات در نظام معنایی قرآن کریم است. آغاز و انجام سوره به عنوان ارکان اصلی آن، روابط تعیین کننده ای با دیگر مفاهیم متن دارند. تناسب حکیمانه شروع و پایان کلام حق، اقتضای خالقی حکیم و مدبر است. از این رو کشف و استخراج پیوندهای موجود میان افتتاح و اختتام که منجر به فهم منسجم و جامع تری از ساختار اصلی سوره می گردد بیانگر غایت این نوشتار خواهد بود. در همین راستا پژوهش حاضر در پاسخ به چگونگی امکان درک هماهنگی و نظام مندی حاکم بر ساختار سوره از طریق بررسی عناصر اصلی شروع و پایان آن، با تکیه بر نظریه ساختارگرایی تلاش نموده تا الگویی برگرفته از قرآن ارائه نماید. لذا ترسیم فضای پیوسته میان اجزای یک سوره، با ایده پردازی از هندسه فراکتال که شاخصه مهم آن، برجسته نمودن نقش تکرار معنادار اجزای خودمتشابه، در ایجاد ساختار اصلی یک طرح هماهنگ است نگاهی جدید در این بررسی به شمار می رود. ازین رو به تحلیل پیوندهای ساختاری میان آغاز و انجام سوره به کمک این الگو پرداخته شده است. کاربست شواهد لفظی- معنایی درون بخشی و بینابخشی، منجر به طرح خوانشی پیوسته از مفاهیم سوره می گردد. شاخصه های دو گروه مومنین و کافرین به لقاء، ذکر مولفه های صبر، استمرار در مسیر ایمان، جهاد و بندگی در کنار مفهوم امر الهی در ظاهر و باطن هستی، تبیین روابط حقیقی و اعتباری، همان زنجیره مفهومی پیونددهنده بندهای آغازین و پایانی دانسته می شود که بدنه سوره نیز پیرامون آن شکل گرفته ا ست.
معناشناسی واژه «قرأ» و بسامد کاربرد معادل های معنایی آن در ترجمه های فولادوند و الهی قمشه ای از قرآن مجید با رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندمعنایی از دیرباز در میان مترجمان و مفسران جایگاه ویژه ای داشته است. در میان زبان شناسان نیز بررسی روابط معنایی از جمله چندمعنایی حائز اهمیت است. درک قرآن مستلزم درک اجزاء مختلف آن است. اگر روابط معنایی مفاهیم قرآنی نادیده گرفته شود فهم قرآن ناقص خواهد بود چراکه چنین فهمی خطی و جزء نگراست. اما فهم روابط معنایی قرآن در شبکه های شعاعی و مرتبط با پدیده ها و مفاهیم قرآنی به خواننده قرآن یک فهم کلان نگر و فرآیندی می دهد. هدف پژوهش حاضر، بررسی شبکه شعاعی واژه «قرأ» در تمام سوره های قرآن بر پایه معنی شناسی شناختی است. در این مقاله، بر پایه رویکرد شناختی به بررسی شبکه شعاعی واژه «قرأ» پرداخته شد و میزان بسامد کاربرد معانی شعاعی و معنی سرنمون واژه مذکور در دو ترجمه فولادوند و الهی قمشه ای مورد بررسی قرار گرفت. برای به دست آوردن معانی سرنمون ابتدا معانی مختلف در سه فرهنگ ابجدى الفبایى عربى فارسى ترجمه کامل المنجد الابجدى، قاموس قرآن و ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن با تفسیر لغوى و ادبى قرآن استخراج گردید. سپس از میان مجموع معانی بیان شده معنی سرنمون با استفاده از معیارهای تایلر و ایوانز (2003) شامل تصدیق معنی، تفوق در شبکه معنایی، استفاده در ساخت های ترکیبی و پیش بینی دستوری مشخص گردیده و در مرحله بعد نحوه انشعاب معانی شعاعی از معانی سرنمون حاصل گردید. تجزیه و تحلیل ها نشان داد که ابزارهایی مانند بسط استعاری و طرحواره تصویری در بسط معنی سرنمون واژه «قرأ»، نقش اصلی را ایفا می کنند و در این میان، بسط استعاری بیشترین نقش را در گسترش معنی سرنمون ایفا می کند. علاوه براین، مشخص گردید که در ترجمه های مذکور تنوع معادل یابی برای واژه «قرأ» براساس معنی سرنمون و معانی شعاعی بسیار محدود است.
تاریخ مفهومی؛ آشکارسازی نزاع های ایدئولوژیک و فهم معنای نوین از متن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تاریخ مفهومی» نظریه و روشی به نسبت جدید است که متأثر از سنت فلسفه قاره ای و تاریخ گرایی نوین می باشد. این نظریه و روش با نقد تاریخ گرایی سنتی برای «مفهوم» جایگاه و نقش ویژه ای قائل بوده و بر آن است که با مطالعه، خلق، تحول و تطور مفاهیم می توان به بازنمایی منازعات ایدئولوژیک در یک ساختار سیاسی پرداخت. تاریخ مفهومی ازآنجاکه به سرگذشت تاریخ می پردازد، تاریخی، و به این سبب که منازعات گفتمانی را میان نیروهای دخیل در رقابت های سیاسی آشکار می کند، به سیاست مرتبط می شود. در این نوشتار، تلاش می شود تا به جایگاه و نقش این نظریه در فلسفه قاره ای با تأکید بر آرای راینهارت کوزلک، نامدارترین پژوهشگر این حوزه پرداخته شود. کوزلک در پروژه فکری خود با عنوان تاریخ مفاهیم، به چیستیِ مفهوم، تمایز آن با کلمه و چگونگی تأثیرگذاری مفاهیم بر رخدادهای سیاسی پرداخته است. او بر این باور است بدون مفاهیم، جامعه و همچنین عرصه های سیاسی کنش، موجودیت نخواهند داشت و معتقد است هر مفهوم در نظام اندیشگانی دارای پاد-مفاهیمی است که با غلبه بر آنها می تواند واجد معنایی خاص باشد و حضور خود در عرصه مفهومی اندیشه سیاسی را تثبیت کند. براساس این ایده، جهان پُر است از جفت هایی که در جبهه مخالف هم قرار دارند و هر مفهومی با استناد و تعریف مفهوم مخالفش تعریف می شود. بر همین مبنا کوزلک پاد-مفاهیم را در مقابل مفاهیم قرار می دهد و از وجود میدان های معنایی سخن می گوید که می تواند تلاش نیروها و گروه های سیاسی برای غلبه گفتمانی خاص را توجیه و تبیین نماید. تاریخ مفهومی به عنوان روش نیز می کوشد تا به کشف معنای مفاهیم در پسِ لایه های انباشته شده در طیِ زمان نائل آید
مقاله کوتاه: نردشیر یا نرد شیر چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
291 - 301
حوزه های تخصصی:
شاهنامه متنی منحصر به فرد است که به خاطر کهنگی زبان و فضای سرایش و دایره وسیع واژگانی به خصوص واژگان نادر و خاص گاه کاتبان و مصححان را به چالش کشیده و لغزشگاه آنان گردیده است. در یکی از ابیات شاهنامه در داستان هنرنمایی زال نزد منوچهر بیت زیر آمده است:<br /> بینداخت و بگذاشت بر نرد شیر<br /> هم اندر تگ اسپ یک چوبه تیر<br /> <br /> البته این بیت در طبع های دیگر عموماً به جای وجه نردشیر یا نرد شیر، وجه مانوس«نره شیر» را مضبوط داشته اند. سوای این بحث که وجه اصح کدام یک از وجوه مسطور در نسخه هاست، گزارش و شرح شاهنامه پژوهان از این وجوه و به تبع آن از این بیت نیز ناصواب نمودار گردیده است. تمام ناسخان و مصححانی که وجه نره شیر را برای متن و شرح خود اختیار کرده اند، از یک نکته زبانی مهم مغفول مانده اند و آن اینکه «شیر» در معنای حیوان درنده با یاء مجهول قرائت می شده و شعرای متقدم آن را با «تیر» که با یاء معلوم بوده است، قافیه نمی کردند. حتی کسانی که نرد شیر را اختیار کرده و شیر را در معنای بزرگ یا نشانه ای از شمایل شیر در میدان سوار پنداشته اند، نیز همین خطا را کرده اند، زیرا به هر روی واژه قافیه را شیر مفروض داشته اند. نردشیر همان شیردار یعنی درختی (دار) که شیر (صمغ و شیره) دارد که نمونه هایی چون شجر الملحب، لبنی و حلیب در ذیل آن می گنجد. این درخت در داستان سیاوش نیز آمده و به غلط به سبزنرد گشتگی یافته-است.
خویش کاری و ناخویش کاریِ شاهانِ شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی، یکی از آثار بزرگ ادب پارسی است که با اجتماع، حکومت و سیاست زمان خود ارتباطی تنگاتنگ دارد. نوع حکومت در شاهنامه پادشاهی و بنیاد و اصول آن بر گرفته از اندیشه ایران شهری است. پایه و اساس حاکمیّت درشاهنامه، پادشاه است و تزلزل او، ویرانی کل حکومت و قلمرو آن محسوب می شود. ایران شهر آرمانی فردوسی نیز نمود حکومتی با پادشاهی دادگر، خردمند و فره مند است. فردوسی در شاهنامه علاوه بر داشتن نگاه جهانی و آرمانی، با نگاهی آسیب شناسانه، آفت های قدرت و ناخویش کاری شاهان را همانند فروگذاشتن خردورزی، دادگ ری و شکیبایی که در نهایت ب ه خروج از قانون اشه می انجامد، تبیین کرده است. نویسندگان در این مقاله که به شیوهتوصیفی و تحلیل محتوا و با بهره گیری ازمتن شاهنامه فردوسی به انجام رسیده است، علاوه بر خویش کاری شاهان و حکومت در شاهنامه، با نگاه آسیب شناسی قدرت، به نقد و تحلیل داستان جمشید- به عنوان نخستین الگوی یک پادشاه خویش کار و ناخویش کار- پرداخته اند و به نتایجی چند دست یافته اند، از جمله این که هسته اصلی خویش کاری را فره مندی تشکیل می دهد و شاه فره مند شاهی خردمند و دادگراست. خویش کاری شاهان باید برگرفته از پادشاه و نظام آفرینش باشد و ن اخویش ک اری شاه ن ه ت نها موجب آسیب رساندن به اساس شاهی و حاکمیت و ملت؛ بل که نوعی بی احترامی به آفرینش و در نهایت موجب آشفتگی و ویرانی کشور می گردد.
تحلیل خویشکاری های زنان در داستان های عامه کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افسانه ها در نگاهداشت میراث فرهنگی کهن ازجمله آیین ها، آداب و رسوم و سنن همواره جایگاهی ویژه داشته اند. مردم کهگیلویه و بویراحمد با انتقال سینه به سینه آن ها به نسل های آینده، یکی از اقوامی برشمرده می شوند که توانسته اند در پناه حفظ میراث نیاکان خود، فرهنگی دست نخورده به جامعه کنونی عرضه کنند. در این پژوهش با استفاده از 130 داستان شفاهی این منطقه که به روش میدانی ثبت و ضبط شده است به بررسی چگونگی نقش زنان بر اساس الگوی ریخت شناسی پراپ پرداخته می شود. زنان در ساختار این داستان ها به منزله قوه محرکه رخدادها در نقطه های فراز و فرود قصه ها حضوری فعال و پربسامد دارند. نقش های همسر، دختر، مادر، پیرزن، نامادری و کنیز به ترتیب میزان کنش هایشان در قالب شخصیت های شریر (24 بار)، یاریگر (20 بار)، قهرمان (17 بار)، شاهزاده خانم (12بار)، بخشنده (8 بار)، قهرمان دروغین (4 بار) و گسیل دارنده (2 بار) علاوه بر نشان دادن حضور پررنگ زنان در ساختار داستان ، عامل اثرگذاری های عمیق در درک بایدها و نباید ها محسوب می شوند . پیامد کنش های زنان به منزله عاملان اصلی، علاوه بر نهادینه کردن ارزش های عمیق و مثبت فرهنگی و اجتماعی با توجه به رسوایی، تحقیر و مجازات شخصیت های شریر و قهرمانان دروغین در پایان، می تواند عامل بازدارنده در برابر اعمال غیراخلاقی و ناشایست جامعه باشد. زنان در نقش شریر و قهرمان دروغین در پایان داستان به شدت مجازات شده و حتی در بسیاری موارد جان خود را ازدست داده اند. این جریان از جنبه های مختلف فرهنگی می تواند زمینه عبرت گیری و اثرگذاری مثبت در سطح جامعه محسوب شود.
منزوی در «زمین» حافظ زمینه های تأثیرپذیری منزوی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۵۳-۲۷۷
حوزه های تخصصی:
منزوی در غزل پردازی و سخن پیرایی، به منظور آفرینش صور خیال و گسترش دایره معنا و مضامین سروده هایش، از میراث ادب غنایی، حماسی و تصاویر شاعرانه، داستان واره ها، تلمیحات و اشارات دینی بهره برده است. دیوان حافظ یکی از سرچشمه های آشکار شعر منزوی در صورت، معنا و انسجام موسیقایی است. منزوی از وام گرفتن ترکیبات، وزن غزل های حافظ و تضمین مصراع ها و ابیات حافظ دریغ نکرده است. مفهوم عشق و دشواری های طریق عشق، عهد امانت، شادخواری و مسائل اجتماعی از مفاهیم غزل های منزوی است که تأثیر حافظ در آفرینش آنها آشکار است. شیوه تصویرآفرینی منزوی در زمینه عشق و اطوار آن همانندی هایی با شعر حافظ دارد. در این جستار، تأثیرپذیری منزوی را از حافظ، به شیوه توصیفی و تحلیلی، در صورت شعر، وزن، معانی، عشق، سیمای معشوق و صور خیال بررسی کرده ایم. یافته ها نشان داد که منزوی در حدود دویست بار از مفردات، اوزان و مفاهیم اشعار حافظ بهره برده است.
Une fenetre sur la poetique de Gaston Bachelard a travers des vers extraits des Forces eternelles d'Anna de Noailles(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Recherches en Langue et Littérature Françaises Année ۱۴, No ۲۶, L’hiver Et Le printemps ۲۰۲۰
192 - 212
حوزه های تخصصی:
Gaston Bachelard est un grand philosophe qui introduit la notion d’imagination matérielle et essaye d’abord de classer les rêveries poétiques d’après les quatre éléments : le feu, l’eau, l’air et la terre. Mais il constate ensuite que seule l’étude de la naissance de l’image poétique dans une conscience personnelle, c’est-à-dire la phénoménologie de l’imagination, peut rétablir la subjectivité de l’image et en apprécier l’étendue, l’énergie et la valeur de la transsubjectivité : des vérités qui ne peuvent être précisées définitivement à cause de l’essence variationnelle de l’image poétique. Bachelard nous présente alors une théorie de la littérarité du langage qui montre que la poésie constitue avec une esthétique spécifique un langage indépendant des nécessités de cohésion des pensées et des contraintes de la signification. Par la prospérité de ses images, ce langage nous donne la liberté de vivre de nouvelles vies et d’expérimenter simultanément même des faits incompatibles dans l’instant poétique. Nous visons, dans le présent article, à étudier le développement et les caractéristiques de la poétique bachelardienne afin de mieux connaître le monde poétique ; et pour illustrer ce monde, nous choisissons des vers extraits des Forces éternelles, un grand recueil de poèmes d’Anna de Noailles, merveilleux poète romantique dont le langage nous attire véritablement.
معرفت شهودی از نظر مولانا
منبع:
شفای دل سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
161 - 188
حوزه های تخصصی:
از نظر عرفا کامل ترین راه شناخت حق تعالی، معرفت شهودی است. این نوع معرفت نه از راه تفکّر نظری بلکه با مشاهده حقایق و طیّ منازل و مقامات و ترک تعلّقات دنیوی و تهذیب نفس به دست می آید. این راه اگرچه راهی دشوار و سخت و خاصّ برخی انسان های مخلص است، امّا نسبت به روش برهانی و عقلی نزدیک ترین راه به هدف است. در این پژوهش برآنیم تا نظر مولانا را در مورد این مقوله به روش تحلیلی–توصیفی بیان داریم. برآیند تحقیق حاکی از آن است که مولوی نیز چون دیگر عرفا، قائل به مراتب در معرفت و شناخت است و شناخت شهودی را معتبرترین شناخت می داند که در آن سالک بدون هیچ واسطه ای خدا را به شهود قلبی خود می شناسد. وی شناخت عقلی و سپس حسّی را در مراتب بعدی می داند و آن ها را برای کسانی که به شناخت مراتب بالاتر دسترسی ندارند، معتبر و مجاز می داند. از دیدگاه مولانا، ابزار و وسیله معرفت شهودی، دل است. از نظر وی دلی که منظر و مظهر حضرت سبحان است، دل انسان کامل یا به تعبیری دل اولیا و انبیا است و توحید حقیقی، دیدار شهودی است و این نوع معرفت نسبت به خداشناسی که مبتنی بر استدلال و آفاق و انفس است، رجحان و برتری دارد
سیر تحول ایزد وای از اسطوره به کیکاووس در حماسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۸
187 - 218
حوزه های تخصصی:
اشراف بر پیشینه اساطیری شخصیت های حماسی، در تحلیل کارکردهای آنان در آثار ادبی کمک قابل توجهی خواهد کرد. مطالعه خویشکاری های ایزد وای و وجود برخی تشابهات میان این ایزد و کاووس شاهنامه سبب گردید تا به مقایسه تطبیقی میان این دو شخصیت اساطیری بپردازیم. کاووس شاهنامه ، از بزرگ ترین پادشاهان حماسی ایران و برخوردار از پیشینه ای اساطیری است. وای نیز، ایزد باد و هواست که بر فضای تهی میان آسمان و زمین حکمرانی می کند. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی به این نتایج که عبارتند از تشابه در شخصیت متلوّن و ابهام انگیز، فرّه مندی، جادو پزشکی، جنگاوری، پیک مرگ و سرشت بادی، مکان زندگی و پدر نخستین انسان بودن است، دست یافته. هر چند اختلافات جزیی در میان آن ها دیده می شود، اما وجود این گونه همسانی ها میان این دو شخصیت اساطیری و بررسی و مطالعه سیر تحوّل و تنزّل ایزدان اساطیری به عالم حماسه، ما را بر این داشت که گمان کنیم کاووس شاهنامه صورت تحوّل یافته و انسانی وایو، ایزد باد و هوا است که در حماسه ملی ما؛ شاهنامه با حفظ مهم ترین خویشکاری های خود در قالب پادشاهی حماسی نمایان گشته است. هدف از انجام چنین پژوهشی بی شک نمایاندن پیشینه ایزدی کیکاووس و تأثیر در رفتار و کردار حماسی و شخصیت چندی بعدی او در شاهنامه است.
نوع و اجزای جمله در واستونک های منتخب شهرستان فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۳۲
227-258
حوزه های تخصصی:
ادبیات عامه یا همان ادبیات شفاهی، پیشینه ادبیات مکتوب است و ناقلان آن ها ضمیر پاک و باصفای مردمانی است که سواد خواندن و نوشتن را نداشتند و جنبه ماندگاری آن، انتقال سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر بوده است. بخشی از ادبیات عامه و شفاهی، «ترانه های عروسی» است که در منطقه های مختلف کشور به نام های مختلفی از آن یاد می شود. در شهرستان فسا این نوع ادبی با عنوان «آسونک یا واستونک» شناخته شده است. مقاله حاضر به بررسی ساختار نحوی این نوع از ادبیات شفاهی از نظر نوع و اجزای جمله، در فرهنگ عامه مردم فسا می پردازد. به همین منظور پژوهشگران، ابتدا به صورت میدانی و مصاحبه با زنان سال خورده و ترجیحاً بی سواد، تعداد 127 واسونک از فرهنگ عامه مردم فسا، جمع آوری و آوانویسی، آن گاه این واسونک ها را از لحاظ ساختار نحوی (نوع و اجزای جمله) بررسی کرده اند. بر مبنای تحلیلی که در 127 واستونک بر اساس نرم افزار اس. پی. اس. اس. 25 انجام شد. نتیجه به دست آمده، نشان می دهد، بسامد جمله های ساده از مرکب بیشتر است و در بیشتر جمله های مرکب، حروف هم پایه یا وابسته آن به دلیل ریتم و آهنگ شعر حذف است و بعد از تعداد اجزای جمله، جمله های سه جزئی و چهارجزئی بیشترین و کم ترین بسامد را در واستونک ها داشته اند .
بررسی کارکرد نمادین اعداد و اشکال در ساختار خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشف ساختار یک اثر، نقشی برجسته در دستیابی به مضمون و محتوا و لایه های پنهان معنایی آن دارد. بسیاری از اساطیر، افسانه ها، قصه های پریان و روایاتی با درونمایه نمادین، دارای ساختارهایی نظام مند و نمادین هستند که اعدد و اشکال و نگاره ها در آنها کاربردی برجسته دارند. از جمله این متون، منظومه خسرو و شیرین نظامی است که روایتگر داستانی تاریخی است که به افسانه ها پیوسته و از این روی دارای مضامین و مفاهیم نمادین و کهن الگویی است و باید به دنبال ساختاری نمادین در آن بود؛ ساختاری که اشکالی چون: ماندالا، مربع و مثلث که ارتباطی برجسته با اعداد دو و سه و چهار دارد، زیربنای اصلی حرکت و چینش و گزینش اشخاص و عناصر داستانی را معین می کند. در این مقاله به چگونگی ارتباط و نقش اعداد و معانی نمادین منظومه، به روش تحلیل و توصیف متن پاسخ داده می شود. نتیجه بررسی نشان می دهد که در این اثر، حرکت قهرمان روایت، حرکتی ماندالایی است که آغاز و پایان آن در جغرافیای داستان یکی است و در پایان این ماندالای چهارتو، چهارگوشه ای وعده داده شده، جایگزین مربع آشفته آغاز داستان می شود و به تعبیری روانشناختی، خسروپرویز به فرایند فردیت روانی دست می یابد
تحلیل قصه «شهر خاموشان» با تأکید بر کهن الگوی «سفر قهرمان» جوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره شناسی همواره با امکانات و قابلیت های جدیدی همراه بوده است که تبیین، درک و انرژی معنوی آثار ادبی را نزد خواننده، دوچندان می کند. جوزف کمپبل از شاگردان مکتب یونگ، با گردآوری و بررسی اسطوره ها و قصه های عامه جهان، تلاش کرده است تا با طرح «خویشکاری» به الگویی ساختاری و مشترک، برای زیبایی شناسی و درک درست و منطقی از آن ها دست یابد. یکی از این خویشکاری ها «سفر قهرمان» است که کمپبل تلاش می کند تا نشان دهد بیشتر قهرمانان موجود در داستان های عامه، برای خودشناسی، کمال معنوی و کسب مواهب روحی و مادی، نیازمند به گذراندن مراحل آن هستند. پرسش مقاله این است که آیا «شهر خاموشان» از قصه های عامه استان لرستان ظرفیت پذیرش الگوی «سفر قهرمانِ» جوزف کمپبل را دارد؟ با استفاده از روش تحلیلی توصیفی می توان گفت که قصه «شهر خاموشان» قابلیت بازنمایی مراحل سه گانه «عزیمت»، «تشرف» و «بازگشت» الگوی کمپبل را دارد. با توجه به الگو «سفر قهرمان» می توان نتیجه گرفت که روایت این قصه، خودآگاهی، اصالت، فردیت و دستیابی به کمال حقیقی قهرمان را به نمایش می گذارد. قهرمان قصه با پشت سرگذاشتن مراحل مادی و معنوی، وجودی هماهنگ و خدای گون می یابد که با آن می تواند در جهان مادی تصرفی مفید داشته باشد. در این قصه، رد پای اساطیر، ادیان و بینش های مربوط به خلقت آدم و جهان آفرینش را می توان مشاهده کرد.