فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۲۱ تا ۴٬۹۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
فردوسی در کتاب سترگ خویش در مواضعی از افکار و اندیشه های خود پرده برداشته است. یکی از مهم ترین مواضعی که در آن مقام حکیم طوس از عقاید شخصی خود سخن گفته است، ابیاتی است که عموماً پس از یک واقعه ناگوار یا مرگ یکی از شخصیت های شاهنامه ا آمده و در آن فردوسی در مذمت جهان و بی مهری روزگار داد سخن داده است. در این مواضع که در این پژوهش از آن با نام شکواییه ها یاد می شود، فردوسی بر اساس نظریه دراماتیستی برک برای برقراری ارتباط بر رکن صحنه تأکید دارد. تأکید بر صحنه در ارتباطات انسانی ناشی از نوعی جبرگرایی فلسفی است که عوامل محیطی را در ایجاد تغییر دخیل می داند و اختیار انسان را محدود می شمارد. از جمله عوامل پدید آمدن چنین جهان بینی ای در شکواییه های فردوسی و تکرار آن با بسامد بالا در شاهنامه، یکی تأثیر خود شاهنامه یعنی داستان زوال شکوه و عظمت هر دوره اساطیری، حماسی و تاریخی ایران و مرگ محتوم شاهان و پهلوانان ایرانی است و دیگر شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی دوره حیات شاعر است که جریان های مدنی متفاوتی از دل آن پدید آمده است . این همه زمینه مشترکی است که میان فردوسی و مخاطبان او وجود دارد و فردوسی با تأکید بر این زمینه مشترک اثر خود را پدید آورده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که چه عواملی زمینه مشترک میان فردوسی و مخاطبان او را پدید آورده است و این زمینه مشترک در برقراری یک ارتباط موفق میان اثر فردوسی و مخاطبان آن که ایرانیان هستند چه تأثیری داشته است.
ناکامی و پرخاشگری در رفتار اسفندیار با تکیه بر متن شاهنامه
حوزه های تخصصی:
اسفندیار، شاهزاده جوان و نیرومند ایرانی، فرزند خلف پدر قدرت طلب خود بود؛ گشتاسپ، پدر او، عقده قدرت طلبی داشت و نمی توانست به آسانی تخت پادشاهی را به عنوان حق الزحمه جان فشانی های اسفندیار پرداخت نماید. او فرزندش را در رسیدن به آنچه خود وعده داده بود، ناکام گذارد. این مقاله سعی می کند به شیوه تحلیلی- توصیفی به نتایج روانی این ناکامی در اسفندیار بپردازد و به این سوال پاسخ دهد که ناکامی در رسیدن به تخت شاهی چگونه بر رفتار اسفندیار، به عنوان یکی از قهرمانان شاهنامه، تأثیر منفی گذاشت و اسفندیار با چه مکانیزمی توانست تنیدگی های روحی و روانی خود را تسکین ببخشد؟ در مکتب روانکاوی، فرضیه ناکامی- پرخاشگری مطرح شده است و مضمون آن به این صورت می باشد که هرگاه کسی در تلاش برای دست یابی به هدفی ناکام بماند، سائق پرخاشگری در وی فعال می شود. پرخاشگری به عنوان رفتاری تعریف می شود که به صدمه شخصی، روحی، فیزیکی یا تخریب اموال منجر شود و زمانی پدید می آید که در برابر خواسته های مطلوب فرد، سدّی ایجاد شود. در مورد این شاهزاده جوان ایرانی نیز می توان این گونه برداشت نمود که فشار روانی ناکامی ها و تنیدگی ها در درون اسفندیار متراکم شد و ناخودآگاه، به صورت پرخاشگری، در رفتارش بروز یافت؛ بنابراین، او بدون اینکه متوجه باشد، خشم فشرده و انباشته شده خود را با استفاده از مکانیزم دفاع روانی «جا به جایی» به رستم که منبع ناکامی او نبود، متوجه ساخت؛ برای همین نمی توانست نسبت به رستم و پیشنهادهای معقول او منعطف باشد تا از بروز فاجعه جلوگیری کند.
نقد برخی مؤلفه های معنایی شعر عاشورایی دفاع مقدّس با تکیه بر اشعار علی معلم، نصرالله مردانی، فاطمه راکعی و طاهره صفار زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری در ایران از دیرباز با تجلی در انواع شعر و نثر فارسی، نقش مؤثری را در بیان و القای مفاهیم مقاومتی ایفا کرده است و در پیوند با ادبیات عاشورایی و تجلّی روح حماسی آن، گزارشگر مبارزه، پایداری و مقاومت در برابر انواع نیروهای متجاوز و ظلم و ستم آنها است. در این میان حماسه به عنوان یکی از انواع شاخص ادبی شرح مفصل تری از رشادت ها و قهرمانی های امام حسین (ع) و یارانش در جریان واقعه عاشورا را بیان می کند. با توجه به ضرورت تکمیل مباحث نظری در باب ادبیات دفاع مقدّس به ویژه شعر پایداری در دوران جنگ تحمیلی و اهمیت شناخت و حضور عنصر حماسی در شعر عاشورایی، با بررسی ارتباط میان عناصر حماسی واقعه عاشورا در ادب منظوم دفاع مقدس از منظر اشتراکاتی چون تعاریف، ایفای نقش یکسان شخصیت ها و قهرمان، برخورداری از جوهره اعتراض مورد نقد و واکاوی قرار گیرد به نظر می رسد ادبیات دفاع مقدس به میزان قابل توجهی از مرثیه، نوحه، رجز و ذکر مصائب امام حسین و یارانش بهره گرفته است تا حماسه و بیان دلاوری ها؛ از این رو بررسی، نقد و واکاوی عنصر حماسه در ادبیات عاشورایی دفاع مقدس در این مقاله مورد توجه قرار گرفت. این مقاله به شیوه توصیفی- تحلیلی و بر مبنای داده های کتابخانه ای به بررسی عنصر حماسه در شعر عاشورایی علی معلم، فاطمه راکعی، طاهره صفارزاده و نصرالله مردانی می پردازد.
بازیابی آیین فراموش شده رقص دستبند در جشن پنجه ایرانی بر پایه متون کهن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در قدمت و اصالت جنگنامه های محمد حنفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
159 - 186
حوزه های تخصصی:
محمدبن علی بن ابی طالب، مشهور به محمدبن الحنفیه، به طور ناخواسته تبدیل به شخصیت محوری شماری از فرقه های غالیانه و افراطی از تشیع اعتدالی شده است. نخستین این فرقه ها، فرقه ی کیسانیه است. فرقه های بعدی از این فرقه در مسایل عقیدتی الگو گرفته اند. آثار منظوم و منثور متعددی درباره ی سرگذشت داستانی محمد بن حنفیه در دست است که با عنوان کلی جنگ نامه های محمد حنفیه شناخته می شوند. نسخه های خطی این آثار بسیار متأخرند و حتی قراین موجود در متن آن ها نیز از روزگار صفوی فراتر نمی رود. با توجه به این نکته و نیز تحول های فرهنگی عصر صفوی، به گمان پژوهشگران، شکل گیری و رواج این گونه آثار معمولاً در عصر صفوی بوده است. با این حال، در متون تاریخیِ فرقه نگاری و ادبی کهن، شواهد و منقولاتی دیده می شود که پیشینه ی داستان های محمد حنفیه را به چند سده پیش از صفویان می رساند. جستار حاضر در پی بررسی این شواهد و دیرینگی آن ها خواهد بود. به نظر نویسندگان دستاورد فعالیت فرقه های غلات، در پیوند آن ها با فرهنگ و ادبیات عامیانه مشخص می شود.
فهمی: تذکره نویسی گمنام از ماوراءالنهر و نقش آن در تاریخ ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۰۹
1 - 22
حوزه های تخصصی:
ملا عبدالمطلب خواجه متخلص به فهمی (فوت پس از 1286ق) تذکره نویس ماوراءالنهری است. درباره این شخصیت اطلاعات بسیار اندک و بعضاً نادرست در منابع کشورهای تاجیکستان و ایران دیده می شود. مسئله اصلی این پژوهش معرفی تذکره و تذکره نویس، طبقه بندی معیارهای تذکره نویسی و تحلیل دیدگاه های انتقادی وی در تذکره است. نگارنده برای تبیین این مسئله با استفاده از روش تحلیل محتوا و استناد به دستاوردهای رویکرد ژانری به متن به دنبال یافتن پاسخ برای پرسش های زیر است: فهمی کیست، تذکره وی دارای چه ویژگی هایی است و مؤلف چه دیدگاه های انتقادی دارد؟ این تذکره چه نقشی در جریان تذکره نویسی و تاریخ ادب فارسی در ماوراءالنهر ایفا کرده است؟ نتایج تحقیق نشان داد تذکره فهمی تذکره مستقلِ منثور عمومی ناتمام به فارسی است که در سده سیزدهم قمری به فرمان حاجی ملا محمد توقسابه، از سپاهیان وقت بخارا، تألیف شده است. دیدگاه های انتقادی مؤلف را می توان در ذیل چهار عنوان «تاریخی تحلیلی، اخلاقی، سیاسی اجتماعی، و بلاغی جمال شناسانه» تحلیل کرد. این تذکره به رغم ناتمام بودن، اطلاعات ذی قیمتی از ادب فارسی و جریان های فکری و عرفانی دوره خود را ثبت کرده است که در روند نگارش تاریخ ادییات فارسی در ماوراءالنهر شایان اهیمت است.
بازخوانی جلوه های مقاومت در خطبه های حضرت زینب (س) و شعر عاشورایی الهامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۰
1 - 22
حوزه های تخصصی:
خطبه های کوفه و شام حضرت زینب (س) سرشار از جلوه های پایداری دربرابر حکومت بنی امیّه است و بر شاهدنامه الهامی کرمانشاهی تأثیر شگرفی داشته است، چنان که وی جلوه های پایداری را با تکیه بر خطبه های حضرت زینب (س) در شعرش آورده و آن ها را با زبانی بلاغی در گستره تشبیه به خوبی پرورده و در نقل سخنان حضرت (س) و نیز توصیف صحنه های عاشورایی از کربلا تا شام به منابع معتبر تاریخی پابند بوده است. پژوهش پیش رو، بن مایه های پایداری در خطبه های حضرت زینب (س) و کارکرد آن ها را در منظومه شاهدنامه الهامی کرمانشاهی براساس نظریّه ادبیّات تطبیقی اسلامی مبتنی بر مشترکات فرهنگی و دینی مسلمانان و رابطه تأثیر و تأثّر تاریخی با رویکردی توصیفی - تحلیلی کاویده است. بر این اساس، دستاورد پژوهش نشان می دهد که آگاهی بخشی چنان اصلی ترین عنصر پایداری، نوید پیروزی حق بر باطل و امید به انتقام، ستم ستیزی و اعتراض، نکوهش و سرزنش مردم کوفه و حاکمان، رویارویی با ستمکاران، فرهنگ شهادت و پایداری و سرانجام پیروزی حق بر باطل از جلوه های پایداری در خطبه های حضرت زینب (س) است که الهامی کرمانشاهی بدان ها توجّه داشته و بن مایه موضوعی شعر خویش کرده است.
بازتاب شخصیت اصلی در داستانهای کوتاه قبل انقلاب اسلامی هوشنگ گلشیری(با تکیه بر ساختگرایی تکوینی گلدمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۷
29-56
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، سه مجموعه داستان کوتاه قبل از انقلاب اسلامی هوشنگ گلشیری، «مثل همیشه»، «نمازخانه کوچک من» و «جبه خانه» انتخاب شده است تا با توجه به نظریه ساختگرایی تکوینی گلدمن، تأثیر و بازتاب ابعاد مختلف جامعه پیش از انقلاب اسلامی در آنها بررسی شود. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. این پژوهش سعی می کند به این پرسش اساسی پاسخ دهد که میان ویژگیهای شخصیت اصلی داستانهای گلشیری و شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زمان نگارش آنها چه ارتباطی هست. بر این اساس مشخص شده است با اینکه گلشیری متعلق به طبقه متوسط جامعه است با ورود به گروه ممتاز روشنفکران، نسبت به مسائل و مشکلات این طبقه از جمله دغدغه های سیاسی و مصلحانه بیش از مسائل و مشکلات عامه مردم توجه کرده است. همین امر در کنار گرایش حزبی و سیاسی او سبب شده است بیشتر شخصیت های اصلی داستانهایش از طبقه متوسط جدید و تحصیلکرده انتخاب شوند. بنابراین، ایدئولوژی سیاسی در مقایسه با دیگر ایدئولوژیها در داستانهایش نمود برجسته تری دارد. در این زمینه، گلشیری به ارائه تصویری برجسته از فریبخوردگان سیاسی ، اقدامات مصلحانه و ترس و بدبینی حاصل از اختناق سیاسی در قالب شخصیت های محوری داستانهایش می پردازد. در ایدئولوژی اجتماعی، تقابل فقر و ثروت و پیامدهای آن در زندگی شخصیت های اصلی و دلزدگی آنان از زندگی خانوادگی و شغلی، نمود برجسته دارد. در ایدئولوژی فرهنگی، گرایش شخصیت های اصلی طبقه متوسط و روشنفکر به مطالعه آثار سیاسی- اجتماعی و نیز تمایل تعداحدی از شخصیت های اصلی محروم و روستایی به خرافه گرایی و باورهای عامیانه مشهود است. در نهایت از نظر ایدئولوژی مذهبی، اغلب شخصیت های اصلی خصلتی دین گریز دارند و نویسنده با آفرینش آنها نگاه انتقادی و ستیزجوی خود را به این ایدئولوژی نمایان می سازد.
بررسی کاربرد تمثیلی و نمادین دریا و مظاهر آن در مثنوی معنوی مولانا
حوزه های تخصصی:
شاعران عارف برای بیان مفاهیم متعالی عرفانی پیوسته از زبان تمثیلی و نمادین در شعر خود بهره برده اند. تصویر دریا یکی از پربسامدترین تصاویر در مثنوی معنوی و یکی از کلیدواژه های ذهن مولانا است. در مثنوی معنوی واژه دریا و متعلقات آن همچون قطره، شبنم، موج، ماهی، گوهر و... بسیار خودنمایی می کند. دریا در تقابل با هر یک از موارد مذکور، مفهوم و معنایی متفاوت می یابد. مولوی این واژه های تمثیلی نمادین را در خدمت بیان عواطف ناخودآگاه و اندیشه های الهی و عرفانی خود قرار داده و مفاهیم متعدد و فراوانی را از این طریق بیان کرده است. رابطه خالق و موجودات، فنا، توحید، تجلّی عشق و آفرینش و... از جمله مفاهیمی هستند که مولانا برای بیان و تبیین آنها از دریا و متعلقات آن بهره جسته است. در این پژوهش کاربرد تمثیلی و نمادین دریا و مظاهر آن در مثنوی معنوی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج نشان داد که دریا و مظاهر و وابسته های مربوط به آن، یکی از پربسامدترین عناصر طبیعت در میان تمثیل ها و نمادهای مولانا است. در نگاه مولوی،دریا تمثیل حقیقت، ذات بی پایان الهی، معرفت و جان انسان است. همچنین دریا با دیگر نمادها، از جمله: قطره، باران، طوفان، کشتی و شبنم ارتباط می یابد که مقصد نهایی آن ها رسیدن به اصل خود، یعنی دریا است.
نقش تمثیل در بیان فلسفه برخی عبادات و مستحبات در معارف بهاء ولد
حوزه های تخصصی:
تمثیل یکی از ابزارهای بلاغت در انتقال مفاهیم عقلی است. بهاء ولد در «معارف» با بهره گیری از این عنصر تصویرساز، توانسته نثر ساده را به نثری شاعرانه بدل کند. در این پژوهش به شیوه تحلیلی- کتابخانه ای به بررسی نقش تمثیل در روشن کردن فلسفه برخی از عبادات همچون نماز، روزه ...؛ و نیز برخی اذکار و مستحبات در کتاب معارف پرداخته، همین مضامین را در کتاب هایی نظیر کشف المحجوب، فیه مافیه، کیمیای سعادت و مرصادالعباد هم دنبال کرده ایم. نتایج این بررسی نشان می دهد مهمترین فریضه در «معارف»، نماز است که به سه بخش اذان، وضو و اذکار نماز تقسیم شده و بیشترین میزان تمثیل در نماز و آداب آن به کار رفته است، که 7 مورد آن به نماز و اذکار، 4 مورد به وضو، و 1 مورد به اذان اختصاص دارد. پس از نماز، نهی از منکر با هفت تمثیل در جایگاه دوم قرار دارد. حج و روزه به یک اندازه و با 3 تمثیل در مرتبه سوم هستند. فضیلت ماه رجب هم برای بهاءولد جایگاه قابل توجهی دارد که در معرفی ارزش آن، به 7 تمثیل پرداخته است. گفتنی است تمثیل های معارف همه بر پایه تشبیهات حسی تازه استوارند و کمتر کلیشه ای هستند، برای همین، با تمثیل های بهاءولد، لذت درک فرائض و واجبات برای مخاطب بیشتر می شود، بی آنکه سعی در اجبار و تفهیم داشته باشد.
تحلیل میراث متنی در شعر طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران معاصر به منظور ژرفا بخشیدن دیدگاه های شاعرانه خویش و تأثیر گذاشتن شعر بر مخاطب به گونه های متفاوتی از متون سنتی بهره برده اند؛ متونی که به حوزه سنّت دینی، ادبی، اسطوره ای و فولکولوریک وابسته است و با کارکردی تأثیرگذار، میراث گذشتگان را با ساختی تازه در اختیار امروزیان قرار می دهد. این منابع و خاستگاه ها که «میراث متنی» نامیده شده اند؛ پشتوانه فرهنگی یک شاعر و بستر مناسبی برای باروری سروده های او می باشند. بهره گیری از این متون در بلاغت سنتی با نام های مختلفی مثل: «تضمین»، «ﺗﻠﻤﯿﺢ»، «اقتباس» مورد بحث قرار گرفته و امروزه با نام «بینامتنیت» یکی از مباحث مهم نقد ادبی است. صفارزاده از شاعران معاصر است که از ادبیات کهن و کلاسیک فارسی بهره های فراوانی برده است و علاوه بر شاعری، مترجم قرآن کریم و نهج البلاغه است و همین تأثیرپذیری وی از متون دینی به ویژه قرآن را بیشتر نشان می دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به این سوال اصلی پاسخ داده است که میزان بهره گیری صفارزاده از میراث متنی به چه اندازه و چگونه است؟ یافته ها نشان می دهد که وی با توجه به آشنایی با متون دینی و ادبی، سروده های خویش را عمق و غنا بخشیده و بر همین پایه شعر او سرشار از متون دینی و اسطوره ای است.
تحلیل میزان علاقه مندی و میزان کاربرد اشعار آیینی در گویش سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر میزان علاقمندی و کاربرد اشعار آیینی در مراسم و سنن مختلف بررسی شده است ، داده های لازم جهت در تحقیق حاضر، میزان علاقه مندی و کاربرد اشعار آیینی در مراسم و سنن مختلف بررسی شده است. داده های لازم برای آزمون فرضیه های تحقیق از طریق یک پرسش نامه محقق ساخته گردآوری شده است. پرسش نامه طراحی شده حاوی 26 پرسش بود که میزان علاقه مندی و کاربرد اشعار سیستانی در آیین های مختلف را پرسش کرده است. به منظور بررسی پایایی پرسش نامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق تمام افراد بالای 20 سال ساکن شهرستان زابل و روستاهای تابعه است و حجم نمونه آماری بر اساس جدول مورگان 384 نفر در نظر گرفته شده است. گفتنی است که نمونه گیری به صورت کاملاً تصادفی و ساده صورت گرفت. آمار توصیفی برای بررسی توزیع فراوانی متغیرهای جمعیت شناختی و آمار استنباطی برای آزمون فرضیه های تحقیق استفاده شد. برای تحلیل فرضیه ها از آزمون کای 2 اسکوئر استفاده شد و تمام محاسبات و تحلیل های آماری از سوی نرم افزار اس.پی.اس.اس انجام شد. تحلیل ها نشان داد که مردم به اشعار آیینی علاقه مند هستند؛ ولی همچون گذشته اشعار آیینی را در مراسم و سنن مختلف به کار نمی برند.
سعد و نحس ایام در باورها و امثال و حکم بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال هشتم خرداد و تیر ۱۳۹۹ شماره ۳۲
123-148
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل شایع میان مردم، اعتقاد به مبارکی و میمنت بعضی روزها و نحسی و شومی بعضی دیگر است. ایرانیان در ایام سال، روزهایی را سعد و روزهایی را مکروه و منحوس می شمرده اند و اعتقاد به سعد و نحس روزهای هفته متأثر از درون مایه های مهری است که در آیین آنان هفت سیاره قداست ویژه ای دارند و ایزدانی هستند با نیرویی بسیار مؤثر در سرنوشت جهان هستی و انسان. این مقاله با بررسی ضرب المثل ها و باورهای عامیانه مردم بیرجند درباره این موضوع، کوشیده است بازتاب اعتقاد کهن سعد و نحس ایام را در میان مردم منطقه نشان دهد و در حد امکان علل و اسباب این اعتقادات را بکاود. یکی از باورهای مردم منطقه اعتقاد به نحوست روز شنبه و شب چهارشنبه است که در باورهای نجومی کهن ریشه دارد. در این گفتار، به پاره ای از مهم ترین باورهای مردمی منطقه بیرجند درباره سعد و نحس ایام به شیوه توصیفی پرداخته شده است.
بازنمایی «دیگری» در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۱۷۷-۲۰۰
حوزه های تخصصی:
تاکنون متفکران بسیاری با رویکردهای گوناگون به بررسی مفهوم «دیگری» و مصادیق آن در ابعاد گوناگون زندگی پرداخته اند. ادبیات نیز به منزله بستری برای بازنمایی مصادیق «دیگری»، در کانون توجه محققان و دیگری پژوهان قرار گرفته است. بررسی مصادیق «دیگری» در خوانش متون ادبی، علاوه بر شناخت جایگاه دیگربودگی در جهان بینی افراد در اعصار مختلف، تحدید قلمرو «من» را نیز ممکن ساخته است. در این نوشتار، به روشی تحلیلی و با رویکرد تلفیقی، ظرفیت های مثنوی مولوی در بازنمایی انواع «دیگری» و تحقق سطوح دیگربودگی «دیگری» و جایگاه «دیگری» در جهان بینی عرفانی بررسی می شود تا با درک سطوح تحقق دیگربودگی، شناختی نسبی از ساختارهای حاکم بر اندیشه های عرفانی حاصل شود. بدین منظور، پس از تببین مفهوم «دیگری» در سه نظام فکری فلسفی: تقابلی، دیالکتیکی و بین سوژه ای، با ذکر نمونه هایی از مصادیق «دیگری» در ابیات مثنوی، خوانشی از سطوح تحقق دیگربودگی «دیگری» و شروط امکان آنها در این متن ارائه می شود. ازمنظری کلی، به جهت وجود ساختار تقابلی حاکم بر جهان بینی عرفانی و تعریف «دیگری» به منزله یک «غیر»، تحقق سطوح بالای دیگربودگی را در متن مثنوی نمی توان انتظار داشت، اما روایت تجربه وصال و به تصویرکشیدن عجز «من» از درک «دیگری نامتناهی» را بازنمایی بالاترین سطح از دیگربودگی می توان تلقی کرد. ضمن اینکه در فاصله «غیر» تا « دیگری نامتناهی» و به واسطه گفت وگو، سطحی از دیگربودگی نیز در ارتباط میان شخصیت های داستان هایی از مثنوی بازنمایی می شود.
پاور قی نویسی در مطبوعات ایران از آغاز تا سال 1320(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳ (پیاپی ۸۸)
۲۰۱-۲۲۸
حوزه های تخصصی:
پاورقی نویسی گونه ای نوشتاری است که با شکل گیری مطبوعات پدید آمده است و دلایل پیدایی آن را می توان جبران کمبود نشر کتاب، بهره گیری از شیوه ای تازه برای ارائه مطالب طولانی، و نیز حفظ و افزایش تعداد خوانندگان دانست. در این مقاله، با استفاده از روش تاریخ ادبیات پژوهی، به بررسی این گونه نوشتاری و کاربرد آن در مطبوعات ایران از آغاز تا سال 1320 پرداخته ایم. هرچند که داستان های پاورقی بیشترین سهم از پاورقی نویسی مطبوعات را به خود اختصاص داده است، موضوعات گوناگون دیگری همچون نمایش نامه، سفرنامه، شرح حال و متون تاریخی نیز به صورت پاورقی منتشر شده است. در نخستین مطبوعات ایرانی، اصطلاحات گوناگونی همچون قسمت تحتانی، فیتون و ذیل برای این گونه نوشتاری استفاده شده است. نخستین بار روزنامه اتحاد اسلام اصطلاح پاورقی را به کار برد و اندک اندک این اصطلاح در دیگر نشریات نیز به کار رفت. نخستین پاورقی ها را اعتمادالسلطنه در روزنامه ایران منتشر کرده است که عمدتاً دارای موضوعات تاریخی هستند. نخستین داستان پاورقی ایرانی، رمان نیرنگ سیاه یا کنیزان سفید، اثر ملک الشعرای بهار است که در سال 1298 در نشریه ایران منتشر شده است و این موضوع که عده ای از پژوهشگران، رمان های تهران مخوف یا ده نفر قزلباش را نخستین رمان های پاورقی ایران دانسته اند، فاقد دقت پژوهشی است. مهم ترین ویژگی های این گونه نوشتاری، دنباله داربودن و تنوع موضوعی آن است. از نظر سبک نوشتاری نمی توان ویژگی زبانی خاصی را برای این گونه در نظر گرفت. سبک زبانی این گونه، تابع سبک نوشتاری نویسندگان یا مترجمان آن است.
تحفه حسام و مؤلف حقیقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تصحیح چند خطای پژوهندگان زندگی رضاقلی خان هدایت و معرّفی تحقیقی و جدید آثار او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رضاقلی خان هدایت از شخصیت های برجسته فرهنگی، ادبی و سیاسی عصر قاجار است. او در دربار حسینعلی میرزا فرمانفرما، فرزند فتحعلی شاه قاجار و والی فارس، و پس از مهاجرت به تهران در دربار محمدشاه و ناصرالدین شاه جایگاه ویژه ای داشت و محترم بود. هدایت به مدّت پنج دهه در مرکز تحوّلات سیاسی حضور داشت و به مناصبی چون سفارت (با فرمان امیرکبیر)، نظامت و مدیریت دارالفنون، معاونت وزارت علوم و مربی گریِ مظفرالدین شاه در هنگام ولیعهدی وی، گمارده شد و در عین حال توانست از موقعیت خویش بی وقفه برای تحقیق و نگارش استفاده کند.از این رو، پژوهش در احوال و آثار وی برای تاریخ فرهنگ و ادب و همچنین برای تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران دارای اهمیت است. خطاهای تکراری در شرح حال های موجود از رضاقلی خان گاه نتیجه اتّکای ناموجه به گفته های خود او بوده و گاه در اثر کم دقّتی تراجم و تکرار بی تحقیق سخن یکدیگر روی داده است. در پژوهش حاضر با رجوع به نسخه های خطی و چاپ سنگی و بازخوانی چندین باره آثار و اسناد تاریخی، برخی از این خطاهای تکراری و پذیرفته شده نشان داده شده و در حد توان نیز تصحیح شده است. مقاله پیشِ رو دستاورد این کوشش است و داده های آن با توجّه به جایگاه رضاقلی خان در تاریخ معاصر، برای محققان تاریخ و ادبیات ایران سودمند است.
معرفی شکوفه زار سراج الدین خان آرزو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل نظام های گفتمانیِ داستان «پیرِ چنگی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تالستان ۱۳۹۹شماره ۸۴
7 - 32
حوزه های تخصصی:
کنش در متون عرفانی تحت تأثیر عواملی رخ می دهد که فضای مناسبی برای بیان عرفانی فراهم می آورد. این عوامل می توانند درنتیجه فرآیندهای القایی، تجویزی، رخدادی و یا زاده و زاینده نظام های تنشی و شوشی باشند. سرچشمه این عوامل به تقابل های دوگانه بازمی گردد که نظام تفکر انسان بر آن استوار شده است و بحث پیرامون آن از زمان ارسطو آغاز و در مطالعات ساختارگرایانه و نشانهشناسانه کسانی چون سوسور، فروید، پیرس، موریس، گرماس و... در قرن بیستم ادامه پیدا کرده است. بر پایه همین تقابل ها در رویکردی از علوم نشانه- معناشناسی می توان به سازوکارهای تولید معنا در نظام گفتمانی با ابعاد مختلف حسی- ادراکی، شناختی و زیبایی شناختی اثر پرداخت. در این مقاله با بررسی «نظام های گفتمانیِ» داستان «پیرِ چنگی» به مثابه نمونه ای از داستان های منظوم مثنوی معنوی مولانا، جایگاه نظام کنشی، شوشی، تنشی و بُوشی در آن مشخص و گذر شخصیت اصلی «پیرِ چنگی» از حالت نابسامان اولیه به حالت بسامان پایان داستان بیان شده است. نتیجه تحلیل، بیانگر نقش پررنگِ نظام شوشی در جهشِ اصلی داستان است؛ چنانکه در پی یک «لحظه- بارقه»، پیرِ چنگی شخصیتی به باور رسیده می یابد. جذابیت این داستان برای خوانش مکرر، همانگونه که خود مولانا در آخر داستان اشاره می کند، وامدار حضور سوژه بُوشی است.
شعرزدایی از شعر: تحلیلی بر اشعار گرترود استاین از منظر اندیشه موریس بلانشو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله جستاری است بر اشعار گرترود استاین، نویسنده و شاعر پیشروی آمریکا. توصیف استاین از شعر، فرسنگ ها با پیشینیانش در مکاتبی مانند رومانتیسیم فاصله می گیرد. او شعر را صوتی بی تن می انگارد که از تجربه بودن در زبان سخن می راند. برای تبیین استاین در مجموعه مسمط هایی در اندیشه، مقاله پیش رو از موریس بلانشو، متفکر پساساختارگرای معاصر فرانسوی در باب زبان، هستی و مرگ بهره می جوید. سه مفهوم کلیدی بلانشو به کار بسته می شوند: «نام گذاری»، «انقطاع» و «یادآوری». استاین شعر را نامیدن و یا نام های بی نام می پندارد، زبانی که مکرر می نامد بی آن که مفهوم، شخص و یا موقعیتی خاص را تداعی کند. بدین روش، شعر، انقطاع را تجربه می کند؛ رویارویی با «دیگریِ» بیگانه که افق هایی تازه برای ذهن آشنازده به ارمغان می آورد. شعرزدای یعنی پایش شعر از ارجاع به واقعیت غالب، شعری بِکر که از معناپردازی های خوانندگانش دوری می گزیند. شاعر در این فضای خنثا جایگاهی ندارد؛ شعر به زبان تعلق دارد، به صداها، تکرارها و سکوت ها که با ظهور بر کاغذ، ماده و چیستی شان را به نمایش می گذارند.