فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۴۱ تا ۴٬۷۶۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
معنادرمانی اصطلاحی است معادل لوگوتراپی (logotherapy) که ویکتور فرانکل، روانپزشک اتریشی، نظریه پرداز آن است. وی با پشت سر نهادن تجربه کشنده جنگ جهانی دوّم و خشونت های آن، با ژرف اندیشی درباره انسان و زندگی و چیستی آن، نگاهی دیگرگون به رنج، زندگی، انسان و دیگر عوامل موثر بر این مفاهیم یافت و به این ترتیب، آفریننده مکتب معنادرمانی در روانشناسی شد. حافظ، شاعر غزلسرا و اندیشمند ادب فارسی نیز که پیامدهای خانمان سوز هجوم مغول و روزگار ویرانگری های تیمور لنگ و حاکمان بی ثبات و ستم پیشه را در شیراز دیده بود، در آن شرایط تاریخی در پی دریافتی از معنا و چیستی زندگی، هستی و انسان بوده است. سیر ذهنی وی و تجربه تلخ تاریخی اش، سبب همگونی با ویکتور فرانکل روان پزشک نامدار در مکتب معنادرمانی شده است. در این مقاله، ضمن تبیین چگونگی پیدایش مکتب معنادرمانی و مفهوم آن، همگونی های فکری حافظ و این نظریه را در زمینه های گوناگون و از این قرار نشان داده ایم: رنج و زندگی، کوشش و رنج و پاداش، انسان ساز بودن رنج ها، کارکرد معنادرمانی عشق از نظر حافظ و فرانکل، دین پاسخی برای معنای زندگی، خویشتن پذیری و گذرایی زندگی و فرصت ها.
«گل سرخ در نگاه سعدی»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آب و هوای متنوع، فلات ایران را به گل خانه ای بدل کرده است که در آن انواع گل ها و گیاهان می روید و بدیهی است این واقعیت های محیطی در ذهن و زبان و شکل گیری ساختار اندیشه هر ایرانی تاثیر می گذارد، چنان که بوم اندیشه، رنگ زاد و بوم دارد.شاعران ادب فارسی، در بیان اندیشه ها، تصویرهای ذهنی و درونی خود از گل و گیاه بسیار بهره جسته اند، گل و گیاه در نگاه آن ها، بار عمیق معنایی به خود می گیرد. چگونگی کاربرد گل، بیانگر حالات درونی و نمایانگرِ نگرش آن هاست. گل و گیاه، عالی ترین مظاهر زیبایی هستند و در این میان سعدی از آن روی که شیفته زیبایی است، می کوشد تا برای آراستن اشعارش از گل و گیاه بهره برد تا جایی که، واژه های مربوط به گل و گیاه در اشعار او از بسامد بالایی برخوردارند. او که به تصویرگری اهمیت فوق العاده ای می دهد. به مدد اندیشه شاعرانه بسیار نیرومند و شور و شوق عاشقانه اش، توانسته است با زبانی شیرین و شیوا، معانی و مفاهیم بکر و زیبایی بیافریند. هدف این پژوهشِ، بررسی و تحلیلِ گل سرخ در آثار سعدی، به منظورِ درک بهتر زیبایی های بیرونی و مفاهیم درونی سخن او بوده است.
«زن ستایی در شعر فارسی: بررسی و تحلیل ستایش ممدوحان زن در قصاید مدحی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدح و ستایش، از نخستین و گسترده ترین موضوعات شعر فارسی در عرصه ی ادبیات غنایی است. با نگاهی به شکل گیری، سیر تطور و نوع مدیحه پردازی شاعران از آغاز شعر فارسی تاکنون، آن چه بیش از همه به چشم می آید، ستایش ممدوحان مرد است. درکنار حجم انبوه ستایش از مردان، تعدادی از شاعران به مدح زنان نیز پرداخته اند. درواقع، به دلیل مخدّره و مستوره بودن زنان، به ویژه زنان حرم، شاعران اندکی توانسته اند به این حریم وارد شوند و در ستایش زنان شعر بگویند. بررسی این دسته از اشعار مدحی، علاوه بر بازنمایی گوشه ای دیگر از تاریخ، فرهنگ و ادبیات فارسی، راهی است برای شناخت هویت و جایگاه زن ایرانی در گستره ی تاریخی ادبی این سرزمین؛ و پاسخ گویی به پرسش هایی که در ادامه بیان شده، تلاشی است برای توصیف و تحلیل نوع نگرش شاعران به زن به عنوان ممدوح شعری و دستیابی به شیوه ی مدیحه پردازی آنان در ستایش ممدوحان زن: - آیا شاعران شگردهای ویژه ای را در ستایش ممدوحان زن به خدمت می گیرند؟ - اگر پاسخ مثبت است، چه شگردهایی؟ بررسی قصاید مدحی در ستایش زنان نشان می دهد، شاعران با تکیه بر صفات و ویژگی های زنانه و پیوند دادن آن با دیگر اجزای کلام، در کنار بهره گیری از نام و خصوصیات زنان برجسته ی اساطیری- حماسی، مذهبی و تاریخی، درپی هویت بخشی زنانه به ممدوح و ایجاد تناسب میان مضامین قصیده و شخصیت این زنان برآمده اند. از میان شاعران، خاقانی، سلمان ساوجی و قاآنی در این زمینه، توفیق بیشتری به دست آورده اند.
شناخت جهان متن رباعیات خیام براساس نگاشت نظام با رویکرد شعرشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جهان های متن رباعیات عمر خیام با رویکردی نوین به نام شعرشناسی شناختی می پردازد. بررسی و شناخت این جهان ها در چهارچوب نظریة مارگریت فریمن (2007) صورت می گیرد که در این چهارچوب در سه سطح نگاشت ویژگی، نگاشت رابطه ای و نگاشت نظام به تحلیل شناختی متن پرداخته می شود. با خوانش جهان متن خیام از لحاظ نگاشت نظام، به معناشناسی جهان فکری و ترسیم ساختار شعر او می توان دست یافت. هدف این پژوهش این است که نشان داده شود، چگونه نگاشت های شناختی می توانند میان شعر و زبان خودکار تمایز قائل شوند و به تحلیل شعر بپردازند. پرسش های پژوهش عبارت اند از این که: 1- چگونه نگاشت نظام به مثابه ویژگی اصلی شعر و با استفاده از دو سطح نگاشت دیگر، می تواند به خوانش شعر کمک کند؟2- چگونه سه سطح نگاشت شناختی می توانند جهان متن خیام را ترسیم کنند؟ 3- چگونه با رویکرد شعرشناسی می توان به تعیین محدودیت های تفسیرهای چندگانه و بازشناسی متن منسوب از متن اصلی رسید؟ بررسی جهان متن با این رویکرد می تواند ابزاری برای تحلیل متن ارائه دهد که نظریة ادبی فاقد آن است.
بررسی بیت هایی از شاهنامه در ویرایش جلال خالقی مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با این که تاکنون کوشش های بسیاری برای ویرایش شاهنامه و پیراستن آن از دست بُردهای کاتبان بعدی انجام یافته است، به نظر می رسد که هنوز تا رسیدن به سخن اصلی فردوسی و اعتماد قاطع به ویرایش های موجود، راه درازی در پیش باشد. یکی از کوشش های گران سنگِ سال های اخیر ویرایش دکتر جلال خالقی مطلق است. این نوشتار با دقیق شدن در دست نویس ها و به کمک قرینه ها و منابع تکمیلی، بیت هایی از این ویرایش را زیر ذره بین نهاده و در هر مورد پیشنهادهای تازه ای مطرح کرده است.
دیوان فصیحی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان فصیحی هروی، به کوشش ابراهیم قیصری، با مقدمه محمد دهقانی، انتشارات امیرکبیر، تهران 1383، 435 )سی و هشت + 258+139 ( صفحه. فصیحی هروی )حدود (1049-987، که از شاعران توانای سبک مشهور به «هندی» است، ظاهرا در بخارا دیده به جهان گشود و در هرات بزرگ شد و پرورش یافت و آرزوی سفر هند در دلش ماند. وی مداح مقرب والیان خراسان - حسین خان شاملو و برادرش حسن خان شاملو - بود و مورد توجه شاه عباس نیز قرار گرفت. شعر فصیحی، در رتبه، یقینا به شعر سرایندگان طراز اول سبک هندی نمی رسد؛ اما آن مایه از توان شاعری و احاطه بر پرورش مضامین در وی بوده است که توجه معاصران را جلب و عنوان ملک الشعرای خراسان کسب کند. گویا میرزا جلال اسیر و ناظم هروی و درویش واله هروی از شاگردان او بوده اند. اسیر شهرستانی وی را چنین ستوده است: آنان که مست فیض بهارند چون اسیر ته جرعه ای زجام فصیحی کشیده اند فصیحی کلمه «آتش» و مضامین و مترادفات و مناسبات آن را بارها و بارها به کار گرفته و آن را دست مایه آفرینش ترکیب ها و مضامین نو ساخته، چندان که در مقدمه دیوان چاپی اش «شاعر شعله» خوانده شده است. به امام علی بن موسی الرضا علیه السلام ارادت بسیار داشته و مدایحی در تکریم امام سروده است.
پژوهشی در چگونگیِ تأویلات قرآنی شمس تبریزی
حوزه های تخصصی:
بی شک یکی از بزرگترین عارفان پهنه عرفان اسلامی شمس الدین محمّد تبریزی، عارف نام آور قرن هفتم هجری است که تحول بنیادینی در تفکرات مولانا جلال الدین مولوی به وجود آورد. شمس تبریزی در تنها اثر به جا مانده از خویش؛ یعنی «مقالات» نظریه های جالبی در ابواب مختلف عرفانی از خود به یادگار گذاشته است که برخی از آنها قابل توجه هستند. شمس تبریزی نظریات بدیعی دربارة تأویل و تفسیر قرآن دارد که تا کنون مورد توجه قرار نگرفته اند. شمس در ضمن تأویل های خود بطن های جدیدی را از قرآن عرضه می کند که باعث شگفتی و شیفتگی هر پژوهشگر و محقق آگاه به عرفان اسلامی می شود. همین موضوع اهمیت پرداختن به این مقوله را دو چندان می کند. این مطالب به صورت پراکنده و از هم گسیخته در «مقالات» مندرج هستند و طبقه بندی آنها نیاز به کوشش فراوان دارد. در این پژوهش ابتدا نظریات کلّی شمس دربارة تأویل، لزوم روی آوردن به آن و آشنایان به علم تأویل را بیان کرده و سپس نظریات وی در باب قرآن و تأویل آن را به صورتی ساختارمند شرح داده و به بررسی آن پرداخته ایم. علاوه بر این، تفاسیر شمس را با شش تفسیرِ عرفانیِ قبل و معاصر او مقایسه کرده و نوآوری های شمس را مشخص ساخته ایم. شمس بر این باور است که انسان کامل یا ولی اعظم در هر عصری مظهر کامل قرآن است. در اندیشه شمس قرآن دارای بطن های بی نهایت است و اعتقاد به هفت بطن و هفتاد بطن نوعی سطحی نگری است. او در تعالیم خود دانستن تأویل و تفسیر قرآن را برای هر مسلمانی لازم دانسته و حضرت رسول(ص) را به عنوان نخستین مؤول و مفسر قرآن معرفی می کند. در یک تقسیم بندی کلی می توان گفت که شمس برای تأویل و تفسیر آیات از چهار شیوه تأویلی استفاده کرده است که عبارتند از: الف) تأویل یک واژه قرآنی به یک مفهوم و یا واژه دیگر. ب) تأویل به وسیله اضافه کردن یک کلمه به آیه. ج) تأویل و تفسیر بواسطه ارائه کردن شأن نزولی خاص از آیه. د) تفاسیر توجیهی که در آنها کاربرد برخی از اصطلاحات را توجیه می کند.
تطور استعاره عشق از سنائی تا مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار بر آنیم تا طرز تلقی سنائی، عطار و مولانا، به عنوان سه نقطه عطف در تاریخ شعر عرفانی، را از مفهوم کلیدی عشق بررسی کنیم. مبنای نظری مقاله نظریه استعاره های شناختی است. ابتدا به پیشینه تحقیق پرداخته ایم و سپس بحث را در چهار بخش اصلی گزارش استعاره ها، بررسی سابقه استعاره ها در منابع پیش از سنائی، تحلیل شناختی استعاره ها و سیر تطور استعاره های مفهومی عشق از سنائی تا مولانا دنبال کنیم. این تحقیق هم میزان نوآوری و تقلید سه چهره مذکور را در استفاده یا ساختن استعاره های عشق را نشان می دهد و هم در عین نشان می دهد که مفهوم عشق به عنوان کلیدی ترین اصطلاح عرفان در طول تاریخ چه تغییراتی را از سر گذرانده است. سه چهره مذکور سه شخصیت اصلی در تاریخ شعر عرفانی هستند، عشق کلیدی ترین اصطلاح عرفانی است و نظریه استعاره های شناختی یا مفهومی در میان نظریات مربوط به استعاره برای تحلیل چنین متونی مناسب تر به نظر می رسد.
مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مینو شناسی اهریمن، عبارت است از بررسی و شناخت اهریمن در دنیای مینو؛ دنیایی که موجودات آن در حالت نادیدنی، ناپسودنی و بدون تن هستند. در این مقاله مینوشناسی اهریمن در اوستا و متون پهلوی مورد بررسی قرار می گیرد. در گاهان، اهریمن به عنوان منش بد در برابر منش نیک قراردارد که به آفریدگاری او در هفتها می انجامد. در اوستای نو این حضور مینوی با ویران گریهای اهریمن ادامه و با ناتوانی و گریز او به دوزخ در رستاخیز پایان می یابد.در متون پهلوی تصویر زندگی مینوی اهریمن گسترش می یابد که برجسته ترین ویژگی آن آموزه نیستی اهریمن در برابر هستی اورمزد است. این آموزه از سویی اندیشه های فلسفی و انتزاعی درباره اهریمن را به وجود آورده و از سوی دیگر اندیشه گیتی پذیری او را فراهم می کند تا اسطوره های مربوط به اهریمن به داستان و تمثیل دگرگون گردد. یکی از مباحث مهم در مینوشناسی اهریمن، زندانی شدن او در آسمان در حالت مینوست. این گرفتاری اندیشه های فلسفی، تمثیلی و نمادی را به وجودآورده که نخستین بنیادهای آموزه دفاع از اهریمن در آنها دیده می شود. در فرجام شناسی ایرانی، اهریمن یا ناکار شده و به دوزخ افکنده می شود(بازتاب چالش های درونی و روانی انسان) و یا کشته می-شود(بازتاب سرنوشت شورشیان و بددینان).
اسطوره مرگ و باززایی در سووشون و کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها به عنوان نظامی بینامتنی در تولید آثار ادبی، مخصوصاً رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. دو رمان سووشون و کلیدر در بحران دهه چهل و پنجاه بر پایه اسطوره های آیینی و چرخه ای باروری (مرگ و باززایی) بازآفرینی شده اند. این مقاله تلاش می کند با استفاده از شیوه تحلیل ساختاری، کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره های باروری را در لایه های پنهان این دو رمان بررسی، و عوامل تجسم نشانه ها و نمادهای آنها را تحلیل نماید. اسطوره های باروری بر چهار کنش بنیادین (عصیان، مرگ، باروری و باززایی) استوارند. این کنش ها را می توان در زیرساخت سووشون و کلیدر ردیابی کرد. در ساختار اسطوره ای این رمان ها، زمان، انسان و جهان پیوند می خورند و شخصیت های نامیرای رمان همچون قهرمانان اسطوره ای و حماسی- نظیر سیاوش، اوزیریس و دیونوسوس- در تکراری ابدی در مبارزه می میرند و بار دیگر به زندگی برمی گردند و در چرخة بی پایانِ زادن ها، سیزیف وار کیفر خدایان خودکامه را به سخره می گیرند.
عشق متعالی در شعر معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در مکتوبات شرف الدین منیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود عرفای بزرگوار پارسی گویی چون شرف الدین احمد بن یحیی منیری در شبه قاره به مرور ایام موجب آگاهی عموم مردم هند و گرایش آنان به دین مبین اسلام شده است. تلفیق عرفان اسلامی و زبان فارسی در هند، ضرورت پژوهش و بحث درباره ارزش و اهمیت آثار فارسی باقی مانده در آن خطه و اهتمام در احیای آن ها را ایجاب می کند. یکی از این آثار گرانقدر عرفانی "مکاتیب صدی" یا صد مکتوب شرف الدین است که آن را با نثر فصیح و عالمانه فارسی خطاب به مریدان خویش نگاشته است. این امر علاوه بر این که گویای بسط و گسترش عرفان اسلامی در آن خطه است، نشان می دهد که به شهادت آثار موجود، زبان فارسی نه تنها در شهرهای بزرگ، بلکه در اقطار و اکناف شبه قاره هند رواج داشته و زبان مجالس وعظ و محافل ادبی و عرفانی و نامه نگاری های دوستانه و رسمی آن دیار، زبان شیوای فارسی بوده است. بررسی و تحلیل "مکتوبات" هم از جنبه ادبی و هم از لحاظ محتوا اهمیت دارد، لذا در این مقاله پس از شرح مختصری درباره احوال و آثار شرف الدین، به تحلیل محتوای "مکتوبات" و ارایه نمونه هایی از چند مکتوب پرداخته شده است.
تحلیلی روانشناسانه از داستان سیاوش بر مبنای الگوی ساختار ذهن فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آرای فروید در حوزه روانکاوی تأثیری شگرف بر هنر و ادبیات نهاد و موجب ظهور نقد روانشناسانه شد. نظریه های «ناخودآگاه فردی» و «ساختار ذهن و روان انسان» از برجسته ترین دستاوردهای فکری این متفکر بود. بر اساس این نظریه ها، ساختار ذهن انسان دارای سه بخش عمده است: نهاد، من و فرامن. هرکدام از این بخش ها نیز مظهر بخشی از دنیای پیچیده ذهن و وجود آدمی هستند. شخصیت های اصلی داستان سیاوش قابلیت انطباق با این سه بخش را دارند و کنش های این سه می تواند از منظری تأویلی، معرّف کارکردهای اجزای ساختار ذهن باشد؛ سودابه مظهر نهاد، سیاوش معرّف فرامن و کاووس نماینده من. از منظری دیگر می توان گرسیوز را معادل نهاد، سیاوش را مظهر فرامن و افراسیاب (و در بُعدی دیگر پیران) را نماینده من به شمار آورد. این پژوهش به تحلیل داستان سیاوش بر مبنای این رویکرد اختصاص دارد.
روایت فراروایت
حوزه های تخصصی:
جنبه های رمزی و زبان اشارت در داستان ابراهیم(ع)در متون عرفانی تا پایان قرن هفتم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در متون عرفانی، دو زبان متفاوت کاربرد دارد: یکی، زبان عبارت و دیگری، زبان اشارت، زبان اشارت زبانی است که از طریق رمز، اشاره، نماد و تمثیل، برای القای معانی بهره می برد و در عین غیرصریح بودن، زبانی قانون مند و منسجم است که از ارزشی والا برخوردار است. اساس این زبان تاویلی را باید در آیات قرآن کریم و روایات ائمه ی دین(ع) جست وجو کرد؛ زیرا بسیاری از مفاهیم کلام الهی با زبان رمز و تمثیل، بیان شده است. یکی از این داستان های رمزی در قرآن کریم، داستان حضرت ابراهیم (ع) است که عرفا در آثار خویش به جنبه های رمزی آن توجه کرده-اند؛ زیرا ماجرای عبرت آمیز ابراهیم(ع) در پیمانه ی قصه، همراه دیگر شخصیت های داستان بیان شده است و عرفا گاهی به طور صریح یا غیرصریح، به رمزگشایی از آن پرداخته اند. بررسی متون عرفانی، ما را با این جنبه های رمزی داستان آشنا می کند و نشان می دهد که ابراهیم، رمز سالک حقیقی و پیر طریقت، اسماعیل، رمز سالک و مرید حقیقی و آزر و نمرود نیز از موانع سیر و سلوک اند. بررسی داستان های دیگر پیامبران نیز می تواند ما را با جنبه های رمزی این داستان ها آشنا کند