فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۶۲۱ تا ۴٬۶۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
91 - 116
حوزه های تخصصی:
غزلیات شمس را می توان تجربه ی عارفانه عاشقانه ی مولانا از جهان (درون و برون) دانست و از آنجایی که غزلیات، بازتاب احوال و تفکرات وی است، در این پژوهش غزلیات شمس با عنوان «خودنگاره ی مولانا» معرفی و تحلیل می شود. برآنیم که با رویکرد روان شناسانه، حس هویت را در خودنگاره ی وی (تا آنجایی که مقدور است) ارزیابی و معرفی کنیم. برای این هدف در قدم اول، الگوی شناختی با عنوان تعابیر شخصی بر پایه ی تحلیل: خودپنداره، خود واقعی، خود آرمانی، خود ممکن، طرح واره، جامعه بیانگری و خودبیانگری، منطبق بر اصول روان شناسی تنظیم و تعریف می گردد و براساس آن، ابیات تحلیل و حس هویت فردی و میزان کاربرد آن در ذهن و زبان شاعر و نگارش اثری چون غزلیات شمس ارزیابی می شود. درنهایت با تحلیل داده ها به روش علمی نشان دادیم که مؤلفه های حس هویت در غزلیات شمس به صورت سازگار، مثبت، رشدگرا و با روش منحصر به فرد تجربه شده است یا وجود دارد.
سیر تحوّل «تشبیب» در شعر سبک های خراسانی و عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۶)
117 - 138
حوزه های تخصصی:
قصیده که از کهن ترین قالب های شعر فارسی است، از دیدگاه بلاغیون به چهار بخشِ «تشبیب»، «تنه ی اصلی»، «تخلّص» و «شریطه» تقسیم می شود. این پژوهش در پی بررسی سیر تحوّل تشبیب قصیده در دو سبک خراسانی و عراقی است و برای دست یابی به نتیجه ی مطلوب، این موضوع را از جوانب گوناگون مطالعه خواهد کرد؛ بنابراین با بررسی آثار منظوم و منثور دو سبک خراسانی و عراقی در پی پاسخ به پرسش هایی از این قبیل است: تشبیب قصاید در طول دوره ی مطالعاتی این پژوهش چه تغییر و تحوّلاتی یافته است؟ تحوّل تشبیب بر چه اساسی بوده و چه عناصری در این زمینه مؤثر بوده اند؟ دیدگاه شاعر به عنوان یک شعرشناس درباره ی مقدّمه ی قصاید چه بوده است؟ آیا تشبیب از دیدگاه نویسندگان متون منثور با دیدگاه شاعران متفاوت است؟ «وجود مضامین اشعار فارسی در محتوای تشبیب در متون سده های ششم تا هشتم هجری علاوه بر تأثیرپذیری و پیروی از مضامین اشعار عرب»، «معرّفی و شناسایی تشبیب»، «بررسی تحوّلی نو در شناخت تشبیب در اواخر قرن هشتم» و «شباهت ساختاری و محتوایی تشبیب در متون منثور» از نتایج این پژوهش به شمار می آیند.
مطالعه تطبیقیِ اقتباس هایِ سینماییِ مرگِ یک فروشنده اثر آرتور میلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
209 - 225
حوزه های تخصصی:
امروزه مشاهده فیلم های اقتباس شده از آثار ادبی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. یکی از دلایل عمده این پدیده، سرشت دلربا ی متون دیداری در عصر دیجیتال است. فرآیند تغییر شکل یک متن نوشتاری به متنی دیداری، درهم تنیده و پیچیده است و عوامل بسیاری را دربر می گیرد. فرآیند تبدیل و تغییر متن نوشتاری به متنی دیداری را اقتباس می شمارند که خود یکی از زیرشاخه های پژوهش در قلمرو ادبیات تطبیقی است. در این پژوهش سه فیلم اقتباسی بر اساس نمایش نامه مرگ یک فروشنده (1949) آرتور میلر (1915- 2005)، نمایشنامه نویس امریکایی، بررسی شدند. این سه اقتباس شامل فیلم های لزلو بندک (1951)، الکس سگال (1966) و ولکر اشلوندورف (1985) می باشند. اقتباس های مذکور بر اساس نظریه های جورج بلوستون، رابرت استم، لیندا هاچن، کامیلا الیوت و لوییز جیانتی مورد بررسی قرار گرفتند. نقش کم رنگ زن های داستان، عملاً در همه اقتباس های مورد مطالعه به حاشیه رانده شده است. همچنین در دو اقتباس اول، می توان قاطعانه گفت که درون مایه شکست رویای آمریکایی به طور زیرکانه ای حذف شده، ولی اقتباسِ اشلوندورف این درون مایه را آزادانه به تصویر می کشد.
کارکردهای صفات شاعرانه در غزلیات حافظ
منبع:
قند پارسی سال سوم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۹
70-90
حوزه های تخصصی:
صفات شاعرانه (epithets) صفاتی هستند که بر خلاف صفات دستوری و منطقی، کارکردهای هنری و شاعرانه دارند و با ارائه جزئیاتی هنری و زیبایی شناسانه از موصوف، موجب تشخّص و برجستگی در زبان شعر می شوند. از آنجا که حافظ به اذعان اغلب پژوهشگران، در کشف، ساخت و کاربرد این گونه صفات توانا بوده است، درحالی که شگردهای هنری او در این باره به خوبی کاویده نشده ، نگارنده کوشیده است تا در قالب این مقاله و با استفاده از روش تحلیل محتوا، این موضوع را در غزلیات حافظ بررسی کند. بر اساس این بررسی مشخص شده است که حافظ بیش از 1400 ترکیب وصفی، 560 صفت جانشین موصوف و 58 گروه وصفی ساخته که از این تعداد، بالغ بر 480 صفت، از نوع شاعرانه اند؛ یعنی کارکردهای هنری و شاعرانه دارند و موجب برجستگی زبان شده اند. این صفات در این مقاله بر اساس نوع کارکرد تجزیه و تحلیل شده اند و مشخص شده که این صفات کارکردهای زیبانمایی (سرو صنوبرخرام)، زشت نمایی (صوفی دجال فعل ملحدشکل)، بزرگ نمایی (زبان آتشین)، استعاری (اشک غماز)، کنایی (کوته آستینان)، تشبیهی (دل صنوبری)، تلمیحی (آدم بهشتی) و ایجازی (کبک خوشخرام) دارند و چون اغلب آنها با نوعی ابداع و خیال انگیزی همراه هستند، موجب تشخّص در زبان شعر شده اند و حافظ از این منظر نیز شاعر بزرگی است. این موضوع قابل بررسی در شاهکارهای ادبی ای چون شاهنامه و بوستان است که در آن صورت، تفاوت صفات شاعرانه در انواع ادبی نیز به دست می آید.
مقایسه فهرست شاهان اشکانی در متن های تاریخی سده سوم تا پنجم هـ. ق با تمرکز بر تفاوت فهرست فردوسی، بیرونی و ثعالبی از شاهنامه ابومنصوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۱۱
45 - 68
حوزه های تخصصی:
در بیشتر متن های تاریخی سده های نخستین اسلامی که بر اساس روایت های پیش از اسلام و ترجمه آن ها نوشته شده است، فهرست هایی از نام و سال شمار شاهان اشکانی دیده می شود که تفاوت هایی با یکدیگر دارد. با در نظر گرفتن این تفاوت ها می توان فهرست پادشاهان اشکانی را به پنج گروه تقسیم و ریشه روایت های آن ها را بررسی کرد. در این میان تفاوت فهرست پادشاهان اشکانی در شاهنامه فردوسی و روایتِ بیرونی از شاهنامه ابومنصوری و همچنین سخن ثعالبی از کتابی به نام شاهنامه ، این پرسش را پیش می کشد که اگر فردوسی شاهنامه ابومنصوری را منظوم کرده است، چرا روایت منظوم او با سخن بیرونی از همین کتاب تفاوت دارد؟ در این مقاله کوشش شده تا با روشِ تحلیلِ اسناد نشان داده شود که فهرست فردوسی و بیرونی در کدامیک از پنج گروهِ مورد نظر قرار می گیرد. با در نظر گرفتن این نکته می توان احتمال داد که دو روایت متفاوت در شاهنامه ابومنصوری بوده است؛ نخست روایتی نه چندان دقیق، اما متداول در میان تاریخ نویسان که فردوسی آن را به نظم درآورده است و ثعالبی به بخش هایی از آن اشاره می کند و دیگری جدولی که در متن های تاریخی به آن اشاره ای نشده و بیرونی آن را به کتاب خود برده است.
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه مولوی در مثنوی و متون بودایی (پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می تواند به یکی از مسائل مهم هستی شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت های شاعرانه ، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می دهد عدم خواندن ماهیت پدیده های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت ها را می توان در نوع معرفت و هستی شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
نقد رمانِ «تهران، شهر بی آسمان»، از منظر منطق گفت وگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم ادبی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۷
147 - 172
حوزه های تخصصی:
می توان رمان «تهران، شهر بی آسمان» را یکی از مهم ترین رمان های اجتماعی- سیاسی دانست که از جهات مختلف می تواند مورد بررسی قرار بگیرد. یکی از رویکردها، نظریه چندآوایی باختین است که درباره شاخص های گفت وگو و چندصدایی در یک اثر بحث می کند. میخائیل باختین یکی از بزرگ ترین منتقدان و نظریه پردازان روسی است که در نظریه «منطق مکالمه»، خوانش گفت وگویی در ژانر رمان را مطرح می کند. در پژوهش پیش رو، ضمن معرفی رمان «تهران، شهر بی آسمان» و بیان مبانی نظریه باختین، به میزان مطابقت این نظریه با رمان پرداخته و مصداق های آن را در رمان به شیوه تحلیل کیفی مورد واکاوی قرار داده ایم که در نتیجه آن «تهران، شهر بی آسمان»، به عنوان رمانی چندصدایی معرفی می شود. دستاوردهای پژوهش، نشان می دهد با این که در مواردی صدای نویسنده با صدای شخصیّت ها در هم می آمیزد، اما وجود مؤلفه های دیگری مانند: سبک بخشی، جدل، نقیضه، آوای الفاظ و گفت وگوی مرکّب، این رمان را در شمار رمان های چندصدایی قرار می دهد.
سیر تقاضای معاش در شعر شاعران مدّاح با تکیه بر نسبت تکدی گری به انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدح، سنتی رایج در میان شاعران فارسی زبان و از راه های امرار معاش بوده است. انوری در کنار قصاید مدحی، قطعه های تقاضای گاه حقیرانه و در عین حال زیبایی نیز سروده است. به دلیل این تقاضاها از میان صدها شاعر بعضی از پژوهشگران، تنها او را متکدّی دانسته اند. هدف تحقیق حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است، یافتن پاسخ این سوال است که باوجود مشابهت های فراوان ملتمسات شاعران مداح، نسبت تکدی گری به انوری درست است؟ برای معلوم کردن صحّت و سقم این نسبت تقاضاهای برخی از شاعران بررسی و مشخص شد که عواملی چون عدم امنیّت شغلی، دشواری شرایط شاعر شدن، امساک ممدوحان از دادن صله، احتیاج شاعران و اهمیّت مدح برای ممدوحان باعث شده است مدیحه سرایی و به تبع آن تقاضاسرایی هرروز رایج تر شود. عدم ثبات موقعیّت سیاسی از دوره سنجر و برکیارق بن ملکشاه و از دست رفتن ثبات شغلی و درآمد شاعران سبب شد آن ها در این برهه از تاریخ نسبت به دوره های قبل تقاضای چیزهای کم بها تر کنند. هم چنین می توان عامل دادن این نسبت به انوری را اقرار شاعر به این موضوع دانست که او گدایی را شریعت شعرمی داند و نیز اینکه، معروف شدن او به عنوان یکی از سه پیغمبر شعر باعث شد تا محقّقانی که او را در این پایه نمی دیدند، عیب هایش را بیشتر آشکار نمایند.
کارکردهای شعری و عاطفی در زبان غنایی عبهرالعاشقین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبهرالعاشقین از متشخّص ترین نثرهای فارسی عرفانی است که روزبهان بقلی شیرازی در قرن ششم هجری در بیان مطالب عرفانی به نگارش درآورده است. این متن از منظر زبانی، به دلیل بسامد بالای کارکردهای عاطفی و شعری، دارای تشخّص ویژه ای است که در حوزه زبان غنایی نیز قابل بررسی است. تک گویی های درونی، زاویه دید درون گرایانه باعث شده است که جهت گیری پیام به سمت گوینده باشد. صدای گوینده در بیان احساسات شخصی، سبب برجستگی زبان غنایی و کارکرد عاطفی در این متن است. بسامد بالای استفاده از حروف ندا، جملات تعجبی و پرسشی در متن، کارکردهای عاطفی را تقویت کرده است. همچنین پیوند آهنگین زبان با بسامد بالای پارادوکس و حس آمیزی، جهت گیری پیام را به سمت خودِ پیام کشانده و سبب برجستگی زبان و پررنگ تر شدن کارکرد شعری متن شده است. هدف این مقاله، بررسی تلفیق فراهنجاری های معنایی با ابزارهای موسیقایی متن (درهم تنیدگی فرآیند هنجارگریزی و توازن) به عنوان ابزاری برای بیان هیجانات عاطفی و احساسی در تجربیات عرفانی و شهودی نویسنده عبهرالعاشقین است. سوال اصلی تحقیق آن است که نویسنده عبهرالعاشقین، با استفاده از کدام شگردهای زبانی و بیانی، هنجارهای زبان معیار را شکسته و در نتیجه، متن را به ساختار شعر، نزدیک کرده است؟ این تحقیق به شیوه تحلیلی- توصیفی و اطلاعات کتابخانه ای انجام شده است
راهکارهای مولانا برای مقابله با ترس های مذموم در مثنوی با نگاهی به دیدگاه روان شناسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
164-194
حوزه های تخصصی:
مولانا در آموزه های عرفانی خویش، همه ابعاد شخصیت انسان را مورد توجه قرار داده است و برای هریک از بیماری های ذهنی و روانی او راهکار ارائه می کند. یکی از بیماری های ذهنی وهمی که او در مثنوی معنوی به آن پرداخته شده، ترس است. مفهوم ترس از نگاه کل نگر او، به دو نوع ترس مذموم و ممدوح تقسیم می شود؛ ترس مذموم که مورد نظر ماست از من دروغین و کاذب ناشی می شود؛ هرچند مولوی ترس را معمار اصلاح جهان مادی و در جای خود مفید می داند. راهکارهایی که برای مقابله و رهایی از ترس های مذموم که برخی از زمینه های فکری ایجادگر آن ترس از مرگ، غم غربت و تنهایی وجودی، ترس از قضا و مشیت، ترس از شرّ اضداد، ترس از اختیار و آزادی انتخاب، ترس از گناه و... است، از نگاه تیزبین او رویکرد به دین و مذهب، توبه، توکل و تسلیم، یافتن من حقیقی (گنج درون)، ترک فرافکنی، پذیرش تعارضات درونی و استفاده از موهبات آن، هیچ نخواستن در سایه فقر و فنای عرفانی، آشنای با سازوکارهای گناه در جهت رشد و تعالی و... است. پژوهش حاضر به صورت توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه ای انجام شده است. در این جستار از آنجایی که مقوله ترس به حوزه روان شناسی نیز مرتبط می شود و مولوی از قرن ها پیش از روان شناسان امروز به ارائه مفاهیم درمانی (هرچند بار رویکرد و اهدافی متفاوت) پرداخته است، (غیر از دیدگاه روان شناسی تحلیلی کارل گوستاو یونگ) از روان شناسان انسان گرا و وجودگرایی مثل رولومی، اریک فروم، ویکتور فرانکل، اروین یالوم، ابراهام مزلو، سورن کرکگور، کارن هورنای و... استفاده می شود تا هم به غنا و گستردگی این مفاهیم بیفزاییم و هم به اثبات این مهم که مولوی قرن ها پیش از روان شناسی امروز به مفاهیم و سازوکارهایی برای مقابله با ترس دست یافته که می تواند از خلال قصه های مثنوی به طور آشکار و یا ضمنی مورد استفاده آیندگان قرار بگیرد؛ لذا آموزه های پیشینیان ادب و عرفان ایرانی را نباید دست کم گرفت.
نمودهای هنجارگریزی زبانی در اشعار محمّدجواد محبّت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نمودهای هنجارگریزی زبانی در اشعار محمّدجواد محبّت سلما ساعدی دکتر سیّد آرمان حسینی آبباریکی چکیده ازجمله انحرافات از زبان معیار، «هنجارگریزی» است که هدف آن، به کارگیری عناصر زبان است بدان صورت که شیوه بیان آن برای مخاطب تازگی داشته باشد. محمّدجواد محبّت در شمار شاعران معاصری است که از روش هنجارگریزی برای برجسته سازی شعر خود سود جسته است. هنجارگریزی به دو صورت نمود پیدا میکند: هنجارگریزی در حوزه لفظ و هنجارگریزی در حوزه معنی. در اشعار محبّت، مهمترین جلوه های هنجارگریزی در زمینه لفظ قابل مشاهده است؛ بنابراین در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی انجام می گیرد، هنجارگریزی آوایی، واژگانی، زمانی (آرکائیسم)، گویشی، نوشتاری، نحوی و سبکی بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ در اشعار او کاویده می شود. ازجمله یافته های پژوهش حاضر، این که بسامد بهره گیری شاعر از انوع هنجارگریزی یکسان نیست و هنجارگریزی واژگانی، زمانی و گویشی نمود بیشتری دارند. در حوزه هنجارگریزی نحوی، منفصل نوشتن «ن» نفی از فعل، فاصله میان مضاف و مضاف الیه، جابجایی و رقص ضمیر و... برجسته است. هنجارگریزی گویشی، چون شاعر خود کُرد است، بازتاب واژگان «کُردی»(گویش کُردی کرمانشاهی) و «فارسی کرمانشاهی» چشمگیر است و شاعر برآن بوده به سروده هایش رنگ اقلیمی ببخشد. هنجارگریزی واژگانی هم، بیشتر در نوآوری در ترکیب سازی نمود یافته است. واژه های کلیدی: آشنایی زدایی، هنجارگریزی، نوآوری زبانی، محمّدجواد محبّت. رنگ اقلیمی ببخشد. هنجارگریزی واژگانی هم، بیشتر در نوآوری در ترکیب سازی نمود یافته است.
بررسی نقش استعاره های مفهومی در تحول سبک های ادبی (با تکیه بر استعاره های حوزه بدن در اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره مفهومی، شگرد ذهن برای مفهوم سازی امور انتزاعی است. ذهن به کمک این سازه بنیادین می کوشد برخی از امور ناملموس را برای خود ملموس سازد و با آن بیندیشد. از این رو انتظار می رود که با تغییر آن، شاهد تغییر در کلان سیستم های وابسته به اندیشه نیز باشیم. از جمله این کلان سیستم ها، سبک های ادبی اند که عوامل زیادی در تغییر آنها دخالت دارد. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که تغییر استعاره های مفهومی در زمان، چه تأثیری در تغییر سبک های ادبی دارد و برای پاسخ به آن، استعاره های مفهومی حوزه بدن را که شامل واژه های «دست، چشم، دل و سر» است، در منتخبی از اشعار فرخی سیستانی، انوری و حافظ ردیابی می کند و با تحلیل اطلاعات به دست آمده، به کمک نظریه های سبک شناسی شناختی و سبک شناسی درزمانی، نتیجه می گیرد که استعاره های مفهومی در طول زمان دچار تغییراتی معنی دار شده اند که همسو با تحولات سبک های ادبی و از متغیرهای اثرگذار بر تحول سبک ها بوده است.
أبعاد جدلیه الأنا مع الآخر الدلالیه فی شعر بلند الحیدری ("خطوات فی الغربه" و"أغانی الحارس المتعب" نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
9 - 39
حوزه های تخصصی:
یقوم هذا البحث علی دراسه الأبعاد الدلالیه لجدلیه الأنا مع الآخر فی شعر بلند الحیدری من خلال الترکیز علی دیوان «الخطوات فی الغربه» ودیوان «أغانی الحارس المتعب». تهدف الدراسه إلی الاجابه عن هذین السؤالین: ما هی أبعاد الدلالیه المنعکسه للجدلیه مع الآخر فی شعر بلند الحیدری ؟ لماذا لجأ الشاعر إلی هذه التقنیه؟ تقوم هذه الدراسه علی أساس التّحلیل النّفسیّ لتربط أبعاد دلاله جدلیّه الأنا مع الآخر بعواطف الشاعر ومشاعره مقترناً بالمنهج الوصفی التحلیلی- الإحصائی محاولهً الاستشهاد بنماذج شعریه داله علی جدلیه الأنا مع الآخر للکشف عن القیم التشکیلیه لدلالاتها فی أشعاره. وقد وظّف بلند هذه التقنیه لخدمه أغراضه السیاسیّه والاجتماعیّه، وللتعبیر عن قلق نفسه وتوتّرها وتوظیفا جمالیا لإغناء صوره الشعریّه ذات الصله بالایحاء.
المقارنه بین المضمون والبنیه فی الروایتین "الخبز الحافی" و"همسایه ها"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۵
41 - 70
حوزه های تخصصی:
استوحی الکثیر من الکتاب والروائیین فی تاریخ الأدب الروائی من تجاربهم فی الحیاه ووظفوها کماده اولیه فی کتابه القصه والروایه. فمن تلک الروایات النابهه فی الأدبین العربی والفارسی هما «الخبز الحافی»(1972) للکاتب والروائی المغربی محمد شکری وروایه «الجیران» للروائی الإیرانی البارع أحمد محمود حیث عکس الأخیران فی روایتیهما بعضا من تجاربهما الأولی من حیاتهما وصوراها خیر تصویر فی منتهی الروعه والجمال والواقعیه والموضوعیه. فاستنادا لتلک المعطیات یمکن أن نطلق علی روایتیهما روایه السیره ذاتیه أو الأطوبیوغرافیه. فقد کانت الروایتان متشابهتان ومتقاربتان من حیث البنی والمضمون فهذا ما حدا بالباحثین تحری تلک الفوارق البسیطه بین الروایتین ضمن المعالجه الشافیه لأوجه الشبه بینهما. فالسؤال المحوری الذی یعتری هذا المقال هو الکشف عن تلک القواسم المشترکه وأوجه الشبه بین الروایتین وکذلک ماهیه التشابه عندهما.
موضوعات الخطاب الساخر وآلیات اشتغاله فی «جلاله عبد الجیب» للسعید بوطاجین نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
29 - 56
حوزه های تخصصی:
یَظلُّ التخییل النسغ الأساس للمقول الأدبی، ولکنّ هذا الأخیر ورغم تأثیث عوالمه بکلّ ما یمکن اعتباره محاکاه للواقع لا ردّ صدی، إلّا أنّه یُتّهم فی کلّ مرّه من لدُن حرّاس النوایا، لأجل ذلک ورغم انبناء النص الأدبی علی التخییل فإنّه یحاول التسلّح بتقانات المواربه والتخفی درء للمتابعه والمساءله، حتی النصّ الساخر لم یسلم، ولعلّ هذا النص (نقصد النص الساخر) أکثر ألوان الکتابه الأدبیه إعمالا لتلک التقانات، خاصه وأنّه یستهدف معالجه المعیش بِنَفَسٍ ساخر قوامه الهزل. نحاول من خلال هذه الورقه البحثیّه الاقتراب إلی نص جزائری ساخر، وهو نص(«جلاله عبد الجیب»)، للکاتب السعید بوطاجین ، فما الموضوعات الّتی اجتذبت بوطاجین؟، وما الآلیات الّتی اعتمدها فی حیاکه نص ساخر موارب؟، وهل رکّز علی قضایا دون غیرها؟، هذه بعض التساؤلات الّتی حرّکت هذا البحث، والأکید أنّه مجرّد محاوله لتقدیم قراءه لا تدّعی البته تفوّقا نهائیا فی فهم آلیات تشکّل الکتابه الساخره، فالتخییل ومن خلاله الأدب، عصیّ علی النتائج النهائیه، قریب دوما إلی الاستنتاجات غیر المنغلقه.
الصّور التشبیهیه فی القرآن؛ آثارها النفسیّه وعناصرها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۷
37 - 56
حوزه های تخصصی:
القرآن الکریم قد إتّخذ من الصّور التشبیهیه وسیلته التی یخاطب بها النّاس ویقرّب لهم المعانی البعیده، ویوضح لهم الصّور الذّهنیّه المجرّده، ویضرب لهم الأمثال بالواقع المحسوس المشاهد الّذی یخضع لمعطیات الحواس الخمسه الظاهره. إنّ القرآن الکریم یستخدم مصادر الطبیعه للتّذکیر بعظمه اللّه وبرّه وعدله ویری أنّ کثیراً من هذه الصّور مستمدّه من البیئه. هذا الإعتماد من القرآن علی الطبیعه والکون فی تشبیهاته وبراهینه هو سرّ خلود القرآن وسرّ عمومه لکلّ النّاس فی کلّ البیئات وکلّ العصور، لأنه یستند إلی مقوّمات لا تتبدّل ولا تتغیّر. تلک المقوّمات هی الإنسان والطّبیعه. هناک نماذج عدیده للصّوره التّشبیهیه القرآنیّه بلغت حدّاً فائقاً فی الإعجاز البیانی، وتناولت جمیع الموضوعات من الوعد والوعید والتّرغیب والتّرهیب والتّوجیه والتّشریع ممّا یؤکّد مکانه هذا التّعبیر البیانی فی قوّه التّأثیر والتّبلیغ. تهدف هذه المقاله إلی دراسه الآثار الّتی تحدّثه التشبیهات القرآنیه فی نفوس البشر مصحوبا بمقدّمه، ثم تهتمّ بالدوافع والانفعالات فی النّفس البشریّه إثر الصّور التشبیهیه، وأخیرا تشیر إلی التخییل والابتکار والجده واللون من عناصر التشبیهات القرآنیه.
بررسی و تطبیق مضامین پایداری در شعر بهاء الدین الأمیری و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
337 - 362
حوزه های تخصصی:
عمر بهاء الدین الأمیری از ادیبان معاصر کشور سوریه است که با نگاهی ویژه به مسأله فلسطین در آثار خود توانست خدمات ارزنده ای به جامعه فلسطین عرضه کند و روح مقاومت را در کالبد ملت فلسطین بدمد. در مقابل قیصر امین پور شاعر مقاومت فارسی از جمله ادیبانی است که تعهد نسبت به مسائل اجتماعی از جمله مسأله فلسطین بخش بزرگی از دغدغه های ذهنی وی بوده است. امید به رهایی، ستایش انقلابیون و ستم ستیزان، کودکان و نوجوانان کشور، بر ملا ساختن چهره رژیم اشغالگر، دعوت به قیام و پایداری، و ایجاد حسّ ملی گرایانه، از برجسته ترین مضامین پایداری این دو شاعر است. در این پژوهش سعی شده با محوریت این شش موضوع در شعر این دو شاعر، به بررسی و کشف مصادیق هم نوایی و تبیین تفاوت های نگاه آن ها پرداخته شود تا معلوم شود چگونه اندیشه ای در نقطه ای از جهان ظهور می یابد و در نقطه ای دیگر همان اندیشه به گونه ای دیگر مجال بروز می یابد.
بررسی و تحلیل حوزه نفوذ طرز وحشی بافقی در شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۵
123 - 162
حوزه های تخصصی:
وحشی بافقی با آفرینش آثاری ماندگار به خصوص در طرز وقوع و واسوخت در شعر فارسی، از نظر فکری، زبانی و ادبی در ادبیات روزگار خود و پس از خود تأثیرات بسیار داشته است. شعر او از زمان شاعر شهرت داشته و در تذکره ها با صفت «سهل و ممتنع» خوانده شده که آسان می نماید ولی پیروی از آن مشکل است؛ شعری که ساده، بی پیرایه و خالی از هر گونه صنایع لفظی متکلفانه و اغراق های شاعرانه است. این ویژگی ها به همراه عشق گرایی و با بسامد بیش تر واسوخت، درون گرایی، صراحت بیان و زبانی آتشین برخاسته از درونی ملتهب، مورد توجه بسیاری از شاعران و شعردوستان قرار گرفته و تلاش کرده اند از جنبه های گوناگون از آثار او پیروی کنند. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با مقایسه آثار او و شاعران هم عصر و پس از او و ارزیابی شباهت های لفظی و معنوی بین آنها، تا حد امکان، جایگاه وحشی در طرز واسوخت و میزان توجه به او را بسنجیم؛ جنبه های مورد توجه و پیروان این شاعر را ارزیابی کنیم و دلایل مقبولیت او را نزد عامه و شاعران، روشن تر سازیم.
بررسی معانی خطاب در ساقی نامه های نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۵
215 - 241
حوزه های تخصصی:
ساقی نامه شعری است که در آن، شاعر با خطاب به ساقی و استفاده از اصطلاحات میخانه ای، ضمن بیان احساسات شاعرانه، نگرش خویش به جهان هستی و خصوصاً انسان را مطرح می کند. نظامی گنجوی نخستین شاعری است که ساقی نامه ای مستقل را درون متن منظومه لیلی و مجنون و در قالب مثنوی و بحر متقارب سروده است. او در ساقی نامه های خود، نگرش خویش را به جهان هستی و خصوصاً موضوع غنیمت شمردن فرصت، با کمک خطاب به ساقی، طرح تقاضا و بثّ الشّکوی نزد وی مطرح کرده است. در این پژوهش که با روش کتابخانه ای و به شیوه تحلیلی توصیفی انجام می شود، تلاش شده است تا ویژگی های کمّی و کیفی خطاب، تقاضا و بثّ الشّکوی در ساقی نامه های نظامی بررسی شود. موضوع بثّ الشّکوی در ساقی نامه های نظامی سه محور اصلی دارد. در این اشعار، او گاهی از ساقی، گاهی از خویش و گاهی از روزگار و اهل زمانه شکایت می کند. نظامی همچنین، بخوبی بر کارکرد انواع مختلف خطاب و تقاضا و اغراض آنها تسلّط داشته و از آنها برای تأثیر گذاشتن بر مخاطب شعر خود بهره گرفته است.
مبانی نظری مهارت های آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان
حوزه های تخصصی:
برای آموزش زبان فارسی مانند هر زبان دیگری که به عنوان زبان دوم آموزش داده می شود مهارت های آموزش به کار گرفته می شود. در این تحقیق نگارنده کوشیده است مهارت های تدریس زبان از قبیل خواندن و نوشتن را با تاکید بر هریک از عوامل چهارگانۀ آموزش واژگان، دستور زبان، معنا و فرهنگ معرفی نماید تا امکان شناخت و کاربست بهترین شیوه برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان میسر شود. این تحقیق به بیان انواع مهارت های آموزش، همچون روش دستور ترجمه، روش مستقیم، روش شنیداری گفتاری، می پردازد و معایب و محاسن آنها را بر می شمرد و پس از ارزیابی، به مدد رهیافت تحلیلی توصیفی این نتیجه را به دست می دهد که توالی روشهای آموزش زبان دوم، سبب زایش روش نوین آموزش به نام رویکرد ارتباطی شده است؛ رویکردی که روش های ابداعی آن را منسوخ نکرده بلکه موجبات تکامل و تعالی هرچه بیشتر آن را فراهم آورده است. همچنین تحقیق پیشرو با بیان اصول و اهداف رویکرد آموزش ارتباطی این شیوه را کارآمدترین شیوه برای آموزش زبان فارسی به غیر فارسی زبانان معرفی می نماید. این عوامل علاوه بر روابط گوناگون بین المللی در عرصه های اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و آموزشی، زمینه های اقبال غیر فارسی زبانان به آموختن زبان فارسی را فراهم آورده است.