فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۵۰٬۹۰۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
شاعران و نویسندگان فارسی هر یک به فراخور زمینههای فرهنگی و ادبی خود از ضربالمثل به طریق ارسال مثل بهرهگیری کردهاند. برخی شاعران تأثیرگذار ادب فارسی نیز کلام آنها خود در حکم ضربالمثل درآمده و امثال منظوم فراوانی از آنان در گنجینهی زبان و ادب فارسی به یادگار مانده است. یکی از شاعران بزرگ مولانا جلالالدین است که هم بسیاری ازمثلهای فارسی را به طریق ارسال مثل در شعر خود به کار برده و هم تعداد زیادی از ابیات و تمثیلهای او زبانزد عام و خاص شده است. در این مقاله کوشیدهایم حدود پانصد مثل از هر دونوع را استخراج و به ترتیب الفبایی بیاوریم. انتخاب این مثلها بر اساس شهرت و ضبط و درج آنها در کتابهای معروف امثال؛ نظیر امثال و حکم دهخدا، دوازده هزار مثل فارسی شکورزاده، فرهنگ امثال سخن دکترانوری و نظایر آن بوده است والاّ ابیاتی که قابلیتهای بالای مثلی دارند و یا حکمتی استوار در آن طرح شده در مثنوی کم نیستند. این تعداد آنهایی هستند که به شهرت بیشتری رسیدهاند. بیشترین امثال مولانا مربوط به مثنوی است ؛ازینروتنها امثال مثنوی را برگزیدیم. این تعداد مثل از مولانا وکاربرد آنها نزد مردم نشانگر عمق نفوذ کلام الهی و عرفانی مولانا در ذهن،زبان و ضمیر مردم است.
عناصر داستانی حکایتِ زن پارسا در الهی نامه عطار
حوزه های تخصصی:
«زن پارسا» عنوان نخستین حکایت از نخستین مقالت از نخستین مثنوی عطار
ـ الهینامه ـ است. داستانی که با سیصد و نه بیت، سومین حکایت طولانی، پس از حکایت «شیخ صنعان» و «رابعه» در مثنوی های عطار محسوب می شود.
داستانی که با نقد و بررسی آن می توان به زوایایی از هنر داستان پردازی عطار دست یافت. این مقاله بر آن است تا با تحلیل عناصر داستانی حکایت زن پارسا و بررسی شگرد های آشنایی زدایی در آن به بخشی از «بوطیقای قصه پردازی عطار» بپردازد.
مهم ترین نکات تحلیلی، بیان تبار شناسی داستان و بررسی عناصر داستانی چون: زاویه دید، شخصیت و شخصیت پردازی و طرح و پی رنگ، زبان، لحن داستان و درون مــایة داستان است که سبب دستیابی به نتایج مهم این پژوهش شده است.
تحلیل عناصر داستانی قصه حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
"در قرآن کریم سرگذشت بسیاری از پیامبران با قصه بیان می شود. از جمله قصه یوسف (ع) که به زندگی این پیامبر می پردازد. این سوره صد و یازده آیه دارد. سه آیه نخست و ده آیه آخر غیر داستانی و آیات دیگر بدون آنکه آیه های غیر داستانی، تسلسل آنها را برهم بزند، داستان را بیان می کنند. هدف قرآن داستان پردازی نیست، ولی این سوره بسیاری از جنبه ها و عناصر داستانی متعارف در ادبیات داستانی را دارد. هدف این مقاله بررسی فراوانی عناصر داستانی، در این قصه است.
مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و طی آن به بررسی و تحلیل عناصر داستانی نظیر زاویه دید، طرح، ساختار، اندیشه (تم و موضوع)، کشمکش، شخصیت، شخصیت پردازی، گفت و گو، زمان و مکان می پردازد.
قصه یوسف، تنها قصه قرآن کریم است که از ابتدا تا انتهای آن، در یک سوره آمده است. در این قصه با بهره مندی از فنون عناصر داستان پردازی نوین، اهداف والای قرآن کریم، آشنایی با فرهنگ مذهبی، تعلیم، تربیت، هدایت و عبرت آموزی انسان، در قالب یک داستان بیان شده است. پرداخت عناصر داستانی در این قصه به گونه ای است که مخاطب در برخورد با آن به مثابه یکی از شخصیت های داستان حضور فعال دارد"
محاکات ناخودآگاه در تک گویی درونی: دامنه وسیع یک سوء برداشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تعدادی از مقالات علمی پژوهشی فارسی در سال های اخیر، به انعکاس محتویات ناخودآگاه شخصیت در تک گویی درونی و روایت جریان سیال ذهن، اشاره شده است. اما دانش روان شناسی به ما آموخته است که محتویات ضمیر ناخودآگاه ماهیتی غیرزبانی، مبهم و پنهان دارند و به دلیل مقاومت بخش آگاه روان انسان، راهی برای آگاهانه شدن ندارند و تنها شاید کسانی چون روان کاو یا روان درمانگر بتوانند از طریق واسطه هایی چون رؤیا، هیپنوتیزم و حالاتی چون خلسه یا تظاهرات روان پریشانه آنها را استنباط کنند. از آنجا که ادعای فوق عمدتا به مقالات و کتاب های فارسی محدود می شود، مقاله حاضر با بررسی انتقادی این مقالات و منابع آنها، به این نتیجه می رسد که این اشتباه گاهی ناشی از فقدان تسلط کافی بر مباحث نظری و گاهی نتیجه استناد به منابع کم اعتبار و دست دوم است. بر اساس منابع معتبر و اصیلی که مبانی نظری داستان نویسی جریان سیال ذهن را ارائه کرده اند، ادعای محاکات ضمیر ناخودآگاه در این شیوه داستان نویسی بر خلاف داستان های روان شناختی و آثار سوررئالیستی، ادعایی نادرست و غیرعلمی است.
حاضر جوابی های ادبی و طنز در شعر پارسی و بیان نمونه هایی از آن
منبع:
وحید آذر ۱۳۵۲ شماره ۱۲۰
حوزه های تخصصی:
سهراب سپهری در ترازوی نقد منتقدان
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر در حوزه نقد نقد به مقاله ها، سخنرانی ها و مصاحبه هایی می پردازد که درباره زندگی، آثار و افکار سهراب سپهری شاعر و نقاش ایرانی بر جای مانده است. در این پژوهش سعی شده تا شیوه های انتقادی و رویکرد های نقد ادبی، تبیین ارزش، سلامت نقدها، میزان توفیق یا عدم توفیق منتقدان درباره سپهری، مضامین اصلی نوشته ها و رویکرد به آثار سپهری و… از آغاز تا سال 1376 در نشریه های ادبی فارسی، تحلیل و بررسی شود. در عرصه شعر معاصر، پس از نیما یوشیج بیش از هر شاعر دیگری ـ به افراط و تفریط ـ درباره سهراب سپهری سخن گفته شده است. این ستایش ها و نکوهش ها از زمان حیات این شاعر نقاش تا به امروز ادامه دارد. ارتباط شعر و نقاشی سپهری، توجه شاعر به عرفان و فلسفه شرق، طبیعت گرایی، سادگی و صمیمیت در شعر، عدم کارکرد سیاسی ـ اجتماعی، مفاهیم انتزاعی، زبان و سبک بیان از موضوعاتی است که مضامین غالب نقدها را تشکیل می دهد. در این میان منتقدانی که بر اساس اظهار نظر های علمی ـ پژوهشی به شعر و هنر این شاعر معاصر نقاش پرداخته اند، انگشت شمارند. علاوه بر این بسیاری از دیدگاه ها، گرته برداری و تقلید از آثار دیگران است. نگارندگان این مقاله بر این باورند که باید نقدهای منتقدان را نیز به محک نقد زد و عیار آنها را مشخص کرد.
داستان O: تحلیلی نمایی از نقش اوفلیا در هملت ویلیام شکسپیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اوفلیا به عنوان مهمترین شخصیت زن در هملت، نقشی بسیار مهم را در این نمایشنامه به سرانجام می رساند. با این وجود، این نقش تقریبا تا به امروز نادیده گرفته شده است. تحلیلی نو از این نمایشنامه، با واکاوی دقیق و موشکافانه ذهنیت و شخصیت اوفلیا، به یقین می تواند خواننده را در یافتن جایگاه راستین اوفلیا یاریگر بوده و این امکان را فراهم آورد تا بشود اوفلیا را قهرمان تراژدی ای همسنگ غم نامه هملت در شمار آورد. این نوشته سعی بر آن دارد تا، با بازسازی و سازمان دهی رخدادهای تراژدی نهفته اوفلیا گزارشی جامع از داستان او به دست داده و روشنگر ماهیت و چند و چونی ارتباط وی با هملت و نیز علل روان پریشی و خودکشی او باشد.
بررسی فهرست پایان نامه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب شناسی دانش شناسایی آثار قلمی موجود در هر حوزه علمی و تهیه فهرستی کامل از آنهاست. امروزه کتاب شناسی ها ابزار هر تحقیق اصیل علمی به شمار می آیند و، ضمن مطلع ساختن پژوهنده از پیشینه موضوع، موجبات رفع خلاهای مطالعاتی، تکمیل تحقیقات گذشته و، در کل، رونق رشته های دانشگاهی را فراهم می سازند. طبعا این مساله در عصر انفجار اطلاعات از موضوعیت بیشتری برخوردار است. در کشور ما، که منادی جنبش نرم افزاری و نهضت تولید علم است و، در چشم انداز بیست ساله خود، احراز جایگاه قطب علمی نخست منطقه را انتظار دارد، فراهم سازی بسترهای اولیه پژوهش های اصیل می بایست در اولویت قرار گیرد. متاسفانه، به رغم تاکید وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بر امر پژوهش، معدودی از رشته های دانشگاهی دارای کتاب شناسی جامع و روزآمد و موثق اند. رشته زبان شناسی همگانی هم از این قاعده کلی مستثنا نیست و کتاب ها، پایان نامه ها، و مقالات داخلی آن غالبا پراکنده و گمنام اند. شاید، به همین دلیل، یکی از آشنایی ترین مشکلات دانشجویان این رشته که در نشست های زبان شناسان همواره مطرح بوده انتخاب موضوع پژوهشی مناسب است. از میان مراجع تحقیق، رساله های دانشگاهی، به رغم ارزش اطلاعاتی بالایی که دارند، به دلیل ضعف زیر ساخت های نظام اطلاع رسانی علمی، بسیار غریب و ناآشنا مانده اند و، در عمل، امکان دسترسی پژوهشگران به یافته های آنها به سادگی مقدور نیست.
جایگاه «ندا و منادا» در دستور زبان فارسی و علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در همه کتابهای بلاغی عربی و فارسی «جمله های ندا» از نوع انشاء طلبی شمرده شده است و به صرف ذکر حرف «ندا» یا حرف «ندا و منادا» و یا وجود آهنگ و لحن «ندایی» در یک جمله، آن را انشاء طلبی به شمار آورده و دارای معانی و مقاصد ثانوی دانسته اند. مبحث ندا در زبان، موضوعی قابل تأمل است و با بررسی شواهد مشخص می شود، ندا اقسامی دارد که نمی توان برای همه آنها حکم واحدی صادر کرد؛ زیرا هر کدام ویژگیهای خاصی دارد که هم از جهت قواعد دستور زبان فارسی و هم از جهت مقاصد ثانوی نیازمند تأمل و بررسی است. در این گفتار ابتدا اقسام ندا با تکیه بر دستور زبان فارسی دسته بندی می شود و با توجه به ویژگیهای هر یک پیشنهادهایی در این تقسیم بندی مطرح می گردد؛ سپس با توجه به بار معنایی هر یک درباره مقاصد ثانوی آن نیز مطالبی ارائه می شود. در این مقاله کوشش شده است به پرسشهای زیر پاسخ مناسبی داده شود. 1- آیا حروفی مانند «ای»، «یا» و «ا» که برای ندا به کار می رود همواره حرف ندا به شمار می-آید؟ 2- آیا در زبان فارسی اقسام متفاوتی برای منادا وجود دارد؟ 3- آیا بر اساس تعریف ندا در کتب بلاغی، پیوسته لفظ «ندا» و «منادا» دارای مقاصد ثانوی است یا این مقاصد بر اساس جملات پس از ندا مشخص می شود؟
هوره، یادگار اجداد کُرد با نگاهی بر هوره صیدقلی کشاورز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم کرد از روزگاران پیشین با نوای روح بخش موسیقی به آوازخوانی می پرداختند و بازتاب آن را در قالب «سیه چَمانه» در مناطق هورامی، «گورانی» در مناطق کردنشین کردستان و کرمانشاه، و «هوره» در میان ایل کلهر و طوایف سنجانی می بینیم. هوره بخش مهمی از فولکلور قدیم مناطق ایلام، کرمانشاه، کردستان و لرستان را دربر می گیرد و در این زمینه می توان به هوره شاعرانی همچون حسینی (ایلام)، علی نظر (اسلام آباد غرب)، سلیمان (گهواره)، اَوْل ْعزیز (عبدالعزیز از اسلام آباد غرب) و صیدقلی کشاورز (از روستای لاله وند بخش ماهیدشت کرمانشاه) اشاره کرد. صیدقلی یکی از هوره سرایان مشهور و نامی است که تاکنون صداهای ماندگاری از خویشتن بر جای نهاده است. وی در قالب هوره به بیان عشق خویش به معشوق، درد و تحمل هجران، گاهی «پایه موری» (هوره سوزناک و مرثیه) و نیز گاهی به اخوانیات پرداخته است. نویسندگان مقاله حاضر می کوشند با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و بررسی نمونه های تصادفی از میان هوره های فراوان صیدقلی کشاورز، ضمن معرفی بیشتر این نوای سنتی، به تبیین و بررسی آن ها از دیدگاه زیبایی شناسی بپردازند.
تحلیلی از مفهوم «از خود بیگانگی» در شعر ناصر خسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
"«از خود بیگانگی»، به معنی دور شدن ا زاصل خویش، موضوعی است که در دورانهای مختلف، مورد توجه دانشمندان بوده است؛اما در عصر جدید و در جامعه صنعتی، به شکل تازهای ظهور کرد و چهره خویش را نمودار ساخت؛به طوری که دانشمندان بزرگ جامعه شناس، درباره این پدیده هشدارها داده و جامعه را از آن برحذر داشتهاند.
در جامعهشناسی«از خود بیگانگی»، در حوزه تقسیم فنی کار(تکنولوژی)، از جنبه فردی و اجتماعی توجه صاحبنظران را به خود جلب کرده است؛زیرا در این راستا، انسان یا نسبت به خود، بیگانه میشود یا نسبت به جامعه.در جوامع صنعتی، توکویل را اولین کسی دانستهاند که بدون ذکر «الیناسیون»به تبیین آن پرداخت، سپس مارکس، این دیدگاهها را تکمیل کرد؛البته برخی از این دانشمندان تنها از دیدگاه اقتصادی، به این موضوع نگریستهاند.میشل فوکو، آلن تورن و ملوین زیمن نیز دیدگاههای خویش را، دراینباره تبیین کردهاند.
در متون ادب فارسی نیز این موضوع، نه تنها از جنبه ظاهری؛بلکه از جهات مختلف، مورد توجه قرار گرفته است.ناصر خسرو، یکی از اولین شاعرانی است که با مطرح کردن ارزش انسان و اهمیت او، با توجه به اوضاع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی روزگار خود، درباره این بیگانگی، سخن میگوید و انسانها را از غفلت و بیخبری نسبت به جایگاه خویش، برحذر میدارد.او گرفتار شدن انسان را به زرق و برقهای دنیوی و اسارت در چنگال دیو، دور شدن از مقام خود میداند و کفتاروارگی را رمز بزرگ غفلت میشمارد.
"
اقدام پژوهی درس املا
تحلیل امید و یأس در اندیشه و داستان پردازی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای مثنوی از خوش بینی و امید سرشار است تا جایی که می توان گفت در نگاه مولوی امید، نشاط و شادی، امری جوهری و اصیل به شمار می رود. بنیاد روحی بشر بر امید و شادی سرشته شده و نا امیدی و اندوه بی نشاط و غم، اعتباری و عارضی و گذرنده است. این پژوهش، که با روش اسنادی و از طریق استنباط از همه عناصر بویژه مضمونها و شخصیت پردازی داستانها صورت گرفته، حکایتگر این معناست که امید به گونه ای ناگسستنی با تار و پود اشعار مولوی گره خورده و تصاویر شعری او مملو از مفاهیم و مضامین امیدواری و لوازم مربوط به آن است و شادی و نشاط و غم گریزی در شعر او موج می زند. نگاه مولوی به طبیعت نیز امید دهنده است؛ حتی وقتی از پاییز سخن می گوید آن را حیات مجدد، رستاخیز روح و مقدمه بهار می داند و به همراه آن از بهار و رویش دوباره طبیعت دم می زند. در شعر او یاس و حزن و غم جایگاهی بنیادی ندارد. بررسی موسیقی بیرونی، میانی و کناری مثنوی معنوی نیز نشان می دهد که با شاعر امیدواری سر و کار داریم؛ حتی فراوانی اوزان پر جنبش و شاد و ابتکار و نوآوری در آفرینش اوزان نادر یا تازه در غزلیات شمس از ذهنی نشان دارد که به نوشدن و نو گفتن و امیدواری مایل است و نا امیدی را سترونی ذهن می داند.
نقد روانشناختی بر شازده احتجاب گلشیری
حوزه های تخصصی:
نقد ادبی در دوران معاصر که شمار آثار منتشر شده درحوزه داستان بسیاراست، اهمیتی بسزا دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم، یکی ازشاخص ترین رمان های فارسی، یعنی شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری، را با دیدگاه روانشناختی، نقد و بررسی کنیم. به همین منظور، ابتدا کلیاتی درباب نقد روانشناختی مطرح کرده ایم وسپس با طرح پرسش هایی ازمتنِ رمان، کوشش کرده ایم با استفاده از دیدگاههای روانکاوان صاحب نامی همچون فروید و لاکان به آن ها پاسخ دهیم.
ساختار ساختارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس تاملات فرمالیست های روس و دانشمندانی چون لوی اشتروس در باب مفهوم ساخت و ویژگی های آن، هرگونه تغییر در درون یک ساخت، مجموعه عناصر سازنده آن ساخت را تحت تاثیر قرار می دهد. این تحولات مربوط به ساختار ساختارهای هر دوره است. هرگاه ساختار ساختارها در اوج باشد، ساختارهای دیگر نمی توانند در انحطاط مطلق باشند و برعکس. وقتی از این دیدگاه به تاریخ فرهنگ ایران عصر اسلامی نگاه کنیم، حدود قرن چهارم عصری است که ساختار ساختارها در اوج است و بنابراین همه ساختارهای کوچک تر چون شعر، نثر، موسیقی، عرفان، طب و معماری نیز در جایگاه بلندی قرار دارند.
آن چه فرهنگ ایرانی و ساختار کلان آن را در عصر فردوسی و بیرونی برجستگی ویژه بخشیده است، «آزادی خرد» است که در منازعات اشاعره و معتزله به چشم می آید. وقتی تفکر اشعری بر فرهنگ ایرانی حاکم شد، چراغ خرد به خاموشی گرایید و ساختار ساختارهایی که بر محور «یقین» استوار شده بود جای خود را به «حجیت ظن» سپرد و گزاره های گمانی جای گزاره های منطقی را گرفتند
حرف شرط «اگر» در دستور زبان فارسی و معادل های آن در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه جمله های شرطی به دلیل منطبق نبودن ساختار نحوی دو زبان فارسی و عربی، همواره مشکلاتی برای مترجم پدید می آورد. یکی از جوانب این دشواری ناشی از انطباق نداشتن ادوات شرط فارسی و عربی است؛ بدین معنی که بیشتر جمله های شرطی در زبان فارسی با حرف شرط «اگر» بیان می شود، در حالی که در زبان عربی بیش از یک واژه معادل حرف شرط «اگر» قرار می گیرد. با توجه به اهمیت معنایی جمله های شرطی در متون دینی و ادبی و به منظور ایجاد تعادل میان ساختار نحوی دو زبان فارسی و عربی در فرایند ترجمه، پژوهش حاضر بر آن است با بررسی و تحلیل ساختار نحوی جمله های شرطی زبان فارسی و عربی و تأمل در کیفیت قواعد نحوی آن، الگوهایی برای برگرداندن جمله های شرطی فارسی با حرف شرط «اگر» به عنوان اصلی ترین ادات شرط، به زبان عربی به عنوان زبان مقصد ارائه کند.
نگاهی گذرا به پیشینه نظریه های روایت
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا به اختصار تبارشناسی پژوهش های روایت شناختی را در آغاز قرن بیستم (یعنی پیش از شکل گیری رشته ای به نام روایت شناسی) بیان، و به طور مشخص ریخت شناسی روایت را در آلمان، روسیه و سنت آنگلو-آمریکایی معرفی می کنیم. سپس بخش عمده مقاله را به بررسی روایت شناسی ساختارگرا و تقابل های دوگانه، مقوله بندی عناصر روایی و رده شناسی روایت اختصاص می دهیم. در این بخش، مهم ترین آرای ژرار ژنت، استانزل، جرالد پرینس، میکی بال و سیمور چتمن به اجمال بازگو می شود. در پایان، نگاهی می افکنیم به تحولات غیرصورتگرای متأخر در این حوزه که بیشتر مبتنی بر مطالعات شناختی بوده اند. در این میان توجه خود را بر کاربردشناسی زبان شناختی و به ویژه روند احیای الگوهای زبانی توسط مطالعات شناختی متمرکز می کنیم؛ به این ترتیب، روش پژوهش حاضر، نظری می باشد.