فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۶۱ تا ۳٬۳۸۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
269 - 293
حوزه های تخصصی:
طنز یکی از گونه های موفق ادبیات غنایی است که با تولید روایتی شیرین از تلخی های روزگار، به ویژه در ابعاد اجتماعی و سیاسی کارکردهای درخشان داشته و دارد. خنده ی تلخ عنوانی است که به شعر طنز احمد مطر، شاعر عراقی داده اند. عنوانی که در شعر محمد کاظم کاظمی، شاعر پایداری افغانستانی نیز به طور کامل قابل تطبیق است. طنز این دو شاعر به گونه ای تجسمی مفاهیمی را طرح می کند که دست کم در سراسر جغرافیای شرق، درد مشترک و درمان قاطع اند. مطر و کاظمی چشم دیده ها و روایت هایی را از زندگی مردم خود در قالب خنده ای ریخته اند که در همان آغاز به تلخی می گراید. خاطرات تلخی که در شعر کاظمی از اسطوره ی اُحُد آغاز می شود و امتداد آن در واقعیت های امروزین سلطه ی استعمار و استکبار در خاورمیانه و غرب آسیا، در پلاکاردهای(لافتات) احمد مطر نمود می یابد. این پژوهش پس از اشاره ی کوتاهی به زندگی مطر و کاظمی و بحث پیرامون طنز و کارکردهای آن در شعر مبارزه، کوشیده است ضمن برشمردن شگردهای طنزی این دو شاعر، عناصر مشترک تفکر آنان را در چهار موضوع اعتراض به اختناق، مشروعیت زدایی از حاکمیت سیاسی، اعتراض به عافیت جویی و انفعال توده ها و اعتراض به بی تفاوتی شاعران، به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نماید. مطر و کاظمی با درک رابطه ی عمیق طنز و بیدارگری، گفتمان استعمار و استکبار را با زبان مردم، واقعیت گرا، بیدارگر و تأثیرگذار به چالش کشیده اند.
مراعات النظیر و بازتعریف آن (با رویکرد زبانشناسی نظام مند نقشگرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فنون بلاغی از آغاز بررسی های ادبی، یکی از ابزارهای سنجش عیار ادبی متن به شمار می آمده است. هرچند کار این صنایع زیبایی شناختی به مقتضای حال مخاطب تعریف شده، اما به دلیل نگاه خالی از تبیین مبانی دقیق و هدفمند «زیبایی شناسی»، صنایع بسیاری بدون ارزش واقعی ادبی برای اثبات زیبایی اثر در ردیف صنایع ادبی قرار داده شد. در پژوهش پیش رو تلاش شده با واکاوی مراعات النظیر در مقام یکی از اصلی ترین صنایع بدیعی و صنایع دیگری که ذیل آن می گنجند، به آسیب شناسی تعاریف و نامگذاری های مختلف آن پرداخته شود. در تعیین وظایف آن افزون بر بدیع سنتی، به علوم ادبی جدید مانند نقد و سبک شناسی توجه شده است. با طرح این سؤال که چه آرایه هایی در تعریف و نقش ادبی با آن اختلاط یافته؟ نسبت میان بازتعریف این صنعت و علوم جدید مانند زبانشناسی چیست و چگونه می توان از این طریق وظایف تازه ای برای بهبود کارکرد آن قائل شد؟ از همین روی تعاریف مراعات النظیر از آغاز بررسی و آسیب شناسی شد. سپس صنایع مشترک با آن در کارکرد و تعریف، شناخته شد. همچنین اصطلاح باهمایی به عنوان پیشنهادی برای تکمیل معنی، تقسیم بندی ها و وظایف مراعات النظیر ارزیابی شد.
کارکرد فرهنگ و زبان عامه در تکوین گفتارنوشت های عرفانی (بر اساس معارف بهاء ولد، معارف ترمذی، معارف سلطان ولد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ و زبان عامه مرزهایی مشترک و متداخل با ادب رسمی دارد و تعامل این دو حوزه با یکدیگر در تاریخ ادبی ما همواره وجود داشته ؛ اما در برخی جریان های سبکی و فکری این تعامل پررنگ تر بوده است. یکی از گونه های نثر که پیوندی عمیق با ساحت زبان و فرهنگ عامه دارد گفتارهای شفاهی اهل عرفان است که برخی با نام «معارف» شهرت یافته اند. نقش پذیری از این ساحت تنها منحصر به استفاده زیبایی شناسانه از چند عنصرِ متاثر از فرهنگِ زیستِ گوینده نیست؛ بلکه پیوندی استوار با روساخت و زیرساخت این آثار دارد. نوشته حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با هدف درک و شناسایی بهتر تعامل ادب رسمی و ادب عامه در حوزه ادب عرفانی به واکاویِ سه اثر معارف بهاء ولد، معارف محقق ترمذی و معارف سلطان ولد پرداخته است. جست وجو در رشته های درهم تنیده این متن ها با حوزه های فرهنگ و زبانِ مردم و تحلیلِ بسترها و اجزایِ ساختِ تصاویر آفریده شده افزون بر آشکار ساختن جزییاتی ارزشمند و گاه فراموش شده از زبان و فرهنگ عامه و تحولات آن در گذر زمان، در فهم بهتر این متون و شناخت دقیق تر ساختار اندیشگانی و فرهنگی گویندگان آن نیز سودمند بوده و رویکردهای مردم گرایانه ایشان را هم پدیدار ساخته است.
بررسی و مقایسه مهم ترین مضامین اخلاقی اندرزهای فارسی خسرو انوشیروان با اندرزهای فارسی میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندرزنامه ها یکی از گونه های مهم ادبی در دوره ایران باستان بوده است و متون اندرزی بسیاری به ویژه به زبان پهلوی (فارسی میانه) به دست ما رسیده است. تردیدی در این موضوع نیست که اندرزهای پهلوی بر اندرزنامه های فارسی و عربی تأثیر گذاشته است، اما میزان و جهت این تأثیر می تواند موضوع پژوهش های متعدد قرار گیرد. در این پژوهش، اندرزهای فارسی خسرو انوشیروان را برای بررسی مضامین اخلاقی و مقایسه آنها با اندرز های پهلوی برگزیدیم؛ علت این امر این بود که خسرو انوشیروان یکی از شخصیت هایی است که هم اندرزنامه پهلوی از او بر جای مانده است و هم اندرزهای متعدد فارسی و عربی. نتیجه این بررسی نشان می دهد که برای مضامین اخلاقی اندرزهای فارسی انوشیروان، شواهد و مستندات دقیقی در اندرزهای پهلوی می توان یافت؛ همچنین به نظر می رسد مضمون کلی اندرزنامه پهلوی خسرو قبادان که در واقع به صورت وصیت نامه تنظیم شده است، بر پررنگ شدن مضمون گذرایی دنیا در اندرزهای فارسی و همچنین داستان جستجوی مقبره انوشیروان تأثیر گذارده است.
تحلیل عناصر زبانی جانشین شونده در آثار دفاع مقدس با تکیه برکتاب «لشکر خوبان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاطره نوشته ها از ماندگارترین نمونه های روایی آثار دفاع مقدس هستند که گزارش های صادقانه ای از رخدادهای هشت سال نبرد را به تصویر می کشند. کتاب «لشکر خوبان» تألیف معصومه سپهری از جمله این آثار است. این خاطره نوشته، روایتی از رزمنده ای است که سال ها در واحد اطلاعات لشکر 31 عاشورا رشادت می کند. «لشکر خوبان» گزارش هایی از عملیات های والفجر مقدّماتی، بدر، والفجر 8، کربلای 4 و 5، بیت المقدس 2 و 3 و مرصاد را روایت می کند. با توجّه به این که خاطرات از زبان یکی از نیروهای اطلاعاتی بازگو می شود، حقایقی روشن را از چگونگی این عملیات ها در اختیار مخاطب قرار می دهد. این اثر در کنار چنین گزارش هایی، از نثری شیوا همراه با چاشنی طنز بهره می برد که عامل دیگری در موفّقیت آن به حساب می آید. این پژوهش به شیوه توصیفی -تحلیلی، عناصر و گزاره های دستوری جانشین شونده ای را بررسی می کند که با هدف گسترش معنا در متن به خدمت گرفته شده اند. جانشین شونده ها عناصر و ساخت هایی از زبان هستند که در جای عناصر و ساخت های دیگر می نشینند و در فرایند انتقال معنا و پیام، مفاهیم جدیدی را با چاشنی طنز، تأکید و گاه تصویرآفرینی القا می کنند. این نو آفرینی ها به برجسته سازی منجر می شود. در کتاب لشکر خوبان جانشین شونده ها دو وظیفه عمده را بر عهده دارند: 1. بار عاطفی و گفتمان حاکم بر متن را تقویت می کنند و در القای جهان بینی مذهبی، یاریگر خاطره نویس هستند؛ 2. موجب گسترش حوزه زبان می شوند و همین موضوع عامل تنوّع واژگانی و سازه های دستوری می شود و به شیوایی متن کمک می کند.
سازه آوایی زبان در اشعار سید حسن حسینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سبک شناسی لایه ای از روش های نوین نقد ادبی است که به تجزیه و تحلیل متون ادبی در قالب لایه های پنج گانه زبانی می پردازد. مقاله حاضر بر اساس روش توصیفی- تحلیلی به بررسی لایه آوایی زبان در سروده های «سید حسن حسینی» همت گمارده و چهار گزاره تشکیل دهنده سازه آوایی زبان شعر (موسیقی بیرونی، کناری، درونی و معنوی) را در سروده های این شاعر معاصر ادب فارسی تطبیق و شرح داده است. یافته های تحقیق نشان از آن دارد که امکانات آوایی زبان در آثار حسینی فراتر از تلوین و التذاذ موسیقیایی در چارچوب موسیقی بیرونی شعر بروز یافته است؛ به طوری که پرداختن به رئالیسم اجتماعی از تحلیل و بررسی سازه آوایی در قالب موسیقی کناری آشکار می شود. حسینی با کاربست سازه آوایی و ترکیب شاخص های آن با یکدیگر به نقد درونی جامعه خویش پرداخته است. موسیقی معنوی امکان تصویر آفرینی هرچه دقیق تر را برای این شاعر معاصر فراهم آورده و وی توانسته است از رهگذر این لایه سبک شناسی نوین، تصاویر متحرّک شعری را به مخاطب ارائه دهد.
بررسی شیوه ی استدلال ورزی در مناظرات پروین اعتصامی بر اساس نظریه ی تولیمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
179 - 204
حوزه های تخصصی:
مناظره، گفت وگویی است دوطرفه که در آن یکی از طرفین، حامیِ اقدام، عملکرد، روال، فرضیه یا نظریه ای خاص است و طرف دیگر مخالفِ آن و تلاش می کند با ارائه ی استدلال بر دیگری فایق آید. پروین اعتصامی یکی از سرایندگان بزرگ مناظره است و از طریق مناظره و با استفاده از صنایع بیانی مانند تشخیص و تمثیل، دعاوی و توصیه های اخلاقی اجتماعی اش را بیان کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت سبک استدلال ورزیِ پروین در مناظره ها، با کاربستِ نظریه ی تولمین و بر اساس روش تحقیق پیشنهادی مزینانی و نصیری صورت گرفته است. نمونه ی مناظرات از سه جنبه ی الف. شناسایی برهان ها؛ ب. شناسایی دعاوی و زمینه آن ها و ج. شاخص های قطعیت تحلیل شده که شرح کامل چهار قطعه در این مجال آمده است. در راستای شناسایی برهان ها، 32 برهان (موضع عقلی) در نمونه اشعار پروین شناسایی شده که از این تعداد، مواضعِ تاریخ و تجربه؛ لزوم احتیاط و پیش گیری از خطر و تهدید؛ کنترل امیال نفسانی؛ استطاعت و تعریف، در شش مناظره (از دوازده قطعه) در نمونه های بررسی شده، بیشترین بسامد کاربرد را دارند. از طرفی، برهان های به کاررفته، زیربنای دعاوی و توصیه هایی در زمینه هایی همچون: وقت شناسی، جهان شناسی، تفرج، زیبایی شناسی، حق شناسی، سعادت، احتیاط در برابر خطرات، مبارزه با فساد حکومتی و اداری، نفی ظاهربینی و خودپسندی، خرافه ستیزی، ظلم ستیزی، آسیب شناسی فقر، عقل گرایی، کما ل گرایی، واقع گرایی، رسم خویشاوندی و آداب هم نشینی قرار گرفته اند. یافته ی دیگر این تحقیق، بسامد بالای شاخص های تقویت کننده ی اطمینان و قطعیت مانند «باید»، «نباید»، «هیچ» و «هرگز» در سبک استدلالی شاعر است.
دریغ یاد (نوستالوژی )در شعر 4 شاعر معاصر تاجیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مردم تاجیکستان بعد از سال ها جدایی، از سرزمین کهن و مهد شاعران و دانشمندان بزرگ زبان فارسی در خراسان بزرگ، با بازیافتن استقلال، بار دیگر فرصت برگشتن به هویت اصلی خود را می یابند و درصدد سروسامان دادن به فرهنگ و ادبیات فارسی، این میراث گران بهای نیاکان ما، برمی آیند، و به آرزوی دیرین خود جامه عمل می پوشانند، با بررسی آثاری که شاعران این دیار، بعد از استقلال سروده اند، متوجه می شویم که اغلب این سرایندگان، با یادآوردن گذشته ارزشمند خویش در روزگار خراسان بزرگ و برای آن چه که در این مدّت جدایی از دست داده اند، حسرت می خورند و گلّه و شکایت از سرنوشت خویش دارند. به طوری که در آثار اخیر تعداد زیادی از شاعران تاجیکستان، دریغ یاد (نوستالوژی ) و حسرت برای گذشته فرهنگ و زندگی اجتماعی گذشته آنان به خوبی آشکار است. در این مقاله با (روش توصیفی – تحلیلی) بررسی اشعاری از صدرالدین عینی، بازار صابر، گلرخسار صفی آوا و لایق شیرعلی از زاویه دریغ یاد می پردازیم. تا به عمق اندوهان علاقه مندی این شاعران مبارز و وطن پرست به فرهنگ و ادبیات فارسی سرزمین مادری پی ببریم.
تحلیل گونه شناسی دوبیتی فارسی در ادب عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۱۴
121 - 142
حوزه های تخصصی:
از میان اشعار عامه فارسی، بیش از همه دوبیتی رواج دارد. در موقعیت ها و مراسم مختلف، در سوگ و سرور، هنگام کار و استراحت، بر زبان پیر و جوان دوبیتی جاری است. درواقع دوبیتی پرکاربرد ترین قالب شعری ادب عامه است و در عین حال دارای ویژگی هایی است که آن را از سایر قالب های شعری فارسی متمایز می کند. برای مثال زبان آن عمدتا عامیانه و مضمون آن بیشتر مسائل روزمره زندگی عموم مردم و به خصوص احساسات عاشقانه و هجران یار است و به طور کلی محل بروز احساسات و عواطف جاری آنهاست. علاوه بر آن، ویژگی های ساختاری منحصربه فردی دارد. از این رو آیا می توان گفت دوبیتی فارسی یک ژانر ادبی نیز هست؟ و آیا اساساً یک قالب شعری می تواند محور یک ژانر ادبی قرار گیرد؟ برای بررسی این موضوع، در این پژوهش با انتخاب هزار و پانصد دوبیتی از مناطق مختلف ایران، مؤلفه های ژانری متنی و برون متنی دوبیتی بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد دوبیتی های فارسی غالبا ویژگی های ژانری نسبتا واحد و همانندی دارند که راه را برای سخن گفتن از ژانر دوبیتی در کنار قالب دوبیتی تا حدودی هموار می کند.
ملامح مابعد الحداثه فی الروایه العربیه المعاصره؛ "فرسان وکهنه" لمنذر قبانی نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
61 - 84
حوزه های تخصصی:
تعدُّ مابعدالحداثه من أهمّ القضایا التی أثارت البحث والجدل فی عالم النقد الأدبی وهذا قد یکون بسبب ماهیتها التی تحکی عن التعقید والالتباس واللاانسجام والتفکک والتشظی فی جانب شمولها لکثیر من العلوم الإنسانیه والأدبیه. فهذه النظریه تحکی عن الاضطراب والتشویش، عدم الوحده واللاانسجام، اللاعقلانیه والتخیل ونسبیه الحقیقه؛ فنواجه کثیرا من المنظّرین المعاصرین الذین تطرّقوا إلی مفهوم مابعدالحداثه من خلال نظریات شتی. فمن هذا المنطلق قد رمت هذه المقاله وعلی أساس المنهج الوصفی التحلیلی إلی استقصاء ملامح مابعدالحداثه فی روایه "فرسان وکهنه" للکاتب السعودی "منذر القبانی". فمن هذه الملامح یمکن الإشاره إلی التشتت الزمکانی (الزمان والمکان) فی الروایه، وصیاغه الروایه علی أساس حبکه منفکه غیر متماسکه وأیضاً تداخل النص بالنصوص الأخری العلمیه والدینیه والتاریخیه التی تحکی عن عدم انسجام ووحده النص وحضور شخصیات خیالیه جنباً إلی جنب الشخصیات الحقیقیه فی الروایه وفی النهایه من أهم ما وصل الیه المقال فی هذا الصدد یمکن الإشاره إلی: عدم التمایز بین عالم أو عوالم الخیال وبین عالم الواقع من وجهه بطل القصه أو القارئ، توظیف الروایه شخصیاتٍ خیالیهً بجانب شخصیات واقعیه تاریخیه، حضور شخصیات حقیقیه فی الروایه خرجوا من واقعهم الذی نعرف عنهم، التشتت الزمکانی (الزمان المکان) فی الروایه؛ مع أن هذه الروایه لا تُعدُّ روایهً مابعدحداثیه بحته، ولکن الغلبه فیها لصالح مابعدالحداثه مقابل السمات الحداثیه فیها.
ناهنجاری های دستوری- معنایی از دیدگاه لارنس ونوتی در رابطه با دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از الگوهای ارائه شده جهت تحقق ترجمه ای شفاف و برجسته به ویژه در حوزه مطالعات ترجمه، الگوی لارنس ونوتی (1995) است. وی ابتدا با طرح مؤلفه هایی تحت عنوان آشنایی زدایی و غرابت زدایی به چگونگی انتقال پیام در چارچوبی شفاف و واضح خاصه در شرایطی استثنائی می پردازد، سپس با در نظر گرفتن روابط فرهنگی- تاریخی و ساختاری میان دو زبان، اقدام به ساده سازی مفاهیم پیچیده می کند؛ که مترجم در این مرحله با تکیه بر منطق و استدلال از طریق عواملی چون تعدیل، تفسیر، اشتراک و نهایتاً انتقال، فرآیند ساده سازی را در متن ترجمه اعمال می کند. در مفهوم کلی تر، ساده سازی به معنای شکستن جملات یا عبارت های طولانی و جانشین سازی جملات کوتاه به جای آن ها و کاهش دادن عبارات تکراری است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه مهدی سرحدی و موسی اسوار از رمان عیسی إبن الإنسان از آثار جبران خلیل جبران را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب الگوی بیان شده در ترجمه های مورد بررسی دست یابد و ترجمه دقیق تر و مقبول تر را معرفی کند. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که نظریه لارنس ونوتی با همه مؤلفه ها (آشنایی زدایی، غرابت زدایی، آشنایی زدایی دستوری- نحوی و آشنایی زدایی معنایی) مطابقت داشته و ترجمه موسی اسوار در زمینه آشنایی زدایی و ترجمه مهدی سرحدی در حوزه غرابت زدایی، بیشترین بازتاب را داشته است.
بحث مقارن بین القصتین «سی و نه و یک اسیر» و«کان یومذاک طفلاً» من منظور الشخصیه والبیئه القصصیه (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
103 - 125
حوزه های تخصصی:
إنّ أدب المقاومه هو التعبیر من خلال اللغه، الّتی استحالت نصًّا ومنصهً للدفاع عن الوطن والإنسان فی معرکته مع الآخر المعتدی، ومن مقوّمات هذا النوع الأدبی، الشخصیه والبیئه القصصیه، التین تمثّلان بدورهما الإنسان والأرض. تسرد القصتان «سی و نه و یک اسیر» للکاتب الإیرانی حبیب أحمدزاده و«کان یومذاک طفلاً» للکاتب الفلسطینی غسّان کنفانی، موضوعاً واحداً، من منظور ثقافتین مختلفتین؛ وتصوّران شجاعه المراهقین الإیرانیین والفلسطینیین وبطولتهم، عند مواجهه العدوان العراقی والإسرائیلی، لتُدلیا بدلوهما فی الرفع بمستوی حماس الشعبین فی مقاومتهما ضد المعتدی والمحتلّ. تهتمّ هذه المقاله باعتماد منهج الدراسات الوصفی – التحلیلی، بتحلیل الشخصیه الروائیه والبیئه القصصیه، فی هاتین القصتین، من منظور مدرسه الواقعیه، کما تتطرّق إلی القواسم المشترکه والفوارق بینهما. والداعی إلی اختیارهما، اعتمادهما علی أسالیب مماثله فی تصویر الفکره والمغزی، وعدم تسمیه البطل، وتواجد الحافله فی کلتا القصتین، کما دعا إلیه، اعتماد الکاتبین علی المنهجین المباشر وغیر المباشر فی خلق الشخصیه، واهتمامهما بعنصر البیئه؛ إلا أنّ هناک ما یمیّزهما عن بعض، وهو منهج الکاتبین فی رسم الشخصیه والبیئه القصصیه.
بررسی آیرونی نمایشی/ تقدیر در داستان «پادشاه و کنیزک» در دفتر اوّل مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود اینکه آیرونی در ادبیّات منظوم ایران، نمونه های فراوانی دارد، در حوزه نقد، کمتر به آن توجّه شده است. آیرونی، نوعی شیوه بیان است که تقریباً معادل اصطلاحات ادبی رایج همچون تجاهل العارف، طنز آمیز، مجاز به علاقه تضاد، طعنه، استهزا و ایهام به کار می رود. آیرونی یک آرایه ادبی و نوع خاصی از بیان دو پهلو است که با ابهام و ایهام، متفاوت است. به بیانی دیگر، نوعی دوگانگی بیانی خلاف انتظار یا نوعی استنباط خلاف مقصود گوینده است که با عنوان آیرونی از قرن هجدهم به بعد، در ادبیّات اروپا رایج شده است. ریشه لغوی آن، به زمان سقراط و یونان باستان بر می گردد. امّا این شیوه سخن گفتن، همواره با زبان همراه بوده است؛ چنان که در بسیاری از آثار ادبی کلاسیک، نمونه هایی از آن را می توان یافت از جمله مثنوی مولانا. در این جستار برآنیم تا با ارائه تعاریف موجود از آیرونی و انواع آن، به مبحث آیرونی تقلید در داستان کنیزک مولانا بپردازیم و زوایای پنهان آن را واکاوی نماییم و ضمن تبیین مفهوم آیرونی در شعر و بیان تمایز میان این صنعت با ابهام و کنایه و دیگر گونه های دو پهلو، به نوعی مرزبندی میان آیرونی و سایر صنایع ادبی دست یابیم و مظاهر و نمود آیرونی تقلید را در داستان «پادشاه و کنیزک» از مولانا بررسی کنیم.
شیوه معنایابی واژگان قرآنی و نقد ترجمه های فارسی معاصر (مطالعه موردی: واژه شری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«مفردات پژوهی» قرآنی به عنوان یکی از مسائل بسیار مهم، همواره مورد اهتمام قرآن پژوهان بوده است. از آنجا که «روشی» مناسب در تبیین این مسأله وجود ندارد، غالباً معادل پژوهی با چالش هایی از جمله عدم دقت در معنایابی، ناقص بودن مفهوم و... روبه رو بوده است؛ از این رو، ارائه روش منسجم، کامل و منطقی برای این امر ضروری است. مقاله حاضر با هدف ارائه این نوع از الگو، ابتدا روشی جامع و کامل را اظهار داشته، سپس با روش تحلیلی– توصیفی و بهره گیری از همین روش به واکاوی معنای واژگان برگرفته از ماده «شری» به عنوان یکی از کلمات معرکه الآراء پرداخته، آن گاه برگردان های فارسی معاصر قرآن (آیتی، الهی قمشه ای، رضایی، شعرانی، صفارزاده، صفوی، فولادوند، فیض الإسلام، مشکینی، مصباح زاده، معزی و مکارم ) را از جهت پایبندی دقیق آن ها در آیات مشتمل بر این کاربرد، کاوش کرده است. برآیند پژوهش حاضر این شد که معنای اصلی این کلمه «مبادله» است که با توجه به سیاق آیه در معنای «دادن» یا «گرفتن» به کار رفته است؛ امری که در برگردان مترجمان نامبرده عمدتاً نارسا است. با این همه، «آیتی، الهی قمشه ای، شعرانی و فیض الإسلام» در پاره ای از آیات با عباراتی مشابه به این معنا اشاره داشته اند.
نقد و بررسی کاربست نظریه نایدا در ارزیابی ترجمه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نزدیک به یک دهه است که نظریات ترجمه به ارزیابی ترجمه های قرآن راه پیدا کرده اند. هدف از انتخاب چارچوب نظری برای پژوهش، نظام مند شدن نقد و بررسی است تا از نقدهای پراکنده و سلیقه ای اجتناب شود، اما دیده می شود که در مواردی ناقدان از چارچوب نظریه خارج شده اند و یا فهم نادرستی از نظریه داشته اند و مطابق آن فهم نادرست به نقد ترجمه پرداخته اند. پژوهش حاضر به منظور بررسی این ارزیابی ها با روش توصیفی- تحلیلی آمیخته با نقد، پنج پژوهش مبتنی بر نظریه نایدا را در زمینه نقد قرآن به عنوان مطالعه موردی، مورد بررسی قرار داده تا لغزشگاه های پژوهشگران را در کاربست این نظریه بررسی کند. این پژوهش نشان می دهد ناقدان گاه در فهم معنای معادل صوری و پویا دچار اشتباه شده اند و مصادیق آن را به اشتباه در ترجمه ها یافته اند. در مواردی نیز با وجود اینکه نظریه نایدا را مبنای نقد خود قرار داده اند، اما نقد همچنان در مسیری متفاوت از این چارچوب حرکت کرده که در مواردی علت این امر به عدم تناسب چارچوب نظری با داده های تحقیق برمی گردد.
تفسیر و تحلیل معنایی پیشوند فعلی تاریخی پر/por/par/، بر پایه متون زبان و ادبیات فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشوند فعلی پر /par/por/: و شکل های تغییر یافته آن (فر، فل) در فعل های یک پیشوندی پرستیدن، فرمودن و فعل های دو پیشوندی پراگندن، پراکندن، فلخمیدن وفرغانیدن، یکی از ده ها پیشوندی است، که به اوّل مصدرهای ساده در زبان فارسی و دیگر زبان های ایرانی، از زبان ایرانی باستان تاکنون افزوده شده و معنی خاصی را به فعل افزوده است، امّا با گذر زمان و سیر تحول طبیعی زبان فارسی و عامل مهم تر، انتقال مرکزیت فرهنگی و سیاسی زبان فارسی از خاستگاه آن در خراسان و فرارودان به مرکز و غرب ایران (عراقِ عجم، آذربایجان و فارس) که عامّه مردم به زبان هایی غیر از فارسی تکلم می کردند، و فقط خواص علما، شاعران و نویسندگان دوزبانه که فارسی را به عنوان زبان رسمی، آموزشی و ادبی آموخته بودند، بسیاری از مصدرهای پیشوندی، ناشناخته مانده و به کاربرد مصطلح و معمول آن ها در متون رسمی، ادبی و تاریخی بسنده شده است، مصدرهای ساده ستیدن (پرستیدن)، مودن (فرمودن)، گندن (آگندن، پراگندن)، میدن (خمیدن، فلخمیدن)، نیدن (غانیدن، فرغانیدن)، حتی در خراسان مهجور و متروک گردیده است. جستجوی پیشوند تاریخی «پر /par/،/por/» در متون مکتوب زبان فارسی و دیگر زبان ها و گویش های ایرانی (مرده و رایج) و حتی همسایه (حوزه زبان سانسکریت) و گردآوری اطلاعت و تفسیر و تحلیل آن، این واژه را که صاحب نظران، در مقوله حرف انگاشته اند، به واژه ای مرکب از ریشه فعلی و پسوند (ر) ارتقاء داده است، و همچنین ده ها پیشوند تاریخی دیگر نیز ارزش جستجو و پژوهش را دارند.
پیوند ادبیات و موسیقی در روایت «سمفونی مردگان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۷
168 - 192
حوزه های تخصصی:
دگرگونی های جهان امروزین و از میان رفتن مرزبندی ها میان دانش ها، وظیفه سنگینی را متوجه مطالعات تطبیقی ادبیات کرده است. در پرتو این امر، یکی از کارکردهای چنین مطالعاتی برقراری پیوند میان ادبیات و دیگر هنرها و دانش ها است. از این منظر، تحلیل پیوند ادبیات با هنری نظیر موسیقی یکی از حوزه های فعالیت این دانش پویا و دینامیک به شمار می رود. پژوهش حاضر با این انگاره و بر مبنای روش مطالعاتی نقدبنیاد، رابطه موسیقی و ادبیات را در روایت «سمفونی مردگان» نوشته عباس معروفی تحلیل کرده و در عین حال، این روایت را از منظری ساختاری با سمفونی شماره پنج دیمیتری شوستاکوویچ مقایسه کرده است. پژوهش پیش رو نشان می دهد که موسیقی به شیوه های گوناگون در شکل دادن به سازگان روایت اثرگذار بوده است. عنوان پردازی موسیقایی روایت، عنوان گذاری فصل های متن و همسازی سیر رویدادهای موومان ها/ فصل های روایت با ماهیت فرمیک موومان های یک سمفونی در شمار مؤلفه های دخیل در شکل دادن به نظام همبسته روایت اند. بهره گیری از خصوصیت کنترپوان موسیقی و همسازی بخش بندی های موومان دوم روایت با واریاسیون های موسیقی، محورهای دیگر تلاقی این دو هنر در روایت اند . پژوهش حاضر همچنین نشان می دهد با واکاوی تطبیق گرایانه روایت می توان به شناختی دقیق تر از متن ادبی دست یازید و ظرفیت هایی را در آن کشف کرد که نقد ادبی محض بدان ها توجهی نمی کند. نویسندگان می توانند به واسطه پیوند زدن آثار خویش با هنرها و دانش های انسانی و تجربی بر غنای آن ها افزوده، لذت خوانش متن را برای مخاطبان خویش دوچندان کنند.
جامه ها در جامه صورخیال در غزل حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مصادیق مهم و غنی و هم چنین بسیار معنادار در غزلیات حافظ، کاربرد فرهنگ پوشینه ها می تواند باشد که حافظ به گونه ای خلاقانه آن ها را به کار می برد. این کارکردها به شکل تشبیه و استعاره که برخواسته از دامن تشبیه است خود را نمایان می سازد و گاه هم به شکل کنایه و مجاز نمود پیدا می کند. کارکرد اصلی حافظ برای بیان معانی زیبا و عمیق عرفانی است. در این گفتار نویسندگان بر آن هستند که نمونه هایی از کاربرد تشبیه و استعاره را که در هم تنیده اند در غزلیات حافظ بنمایانند و به خیال پردازی شاعرانه حافظ در الفاظ، تشبیهات خیال برانگیز شعر از کلمات و اصطلاحات مربوط به پوشینه ها برای بیان اندیشه حافظ پرداخته شده است. به درستی که حافظ در استفاده از عناصر صورخیال، و آرایش کلام با صنایع معنوی کار را به حدّ اعجاز رسانده است و این هنرنمایی، کار هر کسی نیست. پیداست که تحقیق در این گفتار با بهره گرفتن از روش( توصیفی- تحلیلی) که زیر مجموعه روش کتابخانه ای است حاصل می شود.
بررسی تحوّلات ضدّ قهرمان درحماسه های ملّی، دینی و تاریخی با تحلیل شش منظومه حماسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون حماسی جزو جدا نشدنی ادبیات فارسی هستند که شاه کار اصلی آن شاهنامه فردوسی است. بعد از شاهنامه، حماسه سرایی رواج پیدا کرد و به تقلید از آن در دوره های مختلف، انواع حماسه های دینی و تاریخی سروده شد؛ امّا در سرایش آن ها، تحوّلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی که در کشور ایجاد شد، تأثیر گذاشت و به تناسب تحوّلات، موضوع، جای گاه، ویژگی ها و اهداف شخصیت های حماسی نیز تغییر کرد. در این پژوهش با هدف تأملّی بر تحوّلات ضدّ قهرمان و تفاوت ها و شباهت های آن در حماسه های ملّی، دینی و تاریخی، منظومه های حماسی بانوگشسب نامه و فرامرزنامه از حماسه ملّی، علی نامه و خاوران نامه از حماسه دینی و تمرنامه ، جنگ نامه کِشم و جرون نامه از حماسه تاریخی به روش کتاب خانه ای و بر مبنای نگارش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد حماسه های دینی و تاریخی نیز بر بنیاد حماسه ملّی استوار شده ؛ امّا در تقابل بنیادین خیر و شر، هم سو با مضمون و هدف قهرمان داستان، دچار دگرگونی شده است. وجه مشترک هر سه نوع حماسه، وجود ضدّ قهرمان انسانی جدال گر با صفات بدنژادی، اهریمنی و تنومندی است؛ امّا این ضدّ قهرمان در حماسه دینی و تاریخی با انگیزه قهرمان و روایت تاریخی در اهداف جدال، کنش و صفات ضدّ قهرمان و سرانجام ضدّ قهرمان متغیّر گشته است.
تحلیل نشانه های اضطراب و ترس در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «ساربان سرگردان» بر اساس نظریات گریماس و تاراستی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
94 - 109
حوزه های تخصصی:
سیمین دانشور در جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان، مخاطب را با وضعیتی گفتمانی مواجه می کند که در آن «کنش» دچار شرایط شده است. در این حالت، کنش گر همواره با احساساتی چون اضطراب، سرگردانی، ترس، چالش با خود، نداشتن اطمینان، فرار از گذشته و احساس ناامنی روبرو می شود و نفی یک وضعیت او را وارد وضعیتی دیگر می کند. هر وضعیت برای او در حکم یک چاله معنایی است که عبور از آن به انرژی جهشی نیازمند است. در چنین وضعیتی، کنش گر توان هر کنشی را از دست می دهد و در وضعیت ناپایدار ماندن و نماندن، شدن و نشدن سرگردان است. در این پژوهش کوشش شده است از منظر نشانه معناشناسی و با توجه به نظریات گریماس و اییرو تاراستی به بررسی نشانه ها و کارکردهای سرگردانی در دو رمان جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان پرداخته شود تا نشان دهد که چگونه سرگردانی از طریق فرایند سلبی- ایجابی سبب گسست شخصیت اول داستان از «من» شخصی اش می شود. نتیجه عبور از این گسست، بازیابی خود و شناخت انتزاعی از خود و اطرافیان است و این شناخت سبب می شود شخصیت اول داستان در یک وضعیت ایجابی که همان معرفت و تسلط بر خود است، قرار گیرد و «من» واحد وجود خود را دریابد و استعلا یابد.