فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۲۱ تا ۲٬۶۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به نقد و بررسی دیدگاه معاصر استعاره در برابر طبقه بندی جدید آن می پردازد. نظریه ی معاصر استعاره که توسط لیکاف و جانسون(1980)، به طور نظام مند مطرح شد مطالعه ی استعاره را به استعاره ی مفهومی که هسته ی اصلی زبان شناسی شناختی است، تبدیل کرد که فرایندهای تفکر و تجربه ی انسان را در بر می گیرد. اخیراً به دلیل عدم دسته بندی اسم نگاشت ها در برخی موارد، طبقه بندی جدیدی توسط افراشی و حسامی(1392)، مطرح گردید که بر اساس آن، طبقه های ساختاری و هستی شناختی در سه طبقه ی جدید عینی به ذهنی با زیر طبقات آن، ذهنی به ذهنی و عینی به عینی معرفی گردید. هدف از پژوهش حاضر، نقد و بررسی دو دیدگاه استعاره ی مفهومی و بیان وجوه اشتراک و افتراق آن ها با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی است. یافته های تحقیق نشان داد با وجود این که کاربست طبقه بندی لیکاف و جانسون، بنیان بسیاری از پژوهش های امروزی است، در مواردی پاسخگوی کافی در طبقه بندی استعاره ها نیست. از این رو کارایی طبقه بندی جدید در این پژوهش با ذکر شواهدی از افغانی و ایشی گورو مورد تأیید است.
جلوه های نوآوری در شعر ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
ادبیات ایران در دوران مشروطه با تحولی اساسی مواجه شد که از آن به عنوان انقلاب ادبی یاد می شود.شعر فارسی نیز با فاصله گرفتن از سنت ها و قواعد کلاسیک خود، در مسیر تجدد و نوگرایی حرکت کرد.ایرج میرزا یکی از شاعران بسیار تاثیرگذار این دوره است.شعر او در این مقطع، هم از نظر محتوا و هم از نظر ساختارهای فرمی و زبانی دگرگون می شود.آثار او علاوه بر پذیرش درون مایه های نوین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، دربردارنده ویژگی های زبانی جدید و آرایه های ادبی تازه و خلاقانه است. مهمترین و بیشترین نوآوری های ایرج میرزا در زبان شعر اوست ؛ او به انعکاس دقیق زبان عامیانه عصر و همچنین لغات جدید فارسی و فرنگی در شعر خود پرداخته است که تا پیش از آن در شعر فارسی بسیار کم سابقه بوده است. حجم نوگرایی ها و ابداعات زبانی و ادبی ایرج به قدری وسیع است که می توان او را از این نظر نوآورترین شاعر مشروطه دانست. مقاله حاضر با رویکرد سبک شناسی فرم محور(فرمالیستی)، به بررسی جنبه های نوآوری و خلاقیت در شعر ایرج میرزا می پردازد ؛ نخست مهمترین جلوه های نوگرایی در زبان اشعار او رابه تفصیل مورد بررسی قرار داده ، سپس محتوای جدید و صنایع ادبی تازه شعر وی را با نگاهی گذرا شناسایی و معرفی می کند .
نشانه شناسی اجتماعی غزلی از خواجوی کرمانی بر اساس نظریه چندلر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
چکیده نشانه شناسی اجتماعی در مقام روشی برای خوانش متون ادبی، وارد عملکرد فرایندهای پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنی می شود. در این روش هم صاحب اثر هم خوانشگر آن مبتنی بر اندوخته های ذهنی و تجربیات زندگی خود، در فرایندهای خلق معانی حضور می یابند. در این پژوهش غزلی از خواجوی کرمانی با رویکرد نشانه شناسی اجتماعی و به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده است. رویکرد نظری به کار گرفته شده مبتنی بر نظریات دنیل چندلر است که بر اساس آن به تجزیه و تحلیل چگونگی کنش های رمزگان اجتماعی و متنی و تفسیری حاضر در غزل، پرداخته شده است. بستر عملکرد رمزگان اجتماعی در این غزل، رمزگان زیبایی شناختی از شمار رمزگان متنی است که در آنها خواجو با بهره گیری از احضار گفتمان های متفاوت، رمزگان تفسیری را نیز در فرایندهای معناپردازی سهیم کرده است. آنچه به عنوان دست آورد و نتیجه ی چنین پژوهشی دارای اهمیت است، دستیابی به شیوه ی راهبردی جهت خوانش متون است که در آن با تمرکز بر فرایند های پردازشی نشانه ها و چگونگی خلق معنا، می توان به لایه های غایب و خاموش متن دست یافت.
بررسی بن مایه ها در رُمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
در آثار داستانی، بن مایه می تواند از عوامل سبک آفرین باشد و مضمون یا موضوعات مسلط بر سبک را برای خواننده آشکار سازد. زنان داستان نویس از این امکان زبانی زیاد استفاده می برند و علاوه بر ایجاد حساسیت مداوم در خواننده، متن را به سمت نوعی زبان خاص هنری سوق می دهند. رمان «خوف» اثر شیوا ارسطویی، یکی از این نمونه هاست که به «تنهایی» و «ترس» انسان در دوران مدرن می پردازد و روایتی زنانه از این تنهایی و ترس را بیان می دارد. در این مقاله برآنیم مهمترین بن مایه های موجود در رُمان «خوف» را مورد بررسی قرار دهیم و نشان دهیم که نویسنده از این طریق چه مفاهیمی را بیان کرده است. این بن مایه ها از این لحاظ که بیانگر حساسیت های یک نویسنده زن است، از ویژگی های سبک زنانه نیز به شمار می آید. روش کار در این پژوهش، «توصیفی- تحلیلی» است؛ یعنی ابتدا داده هایی از رمان «خوف» توصیف می شود و سپس بر اساس آنها، تجزیه و تحلیل انجام می گیرد و به جمع بندی منتهی می شود.
کاربست نظریه کنش های گفتاری در خوانش متن داستان شهری و روستایی مثنوی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
1 - 16
حوزه های تخصصی:
استفاده از نظریه های جدید زبان شناسی در تحلیل متون ادبی، چشم اندازهای تازه ای برای پژوهشگران حوزه زبان شناسی و ادبیات فارسی گشوده است. نظریه کنش گفتار سرل، ازجمله نظریه های مهم در حوزه تحلیل متن است که معانی ثانوی کلام را با توجه به بافت سخن بررسی می کند. با بررسی متن از این دیدگاه، می توان به زوایای پنهان متن پی برد. بدین لحاظ در این پژوهش تلاش شده است تا کنش های گفتاری داستان شهری و روستایی از دفتر سوم مثنوی، بر اساس نظریه جان سرل (1979) بررسی شود؛ ازاین رو پژوهش حاضر، با روش تحلیلی- توصیفی و با رویکرد آماری، به تحلیل و توصیف بسامد کنش های گفتاری در داستان یادشده پرداخته است که نتایج پژوهش نشان داد که با توجه به مضامین و توصیه های اخلاقی و عرفانی داستان های مولانا در مثنوی، از میان کنش های پنج گانه سرل، بیشترین بسامد را کنش های اظهاری و ترغیبی از نوع مستقیم دارند.
ردپای رویکرد زبانی سارا میلز در رمان «تصرف عدوانی» اثر آندرشون و رمان «ماه کامل میشود» اثر وفی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
39 - 62
حوزه های تخصصی:
زبان مهم ترین وسیله ارتباطی میان انسان هاست و همواره موضوعی موردتوجه بوده است.گروهی از زبان شناسان، زبان را یک نظام و همچنین منتقدان فمینیستی، به ویژه فمینیست های پست مدرنی چون «سارا میلز» نظریاتی درباره ویژگی های زبانی در آثار زنان و تفاوت آن با آثار مردان بیان کرده اند و با بیان این مسئله که تفاوت جنسی، نژادی، طبقاتی و غیره در شیوه استفاده از زبان مؤثر است، به بررسی آن پرداخته اند. بحث زبان و جنسیت، در ادبیات داستانی حضوری پررنگ دارد؛ زیرا نویسنده برای اینکه بتواند از زبانی متناسب با جنسیت شخصیت های خود بهره مند شود، باید از ویژگی های زبانی منحصر به فرد زبانِ مردان و زنان استفاده کند. سارا میلز زبان جنسیت زده را در سه سطح واژگانی، نحوی و گفتمانی بررسی کرده است که هر یک از این سطوح زیرمجموعه هایی دارند که به صورت مجزا موردبررسی قرارگرفته است. جستار حاضر به روش تحلیلی- تطبیقی به دنبال واکاوی هویتی زنانه در سطح واژگانی، نحوی و گفتمانی در دو رمان «تصرف عدوانی» اثر «لنا آندرشون» و رمان «ماه کامل می شود» اثر فریبا وفی بر اساس رویکرد زبانی سارا میلز است. دستاورد پژوهش نشان داد که زبان شخصیت ها به شدت تحت تأثیر جنسیت نویسنده قرار دارد و نویسندگان توانسته اند زبانی متناسب با جنسیت شخصیت در رمان ایجاد کنند که نشان دهنده زبانِ زنانه در جامعه است.
تصویرآفرینی بلاغی از قرآن کریم در شعر و ادب فارسی: مطالعه موردی اشعار سلمان هراتی
منبع:
شفای دل سال پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰
63 - 78
حوزه های تخصصی:
سلمان هراتی، از جمله شاعران متعهد و صاحب سبک است. بهره گیری از تصاویر بلاغی در شعر او دارای دو خصیصه اقلیمی و توجه به مفاهیم قرآنی است. این رویکرد، علاوه بر نوعی نوآوری ادبی، بیانگر اصول اخلاقی و قرآن مداری سلمان است. هراتی، در تصویرآفرینی هنری، از مفاهیم قرآنی صرفاً به عنوان ابزار بهره نگرفته است؛ بلکه از آن، در جهت تقدس بخشیدن به شعر استفاده کرده است. به بیانی دیگر، اغلب اشعار سلمان، در حوزه پایداری و دفاع مقدس است و با بهره گیری از مفاهیم قرآنی در تصویرآفرینی، علاوه بر ایجاد التذاذ ادبی، به آن ها تقدس بخشیده است و دراین بین، تشبیه مهم ترین عنصر سازنده اشعار قرآنی سلمان است که در اختیار غنای عاطفه قرارگرفته است. در پژوهش حاضر به تبیین چگونگی تأثیر بلاغی قرآن کریم در اشعار سلمان هراتی پرداخته شده است.
چالش کهن الگوی آنیما در داستان مرد اعرابی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اشعار مثنوی که آینه درون نما و رازآلود مولاناست، به دلیل پیچیدگی معنایی و هنر ورزی های زبانی، همواره از مت ون باز و تفسیرپذیر به شمار آمده و درباره آن از منظرهای گوناگون سخن رفته است. نقد کهن الگویی آث ار ادب ی از ف روع نق دهای روان شناختی است که در دهه های اخیر همچون تحقیق میان رشته ای دیگر رونق و روایی یافته است. ای ن مقاله ک ه ب ه بررس ی مضامین و تصاویر کهن الگویی آنیما در نهاد انسانی مرد اعرابی می پردازد، راه را برای ژرف کاوی های بعدی آثار ادب ی می گشاید و نشان دهنده جهانی بودن پیام انسانی و احساسات شاعران هنروری همچون مولانا است. در این پژوهش با دید مکت ب روانک اوی یون گ و از منظر کهن الگویی به جهان شعری مولانا نگریسته شده و به شخصیت پررنگ و تکرارشونده آنیما در داستان مرد اعرابی او پرداخته شده اس ت؛ بررسی مقایسه های چهره مرد اعرابی با کهن الگوی آنیما یونگ، نشان دهنده شباهت بسیار و یا حتی انطباق کامل وی با آن تصویر کهن است.
سعدی و فخرالدین ابوبکر حوایجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۰
179 - 198
حوزه های تخصصی:
فخرالدین ابوبکر بن ابی نصر حوایجی، باربک و وزیر اعظم اتابک ابوبکر بن سعد بن زنگی، از شخصیت های مهمّ سیاسی، نظامی و فرهنگی در قلمرو وسیع فارس در نیمه نخست سده هفتم هجری است که بخشی از حیات سعدی با دوران اقتدار او همزمان شده است. سعدی او را در دیباجه گلستان ستوده و نامش را ماندگار کرده و در دو موضع کمتربررسی شده از کلیات خویش باز خطاب به او اشعاری دارد. این دو موضع البتّه همیشه محلّ شک و تأمّل بوده و اینک بر اساس اسناد موثّق و کهن می توان با قطعیّت درباره آن ها سخن گفت. آنچه پیش از این علّامه قزوینی را درباره یکی از این اشعار به تردید افکنده، در واقع مرثیه کوتاهی است که در آن یک تناقض تاریخی درباره حیات وزیر و حاکم سلغری یافت می شود و پیش از این مشخّص نبود که این مرثیه برای درگذشت فخرالدین است یا فرد دیگری جز او؛ و اینک می توان به این یقین رسید که سعدی آن مرثیه را به مناسبت درگذشت فرزند این وزیر، و نه خود او، سروده است. در بخش دیگری از مقاله حاضر اطّلاعات مهمّ تاریخی درباره این وزیر گردآوری و عرضه شده که قسمتی از این اطّلاعات از دل منابع تاریخی استخراج گردیده و برخی نیز از دواوین شعرا برداشت شده است.
غربت گزینی و روح الینه شده در درون مایه شعری «شیرکو بی کَس» و «معروف رصافی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
232 - 273
حوزه های تخصصی:
«شیرکو بی کَس» شاعر بلندآوازه کُرد و «معروف رصافی» شاعر مشهور عرب از شعرای معاصر عراق در قرن بیستم هستند که غربت گزینی در اشعارشان نمودی خاصّ دارد. افزون بر غربت روحی نشأت گرفته از شرایط زندگی شخصی، دو شاعر از اغتراب اجتماعی سیاسی و زمانی و به تبع آن از اغتراب مکانی رنج می برده اند. از آن روی که تاکنون جستار مستقلّی به بررسی و تحلیل تطبیقی پدیده غربت گزینی در شعر رصافی و بی کَس نپرداخته است، لذا نگارندگان در پژوهش حاضر برآن اند تا به بررسی تطبیقی غربت گزینی در شعر دو شاعر بپردازند. مسأله بنیادین پژوهش حاضر این است که پدیده غربت گزینی، چگونه و در چه قالب هایی در سروده های دو شاعر، نمود یافته و با چه مفاهیمی پیوند خورده است؟ جهت بررسی این مسأله، نگارندگان از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر بررسی بُن مایه های جامعه شناختی سروده های دو شاعر بهره گرفته اند. اغتراب روحی، اجتماعی و سیاسی نشأت گرفته از هژمونی بیگانگان و فرومایگان، ناخرسندی از اقامت در وطن، ناکامی و دَرهَم شکستگی، خفقان و فقدان آزادی، بیداد، تباهی اخلاق و معیارهای اصیل، سرخوردگی از بی اعتنایی مردم به ندای روشنگرانه، اندوه برخاسته از واپسگرایی، حسرت بر زوال سرزمین مادری و کهن الگوهای اصیل، دو شاعر را به انزوا سوق داده است؛ همچنان که از اغتراب زمانی ناشی از ناخرسندی از زندگی و مصیبت های روزگار و اشتیاق بازگشت به گذشته و غربت مکانی حاصل از دوری از وطن رنج می برده اند. در مقایسه با رصافی، نگاه شیرکو به مسائل جهانیِ برآمده از اندوه و غربت دامنه وسیعتری را در بر می گیرد. در میان مفاهیم متعلّق به غربت گزینی، وطن جلوه گاه خاصّی دارد که سایر عناصر برانگیزنده اغتراب را تحت الشّعاع قرار داده است زیرا وطن کانون و نقطه عطفی است که سیر تمام مسائل اجتماعی، سیاسی، زمانی و مکانی و احساس غربت برآمده از آن در شعر دو شاعر، پیرامون آن می گردد.
بررسی تطبیقی مفهوم شناسیِ عشق در دو رمان ذاکره الجسد و جزیره سرگردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
624 - 643
حوزه های تخصصی:
در دوره معاصر، به سبب رواج اندیشه های مدرن به ویژه در جوامع شرقی، تقابلی بین اندیشه های سنّتی و مدرن درباره مفهوم شناسی عشق شکل گرفت و گروه های مختلف، به ویژه رمان نویسان، در این باره، رویکردهای گوناگونی در پیش گرفتند که بازتاب رویکردها و نگرش های آنان را می توان در رمان های شان بازیافت. بر این اساس در این جُستار، به بررسی مفهوم شناسی و جنبه های گوناگون عشق، در رمان های ذاکره الجسد از احلام مستغانمی و جزیره سرگردانی از سیمین دانشور بر مبنای مکتب ادبیّات تطبیقی آمریکایی و روش اسنادی پرداخته می شود تا نشان داده شود که کدام جلوه های عشق در آثار آنان بازنمایی شده است؟ چه تفاوت ها و شباهت هایی در این زمینه با هم داشته اند؟ نگرش آنان به عشق چه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در رمان جزیره سرگردانی بیشتر به عشق مدرن به عنوان معیاری برای ازدواج، عشق سطحی و عشق عرفانی و در رمان ذاکره الجسد ، بیشتر به مسأله عشق به وطن و ناسیونالیسم عاشقانه توجه شده است. هم چنین دانشور سعی در ترکیب رویکرد سنّتی با مدرن درباره موضوع عشق دارد؛ امّا مستغانمی بر این باور است که در هر جامعه ای باید متناسب با فرهنگ همان جامعه، به عشق پرداخته شود و می توان گفت رویکردی موازی درباره عشق سنّتی و مدرن دارد.
بررسی و تحلیل اندیشه های جهان شناسانه در آثار ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است و مسئله اصلی آنْ نقد و تحلیل آرای جهان شناختی ناصرخسرو و جست وجو در سرچشمه های آن است. از نگاه ناصرخسرو هستی به دو بخشِ عالم روحانی و جسمانی تقسیم می شود و مراتبی از بالا به پایین دارد. مراتب ابداع، عقل کلّی و نفس کلّی در جهان روحانی واقع شده است. عالم جسمانی شش مرتبه هیولی، طبیعت کلّی، جسم، افلاک، طبایع و موالید دارد. آفرینش هدفمند است و ازطریق ابداع صورت می گیرد. از امر حق، عقل کلّی و از عقل کلّی، نفس کلّی پدید می آید که مدبّر عالم و واسطه انتقال فواید عقلِ کلّی بر مراتب فرودین است. هیولی سایه نفس کلّی است و ازنظرِ نفس کلّی در سایه خود، طبیعت کلّی پدید می آید. جسم جوهری دارای درازا، پهنا و ژرفاست. افلاک و اجرام نیز دست افزارهای نفس کلّی در خلق عالم فرودین و تدبیر آن به شمار می آید. چهار عنصر خاک، آب، باد و آتشْ ارکان را تشکیل می دهند و از ترکیب آنها با طبایع چهارگانه، موالید ثلاثه پدید می آید. انسان آخرین مرتبه هستی و یاریگر نفس کلّی در رسیدن به عالم عقل است و سعادت او در گرو تعالیم ناطق و امام، و تلاش دیگر مراتب کیش اسماعیلی است. ریشه برخی از باورهای جهان شناسانه ناصرخسرو را باید در آرای حکمای یونان و آثار متفکران اسماعیلی مانند ابویعقوب سجستانی و حمیدالدین کرمانی جست وجو کرد.
عفات/ زعفات/ عرفات؟ بررسی ضبط و خوانِش واژه ای دخیل، در بیتی از حدیقه الحقیقه و تحلیل معناشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
101 - 112
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مؤلّفه ها در تصحیح متون کهن، دقّت در صورت ها و خوانش های مختلف لغات و عبارات و بررسی معناشناختی هریک از این صورِ احتمالی است. در این میان، تشخیص ضبط صحیح واژگانِ دخیل و خوانشِ صحیح آنها، دقت و کندُوکاو بیشتری را می طلبد؛ زیرا این دسته از واژه ها، به سبب غرابتِ کاربرد، دچار تحریف ها، تصحیف ها و بدخوانی های بیشتری می شوند. همچنین، برخی از این کلمات در زبان اصلی، دو یا چند معنای مختلف دارند و این ویژگی را در زبان دوم نیز حفظ می کنند. با این وصف، غفلت مصحّح از این قرائت ها و معانیِ چندگانه، می تواند ضبط و شرح واژه و عبارت را معیوب و مخدوش کند. واژه کم کاربرد «عُفات/ عَفات» نمونه ای از همین کلماتِ دخیل است که در بیتی از حد یقه الحقیقه به کار رفته است؛ اما در همه تصحیح های علمی و انتقادی معاصر به صورت نادرست ضبط شده یا به حاشیه رفته است. در این پژوهش، ابتدا ضمن نقد تصحیح ها و شروح حدیقه ، ضبط صحیح واژه و بیت مذکور بررسی می شود و سپس با درنظرگرفتن خوانش های دوگانه کلمه و با توجه به شیوه کاربرد آن در سایر متون، تحلیلِ معناشناختی جامعی از آن ارائه خواهد شد. همچنین، توضیحاتِ نادرستِ برخی فرهنگ ها و شروح، درباره کاربرد معنایی واژه منظور در سایر شواهدِ متنی فارسی، مانند دیوان مسعود سعد، نقد و اصلاح می شود.
معرفی و بررسی منظومه حماسی جنگ خراسان: منظومه ای حماسی-تاریخی به پیروی از شاهنامه فردوسی در عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
355 - 374
حوزه های تخصصی:
منظومه جنگ خراسان حماسه ای تاریخی و متعلق به نیمه دوم سده سیزدهم هجری است که شاعری ناشناس با تخلص «محتاج» آن را به پیروی از شاهنامه فردوسی سروده است. او در این منظومه وقایع مربوط به «فتنه سالار» یا «واقعه سالار» را که در دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار از خراسان آغاز شد و حکومت مرکزی را درگیر کرد، در بحر متقارب به نظم کشیده است. این مقاله ابتدا به معرفی و بررسی منظومه حماسی-تاریخی جنگ خراسان پرداخته و سپس با تحلیل مؤلفه های متنی و فرامتنی آن نشان می دهد که برای تبیین مفاهیم شکل دهنده به هویت ایرانی در عصر قاجار و ادوار متنهی به دوره معاصر، در کنار نگاه باستان گرایانه افراطی –که فقط به خاطر تأثیر گفتمان مسلط بر عصر قاجار بیش تر شنیده شده است- می توان به انگاره های هویت ایرانی جدید از خلال بررسی منظومه های حماسی متعلق به ادوار اخیر توجه کرد؛ امری که در مطالعات فرهنگی معاصر از آن غفلت شده است.
معارضه ثنائیه لمفاهیم صوفیه مشترکه فی شعر أبی الحسن الششتری والعطار النیسابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
9 - 28
حوزه های تخصصی:
التصوف العرفانی عباره عن معرفه قائمه على حاله روحیه لا توصف یشعر فیها الإنسان أن لدیه علاقه مباشره بدون وساطه مع وجود الحق تعالى. هذه المشاعر هی حاله روحانیه متسامیه یدرک من خلالها الصوفی، الجوهر المطلق من خلال حاله الذوق الصوفیه وضمیره الواعی. یعدّ التصوف أحد الموضوعات الهامّه للأدب الذی ساهم بدوره فی توسیع وإثراء الموضوعات الشعریه. أبوالحسن الششتری الملقب ب "عروس الفقهاء"، هو أحد شعراء العصر الأندلسی فی القرن السابع الهجری، وقد کتب قصائد شعریه جمیله وممتعه فی مجال التصوف. فی غضون ذلک، یعتبر العطار النیسابوری أحد أبرز شعراء القرن السادس ورائد الشعر الصوفی فی الأدب الفارسی. یهدف هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفی- التحلیلی، إلى القواسم المشترکه للأفکار الصوفیه لهذین الشاعرین حول مفاهیم مثل (وحده الوجود، والحب الإلهی، والخمره الصوفیه، والحریه، والبقاء والفناء، وحقیقه العالم، والرضا والخنوع) فی بنیه الشعر ولغته. تشیر نتائج هذه الدراسه إلى أن العطار النیسابوری وأبا الحسن الششتری من أبرز شعراء التصوف وقد تکررت فی شعرهما مفاهیم، مثل: الحریه، والرضا الإلهی، والخمره الصوفیه، والموت، والفناء فی الله، وحب الذات الأحدیه بتردد کبیر. وقد أثّر شعر العطار فی نفوس المتلقّین بما یمتاز به من سمات کالرمزیه والعزله وحداثه الکلام والصمت. ویتحدّث أبوالحسن الششتری باستمرار عن الفناء فی السیر إلى الله ویؤمن بضروره التعبیر عن الحب الإلهی علانیه کما کان للعطار حضور لافت فی أشعار أبی الحسن الششتری.
شگردهای کتاب طباشیر الحکمه راز شیرازی در باور پذیر کردنِ خرق عادت های زندگی پیامبر اسلام (ص)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان یک فاکتور مهم در روایت خرق عادت های عرفانی- تاریخی، کارکرد پارادوکسی دارد. از سویی با وسعت بخشیدن به تخیَل، ادبیَت متون تاریخی را ارتقاء می بخشد و خواننده را از جهان واقعیت جدا می سازد. از طرفی نیز با نگرش زبان شناسانه در ایجاد منطق و رابطه علت و معلولی زبان شناختی، مخاطب را به بستر واقعیت بر می گرداند تا در اوج حیرت انگیزی، خرق عادت هایِ عرفانی و تاریخی را بپذیرد. این مقاله با تلفیق زبان شناسیِ ساختارگرا و زبان شناسیِ نقش گرا و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، عناصر زبانی و فرا زبانی را در داستان «مولود مصطفی(ص)» از کتاب طباشیر الحکمه راز شیرازی را بررسی کرده؛ نتایج تحقیق نشان می دهد که نویسنده برای باور -پذیر کردن خرق عادت های زندگی پیامبر اکرم(ص) از کارکرد پارادوکسی زبان در ایجاد باورپذیری، بیشترین بهره را برده است. در این راه از شخصیت پردازی دقیق افراد تاریخی، روایت افراد مورد وثوق، توصیف دقیق مکان ها و زمان زندگی حضرت رسول(ص)، عنصر گفت وگو، تنوّع افعال و جمله های کوتاه، بهره مندی از حروف برای مقاصد ثانویّه نیز کمال استفاده را کرده است.
تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در زنان شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۴
123 - 145
حوزه های تخصصی:
اَشی، یکی از مهم ترین ایزدبانوان اسطوره ای ایران است. در متونی همچون اوستا، یشت ها و یسن ها از اَشی با صفات مختلفی از جمله، ثروت بخشی به یاران و ایرانیان (ارتباط با ثروت و برکت)، یاری رساندن به دوستان، آوردن اسب و برکت از سرزمین های بیگانه برای ایرانیان، ارتباط با زنان و تأثیر بر زنان یاد شده است. ازآنجاکه شاهنامه زیرساختی اسطوره ای دارد، می توان شاهد تجلی کارکردها و خصلت های شخصیت های اسطوره ای در برخی از شخصیت های داستان های شاهنامه بود. از جمله این موارد می توان به تجلی کارکردهای ایزدبانو اَشی در عملکرد زنان برجسته و تأثیرگذار شاهنامه اشاره کرد. ازاین رو، پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی، کردار زنانی از جمله فرانک، فرنگیس، جریره، همای چهرآزاد، کنیزک رومی و بوران دخت را با کارکردها و خصلت های برجسته ایزدبانو اَشی بررسی و مقایسه کند. برایند پژوهش حاضر نشان می دهد که کردار این زنان، تکرار اعمال و خویشکاری های اَشی است؛ در واقع، این زنان تکرار چهره اسطوره ای اَشی در متن حماسی شاهنامه هستند. با تأمل بر ویژگی های زنان نام برده، مشخص می شود که در میان کردارهای مختلف اَشی، صفت ثروت و برکت بخشی اصلی ترین صفتی است که به این زنان رسیده است و اغلب این ثروت بخشی و یاریگری زنان در ارتباط با پادشاهی و به قدرت رسیدن برخی از شهریاران و پهلوانان است.
بررسی ترجمه ضرب المثل های کهن پارسی: ارتقاء مدل بیکمن و کالو از رهگذر فرهنگ امثال سخن انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه ضرب المثل امری چالش برانگیز است. جستار حاضر با تمرکز بر ضرب المثل های کلاسیک فارسی موجود در فرهنگ امثال سخن انوری (1384)، در پی بررسی مؤثرترین راهبردهای ترجمه ضرب المثل است. برای نیل به این هدف، ابتدا مثل هایی از پیکره مذکور بصورت تصادفی استخراج و ترجمه معنایی-تحت الفظی آنها نگاشته شد. سپس، با جستجو در دوفرهنگ تک زبانه انگلیسی فرهنگ امثال آکسفورد و امثال آمریکایی، تلاش شد برای هر یک، معادل های بومی-منظورشناختی یافت شود. مدل به کار رفته در این نوشتار، بر اساس راهبردهای پیشنهادی بیکمن و کالو (1974) است. طبق یافته ها، به کارگیری راهکارهای تلفیقی، از کارآمدترین راهبردهای ترجمه ضرب المثل است. در این میان، راهبرد «جایگزینی با معادل بومی» و کاربرد ترجمه تحت الفظی در پرانتز یا پانویس، جزو مؤثرترین راهبردها معرفی شده است، زیرا علاوه بر فراهم آوردنِ اطلاعات فرهنگ-محور برای مخاطبان، سبب درکِ روشنِ مفهوم مثل نیز می شود. همچنین، در این پژوهش راهبرد جدیدی به نام «جایگزین سازی» ارائه شده است.
ژست و استعلای سوژه در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۵۳)
267-296
حوزه های تخصصی:
ابراهیم کنعانی* امید وحدانی فر ** اکرم صفی خانی*** چکیده در جستار حاضر، به کاربرد ژست در یکی از غزل های روایی مولانا پرداختیم. در این گفتمان، مولانا سوژه ای را به تصویر می کشد که با تمرین و ممارست در ژست همان می شود که از آن ژست انتظار داشته است. سوژه های مولانا ازطریق تعامل با ژست و در قالب جسمانه و استعلا شکل می گیرند و در فرایندی مبتنی بر نظام تطبیق به نوعی هم حضوری با ژست دست می یابند؛ اما مسئله ی اصلی این است که سازوکار چنین وضعیتی چیست و برپایه ی کدام راهبردها و کارکردهای گفتمانی تحقق می پذیرد. برپایه ی این، در پژوهشِ پیش روی با استفاده از شیوه ی تحلیل محتوا تلاش شده است تا چگونگی مواجه شدن سوژه با ژست و تأثیر آن بر نظام زبانی و معنایی مولانا تبیین شود. پرسش اصلی پژوهش این است که ژست بر اساس چه شرایطی تولید می شود و چگونه سوژه را از وضعیت جسمانه ای به وضعیتی استعلایی مبدل می کند. فرض ما این است که فشاره ی حسی- ادراکی و حسی- شهودی زمانی که از حد خود فراتر می رود، ژست تولید می شود. سوژه با تکرار و درونی سازی ژست برساخته ی خود (ژست استعلایی)، به سوژه ای استعلایی استحاله می یابد؛ بنابراین ژست با قابلیتی دووجهی، ازطرفی سوژه را از دیگر ژست ها، نقاب ها و تصاویر رهایی می بخشد و ازطرفی به میانجی خودِ ژست، سوژه از فضای جسمانه- ژستیک به فضای استعلایی ارتقا می یابد و به یک هم حضوری مطلق می رسد. * استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کوثر بجنورد ebrahimkanani@gmail.com (نویسنده ی مسئول) ** استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بجنورد o.vahdanifar@gmail.com *** دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات روایی دانشگاه کوثر بجنورد ak.safikhani@gmail.com تاریخ دریافت مقاله: 29/3/ 1400 تاریخ پذیرش مقاله: 1/12/1400
واکاوی ویژگی های ادبیات عامیانه در رمان های «طیور ایلول» اثر املی نصرالله و «کلیدر» اثر محمود دولت آبادی
منبع:
مطالعات زبان فارسی (شفای دل) سال پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۱
89 - 107
حوزه های تخصصی:
ادبیات داستانی شاخه های گسترده ای دارد که از جمله آن ها ادبیات داستانی عامیانه یا فولکلوریک است. رمان های «طیور ایلول» نوشته املی نصرالله و «کلیدر» اثر محمود دولت آبادی به عنوان رمانی عامیانه و روستایی قلمداد می شوند که در این جستار از منظر ادبیات عربی و فارسی بررسی می شود. در این پژوهش نشانه هایی که به کمک آن می توان یک رمان را عامیانه و روستایی دانست، آورده شده است و هدف این است که بررسی شود کدام نشانه ها در این دو رمان بسامد بالایی دارد و این که این دو رمان در این نشانه ها چه وجه اشتراکی باهم دارند؟ مکتب منتخب یک نویسنده را می توان از مضامین به کار گرفته شده در آثارش دریافت. مکتب تطبیقی در این مقاله مکتب فرانسوی است. ازاین رو برای آشنایی با دید و رویکرد دو نویسنده مذکور، آثارشان به اختصار بررسی شده و مؤلفه های ادبیات عامیانه و مقایسه آن در دو رمان مذکور در چند بخش مجزا بررسی و شرح شده است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی، با مد نظر قرار دادن مکتب و مضامین به کار گرفته شده در دو اثر مذکور، نوع شخصیت آفرینی و شخصیت پردازی و طرز بیان شخصیت ها در دو داستان، روش به کاربستن وصف از روستا و محیط روستایی و پیرامون آن را بررسی و مقایسه کرده است.