فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۸۱ تا ۲٬۶۰۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
سفر (اسطوره ای/عرفانی)، از مفاهیمی است که نویسندگان بزرگ ادبیات داستانی به آن پرداخته اند. مقاله حاضر به بررسی تطبیقی دو الگوی سفر در ادبیات ایران و جهان از منظر «اسطوره و عرفان» می پردازد. در الگوی پیرسون مار، به دوازده مرحله از منازل سفر اسطوره ای قهرمان اشاره شده است: معصوم، یتیم، جنگجو، حامی، جستجوگر، عاشق، نابودگر، آفرینش گر، حاکم، جادوگر، فرزانه و دلقک. در منطق الطّیر، اثر برجسته عطّار نیشابوری، به هفت وادی یا همان مراحل سفر عرفانی یا سلوک اشاره شده است: طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت، فقر و فنا. هدف اصلی مقاله حاضر تطبیق مراحل دو الگوی مذکور از رهگذر بررسی یک رمان سفرمحور، به قلم جان بانیان (1678) و در زمره آثار کلاسیک مسیحی است. قهرمان داستان سالکی به نام ترسا است که از ویرانشهر راهی شهر آسمانی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد که، دلیل اصلی همانندی میان مقامات سلوک در منطق الطیر و سیر و سلوک زائر، پیش زمینه مذهبی این دو اثر است. همچنین مشخص شد هر چند، میان مراحل سفر در دو الگوی عطار و پیرسون مار به دلیل اختلاف در تعداد منازل، تناظر یک به یک وجود ندارد، اما از آنجا که اثر مذکور سفری اسطوره ای عرفانی است، مقامات ترسا در قالب تحلیلِ تطبیقی هر دو چارچوب قرار می گیرد.
بررسی و تحلیل قربانی حیوانات در متون نظم روایی بر اساس نظریه های قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
91 - 121
حوزه های تخصصی:
آیین قربانی، به عنوان رفتاری دینی اجتماعی ازجمله آیین های کهنی است که در میان اقوام مختلف به شیوه های گوناگون وجود داشته است. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی می کوشد به تحلیل قربانی های حیوانی در متون نظم روایی (تا قرن هفتم) بپردازد. نتایج پژوهش، نشان می دهد که تعدیل قربانی های انسانی به قربانی های حیوانی از آثار نیک پایه گذاران ادیان الهی است. در متون مختلف ادب فارسی، اغلب حیواناتی مانند: گاو، شتر، گوسفند، اسب و گاه مادیان، گورخر، الاغ و ماکیان به مناسبت های گوناگونی مانند بلاگردانی، دفع نحوست و چشم زخم، شکرگزاری، کامیابی در اُمور، تولّد فرزند، تقویت روان مرده، دفع جادو و ابطال طلسم قربانی می شوند. آیین قربانی در متون حماسی و عرفانی به طور یکسان بازتاب یافته است، اما در متون غنایی با توجه به فضای عاشقانه این متون، اغلب سخن از تقدیم و بخشیدن حیوانات به معابد و آتشگاه ها است و به ندرت از ریختن خون حیوانات سخن می رود و نمود برجسته ای ندارد. نظریات بلاگردانی فریزر و خشنودی ایزدان از بویس و تایلور در تحلیل مصادیق قربانی، کارآمدتر و انعطاف پذیرتر از سایر نظریه ها در این باره است.
پیوند عرفان و مضامین اجتماعی در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۴)
165 - 190
حوزه های تخصصی:
پیوند عرفان و مضامین اجتماعی در شعر عبدالوهاب البیاتی و محمدرضا شفیعی کدکنی امیر مقدم متقی * صفورا نظری * * مسعود باوان پوری * * * چکیده عبدالوهاب البیاتی و شفیعی کدکنی از شاعران نامور معاصر در ادبیات عربی و فارسی هستند که اشتراک های فراوانی در اشعار خویش دارند؛ یکی از این ویژگی های مشترک، توجه به مضامین اجتماعی است که در شعر دو شاعر با عرفان سنتی و نوین درهم آمیخته شده است. نگارندگانِ مقاله ی حاضر بر پایه ی روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی به تبیین وجوه اشتراک در شعر این دو شاعر پرداخته اند. با بررسی الأعمال الشعریه البیاتی مشخص شد که وی هرچند از مضامین و رموز عارفانه استفاده کرده؛ اما آن را با هدف شعری خود که همان طرح انقلاب و آزادی و بیان مضامین اجتماعی است، هم رنگ ساخته و درواقع این رموز را از معانی اولیه ی خود خالی کرده و همچون لباسی بر پیکره ی افکار انقلابی اش پوشانده است. عرفان شفیعی کدکنی نیز در مجموعه های زمزمه ها ، گل آفتابگردان ، از زبان برگ و در کوچه باغ های نیشابور موردبررسی قرار گرفت و مشخص شد که عرفان او نوعی دید است که با دید اجتماعی و عاشقانه و طبیعت گرایانه اش درهم آمیخته است. حلاج در شعر هر دو نمادی از شورش و تمرد در برابر زورگویی و استبداد و نیز نمادی از شهادت و آزاداندیشی است. هردو شاعر در برابر ظلم و ستم حاکم بر کشور خویش فریاد برآورده و حاکمان ظالم زمانه را محکوم کرده اند؛ اما البیاتی صریح و بی پروا و کدکنی در قالب استفاده از نماد. دو شاعر به وفور از اصطلاحات عرفانی بهره گرفته اند؛ اما البیاتی درجهت مبارزه با ظلم حاکم بر جامعه ی خویش و کدکنی برای تبیین مقاصد عارفانه و عاشقانه ی خود. درمجموع می توان گفت که اگرچه هردو شاعر برای تبیین اوضاع سیاسی و اجتماعی زمانه ی خویش از مضامین عرفانی بهره جسته اند؛ اما این امر در شعر البیاتی بیشتر رخ نمایانده است. * دانشیار زبان و ادبیات عربی دانشگاه فردوسی مشهد a.moghaddam@ferdowsi.um.ac.ir ** کارشناس ارشد زبان و ادبیات عربی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز، ایران s.nazari@yahoo.com *** استاد مدعو زبان و ادبیات عربی دانشگاه ادیان و مذاهب، قم، ایرانmbavanpouri@yahoo.com (نویسنده ی مسئول) تاریخ دریافت مقاله : 19/8/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 25/4 /1401
شعریت و آفاق آن در داستان: خوانش فرهنگی شرق بنفشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یوری لوتمان در بازاندیشی مفهوم «شعریت» رومن یاکوبسن، آن را برآیند نهایی گفتگویی نشانه شناختی میان مجموعه ای از عناصرزبانی و فرازبانی دانست که تقلیل پذیر به عناصری که یکسره در روساخت متن دیده می شوند و به آن نمایش شعری می دهند نیست، بلکه موجودیتی ژرف ساختی دارد و تجسم ظرفیت هایی است که شعر را از هویت مرسوم آن فرا می برد و به ساحاتی پیوند می زند که وظایف تازه ای را برای آن تعریف می کنند. این دیدگاه زمینه تحولی گسترده را پدید آورد که از نخستین نتایج آن آزاد کردن «شعریت» از انحصار شعر و تسری آن به عرصه نثر بود. از اینجاست که می توان از شعریت داستان سخن گفت که با به کار گرفتن ظرفیت های شعر در داستان، قابلیت های بسیار بدیعی برای آن فراهم می آورد، ضمن آنکه بازنمایی این بدایع، مرزهای شعر و نثر را برای همیشه جابه جا می کند. مقاله حاضر ضمن تأکید بر تقابل «شعریت» و «شاعرانگی»، به استناد داستان کوتاه شرق بنفشه نوشته شهریار مندنی پور، به کاوش در ظرفیت های «شعریت» می پردازد و جلوه هایی از این ظرفیت را در بازنمایی ویژگی های تاریخی و اجتماعی فرهنگ ایرانی سراغ می کند.
تشبیهات ابهام آفرین در غزل های اسیر شهرستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
99 - 117
حوزه های تخصصی:
در سبک هندی، گروهی از شاعران هستند که در کاربرد تشبیهات و استعارات غریب و دور از ذهن افراط کرده اند؛ آن گونه که گاه مفهوم کلامشان به معمّا نزدیک می شود. از همین رو به شاعران «طرز خیال» مشهور شده اند. اسیر شهرستانی، یکی از پیروان این شیوه است که در برخی تذکره ها او را بانی این طرز دانسته اند. باید گفت اسیر برای انتقال معانی مورد نظرش، بیش از دیگر صورخیال، از تشبیه بهره برده است. مسأله اصلی پژوهش حاضر که به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، بررسی میزان تأثیر کاربردهای متنوع تشبیه، در ابهام معانی و مضامین غزلیات اسیر شهرستانی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت اسیر شهرستانی در استفاده از تشبیه، رویکردهایی داشته که در ابهام و پیچیدگی کلام او تأثیر زیادی داشته است. از جمله این رویکردها می توان به بهره زیاد از عناصر انتزاعی، کاربرد مشبّه و مشبّه به با اضافات متعدد و تلفیق طرفین تشبیه با مراعات نظیر اشاره کرد. افزون بر این موارد، تراکم تشبیه در محور افقی شعر، در ایستایی و دیریابی مضامین کلام وی اثرگذار بوده است. از منظری دیگر بایدگفت خلق تشبیهات بدیع و تازه، در موارد بسیار زیادی موجب برجستگی و غرابت مفاهیم شعر وی شده است. هرچند در پاره ای موارد برخی لغزش های زبانی و بیانی هم در تشبیهات وی، مشاهده می شود.
کارکردهای حسن تعلیل در منطق الطیر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
13 - 27
حوزه های تخصصی:
در آثار ادبی، سخنور به مقتضای حال مخاطب، با استفاده از شگردهای ادبی متعدد و درخور، سخن را بر قوۀ تخیل بنیان نهاده، در نهایت با به کارگیری آرایه های بدیعی بر گیرایی و لطف کلام می افزاید. حسن تعلیل به عنوان آرایۀ بدیعی نه تنها در حسن و زیبایی کلام مؤثر است، از ارکان اصلی تخیل در کلام نیز به حساب می آید و شاعر زمانی از آن بهره می گیرد که بخواهد قوانین رایج علی و معلولی را بر هم بزند و مخاطب را همراه خویش، وارد دنیای خیالی و شاعرانه کند. در پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی با نگاهی به منطق الطیر از دریچۀ حسن تعلیل، ضمن بیان نمونه های بارز کاربرد آن در کلام عطار، کارکردهای آن نیز به روشنی بیان می شود تا افق روشنی در مقابل دیدگان مخاطبان و علاقه مندان آثار عرفانی، به ویژه کلام عطار قرار بگیرد و در نهایت نیز به این نتیجه رهنمون می شود که هرچند حسن تعلیل در منطق الطیر بسامد بالایی ندارد، اما همین مقدار بهره گیری از آن، برای بیان مفاهیم هنری و ادبی، عرفانی، اجتماعی و روان شناسی و... سبب برجسته سازی و تأثیر مضاعف رویۀ معنایی کلام می شود و این گونه شاعری که با نگاهی متفاوت به جهان و قوانین آن می نگرد، مخاطب غرق در دنیای عادی و تکراری را با دنیای خیال آشنا می سازد؛ دنیایی که برخلاف انتظار اوست و همین عادت شکنی، تشخص ویژه ای به کلام می بخشد.
باورهای سیف فرغانی، گرایش به گفتمان تشیّع و نقد سیاسی-اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیف الدین فرغانی از شاعران کمتر شناخته شدۀ شعر دورۀ عراقی است. او در قرون هفتم و هشتم هجری، مقارن با عصر استیلای مغول، می زیسته و غالب عمرش را بیرون از مرزهای ایران زمین در آقسرا سپری کرده است. مسئلۀ مقالۀ حاضر، جست وجوی دلایل و زمینه هایی برای وجوه امتیاز اوست در قیاس با بسیاری از شاعران، خاصه قصیده سرایان از جمله تعهد او به جامعه در مقام منتقد و مصلح اجتماعی و پرهیز او از شعر مدحی و شغل درباری. در این مقاله، نخست به زندگی نامۀ سیف پرداخته می شود و سپس گزارشی از باورهایش می آید که می تواند در قالب پیش زمینه ای در شناخت شخصیت و آثار او مفید باشد. در ادامه، بحث اصلی در سه بخش می آید: نخست، خلاصه ای از وضع پریشان زمانۀ او می گوییم؛ دوم، به واکنش سیف در قبال آن وضعیت در قالب نقد سیاسی اجتماعی مندرج در اشعارش می پردازیم که از منظر ارتباط شاعر با جامعه اهمیت دارد و سوم، سلوک اخلاقی و هنری وی را با توجه به مطالب پیش گفته ترسیم می کنیم. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و به سبب کمبود شدید منابع دست اول، مراجعۀ مستقیم به متن دیوان سیف (قصاید او) و استخراج نکات است. جلب توجه منتقدانِ بُعدِ سیاسیِ شعر سنتی فارسی به شاعری نادر و لایق از اهداف جنبی تحقیق است. از نتایج تحقیق می توان به ناهم خوانی برخی باورهای سیف، از جمله دشمنی او با عقل و فلسفه و پیشینۀ تاریخی ایران با وجه مترقی شخصیت وی اشاره کرد، اما تأثیر تعلق خاطر سیف به حقیقت تصوف و تشیّع در پیگیری راهی اشاره دارد که در نهایت به گمنامی نسبی او ختم شده است.
دلایل توسعه طنز در دوره ی سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد انواع طنزهای ادبی، زبانی، داستانی با موضوعات فکری، فلسفی، اجتماعی و سیاسی از خصوصیات عصر سلجوقی است. در این عهد، از یک سو پادشاهان و اهل تصوف گرایش به جانب داری از فرهنگ عوام پیدا کردند و از سوی دیگر شاعران و نویسندگان، به دلیل رشد سواد جامعه به ارتقای زبانی و ادبی هنر خود پرداختند و آثار دشواری پدید آوردند. از آن جایی که پادشاهان و عامۀ مردم ذهنیت ساده ای داشتند، شاعران از عنصر طنز و داستان های منظوم برای برقراری ارتباط با آنان استفاده کردند. در این میان انواع هزل و هجو نیز که از خواسته های مشترک شاهان و توده های مردم بود به عنوان یکی از انواع تفنن ها و تفریحات و نیز به عنوان یک وسیلۀ داوری دربارۀ دوران، توجه شاعران و شاهان را به خود جلب کرد. کارکردهای دیگر هجو و هزل در این دوره عبارت است از: ابزار نشان دادن ناخرسندی شاعران از بی توجهی حاکمان به هنر آن ها، وسیله ای برای رقابت شغلی بین شاعران و نیز نشان دادن واقعیت های روزگار، انتقاد از خساست ها و تبعیض ها و هم چنین انتقام گیری از پدید آورندگان نابه سامانی ها.
واکاوی تأثیر اسلوب تأکید در اسناد بر معنای آیات در جزء سی قرآن کریم
منبع:
مطالعات ادبی متون اسلامی سال ۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
78 - 118
حوزه های تخصصی:
در هر زبانی به وسیله روش های مختلف و با بهره گیری از ادوات و کلمات خاص بیانی می توان کلام را به منظور تثبیت و تمکین یک معنا و مفهوم در ذهن مخاطب و تقویت و تعمیق آن، مورد تأکید قرار داد. زبان عربی به عنوان زبان قرآن، اسلوب های فراوانی از تأکید را در خود جای داده است. توجه به تأثیر تأکیدات به کار رفته در آیات و تحلیل و تبیین دقیق معانی آن ها، نشان از اهمیت و ضرورت توجه به این اسلوب دارد. در یک نوع از تقسیم بندی، تأکید در سه جایگاه در کلام می تواند مورد بررسی قرار گیرد؛ جایگاهِ اسناد، مسند و مسندالیه. این پژوهش به سبب گستردگی مباحث در این سه بخش، کوشیده تا اسلوب تأکید را تنها در عنوان تأکید در اسناد –به جهت تقدم موضوعی آن در علم معانی- در جزء سی قرآن مورد بررسی قرار دهد، بر این اساس به بیان آرای علمای بلاغت در ذیل هر یک از سبک های تأکید و نظر مفسران در ذیل آیات و نشانه های تأکیدی پرداخته است. شیوه جمع آوری مطالب در این مقاله از جهت نوع، کتابخانه ای و به لحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. با توجه به این که تأکید هم در نحو وهم بلاغت عربی کاربرد دارد، اما قابل ذکر است که این مقاله با توجه به رویکردی خاص، بیش تر به جنبه بلاغی وعلم معانی آن توجه داشته است. از نتایج به دست آمده می توان به این مطلب اشاره کرد که تأکید به سبب اغراض و فواید فراوان، یکی از مهم ترین شیوه ها در بیان معانی بوده و دقت نظر در این اسلوب به هنگام تفسیر آیات را امری مهم می نمایاند. و در جزء سی قرآن کریم، از این اسلوب، به صورت گسترده در رد انکار منکرین و بیان تهویل و عظمت قیامت و معاد، استفاده شده است. در برخی آیات برای بیان شدت اهمیت از چند روش تأکیدی همزمان استفاده شده است و برخی از روش ها هم چون تأکید به وسیله جمله اسمیه و إنَّ کاربردی بیش تر داشته است.
معرّفی مشخّصات و ویژگی های نسخه خطی «اخلاق الأتقیاء و صفات الأصفیاء» نگاشته خضر منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۱
45 - 67
حوزه های تخصصی:
نسخه خطی اخلاق الأتقیاء و صفات الأصفیاء، نگاشته مظفر بن عثمان بن برمکی (964 م.) است. تاریخ نگارش این اثر مربوط به قرن دهم هجری قمری است. مظفر بن عثمان، ملقب به خضر منشی، این نسخه خطی را در سه مقاله که هر کدام از آن ها شامل چندین باب و فصل است، نگاشته و آن را به یکی از سلاطین عثمانی معاصر خویش، سلطان سلیمان قانونی، تقدیم کرده است. این نوشتار بر اساس روش توصیفی تحلیلی و با هدف معرفی مؤلفه های ظاهری و متنی این اثر و با استفاده از تصحیح قیاسی متن به شرح و تبیین ویژگی های نسخه خطی مزبور در هشت سطح مشخصات ظاهری، موضوعی، زبانی، نحوی، سبکی، بلاغی، بینامتنی و سهوهای مؤلف می پردازد. بر اساس این بررسی، خضر منشی در تألیف اثر خویش گاه از واژگانی استفاده کرده است که متفاوت با زبان معیار زمانه اوست. ترکیب جملات عربی و فارسی در عبارات، تلفیق انواع سبک های نوشتاری، کاربرد فراوان صنایع ادبی سجع، التفات و تضمین المزدوج و بهره گیری از اندیشه و تأملات شاعران و ادبای پیشین از مشخصات این نسخه است. هر چند این نسخه در موضوع اخلاق نظری و عملی است؛ اما بخش قابل توجهی از آن به عقاید و نحله های صوفیان می پردازد. معرفی و تبیین ویژگی های این نسخه خطی، زمینه ای است برای حفظ و پاس داشت گنجینه فراموش شده زبان و ادبیات فارسی که در قلمرو غیرفارسی زبانان تألیف شده است.
بررسی تطبیقی اسطوره های ضحاک و مردوک در خویشکاری دو نیم کردن هماوردان اساطیری خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
136 - 109
حوزه های تخصصی:
در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می کند و می گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را می یابد، و وی را با ارّه به دو نیم می کند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد می کشد؟ آیا ضحاک نمی توانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی می شد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بی گمان رازی و نمادی در پس این نحوه خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطوره های اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطوره های دولت شهرهای میان رودان بوده است، مطابقت اسطوره های ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح می سازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است.
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۲)
59 - 88
حوزه های تخصصی:
اوج و فرود داستان وارگی در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی
مریم سادات دستغیب *
لیلا پژوهنده * *
چکیده
در ایران منظومه سرایی و شعر روایی از روزگار پیش از اسلام سابقه دارد. با توجه به میزان اثرگذاری زنان در عرصه ی شعر معاصر و حرکت شعر معاصر به سمت ساختار داستانی در قالب های مختلف، این پژوهش کاربرد عناصر داستانی را در شعر ژاله اصفهانی و سیمین بهبهانی به شیوه ی توصیفی – تحلیلی بررسی کرده و چگونگی کاربرد این عناصر و نسبت روایت با شاعرانگی را در شعر آنان نشان داده و پس از آن، شباهت ها و تفاوت های داستان پردازی را در آثار شاعران به شیوه ی تطبیقی و تحلیل آمار، موردبررسی قرار داده است. تحلیل آماری شواهد شعری، جدول ها و نمودارهای عناصر داستانی و یافته های پژوهش نشان می دهد با وجود داشتن شباهت، اما تفاوت های بنیادی در کاربرد عناصر داستانی دیده می شود. در اشعار ژاله، گاه روایت داستان به ساختار شعر آسیب رسانده و جنبه ی داستانی بر ویژگی شعری پیشی گرفته و از تخیل و شاعرانگی شعر کاسته است، در مقابل روایت های سیمین به شیوه ای نو و خلاقانه سروده شده اند. می توان گفت سیمین بهبهانی روایت را به حد شعر اوج و ژاله اصفهانی در مواردی شعر را به حد روایت تنزل داده است.
واژه های کلیدی: داستان وارگی، ژاله اصفهانی، سیمین بهبهانی، شعر روایی، عناصر داستانی.
* دانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم maryamdastgeib@gmail.com
** دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم leila.pazhoohandeh@gmail.com (نویسنده ی مسئول)
تاریخ دریافت مقاله: 17/7/1400 تاریخ پذیرش مقاله: 12/11/1400
تحلیل شخصیّت «کلو» در رمان «سووشون» بر اساس نظریّه کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی شخصیّت کلو در داستان سووشون مسئله اصلی این مقاله است که به سبب دوری از خانواده روستایی و محیط دلخواهش دچار اضطراب و پرخاشگری شده و در برابر یوسف و خانواده اش، مکانیسم های دفاعی روانی را به کار می برد که منطبق با نظریّه کارن هورنای است. هدف از این تحقیق، آن است که تاثیر دوران کودکی و محیط رشد و تعلیم و تربیت را در شکل گیری شخصیّت آینده کودک نشان دهد. کودکی که به خاطر احساس ناامنی و نبودِ محبّت واقعی احساس درماندگی کند، راهی جز انتخاب مخالفت و ستیز ندارد. روش مقاله برای رسیدن به اهداف و نتایج مشخص به شیوه توصیفی- تحلیلی بوده و استفاده از روش کتابخانه ای و گردآوری مطالب را در پیش گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که وقتی کودک در دوران رشد از امنیّت روانی بی بهره باشد، دچار اضطراب های فراوانی می گردد که زمینه روان رنجوری را فراهم آورده و باعث استحاله شخصیّتی نیز می گردد؛ و سرانجام یک از تیپ های شخصیّتی مورد نظرِ کارن هورنای در او آشکار می شود.
مکان یابی نام های جغرافیایی در منطقه کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا، براساس منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها در نگاهداشت فرهنگ و آداب و رسوم کهن ایران زمین جایگاه خاصی دارند. یکی از مهم ترین اسطوره های رایج در میان ساکنان بومی شهرستان های بویراحمد و دنا، اسطوره سفر کی خسرو، پادشاه کیانی ایران زمین به کوه دنا واقع در نزدیکی شهر سی سخت است . پژوهش حاضر براساس شیوه تاریخی تحلیلی و تطبیقی است که براساس مطالعات کتابخانه ای و مستندات و باستان شناسی انجام شده است. با توجه به اینکه اسطوره سفر کی خسرو نه تنها در افواه و اذهان مردم منطقه بویراحمد و دنا، بلکه در مناطق جغرافیایی و اسامی اماکن آن به وضوح می توان آن را دید و شنید و ازجمله اسطوره هایی به شمار می آید که نه تنها قرابت ماهوی آن را در اسطوره های سایر ملل می توان یافت بلکه در کتب تاریخی به ویژه شاهنامه فردوسی می توان آن را مطالعه کرد؛ به همین سبب پرداختن به مطالعه اسطوره ذکرشده ضروری به نظر می رسد. بنابراین مکان یابی نام های جغرافیایی اسطوره کی خسرو با اهداف و پاسخ به پرسش های اصلی پیش رو انجام پذیرفت: مهم ترین منابع مکتوب موثقی که به اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا اشاره کرده اند کدام اند؟ تا چه حد می توانیم درمورد اسطوره سفر کی خسرو به کوه دنا، به مدارک باستان شناختی استناد کنیم؟ علاوه بر شاهنامه فردوسی، در منابع دست اول تاریخی که در قرون سوم و چهارم هجری توسط مورخان اسلامی نوشته شده اند ازجمله ابن اثیر، حمدالله مستوفی، حمزه اصفهانی و گردیزی به اسطوره کی خسرو از منظر واقعه تاریخی اشاره شده است. از مهم ترین مدارک و شواهد باستان شناختی مرتبط با اسطوره کی خسرو، تل خسرو در نزدیکی یاسوج است که هانیس گاوبه، باستان شناس اتریشی آنجا را کاوش کرده است.
بازنمایی ارزش های خانوادگی و روابط جنسیتی در ضرب المثل های بلوچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرب المثل ها نشان گر فرهنگ قومی هر جامعه هستند و با تأمل بر آن ها می توان به تصویری عمیق و روشن تر از آن جامعه رسید. مُراد پژوهش حاضر نیز در همین راستا، گردآوری و تفسیر مجموعه ای از ضرب المثل های بلوچی بوده که بیشتر ناظر به ارزش ها، باورها و اعتقادات مردم بلوچ در زمینه خانواده و به طور خاص روابط جنسیتی بوده اند. به این منظور، از دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. همچنین برای تحلیل بهتر مواد پژوهش، از یک رویکرد تفسیری بهره بُرده ایم. در این راستا، خوانش مثل های بلوچی در ارتباط با موضوع موردبحث، به احصای هفت مقوله محوری منجر شده است: 1) حاکمیت و استمرار نظام پدرتبار و مردسالار؛ 2) خویشاوندی قوم مدارانه و استمرار ساختارهای عشیره ای؛ 3) تقدیس و ارج گذاری نقش والدین در تربیت و جامعه پذیری فرزندان؛ 4) مهمان نوازی و پُررنگ بودن ارتباطات اجتماعی مسئولانه؛ 5) احترام و بزرگداشت کهن سالان و سالمندان؛ 6) تأکید بر اهمیت جایگاه و مقام مادری؛ 7) نگاه به زن در سایه سار مرد. درمجموع نیز یافته های پژوهش نشان می دهد که در میان عامه بلوچ ها به دلیل عدم رواجِ زبان نوشتاری بلوچی، ادبیات عامه و به خصوص ضرب المثل ها نقش پررنگی در جامعه پذیری، تربیت نسل ها، انتقال بین نسلی، هویت شناسی، بازتولید و تحکیم ارزش های خویشاوندی و جنسیتی دارد، و از این حیث در زمره ابزارهای فرهنگی برای حفظ و تداوم هویت و فرهنگ بلوچ ها محسوب می شود.
بررسی موقعیت ها و سطوح روایی در قصه های عامیانه بلند با تأکید بر «ابومسلم نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
169 - 194
حوزه های تخصصی:
نقالی در گذشته فرهنگی ایران به معنای گسترده، خواندن و بازگفتن هرگونه داستان است. قصه پژوهی، حضور عامل انسانی نقال در انتقال قصه را موردتوجه قرار می دهد، اما نشانه های حضور، میزان تصرف یا پایبندی وی به منابع را به شکلی روش مند و دقیق بررسی نمی کند. آشفتگی و اختلاط نقال با راوی و نویسنده نشان می دهد قصه پژوهان با وجود اذعان به اینکه قصه، نویسنده عینی ندارد، راوی جهان داستانی را گاه با نویسنده و گاه با نقال یکی دانسته اند. همچنین دخالت مصححِ قصه به صورت کاربرد علائم سجاوندی، پررنگ کردن و یا در میان خط تیره قرار دادن برخی جملات به منظور تمایز نقال از راوی بدون آنکه مبنای دقیق و سنجیده ای داشته باشد بر آشفتگی های موجود افزوده است. روایت شناسی، موقعیت ها و سطوح روایی را براساس تقابلِ راوی، کنش گر و مخاطب در اثر بررسی می کند. رویکرد روایت شناسی در شناخت قصه های عامیانه بلند که از طریق سنت نقالی و داستان گزاری بازسازی و ثبت شده اند، اهمیت بسزایی دارد؛ زیرا از طریق قائل شدن به تمایز در سطوح روایی، جایگاه نقال و گفتمان وی مشخص می شود. آیا برای نقال سطح روایی جدا از راوی، نویسنده ملموس و انتزاعی قابل دریافت است؟ نتایج این پژوهش با دیدگاه قصه پژوهان راجع به نقال، راوی و نویسنده مقایسه می شود.
نقد جایگاه اجتماعی- فرهنگی زن در رمان کلیدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
285 - 312
حوزه های تخصصی:
رمان، طرحی از زندگی است که دوره ای از زمان و فرهنگ اجتماع را در قالب روایت می ریزد و با موقعیت بخشیدن به شخصیت ها و حوادث گذر زندگی را از پیچ و خم امواج زندگی وصف می کند. این وصف اما، خالی از ارائه طرح و برنام زندگی نیست. زنان به منزله بخشی از پیکره اجتماع، زندگی و فرهنگ همواره قسمتی از بار جلو رفتن روایت را بر دوش داشته اند و نمایشی که از آن ها ارائه شده، دیدگاه آرمانی، انتقادی و یا اصلاحی نویسنده را به نمایش گذاشته است. در رمان برجسته کلیدر چند زن نقش اساسی دارند. دولت آبادی از تئوری نمایش اجتماع در ارائه داستان سود جسته و ابعاد انتقادی، اصلاحی و دیدگاه های آرمانی کمتری را به نمایش گذاشته است. این نوشتار با طرح مباحثی مانند نقد جایگاه زنان در رمان کلیدر، بیان کاستی ها و عدم توجه به آموزه های منتقدانی چون گلدمن و بارت، موقعیت الهام بخشی این رمان را با نقص جدی روبه رو دیده و کوشیده است تا پاره ای از کاستی های نگاه اجتماعی - فرهنگی نویسنده را مورد تذکار قرار دهد.
تحلیل انتقادی جایگاه فعل در گفتمان قدرت در مدح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
65 - 95
حوزه های تخصصی:
شعر مدحی، آشکارترین نمونه شعر ایدئولوژیک ادبیات کلاسیک فارسی است که در اصلی ترین کارکرد خود، حافظ منافع حاکمیت است. شاعران مدیحه سرا، شعر را به ابزار زبانی تولید گفتمان قدرت تبدیل کرده اند. براین اساس، زبان در خدمت محتوا قرارگرفته و به عنوان ابزار برجسته سازی هدف های حاکمیت به کار رفته است. ایدئولوژی در تمام لایه های زبانی، بروز می یابد و بررسی هر یک از مقوله های زبانی در شناسایی سازوکارهای ایدئولوژیک متن میسر است. فعل به عنوان یکی از ارکان نحوی، عنصر بنیادین جمله است که در بررسی دستوری آن، مقوله های مختلفی مطرح است؛ مؤلفه هایی همچون زمان، شخص و شمار، وجه فعل، گذرایی و ناگذرایی، معلوم و مجهول بودن و اسنادی و کنشی بودن که در متن حاضر بررسی شده اند. در این پژوهش، چگونگی کاربرد آن ها در پیشبرد اهداف گفتمانی مدح مدنظر است. بدین منظور، نمونه ای شامل بیست قصیده منتخب از شش شاعر برجسته مدیحه سرا برگزیده و مؤلفه های مذکور با رویکرد جایگاه گفتمانی آن ها بررسی شد. طبقه بندی و تحلیل افعال با دلالت بر غلبه برخی ساخت ها بر دیگر ساخت های فعل، نشان دهنده همسویی زبان و قدرت است که مطابق اهداف ایدئولوژیک متن برای نمایش اقتدار ممدوح و اقناع مخاطب به کار رفته است. غلبه کاربرد ساخت معلوم، افعال ناگذر، افعال تام و تأکید بر ضمیر سوم شخص مفرد، از ساخت های نحوی در مدح است که بر مرکزیت ممدوح و کنشگری او تأکید می کند. همچنین، غلبه وجه اخباری و افعال مضارع بر قاطعیت گزاره های مربوط به ممدوح صحه می گذارد.
نقد اسطورهای داستان رستم و سهراب بر اساس نظریات نورتروپ فرای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۹۳
285 - 305
حوزه های تخصصی:
از رویکردهای مهم در مطالعات اسطوره شناختی متون ادبی، نظریات نورتروپ فرای در این خصوص است. پژوهش حاضر داستان رستم و سهراب در متن شاهنامه را با الگوی پیشنهادی فرای و با روش توصیفی-تحلیلی، بررسی می کند. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. مطابق بررسی ها، حضور عناصری مانند اسطوره زوال، مرگ فاجعه آمیز، قربانی کردن و انزوای قهرمان، داستان را با میتوس پاییز و تراژدی انزوا در نظریه فرای قرین می نماید. پس از برشماری مراحل ششگانه تراژدی در الگوی فرای، انطباق آن با سیر وقایع این داستان بررسی گردید. نهایتاً چنین نتیجه گرفته شد که بر اساس الگوی تراژدی انزوا، قهرمان اسطوره ای یعنی رستم به سبب انزوای منتج از وجه خودآگاهی-اش، مرتکب عملی می شود که تجربه ای فردی برایش به همراه دارد. همچنین طبق نظر فرای درباره نقش اسطوره در انعکاس دوره اجتماعی مؤلف، نتیجه شد که شکل گیری اسطوره رستم و سهراب می-تواند بازتابی از دیدگاه فردوسی به اوضاع اجتماعی معاصرش باشد.
متن پژوهی ادبی از منظر ترجمه پژوهی ادبی: نقدی بر بروز خطاهای آشکار در ترجمه متون ادبی با تکیه بر مدل های زبان شناختی متن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی زمستان ۱۴۰۱ شماره ۹۴
293 - 322
حوزه های تخصصی:
ترجمه پژوهی و نقد ترجمه را می توان زیرشاخه ای از متن پژوهی دانست. موضوع تحقیق حاضر، بررسی خطاهای آشکار در پیکره ای دوزبانه شامل یک رمان فارسی و دو ترجمه انگلیسی است. در این پژوهش، کلیه واژگان و عباراتی که به خطا ترجمه شده اند، دقیقاً بررسی شد. طبق یافته ها، مقوله های واژگانی چالش برانگیز برای دو مترجم انگلیسی یکسان نبود. ازآنجاکه مترجم غیربومی در ترجمه اصطلاحات و برخی گروه های اسمی دچار چالش اساسی بوده است، می توان مطالعه دقیق اصطلاحات متون ادبی زبان مبدأ را برای عملکرد مطلوب تر این گروه از مترجمان حیاتی دانست. نکته مهم اینجاست که مترجم بومی سه بار اثر خود را ویرایش کرده است. یافته دیگر این جستار نشان می دهد که مترجم غیربومی حدوداً سه برابر بیش از مترجم بومی دچار خطاهای آشکار شده است و این تأکیدی بر لزوم ویرایش مکرر متن مقصد، توجه به مقوله پویایی متن و مشارکت فعال تر مترجمان بومی در ترجمه شاهکارهای ادبیات ملی خود است.