فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۲۱ تا ۲٬۴۴۰ مورد از کل ۵۱٬۷۰۲ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۹۲-۴۳
حوزه های تخصصی:
نقد و نظریه ادبی، به واسطه رویکرد بینارشته ای خود، غالباً منطوی بر مفاهیم ادبی، فلسفی، اجتماعی، تاریخی و... است. همین امر موجب پیچیدگی و سخت فهمی نظریه ها، و کاربرد و کاربست آن ها در متون ادبی می شود. کتاب نگاهی تازه به نظریه ادبی (1400) نوشته عیسی امن خانی، پژوهشی اصیل و انتقادی است که با رویکردی نو و با لسانی ساده، قصد دارد تا به تبیین و تنقیح نظریه های ادبی، سرچشمه های آن و همچنین کاربست این نظریه ها در متون ادبی، اهتمام جوید. مهم ترین اصل و فرض کتاب این است که نظریه های ادبی به واسطه «اقتدارستیزی خود بنیاد» پدید آمده اند و ظهور و پیدایش هر «نظریه» ناشی از «موازی کاری» و «تقابل» آن با نظریه (های) رقیب است. لذا فرض بنیادین کتاب مبتنی بر پیدایش «اقتدارستیزانه» نظریه هاست و بر همین اساس مؤلف محترم کل نظریه های ادبی را به سه رویکرد نظریه های مؤلف/سوژه محور؛ نظریه های مؤلف/سوژه ستیز و نظریه های ساختار ستیز، تقسیم می کند و براساس «عنصر غالب» و «شباهت خانوادگیِ» هر نظریه، آن را در یکی از سه رویکرد مذکور طبقه بندی می کند. رویکرد نوبنیاد کتاب، ضمن ارزشمندی و اصالت، که برخاسته از ذهن نو جو، نقّاد و متفطن نویسنده است، با این حال در فرایند کتابت، دچار ساده سازی و تقلیل گرایی های مکرر، اعمال محدودیت، و درنهایت «تناقض های بنیادین» شده است که در ادامه مقاله به طور مبسوط به تبیین وجوه متفاوت آن خواهیم پرداخت. مقاله حاضر ضمن خوانش و بررسی دقیق کتاب مذکور، پیشنهاد و نشان می دهد که نویسنده محترم، در چاپ های بعدی حتی ا لامکان به نکاتی چون درسنامه بودن کتاب، انعطاف پذیری بیشتر در مرزبندی میان نظریه ها، اجتناب از اعمال محدودیت در مقولات، جامع نگری و پرهیز از ساده سازی و تقلیل گرایی توجه داشته باشد.
خویشاوندی شعر و فلسفه در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
۱۷۴-۱۴۷
حوزه های تخصصی:
فلسفه و شعر اگرچه همواره از قلمروهای پرطرفدار معرفت بشری بوده اند، اما میان آن دو ستیز و ناسازگاری دیرینه ای در جریان بوده است. این جستار در پی آن است تا نشان دهد که نسبت فلسفه و شعر از قرن بیستم به این سو از دشمنی به جانب خویشاوندی گراییده است؛ هر چه به روزگار کنونی نزدیک تر می شویم فیلسوفان به ویژه در فلسفه قاره ای از نگاه ستیزه جویانه افلاطون گرا به شعر فاصله می گیرند و به خویشاوندی شعر و فلسفه بیشتر توجه دارند. بر پایه این خویشاوندی، مقاله چهار شباهت میان دو قلمرو شعر و فلسفه را مطرح می کند و نشان می دهد که دگرگونی نگاه به منسابات شعر و فلسفه، نتیجه تغییر نگرش معرفت شناختی به شعر بوده است.
نقدی بر کتاب فرهنگ عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
81-103
حوزه های تخصصی:
کتاب های دانشگاهی لازم است به گونه ای نوشته شوند که در حوزه های مرتبط علمی پاسخگوی نیاز مخاطبان باشند. به این منظور، ارزیابی انتقادی متون دانشگاهی گامی حیاتی در قوام هر رشته و سامان دهی برنامه درسی آن است. این نیاز به ویژه در رشته نوبنیاد ادبیات عامه بیشتر احساس می شود. کتاب هایی که تاکنون درباره مبانی این رشته نوشته شده اند، از انگشتان دست تجاوز نمی کنند؛ امَا مطالعات در این حوزه روزبه روز در حال گسترش است، بنابراین نقد این منابع به منظور، بهبود کیفیت کتاب ها ضرورت دارد. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های مفید و قابل توجه است. در کنار آن کاستی هایی نیز ممکن است داشته یاشد که یادآوری و رفع آن ها مسلماً به تنقیح اثر منتهی می شود. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و رویکردی نقادانه، یکی از مهم ترین کتب رشته ادبیات عامه یعنی کتاب «فرهنگ عامه» آسیب شناسی کرده است. از مهم ترین نتایج این تحقیق، بی توجهی به پیشینه پژوهش، کلی گویی در برخی موارد، رویکرد توصیفی صِرف، نداشتن ارتباط سازمان یافته بین نظریه و سایر بخش های کتاب و ... و هم چنین برخی محاسن و جنبه های نوآورانه این کتاب است. این اثر، با تغییراتی می تواند یک اثر ارزشمند برای پژوهشگران رشته ادبیات عامه باشد.
معرفی منظومه حماسی- آیینی صاحبقران نامه (بر پایه نسخه یگانه منظومه در کتابخانه ملی فرانسه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از منظومه حماسی صاحبقران نامه فقط یک نسخه خطی در کتابخانه ملی فرانسه شناسایی شده است و شرحی از داستان قهرمانی به نام حمزه است که در انتساب آن به شخصیت های تاریخی، تردید هایی وجود دارد. صاحبقران نامه تنها حمزه نامه منظوم فارسی است و تاکنون هیچ پژوهش مستقلی در باره این کتاب انجام نشده و ذبیح الله صفا در کتاب حماسه سرایی در ایران فقط اشاره ای کوتاه به آن کرده است. در منابع تاریخی و ادبی نیز هیچ گونه اشاره ای به این کتاب و سراینده آن نشده است. این جستار با بررسی متن، درصدد مشخص کردن تاریخ تقریبی سرایش اثر، هویت شاعر، محل زندگی و حکومت متبوع وی است. اگرچه شعر و ساختار ادبی منظومه، فاقد مشخصه های یک منظومه اصیل فارسی است، اما این کتاب، دربردارنده نکات تاریخی و ادبی بسیاری است و می توان در آن شواهدی از لغات و عبارات نادر فارسی را جستجو کرد. شاعر در واژه سازی و کاربرد عبارات بدیع، پیشتاز بوده و برای شناخت طبیعت متفاوت زبان فارسی در هند بسیار مهم است.
بررسی تطبیقی مفهوم «خودشناسی» در اندیشه های مولوی و کازانتزاکیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس آموزه های عرفانی، خودشناسی، یکی از مهم ترین موضوعات عرفانی تلقی و در بسیاری از طریقت های عرفانی با شناخت نفس و معرفت حق قرین دانسته شده است، به گونه ای که عارفان از بین راه های خداشناسی، به خودشناسی اهمیت بیشتری می دهند. به همین علت در تحقیق حاضر موضوع از منظر دو حکیم و در دو سرزمین بررسی و تطبیق شده است. هدف مقالۀ حاضر، مطالعۀ مفهوم «خودشناسی» در نظام فکری و اندیشگی مولوی و کازانتزاکیس است. مسئله ای که در این زمینه مطرح می شود، آن است که خودشناسی و نحوۀ دستیابی به آن نزد مولانا و کازانتزاکیس چه هم سانی ها و تفاوت هایی دارد؟ روش این پژوهش کیفی بوده و از تحلیل و توصیف داده های مربوط به این دو ادیب استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد، مولوی و کازانتزاکیس راه رسیدن به خودشناسی را در ریاضت، فقر و صبر می دانستند. وجه مشترک شناخت «خود» از نظر مولوی و کازانتزاکیس روبروسازی مستقیم شخص با فطرت الهی، تربیت عقل و آگاهی از پدیده های طبیعی است و بیشتر بر معرفت شهودی تأکید دارد و با تربیت سالک عارف به فناءفی الله می رسد که نتیجۀ آن خودشناسی فردی است.
رخش؛ اسبِ واگذارشدۀ گرشاسپ به رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۴
1-20
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، به روش بازکاوی متن و با شیوه تطبیقی، همسانی رستم و گرشاسپ از دید ویژگی تنانه و کالبدینه اسبان آن دو پهلوان بررسی و تحلیل می شود. رستم پس از ستاندن جهان پهلوانی، در برابر افراسیاب که سپاهی انبوه برای تازش به ایران شهر گسیل داشته، درمی ایستد؛ اما برای ایستادگی در برابر تورانیان و پای گذاری به نبردگاه، دو چیز از زال می خواهد: یکی گرز و دیگری اسب. زال نیز نخست گرز نیای خود، گرشاسپ پهلوان را که به سام رسیده بود، به تهمتن می دهد و سپس با گردآوردن گله های بسیار از اسبان، زمینه را برای گزینش اسبی درخور و فراسویی برای تهمتن فراهم می آورد. رستم از میان اسبان گوناگون، اسبی میان لاغر برمی گزیند. درنگ در معنی نام گرشاسپ و فرادید نهادن همانندی های بسیار میان او و رستم، همچون زاده شدن از پهلوی مادر، همسانی در برخورد با آتش، فروافتادن در جایی گود، نبرد همسان با اکوان و گندرَو و... این انگاره را سامان می دهد که گرشاسپ که به معنی دارنده اسب لاغر است، در گذر اسطوره به حماسه، افزون بر گرز خویش، اسبِ میان لاغر خود را در حماسه ملی به تهمتن وا می گذارد و بدین گونه رخش، یادگاری می تواند بود از بخش «کِرِس» یا «کرش» در نام «گرش اسپ» که به معنی اسب نزار است.
نقد و بررسی «کلیله و دمنه» به تصحیح آیت اللّه حسن حسن زاده آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۱۰)
125-146
حوزه های تخصصی:
کلیله ودمنه به ترجمه ابوالمعالی نصراللّه بن محمّد منشی از آثار ارزشمند و ماندگار نثر فارسی قرن ششم است که تاکنون بارها در ایران و خارج از آن، تصحیح و به زیور طبع آراسته شده است که بی گمان چاپ منقّح مجتبی مینوی در سال 1343 در تهران بهترینِ آنهاست. از تصحیحات و شروح دیگر این کتاب که علاقه مندان و پژوهشگران در خوانشِ متن کلیله ودمنه از مراجعه به آن بی نیاز نیستند، تصحیح و تعلیقات آیت اللّه حسن حسن زاده آملی است که در سال 1399 چاپ ششم آن را انتشارات بوستان کتاب روانه بازار نموده است. اگرچه آیت اللّه حسن حسن زاده آملی این اثر را از روی چند نسخه خطّی و مقابله با کلیله ودمنه های عربی فراهم آورده و همچنین بدخوانی، تحریفات و نواقص دیگر کلیله ودمنه های چاپی را یادآوری نموده، نگارنده در تصحیح، تحقیق و تعلیقات آیت اللّه حسن حسن زاده آملی از کلیله ودمنه اشکالات و لغزش هایی یافته است که با مقایسه چاپ مینوی و قریب و نیز چند نسخه خطّی دیگر در این جستار به نقد و ارزیابی برخی از آنها می پردازد.
تحلیل گفتمان سیاست و اجتماع در غزلیات هوشنگ ابتهاج (بر پایه نظریه ون دایک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۷۶
۱۷۴-۱۴۵
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش پس از معرفی مؤلفه های گفتمان کاوی ون دایک به تعیین و توضیح عمده ترین موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی هوشنگ ابتهاج در غزلیاتش و سپس به واکاوی گرایشهای سیاسی و اجتماعی وی براساس نظریات ون دایک پرداخته شده است. براساس یافته های پژوهش از میان چهار ضلع مربع ایدئولوژیک ون دایک، بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات مثبت درباره گفتمان خودی، و بیان و تأکید بر اطلاعات حاوی نکات منفی درباره قطب دیگری، در قالب مؤلفه هایی چون: توصیف، واژگانگرایی، بزرگنمایی، تعمیم بخشی، کنایه و... اساس موضعگیریهای سیاسی و اجتماعی ابتهاج را شکل می دهد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی، و داده های پژوهش با بهره گیری از تحلیل و تفسیر محتوا به روش کتابخانه ای بررسی قرار شده است.
ساختمان واژه عطف و تشخیص آن از گروه نحوی همپایه با تکیه بر چند متن ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۲
87 - 109
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با رویکرد زبانی به متون ادب فارسی و با هدف بازشناسی کلمه مرکب عطفی از گروه همپایگی حرف عطف و بازنمایی ساختمانِ آن سامان یافته است. در روند تحقیق واژه های دو سوی حرف «و» بررسی شد و کلماتی که به عنوان اجزای یک واحد واژگانی از نشانه های مرکب به ویژه از استقلال نحوی برخوردار بودند، همراه با نمونه هایی گردآوری شد. سپس با بررسی ساختمان داده ها، ساختار واژگانیِ مرکب عطفی، مرکب اتباعی و نام آوای مرکب، زیرعنوان واژه عطف ترسیم شد و نمونه هایی از دشوارترین شواهدی که در آن ها واژه عطف، آوا و صورتی همسان با ساخت نحوی اش داشت، ارائه شد تا نشان داده شود که از نشانه های چندگانه مرکب، «استقلال نحوی» در شناسایی مرکب عطفی از گروه نحوی به ویژه در صورت های همسان، کاراتر است؛ واژه عطف در متن ادبی به تمامی از قاعده بازگشت ناپذیری مرکب پیروی نمی کند و نسبت به زبان معیار از تنوع ساختاری بیشتری بهره مند است
بازشناسی، بررسی و تحلیل اندیشه های نقدی رفیق حیلمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۱۶
1 - 21
حوزه های تخصصی:
رفیق حیلمی منتقد، ادیب و نویسنده معاصر کرد در حوزه فن نقد دارای یک منظومه اندیشگانی انتقادی است که عمده آرا و نظرات خویش را در کتاب شعر و ادبیات کردی به ودیعه نهاده است. ساختار کار وی را می توان در دو بُعد نقد نظری و نقد عملی تبیین کرد. این جستار با شیوه توصیفی – تحلیلی در پی بازشناخت و تحلیل فن نقد، رویکردها، رهیافت ها و شیوه های نقد ادبی رفیق حیلمی است. وی در یک رویه، به بازتعریف مفاهیم و گزاره های حوزه نقد ادبی دست یازیده و در سطح دیگر شواهد شعری را بر اساس اندیشه های انتقادی خویش زیر بوته نقد برده است. فن نقد نزد حیلمی اغلب فرستنده / شاعرمحور و در برخی موارد پیام محور است. واپسین بخش پژوهش به تبیین گویی هایی از سبک شناسی نقد او می پردازد که گاه با «ادراک بی چگونه» و مبالغه و اطلاق گرایی همراه است.
تحلیل زبانی-کاربردشناختی یک نامه دیوانی بر مبناء آراء جورج یول (مطالعه موردی: نامه حشم تگین آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۳
113 - 140
حوزه های تخصصی:
زبان به عنوان ابزاری کارآمد در تبادل پیوسته اندیشه، عاطفه و تجربه، شاخصه برجسته آدمی است؛ اهمّیّت بنیادین زبان در ایجاد فرآیند ارتباطی، باعث گردیده تا اجزای این پیکره نظام مند، از جهات گوناگون مورد پژوهش و مداقّه صاحب نظران عرصه زبان شناسی قرار گیرد و لزوم تأمّل و تحقیق در کاربردشناسی زبان( Pragmatics )، گونه ای مهم از پژوهش های زبانی به شمار آید. کاربردشناسی، بررسی مفاهیم بافتی و کاوش در معانی نامرئی ای است که گوینده/نویسنده قصد انتقال آن را دارد. در این میان، «نامه های دیوانی» به دلیل برخورداری از نقشی ویژه، وظیفه ای خاص و گاه فوق العاده حسّاس، چنین تحلیلی را به خوبی برمی تابند؛ نامه هایی که به دلیل ویژگی های وجودی: اوضاع متمایز سیاسی، منازعات قدرت، تقابل طبقات اجتماعی و ... از یک سو و از دیگرسو، مخاطبانی خاص، آثاری برجسته و قابل تأمّل محسوب می شوند. جستار پیش رو با مبنا قراردادن نظریه های کاربردشناختیِ جورج یول ( George Yule )، به بررسی یکی از برجسته ترین نامه های دیوانی، «نامه اعیان دولت غزنوی به سلطان مسعود» در کتاب تاریخ بیهقی می پردازد و پیام های ضمنی و کنش های گفتاری این نامه شگفتِ دیوانی را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد؛ نامه ای که نویسندگان آن با هوشمندیی سزاوار ستایش، در مسیر القای درون مایه متن، گزاره ها را به گونه ای درخور توجّه، هوشمندانه و دقیق به کار می گیرند. پی بردن به پیام های آشکار و پنهان این نامه، از آن رو برخوردار از اهمّیّتی اساسی است که این راهبرد، نه تنها نمایانگر ساختار قدرت و مناسبات اجتماعی و انسانی که بازتاب دهنده کوشش پنهان نویسندگان این نامه در تغییر وضعیت موجود سیاسی است. پژوهش حاضر می تواند به مثابه دریچه ای روشن برای درک برخوردی ویژه با گونه ای خاص از متون ادبی، «نامه های دیوانی» به کار آید.
تحلیل انتقادی گفتمان آثار طنزآمیز «آسمون ریسمون» از ایرج پزشکزاد و «یادداشت های بدون تاریخ» از جواد مجابی بر پایه الگوی ون لیوون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی این پژوهش این است که جریان های سیاسی، اجتماعی و ایدئولوژیکی و مناسبات قدرت، چه تأثیری بر گفتمان آثار طنزپردازان برگزیده و میزان صراحت و پوشیدگی کلام آنان داشته است. این آثار طنزآمیز در برهه ی زمانی 1357-1332 ه.ش. به نگارش درآمده اند. هدف این پژوهش نیز، بررسی تأثیر وقوع رویدادها و جریان های گوناگون این دوره ی زمانی چون کودتا، رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه پهلوی و گسترش محدودیت های سیاسی بر گفتمان طنز و میزان صراحت و پوشیدگی کلام طنزپردازان مذکور است. در این مقاله با کاربرد مؤلفه های الگوی ون لیوون چون طبقه بندی، تشخص زدایی، نام دهی و...، شیوه های بازنمایی کنشگران در آثار طنزآمیز بررسی و ارتباط آنها با قدرت ها و ایدئولوژی های حاکم تبیین و تحلیل شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مؤلفه ی پوشیده گوییِ طبقه بندی در تمام آثار بیشترین بسامد را دارد؛ چنان که طنزپردازان، بیشتر کنشگران را بر اساس شغل، منصب اجتماعی، جنسیت و... بازنمایی می کنند. آنان با کاربرد مؤلفه ی حذف از انتقاد نسبت به نهاد سلطنت و روحانیت اجتناب می نمایند. این امر را می توان با عواملی چون رواج گفتمان مدرنیسم مطلقه ی پهلوی و مقاومت شیعی، عدم توسعه ی سیاسی، بیم از خطر تکفیر روحانیون و احتیاط اندیشی این طنزپردازان توجیه کرد. صراحت گویی و کاربرد مؤلفه ی نام دهی نیز غالباً در حوزه ی طنز فرهنگی، ادبی و اجتماعی بازتاب می یابد.
روایت شناسی رمان اندکی سایه بر اساس نظریۀ رابرت مک کی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمان اندکی سایه، نوشته احمد بیگدلی است که ماجرای مبارزات نفتی مردم جنوب را طی کودتای 28 مرداد 1332به صورت خاطره وار و فلاش بک بیان کرده است. از آنجا که بیگدلی خود دستی در فیلم نامه نویسی داشته و به دلیل ویژگی های روایات وی، این رمان بر اساس نظریه رابرت مککی درباره ساختار روایت، با روشی توصیفی تحلیلی، بررسی شده است. رابرت مک کی، نظریه پرداز آمریکایی، معتقد است همه روایت ها از ساختاری خاص و تقریباً یکسان پیروی می کنند. یکی از ساختارهایی که وی برای روایت برمی شمارد، خُرده پیرنگ است و در تحلیل این ساختار، ویژگی هایی چون: پایان باز، تعدد قهرمان، قهرمان منفعل، زمان خطی و کشمکش را معرفی می کند. با توجه به وجود چند روایت در رمان اندکی سایه، پس از تحلیل ها، ویژگی های خرده پیرنگ با رمان اندکی سایه، منطبق می شود؛ همچنین دو عنصر گفت وگو و توصیفات تصویری نیز به دلیل نقش آن ها در روایت و ساختار رمان تشریح شده است. دستاوردهای این مقاله که ضمن بررسی عناصر ساختار داستان بر اساس نظریه مک کی و تعیین مناسبات بین این عناصر به جست وجوی این ویژگی ها در متن اندکی سایه پرداخته، نشان می دهد طرحی مبتنی بر روابط علیّ، این متن را از آغاز تا پایان، استحکام و انسجام می بخشد.
کارکرد نقش های زبانی در تبیین مفاهیم تربیتی - اجتماعی سوره حجرات، با تکیه بر الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خطوط کلی سوره حجرات، ترسیم گر فرایندی دقیق و منسجم در نهادینه کردن ارزش های اخلاقی و تربیتی است که جهت دستیابی بشر به تعالی و کمال تبیین شده است. این سوره که به عنوان اخلاقی ترین سوره قرآن کریم شناخته می شود، از الگوهای متنوع ارتباطی در القای پیام مورد نظر به مخاطب بهره برده است که در این جستار، با رویکردی بر نظریه ارتباطی رومن یاکوبسن، به تبیین جلوه هایی از اعجاز بیانی قرآن کریم در تجسّم مفاهیم تربیتی و اجتماعی پرداخته می شود. پژوهش حاضر ضمن تحلیل نقش های زبانی و عناصر ارتباطی، بر اساس الگوی ارتباط کلامی یاکوبسن، به بازکاوی کارکردهای متفاوت این نقش ها در سوره حجرات پرداخته است. میزان تأثیر نقش های زبانی بر مخاطبان و بسامد هر کدام از آنها، شناسایی جلوه های متنوع ارتباطی بر اساس مفهوم آیات این سوره، از اهداف این پژوهش است. نتایج تحقیق نشان می دهد نقش های زبانی، ابزاری کارآمد برای درک پیام آیات قرآنی و شیوه ای مناسب در طرح ریزی الگوهای ارتباطی، برای تأثیرگذاری هر چه بیشتر بر مخاطبان به شمار می رود. بیشترین بسامد نقش های زبانی در سوره حجرات، بر اساس الگوی ارتباطی یاکوبسن، مربوط به نقش «عاطفی» در 13 آیه و کمترین بسامد نیز در نقش «همدلی» در 3 آیه است. همچنین نمی توان نقش «ترغیبی» آیات این سوره را نادیده انگاشت؛ چرا که خداوند به عنوان فرستنده پیام، با استفاده از افعال متعدد امر و نهی، مفاهیم متعدد تربیتی و اجتماعی را برای مخاطبان تبیین نموده است.
Thomas Pynchon’s Southern Californian Literary Heterotopology: Decompression Heterotopias in "Inherent Vice"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Looking back at the early 1970s socio-cultural upheavals, Thomas Pynchon’s Inherent Vice (2009) generates a discursive construct of Los Angeles that captures the transition from a Fordist culture to a Post-Fordist one. This essay holds that around this watershed moment, literary heterotopias specific to Southern California are being made. Michel Foucault defines heterotopias as realized utopias, emplacements that simultaneously represent, contest, and invert the normal space. This study reads Inherent Vice , using Foucault’s archaeological method of analysis to develop literary heterotopology. A discursive analysis of Pynchon’s novel reveals heterotopias’ discontinuous nature, which this study proposes as the seventh principle for heterotopology. Furthermore, Pynchon uses a new vehicle, Decompression Heterotopias, to reshape globalization in his retro-production of Los Angeles. Ultimately, the essay shows how the Fordist and Post-Fordist waves of globalization aspire to affect Angeleno’s lives by compressing the time-space spectrum. Pynchon’s decompression heterotopias, however, resist the status quo and propose reconfiguring globalization’s compression forces.
Postmodern Paranoia, Schizophrenia, and Social Justice in Don DeLillo’s "Libra"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present article attempts to demonstrate how Don DeLillo’s Libra addresses the lack of social justice because of the domination of paranoia and conspiracy in the contemporary American society. John Rawls, the late Harvard University professor, has written about a just society and a utopian world in his major works. In Libra , DeLillo explores the assassination of Kennedy by Oswald and its adverse effect on society in general. In this novel, paranoia is experienced as paranoid schizophrenia, in which sufferers exhibit traits of both of them. Although Libra is based on historical events and real-life figures, it is not an attempt to produce a historically accurate version of these events. DeLillo does not aim to explain what really happened on that day, or establish an unequivocally true account of the assassination conspiracy. Rather, he uses the character of the conspirator Everett’s young daughter Suzanne to portray the disturbing paranoid state. By combining fragmented reality and evoked paranoid responses DeLillo is producing a work of literature by illustrating how this paranoid schizophrenia breeds social disease. Therefore, the main objective of this paper is to illustrate there is no social justice in this paranoid postmodern world.
تقابل اکوفمینیسم و فرافمینیسم در ادبیات طبیعت
منبع:
پژوهش های نوین ادبی (شیرین و شکر) سال اول تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
103 - 135
حوزه های تخصصی:
در بررسی رویکردهای ادبی و خلق سیستم های نگرشی و نگارشی، با چهار انگاره سیستم های کاهشی- افزایشی، سیستم های التقاطی، سیستم نماها، سیستم افزایشی- انضمامی رو به رو هستیم. آرش آذرپیک ضمن ارائه این تقسیم بندی، عامل آن را کشف و ارائه افقی، پراگماتیک و همچنین پروبلماتیک توسط این انگاره می داند؛ لذا در این مقاله با بیان و بررسی این چهار سیستم بیان خواهیم کرد که رویکرد اکوفمینیسم رویکردی التقاطیست که همواره در تلاش است زن و زمین را پدیدارهایی ستمدیده در سیستم های مردسالارانه قلمداد کند. رویکرد انتقادی فرافمینیسم با عنایت به سیستم افزایشی- انضمامی فراتر از تمام چهارچوبه های بسته زن محورانه و مردمحورانه در پی ارائه تقسیم بندی انواع سوژه از دیدگاه آذرپیک بوده و معتقد است اکوفمینیسم تنها با تغییر سوژه مرد به سوژه زن، در تلاش است در ساحتی دیگر و با دیدی زنانه محورانه تمام هستی مندان –از جمله زمین- را در رویکردی سلسله مراتبی فصل بندی کند. در ادبیات طبیعت گرا با توجه به دو رکن بنیادین «عدم هرگونه ثنویت گرایی» و «عدم هرگونه صفت دهی»، اصل و بنیان زمین سوژگی در عریانیسم مطرح میشود. زمین سوژگی رویکردیست انتقادی به تمام انگاره هایی که در آن انسان به عنوان سوژه فاعل شناسا –که همواره در پی ارزش گذاری است- شناخته می شود. در این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاد از منابع کتاب خانه ای انجام گرفته؛ ادبیات طبیعت گرا با عنایت به رویکرد جنس سوم و بیان نگره های زنانه نگرِ انسان محورانه و مردانه نگرِ انسان محورانه بررسی می شود.
بررسی تطبیقی هستی شناسی عرفانی ابوحامد غزالی و بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
9 - 37
حوزه های تخصصی:
هستی شناسی یکی از مهم ترین مباحث عرفان اسلامی است که کمابیش از ابتدای مکتوب شدن مطالب عرفانی مورد توجه عرفا و متصوفه بوده است. هر یک از عرفای بزرگ صاحب اثر، براساس مشاهده، مکاشفه و تجربه ای که خود داشته، به تبیین چینش نظام هستی و مطالب مربوط به هستی شناسی پرداخته است. از جمله این عرفا امام محمد غزالی و بهاءالدین ولد، از بزرگ ترین عرفای اسلامی در قرن پنجم و ششم، هستند. این پژوهش به روش تحلیلی- توصیفی و تطبیقی به بررسی مهم ترین عناوین هستی شناختی مطرح شده در آثار این دو عارف پرداخته است. خدا، جهان و انسان و مسائل مربوط به آنها سه محور عمده هستی شناسی هستند که در این پژوهش موضوعات مهم مرتبط با آنها از آثار دو عارف -احتمالا برای نخستین بار به این شیوه در تحقیقات مرتبط با هستی شناسی- به صورت روشن استخراج و بررسی شده است. براساس نتایج، اصطلاحات هستی شناسی با وجود اشتراک لفظی با برخی علوم مانند کلام اختلاف معنایی دارد. دیدگاه توحیدی هر دو عارف به مفهوم وحدت وجود نزدیک است و در مراتب وجود در آثار هر دو عارف تفاوت هایی در چینش و تعداد وجود دارد.
بررسی کهن الگوی زن اغواگر در مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کهن الگوها صورت هایی یکسان و مشترک در ذهن و ضمیر ناخودآگاه افراد بشرند که در هر عصری به شکل باورهای رایج آن دوره خود را نشان می دهند و بازشناسی تحولات و دگرگونی های آن ها می تواند شناخت ما را در مورد جریان های عمیق فرهنگی، اخلاقی و مذهبی در دوره های تاریخی افزایش دهد. در این تحقیق کهن الگوی زن اغواگر در ادبیات با مثنوی «زهره و منوچهر» ایرج میرزا، تحلیل و مقایسه شده است. شاعران بزرگ به کهن الگویی زن اغواگر در شعر خویش اشاره کرده اند. ایرج میرزا، در مثنوی «زهره و منوچهر»، این کهن الگو را دستمایه داستان خود قرار داده، زهره را الهه عشق نامیده و شخصیتی ویژه به آن بخشیده است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا با تعاریفی دقیق و جامع از کهن الگو و صور کهن الگویی، نمودهای کهن الگویی زهره در مثنوی زهره و منوچهر ایرج میرزا بررسی گردد. نتایج پژوهش نشان می دهد که این روایت ایرج میرزا سرگذشتی شبیه به روایت های شفاهی عامیانه داشته است؛ عناصر گوناگون از اسطوره های مستقل دیگر در روایتی جدید گرد هم می آیند و قصه ای نو می آفرینند که گاه ممکن است بنیاد وجودی آن با اساس کهن الگویی پیشین در تعارض باشد. زهره در این سروده دارای وجوهی متناقض و دوگانه است؛ این امر از آنجا سرچشمه می گیرد که آناهیتا ایزدبانوی عشق، آب، پاکی و بی آلایشی، قداست و عصمت است و نقطه مقابل عشق پاک و الهی، عشق ناپاک و شهوانی است که در روایت های سامی و یونانی به زهره، ایشتر و افرودیت نسبت داده شده است، حال این دو ویژگی متناقض به خاطر ماهیت داستانی ایرج میرزا در یک شخصیت جمع شده اند تا روایت او را جلوه ای دیگر ببخشند.
بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.