فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
تدوین دایرهالمعارف گونه مزارها را باید بخشی از تاریخ نگاری محلی با رویکردی مذهبی و فرهنگی دانست. از نظر تاریخ شهرنشینی، این گونه کتب از این جهت اهمیت داشته اند که وجود قبور عرفا، علما و اولیا، عاملی برای حفاظت شهر از آفات و بلیات انسانی، آسمانی و طبیعی بشمار می آمدند. آثار مزارنویسی در نکته مهم و قابل توجه این که تدوین عمده کتب مزارات در ایران از زمان روی کار آمدن تیموریان آغاز شده و قبل از آن ما کتب مستقل زیادی در مزارنویسی در تاریخ ایران نمی بینیم. این امر را بیشتر از همه باید معلول رشد تصوف در این دوره دانست. از نیمه دوم سده هفتم تا نیمه اول سده دوازدهم در مجموع نه کتاب به صورت مستقل درباره مزارات شهرهای، تبریز، شیراز، هرات، سمرقند، بخارا و کرمان تألیف شده است. مزارنویسان عمدتاً گرایش عرفانی داشتند و اکثراً از علما، شعراء و عرفای زمان خود بودند و هدفشان راهنمایی زائران و شناساندن قبور امامان و فرزندان آن ها، آموزش آداب زیارت و پرهیز از اعمال ناروا در قبرستان ها، تقرب به ارواح طیبه و مشاهده مقدسه علمای دین و مشایخ، آشکار ساختن قدر و اعتبار و ارزش علما و مشایخ اسلام و اولیای بزرگ بوده است. اما توانسته اند به نوعی، بسیاری اخبار و روایات و اطلاعات درباره حیات فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبی شهرها را ارائه دهند.
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزه های تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
بازیابی فرهنگ متعارف ایرانی در تاریخ نگاری ابن بلخی حکمت عملی و فرهنگ شعوبیه)
حوزه های تخصصی:
مقاله ی حاضر پژوهشی در زمینه ی تاریخ فرهنگی ایران است و به لحاظ جست وجو در تاریخ نوشته ی ابن بلخی برای دست یابی به اندیشه ی مسلط بر آن، پژوهشی در حوزه ی معرفت شناسی به شمار می آید.نقش فرهنگ فرد مورخ و فرهنگ جامعه ی مورخ در تاریخ نگاری او به لحاظ درک رخدادهای تاریخی و چگونگی پردازش آن ها موضوعی در خور بررسی است. معرفت متعارف مسلط در روزگار ابن بلخی، رویکردی به اندیشه ی سیاسی ایرانیان و فرهنگ شعوبیه داشت که به هر دو رویکرد در فارسنامه می توان دست یافت.نتیجه ی تحقیق حاضر نشان می دهد معرفت متعارف جامعه در تاریخ نگاری مورخان- برای نمونه ابن بلخی- به لحاظ درک و تبیین معیارهای اعتباری مورخ بازتاب می یابد.نگرش ابن بلخی واکنشی به حضور ترکان در مسند قدرت در ایران بود؛ در حالی که با آداب ملک داری پارسیان آشنا نبودند و همچنین واکنشی بود به حضور اقوام «غیر»ایران در ایران زمین.او در مواجهه با بیگانگان، با هدف بازتولید دستاوردهای فرهنگی ایرانیان پیشین، به تاریخ نگاری «ایران مدار» روی آورد. استنباط های محقق با تفسیر و تحلیل مضمون و داده ها و کشف معیارهای اعتباری ابن بلخی، با در نظر گرفتن زیست گاه و صورت بندی معرفت او به دست آمده است.
تاریخ نگاری اسلامی در روایت اهل حدیث نمونه ی موردی: تاریخ خلیفة بن خیاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مؤلفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفة بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.
جستاری بر تاریخ نگاری رسمی زنان در دوره ی پهلوی اول
حوزه های تخصصی:
در آغاز حکومت پهلوی، یکی از شعارها، تغییر شرایط و ارتقای وضعیت زنان برای خروج از زندگی سنتی بود.در همین راستا اقداماتی انجام شد که پرسروصداترین آن ها امریه ی کشف حجاب است.تحصیل دختران و بانوان از مقطع ابتدایی تا سطوح عالی، ایجاد شرایط اشتغال آن ها در خارج از خانه و حضور در اجتماع از دیگر اقداماتی بودند که به اشکال گوناگون از سوی رسانه های دولتی تشویق و تبلیغ می شدند.اهل قلم نیز بیکار ننشستند و در انعکاس ایدئولوژی و سیاست های دولت و در رأس آن، شخص رضاشاه، به نگارش تاریخ نگاری رسمی دوران پهلوی اول خوانده می شوند، برآیند عملکرد دولت و دیدگاه مورخان رسمی حکومت در رویارویی با مسائل زنان و توجه به حوزه های زنانه به شمار می روند؛ از این رو در این مقاله به شیوه ی توضیحی تحلیلی در پی یافتن پاسخ مناسبی برای این سئوال هستیم که زن در آثار تاریخ نگاری رسمی چه جایگاهی دارد؟
مکتب آنال، جامیعت فکری مورخ یا دترمینسیم محیطی
حوزه های تخصصی:
محققان در اطلاق عنوان «جامعیت فکری» یا «انقلاب در تاریخ نگاری» به مورخان مکتب آنال دچار نوعی پیش داوری شده اند؛ زیرا توجه بیش از اندازه ی مورخان مکتب آنال به ساختارهای محیطی و جغرافیایی و گاه اجتماعی در آثار برجسته ی خویش(از قبیل مدیترانه و جهان مدیترانه های در عصر فیلیپ دوم، خاطره و مدیترانه، زندگی روزمره و روستاییان روسیه از 1600 تا 1930 از فرناند برودل، تاریخ روستایی فرانسه و جامعه ی فئوداری از مارک بلوخ، دهقانان لانگودوک، تاریخ روستاها در اوایل عصر جدید و تاریخ آب و هوا در هزار سال گذشته از لوروئا لادوری، جامعه ی فئودالی از دولابلاش و پیدایش اروپا از لوپز که عناوین آن ها خود گویای جبر محیطی است)باعث پنهان شدن ماهیت تحولات ناب تاریخی در پشت ساختارهای بلندمدت محیطی، جغرافیایی و اجتماعی شده است.تاثیرپذیری، تقلید و اقتباس آنالی ها از مفاهیم و نظریه های دانشمندان رشته های مختلف(در جامعه شناسی از امیل دورکیم و در جغرافیا از میشله، دولابلاش، هانری بر و کارل لامپرشت)تبیین و تفسیر تاریخ بر اساس رویکردهای صرفاً محیطی و جغرافیایی، تفسیر تاریخ به عنوان زیرمجموعه ی علوم اجتماعی نه دانشی مستقل، مقدم دانستن نظریه بر تحقیق و تفحص، تاثیرپذیری مورخان آنال به ویژه ایمانوئل له روی لادوری در دهه ی 50 تا 60 قرن بیستم از نظر روش شناسی، از نئومارکسیسم و ماتریالیسم دیالکتیک آلمان، مهم ترین مؤلفه هایی هستند که مورخان آنال را گرفتار دترمینسم محیطی و ساختاری کرده است؛ به گونه ای که در بین انبوهی از ساختارها، دانش تاریخ به عنوان دانشی در برگیرنده ی کارگزارانی مستقل و صاحب اختیار، رنگ باخته است.
تاریخ خوارزم محمودبن محمد خوارزمی:تاریخ محلی با رویکردی فرهنگی- دینی
حوزه های تخصصی:
تاریخ های محلی نایافته ی ایرانی فراوان است، هر چند که مطالعات درباره ی تاریخ نگاری در ایران بر تاریخ های محلی موجود و نیز اقسام آن متمرکز بوده است.پژوهش حاضر به مطالعه ی تاریخ خوارزم اثر مفقود محمودبن محمد خوارزم (د568 ق) به زبان عربی اختصاص دارد که افزون بر مستخرجات، خلاصه ای مخطوط هم از آن در دست است.این مقاله که ویراسته ی خلاصه ی مذکور را نیز شامل می شود، نشان می دهد علاوه بر اقسام شناخته شده ی دینی و غیردینیِ تاریخ محلی، گونه ی دیگری به عنوان تاریخ محلی فرهنگی- دینی نیز قابل شناسایی است.نوع اخیر که تاریخ خوارزم نمونه ی خوبی برای آن است، برخلاف تاریخ های محلی صرفاً دینی، ترجمه های دانشمندان علوم غیرحدیث را نیز در برمی گیرد.به سبب همین ویژگی، محمودبن خوارزمی می تواند در زمره ی مورخان محلی پیشتاز ایران در سده های میانه به شمار آید.یافته ها همچنین آشکار می کند که الگوی ذکر حدیث و دیگر روایت های اسلامی در تاریخ های محلی ایرانی برای ستودن محلی خاص، لزوماً به معنی پذیرش آن منقولات از سوی خوانندگان نیست.
تاریخ نگاری محلی عصر قاجار و مؤلفه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ نگاری محلی ایران که سابقه آن به پیش از اسلام می رسد، در عصر قاجار با یک دوره طلایی رشد کمی و کیفی مواجه گردید. بیشتر شهرها و مناطق کشورمان صاحب یک یا چند تاریخ محلی گردیدند. در این مقاله پس از بررسی در حدود پنجاه اثر چاپ شدة تاریخ محلی عصر قاجار، به بررسی ویژگی ها و علل این نهضت و مؤلفه های این نوع تاریخ نگاری می پردازیم. نیز بدین امر نظر داریم که انگیزة مؤلفان در آفرینش کتاب هایشان چه بوده است.
رویکردهای عقلانی در تاریخ نگاری مهدی قلی هدایت(مطالعه ی موردی ترقی خواهی و تجددگرایی)
حوزه های تخصصی:
مسئله ی اصلی این پژوهش بررسی رویکرد های عقلانی در تاریخ نگاری مهدی قلی هدایت است.بدین منظور با استفاده از روش تحقیق تحلیلی، تبیینی آثار تاریخی وی نقد و بررسی شده است. تمرکز نویسنده به تبیین جریان های ترقی خواهانه، نتایج و آثار آن ها معطوف بوده است و فرضیه ی اصلی بهره مندی مؤلف از تبیین عقلانی است.داده های اطلاعاتی با روش کتابخانه ای گردآوری شده است. مهم ترین نتایج به دست آمده نشان دهنده ی آن است که می توان تاریخ نگاری مهدی قلی هدایت را یکی از نمونه های گذار از توصیف صرف به تبیین عقلانی در تاریخ معاصر ایران دانست.وی با تأکید بر سه اصل خردگرایی، شریعتمداری و عدالت جویی می کوشد جریان های ترقی خواهانه ی عصر خویش و نتایج آن را مورد نقادی قرار دهد.اختصار و انقاد دو وجه اصلی شیوه ی نگارش اوست.انواع تبیین های عقلانی در تاریخ نگاری وی مشاهده می شود. هدایت با نقد جریان های تجددخواه عصر خویش الگویی ملی برای حرکت ترقی خواهانه ی ایرانیان معرفی می کند.در این الگو هم بحران های اجتماعی ناشی از مدرنیسم کنترل می شود و هم با نظام سلطه ی غربی، که با رواج ارزش های فرهنگی خود منابع معنوی و مادی کشور را به یغما می برد، مقابله می شود. یکی از مهم ترین فایده های این پژوهش این است که تاریخ را همچون دانشی کاربردی و با اهمیت در توسعه ی کشور مطرح می کند.
نگرشی تحلیلی بر داده های آماری و عددی در منابع تاریخ نگاری دوره ی صفویه
حوزه های تخصصی:
بیشتر منابع تاریخی در لابه لای مطالب خود وجهی از اعداد و ارقام را مورد توجه قرار داده اند.منابع تاریخ نگاری دوره ی صفویه نیز به دور از این سنت تاریخی نبوده اند.این نوشتار از دو منظر به ویژگی های آمار و ارقام منابع دوره ی صفویه متمرکز شده است؛ یک منظر آن سلبی و دیگر ایجابی است که البته ممکن است چشم انداز متضادی را بروز دهد.البته هدف این نوشتار ارائه ی این تضاد نیست، بلکه در وجه سلبی در پی بیان آسیب ها و ضعف های سنتی منابع این دوره به تبعیت از گذشته است و در جنبه ی ایجابی به دنبال ارائه ی برخی شاخصه ها است که رعایت آن ها توسط مورخان این دوره، گونه ای از مستندنگاری تاریخی را نشان می دهد.بر این اساس دو سؤال اصلی مطرح می شود؛ یکی اینکه منابع دوره ی صفویه در ارائه ی آمار و ارقام دچار چه نقایصی هستند؟دوم اینکه این منابع برای واقعی نشان دادن ارقام خود از چه فنونی بهره برده اند؟در پاسخ به سؤالات مذکور، ضمن گونه شناسی آمارهای کاربردی در منابع، به تأثیر برخی ناهنجاری اهی سنتی، اعم از تداوم جلوه های اغراق آمیز در عرصه ی تاریخ نگاری و فقدان درک جنبه های کاربردی علم آمار پرداخته شده و چشم اندازی از تلاش مورخان برای واقعی کردن اعداد ارائه شده، عرضه می گردد.
حکمت سیاسی ایران شهری در تاریخ نگاری اسلامی مبتنی بر آثار مسعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکز موضوعی تاریخ نگاری اسلامی بر اساس میراث موجود، بر تاریخ سیاسی است. مسئله ی قدرت نیز محور اصلی تاریخ سیاسی است. از آن جا که هدف تاریخ نگاری اسلامی از مرور تاریخ، تولید عبرت به معنای عبور از ظاهر امور و درک باطن آن هاست، بنابراین، گزارش چگونگی ظهور و افول حکومت ها و کنش های سیاسی حاکمان به عنوان موضوع متون تاریخ نگاری اسلامی، بازسازی منطق تحول و تداوم قدرت در تاریخ اسلام است. به نظر مؤلفان، بایسته است گزارش تاریخ حکومت های ایران باستان توسط مورخان مسلمان، در راستای تولید همین مفهوم و در ذیل حکمت سیاسی ایران شهری فهمیده شود. هرچند تاریخ این دوران به صورت رویه ای عمومی در آثار متعدد تاریخ نگاری اسلامی آورده شده است، اما در آثار مسعودی، این مفاهیم از جایگاهی ویژه برخوردار است و پرسش مقاله نیز شناسایی این جایگاه است. در این مقاله، براساس ره یافت هرمنوتیک، تلاش می شود فهم مسعودی از وضعیت خلافت/تمدن اسلامی بر پایه ی معانی عبرت آمیز و دلالت های گزارش های تاریخی وی برای فرهنگ سیاسی معاصرش بازخوانی شود. نتیجه ی بررسی انتقادی مذکور به این گزاره منتج شد که بازخوانی/گزارش تاریخ ایران باستان در آثار مسعودی، در راستای فهم میراث حکمت سیاسی ایران شهری برای نقد وضع موجود خلافت و تمدن اسلامی است، که به نظر مسعودی در وضعیت زوال قرار داشته و ارائه ی راه کاری بر مبنای جایگاه عدالت در ملک داری ایران شهری، برای خروج از این وضعیت بوده است؛ الگوی عملی ای که در مفهوم عدالت انوشیروانی متجلی می شده است.
درآمدی بر بازشناسی تاریخ نگاری منصوره اتحادیه
حوزه های تخصصی:
توجه به تاریخ نگاری زنان و پرداختن به ریشه های تاریخ نگاری و تاریخ نگری مورخان زن، یکی از مباحث مهم معرفت شناختی در حوزه ی پژوهش های تاریخی به شمار می رود و در این منصوره اتحادیه بانوی مورخی است که در معرفی کتاب ها و شناسایی و نشر اسناد تاریخی ایران در دوره ی قاجار نقش مؤثری ایفا کرده است.در این پژوهش می کوشیم با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و از طریق مراجعه به آثار متعدد وی به بیان و بررسی روش تاریخ نگاری او بپردازیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اتحادیه به دلیل پیروی نکردن از مکتبی خاص، در تدوین آثار تاریخی روشی پیچیده ندارد و رهیافت هایش در این حوزه مبتنی بر تعاریف آسان است و به دور از هرگونه مباحث فلسفه ی تاریخ، تاریخ را از دریچه ی انسان برای انسان می نگرد.
درآمدی بر موانع و دشواری های تاریخ نویسی ایران با تأکید بر عصر قاجار
حوزه های تخصصی:
معرفت تاریخی و تاریخ نویسی از همان دوره ی تکوین تاریخ نویسی در ایران با موانع و سختی هایی روبه رو شد.برخی از این موانع و دشواری ها با جایگاه علم تاریخ در میان علوم و طبقه بندی میان آن ها و سیطره ی الگوهای خارج از حوزه ی این معرفت بشری، ارتباط داشتند و برخی دیگر ناشی از رابطه ی آن با ساختار قدرت و دستگاه دولت و حکومت ها بودند.این موانع که ما در این گفتار از آن ها با عنوان موانع معرفتی و ذهنی و دشواری های سیاسی، اقتصادی و عینی یاد کرده ایم، مفهوم، معنا و معرفت تاریخی و تاریخ نویسی ایرانی را تحت تاثیر قرار دادند و تا مدت ها تداوم یافتند و مانع از این شدند که تاریخ نویسی در میان علوم شأن مستقل یابد ومعرفت تاریخی و تاریخ نویسی از عقلانیت، خردورزی وآزاد اندیشی بهره گیرد. در دوره ی قاجار فضایی ایجاد شد که مورخان این موانع و دشواری ها را نقد کردند و به طرح آسیب ها و آفت های تاریخ نویسی پرداختند.پرداختن به این موانع و طرح آفت های ناشی از آن ها در روند تحول تدریجی معرفت تاریخی و تاریخ نویسی مؤثر بود.