فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۳۱۲ مورد.
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 27
حوزه های تخصصی:
چشم انداز زمان یکی از نظریات پرکاربرد در روانشناسی و مددکاری اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش بسته آموزشی چشم انداز زمان بر مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی در دانش آموزان دختر غربت شهر تهران است. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گروه کنترل و پیگیری می باشد. جامعه آماری شامل دانش آموزان غربت شهر تهران است که در سال تحصیلی 99-1398 در پایه ششم ابتدایی تحصیل می باشد. تعداد 32 نفر از این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابتدا پرسشنامه های مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی بین دانش آموزان توزیع شد سپس تعداد 32 نفر که کمترین نمره را کسب کرده بودند به عنوان نمونه انتخاب شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه در معرض آموزش چشم انداز زمان قرار گرفت. در طول این مدت گروه کنترل هیچگونه آموزشی دریافت نکردند. یافته ها نشان داد آموزش بسته آموزشی چشم انداز زمان بر مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی دانش آموزان غربت در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر داشت (001/0p <). نتایج پژوهش نشان می دهد آموش چشم انداز زمان روش موثری جهت بهبود مدیریت استرس و خودشناسی انسجامی در دانش آموزان دختر غربت شهر تهران است.
کودکی از دست رفته و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی: مطالعه ازدواج های زودهنگام زنان شهرستان بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
173 - 214
حوزه های تخصصی:
ازدواج زودهنگام درگذشته بخشی از سنت های جامعه ایران بوده است و هنوز هم به دلیل ترکیب برخی از عوامل سنتی و مدرن باقی مانده است. هدف پژوهش حاضر شناخت زمینه های و پیامدهای ازدواج زودهنگام در شهرستان بهار است. روش شناسی این پژوهش کیفی است که با استفاده از نظریه زمینه ای انجام شده است. از بین افراد دارای تجربه ازدواج زودهنگام، 19 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و نظری انتخاب شده اند. روش جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تحلیل داده ها از کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. رسوم، فقر خانواده، خانواده ازهم گسیخته، مشروعیت قانونی، ترک تحصیل، هنجار پاک دامنی و ترس از عدم ازدواج به مثابه زمینه های علی، انتخاب والدین و فشار هنجاری به مثابه زمینه مداخله گر، جنسیت به مثابه عامل زمینه ای، بی قدرتی، اختلال در روابط اجتماعی و عدم مهارت در زندگی به مثابه الگوهای تعاملی و تجارب زیسته، عدم رضایت از زندگی، ترک تحصیل، بارداری ناخواسته، درد شدید به هنگام زایمان، خشونت، اختلالات روانی، فقدان مالکیت، روابط فرازناشویی، افکار و اقدام به خودکشی، سقط جنین، فرار از منزل و کودک بیوگی به مثابه پیامدها مشخص شده است. «کودکی ازدست رفته و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی» مفهوم محوری پژوهش حاضر است. تفسیر کودک همسران از ازدواجشان برابر است با از دست رفتن دوران کودکی و تجربه خشونت به مثابه سیمای زندگی شان.
مطالعه ادراک متخصصان حوزه سالمندی پیرامون پدیده سالمندی: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
115 - 158
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به مطالعه ادراک متخصصان حوزه سالمندی پیرامون پدیده سالمندی پرداخته است. این تحقیق با رویکرد کیفی پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه اساتید و پژوهشگرانی که در حوزه سالمندی و جمعیت شناسی فعالیت داشته اند که تعداد هجده نفر براساس قاعده اشباع به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزارگردآوری داده ها مصاحبه عمیق ومطالعه متون نظری سالمندی پیرامون مددکاری اجتماعی سالمندی بوده است که درنهایت داده ها با تکنیک تحلیل تماتیک تحلیل شدند. ازتجزیه و تحلیل یافته ها سه تم اصلی پیرامون نیازها، پیامدهای سالمندی و مسئله ساز شدن آن استخراج شد که بیانگر آن است که سالمندان دارای نیازهایی از جنس اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی اند و سالمندی جمعیت پیامدهای متنوعی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برساختار کشور دارد که هم جنبه مثبت و هم جنبه منفی دارد. همچنین سالمندی جمعیت اگر با برنامه ریزی، تقویت جمعیت فعال و جایگرینی مثبت، صورت گیرد هم برای کشور و هم فرد سالمند نه تنها یک چالش بلکه یک فرصت شناخته می شود. نتایج نشان داد سالمندان دارای نیازهای متعددی بوده و سالمندی جمعیت دارای پیامدهایی است که این پیامدها صرفاً منفی نیستند و مددکاران اجتماعی به عنوان یکی از نیروهای اصلی برای جلوگیری از تبدیل شدن سالمندی به بحران و استفاده از آن به عنوان یک فرصت بر ساختار کشور نقش دارند.
اعتیاد به مثابه مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز (مطالعه کیفی دلایل و شرایط مداخله گر اعتیاد به مواد مخدر در سطح شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
159 - 192
حوزه های تخصصی:
پنداشت ایلامی ها از اعتیاد به مثابه یکی از مهمترین آسیب های اجتماعی مهم در استان است که این تحقیق سعی دارد به روش کیفی به دنبال پاسخ گویی به چرایی وقوع آن باشد. سوال اصلی تحقیق حاضر این است مصرف کنندگان در شهر ایلام چه روایت هایی را از چگونگی درگیری خود به مواد مخدر بیان می کنند؟ روش مورد استفاده در این تحقیق کیفی از نوع گراندد تئوری است. میدان تحقیق شهر ایلام است. نمونه های تحقیق را 25 نفر از مردان ساکن مراکز ترک اعتیاد (19 تا 38 ساله) تشکیل دادند که وقت و توانایی شرکت در تحقیق را داشتند. مهمترین مقولات بدست آمده از تحقیق عبارتند از: اعتیاد به مثابه شورش علیه خانواده؛ اعتیاد به مثابه ضدیت با مدرسه؛ گرایش به مواد حرکتی برای استقلال؛ همنوایی با دیگران مهم؛ تجربه دوگانه دسترس پذیری آسان به مواد و غیر آسان به فضاهای فراغتی؛ معناسازی جذاب برای مواد؛ تجربه دلپذیر آغازین و ناسازگاری با انگاره های پیشین؛ اهمال و تأخیر در وقوف خانواده به مصرف فرزند؛ فقر و جداگزینی مکانی از خانواده؛ قصور خانواده در برخورد منطقی؛ مفیدیت کنشگری عاطفی و تلاش معتاد برای ترک و تکرار چرخه طرد و حذف شدگی در جامعه. مقوله هسته نیز «مواجهه مخاطره آمیز نوجوانی با چالش های هویتی و عرصه های نقش پرداز» است که پوشش دهنده سایر مقولات است.
تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
133 - 172
حوزه های تخصصی:
بی سرپرستی کودکان همیشه بعنوان موضوعی اجتماعی مطرح می باشد. این کودکان به دلایل متعدد از حمایت خانواده خود محروم اند زیرا ممکن است یک یا همه افراد موثر در تأمین نیازهایش در زندگی را از دست بدهند. هدف اصلی این پژوهش، بررسی تجربه زیسته کودکان و نوجوانان بدسرپرست از زندگی در مراکز نگهداری شبانه روزی شهر تهران است که از لحاظ هدف تحفیق کاربردی و از نظر نوع روش، تحقیق کیفی با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی می باشد. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختار یافته است. جامعه آماری برای این امر کودکان دختر و پسر مقیم مراکز شبانه روزی شهر تهران می باشند که سن آنان بالای 13 سال و تجربه زندگی حداقل 5 سال را در این مراکز داشته و با استفاده از انتخاب هدفمند برگزیده شده اند تا از طریق مصاحبه با آنان به شناخت مشخص تری از مسایل و نیازهای آنان دست یابیم. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شد. نتایج تحلیل مضمون 7 تم اصلی و 22 مفهوم به دست داد. همچنین فقدان بعنوان ذات مشترک پدیده تعیین شد. یافته ها حاکی از درک پیچیده ای از زندگی در مراکز شبانه روزی توسط شرکت کنندگان بود. آنان با وجود محدودیت و نظارت زیاد در این مراکز از زندگی خود رضایت داشتند اما حضور در این مراکز را منشا آینده ای مبهم برای خود می دانند و درخواست شادی بیشتر، حمایت و پذیرش در جامعه داشته و نسبت به خانواده خود احساسی دوگانه از دلتنگی و ناراحتی دارند.
واکاوی نقش دلاله در داستان «رابعه و بکتاش» براساس نقش میانجی درمددکاری فردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
1 - 30
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله که از نوع کیفی است، بررسی اقدامات دلاله در داستان رابعه و بکتاش در الهی نامه عطار نیشابوری، بر اساس نظریه میانجی به عنوان یکی از مؤلفه های مددکاری فردی است. داده ها ابتدا با رجوع به منابع کتابخانه ای و شیوه یادداشت برداری گردآوری شده و با تکیه بر روش تحلیل محتوا و استقرایی (جزء به کل) تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که دلاله با رعایت مواردی چون: «شناخت دقیق مشکلات مددجو و تسلط در برقراری ارتباط با او»، «آگاهی دقیق از موقعیت ابتدایی مددجو و انجام اقدامات لازم براساس آن» و «ارزیابی درست نیاز مددجو و اطرافیان او» در نقش یک مددکار فردی، نقشی مهم در سیر تطور معرفت شناختی رابعه داشته و در پی بردن او به قابلیت های روحی خود نقشی محوری و غیرقابل انکار، داشته است. دلاله با توان بخشی و ایجاد انگیزه در شخصیت های اصلی داستان، بسترهای مناسبی را برای ارتقاء زندگی فردی و اجتماعی آن ها فراهم آورده است. علی رغم این همسانی ها، در برخی موارد، نقش آفرینی دلاله با کارکرد میانجی تفاوت هایی داشته است. از جمله اینکه، دلاله با نگاهی جانبدارانه و عمدتاً یک سویه اقدام به حل و فصل مشکلات رابعه کرده است. همچنین، برخلاف میانجی که برای رفع اختلاف میان طرفین حضور می یابد، دلاله برای حل مشکلات شخصی رابعه وارد جریان روایت شده است.
رفاه ذهنی و دلایل موثر بر آن (بررسی وضعیت رفاه ذهنی و دلایل موثر بر آن در دو استان کردستان و سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
31 - 78
حوزه های تخصصی:
در تحقیق حاضر محققین با استفاده از روش تحلیل تماتیک و تحلیل داده های ثانویه به دنبال بررسی تفاوت رفاه ذهنی بین دو استان سمنان و کردستان بر اساس مضامین دین، قومیت و فرهنگ قومی، احساس عدالت، و تاثیر محیط اجتماعی بوده اند. جامعه آماری تحقیق در بخش کیفی 31 نفر از متخصصین حوزه علوم انسانی در هر دو استان بوده اند. بر اساس نتایج دین مضمون مهمی و موثری بر میزان رفاه ذهنی، سعادت افراد میباشد و این مضمون در بین ساکنان استان سمنان اهمیت بیشتری را دارا است. قومیت و فرهنگ قومی برای مردم استان کردستان بسیار مهم تر است و بر احساس نشاط و شادکامی آنان و حس همبستگی اجتماعی تاثیر میگذارد و مضمون تاثیر محیط اجتماعی نیز به دلیل ساختار سنتی تر، اهمیت ساختارهای خانوادگی، خویشاوندی و قومی بر میزان رفاه ذهنی تاثیرگذار می باشد و اهمیت و تاثیرگذاری آن در بین کردها بیشتر است. و مضمون نهایی احساس عدالت نیز بر اساس آمارها و تحقیقات انجام شده و نظر متخصصین نمیتواند تفاوت زیادی در رفاه ذهنی افراد ایجاد نماید.
شناخت اثرات طرح ساماندهی کودکان خیابانی در سایه چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
75 - 132
حوزه های تخصصی:
طرح مراکز ساماندهی کودکان خیابانی به عنوان بخشی از تلاش سازمان بهزیستی در کاهش آسیب، بیش از یک دهه در حال اجراست. هدف این مطالعه، فهم اثرات طرح با در نظر گرفتن چالشهای آن بر اساس تجربه خدمت دهندگان و خدمت گیرندگان است. این پژوهش از نوع کیفی در سال 1396 و با جامعه پژوهش شامل مدیران، کارشناسان، مربیان، کودکان و سرپرستان در 4 استان تهران، سمنان، کردستان و سیستان و بلوچستان انجام شد. با روش نمونه گیری هدفمند، نمونه ای شامل مجموعاً 124 نفر مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و داده ها با روش تحلیل تماتیک بررسی شد. 11 مضمون اصلی، 28 مضمون فرعی و 79 مفهوم به دست آمد. دو مضمون اصلی شامل کاستی های طرح و پیچیدگی مختصات مساله کودکان خیابانی فراتر از قابلیتهای طرح اشاره به چالشهای ماهیتی طرح و مضمونهای اصلی شامل دیدگاه سازمانی و فرا سازمانی غیرمسئولانه، کمبود های مادی، فنی و مهارتی، مشکلات نیروی انسانی و هم افزایی آسیبهای مرکز و خدمت دهی ناقص از چالشهای اجرایی طرح بودند. در سایه این چالشها، اثرات طرح شامل مضمونهای اصلی کار پاسخی به تداوم ضعفهای خانوادگی، تحصیلی و محیطی، تقویت سرپرستی ، ترس از مرکز مولد نقشهای بهتر والد-فرزندی، تداوم دشواریهای والدگری و درهم تنیدگی احساس گرفتاری و دلخوشی از اثرات بود. به طور کلی طرح درگیر چالشهای ذاتی و اجرایی متعددی بوده که موجب اجرای ناقص وحداقلی آن شده است. طرح در کاهش اشتغال به کار و افزایش اشتغال به تحصیل، هنوز راه زیادی برای موفقیت دارد اما در تغییر سرپرستی برخی کودکان خیابانی موفق بوده است.
بررسی تجربه دانشجویان سه دهه گذشته تا کنون از سیر تحول مفهوم خانواده ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
79 - 114
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با دیدی غیر آسیب شناسانه با رویکرد کیفی صورت گرفته است و از این رو ابزار گردآوری داده های پژوهش، روش مصاحبه عمیق بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر افرادی هستند که در یک برهه از زندگی شان و به طور ویژه در دوران جوانی دانشجو بوده اند. نمونه گیری نظری هم در بین این افراد تا رسیدن به اشباع نظری صورت گرفته است. به این ترتیب دانشجویان که قشر جوان اجتماع به شمار می روند به عنوان جامعه آماری انتخاب شده اند چرا که این قشر در هر دوره ی زمانی مهمترین عنصر بازتولیدکننده جامعه به شمار می روند و در ضمن در مقایسه با سایر اقشار جامعه، نوخواهی از خصیصه های این قشر است و همیشه در صف مقدم تحولات و نوگرایی هم هستند و همگام با تحولات جامعه نیز زندگی-شان را سازماندهی می کنند. بر این اساس در این مطالعه که چگونگی تحول مفهوم خانواده است و در بین کسانی صورت گرفته است که در دهه های 60، 70، 80 دانشجو بوده اند به این نتیجه دست یافته که پیکربندی خانواده ایرانی در این سه دهه از درون و بیرون دچار تحولاتی شده است. تحولاتی از قبیل شکل-گیری کانال جدید تعاملات درخانواده، تغییرات کیفی در روابط خانوادگی و... که در نتیجه آنها پوسته ای از خانواده ایرانی باقی مانده است. بر اساس این یافته اصلی پژوهش، در سیر تحول مفهوم خانواده «عینیت ها» و «ذهنیت ها» در مورد خانواده متحول گشته و این تحول از تطابق کامل عینیت ها و ذهنیت ها تا دو شاخه شدن-شان را شامل می شود و مطابق هم نیستند.
نقش خشونت ساختاری درکاهش سلامت روان زنان شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
215 - 244
حوزه های تخصصی:
خشونت ساختاری، یکی از انواع خشونت ها در سراسر جهان می باشد که به تبعیض ها، محرومیت های نظام مند و ممنوعیت های نهادینه شده درجامعه اشاره دارد. برخلاف خشونت فیزیکی، خشونت ساختاری در ساختارهای یک جامعه نهفته است و درتوزیع نابرابر قدرت، مالکیت منابع و فرصت ها نمایان می شود به طوری که؛ زاینده ی برخی پیامدهای اجتماعی و روانی درسطح جامعه و به ویژه زنان و دختران است. هدف از پژوهش حاضر، با توجه به اهمیت موضوع به نقش خشونت ساختاری درکاهش سلامت روان زنان شهر زاهدان می پردازد. داده ها به صورت پیمایشی جمع آوری شده است، جامعه ی آماری کلیه ی شهروندان بالای ۲۰ سال شهر زاهدان، می باشد، با استفاده از فرمول کوکران، نمونه ی آماری تحقیق ۳۸۴ نفر به دست آمده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی که با استفاده از نرم افزار Pls به دست آمده حاکی از معنادار بودن رابطه بین نقش خشونت ساختاری بر کاهش سلامت روان زنان است، مقدار به دست امده، در این آزمون برابر با 0.۵۷۸ می باشد که مقداری مثبت است. بر این اساس فرضیه صفر پژوهش رد و فرض مقابل تأیید می شود. همچنین تمام ابعاد ابعاد خشونت ساختاری ( نابرابری جنسیتی، نظام مردسالار، کمبود امکانات اجتماعی ، عدم حمایت قانونی و عدم دسترسی به فرصت های شغلی برابر) درکاهش سلامت روانی زنان موثر و هریک سهم مشخصی دارند.
جنسیت، فهم از درد و رفتار بیماری: مطالعه ای در شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
1 - 42
حوزه های تخصصی:
پرسش اصلی این مقاله آن است که رابطه جنسیت با درک از درد و مواجهه با آن چگونه است؟ برای پاسخ به این پرسش از رهیافت داده بنیان و تکنیک مصاحبه نیمه ساخت یافته استفاده شد. حجم نمونه 34 نفر بود که با نمونه گیری هدفمند و نظری در دو محله تعاون و سعدی در شهر سمنان انجام شد. یافته ها نشان دادکه مقوله درد در چهار پارادایم سنتی (رفتار بهداشتی سنتی)، بدن زیبا و متناسب (رفتار بهداشتی مدرن)، بدن به مثابه ابزار، بازگشت به طبیعت (رفتار سلامتی پسامدرن) شناسایی شد. از نظر زنان به ویژه در پارادایم سنتی و بدن به مثابه ابزار بسیاری از دردها طبیعی بوده و کاملا زنانه است. آنان این دردها را تحمل می کنند. مردان به درد طبیعی باور ندارند. درد تحمیلی بین هر دو جنس دیده می شود. درزنان فهم تحمیلی از درد وجود دارد و آن را به ماهیت زنانه خود مربوط می دانند؛ اما مردان درد تحمیلی را با نقش نان آوری خود مرتبط می دانند. زنان در پارادایم بدن زیبا و متناسب دردهای زنانه را تحمیلی می دانند و سعی می کنند در مقابل آن مقاومت کنند. زنان در پاردایم سنتی درد زنانه را طبیعی دانسته، آن را پذیرفته و تحمل می کنند. در پاردایم بازگشت به طبیعت نیز درد انکار شده و به مثابه نوعی آگاهی تلقی می شود.
آسیب شناسی ساماندهی زلزله با تأکید بر مشارکت خودجوش مردمی (مورد مطالعه: شهرستان سرپل ذهاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
127 - 158
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به آسیب شناسی ساماندهی زلزله در شهرستان سرپل ذهاب با تأکید بر مشارکتِ خودجوشِ مردمی در روند کمک به آسیب دیدگان در هفته اول پس از وقوع حادثه پرداخته است. این پژوهش مبتنی بر استراتژی استفهامی بوده و تکنیک جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه-استاندارد می باشد و بر اساس اشباع نظری پایان یافته است. جامعه آماری این پژوهش، امدادرسانانِ اهل سرپل ذهاب در هفته اول امدادرسانی به آسیب دیدگان هستند و به روش نمونه گیری نظری-هدفمند انتخاب شده اند. بر اساس تحلیل محتوای صورت گرفته از مصاحبه ها، ابتدا 45 گزاره مفهومی از بین اظهارات مصاحبه شوندگان انتخاب شدند و این مفاهیم در اختیار مصاحبه شوندگان قرار گرفتند و به تأیید آن ها رسیدند. سپس این مفاهیم در قالب ۱۱ مقوله بازسازی معنایی شدند. با توجه به یافته ها، نتیجه گیری شده است که در صورت بروز چنین حوادثی، لازم است امدادرسانان، آسیب دیدگان و سازمان های رسمی مرتبط ازنظر دانش، مهارت و آگاهی، به صورتی اجتماعی شوند که فهم مشترکی از اقدامات و تعاملات لازم در حین و بعد از وقوع زلزله پیدا کنند تا سازمان های خودجوش مردمی کارآمدی لازم را داشته باشند. همین طور باید نقش و کارایی سازمان های مردم نهاد و زنان نیز در چنین حوادثی موردتوجه قرارگیرد.
سالمندی و ناخشنودی در روابط خانوادگی (مطالعه ای پدیدارشناسانه در بین سالمندان تهرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
79 - 129
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور شناخت ماهیت، سنخ ها و تجربه زیسته سالمندان در زمینه ناخشنودی در روابط خانوادگی، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی به مطالعه ناخشنودی های سالمندان تهرانی در این روابط پرداخته است. روش نمونه گیری، نمونه گیری هدفمند با استراتژی دردسترس بود. افراد مورد مطالعه شامل 30 نفر از مردان و زنان سالمند شهر تهران بود که با آنها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد و داده ها با تکنیک تحلیل تماتیک (مضمونی) تحلیل شدند. یافته ها حاکی است که سالمندان ضمن درک غفلت گونه از ناخشنودی، تجارب چندگانه ای از ناخشنودی و انواع آن داشتند که مهمترین آنها، سوء رفتار کلامی، سوء رفتار جسمی، سوء رفتار احساسی/عاطفی، بی اعتباری و نامراقبتی توسط اعضای خانواده بود. ناخشنودی را براساس نوع آن که سالمندان در روابط خانوادگی تجربه کرده اند، می توان به 5 سنخ تقسیم کرد: عاطفی، کلامی، مراقبتی، اقتصادی و مالی، و جسمی. در مقابل، سالمندان استراتژی های متفاوتی را برای مواجهه با این ناخشنودی ها در پیش گرفته اند که رایج ترین آنها، سکوت و تساهل، و طرد انتخابی است. یافته ها دلالت بر آن دارند که سالمندان، اگرچه ناخشنودی های مضاعف و چندگانه ای را تجربه می کنند، اما شکل این تجربه فراگیر نبوده و از الگوی متفاوتی در بین سالمندان برحسب مرد و زن، بی /کم سواد و باسواد، و شاغل و غیرشاغل تبعیت می کند.
تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش شهر کرمان از دوران قاعدگی شان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
159 - 198
حوزه های تخصصی:
اولین سیکل قاعدگی دختران، معمولاً تجربه ای ناخوشایند به شمار می رود زیرا با عصبی شدن، خجالت زدگی نسبت به تغییرات بدن و تغییرات روانی و خلق وخو همراه است. به نظر می رسد که آگاهی از تغییرات این دوران می تواند بر نگرش و عملکرد مثبت و منفی در مورد آن تأثیرگذار بوده و موجب سلامت جسمی و روانی دختران شود. این پژوهش با اتخاذ رویکرد پدیدارشناسی به توصیف تجربه زیسته دانش آموزان دختر تیزهوش از دوران قاعدگی شان می پردازد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 15 نفر از دانش آموزان دختر تیزهوش سال دهم شهر کرمان با نمونه گیری هدفمند جمع آوری و با استفاده از شیوه کدگذاری باز تحلیل شد. از تحلیل داده ها مضامین اصلی و فرعی استخراج شد. این مضامین عبارتند از: تجربه قبل از قاعدگی (معمّای آگاهی و احساسات متناقض)، تجربه اولین قاعدگی (پیش بینی ناپدیری، شوک شادی و ترس، درخواست اطلاعات، پشتیبانی خانواده و ابزارهای حیاتی) و تجارب قاعدگی های بعدی (رشد مراقبت شدگی و مراقبت کنندگی، مختل شدن زندگی فردی و اجتماعی و برخوردهای چندگانه فرا فردی با قاعدگی). در نتیجه، تجربه زیسته دختران نشان می دهد که افزایش آگاهی دانش آموزان از قاعدگی باعث می شود ، مشکلات روحی -جسمی این دوره را درک و توانایی بیشتری برای غلبه برآنها داشته باشند. پیشنهاد می شود با برگزاری جلسات آموزش خانواده توسط متخصصین حوزه زنان برای دانش آموزان دختر و برای والدین آنها به خصوص مادران، ساخت برنامه های مفید پزشکی به وسیله صداوسیما، بهبود بخشیدن محتوای کتب درسی با شرایط وقوع زمان قاعدگی و... دختران را از اهمیت سلامتی شان آگاه ساخت.
لایه های پنهان محرومیت مادی از تجربه زیسته کودکان فقیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
1 - 36
حوزه های تخصصی:
به طور تاریخی فقر کودک مترادف با فقر خانواده بوده و با استفاده از روش های کمی و سنجش سطح درآمد خانواده برآورد می شد اما در این مقاله با استفاده از روش کیفی در پی شناخت تجربه زیسته کودکان هستیم. پرسش اصلی مقاله این است که کودکان محرومیت مادی را در چه ابعادی تجربه می کنند؟ در این مقاله از روش قوم نگاری برای گردآوری اطلاعات از ۳۰ کودک ۱۰ تا ۱۷ ساله که زندگی توامان با فقر را تجربه کرده اند، استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی عرفی انجام شد. یافته ها نشان می دهد که کودکان محرومیت مادی را به صورت یک کلاف درهم پیچیده که دارای لایه های بیرونی و درونی است، در مواجهه با همسالانشان تجربه می کنند. بیرونی ترین لایه محرومیت مادی، نداشتن لباس مناسب و درونی ترین آن نداشتن غذای کافی است. با وجود آنکه نداشتن غذا اثرات جسمی جبران ناپذیری بر روی کودکان دارد اما به دلیل پنهان بودن نوع غذای مصرفی از چشم دیگران، غذا نسبت به لباس از اهمیت کمتری برخوردار است. در فاصله بین این دو سطح، موارد دیگری از محرمیت مادی مانند تمایل به مالکیت فضای خصوصی و اشیا و نیز زندگی در مسکن مناسب و دور از مشکلات خانوادگی مطرح هستند.
فهم تاثیر اقدام پژوهی مشارکتی بر توانمندسازی حاشیه نشینان شهر تهران با رویکرد نوآوری اجتماعی (محله های فرحزاد و خاورشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
43 - 81
حوزه های تخصصی:
مؤلفه ی کلیدی رویکرد توانمندسازی از طریق نوآوری اجتماعی، این باور است که ذینفعان سیستم، میتوانند از منابع و مهارتهایی بهره-مند شوند که کمتر به کار گرفته شده اند. علیرغم آنکه با توجه به حضور ذینفعان متعدد به منظور خلق مشترک ، چالشهای زیادی برای پیاده سازی نوآوری اجتماعی دارد، شواهد اندکی در مورد چگونگی فرآیند نوآوری اجتماعی وجود دارد. از این رو پژوهش حاضر با استفاده از استراتژی اقدام پژوهی مشارکتی، به تحلیل چرخه نوآوری اجتماعی خودکفایی مرغی می پردازد که هدف آن توانمندسازی و ایجاد اشتغال برای افراد فاقد مهارت و در حاشیه مانده در بخشهایی از شهر تهران (مناطق فرحزاد و خاورشهر) بعنوان یک راه حل پایدار است. در این اقدام پژوهی، فعالیتهای کلیدی انجام گرفته در طی4 بخش چرخه نوآوری اجتماعی(1- تولید ایده با درک نیازها و شناسایی راه حل های بالقوه2- توسعه، نمونه سازی و ارائه الگوی اولیه ایده ها3-ارزیابی، اجرا در مقیاس وسیع و انتشار ایده های خوب4-یادگیری و تکامل) توسط محققان تحلیل شد. نتایج نشان داد جنبه های اثرگذار اقدام پژوهی مشارکتی مبتنی بر نوآوری اجتماعی بر توانمندسازی حاشیه نشینان عبارتند از: 1- ایجاد اشتغال برای افراد فاقد مهارت 2- از بین بردن چرخه فقر3-پایدارسازی فرآیند با ارتباط بین بخشهای مختلف زنجیره تامین مواد ارگانیک 4- تغییر موثر شیوه ی کمک خیرین.
راهبردهای مبتلایان اچ آی ی/ایدز برای مدیریت زندگی پس از بیماری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
37 - 78
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اخیر و با کشف و توسعه داروهای کنترل اچ آی وی/ایدز، امکان تبدیل آن از یک بیماری کشنده و غیر قابل کنترل به یک بیماری مزمن کنترل شونده فراهم شده است. تکوین چنین وضعیتی در کنار انگ اجتماعی و ابعاد پیچیده ای که این بیماری دارد، موضوع راهبردهای مبتلایان برای مدیریت زندگی را از اهمیت ویژه ای برخوردار می گرداند، مقاله حاضر راهبردهای مبتلایان اچ آی وی/ایدز برای مدیریت زندگی پس از بیماری را در نمونه ای 31 نفری بررسی نموده است. جامعه پژوهشی، افراد مبتلا به اچ آی وی/ایدز در شهر تهران بوده که در بازه زمانی پاییز و زمستان 1398 از طریق مراکز مشاوره بیماری های رفتاری و با نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. روش مطالعه به صورت کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است که اطلاعات جمع آوری شده با کدگذاری سه مرحله ای و به شیوه تماتیک(مضمونی) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. مبتنی بر یافته های پژوهش، مبتلایان برای مدیریت زندگی پس از ابتلا به بیماری از راهبردهای پنج گانه مدیریت افشاء، مدیریت روابط، مشارکت در راستای بیماری، تقویت خود و توسل به مذهب استفاده می کنند. این راهبردهای از 11 زیر مقوله و 30 مفهوم انتزاع پیدا کرده اند. مبتنی بر یافته ها انگ زدائی از ایدز، فراهم نمودن بستر مشارکت مبتلایان و حمایت لازم می تواند آنها را در مدیریت مطلوب زندگی پس از بیماری یاری نموده و همزمان به یاریگری آنها در فعایت های داوطلبانه مرتبط با بیماری بینجامد.
فراتحلیل مداخلات روانی-اجتماعی اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
205 - 251
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان اثرگذاری مداخلات صورت گرفته در حوزه اعتیاد و همچنین شناسایی اثرگذارترین مداخلات، با رویکرد مددکاری اجتماعی صورت می پذیرد. تحقیق حاضر با روش فراتحلیل صورت گرفته است. جمعیت آماری متشکل از کلیه تحقیقات انجام شده در حوزه مداخله اعتیاد (چاپ شده و معتبر) طی یک دهه گذشته (1387-1397) در کشور بوده است که از منابع علمی همچون "پایگاه مجلات تخصصی نور"، "مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاه"، " پرتال جامعه علوم انسانی"، شناسایی شده اند. با توجه به معیارهای ورود تعداد 66 پژوهش انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند و به منظور به دست آوردن اندازه اثر از نرم افزار CMA2 استفاده شده است. نتایج نشان داد که مداخلات صورت گرفته با روش شناختی- رفتاری (57/0-) با اندازه اثر زیاد بیشترین تاثیر را در درمان اعتیاد دارند. همچنین گروه درمانی با اندازه اثر (52/0) بر طبق استانداردهای نظری در حد بالایی می باشد. درمان فراشناختی و سایر روشهایی همچون هیپنوتیزم درمانی و موسیقی درمانی با اندازه اثر (30/0) و (30/0) در سطح متوسط می باشند. در پایان پیشنهاد می گردد که درمانگران بر اساس مدلی روشمند و علمی مبتنی بر آموزش، یاگیری، قادرسازی و پیگیری مداخله نمایند تا به بهترین شیوه رویکرد روانی- اجتماعی در درمان اعتیاد عملیاتی نمایند.
بازنمایی مسؤلیت اجتماعی شرکت نفت و گاز در تجارب اجتماع محلی: ( مطالعه مورد: شهرستان کنگان (پارس میانی))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
199 - 243
حوزه های تخصصی:
مسئولیت اجتماعی شرکت از مولفه های جدید در گفتمان پایداری شرکت ها محسوب می گردد که امروزه در گفتمان ها و اعمال شرکت ها مفهوم محوری شده و بازگو کننده مسئولیت سازمان ها و شرکت ها در قبال تاثیرات و فعالیت هایش بر جامعه است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی مسئولیت اجتماعی صنعت نفت و گاز در اجتماع محلی انجام شده است. این پژوهش با رویکرد کیفی؛ از استراتژی تحلیل محتوایی موضوعی با رویکرد استقرایی استفاده کرده است. جامعه آماری تحقیق ساکنین اجتماع محلی شهرستان کنگان است که تعداد 35 مشارکت کننده با استفاده از اشباع نظری و نمونه گیری هذفمند انتخاب شدند. پس از انجام دادن مصاحبه ، کدهای به دست آمده در بخش های مختلف ، تجزیه و تحلیل شد. پس از مشخص شدن مفاهیم و مقوله ها ، مضمون اصلی به دست آمد. مضمون اصلی عبارت بود از "عدم نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی شرکتی صنعت نفت و گاز در اجتماع محلی ". یافته ها نشان داد عدم نهادینه شدن مسئولیت اجتماعی شرکتی صنعت نفت و گاز از بی نعهدی قانونی شروع شده و متعاقب آن منجر به بی تعهدی درحوزه های متاثر ازمحیط زیست ، عدم توجه به اقتصاد بومی، توسعه رفاه عمومی – اجتماعی حداقلی و دغدغه مندی کمرنگ در فعالیت های بشردوستانه و اخلاق مداری ضعیف در اجتماع محلی شده است. در حالی که نهادینه سازی مسئولیت اجتماعی شرکت توسط صنعت نفت و گاز قبل از هر گونه تصمیم و اقدام توسعه صنعتی، به مدیریت پیامدها و تحقق اهداف توسعه پایدار کمک خواهد کرد.
فضای مجازی و دگردیسی تعاملات اعضای خانواده در پاندمی کرونا (مطالعه موردی :شهرستان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
29 - 74
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برای درک و تبیین این پرسش آغازین که " فضای مجازی طی سه دهه اخیر چه تاثیری بر خانواده های شهرستان سمنان گذاشته است؟" با استفاده از روش گراندد تئوری (GT)و با رویکرد امیک و با تکنیک مصاحبه نیمه ساختار یافته بر مبنای معیار اشباع نظری با 22 نفر از والدین شهرستان سمنان انجام شده است. شیوع ویروس کرونا موجب شکل گرفتن این سوال فرعی گردید : فضای مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا چه تحولاتی در تعاملات اعضای خانواده ایجاد کرده است؟ز میان 1650 داده، 178 مفهوم، 12 مقوله فرعی و 3 مقوله عمده شکل گرفتند . یافته ها نشان می دهد شیوع ویروس کرونا موجب افزایش نفوذ اینترنت در خانواده و به تبع آن موجب دگردیسی تعاملات اعضای خانواده گردیده وشاهد شکل گیری"خانواده ستاکی مجازی” می باشیم که نشانه پویایی نهاد خانواده است و شاهد تقویت پدیده "خانواده هتلی” و "والدین هلی کوپتری" می باشیم.