فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۴۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نیازهای آموزشی زنان سرپرست خانوار شاغل فرهنگی آموزش و پرورش استان اصفهان در سال 1392 انجام شد. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تمامی زنان سرپرست خانوار دارای حضانت فرزند، شاغل در آموزش و پرورش استان اصفهان در سال 1392-1391 به تعداد 600 نفر، برابر کل جامعه آماری در نظر گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته حاوی 42 گویه بود که بر اساس مقیاس لیکرت تهیه شد. پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ 90/. برآورد شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای) و با نرم افزار SPSS-18 تحلیل گردید. نتایج نشان داد که زنان سرپرست خانوار شاغل فرهنگی آموزش و پرورش استان اصفهان در سال 1392 در زمینه مهارت های فرزند پروری، شناخت قوانین و مقررات در خصوص حمایت از زنان سرپرست خانوار، ارتقاء بهداشت روانی خود و اعضای خانواده، مدیریت مالی، و مهارت های ارتباطی به آموزش بیش از سطح متوسط نیاز دارند.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر زوج درمانی روایتی و زوج درمانی رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. بدین منظور 45 زوج از زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره ی شهر اهواز با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی ساده در سه گروه گمارده شدند. برای جمع آوری داده ها از فرم ایرانی مقیاس شیوه های برخورد در تعارضات زناشویی استفاده شد. جلسات درمانی هفته ای یکبار و بر اساس پروتکل درمانی برای گروه های آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد که بین زوجین گروه های آزمایش و کنترل در تاکتیک های حل تعارض تفاوت معناداری وجود دارد و فرضیه های پژوهش مبنی بر تاثیر زوج درمانی های روایتی و رفتاری تلفیقی بر بهبود تاکتیک های حل تعارض تایید شد. براساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که مداخلات زوج درمانی باعث تغییر تاکتیک های حل تعارض می شود.
بررسی نگرش نسبت به ادامه تحصیل پس از ازدواج و تأثیر آن بر تصمیم گیری درباره فرزندآوری (مطالعه زنان در شرف ازدواج شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله، تعیین نقش نگرش نسبت به تحصیلات و تصمیم به ادامه تحصیل بر تصمیم گیری درباره فرزندآوری در بین زنان در شرف ازدواج شهرستان نیشابور می باشد. روش تحقیق: این مقاله بر اساس داده های یک پیمایش بر روی 415 نفر از زنان در شرف ازدواج 10 تا 39 ساله که برای انجام آزمایشات و شرکت در کلاس های مشاوره ی قبل از ازدواج در آبان و آذرماه سال 1392 به آزمایشگاه مرجع سلامت این شهرستان مراجعه نموده و ازدواج اول آن ها بوده، صورت گرفته است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه ای ساخت یافته است. متغیر وابسته قصد فاصله گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول، متغیر مستقل نگرش نسبت به تحصیلات و قصد ادامه تحصیل و متغیرهای مخدوش کننده عبارتند از مقیاس های نگرشی و برخی متغیرهای جمعیت شناسی.
یافته ها: نگرش زنان نسبت به تحصیلات و تصمیم آنها درخصوص ادامه تحصیل پس از ازدواج بعنوان یک متغیر مهم و تأثیرگذار بر قصد فاصله گذاری از ازدواج تا تولد فرزند اول می تواند در برنامه ریزی ها مورد توجه قرار گیرد. چرا که نگرش مثبت زنان نسبت به تحصیلات و تصمیم آنها برای ادامه تحصیل پس از ازدواج به رقم سن پایین ازدواج در جامعه ی مورد بررسی، رفتار باروری را از طریق فاصله گذاری بین ازدواج تا تولد فرزند اول تحت تأثیر قرار می دهد. به عبارتی تداخل بوجود آمده بین تحصیلات زنان و باروری آنها معمولاً با فاصله انداختن از ازدواج تا تولد فرزند اول پاسخ داده می شود که این پاسخ مستقیماً بر میزان و رفتار باروری جامعه مورد نظر اثر می گذارد. بنابراین سیاست های جمعیتی اگر بتوانند برنامه هایی را اجرایی کنند که موجب سازگاری نقش مادری با ادامه تحصیلات زنان پس از ازدواج شود می توانند بسیار مؤثرتر باشند.
تاثیرآموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش دلگرم سازی بر ارتقاء خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار اجرا شده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی و در قالب پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش موسسه خیریه می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در دسترس، 28 نفر آنان انتخاب شدند و این تعداد به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. آزمودنی ها در گروه آزمایش، در معرض آموزش دلگرم سازی، در 10 جلسه120 دقیقه ای قرار گرفتند. دو گروه، قبل و بعد از مداخله آموزشی به وسیله پرسشنامه خودکارآمدی عمومی (شرر، 1982) و مقیاس تاب آوری (کانرو دیویدسون، 2003) مورد ارزشیابی قرار گرفتند. سپس داده های جمع آوری شده با آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و گروه کنترل تفاوت معنا داری وجود دارد. به این صورت که آموزش دلگرم سازی به طور معنی داری موجب افزایش میزان خودکارآمدی عمومی و تاب آوری زنان سرپرست خانوار در گروه آزمایش شده است. در نتیجه آموزش دلگرم سازی به عنوان یک مهارت، می تواند باعث ارتقاء خودکارآمدی عمومی و میزان تاب آوری زنان سرپرست خانوارگردد.
ارتقای سلامت روان و کیفیت زندگی از طریق برنامه آموزش تاب آوری برای مادران کودکان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثر بخشی آموزش تاب آوری بر ارتقای کیفیت زندگی و سلامت روان مادران کودکان دارای اختلال یادگیری شهرستان بهشهر در سال 91 انجام شد. روش تحقیق، آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و آزمون پیگیری بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ای با حجم 50 نفر از میان مادرانی که در مرکز اختلال های یادگیری در سطح مدارس شهرستان بهشهر بودند، انتخاب شد که نیمی از آن ها در گروه آزمایش و نیمی دیگر در گروه کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورداستفاده عبارت اند از: پرسشنامه تاب آوری 25 سؤالی کانر و دیویدسون (2003)، پرسشنامه سلامت روان 28 سؤالی گلدبرگ (1972) و پرسشنامه کیفیت زندگی 36 سؤالی ویر و شربورن (1992). داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنا داری (p<0.01) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند و نشان دادند که میانگین کیفیت زندگی و سلامت روان مادرانی که تحت آموزش قرار گرفتند، از مادرانی که تحت این آموزش قرار نگرفتند، در پس آزمون و آزمون پیگیری بیشتر بود. نتایج نشان داد که برنامه آموزش تاب آوری بر ارتقای کیفیت زندگی مادران کودکان دارای اختلال یادگیری، اثرگذاراست و نیز برنامه آموزش تاب آوری بر ارتقای سلامت روان مادران کودکان دارای اختلال یادگیری اثر معنی داری دارد. لذا استفاده از این برنامه برای مادران کودکان دارای اختلال یادگیری توصیه می شود.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسیتأثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز انجام گرفته است. پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود و جامعه آماری مورد بررسی آن را زنان همسر جانبازان 25 تا 50 درصد شهر اسلام آباد غرب بودند. نمونه پژوهش شامل 30 زن همسر جانباز بود که به روش تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) گمارش شدند و به پرسش نامه های پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه)، دلزدگی زناشویی پاینز و سلامت عمومی گلدبرگ پاسخ دادند.گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، مورد آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و در مورد گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. سپس از هر دو گروه پس آزمون گرفته شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان دادند بین دو گروه آزمایش و کنترل پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت زناشویی، دلزدگی زناشویی و سلامت روان تفاوتی معنادار وجود دارد. مقدار دلزدگی زناشویی، رضایت زناشویی و سلامت روان گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به گونه ای معنادار به ترتیب کاهش و افزایش یافت. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش دلزدگی زناشویی و افزایش رضایت زناشویی و سلامت روان زنان همسر جانباز موثر بود.
بررسی محتوای مناسب سامانه ترویج برای زنان روستایی استان خراسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه رابطه سرمایه فرهنگی خانواده، مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این پژوهش موفقیت تحصیلی است. پژوهشگران نشان داده اند که افزایش درآمد و سرمایه مالی خانواده باعث موفقیت تحصیلی دانش آموزان شده است. در این پژوهش علاوه بر مفهوم سرمایه فرهنگی خانوده دو متغیر جدید سرمایه فرهنگی دانش آموزی و سرمایه فرهنگی مدرسه ای نیز مطرح شده است. سؤال تحقیق به صورت زیر بیان شده است: رابطه سرمایه فرهنگی حاصل از خانواده مدرسه و دانش آموز با موفقیت تحصیلی دانش آموزان چگونه است؟جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر سال چهارم در سطح مناطق 20 و 6، 1 تهران است. برای ارزیابی تجربی فرضیات، 300 نفر از دانش آموزان دختر به عنوان نمونه انتخاب شده است. برای داوری در باب فرضیات، از روش تکنیک تحلیل رگرسیون بر مبنای داده های فازی استفاده شده است. نتایج پژوهشی نشان داد که سرمایه فرهنگی خانواده و سرمایه فرهنگی مدرسه ای رابطه معناداری با موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد و دانش آموزان طبقات پایین با بهره گیری از سرمایه فرهنگی به موفقیت تحصیلی دست یافته اند. همچنین سرمایه فرهنگی در حضور پایگاه اجتماعی- اقتصادی و نوع مدرسه تأثیر بیشتری بر موفقیت تحصیلی دانش آموزان دارد.
بررسی عوامل مرتبط با گرایش دختران تحصیل کرده به مهاجرت به خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به بررسی عوامل مرتبط با گرایش دختران تحصیل کرده به مهاجرت به خارج از کشور می پردازد و این بررسی با توجه به دو دسته از عوامل رانش (دافعه های داخلی) در کشور مبدا و عوامل کششی (جاذبه های خارجی) در کشورهای مقصد، طراحی شده است. نوع پژوهش پیمایشی بوده و جمعیت مورد مطالعه آن 120 نفر از دانشجویان دختر مراجعه کننده به مراکز اعزام دانشجویان به خارج از کشور شهر شیراز که به صورت تصادفی انتخاب شده اند را تشکیل می دهند. نتایج پ ژوهش نشان می هند که عواملی نظیر: « بیکاری، نداشتن درآمد کافی، برخوردار نبودن از شغل متناسب با رشته تحصیلی، نبود فرصت های شغلی مناسب، نبود امنیت شغلی، نبود امکانات، بحران های اقتصادی، نبود امکانات علمی، پژوهشی و آزمایشگاهی، کمبود استادان متخصص، توجه نکردن به خواسته های افراد تحصیل کرده و رعایت شان علمی آنان، نبود موفقیت در مقاطع تحصیلی بالاتر، محدودیت زنان در انتخاب برخی از رشته های تحصیلی خاص و محدودیت آزادی فردی»، به گونه ای معنادار به عنوان عوامل رانشی در مهاجرت دانشجویان دختر به خارج از کشور موثرند. هم چنین، نتایج این پژوهش نشان می دهند « توزیع شغل بر اساس مهارت های افراد، مناسب بودن درآمد، نظم و ثبات اقتصادی، توزیع عادلانه ثروت، سطح علمی بالاتر، بها دادن به نوآورری، امکانات و خدمات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، تساوی حقوق زن و مرد»، در دیدگاه پاسخگویان به عنوان عوامل کششی نام برده شده اند.
اثر بخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رویکرد گروه درمانی معنوی بر کاهش میزان افسردگی، اضطراب و استرس در زنان مبتلا به سرطان سینه ی مراجعه کننده به مراکز درمانی شهر شیراز صورت گرفت. به همین منظور، تعداد ٢٤ نفراز زنان مبتلا به سرطان سینه مراجعه کننده به مرکز درمانی، به روش نمونه گیری تصادفی، پس از مصاحبه بالینی انتخاب گردیدند و در دو گروه ١٢ نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی جایگزین شدند. سپش همه ٢٤ نفر به وسیله ابزارهای پژوهش ازجمله مقیاس افسردگی – اضطراب – استرس (DASS-21) و مقیاس سلامت معنوی (SWB-20) مورد آزمایش قرار گرفتند. افراد گروه آزمایش، ۱۲ جلسه در مداخلات گروه درمانی معنوی شرکت کردند و این درحالی بود که گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند. در پایان دوباره آزمون ها برای همه افراد نمونه (٢٤نفر) اجرا گردید. پس ازگرد آوری پرسشنامه ها، داده های بدست آمده با استفاده از روش آماری تحلیل کواریانس و به وسیله نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادند که معنویت درمانی به شیوه گروهی در سطح معناداری (p≤0/0001) در کاهش افسردگی زنان مبتلا به سرطان سینه مؤثر بوده است. هم چنین، در سطح معناداری ((p≤0/003 باعث بهبود سلامت معنوی در این بیماران گردیده است.
اثر بخشی آموزش هوش معنوی بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی اثر بخشی آموزش هوش معنوی، بر افسردگی و شادکامی دانش آموزان دختر سال اول متوسطه انجام شد طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری بود.جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال اول متوسطه شهرکرمانشاه درسال تحصیلی1392بود. با روش نمونه گیری خوشه ای یک دبیرستان انتخاب و از جمعیت 127نفری دانش آموزان سال اول دبیرستان مذکور، 64 نفر که نمره بین 5 تا 39 را درآزمون افسردگی بک و نمره شادکامی زیرخط برش (42-40) مقیاس شادکامی آکسفورد راکسب نمودند، انتخاب شده و پس از همتا سازی به تصادف در دو گروه 32 نفری آزمایش و کنترل گمارده شدند. آموزش هوش معنوی برای گروه آزمایش، طی 9 جلسه120دقیقه ای برگزار گردید. پس از اجرای جلسات آموزشی میزان افسردگی و شادکامی هر دو گروه مجدد سنجیده شد. به منظور بررسی پایداری اثر آموزش، 2ماه بعد هر دو گروه مورد پیگیری قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که ارتباط منفی معناداری بین هوش معنوی و افسردگی و ارتباط مثبت و معناداری بین هوش معنوی و شادکامی وجود دارد (001/0P<). این یافته نشانگر آن است که با ارتقای هوش معنوی ازطریق آموزش، افسردگی دانش آموزان کاهش و شادکامی آن ها افزایش می یابد. هم چنین آموزش ها با فاصله زمانی دو ماه نیز پایدار بود.
تاثیر آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر میزان رضایت زناشویی زوجین فرزند شاهد طراحی و اجرا شده است. جامعه آماری این پژوهش تمام زوجین فرزند شاهد هستند که اعضای نمونه 20 زوج فرزند شاهد است که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار اندازه گیری مورد استفاده، فرم کوتاه پاسخ 47 سوألی پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ است. در این طرح نیمه آزمایشی مداخله ای به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای حلّ مسئله مبتنی بر شیوه کتاب درمانی بر افزایش رضایت زناشویی، کاهش تعارض، افزایش رضایت جنسی و هم چنین افزایش رضایت در زمینه ارتباط در بین زوجین فرزند شاهد مؤثّر است. نتایج این پژوهش نشان داده که این شیوه بر رضایت زناشویی مؤثر است؛ لذا به نظر می رسد با آموزش مهارتهای حلّ مسئله با استفاده از روش کتاب درمانی می توان ضمن رسیدن به نتایج مطلوب، گامی مؤثر در جهت صرفه جویی در وقت و هزینه برداشت و محدودیتهای آموزش از طریق برگزاری کارگاه های آموزشی را جبران نمود.
حفظ قرآن وتاثیرآن بر مولفه های سلامت روان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر حفظ قرآن بر مولفه های سلامت روان بود. بدین منظور تعداد 90 نفر از زنان حافظ قرآن کریم از مرکز ""جامعه ی القرآن خواهران مشهد"" و 92 نفر از زنان غیر حافظ به عنوان نمونه انتخاب شدند. بمنظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه ی سلامت روان GHQ-28 استفاده شد. نتایج نشان داد که در مقیاس های اضطراب و اختلال خواب، افسردگی و کارکرد اجتماعی، حافظان قرآن از سلامت روان بیش تری برخوردار بودند، اما از نظر نشانه های جسمانی بین دو گروه تفاوتی معنادار وجود نداشت. از سوی دیگر، نتایج نشان دادند که در بین حافظان نیز کسانی که تعداد جزءهای بیش تری از قرآن را حفظ بودند، از سلامت روان بالاتری برخوردار بودند. بنابراین، با توجه به این که سلامت روان دارای ماهیت برون زا (محیط خانواده، مدرسه، همسالان و جامعه) و درون زا (جسمانی، عاطفی، انگیزشی، رفتاری و شناختی) است، یافته های پژوهش نشان می-دهند که حفظ قرآن می تواند با تاثیر بر عوامل درون زا به ارتقای سلامت روان افراد کمک نموده و منبعی موثر در مقابله با استرس ها و چالش های زندگی عصر حاضر باشد.
نظریه تواناسازی زنان در نهاد آموزش عالی ایران
حوزه های تخصصی:
درجهان امروز نهاد آموزش عالی با تغییراتی بنیادین نسبت به گذشته مواجه است که تغییر جمعیت دانشجویی دختران از جمله عمده ترین آن هاست. به دنبال این سیر جهانی، نرخ ورود دانشجویان دختر به دانشگاههای ایران نیز افزایش یافته، به طوریکه نرخ ورود دختران به دانشگاه از 31% در ابتدای انقلاب به 64 درصد در سال تحصیلی 92-91 رسیده است. اما سیاست های اتخاذ شده در کشورهای مختلف برای این پدیده متفاوت است که برخی آن را فرصتی برای تواناشدن دختران و برخی دیگر در شکل مشکلی اجتماعی با آن برخورد می کنند. اتخاذ کدام سیاست در نهاد آموزش عالی ایران منطقی و واقعی است؟ مهم، دیدن و شنیدن واقعیت در بافت آموزش عالی ایران است که دختران برای تجربه ی آن تلاش می کنند. نظریه پردازی داده بنیاد می تواند ابزاری برای پاسخ به این نیاز باشد. در این نگاه دیگر اهمیت یک نظریه به جهان شمولی آن نخواهد بود زیرا تاریخ بشر نشان داده است که انسان ها رویه های ثابتی را در بافت های گوناگون پیش نمی گیرند، بلکه اهمیت یک نظریه به منطبق بودن آن با بافت پژوهش و نیازی که از آن مرتفع خواهدکرد، می باشد. لذا نظریه پردازی داده بنیاد می تواند ابزاری برای تولید نظریات بومی و پرداختن به مسائل خاص جامعه ایرانی باشد که نمونه ی آن در تدوین نظریه ""تواناسازی زنان در آموزش عالی ایران"" در مقاله ی حاضر آورده شده است.
بررسی تطبیقی پنج برنامه توسعه کشور، پیرامون دستیابی به عدالت جنسیتی با تاکید بر وضعیت آموزش عالی زنان در ایران و مقایسه آن با وضعیت جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤثرترین روشهای بهبود وضعیت زنان، بررسی جایگاه آنان در برنامه های توسعه کشورهاست تا بتوان جایگاهی را ترسیم کرد تا هم زنان از فرایند توسعه منتفع باشند و هم توسعه کشورها از حضور زنان بهره کافی را ببرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی جایگاه زنان در برنامه های توسعه پس از انقلاب و با تاکید بر عدالت جنسیتی در آموزش عالی، به بررسی برنامه های توسعه پرداخته و با روشن نمودن وضعیت آموزش عالی زنان و مقایسه آن با شاخصهای جهانی، جایگاه ایران را نشان داده است. نتایج نشان می دهد که برنامه ریزی پیرامون دستیابی به ایده آل رابطه جنسیت و توسعه در ایران از برنامه سوم، به صورت رسمی اما به نحوی شتابزده به دغدغه مسئولان تبدیل گشته است. همچنین نتایج نشان داد که اگرچه زنان در حوزه آموزش علیرغم طی مسیرهای علمی به لحاظ آمارهای ""کمی"" رشد چشمگیری را داشته اند، اما در تامین معیارهای مطلوب ""کیفی"" بازدهی مطلوبی نداشته و لذا اثربخشی برنامه های توسعه باید با حرکت به سمت الگوهای کیفی آن را جبران نماید.
اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی آموزش شادکامی به شیوه شناختی- رفتاری فوردایس بر راهبردهای مقابله ای، کیفیت زندگی و خوش بینی دانشجویان دختر انجام شد. روش: در این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون همراه با پیگیری،40 نفر ازدانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکز در دو گروه آزمایش و کنترل قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای لازاروس و فولکمن و آزمون جهت گیری زندگی پاسخ دادند. از طریق 8 جلسه دو ساعته آموزش شادکامی به شیوه گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که در کوتاه مدت و بلند مدت برنامه مداخله ای در افزایش کیفیت زندگی، خوش بینی دانشجویان موثر است و آموزش این برنامه بر سبک مساله مدار دانشجویان اثربخش است، اما بر سبک هیجان مدار آنان تاثیری ندارد. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق نشان می دهد که آموزش شادکامی از طریق اثربخشی بر میزان خوش بینی و راهبردهای مقابله ای مساله مدار در ارتقای کیفیت زندگی دانشجویان دختر از نقش موثری برخوردار است.
انگیزش های نویافتة تحولات هویتی زنان در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همزمان با تحولات مدرن و تجربه تجدد، شاهد دگرگونی های متعددی در اشکال زندگی روزمره هستیم؛ تحولاتی که زنان نیز به عنوان عاملانی با نقش های جنسیتی متفاوت در جامعه تجربه خواهند کرد و به دگرگونی معناهای ذهنی و به تبع آن دگرگونی در نقش های اجتماعی آنها می انجامد. تغییراتی در انگیزه و تمایلات زنان که به منظور تحقق خود و انتخاب مسیرهای جدید در راستای آرمان های هویتی، آنها را به سمت بازاندیشی در هویت و تغییرات فردی و اجتماعی هدایت خواهد کرد. این مقاله با روش نظریه زمینه ای به بررسی عملکرد و تجربه انگیزشی زنان از منظر خودشان و با منطق ذهنیت کنشگر فردی پرداخته و از طریق مصاحبه با زنانی که همزمان نقش همسر، مادر، شاغل و دانشجو را دارند، به ارائه یک تیپولوژی هویتی از زنان مورد مطالعه با تأکید بر فرایند انگیزشی آنها برای ورود به آموزش عالی می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد شرایطی همچون تجربه تجدد و تغییرات نظام ارزشی حول محور زنان، ورود زنان به بازار کار، گسترش فضاهای آموزشی و سرمایه های اجتماعی نمادین در ملازمت با انگیزه های فردی و اجتماعی در زندگی روزمره زنان منجر به ظهور انگیزشی نو در آنها شده و زنان طی این فرایند برای کاهش تنش های حاصل از عدم تحقق انگیزه ها و نیازهایشان، استراتژی تحصیل و اشتغال را به عنوان راهبردهای تحقق اهداف خود برگزیده اند که در این مقاله، بر راهبرد تحصیل تأکید شده است. در پایان، تحلیل حاضر به چهار دسته بندی انتزاعی از انگیزش های نویافتة زنان مورد مطالعه رسیده که شامل 1) انتخاب تحصیل به مثابه ابزار مبارزه و رقابت، 2) تحصیل به عنوان طرحی مبهم، 3) تحصیل و اشتغال به منظورتحقق خود و ۴) تحصیل و اشتغال به عنوان مسیری برای ارتقا، آینده نگری و استقلال مالی است.
خانواده و راهبردهای کاربردی؛ رهنمودی برای دستگاه های فرهنگی
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده مشارکت زن در اجتماع
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان زن، اجتماع و خانواده زن در خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات ارتباطات و فرهنگ ارتباطات بین فردی
- حوزههای تخصصی مطالعات زنان آموزش زنان
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی ارتباطات مطالعات مطبوعاتی، رادیویی و تلویزیونی رادیو سیاست گذاری و برنامه ریزی
اثربخشی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر بهزیستی شخصی زنان متأهل شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر بر بهزیستی شخصی زنان متأهل شهر تهران انجام شد. طرح پژوهش نیمه تجربی با استفاده از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش، کلیه زنان متاهل شهر تهران را در بر می گیرد که طی سال 1392 با مراجعه به مراکز مشاوره، خواستار دریافت خدمات مشاوره ای بودند. از بین داوطلبان واجد شرایط به روش تصادفی ساده 30 نفر انتخاب و با استفاده از جایگزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جلسات آموزشی آنها طی 10 جلسه 2 ساعته برگزار شد و در خاتمه هر دو گروه مجدداً مورد آزمون قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه بهزیستی شخصی 9 سؤالی کامینز و لو (2006) بود. به منظور تحلیل داده ها از آزمون های تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر، بهزیستی شخصی زنان را به طور معناداری در پس آزمون و آزمون پیگیری افزایش داده است (05/0p<). با توجه به داده های پژوهش این نتیجه حاصل می شود که از آموزش مهارت های برقراری ارتباط مؤثر می توان در افزایش بهزیستی شخصی زنان استفاده کرد.