فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۰۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
پدیده شهرنشینی پدیده ای در حال پیشرفت است و تحلیل مکان مناسب و نحوه توزیع جغرافیایی فضای سبز شهری در توسعه و آینده شهر نقش به سزایی دارد. انتخاب مکان مناسب برای پارک ها و فضاهای سبز شهری، که در تداوم کیفیت زندگی مردم نقش دارند، یک فرایند پیچیده است که نه تنها نیازمند توانایی های تکنیکی فراوانی است، بلکه نیازهای فضایی کالبدی، اقتصادی، اجتماعی، محیطی و سیاسی را نیز می طلبد. چنین پیچیدگی هایی ناگزیر استفاده از ابزارهای متعدد تصمیم گیری، از قبیل سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) و روش های آنالیز تصمیم گیری چند معیاره همچون استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی(AHP)، است. پژوهش حاضر به منظور تعیین مکان مناسب برای توسعه فضاهای سبز شهری انجام گرفته از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی – تحلیلی است. محور و اساس کار در این پژوهش، بررسی محدوده مورد مطالعه بر اساس پنج معیار اصلی (جمعیتی، کالبدی، اقتصادی، طبیعی و آلودگی) و استفاده از نرم افزارGIS و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی است. به این منظور ابتدا، داده های مکانی (نقشه) جمع آوری گردید و در ادامه به منظور الگوسازی هر کدام از معیار ها بر اساس ارزش و اهمیت آن در مکانیابی فضای سبز، وزن مناسبی برای هر معیار در نظر گرفته شد و نهایتاً از هم پوشانی لایه هم وزن الگوی بهینه برای توسعه فضای سبز تعیین گردید. نتایج ارزیابی حاکی از آن است که فضای سبز منطقه 9 با توجه به معیارهای مکانیابی از پراکنش مناسبی برخوردار نبوده و از طرفی، فضاهای سبز موجود جوابگوی نیازهای جمعیتی در آینده نیست.
ارزیابی میزان تحقق پذیری طرح جامع شهر جدید بینالود (جمعیت-اشتغال-مسکن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح جامع شهری بیشتر به منظور ترویج ضوابط شهرسازی، کنترل توسعه شهرها، هماهنگ سازی بخش های مختلف شهر و شناخت حوزه های نفوذ شهر تهیه می شود. این طرح ها در کشور ما با توجه به این که برداشتی از الگوها و تجربیات کشورهای دیگر است، دارای نتایج متفاوتی بودند که بعضاً با موفقیت همراه نبوده است. سابقه تهیه طرح های جامع شهری در کشور ما به اوایل دهه 1340 بر می گردد. هدف از این تحقیق، بررسی و ارزیابی طرح جامع شهر جدید بینالود است و روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله «توصیفی ـ تحلیلی» است. نتایج بررسی ها نشان می دهد میزان تحقق پذیری جمعیت شهر جدید بینالود در سال 1390 که به عنوان دومین شهر اقماری مشهد در 55 کیلومتری جنوب غربی آن و با هدف توسعه ناپیوسته و جذب سرریزهای جمعیتی بالقوه مشهد ایجاد شده است، 66/5 درصد است که از علل عدم تحقق آن می توان به کاهش رشد جمعیت شهر مشهد، کمبود امکانات، تأسیسات و خدمات در شهر اشاره کرد. میزان تحقق پذیری اشتغال شهر هم برابر 36/35 درصد است. میزان تحقق پذیری مسکن هم برابر 46/9 درصد است. نتایج بررسی ها، نشان دهنده عدم تحقق پذیری مطلوب طرح جامع شهر جدید بینالود است. از علل عدم تحقق پذیری مناسب طرح جامع شهر جدید بینالود می توان به عدم تحقق جمعیت پیش بینی شده، بورس بازی زمین، کمبود امکانات، تأسیسات و خدمات در این شهر جدید اشاره کرد. در نهایت، پیشنهاد می شود که در درجه اول باید مشکلات عدم تحقق جمعیت شهر جدید بینالود که مهم ترین آن نبود خدمات و امکانات مناسب است، رفع گردد تا این شهر جدید به اهداف پیش بینی شده خود نزدیک تر شود.
برنامه ریزی راهبردی و تدوین چشم انداز شهر ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«اگر ندانید کجا می خواهید بروید، بعید است بتوانید به آنجا برسید». هدف برنامه ریزی راهبردی و در رأس آن چشم اندازسازی، مشخص کردن جایگاهی است که شهر می خواهد به آن برسد. با اذعان به این جایگاه مهم برنامه ریزی راهبردیِ شهر و چشم اندازسازی، هدف مقالة حاضر تدوین چشم انداز شهر ساوه در قالب فرایند برنامه ریزی راهبردی است. نوعِ پژوهش براساس هدف، کاربردی و براساس روش و ماهیت، توصیفی- تحلیلی است. مدل به کار گرفته شده در فرایند تحلیل راهبردی، مدل تحلیل عوامل داخلی و خارجی است. در تمامی مراحل کار (شناسایی عوامل، ترکیب و حذف عوامل، وزن بندی عوامل و تدوین راهبردها) مشارکت مستقیم ساکنان، مسئولان، نخبگان و ذی نفعان شهر ساوه در طی کارگاه های هم اندیشی به کار گرفته شده است. در مراحل تدوین چشم انداز شهر ساوه (تدوین چشم انداز اولیه، ارزیابی چشم انداز اولیه، اجماع و تدوین چشم انداز نهایی) نیز فرایند مشارکتی دو مرحله ای به کار گرفته شد که هر یک از مراحل با برگزاری کارگاه هم اندیشی همراه بوده است. چشم انداز نهایی شهر ساوه شامل 6 محور استراتژیک است که عبارت اند از شهری صنعتی و اقتصادی، شهری فرهنگی- تاریخی، شهری سالم و پایدار، توانمند در فرآوری محصولات کشاورزی، شهری دانشگاهی و قطب علمی منطقه، و جذاب و بانشاط برای فعالیت ها و جشنواره های ورزشی و فرهنگی.
سنجش میزان رضایتمندی ساکنان از کیفیت سکونتی مسکن مهر مورد شناسی: مهرشهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن یک مقوله چند بخشی است که دارای مفاهیم کمی و کیفی می باشد. یکی از سیاست های مسکن در ایران، سیاست مسکن کم درآمد است که با نام ""مسکن مهر"" شناخته می شود. با توجه به اجرا و تکمیل برخی از فازهای آن، ضروری است با روش های مختلف، میزان موفقیت آن مورد بررسی قرار گیرد. یکی از این روش ها، سنجش میزان رضایتمندی سکونتی در جهت ارزیابی کیفیت سکونتی ساکنان می باشد؛ از این رو در این مقاله با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل هایی همچون آزمون T و رگرسیون خطی، سعی گردیده میزان رضایتمندی ساکنان مسکن مهر شهر زاهدان (محله مهرشهر) در چهار سطح مورد ارزیابی قرار گیرد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که کیفیت محیط شهری مهرشهر زاهدان در تمام سطوح، در سطح پایینی قرار گرفته است. با این حال میزان رضایتمندی از محیط سکونتی، اندکی بیش از رضایتمندی از کیفیت محیط شهری می باشد. ضمناً در بین کلیه زیرشاخص ها، تنها کیفیت دو شاخص خدمات دسترسی و حمل و نقل و همچنین تسهیلات بیرونی بالاتر از میانگین قرار گرفته اند.
سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری از پدیده فرونشست زمین مطالعه موردی:منطقه 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرونشست زمین یکی ازمخاطرات ژئومورفیک محسوب می شود، که دارای حرکتی کند و بطئی بوده و در بلند مدت آثار مخرب خود را نشان می دهد. وقوع این مخاطره می تواندعاملی درایجاد و تشدید آسیب پذیری کانون فعالیت های انسانی واقع دربستر هایی با زیرساخت مخاطره آمیزطبیعی باشد. درچنین شرایطی شناخت کافی ازدرجه ومیزان آسیب پذیری وتحلیل وتبیین ویژگی هاوشرایط گروه های انسانی،تاسیسات ومکان های درمعرض خطر می تواند مجال برنامه ریزی وآمایش محیطی فضارادرجهت تعدیل خطر پذیری وبه تبع آن دوری ازبحران رافراهم آورد. بدین منظور برای سنجش خطر پذیری سکونتگاه های شهری منطقه 18 شهر تهران ناشی از پدیده فرونشست زمین از داده های ماهواره ای راداری و به کمک تکنیک تداخل سنجی رادار دهانه ترکیبی (InSAR)میزان فرونشست زمین در طی دوره یک ساله مورد بررسی قرار گرفت. روش مورداستفاده برای انجام این تحقیق پیمایشی- توصیفی- تحلیلی است بدین منظور منابع داده ای مختلف مورد نیاز به همراه دادهای میدانی وپیمایشی تهیه وپس از رقومی سازی،پردازش اولیه،درجهت ایجادپایگاه داده های مکانی درمحیطGISبر روی آن صورت گرفت. درمرحله بعدبه کمک تکنیک تداخل سنجی راداری اقدام به استخراج نرخ ودامنه فرونشست شده است. نتایج حاصل از پردازش تصاویر راداری سنجنده PALSAR ماهواره ALOS در سال 2009-2010 نشان می دهد که پدیده نشست در منطقه 18 و مناطق اطراف آن از الگوی پهنه ای برخوردار است.نقشه الگوی توزیع فضایی نواحی مسکون نشان دهنده استقرار بخش قابل توجهی از مساکن این منطقه در عرصه درگیر با پدیده نشست است. مساحت کلی منطقه در حدود380 هکتاربرآورد شده که 150 هکتار(40%) از این مساحت واقع در سه ناحیه (1-2 و3) در حال فرونشینی به نرخ 1-25 سانتیمتر است. فروریزش ناگهانی زمین و تخریب و ریزش سازه های آسیب پذیر از سوانح محتمل ناشی از عوارض فرونشست است که در منطقه مورد مطالعه به سبب تراکم زیاد جمعیت می تواند با ایجاد تلفات انسانی زیاد، فاجعه آفرین باشد. فاجعه بارترین وضعیت محتمل برای این منطقه هم زمانی سانحه نشست با زمین لرزه است. زمین لرزه می تواند به عنوان عامل ماشه ای برای رویداد سانحه فروریزش در این اراضی به شمار آید. چنین فاجعه ای در منطقه به خاطر دارا بودن پتانسیل لرزه خیزی منطقه به دلیل همجوار بودن با گسل فعال ری دور از انتظار نیست.
ارزیابی شاخص های پایداری محله های مسکونی مطالعه موردی: شهر مأمونیه- استان مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله های شهری به مثابه کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر، در پایداری شهری نقشی اساسی ایفا می کنند. توسعه محله، یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی توسعه پایدار شهری و اقدامی کلیدی در جهت نیل به توسعه پایدار قلمداد می شود. دیدگاه توسعه محله پایدار، رویکرد نوینی را تقویت می کند که در آن حل مشکلات شهری را در بازگشت به مفهوم محله متصور می شود. در این مقاله شاخص های پایداری در سطح محلات شهر مأمونیه و دستیابی به میزان نابرابری های محله ای مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است تا با تأکید بر معرف های توسعه پایدار، به ارزیابی سطوح پایداری در محله های شهر مأمونیه پرداخته شود. روش این تحقیق توصیفی- تحلیلی است و روش جمع آوری داده ها از طریق پر کردن پرسشنامه و یا مصاحبه با ساکنان می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه افراد ساکن در شهر مأمونیه می باشد که طبق فرمول کوکران حجم نمونه 250 مورد بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، میزان پایداری محلات شهر مأمونیه پایین تر از حد متوسط(5>83/2>1 با میانه نظری 3) ارزیابی شد. از بین محلات مورد مطالعه تنها دو محله مأمونیه و آسیابک از وضعیت پایداری مطلوبی برخوردار بودند. به منظور مقایسه تطبیقی محلات از نظر شاخص های پایداری از شاخص توسعه انسانی استفاده شد که نتایج حاصله نشان می دهد، بین محلات شهر مأمونیه از نظر برخورداری از شاخص های پایداری تفاوت معنی داری وجود دارد.
تأثیر آموزه های اسلامی بر کالبد معماری خانه های ایرانی نمونه موردی: خانه سنتی در اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش بر آن است که نقش آموزه های اسلامی را در چگونگی شکل گیری محیط مسکونی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. در میان فضاهای مختلف معماری، ابنیه مسکونی از مهمترین فضاهایی هستند که بخش غالب عمر انسان ها در آنها سپری می شود و لذا در این پژوهش سعی شده است تا براساس آموزه های اسلامی نتایجی کاربردی برای طراحی این فضاها استنتاج شود. توجه به اصول معماری خانه در آموزه های اسلامی و بررسی میزان تحقق این اصول در گذشته و بازشناسی این اصول برای معماری معاصر ضروری به نظر می رسد. بازشناسی اصول و معیارهای شهرهای سنتی و کالبد دادن به آنان به زبان حال براساس آموزه های اسلامی می تواند بر توانمندی های برنامه ریزی شهری کشور افزوده و پایه های محکم و پایداری را در توسعه شهری ماندگار نماید. پژوهش حاضر در جست وجوی چگونگی تأثیر آموزه های اسلامی (متغیرمستقل) بر کالبد معماری خانه های مسلمانان (متغیر وابسته) در اقلیم گرم و خشک ایران است. به صورتی که پس از مطالعه دقیق آموز های اسلامی از آیات قرآن و احادیث معتبر، چگونگی تأثیر این عوامل و تجلی آن در نمونه های موردی، مورد بررسی دقیق قرار گرفته اند. در این مقاله در ابتدا به آن دسته از مؤلفه های مسکن مطلوب اسلامی )اعم از مؤلفه های کلان و خُرد( که به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم با مقوله معماری ارتباط می یابد اشاره شده است. سپس، ضمن جستجو در گزاره های اسلامی )شامل آیات و روایات) که حاوی کلید واژه های مرتبط با معماری بوده اند به تحلیل این گزاره ها پرداخته شده است تا نتایجی کاربردی برای استفاده در طراحی و سازماندهی ریزفضاهای مختلف مسکونی استنباط شود. با توجه به اقتضائات این پژوهش و منابع اسنادیِ مورد استفاده، از گونه پژوهش کیفی برای انجام این تحقیق استفاده شده است که از میان روش های مختلفی که در این گونه دسته بندی می شوند در این مقاله از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. براساس نتایج بدست آمده از این پژوهش و با استناد به آموزه های اسلامی رعایت اصول محرمیت، درون گرایی، عدم اشراف، قناعت، تعادل، سلسله مراتب، تناسب و توازن، نظم، ارتباط با طبیعت، فضای تهی (حیاط)، رعایت بهداشت در مسکن و اهمیت جهت گیری مسکن به طرف قبله توصیه شده است.
بررسی و تحلیل جایگاه تراکم ساختمانی در طرح های توسعه شهری شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تراکم ساختمانی به عنوان نسبت سطح زیربنای ساختمان (در تمام طبقات) به مساحت قطعه زمین مسکونی، موضوع مهمی در برنامه ریزی شهری و مدیریت زمین است. امروزه به دلیل کمبود منابع و برای کاهش هزینه های توسعه شهری و ارائه خدمات مطلوب تر و در عین حال اقتصادی تر، توجه به متراکم شدن جمعیت و به تبع آن افزایش تراکم ساختمانی بیش تر شده است. هدف این مقاله مروری بر مفهوم تراکم ساختمانی و بررسی اسناد و ضوابط مصوب درباره این موضوع طی سال های گذشته در شهر تبریز می باشد. روش تحقیق بر اساس ماهیت تحقیق توصیفی- تحلیلی است. در آستانه شروع مطالعات طرح جامع سوم شهر تبریز، به نظر می رسد هنوز ابعاد این موضوع در طرح های توسعه شهری شهر تبریز، خصوصاً طرح های جامع قبلی به خوبی مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. امروزه افزایش تراکم ساختمانی در شهرهای با جمعیت رو به رشد، یکی از راه کارهای مناسب جهت کنترل توسعه بی رویه و تعادل بخشی فضایی شهرها مورد تأیید قرار گرفته، در حالی که، افزایش تراکم در شهرها در صورت عدم تعادل و توازن، عامل بروز معضلات و مشکلات عدیده ای خواهد بود که حل آن ها زمان، نیرو و هزینه گزافی را می طلبد. نتایج بررسی های به عمل آمده نشان می دهد بین مصوبات طرح های جامع و ضوابط به کار گرفته شده در طرح های تفصیلی و حتی طرح های اجرا شده تفاوت آشکاری وجود دارد. کاهش فضای باز از 55 مترمربع مصوب طرح جامع به 10 مترمربع در طرح تفصیلی تبریز نمونه ای از این تفاوت هاست. بدیهی است هر گونه تغییر در تراکم ساختمان ها اثرات مستقیم در جمعیت پذیری و به تبع آن زیرساخت ها، سرانه و سطوح خدماتی شهر خواهد داشت. این امر علاوه بر این که توسعه پایدار شهر را به شدت تحت تأثیر قرار خواهد داد، وضعیت و پیامدهای ناخواسته ای را به شهر تحمیل خواهد کرد.
پهنه بندی خطر زمین رانش و تأثیر آن بر ناپایداری سکونت گاه های شهری مورد شناسی: زیباشهر گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناپایداری دامنه ای به ویژهخطر زمین لغزش از جمله مخاطرات عمده ای است که در مناطق شیب دار با خاک هایسست، معمولاً از فراوانی زیادی برخوردار است. منطقه تپه های زیبا شهر گرگان به دلیل گسترش تپه های لسی و خاک های کم مقاومت و هم چنین تبدیل مناطق شیبدار به مناطق مسکونی و ساخت و ساز و فعالیت های عمرانی بر روی شیروانی هابه منظور احداث راه، ساختمان و .... حساسیت ویژه ای در برابر مخاطرات زمینلغزش دارد. در این تحقیق تلاش بر این است که عوامل موثر بر ناپایداری منطقهبا تأکید بر ژئومورفولوژی مورد بررسی قرار گیرد.داده های مورد استفاده دراین تحقیق نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی، کاربری اراضی، نقشه شهری گرگان وتصاویر ماهواره ای به همراه بازدید میدانی است. روش تحلیل نیز بر مبنایداده های موجود به صورت استقرایی است. برای تحلیل داده ها، نقشه های موردنظر به محیطGISمنتقل و با استفاده از مدلAHP به ارزیابی خطر زمین لغزش درمنطقه پرداختیم. مجموعاً 8 معیار اصلی مرتبط با وقوع پدیده زمین لغزش موردتحلیل قرار گرفت، این معیارها به عنوان نقشه های عامل هر کدام جدا گانهکلاس بندی شده و از روش های آماری و مشورت با کارشناسان متخصص ارزش گذاریشدند. نقشه نهایی تولید شده در منطقه نشان داد که عامل شیب 8/15 درصد،زمینشناسی و انعطاف پذیری خاک 28 درصد، گسل 14 درصد وکاربری اراضی3/12 درصد،بیشترین تأثیر را در بروز زمین لغزش منطقه داشته است. پس منطقه ناپایداربوده و دوری از حریم خطر بهینه تر است.
تحلیل و ارزیابی میزان تحقق پذیری حکمروایی خوب شهری در ایران مورد شناسی: شهر کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً حکمروایی شهری به عنوان رویکردی از نظام تصمیم گیری و اداره امور شهری تلقی میشود و در واقع فرایندی است که بر اساس کنش متقابل میان سازمانها و نهادهای رسمی اداره شهر از یک سو و سازمانهای غیردولتی و تشکلهای جامعهی مدنی، از طرف دیگر شکل میگیرد. از این رو به نظر میرسد که نهاد مدیریت شهری که در ایران از دو سازمان شهرداری و شورای تشکیل شده است، میتواند یکی از بهترین ساز و کارها، برای تحقق حکمرانی خوب شهری باشد. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و بررسی میزان تحقق حکمروایی خوب شهری، در شهر کاشمر، از طریق کارکردهای متأثر از عملکرد شهرداری و شورای شهر، بوده و به لحاظ روش، رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی میباشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی میدانی و تکمیل پرسشنامه جمعآوری شده و با استفاده از نرمافزارهای آماری Excel و Spss و ارزشگذاری متغیّرها با بهرهگیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیلی مقاله بیانگر آن است که در سه شاخص اصلی حکمروایی خوب شهری شامل؛ شفافیت و اطلاعرسانی، قانونمداری، و کارایی و اثربخشی، پس از انجام آزمون T – test، میزان Sig به دست آمده برابر با 1 00/0 بوده است، این مهم حاکی از پایین بودن میزان تحقق حکمروایی خوب شهری در شهر کاشمر میباشد. در نتیجه فرضیهی اساسی تحقیق که پیشبینی میکرد؛ حکمروایی خوب شهری، از طریق همکاری متقابل شوراهای اسلامی شهر، دولت و مردم قابل تحقق میباشد، در این شهر عملاً تحقق نیافته و این فرضیه رد شد.
تحلیلی بر علل شکل گیری اسکان غیررسمی با استفاده از مدل تحلیل مسیر، مطالعه موردی: محله ی شادقلی خان شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل علل شکل گیری اسکان غیررسمی در محله ی شادقلی خان شهر قم به روش توصیفی- پیمایشی است. با توزیع پرسشنامه به روش نمونه گیری طبقه ای و تکمیل آن توسط 200 سرپرست خانوار ساکن در محله ی شادقلی خان، متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی مؤثر بر ایجاد اسکان غیررسمی در این محله و اثرات فضایی - مکانی آن بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که 10 عامل به عنوان مهمترین عوامل اثرگذار در پدید آمدن محله ی شادقلی خان نقش آفرین است. با بکارگیری تکنیک رگرسیون، ضریب اثرگذاری هر یک از این عوامل مشخص و با استفاده از مدل تحلیل مسیر چگونگی اثرگذاری این عوامل مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج بدست آمده، در شکل گیری محله ی شادقلی خان دو دسته عوامل قبل از مهاجرت شامل؛ مالکیت اولیه، دلایل مهاجرت، مهاجر بودن یا نبودن و شغل قبلی و عوامل بعد از مهاجرت شامل؛ شغل فعلی، سند مالکیت، دلایل سکونت، پروانه ساخت، میزان درآمد و سال مهاجرت، دارای بیشترین اثرگذاری می باشد. در مجموع با محاسبه ضریب تأثیر عناصر و متغیرهای مختلف مستقل اثرگذار و با تفکیک آنها از یکدیگر، مشخص گردید که عوامل قبل از مهاجرت به میزان 6/56 درصد و عوامل بعد از مهاجرت به میزان 4/43 درصد در پدید آمدن محله ی شادقلی خان اثرگذار بوده اند. بنابراین، چنانچه برنامه ریزان و سیاست گذاران درصدد حل مشکلات ناشی از اسکان غیررسمی در شهرها هستند، می بایست ریشه های آن را در عوامل اثرگذار قبل از مهاجرت و در روستاها جستجو کنند و پس از حل این ریشه ها به حل مشکلات فعلی اسکان غیررسمی بپردازند.
تحلیل فضایی بافت فرسوده شهری با تأکید بر راهبردهای ساماندهی فیزیکی– فرهنگی (نمونه موردی: شهر اسلام آبادغرب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهرسازی و مدنیت دو دستاورد گرانبهای بشر در طول تاریخ بوده اند. با این حال، همزمان با رشد و گسترش شهرها در طول زمان، قسمت هایی از آنها همانند اجزاء یک دستگاه دچار فرسودگی شده و به ترمیم و رسیدگی نیاز پیدا می کنند. بافت های فرسوده شهرها علاوه بر تحمل بار مسایل کالبدی و فیزیکی، از لحاظ اجتماعی و فرهنگی هم دچار مشکل اند و در واقع از چرخه اقتصادی شهر خارج شده اند. شهر اسلام آبادغرب با جمعیتی حدود 92000 نفر هم اکنون با مشکل بافت فرسوده ای به مساحت حدود 58 هکتار در قسمت های مرکزی و شمالی، که جمعیتی حدود 37000 نفر را در خود جای داده روبروست. این مقاله در پی یافتن پاسخ برای الف) چگونگی پراکنش فضایی بافت فرسوده در شهر اسلام آبادغرب و ب) کشف روابط میان ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مدیریتی با کالبد فرسوده شهر است. در این پژوهش جامعه آماری شامل 8541 خانوار است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران تعداد 160 نمونه از بین انها برای تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. برای مشخص کردن روایی سؤالات از آلفای کرانباخ و برای آزمون سؤالات پرسشنامه ها هم از دو روش آماری آزمون T تک نمونه ای (T-Test) و روش همبستگی پیرسن استفاده شده است. با استفاده از دو روش مذکور به آزمون رابطه بین متغیر وابسته فرسودگی بافت در شهر اسلام آباد غرب با 4 متغیر مستقل: الف) اقتصادی ب) فرهنگی پ) اجتماعی و ت) مدیریتی پرداخته شد. برای آزمون های آماری از نرم افزار SPSS و برای ایجاد بانک اطلاعاتی و ایجاد لایه های موردنیاز و ترسیم نقشه ها از نرم افزار ArcGIS استفاده شده است. ازیافته های تحقیق می توان به الگوی پراکندگی فضایی بافت در قسمتهای مرکزی شهر اشاره کرد که از نظر جغرافیایی منطبق با قسمت های قدیمی و متراکم تر شهر است. همچنین نشان دادن رابطه بین ساختارهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عدم مدیریت موجود در بافت با فرسودگی بافت و کالبد آن از دیگر یافته های این تحقیق است که با ضریب اطمینان %95 و بالاترین سطح معناداری 000/0 تأیید شده است.
ارزیابی شاخص های کمّی و کیفی مسکن با رویکرد توسعه پایدار (مطالعه موردی: شهر سامان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریة توسعة پایدار با توجه به آثاری که در محیط فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی گذاشته، اخیراً مورد توجه شهرسازان و برنامه ریزان شهری واقع شده است. با توجه به اهمیت مسکن در ساختار شهرهای امروزی و زندگی شهروندان توجه به اصول توسعة پایدار در جهت عدالت فضایی و اجتماعی و ساختار کالبدی شهرها، مطلوبیت کمّی و کیفی کاربری ها به ویژه کاربری مسکونی و مقولة مسکن امری مهم است. لذا، هدف پژوهش حاضر تحلیل و ارزیابی وضعیت شاخص های کمّی و کیفی مسکن در شهر سامان است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش برای ارزیابی وضعیت شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان، از سه مدل تصمیم گیری تاپسیس، ویکور و کوپراس استفاده شده است. در این پژوهش همچنین برای مقایسة زوجی معیارهای هر شاخص و وزن دهی به معیارها از مدل تحلیل شبکة ANP استفاده شده است. شاخص های به کار رفته در پژوهش حاضر شامل شش شاخص اجتماعی، اقتصادی، ریزدانگی، تراکمی، محیط زیستی و تسهیلات مسکن با رویکرد توسعة پایدار است. برای گردآوری داده های پژوهش از اطلاعات حاصل از داده های مرکز آمار ایران (1390)، طرح تفصیلی شهر سامان (1391) و مطالعات میدانی با استفاده از ابزار پرسشنامه با حجم نمونة 320 خانوار استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مسکن شهر سامان متناسب رویکرد توسعة پایدار نیست و در بیشتر شاخص های مسکن در نواحی چهارگانة شهر سامان عدم برابری و ثبات وجود دارد، به طوری که در شاخص اجتماعی، نواحی 1 و 4 نسبتاً مطلوب، ناحیة 2 نامطلوب و ناحیة 3 نسبتاً نامطلوب، در شاخص اقتصادی ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 نسبتاً مطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص ریزدانگی، نواحی 1 و 2 نامطلوب و نواحی 3 و 4 مطلوب است. در شاخص تراکمی، ناحیة 1 مطلوب، ناحیة 3 نسبتاً مطلوب و نواحی 2 و 4 وضعیت متوسطی دارد. در شاخص تسهیلات مسکن ناحیة 1 نامطلوب، ناحیة 2 مطلوب و نواحی 3 و 4، به ترتیب نسبتاً مطلوب و متوسط است؛ اما در شاخص محیط زیستی مسکن نواحی چهارگانة شهر سامان وضعیت نامطلوبی دارد.
ارزیابی و نقدی بر طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی شیراز؛ مطالعه موردی محله مهدی آباد(کتس بِس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تمرکز فقر در شهرها در طول چند قرن اخیر و به موازات صنعتی شدن جهان، جنبه های کالبدی فقر در قالب محله های فقیرنشین و اسکان غیررسمی عینیت یافت. برای حل این مسأله، رویکرد توانمندسازی در دهه 1980 مطرح شد. این رویکرد، اجتماعات غیررسمی را نه به عنوان یک معضل بلکه به عنوان یک دارایی اجتماعی نگریسته تا توانمندسازی را جایگزین فرهنگ فرهنگ فقر بنماید. بنابراین تحقیق حاضر با تأکید بر مفاهیم و اصول توانمندسازی به بررسی میزان موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی شهر شیراز، مطالعه موردی محله مهدی آباد(کتس بِس) با استفاده روش های آماری و نگرشی کمی-کیفی به ارزیابی طرح پرداخته است. پس از استخراج جامعه نمونه با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 384 پرسشنامه در بین ساکنین محله مهدی آباد پر شده و داده های بدست آمده در نرم افزار تحلیل آماری Spss مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد، در فرضیه اول تحقیق که با استفاده از آزمون تی تک نمونه ای(One Sample T-Test) مورد سنجش قرار گرفت، میانگین میزان موفقیت خانه محله مهدی آباد در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 24.3 بوده که با میانگین مورد انتظار(27)دارای اختلاف 2.7- است، بنابراین فرض خلاف تحقیق، یعنی عدم موفقیت خانه محله مهدی آباد در اهداف توانمندسازی، تأیید می شود. در فرضیه دوم تحقیق نیز میانگین میزان موفقیت کلی طرح در دستیابی به اهداف توانمندسازی در محله مهدی آباد، در سطح معناداری 000/0 sig= برابر با 54.43 بوده و با میانگین مورد انتظار 96 دارای اختلاف میانگین 41.57- است، بنابراین فرضیه تحقیق یعنی عدم موفقیت طرح ساماندهی و توانمندسازی محله مهدی آباد در ارتقای شاخص های توانمندسازی محله، تایید می شود. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که طرح توانمندسازی محله در مسیر دستیابی به اهداف خود تا حال حاضر موفق نبوده، و مهمترین علل آن وجود نگرش آمرانه در مراحل تهیه، تصویب و اجرای طرح است که ناقض مهمترین اصول توانمندسازی یعنی مشارکت محوری و نهادسازی و آگاه سازی است.
تحلیل شاخص های کمی وکیفی تأثیرگذاردر برنامه ریزی مسکن استان های کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به مسکن و برنامه ریزی آن در راستای توسعه پایدار در چهارچوب برنامه ریزی ملی و منطقه ای ضروی است تا با بهره گیری از دانش و تکنیک های برنامه ریزی، وضعیت موجود و مسایل مربوط به آن مشخص گردد. بدین منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و تجزیه و تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار در برنامه ریزی مسکن و سطح بندی استان های کشور براین اساس می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. گردآوری داده ها با استفاده از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 و منابع کتابخانه ای و اسناد و مدارک موجود انجام شده است. شاخص های بررسی، 27 شاخص کمی و کیفی مسکن فراگیر مسکن می باشد که براساس مدل های برنامه ریزی منطقه ای (تحلیل عاملی و مدل تصمیم گیری چندمعیاره ویکور) تجزیه و تحلیل شده است. با استفاده از روش تحلیل عاملی، 4 عامل مؤثر مشخص گردید که این عوامل جمعاً 18/91 درصد از واریانس را تبیین و محاسبه می نمایند. سپس به منظور سطوح برخورداری استان های کشور از شاخص های مزبور از روش ویکور استفاده شده است. بر اساس این سطح بندی، استان های اصفهان (با ضریب صفر)، گلستان( صفر)، تهران(صفر) و آذربایجان شرقی (با ضریب079/0) در رتبه های اول تا چهارم و در سطح بسیار برخوردار جای گرفته اند و استان های سمنان(با ضریب87/0) شوند. اردبیل (88/0)، سیستان و بلوچستان (90/0)، بوشهر(90/0)، لرستان(91/0)، هرمزگان(91/0)، چهارمحال و بختیاری(92/0)، کهگیلویه و بویراحمد (94/0)، قم(94/0)، خراسان شمالی(96/0) و ایلام(1) به ترتیب در رتبه های آخر و سطح بسیار محروم را به خود اختصاص داده اند.
برنامه ریزی مسکن گروه های کم درآمد شهری با تأکید بر توانمندی مالی و خط فقر مسکن (جمعیت شهری استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارغ از طبقة اجتماعی و شرایط اقتصادی افراد، مسکن همواره یکی از حیاتی ترین نیازها و اولویت های اساسی خانوار است. عمده ترین عواملی که سبب تبدیل تأمین مسکن به بحران، بهخصوص برای گروه های کم درآمد شدهاند، عبارت اند از: رشد سریع جمعیت، افزایش شدید نرخ شهرنشینی، کاهش بعد خانوار، افزایش نرخ سودآوری بازار زمین و مسکن، کاهش تقاضای مؤثر مسکن، کاهش نرخ دسترسی و توانمندی مالی اقشار ضعیف، سوداگری شدید بازار زمین و مسکن به ضرر گروه های کم درآمد، کاهش عرضة زمین و مسکن، کم توجهی بخش خصوصی و درنهایت، سیاست های ناموفق دولتی. با وجود تجارب گوناگون برای رفع مشکل بی مسکنی و بدمسکنی اقشار کم درآمد، حل ریشه ای این مسئله، نیازمند بررسی عوامل ساختاری آن است. در این تحقیق، شرایط و شاخص های مسکن گروه های مختلف درآمدی نقاط شهری استان کردستان، به صورت تفصیلی تحلیل میشود. این پژوهش به روش کتابخانه ای انجام شد. اطلاعات و آمار مورد نیاز آن، از پایگاه تفصیلی طرح هزینه و درآمد خانوارهای مرکز آمار ایران تهیه و استخراج و محاسبات لازم روی آن ها انجام شد. سپس با استفاده از نرم افزار EVIEWS خط فقر مسکن تعیین شد. نتایج نشان می دهد میزان توانمندی مالی تأمین مسکن در دهک ها با درآمد پایین، بسیار کمتر از دهک های بالاست و خط فقر مطلق مسکن در سال 1390، 50 مترمربع است که براساس آن 7/13 درصد کل خانوارهای شهری (271,238 خانوار) با 37,160 خانوار یا 124,856 نفر (بعد خانوار 63/3 نفر) در نقاط شهری استان زیر خط فقر مسکن قرار دارند و شش دهک پایین جامعه، توانمندی های لازم برای تأمین مسکن را ندارند.
ارزیابی مسکن مهر از نظر شاخص های کیفی مسکن مناسب (نمونه موردی: مسکن مهر۲۲ بهمن شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: هدف پژوهش حاضر ارزیایی میزان مطابقت مسکن مهر با شاخص های کیفی مسکن مناسب است. روش: این تحقیق از نوع کاربردی بوده و ماهیّت آن به صورت توصیفی- تحلیلی است، شیوة گردآوری اطّلاعات نیز به دو روش کتابخانه ای و مشاهدة میدانی بوده و ابزار جمع آوری اطّلاعات در روش میدانی، به صورت پرسش نامه، مصاحبه و مشاهدة حضوری بوده است. جامعة آماری تحقیق، مسکن مهر ۲۸۵ واحدی ۲۲ بهمن شهر زنجان بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول اصلاح شدة کوکران، ۹۹ واحد مسکونی به عنوان نمونه انتخاب شده اند. بعد از توزیع پرسش نامه و جمع آوری اطّلاعات، برای تجزیه و تحلیل آمار به دست آمده، از آزمون t تک نمونه ای و همبستگی پیرسون در محیط نرم افزار spss استفاده شده است. نتیجه گیری: نتایج به دست آمده از آزمون t نشان داده است که مسکن مهر مورد بررسی، با هیچ کدام از شاخص های ابعاد کیفی مسکن مطابقت نداشته و این میزان در همة آن ها کمتر از حد معمول (۳) بوده است. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون، نشان دهندة وجود رابطة معنادار بین ابعاد اقتصادی و کالبدی (۳۵/۰)، فرهنگی و کالبدی (۵۷/۰)، فرهنگی و زیست محیطی(۳۳/۰) و زیست محیطی و کالبدی (۵/۰)، بوده است؛ در نتیجه می توان گفت که مسکن مهر ۲۲ بهمن شهر زنجان، رضایت مندی ساکنین را در پی نداشته است.
سنجش عوامل مؤثر بر میزان اعتماد شهروندان به شهرداری؛ مورد مطالعه شهروندان شهر نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اعتماد مهمترین مؤلفه نظم اجتماعی و یکی از ارکان سرمایه اجتماعی است و بررسی تجربی آن در جامعه می تواند راهکاری عملی برای نیل به فرهنگ متعالی شهروندی باشد. از عوامل مهم و مؤثر در انسجام و یکپارچگی جامعه، وجود اعتماد در بین افراد و گروهها و سازمان های مختلف اجتماعی است. مقاله حاضر از نوع توصیفی _ تحلیلی بوده که با هدف شناسایی میزان اعتماد شهروندان به شهرداری و عوامل مؤثر بر آن در شهر نیشابور انجام گرفته است. عمده کار این تحقیق پیمایشی بوده و از طریق بررسیهای میدانی و پرسشنامه انجام شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس، ضریب همبستگی پیرسون، تفاوت میانگین (t.test) و رگرسیون چند متغیره انجام شد. نتایج توصیفی تحقیق نشان دهنده آن است که: 30 درصد از افراد میزان اعتماد آنها به شهرداری کم، 50 درصد در سطح متوسط و20 درصد در حد زیاد است. نتایج تحلیلی داده ها نشان داد که بین متغیرهای تجربه تبعیض، احساس امنیت، اعتماد نهادی، میزان فساد اداری، امیدواری به ارضای نیاز، عضویت گروه های رسمی و عضویت گروه های غیر رسمی با میزان اعتماد شهروندان به شهرداری رابطه معناداری وجود دارد. و در جهت افزایش اعتماد شهروندان به شهرداری راهکارهایی چون: ایجاد بستری برای عدالت اجتماعی و عدم تبعیض، تغییر نحوه مدیریت شهر، افزایش احساس امنیت و ... ارائه گردید.
ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: شهر باید به گونه ای باشد که نیازهای جمعیتی را پاسخ گو باشد. براین اساس در مقوله مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای زندگی انسان، این امر باید به گونه ای تدوین گردد که افراد با کمترین شکاف و اعتراض نسبت به استحقاق حقوق خود مواجه باشند. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل فضایی وضعیت کالبدی مسکن محلاّت شهری پیرانشهر صورت گرفته است. روش تحقیق: نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی توسعه ای» و روش بررسی «توصیفی تحلیلی» است. جامعه آماری محلاّت شهر پیرانشهر در سال ۱۳۹۱ می باشد. شاخص های موردبررسی شامل ۵ دسته اصلی قدمت بنا، کیفیت ابنیه، ریزدانگی واحدهای مسکونی، تعداد طبقات و مصالح می باشد. جهت تجزیه وتحلیل اطّلاعات مذکور، از مدل Fuzzy TOPSIS و ANP استفاده گردید. یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده، نشان می دهد که ۷/۲۶ درصد از محلاّت شهر دارای تعداد طبقات با کیفیت مطلوب، ۳/۳۳ درصد با کیفیت متوسّط و ۴۰ درصد دارای کیفیت نامناسب می باشند. نتیجه گیری: یافته های به دست آمده حاکی از آن است که بیشتر محلاّت در بخش جنوبی شهر به لحاظ شاخص های کلّی مسکن، در وضعیت مناسبی نمی باشند. این خود نشان دهنده نوعی بی عدالتی فضایی می باشد. امید است هرچه سریع تر درجهت بهبود کلّی وضعیت مسکن این منطقه، به خصوص نواحی محروم و بهبود کیفیت زندگی اقدامات لازم انجام شود.
نقش جغرافیا و فرهنگ در شکل گیری بام در واحدهای مسکونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته، شکل و ترکیب حجمی فضاهای معماری و همچنین عناصر آن به صورت چشم گیری تحت تأثیر عوامل و پدیده های جغرافیایی و محیط طبیعی شکل می گرفتند و در مواردی نیز پدیده های فرهنگی، به ویژه درمورد بناها و فضاهای آیینی، نقش مؤثری در شکل گیری فضاها و عناصر معماری داشتند. این پژوهش همزمان به نقش جغرافیا و فرهنگ در شکل بام توجه دارد. این پژوهش تلاش دارد که نقش جغرافیا و پدیده های فرهنگی در شکل گیری فضاهای معماری در گذشته را به درستی نشان دهد. این که جغرافیا و فرهنگ چگونه در پدیدار شدن شکل بام در معماری گذشته نقش داشته اند، پرسش اصلی این پژوهش است و فرضیه آن مشخص می کند که شکل و خصوصیات مهم بام ساختمان ها در گذشته بیشتر تحت تأثیر عوامل جغرافیایی و محیطی قرار داشت، اما برخی از شکل ها و صورت های آن با گذشت زمان مفهومی نمادین نیز می یافت. روش پژوهش توصیفی و تحلیلی است و گردآوری داده ها بیشتر به صورت اسنادی بوده است، هرچند مشاهدات و بررسی های میدانی نیز در توسعه کیفی پژوهش مؤثر بوده است. چارچوب نظری نیز بر این اساس استوار است که شکل فضاها و عناصر معماری در گذشته بیش از همه تحت تأثیر پدیده های جغرافیایی و محیطی قرار داشت، اما شکل بام بعضی از فضاهای آیینی از پدیده های فرهنگی تأثیر می پذیرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که شکل بام ساختمان ها در وهله نخست، تحت تأثیر پدیده های جغرافیایی و محیط شکل می گرفت و سپس شکل و ترکیب برخی از انواع بام ها یا عناصری از آن مفاهیم نمادین پیدا می کردند. احتمال می رود که کاربردهای بعدی بعضی از آنها در موارد خاص به دلیل نمادپردازی باشد.