فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۱۶۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
شهرهای بزرگ در نظام شهری کشور از اهمیت ویژه ای برخوردارند به طوری که اغلب این شهرها، مراکز استان بوده و به تبع شرایط ویژه خود، نسبت به سایر نقاط شهری رشد بیشتری داشته اند، چنین رشدی که اغلب بی برنامه و لجام گسیخته است هزینه های زیادی را برای شهرها تحمیل کرده و پایداری شهرها را تهدید می نماید. امروزه استفاده از روش های پیش بینی برای بررسی تحولات آینده کارایی ندارند در حالی که روش های آینده پژوهی می توانند با توجه به آنچه در آینده رخ می دهد، عوامل مؤثر بر بروز آینده های محتمل را شناسایی کرده و با کنترل آن ها به آینده مطلوب برسند. در پژوهش حاضر از نرم افزارهای آینده پژوهی برای بررسی و تحلیل رشد کالبدی و فیزیکی استفاده شده است که هدف آن شناسایی عوامل و نیروهای تأثیرگذار بر رشد شهر بزرگ ارومیه است. روش تحقیق حاضر توصیفی – تحلیلی است. با استفاده از تکنیک پویش محیطی اطلاعات لازم گردآوری شده و توسط 30 کارشناس و متخصص برنامه ریزی شهری با استفاده از ماتریس تأثیرات متقابل امتیازدهی و در محیط نرم افزار میک مک تحلیل شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بر اساس مدل هلدرن، 64 درصد رشد شهر به دلیل رشد جمعیت بوده و علیرغم وجود فضای کافی 34 درصد رشد شهر به دلیل پراکنده رویی بوده است. از بین 31 شاخص انتخابی با استفاده از تکنیک پویش محیطی که بر رشد شهر ارومیه تأثیرگذار بودند، تعداد 9 عامل، با توجه به امتیاز بالای تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، به عنوان عوامل کلیدی انتخاب شدند. که از بین این عوامل، تأثیرگذارترین عامل کلیدی در رشد فیزیکی شهر ارومیه، عدم نظارت بر ساخت و سازها است و رشد طبیعی جمعیت، نابرابری در توزیع خدمات و گرایش به حومه های شهری در درجات بعدی اهمیت قرار دارند.
تحلیلی بر قابلیت ها و محدودیت های توسعه فیزیکی شهر نورآباد ممسنی؛ با تأکید بر شاخص های شهر سالم در مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیت شهرنشین و در پی آن رشد شهرها در کشور، توجه به چگونگی کنترل گسترش شهرها و گام برداری در راستای توسعه پایدار به منظور ایجاد شهر سالم را ضروری ساخته است. شهر نورآباد ممسنی در سال های اخیر با افزایش سریع جمعیت مواجه بوده که این امر سبب گسترش و دست اندازی شهر به محیط های پیرامونی شده است. بدین منظور ضرورت توجه به رشد آتی آن، تدوین برنامه ای مناسب به منظور توسعه مناسب این شهر را دوچندان می نماید. در این پژوهش سعی شده است با شناسایی عوامل تأثیرگذار و ارزیابی آن، جهات بهینه توسعه فیزیکی شهر نورآباد ممسنی با استفاده از مدل SWOT مشخص شود. در این مرحله توسعه شهر را با توجه به شاخص های طبیعی توسعه فیزیکی و شاخص های مصنوعی مورد ارزیابی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بازدید میدانی است. استنتایج حاصل از این تحقیق حاکی از آن است که اراضی واقع در مشرق و جنوب شرقی، زمین های بایر درون بافت شهر و همچنین برخوردار بودن از مراکز دانشگاهی، بهترین نقاط قوت توسعه فیزیکی شهر محسوب می شود. کمبود شدید کاربری فضای سبز در شهر، مناسب نبودن سیستم شبکه بندی شهر، نبود ساخت و ساز عمودی به نسبت تمرکز بیشتر جمعیت در مرکز شهر و فقدان سیستم فاضلاب شهری در سطح کل شهر از نقاط ضعف به شمار می رود
تعیین مناطق بهینه به منظور توسعه شهرها و شهرک های جدید با به کارگیری مدل های کارآمد (مورد مطالعه: استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از موضوعات حیاتی قرن بیست ویکم در ارتباط با پایداری شهر، چگونگی رشد و توسعة شهر در فضاست و بر این مبنا، مدیریت شهری ناگزیر به توسعة اندیشیده ی شهرهاست. کلان شهر تهران با رشد روز افزون، گسترش همه جانبه و بی برنامة کالبدی، ناپایداری را بر پیکرة زیست محیطی اطراف خود وارد کرده است. یکی از راهکارهای اندیشیده شده در آمایش سرزمین برای تمرکززدایی و بازتوزیع جمعیت و امکانات، توسعة شهرها و احداث شهرک های جدید در اطراف مادرشهرها است که باید معیارهای زیست محیطی، اجتماعی اقتصادی، کالبدی، فاصلة جغرافیایی و غیره در مطالعات آن لحاظ شود تا به فجایع زیست محیطی منجر نشود. روش این پژوهش توصیفی تحلیلی و از نوع کاربردی است که با روش های خوشه بندی FCM و K-means به بررسی این مهم می پردازد. برای سنجش کیفیت محیط زیست و تعیین مکان های بهینة توسعة شهرهای جدید در استان تهران سه بُعد پایه (محیط انسان ساخت، محیط اجتماعی محیط اقتصادی و محیط طبیعی) با مجموع 22 شاخص به کار گرفته است. تحلیل و پردازش این شاخص ها در دو محیط نرم افزاری Matlab2013 و Arc GIS انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان می دهد مناطق شرق و جنوب استان تهران جهت توسعة شهری مطلوب هستند. همچنین، با روش خوشه بندی K-means نقشه ای تهیه شد که می توان به بیان راهبردها و مدیریت یکپارچة مناطق پرداخت.
ارزیابی تأثیر فضایی _ زمانی سیاست ها و قوانین زمین شهری بر گسترش بهینه شهری مهاباد با استفاده از CA-Markov(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر و بعد از انقلاب اسلامی همزمان با دگراندیشی و بازاندیشی در فضای شهری، نوع رشد شهری تحت تأثیر جریانات فکری و تصمیم سازی، زمینه شکل گیری توسعه شهری متفاوت با آنچه قبل از انقلاب بوده است را به وجود آورده است. در این زمینه، حسب رشد و توسعه شهری، نیاز به زمین شهری، راه را برای تصمیم گیری و تصمیم گذاری در نوع بهره مندی از اراضی با استفاده از قوانین و مقررات باز کرده است. در این راستا، نقشه های پوشش اراضی حاصل از تصاویر ماهواره ای نقش سازنده ای در تحلیل و ارزیابی فضای کالبدی شهرها بر عهده دارند و راه آینده نگری را در افق برنامه ها تضمین می کنند. تلفیق سامانه های اطلاعات مکانی و سنجش از دور، ابزار مؤثری را برای گردآوری و تحلیل اطلاعات مکانی- زمانی مهیا می کند. در این پژوهش برای تولید نقشه های کاربری- پوشش اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده شده است. از آنجا که تصاویر خام سنجش از دور دارای خطایی در هندسه و مقادیر ثبت شده برای پیکسل اند، برای آماده سازی و پیش پردازش از تصحیحات رادیومتریک استفاده شد. در ادامه، برای استخراج اطلاعات از روش طبقه بندی نظارت شده استفاده شد. در مطالعه پیش رو، برای ارزیابی دقت نقشه های پوشش اراضی به دست آمده، 290 نقطه به صورت تصادفی با انجام عملیات صحرایی جمع آوری شده است و پس از آن، با هدف مدل سازی تغییرات پوشش سطح زمین در دو کلاس اراضی ساخته شده و ساخته نشده و قرارگیری اراضی سازمان ملی زمین و مسکن روی آن در شهر مهاباد، تغییرات در افق سال 1400 با استفاده از مدل Markov CA- شبیه سازی شد. نتایج این مطالعه، افزایش سطح استفاده از اراضی سازمان ملی زمین و مسکن را در افق سال 1400 به مساحت 15/397 هکتار نشان می دهد. بنابراین، ایجاد نقشه های تولید شده، مسیر باروری باز تفکر پروری را در رابطه با آینده شهر و چگونگی استفاده از اراضی یاری می کند.
آثار گسترش فیزیکی و تغییر کاربری های شهری بر حریم رودخانه (مطالعه موردی: رود خشک در شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعة فیزیکی شهرها، تجاوز به حریم و بستر رودخانه ها و اراضی پیرامونی آن ها منجر شده است. استفادة انسان از رودخانه و نوع دخالت در حریم آن موجب تغییراتی در کانال رود و حاشیة آن می شود. در دهه های اخیر، کلان شهر شیراز شاهد گسترش بیش ازحد فضاهای ساخته شده بوده است؛ به گونه ای که بیش از دیگر شهرهای استان رشد فیزیکی دارد. بخش اعظم این توسعه، نامنظم و خودسرانه صورت گرفته و درنتیجه، توسعة فیزیکی شهر به تغییر لندفرم های ژئومورفولوژیکی اطراف منجر شده است. هدف این پژوهش، بررسی توسعه شهری در حریم رودخانة خشک و دامنة تغییرات آن در بازة زمانی 48 ساله در شهر شیراز است.این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و به صورت کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. پژوهش با استفاده از عکس هوایی سال 1346 به مقیاس 1:20000، تصاویر ماهوارة لندست در سال 1394، سنجندة اولی و نقشه های توپوگرافی منطقه و برداشت داده های میدانی به کمک سامانه موقعیت یاب جهانی (GPS) صورت گرفت. همچنین به منظور پردازش داده ها و تهیه نقشه، از نرم افزارهای ArcGis10.3 و Envi4.8 استفاده شد. مطابق نتایج، در دوره زمانی فوق توسعه فیزیکی شهر در حریم رودخانه، در مقایسه با سال 1346 در بازه اول 21 هکتار، در بازه دوم 220 هکتار و در بازه سوم 54 هکتار است. به طورکلی، 295 هکتار از حریم رودخانه به کاربری های ساخت وساز شهری تعلق گرفته و جابه جایی عرضی رودخانه در بخش یک 176 متر، بخش دوم 145 متر و در بخش سوم 68 متر بوده است.همچنین بررسی ها نشان می دهد الگوی گسترش فیزیکی کلان شهر شیراز، از هسته ای به سمت خطی پیش رفته است.
ارزیابی و تحلیل گسترش ف ضائی کلانشهر تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای چندزمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش کلانشهر تبریز باعث شده بخش وسیعی از با ارزش ترین اراضی بلافصل شهرها به زیر ساخت و ساز برود. بنابراین این تحقیق کاربردی تجربی با هدف بررسی پراکنش شهری و تغییرات کاربری اراضی در محدوده کلانشهر تبریز با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست برای یک مقطع 27 ساله و با استفاده از تکنیک طبقه بندی شی گرا صورت گرفته است. در این مقاله با اتکا به روش تحقیق تاریخی علی با اخذ تصاویر ماهواره ای چندزمانه لندست 5 و 7 از سازمان زمین شناسی امریکا و استفاده از تکنیک های پردازش تصاویر ماهواره ای شی گرا تغییرات کاربری اراضی در مقطع زمانی 2011-1984 با تأکید بر گسترش فضائی کلانشهر تبریز مورد ارزیابی قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصله مقدار مساحت کلانشهر تبریز (مادر شهر تبریز و شهرهای اقماری) از 34/7220 هکتار در سال 1984 به 82/22346 هکتار در سال 2011 رسیده است. مساحت قابل توجهی از توسعه اخیر بر روی اراضی زراعی و باغی صورت گرفته که کاهش 6470 هکتاری کاربری های مذکور لزوم مدیریت توسعه آتی شهرها با سیاست های های انبوه سازی و بلندمرتبه سازی (شهر فشرده)، استفاده از زمین های بایر و خالی موجود در داخل شهر (توسعه میان افزا)، هدایت سمت توسعه شهر در جهاتی غیر از زمین های کشاورزی محدوده را می طلبد.
شناسایی و تحلیل عوامل کلیدی مؤثر بر توسعه شهری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: کلان شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه نگاه متفاوت به آینده باعث شده که انسان هوشمند به دنبال یافتن آینده نباشد، بلکه با بهره گیری از ابزارهای گوناگون آینده مطلوب خود را بسازد. از سوی دیگر الگوی جدید اسکان بشر، مناطق کلان شهری، به واسطه ویژگی ها و پیچیدگی های چندوجهی، شرایطی ایجاد نموده که عمدتاً معایب این گونه از سکونت گاه ها بر محاسن آن پیشی می گیرد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است، با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل مؤلفه های توسعه کلان شهر کرج پرداخته است. بدین منظور ابتدا ۳۷ مؤلفه از میان اسناد فرادست استخراج شده و با استفاده از روش دلفی مدیران، ماتریس اثرات متقاطع مؤلفه ها تشکیل گردیده است. سپس با استفاده از میانگین گیری ۱۵ ماتریس به دست آمده، ماتریس نهایی تشکیل شده و از طریق نرم افزار میک مک نسبت به تحلیل آن اقدام شده است. بر اساس نتایج مدل، کلان شهر کرج سیستمی ناپایدار بوده و «ساماندهی محورهای ویژه گردشگری با استفاده از کیفیت های محیطی و کریدورهای دید و منظر» و تا حدودی «توسعه مجموعه های کارکردی مختلط پیرامون ایستگاه های مترو و قطار شهری» به عنوان عوامل تنظیم کننده عمل می نمایند. هیچکدام از مؤلفه های توسعه کرج از نگاه مدیران، به عنوان عامل هدف قابل تعریف نمی باشد. این مسئله نشانگر چندجانبه بودن مسئله توسعه کلان شهر کرج از نگاه مدیران است. «توسعه زیرساخت های الکترونیک شهری» و «ایمن سازی شهر در مقابل حوادث غیرمترقبه» در وضعیت بسیار نزدیک به محور مخاطره (ریسک) قرار دارند. «توسعه صنعت گردشگری» و «توسعه درونی (میان افزا) شهر» بیشترین میزان تأثیرگذاری بر فرآیند توسعه کلان شهر کرج را خواهند داشت.
کاربرد تکنیک های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی با هدف شبیه سازی توسعه شهری (مطالعه موردی: شهر مهاباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش جمعیت و رشد سریع شهرنشینی تغییراتی اساسی در کاربری اراضی شهرها ایجاد شده است. که نیازمند مدیریت و برنامه ریزی برای توسعه شهری با توجه به تغییرات ایجاد شده در کاربری های شهری می باشد و شهر مهاباد از این قاعده مستثنی نمی باشد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از مدل رگرسیون لجستیک میزان تغییرات کاربری اراضی شهری و توسعة آتی شهر مهاباد با در نظر گرفتن معیارهای خطوط انتقال نیرو، مخاطراتی (گسل، زمین لغزش)، سازندهای زمینةشناسی، رودخانه و شیب در بازه زمانی ۱۳۶۵-۱۳۹۳ و توسعة آن تا سال ۱۴۲۰ با استفاده از تصاویر ماهواره لندست ۸ و ۵ مورد بررسی قرار گیرد. برای این کار ابتدا اقدام به تهیة نقشه های کاربری اراضی برای دو دورة زمانی۱۳۶۵ و ۱۳۹۳ در محیط نرم افزاری اکوگنیشن کردیم و با بررسی نقشه های کاربری حاصل مقدار اراضی ساخته شدة شهر مهاباد در سال ۱۳۶۵ برابر ۹۸۹.۹۳۲ هکتار و در سال ۱۳۹۳ وسعت آن حدود دو برابر افزایش یافته و به وسعتی به مساحت ۲۰۰۰.۰۲ رسیده است. تحت تأثیر این عوامل، روند رشد و توسعة شهر از وسعت کاربری های غیرساخته شده به مساحت ۱۴۲۲.۳۵۴۵ هکتار کاسته و بر وسعت اراضی ساخته شده افزوده است به طوری که با استفاده از مدل رگرسیون و معیارهای در نظر گرفته شده، مقدار پیش بینی آن برای سال ۱۴۲۰ مساحتی به مقدار ۳۴۳۴.۰۲ هکتار می باشد. همچنین سناریوی اثرات توسعة شهر بر محیط زیست و تأثیرپذیری از مخاطرات با روش فازی در محیط آرک جی ای اس مورد بررسی واقع شد.
مکان یابی عرصه های مناسب توسعة آتی شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل سازگاری و تعیین تناسب و استعداد زمین برای توسعة کالبدی سکونتگاه های شهری از اقدامات اولیه در برنامه ریزی های فضایی و محیطی است. لذا، در این پژوهش سعی شده است تا با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، مناسب ترین عرصه های مکان گزینی توسعة آتی شهر یاسوج بر اساس دانش داده ای شناسایی و تعیین شود. دانشداده ای فرایند استفاده و به کارگیری مقدار عددی هر پارامتر در مکان یابی توسعة فیزیکی بدون استفاده و اعمال نظرات کارشناسی را شامل می شود. به منظور دستیابی به اهداف، نخست براساس دانش داده ای و با توجه به ویژگی های ژئومورفولوژی، اقلیمی، زمین شناسی، هیدرولوژی و انسانی منطقه، 15 پارامتر و 84 کلاس برای بررسی تأثیر فرم ها و فرایندهای طبیعی در مکان گزینی آتی شهر یاسوج شناسایی شد که هر پارامتر ارزش عددی ویژه ای را به خود اختصاص داده است. پس از محاسبة وزن طبقات براساس مقادیر واقعی هر پارامتر و طراحی مدل های دانش داده ای، لایه های رستری پارامترها براساس وزن و مدل های مزبور در محیط نرم افزار ArcGIS با یکدیگر تلفیق، و نقشة پهنه بندی منطقة مطالعاتی به لحاظ مکان های مناسب برای توسعة آتی سکونتگاه یاسوج تهیه شد. نتایج نشان می دهد که پهنة بسیار مناسبی که 72/41% (72/8 کیلومترمربع) از مساحت سکونتگاه فعلی را به خود اختصاص داده، امکان افزایشی معادل 45/77 کیلومترمربع را دارد. همچنین، پهنة مناسبی به وسعت معادل 08/16% (36/3 کیلومترمربع) از مساحت سکونتگاه فعلی، با توجه به نقشة مکان گزینی آتی شهر یاسوج، تا 35/36 کیلومترمربع امکان توسعه دارد.
تأثیر توسعه شهری و تغییرات کاربری بر عناصر آب و هوایی شهر شیراز و فسا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رشد اجتناب ناپذیر شهری طی دو دهه آینده در کشورهای کمتر توسعه یافته به یک چالش بسیار مهم برای برنامه ریزان و مدیران شهری تبدیل خواهد شد. گسترش مناطق شهری، اثرات متفاوتی بر آب و هوا در مقیاس محلی و جهانی، در زندگی ساکنان این مناطق گذاشته است. بدین جهت در این پژوهش میزان تأثیرگذاری تغییرات ناشی از دگرگونی پوشش زمین و کاربری اراضی در یک بازه زمانی بلند مدت بر وضعیت آب و هوا در شهرهای شیراز و فسا بررسی و برای اطمینان از نرمال بودن سری های سالانه از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف استفاده شد. همچنین روند سری زمانی فراسنج های کمینه و بیشینه دما و رطوبت نسبی با استفاده از روش های ناپارامتری من-کندال و تحلیل رگرسیون طی یک دوره 45 ساله (1966-2010) بررسی شدیافته های پژوهش نشان داد کمیت های کمینه دما و رطوبت نسبی فسا و کمینه و بیشینه رطوبت نسبی شیراز روند کاهشی و سایر کمیت ها روند افزایشی داشته اند. در ادامه اثرات تغییرات کاربری و نوع پوشش زمین در بازه زمانی 23 ساله (1987-2010) با استفاده تصاویر سنجنده TM ماهواره لندست بر الگو دمایی در این دو شهر پرداخته شد. بر این اساس کاهش 113 و 5/7 کیلومتر مربعی کاربری بایر و افزایش 110 و 3/5 کیلومتر مربعی کاربری مسکونی به ترتیب برای شهرهای شیراز و فسا محاسبه گردید.
بررسی تأثیر گسترش مناطق شهری بر کمّیت و کیفیت آب رودخانه بالوخلوچای اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر کاربری اراضی غیر شهری به اراضی شهری و ورود پساب های خام شهری و روستایی به داخل رودخانه ها به ویژه در مناطقی که رودخانه از میان شهرها می گذرد، کیفیت آب را به شدت کاهش داده و کمّیت آن را نیز تحت تأثیر قرار می دهد و در مواردی می تواند شیوع بیماری ها و یا کاهش کیفیت محصولات کشاورزی را به همراه داشته باشد؛ بنابراین، باتوجه به اهمیت این تغییرات در مدیریت منابع آب سطحی و تأثیر شهرسازی بر هردو پارامتر مذکور، به ویژه در رودخانه های شهری؛ هدف اصلی این پژوهش، بررسی تغییرات زمانی و مکانی کمّیت و کیفیت رواناب رودخانه بالوخلوچای و تأثیر توسعه شهری اردبیل بر آن است. نتایج طبقه بندی تصاویر ماهواره ای لندست منطقه به روش نظارت شده با الگوریتم بیشترین شباهت در محیط نرم افزار ENVI نشان داد که مساحت منطقه شهری در طول 15 سال اخیر 1568 هکتار افزایش داشته است. همچنین، نتایج تحلیل داده های دبی روزانه و پارامتر های کیفیت آب ماهانه ثبت شده در ایستگاه های هیدرومتری ورودی جریان (پل الماس) و خروجی جریان (گیلانده) نشان داد که شیب کاهشی دبی متوسط روزانه در خروجی کمتر از ورودی و شیب کاهشی کیفیت آب در خروجی بیشتر از ورودی است. این می تواند ناشی از افزایش تولید و تخلیه رواناب های سطحی آلوده آلوده شهری به رودخانه در اثر افزایش سطوح نفوذناپذیر شهری و تولید آلاینده ها باشد.
تأثیر مؤلفه های انسانی بر پراکنش افقی شهر سنندج با تأکید بر اسکان غیررسمی و روستاهای پیراشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پراکنش افقی یا همان رشد و گسترش کالبدی سریع شهرها در فضای پیرامون، پدیده ای است که امروزه بسیاری از شهرهای ایران آن را تجربه می کنند. مؤلفه ها و علل مختلفی در بروز این پدیده تأثیر دارند. در این پژوهش مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر گسترش افقی شهر سنندج، به ویژه نقش محله های حاشیه ای و روستاهای نزدیک این شهر به دلیل جمعیت پذیری زیاد مهاجرین، مطالعه شده است. هدف از این پژوهش نمایان کردن نقش تحولات اجتماعی ازجمله اصلاحات ارضی و مدیریت شهری در افزایش مهاجرت و گسترش فیزیکی شهر از طریق پیدایش محله های حاشیه ای و پیوستن روستاهای اطراف به شهر سنندج است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی است و از تصاویر سنجنده TM و OLI ماهواره های Landsat 5 و 8 استفاده شده است. سپس با استفاده از نرم افزار ArcGIS این تصاویر تجزیه وتحلیل شدند. درنتیجه مشخص شد که جمعیت عظیم اسکان یافته ناشی از مهاجرت، به خصوص در دهه 55 تا 65، موجب به وجودآمدن سیزده محله حاشیه نشین با وسعت 536 هکتار و سرازیرشدن جمعیت مهاجر موجب پیوستن ده روستای پیراشهری در محدوده شهر سنندج شده که از مهم ترین عوامل پراکنش افقی شهر سنندج در چهار دهه اخیر بوده است. همچنین تعداد زیادی روستا در اطراف این شهر هستند که در ادامه رشد و گسترش سریع شهر، چنان چه برنامه ای برای آن ها اندیشیده نشود، با شهر سنندج ادغام خواهند شد و شهری پراکنده با بافتی غیرمسنجم و غیرمتصل را فراهم خواهند آورد.
تحلیل الگوی رشد شهر تهران با رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه کلان شهرها با دربرگرفتن حجم عظیمی از جمعیت به نقاط کانونی تولید و مصرف بدل شده اند. این مسئله از یک سو دلایل رشد و توسعه سریع این کلان شهرها و مناطق حاشیه آنها را فراهم آورده و از سوی دیگر، مخاطراتی را در زمینه نحوه و چگونگی این توسعه در برابرشان قرار داده است. بدون شناخت و برنامه ریزی دقیق، کلان شهرها در پیامدهای منفی خود در حوزه های محیط زیست، منابع طبیعی، سلامت انسانی و ابعاد اجتماعی و اقتصادی زندگی شهری غرق خواهند شد. بنابراین، پایش الگوهای فضایی- زمانی رشد شهری دارای اهمیتی حیاتی برای برنامه ریزی شهری و توسعه پایدار، به ویژه در کشورهای در حال توسعه است. هدف اصلی این مطالعه، بررسی تغییرات فضایی- زمانی الگوی کاربری/ پوشش اراضی در کلان شهر تهران و پیرامون آن در چهار دهه گذشته با استفاده از سنجش از دور و رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین است. برای تولید نقشه های کاربری/ پوشش اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده شده است. تحلیل الگوها نیز در قالب رویکرد بوم شناسی سیمای سرزمین و با استفاده از متریک های فضایی انجام گرفته است. نتایج نشان می دهد که بیشترین افزایش در اراضی ساخته شده رخ داده است و فرایند فضایی- زمانی رشد شهری در کلان شهر تهران و پیرامون آن شامل سه مرحله اصلی تشکیل هسته اولیه رشد شهری، پخشایش و هم گرایی است. به عبارتی دیگر، رشد شهری در منطقه با شکل گیری هسته های رشد شروع شده و به مرور با رشد این هسته ها، در پیرامون آنها لکه های شهری جدیدی شکل گرفته است. این لکه ها در امتداد هسته های اصلی شهری به رشد خود ادامه داده و بسیاری از آنها به هم پیوسته و تشکیل لکه های شهری بزرگ تری را داده اند.
ارزیابی توسعه کالبدی شهر دامغان بر اساس تکنیک های درجه تجمع، ضریب جینی و ضریب آنتروپی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، توسعهفیزیکیورشدجمعیتیشهرهایایرانبسیارسریعوشتابندهعملکردهاست،به طوری که رشدوگسترش شهرهابهصورت نوعیمعضلیامسئلهدرآمدهولزومتوجهبهمسائلشهریوبه ویژهمسائلکالبدیآندر قالبچارچوبیعلمی، اهمیتوضرورتیافتهاست. در این راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی برآناستتاباارزیابی توسعه کالبدی شهرها به فراهمکردناطلاعاتتحلیلی در زمینهابعادمختلف رشدوتوسعهکالبدیشهر،ماهیت مسائلوعواقبناشیازآنبپردازد. در این پژوهش شهر دامغان به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرار می گیرد، جمعیت شهر در طی 55 سال، بیش از 6 برابر و همچنین مساحت آن بیش از 15 برابر رشد داشته است. اطلاعات گردآوری شده به روش اسنادی و میدانی، به کمک تکنیک های درجه تجمع، ضریب جینی و ضریب آنتروپی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتیجه حاصل از مطالعه الگوی توسعه کالبدی شهر بیان می دارد که با گذشت زمان هرچه به سال 1390 نزدیک شده ایم، توسعه شهر به سوی پراکندگی و پراکنش افقی نیل داشته است.
ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در طرح های توسعة شهری بر مبنای شاخص های نیازسنجی و مکان-سنجی (مورد مطالعه: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین شهری در ایران در قالب طرح های جامع و تفصیلی انجام می گیرد و با وجود گذشت حدود نیم قرن از تجربة طرح کاربری زمین، انتقادهایی در ابعاد مختلف آن وجود دارد. این مقاله با هدف ارزیابی برنامه ریزی کاربری زمین در دهة اخیر، برنامه ریزی کاربری زمین در طرح تفصیلی شهر بجنورد را با شاخص های مکان سنجی و نیازسنجی بررسی کرده است. نتایج ارزیابی بر مبنای شاخص مکان سنجی نشان می دهد در مجموع، 92/7 درصد کاربری های پیشنهادی طرح تفصیلی تحقق یافته، 8/34 درصد به صورت زمین بایر رها شده و 28/57 درصد به کاربری های دیگر تغییر یافته اند. بنابراین، نقش مکان یابی کاربری ها را در طرح تفصیلی می توان بسیار کم تأثیر ارزیابی کرد. شاخص نیازسنجی نیز نشان می دهد، در مجموع، 61/47 درصد مساحت کاربری های پیشنهادی محقق شده اند این نتیجه اگر چه حاکی از آن است که نیازسنجی نیز از موفقیت کمی برخوردار بوده است، در مقایسه با معیار قبل می توان نتیجه گرفت عدم مکان یابی دقیق کاربری ها می تواند راهکاری جهت افزایش تحقق پذیری کاربری های پیشنهادی باشد. در ادامه، علل اصلی تحقق نیافتن کاربری ها از طریق مصاحبه با مجریان طرح، مشکل تملک زمین، ارتباط غیربهینه بین تهیه کنندگان طرح و مجریان طرح و ناکافی بودن نظارت و الزامات قانونی شناسایی شد.
ارزیابی تأثیرات زیست محیطی گسترش بی رویه شهرها (مطالعه موردی: پروژه مسکن مهر- شهر طرقبه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی زیست محیطی پروژه های مسکن مهر در ایران به عنوان رویکردی اجتناب ناپذیر در سنجش میزان سازگاری این سیاست با مؤلفه های توسعه پایدار شهری با توجه به اثرگذاری گسترده آن بر فضاهای اکولوژی شهرهای ایران امری ضروری به نظر می رسد. در همین چارچوب، سنجش اثرات زیست محیطی ناشی از توسعه مسکن مهر در شهر طرقبه به عنوان یکی از حوزه های اکوتوریستی پیرامون کلانشهر مشهد در استان خراسان رضوی، هدف اصلی این مقاله بوده است. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدفِ تحقیق،کاربردی و از منظر چارچوبِ پژوهش، تحلیلی- توصیفی است که به شیوه پیمایشی و بر روی پروژه 4151 واحدی مسکن مهر در شهر طرقبه انجام می شود. چارچوب این تحقیق مبتنی بر ایجاد سامانه ای همدیدبان برای تلفیق معیارها و زیرمعیارهای متعدد برای ارزیابی مؤلفه های زیست محیطی مسکن مهر با مبتنی بر نظرات خبرگان شهری و برداشت های کارشناسی در این پروژه خواهد بود. مهم ترین شاخص های مورد استفاده در این پژوهش، معیار آلودگی آب، آلودگی خاک، آلودگی هوا و آلودگی صداست. ابزار جمع آوری اطلاعات، مشاهدات و نیز پرسشنامه های محقق ساخته مبتنی بر معیارهای زیست محیطی همراه با برخی زیرمعیارها در الگوی پایدار محیطی است که به شیوه نمونه گیری منظم از دیدگاه مسئولین مرتبط با موضوع به دست آمد. هچنین در این تحقیق از روش AHP به عنوان ابزار تحلیل فضایی شاخص های پایداری محیطی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که آلودگی آب با وزن 0.498 در الویت اول و پس از آن به ترتیب تغییرات پوشش گیاهی با وزن 0.258 در الویت دوم، آلودگی خاک با وزن 0.134 در الویت سوم، آلودگی هوا با وزن 0.076 در الویت چهارم و در نهایت آلودگی صوتی با وزن 0.034 در الویت پنجم از مهم ترین اثرات اجرای طرح مسکن مهر بر محیط زیست می باشند.
مدیریت یکپارچه ی گردشگری، راهبردی برای توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری یک نظام پیچیده ای است که رقابت در عرصه ی آن بدون انجام تمهیدات لازم و بدون درک نیازها و اقتضائات آن غیرممکن است. بنابراین، کارآمد کردن هرچه بیشتر توسعه گردشگری و ارتقاء پیامدهای مثبت آن، نیازمند مدیریت یکپارچه ی آن می باشد. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از روش های توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از پرسشنامه و تحلیل های آماری به ارزیابی نقش مدیریت یکپارچه گردشگری، به عنوان راهبرد توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی بپردازد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق، کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان آذربایجان غربی (130 نفر) می باشد که با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی، مجموعاً 100 نفر به عنوان نمونه تعیین و انتخاب گردیده است. در تجزیه و تحلیل اطلاعات، از شیوه های آمار توصیفی و در بخش آمار استنباطی جهت آزمون فرضیات پژوهش، از آزمون کای اسکوار (خی دو) استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که میان مدیریت یکپارچه گردشگری و توسعه منطقه ای در استان آذربایجان غربی و مؤلفه های مورد بررسی ارتباط معنا داری وجود دارد. بر اساس نتایج آزمون کای اسکوار، مؤلفه های تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و مشارکت ذی نفعان، با مدیریت یکپارچه گردشگری رابطه معناداری دارند. در ضمن نتایج آزمون مدل ارائه شده برای متغیرها در محیط نرم افزار Amos22 نشان می دهد که مدل ارائه شده برای روابط متغیرها، 76 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش (توسعه منطقه ای) را پیش بینی می کند. برای توسعه منطقه ای در راستای گردشگری، تقویت سازمانی و ظرفیت سازی و ارتباطات و مشارکت تمامی ذی نفعان، به عنوان راهبردی اساسی مطرح است.
بررسی سناریوهای گسترش فیزیکی شهر یاسوج با تأکید بر فرآیندهای طبیعی
حوزه های تخصصی:
استقرار یک سکونتگاه شهری، بیش از هر چیز تابع فرم و فرآیندهای طبیعی و عوامل محیطی است؛ زیرا فرآیندهای طبیعی در مکان یابی، پراکندگی، توسعه فیزیکی و مورفولوژی شهر، اهمیت بسزایی داشته و گاهی به عنوان یک عامل مثبت و زمانی به صورت یک عامل بازدارنده عمل می کنند؛ لذا، در این پژوهش سعی شده است تا با بهره گیری از تلفیق فرایند تحلیل سلسله مراتبی و سامانه اطلاعات جغرافیایی، تأثیر فرآیندهای طبیعی در توسعه کالبدی شهر یاسوج بر اساس دیدگاه سیستمی و روش سناریوسازی تبیین گردد. نتایج نشان می دهد که سناریوهای اول (ژئومورفولوژی) و سوم (لرزه خیزی)، بالاترین دقت را نشان داده و نقشه پهنه بندی حاصل از آنها، مناسب ترین نتیجه برای گسترش فضایی شهر یاسوج است. در سناریوی ژئومورفولوژی، پهنه بسیار مناسب با مقدار شاخص ارزیابی دقت ۶۰/۸ درصد، ۹/۷۱ کیلومتر مربع از مساحت سکونتگاه های فعلی را در برگرفته و می تواند تا ۳۸/۶۷ کیلومتر مربع گسترش یابد. جهات گسترش بهینه شهر، عموماً به سمت غرب و جنوب غرب منطقه است. در سناریوی لرزه خیزی، پهنه بسیار مناسب با مقدار ۶۱/۳۹ درصد، بیشترین شاخص ارزیابی دقت را به خود اختصاص داده و ۱۱/۵۱ کیلومترمربع از مساحت سکونتگاه های فعلی منطقه در این پهنه قرار گرفته که می تواند تا ۵۲ کیلومتر مربع گسترش یابد. سمت گیری گسترش مطلوب آتی شهر در جهات شرق، مرکز و غرب منطقه مطالعاتی می باشد؛ درنتیجه، عوامل اصلی کنترل کننده توسعه کالبدی شهر یاسوج، فرآیندهای طبیعی؛ خصوصاً پارامترهای ژئومورفولوژی و تکتونیکی می باشند.
بررسی محدودیت های ژئومورفولوژیک توسعه فیزیکی و مکان یابی جهت های توسعه آینده شهر سنقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طول قرن بیستم همراه با رشد سریع شهرنشینی و توسعه وسیع حمل و نقل ماشینی و هجوم انبوه مردم به شهرها، باعث شده که از یک طرف بسیاری از منابع و جاذبه های طبیعی در معرض نابودی و انواع آلودگی های زیست محیطی قرار گرفته و از طرف دیگر توسعه بدون توجه به عوامل طبیعی محدود کننده، منتهی به بروز بسیاری از مسائل و مشکلات خواهد شد. این مطالعه با هدف شناخت محدودیت های ژئومورفولوژیک توسعه فیزیکی شهر سنقر و مکان یابی مناسب آن در توسعه ی آینده انجام شده است. در این پژوهش با انجام مطالعات کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از ۸ شاخص و بر اساس مدل منطق فازی در نرم افزار (GIS) اقدام به پهنه بندی جهت های توسعه ی فیزیکی شهر سنقر شده است. پس از آماده سازی و استاندارد سازی لایه ها عمل ضرب و جمع فازی بر آنها اعمال شده است. نتایج حاصل از نقشه ی نهایی در ضرب فازی نشان داد که ۴ درصد منطقه (در حدود ۵/۱۴ کیلومتر مربع) در پهنه ی کاملا مناسب، ۵ درصد منطقه ( در حدود ۲۱ کیلومتر مربع) در پهنه ی مناسب و ۹۱ درصد ( در حدود ۳۹۰ کیلومتر مربع) در محدوده ی کاملا نامناسب قرار دارد. عمده مناطق مناسب و کاملا مناسب منطقه به طرف غرب شهر سنقر و گسترش به سمت روستاهای داشلی بلاغ و شورآباد و در مسیر جاده ی سنقر به سطر و محدوده ی دیگر به طرف شمال غرب دشت سنقر به سمت قلعه حاج امین قرار دارد.
کاربرد تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA) جهت استخراج مناطق ساخته شده شهری و استفاده از آن در شبکه عصبی مصنوعی (MLP) برای پیش بینی رشدآتی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده از تصاویر ماهواره ای با قدرت تفکیک مکانی متوسط به منظور شناسایی، نظارت و پیش بینی مناطق ساخته شده شهری در دهه های اخیر توسعه یافته است. مهم ترین گام در پیش بینی رشد مناطق شهری، استخراج ویژگی های سطح شهر با دقت و صحت بالا و مهم ترین چالش در این راه پیچید گی عوارض شهری و مسئله پیکسل های مخلوط است. هدف از این تحقیق استفاده از مدل های تجزیه و تحلیل زیر پیکسل، برای استخراج عوارض سطحی شهر رشت به منظور پیش بینی برای تغییرات رشد آتی این شهر است. بدین منظور از سه تصویر لندست مربوط به سال های؛ 0991 (سنجنده TM)، 2002 (سنجنده +ETM) و5102 (سنجنده OLI/TIRS) و روش تجزیه و تحلیل طیف مخلوط نرمال شده (NSMA)، برای استخراج عوارض سطحی استفاده شد. برای طبقه بندی تصاویر از لایه های کسری پوشش به عنوان لایه های ورودی و عضوهای پایانی به عنوان نمونه های آموزشی و الگوریتم حداکثر احتمال به عنوان الگوریتم طبقه بندی کننده استفاده شد؛ که در نتیجه صحت کلی بالای 99%و ضریب کاپای بالای 89/0 برای تصاویر سه دوره بدست آمد. به منظور پیش بینی رشد شهری با شبکه عصبی در این تحقیق از مدل پرسپترون چند لایه(MLP)با الگوریتم یادگیری پس انتشار (BP) استفاده شد. نتایج مقایسه خروجی مدل با نقشه طبقه بندی سال 5102 ، ضریب کاپای 29%،کاپای استاندارد 98% و کاپای طبقه ای (برای طبقه ساخته شده) 39%، را نشان داد. مدل استفاده شده در این تحقیق در پیش بینی رشد مرزهای شهر موفق عمل کرده است، اما در پیش بینی مناطق ساخته شده انفرادی اطراف شهر صحت کمتری دارد.