فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۲۵۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی در کشورهای کمترتوسعه یافته ازجمله ایران به دلیل نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بین شهر و روستا، با چالش های فراوانی مواجه هستند. از این رو شناخت و تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در این نواحی اهمیت بسزایی دارد. از آنجاکه عدم قطعیت ذاتاً بر علوم انسانی به ویژه در محیط های برنامه ریزی و تصمیم گیری حاکم است و ارزش گذاری شاخص های کیفیت زندگی نیز به طور نسبی در مناطق مختلف جغرافیایی متفاوت است، بهره گیری از سامانه های هوشمند برای دستیابی به نتایج دقیق تر و واقعی تر بسیار ارزشمند است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل کیفیت زندگی در نواحی روستایی دهستان مهبان شهرستان نیک شهر با استفاده از «منطق فازی» است، که از طریق شاخص های عینی (کمی) و ذهنی (کیفی) در ابعاد اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی مبتنی بر منطق فازی است. داده های پژوهش از اسناد موجود در سازمان های دولتی، آمارنامه ها، و پرسشنامه به دست آمده است. نتایج یافته ها نشان می دهند که کیفیت زندگی عینی در دهستان مهبان در طیفی از نامطلوب تا نسبتاً مطلوب قرار می گیرد، به گونه ای که روستای موکی پایین با ضریب 145/0 پایین ترین درجه (نا مطلوب) و روستای کشیک با ضریب 501/0 بالاترین درجه (نسبتاً مطلوب) را به خود اختصاص می دهد. کیفیت زندگی ذهنی نیز در طیف نسبتاً نامطلوب تا نسبتاً مطلوب جای می گیرد، به گونه ای که روستای تیتران دَن با ضریب 460/0 کمترین درجه (نسبتاً نامطلوب) و روستای کشیک با ضریب 607/0 بیشترین درجه (نسبتاً مطلوب) را دارند.
واکاوی وضعیت اقتصادی و کالبدی نواحی روستایی در ارتباط با کیفیت زندگی روستانشینان شهرستان چابهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و سنجش گزیده ای از مهم ترین شاخص های اقتصادی و کالبدی نواحی روستایی شهرستان چابهار در راستای تحلیل کیفیت زندگی روستانشینان انجام گرفته است. نتایج حاکی است میزان رضایت مندی از کیفیت زندگی روستانشینان شهرستان چابهار در شرایط مناسبی نیست؛ چرا که براساس شاخص های اقتصادی ضریب برخورداری از درآمد مناسب، تأمین نیازهای اولیه زندگی، پس انداز سالیانه و وضعیت اشتغال در روستاها نامناسب بوده است. در خصوص سطح کیفیت زیرساخت ها، نسبت برخورداری از برق، تلفن و آنتن دهی رادیو و تلویزیون در شرایط مساعدی بوده و سایر شاخص ها مانند دسترسی به راه ارتباطی، وسایل حمل و نقل عمومی، برخورداری از آب آشامیدنی سالم، جایگاه توزیع مواد سوختی و دسترسی به خدمات مالی و اعتباری ضعیف ارزیابی شده است. همچنین به لحاظ کیفیت محیط سکونتی، تنها وضعیت واحد مسکونی از حیث اندازه و زیربنا مناسب بوده و سایر شاخص ها مانند مقاوم بودن در مقابل خطرات طبیعی، استفاده از مواد و مصالح مقاوم، شکل و فرم زیبایی، جدا بودن محل نگهداری دام، روش های جمع آوری زباله، داشتن جایگاه دفن زباله و شبکه فاضلاب دارای شرایط مساعدی نبوده است.
بررسی پایداری محیطی گسترش سکونتگاه های انسانی در حوضه آبریز رودخانه زاینده رود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم پایداری ،تلاشی است برای دستیابی به بهترین نتایج در برنامه های محیط انسانی و طبیعی که برای حال و به صورت نامحدود برای آینده صورت می پذیرد. رودخانه زاینده رود مهم ترین رودخانه منطقه اصفهان به منظور توسعه کشاورزی، تأمین آب بخش شرب و صنعت و کلیه فعالیت های اقتصادی می باشد که از کوه های زاگرس- زردکوه بختیاری- منشأ گرفته و به تالاب گاوخونی سرازیر می شود. با گسترش سکونتگاه های انسانی (ازجمله ساخت وسازهای انسانی و کشاورزی) و توسعه منابع آبی جدید برای مصارف گوناگون، تغییراتی در محیط طبیعی حوضه ایجاد شده است. این دگرگونی ها باعث تغییرات کاربری اراضی در حوضه مورد مطالعه گردیده و از طرفی پایداری محیطی محدوده را تحت تأثیر قرار داده است. در این پژوهش تغییرات کاربری اراضی (land use) و پوشش های طبیعی و انسان ساخت مورد بررسی قرار گرفته و بر این اساس پایداری محیطی در ارتباط با گسترش سکونتگاه های انسانی در حوضه آبریز رودخانه زاینده رود برآورد می گردد. بازه زمانی کشف تغییرات کاربری زمین، دو سال ۲۰۰۲ و ۲۰۱۳ میلادی بوده و با در نظر گرفتن حوضه در قالب سه بخش (بالا، میانی و پایین) تحلیل و ارزیابی انجام گرفته است. بر اساس یافته های تحقیق، گسترش سکونتگاه های انسانی در قالب افزایش کاربری مسکونی و کشاورزی (زراعت و درختزار) در قسمت های مختلف حوضه رخ داده و بخش اعظمی از مراتع و اراضی بکر در حوضه مورد دست اندازی فعالیت های انسانی قرار گرفته است. داده های خام این مقاله از طرح ملی تهیه نقشه land use سازمان جنگل ها و مراتع کشور که در دو سال ۲۰۰۲ و ۲۰۱۳ میلادی انجام شده است، به دست آمده و در تمامی مراحل پژوهش از نظر کارشناسان مرتبط استفاده شده است.
ارزیابی میزان تأثیرگذاری دانش بومی بر پایداری توسعة کشاورزی مطالعة موردی: روستاهای دهستان گوگ تپة شهرستان بیله سوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
افزایش روزافزون آگاهی ها در زمینة تأثیر سوء بسیاری از فناوری های نوین بر منابع محیطی و ارزش های سنتی اجتماعی به ویژه ارزش های روستایی، تأکید بر دانش بومی را براى دستیابى به توسعه قوت بخشیده است. بهادادن به دانش بومى که مقدمة توجه همه جانبه به توسعه و یکی از اصول توسعة محلی به شمار می آید، برگرفته از تجربیات بلاواسطه در طبیعت است که به شناخت موقعیت های فرهنگی و محیط های اجتماعی این جوامع مربوط می شود. دانش بومی اجتماعات روستایی، ابزار مهم مقابلة آنها با مسائل محیطی، اقتصادی و اجتماعی و تداوم بقای اجتماعات روستایی برشمرده می شود. مقالة حاضر به دنبال سنجش و ارزیابی نقش دانش بومی روستاهای دهستان گوگ تپه در دستیابی به توسعة کشاورزی است، که با روش شناسی توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی ازطریق پرسشنامه انجام شد. جامعة نمونة تحقیق را 298 خانوار از ساکنان روستاهای نمونه تشکیل دادند که با فرمول کوکران تعیین شدند. نتایج تحقیق گویای تأثیرگذاری اندک و کمتر از حد متوسط دانش بومی بر مؤلفه های توسعة اقتصادی و اجتماعی و برعکس تأثیر زیاد آن بر ابعاد محیطی و حفظ منابع تولید در نواحی روستایی است. دلیل این امر را می توان وابستگی به فناوری ها و ابزار نوین و انطباق نداشتن آن با شرایط فعلی و قدرت ریسک پایین کشاورزان برشمرد.
تحلیل نقش کارآفرینی فعالیت های غیرکشاورزی در ارتقاء کیفیت زندگی روستاییان مورد: روستاهای بخش شاندیز شهرستان بینالود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی در اکثر کشورهای جهان سوم به تنهایی نمی تواند فرصت های اشتغال و منابع درآمدی کافی برای رفع تمامی نیازهای مناطق روستایی را تأمین نماید، از این رو، کارآفرینی بخش غیرکشاورزی را می توان راهبرد مناسبی برای ارتقاء اشتغال و درآمد و ثروت آفرینی روستایی دانست. شکل گیری و توسعه فعالیت های کارآفرینانه در بخش کشاورزی، می تواند نقش اساسی در توسعه پایدار روستایی ایفا کند. بنابراین در این تحقیق سعی شدهتا نقش فعالیت های کارآفرینانه غیرزراعی در کیفیت زندگی روستاییان بخش شاندیز مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و توسعه ایو به لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری تحقیق، 6 روستای بخش شاندیز از دو دهستان شاندیز و ابرده بوده است که دارای بیشترین فعالیت های غیرزراعی می باشند. تعداد خانوار روستاهای مورد مطالعه 3776 می باشد که با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه ی به دست آمده معادل 249 خانوار است. در نهایت اطلاعات استخراج شده از پرسشنامه، با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و اسپیرمن، آزمون کی دو گروه مستقل و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که در مجموع، کارآفرینی فعالیت های غیرکشاورزی تأثیرات مثبت و معناداری رادر مؤلفه های هر سه بعد اقتصادی (مؤلفه کیفیت تولید بیشترین تأثیرگذاری با ضریب بتای 308/0)، اجتماعی (دسترسی با ضریب بتای 194/0) و محیطی (تغییر کاربری اراضی زراعی مرغوب با ضریب بتای 186/0) کیفیت زندگی دارد. بنابراین، فعالیت های کارآفرینی انجام شده در منطقه در بین نمونه های مورد مطالعه منجر به تغییر کیفیت زندگی روستاییان شده است.
تحلیلی بر پایداری روستاهای بخش خاوومیرآباد شهرستان مریوان در برابر بحران های طبیعی و انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی عوامل بحران آفرین و نقاط بحرانی، سپس برنامه ریزی های لازم به منظور کنترل و حذف بحران ها گام مهمی در پایداری نقاط روستایی است. از این رو در پژوهش حاضر به دنبال شناسایی عوامل بحران آفرین (طبیعی و انسانی) و تعیین ناپایدارترین نقاط روستایی بخش خاوومیرآباد هستیم تا به شناختی جامع از وضع موجود پایداری روستاهای بخش به دور از ذهنی نگری جهت برنامه ریزی، کنترل بحران ها و حرکت به سمت پایداری دست یابیم. نوع تحقیق کاربردی و به لحاظ روش توصیفی - تحلیلی است. به منظور اولویت بندی ناپایدارترین روستاها از الگوی تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و از آزمون های رگرسیون خطی، تحلیل واریانس یک طرفه و کروسکال والیس و نرم افزارهایExpert choice،Excel وSPSS جهت آزمون فرضیات بهره گرفته شده است. نتایج محاسبات نشان می دهند که از 32 روستای منطقه مورد مطالعه 34 درصد در سطح پایداری بالقوه (بالا)،44 درصد نیمه پایدار و 22 درصد ناپایدار یا بحرانی می باشند و مهم ترین دلایل ناپایداری روستاهای بخش، وجود بحران های اقتصادی و اجتماعی است. همچنین بین میزان پایداری روستاها و تعداد جمعیت آن ها رابطه ای معنی دار وجود دارد؛ به گونه ای که ضریب بتای 560. نشان از همبستگی مطلوب و قابلیت پیش بینی میزان پایداری به واسطه عامل جمعیت دارد. با توجه به اینکه بیشتر روستاها در طبقه شکننده و آسیب پذیر نیمه پایدار جای گرفته اند، می بایست برنامه ریزی های آتی با دیدی جامع، سیستمی و محتاطانه متناسب با نوع بحران و قابلیت های این دسته از روستاها جهت حذف بحران ها و حرکت این روستاها در مسیر پایداری صورت گیرد.
ارزیابی و سنجش محرومیت در سطح مناطق روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای دستیابی به توسعه (پایدار) به عنوان هدف غایی برنامه ریزی، گام نخست بررسی و شناخت واقعی از وضع موجود و سطح برخورداری مناطق به عنوان مقدمه حصول به توسعه است. جهت شناخت وضع موجود نیز استفاده از شاخص ها و نماگرهای جامع که بتواند وضع موجود را به خوبی تحلیل کند، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. تحقیق حاضر ضمن سنجش میزان محرومیت روستاهای مورد مطالعه، در پی پاسخ به این سئوال اساسی است که با کدام شاخص ها بهتر می توان سطح محرومیت را سنجید؟ به عبارتی، در ارزیابی و سنجش محرومیت، کدام گروه از شاخص های ذهنی و عینی از اهمیت بیشتری برخوردار است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات برای پاسخ به سئوالات و فرضیه های تحقیق از دو دسته پرسشنامه سرپرست خانوار و نخبگان استفاده شده است، داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد پردازش قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان اهمیت شاخص های عینی و ذهنی، تفاوت معنادار وجود دارد و از دیدگاه صاحب نظران، میزان اهمیت شاخص های ذهنی در سنجش و ارزیابی محرومیت بیش از شاخص های عینی است. در نهایت با استفاده از روش TOPSIS روستاهای نمونه در محدوده مورد مطالعه به لحاظ میزان محرومیت رتبه بندی و با روش تحلیل خوشه ای، در سه خوشه طبقه بندی و نتایج حاصل از خوشه بندی روستاها نیز به صورت نقشه های GIS نشان داده شده است.
توزیع فضایی کیفیت زندگی و شناسایی تعیین کننده های آن در سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان روانسر، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش کمّی حاضر، به لحاظ هدف از نوع پژوهش های توسعه ای کاربردی و به لحاظ روش، از نوع پژوهش های توصیفی تحلیلی است. بررسی وضعیت کیفیت زندگی، توزیع فضایی آن و شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی شهرستان روانسر، از اهداف اصلی این پژوهش است. جامعه آماری پژوهش را، همه سرپرستان خانوار 95 روستای دارای بیش از 20 خانوار شهرستان روانسر تشکیل می دهد. برای دستیابی به اهداف، 379 پرسشنامه، با روایی و پایایی مطابق با روش های علمی در بین 95 روستای هدف توزیع و داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزارهای SPSS و GIS تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت کیفیت زندگی در بین روستاهای بررسی شده به ترتیب با میانگین و انحراف معیار 14/2 و 840/0، کمتر از حد متوسط است و در وضعیت نامناسبی قرار دارد. براساس نتایج تحلیل واریانس در بین 95 روستای هدف، از نظر کیفیت زندگی تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج بررسی شکاف و نابرابری موجود در بین روستاهای بررسی شده با بهره گیری از تحلیل خوشه ای نشان داد حدود 6 درصد روستاها در خوشه اول (با میانگین کیفیت زندگی 48/3)، 15 درصد در خوشه دوم (با میانگین کیفیت زندگی 63/2) و 79 درصد در خوشه سوم (با میانگین کیفیت زندگی 95/1) قرار گرفته اند. نمایش فضایی کیفیت زندگی در محدوده مطالعاتی، بیانگر حاکمیت کیفیت زندگی ضعیف بر روستاهای محدوده جغرافیایی شهرستان روانسر است. نتایج شناسایی تعیین کننده های کیفیت زندگی با بهره گیری از رگرسیون چندمتغیره، حاکی است هفت متغیر مستقل پژوهش توانسته اند 6/75 درصد از واریانس متغیر وابسته پژوهش را تبیین کنند که به ترتیب اهمیت عبارت اند از: پایگاه اقتصادی اجتماعی، مالکیت منابع سرمایه ای، بُعد خانوار، دسترسی به خدمات و امکانات، دسترسی به اعتبارات، سیاست های حمایتی و عوامل مدیریتی.
نقش دانش بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی مورد شناسی: روستاهای دوین و توکور شهرستان شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه یکی از مسائلی که توجه محققان را به خود جلب کرده، بررسی نقش دانش بومی در توسعه درون زا و زیست پذیری نواحی روستایی است؛ زیرا دانش بومی با بهره گیری از بسترهای تجربی، می تواند نقش مهمی در انتقال اطلاعات و باروری قدرت تصمیم گیری در روستاییان داشته باشد و در بهره برداری مطلوب از منابع و امکانات، مؤثر واقع شود. هدف از این پژوهش، بررسی نقش دانش و تجربیات بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی در دو روستای دوین و توکور شهرستان شیروان است؛ بنابراین، تحقیق از نظرِ ماهیت، کیفی و به لحاظِ هدف، کاربردی- توسعه ای است. در این تحقیق از نظریة بنیانی و تحلیل محتوا استفاده شده است و برای جمع آوری داده ها از تکنیک های مشاهده ( مستقیم و مشارکتی) و مصاحبه ( انفرادی، نیمه ساختارمند و گروهی) بهره گرفته شده است. جامعة آماری شامل خبرگان محلی و باتجربه ترین روستاییان کشاورز و دامدار دو روستای دوین و توکور شهرستان شیروان است. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی استفاده شد و از طریقِ مصاحبة عمیق با 15 نفر از خبرگان محلی، اطلاعات به اشباع کامل رسید. نتایج تحقیق نشان داد ، دانش بومی توانسته در زیست پذیری مناطق روستایی، ضمن تعادل و پایداری مسائل زیست محیطی، زمینه را برای مشارکت های جمعی درجهتِ ارتقاء کیفیت زندگی و زیست پذیری در منطقه فراهم کند.
ارزیابی وسنجش اثرات اجرای طرح هادی در بهبود ابعاد کالبدی-فضایی و محیطی کیفیت زندگی روستایی(مطالعه موردی: استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه روستایی، رابطه تنگاتنگی با فرآیندهای ساختاری نظیر فرآیندهای اجتماعی-اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی دارد. از طرفی،یکی از مهمترین مشکلات در زمینه توسعه روستایی کشور، وجود مشکلات ساختاری-کارکردی در این سکونتگاهها است که برخی از این مشکلات ناشی از فقر و توسعه نیافتگی محلی و منطقه ای و برخی نیز ناشی از مشکلات محیطی است. یکی از راه حل های برنامه ریزان در این زمینه، اجرای طرح های توسعه اقتصادی و کالبدی ازجمله طرح هادی روستایی است. این طرح به عنوان محلی ترین و موردی ترین طرح است که مستقیما با روستاها و اجتماع روستایی ارتباط دارد. و با هدف ارتقای سطح کالبدی روستا به اجرا درآمده است. تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی و ارزیابی اثرات اجرای طرح هادی در بهبود ابعاد کالبدی-فضایی کیفیت زندگی سکونتگاههای روستایی استان زنجان پرداخته است. در این زمینه، با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و برداشتهای میدانی گردآوری اطلاعات صورت گرفته است. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون Tو تحلیل مسیر با کمک نرم افزارSpss، Ecxel و ARC GIS استفاده شده است. شاخصهای تحقیق نیز شامل شاخصهای کالبدی-فضایی در قالب کاربری اراضی، زیست-محیطی، حمل و نقل و مسکن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که، اجرای طرح هادی با میانگین 4 موجب بهبود شاخص کالبدی-فضایی شده است. در این زمینه، اجرای طرح هادی رابطه معنادار و مثبتی با شاخصهای کاربری با مقدار t 15.486 ، زیست-محیطی، 11.573 ، مسکن 7.125 و حمل و نقل 5.234 داشته است. همچنین میزان تاثیر شاخصهای فوق بر کیفیت زندگی روستایی با برآورد مقدار اثر کل به ترتیب برای شاخص حمل و نقل 0.893 ، زیست-محیطی 0.869 ، کاربری اراضی 0.781 و مسکن 0.729 بوده است. برای بهبود عملکرد طرح هادی روستایی؛ بازنگری در تدوین قوانین؛بازنگری در مکانیابی بهینه کاربریهای بهداشتی، اداری و فرهنگی؛ توجه هر چه بیشتر به وضعیت شبکه معابر روستایی؛ و توجه ویژه طرح هادی به اقشار فقیر روستا در بعد مسکن ضروری به نظر می رسد.
اثرات استقرار شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی بر توسعه نواحی روستایی استان های کرمانشاه و زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تناقض در یافته های مطالعات گذشته در خصوص تأثیر مثبت یا منفی شرکت های خدمات مشاوره ای، فنی و مهندسی کشاورزی بر توسعه روستایی موجب شده است که شکاف اطلاعاتی در ادبیات این شرکت ها بوجود آید. لذا به منظور پر کردن خلاء موجود، مطالعه توصیفی پیمایشی حاضر به بررسی میزان تأثیر شرکت های خدمات مشاوره ای درتوسعه روستایی استان های کرمانشاه و زنجان از دیدگاه مسئولین مراکز خدماتی این استان ها پرداخته است. ماهیت این تحقیق کمی بوده و با ساتفاده از پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفته است. بدین منظور دو استان کرمانشاه و زنجان که از نظر استقرار این شرکت ها جزو استان های پیشرو در کشور بوده اند، انتخاب شدند. جامعه آماری تحقیق را مسئولین مراکز جهاد کشاورزی این دو استان که به روش تمام شماری مورد مطالعه قرار گرفتند تشکیل میدهند(N=81 ). این مسئولین به عنوان ناظر فعالیت های شرکت های خدمات مشاوره ای محسوب شده و آشنایی کاملی ب وضعیت روستاهای منطقه و فعالیت های این شرکت ها دارند. نتایج تحقیق تأثیر مثبت استقرار این شرکت ها در روستاهای منطقه را نشان می دهد. اثرات یاد شده با استفاده از روش تحلیل عاملی به چهار عامل شامل؛ توسعه کشاورزی، توسعه فعالیت های آموزشی- ترویجی، توسعه روش های کشاورزی پایدار و تعامل با مراکز علمی تقسیم شدند که 71 درصد عوامل موثر را تبیین کردند. نتایج این مطالعه به برنامه ریزان و سیاست گذاران برنامه های توسعه روستایی کمک می کند تا با الگو گیری از راهکارها و استراتژی های شرکت های موفق بتوانند به توسعه این شرکت ها در سایر استان ها به عنوان اهرمی برای پیشبرد برنامه های توسعه روستایی اقدام کنند.
سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره (MADM) و GIS
حوزه های تخصصی:
امروزه آگاهی از روند توسعه روستایی و درجه توسعه یافتگی این نواحی پیش نیاز طرح ها و برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود. از این رو، اهمیت سطح بندی با توجه به وضع موجود و مطلوب، آن است که با شناخت تنگناها و قابلیت ها و سطوح توسعه نواحی می توان سطح زندگی مردم یک ناحیه را به خوبی نشان داد و به ارایه برنامه هایی جهت کاهش محرومیت آن نواحی پرداخت و شرایط مناسب برای توسعه یافتگی را مهیا نمود. در همین راستا، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سنجش سطح توسعه یافتگی دهستان های شهرستان بروجرد و با استفاده از روش های تصمیم گیری چندمعیاره MADM و مدل SAW صورت گرفته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر ترکیبی از روش های تحلیلی و اکتشافی و مطالعات میدانی و پیمایشی است که ابتدا با استفاده از 10 شاخص در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- زیست-محیطی به بررسی پخشایش و ضریب پراکندگی (CV) این معیارها در سطح دهستان های شهرستان های بروجرد (شامل هفت دهستان) پرداخته، سپس با استفاده از روش های تصمیم گیری چندشاخصه (MODM) به رتبه بندی دهستان ها با استفاده از میزان برخورداری هر یک از این دهستان ها از شاخص-های توسعه پایدار پرداخته شده است. در مدل SAW (از روش های تصمیم گیری چندمعیاره) هرچه مجموع به دست آمده کمتر باشد دهستان دارای سطح توسعه بالاتری نسبت به سایر دهستان های شهرستان بروجرد می باشد. در این پژوهش دهستان گودرزی با ضریب 20/15 دارای سطح توسعه بالاتر و دهستان دره حیدری با ضریب 42/25 دارای سطح توسعه پایین تری می باشند.
ارزیابی میزان برخورداری مناطق روستایی از شاخص های پایداری اجتماعی مطالعه موردی: دهستان حومه شمالی- شهرستان اسلام آباد غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه رویکرد توسعه پایدار به عنوان چارچوبی برای تحلیل سکونتگاه های روستایی از ارزش و اعتبار بالایی برخوردار است و دارای ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است که در این بین پایداری اجتماعی یکی از سه رکن اساسی و هدف غایی توسعه پایدار بوده است که بیشتر با ابعاد کیفی زندگی انسانی همراه است و با مفاهیمی چون، مشارکت، انسجام، عدالت اجتماعی، کیفیت زندگی، امید به آینده و .. همراه بوده و بر آنها تأکید دارد. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف سنجش و اولویت بندی پایداری اجتماعی در مناطق روستایی دهستان حومه شمالی شهرستان اسلام آباد غرب انجام گردیده است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی – تحلیلی است. داده های مورد نیاز با استفاده از شیوه کتابخانه ای (فیش برداری) و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. محدوده مورد مطالعه شامل 23 روستای دارای سکنه دهستان حومه شمالی شهرستان اسلام آباد غرب است که دارای 1387 خانوار است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 309 نفر برآورد گردید که بر حسب تعداد خانوار موجود در هر روستا بین سرپرستان خانوار توزیع گردید. تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه با استفاده از تکنیک تصمیم گیری الکتر انجام گردید که نتایج آن بیانگر این موضوع است که شاخص های پایداری اجتماعی در روستاهای مورد مطالعه از توزیع مناسبی برخوردار نیست. به گونه ای که میزان پایداری در 3 روستا در سطح نسبتاً پایدار، در 16 روستا در سطح پایداری متوسط و در 4 روستا در وضعیت نسبتاً ناپایدار قرار دارد. و از بین 10 شاخص در نظر گرفته شده، شاخص همبستگی اجتماعی دارای بیشترین تأثیر و شاخص رضایت از کیفیت خدمات کمترین تأثیر را بر پایداری اجتماعی دهستان حومه شمالی داشته است.
توزیع فضایی شاخص های پایداری اجتماعی در سکونتگاه های روستایی غرب ایران (مطالعه موردی: منطقه اورامانات؛ استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری اجتماعی یک از مهم ترین ارکان توسعه پایدار است، که دستیابی به سطح قابل قبولی از آن، از مهم ترین اهداف کلیه برنامه ریزان و سیاست گذاران توسعه روستایی محسوب می شود. هدف از پژوهش کمی و کاربردی حاضر، که با روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است، بررسی وضعیت پایداری اجتماعی و شاخص های آن و همچنین نمایش فضایی پایداری اجتماعی در سکونتگاه های روستایی منطقه اورامانات، واقع در استان کرمانشاه، می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه سرپرستان خانوار روستایی ساکن در 21 دهستان و 431 روستای منطقه اورامانات تشکیل می دهد. با توجه به محدودیت های مالی، زمانی و ...، محققان قادر به بررسی نظرات کلیه سرپرستان خانوار نبوده و با استفاده از فرمول های آماری، 395 نفر به عنوان نمونه آماری برآورد گردید. ابزار اصلی پژوهش جهت گردآوری داده های مورد نیاز، که از طریق پرسشگری و مطالعه میدانی تهیه شد، پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن با رعایت اصول علمی مورد تأیید قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد وضعیت اکثر شاخص های پایداری اجتماعی در محدوده مورد مطالعه در وضعیت قابل قبولی قرار دارد و وضعیت کلی پایداری اجتماعی در سکونتگاه های روستایی منطقه اورامانات با میانگین 176/3، بالاتر از حد متوسط می باشد. همچنین نتایج نشان دهنده وجود تفاوت بین دهستان های منطقه اورامانات به لحاظ پایداری اجتماعی بود. نمایش فضایی وضعیت پایداری اجتماعی در منطقه نشان داد وضعیت پایداری اجتماعی در نیمه شرقی منطقه در مقایسه با نیمه غربی آن، در وضعیت مناسب تری قرار دارد و عامل همجواری با مرز در تضعیف پایداری اجتماعی روستاییان همجوار با مرز در منطقه اورامانات تأثیرگذار بوده است.
سنجش وضعیت فقر در نواحی روستایی(نمونه موردی: دهستان سراوان شهرستان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین فقر در دهستان سراوان واقع در شهرستان رشت انجام شده است. در این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و به کار گیری مدل سازی معادلات ساختاری به ارائه الگویی از فقر در این دهستان با استفاده از نرم افزار لیزرل اقدام گردیده است. جامعه آماری تحقیق کل خانوار روستایی دهستان سراوان است، که بر اساس نتایج سرشماری سال1390 تعداد روستاهای این بخش7 روستا و تعداد خانوار، 4283 خانوار می باشد. برای تعیین حجم نمونه سرپرستان خانوار ساکن در نقاط روستایی دهستان سراوان از جدول مورگان استفاده شد و در نهایت تعداد حجم نمونه سرپرستان، 351پرسشنامه تعیین گردید که جهت نتیجه گیری بهتر پرسشنامه ها به370 عدد افزایش پیدا کرد. نتایج حاصل از آزمون Tتک نمونه ای نشان می دهد که شاخص اجتماعی و سیاسی در شرایط خوب قرار دارند. با این حال مقدار T بعد اقتصادی در شرایط فقیر قرار گرفته است. عمده ترین دلیل فقیر بودن این شاخص را می توان در عدم مصرف کافی میوه و سبزیجات در برنامه غذایی خانوار، عدم مناسب بودن فضای مسکن برای کودکان و آسیب پذیری واحدهای مسکونی در برابر حوادث و زلزله و فروش محصولات به صورت غیر مستقیم و با واسطه به شمار آورد که موجب شده پاسخگویان نمرات پایینی را برای این شاخص در نظر بگیرند. با توجه به یافته ها بار عاملی کلیه گویه ها در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و سیاسی مورد تأیید است.
سطح بندی درجه توسعه یافتگی دهستان های استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گلستان از استان هایی است که با 49 درصد جمعیت روستانشین، جزو استان های محروم معرفی شده و همین مسئله، شناخت سطح توسعه یافتگی دهستان ها برای انجام اقدامات برنامه ریزی را ضروری ساخته است. از این رو، هدف پژوهش حاضر بررسی، شناخت و معرفی سطح توسعه یافتگی دهستان های این استان بود. بدین منظور، از روش تاپسیس ( TOPSIS ) برای پردازش، تحلیل و سطح بندی درجه توسعه یافتگی دهستان ها بر مبنای 41 شاخص و همچنین،برای تجزیه و تحلیل داده ها و استخراج نقشه ها، از مدل فرایند شبکه ای تحلیل ( ANP ) برای وزن دهی و از نرم افزار Arc GIS 10.3 استفاده شد. یافته ها نشان داد که حدود پنجاه درصد از دهستان های استان گلستان، به ترتیب، از نظر شاخص های بخش آموزش، ارتباطات، خدمات، بهداشت و درمان، و اشتغال محروم اند؛ همچنین، تفاوت زیادی بین سطح توسعه یافتگی دهستان ها از نظر شاخص های بررسی شده وجود دارد و در نتیجه ، دهستان های استان گلستان، در مجموع شاخص ها، توسعه نیافته محسوب می شوند. در پایان، بر پایه یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای محرومیت زدایی از دهستان ها ارائه شد.
سنجش پایداری اجتماعی و توزیع فضایی آن در مناطق روستایی (مورد مطالعه: بخش برزک-شهرستان کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف سنجش پایداری اجتماعی و شناسایی متغیرهای مرتبط با توزیع فضایی پایداری اجتماعی در نواحی روستایی بخش برزک شهرستان کاشان تدوین شده است.
روش : این پژوهش کاربردی و از نوع تحقیقات توصیفی-تحلیلی می باشد، جامعه آماری پژوهش را ۲۴۵۲ سرپرست خانوار ساکن در ۱۱ روستای بخش برزک کاشان تشکیل می دهد. با استفاده از فرمول کوکران ۲۴۲ نفر از سرپرستان خانوار به عنوان نمونه محاسبه و براساس اصل تسهیم، به نسبت جمعیت هر روستا، پرسش نامه ها در بین سرپرستان خانوار توزیع شد. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه بوده که روایی آن با بهره گرفتن از نظرات کارشناسان به تأیید نهایی رسید. جهت بررسی پایایی تعداد ۳۰ پرسش نامه تکمیل شد که ضریب آلفای کرونباخ (۷۹۳/۰) محاسبه شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد پایداری اجتماعی در محدوده مورد مطالعه با میانگین ۲۴/۳ در وضعیت بالاتر از متوسط می باشد. همچنین، در بین ۱۵ شاخص پایداری اجتماعی سه شاخص تعامل اجتماعی، امید به آینده و مسؤولیت پذیری به ترتیب با ضریب تغییرات ۲۰۲/۰، ۲۱۵/۰، ۲۱۶/۰، مهم ترین شاخص های پایداری اجتماعی در بین روستاییان بخش برزک هستند. در بین روستاهای مورد مطالعه به لحاظ پایداری اجتماعی تفاوت معناداری وجود دارد و نتایج تست دانکن، روستاهای منطقه را در سه گروه طبقه بندی کرد که روستای ویدوجا با میانگین رتبه ای ۲۶/۲ در پایین ترین رتبه و روستای ازران با میانگین رتبه ای ۰۹/۴ در بالاترین جایگاه قرار گرفته است.
محدودیت ها: چندبعدی بودن موضوع پایداری اجتماعی و وجود تعاریف و نظرات متنوع در این زمینه. همچنین، محدودبودن نگرش جامعه روستایی در این زمینه. نمایش فضایی توزیع پایداری اجتماعی نیز نشان داد در قسمت شمالی و جنوبی بخش، وضعیت پایداری اجتماعی در سطح قابل قبولی می باشد.
اصالت وارزش: ارزش این تحقیق داشتن نگاه متفاوت به دو موضوع پایداری اجتماعی و توزیع فضایی می باشد؛ ضمن آن که موضوع تحقیق برای اولین بار در منطقه مورد نظر انجام شده است.
A Survey of the Environmental Effects on the Livability of Rural Areas (Case Study: Villages of Buin Zahra County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
Purpose: Every human being, regardless of the city or village that he Lives, in pursuit of a desirable and satisfying life needed fields and factors to enable a person to provide comfort and long-term well-being for himself and his community. To some authors this condition is synonymous with livability or suitable conditions for life, in general, it refers to a set of objective characteristics that make a place in point is that people tend to live in the present and future. The aim of this study is to evaluate the environmental factors affecting the livability of rural areas and tried to answer the question of whether environmental factors affect the livability of rural areas or not?
Design/methodology/approach: The nature of this study is applied, and it uses the descriptive-analytical method. Data was collected by documentary study and field studies (questionnaires, interviews, and direct observation). The population statistic was the rural area of the city of Buin Zahra. 211 households were chosen through Cochran formula. To analyze the data descriptive statistics (mean, standard deviation) and comparative statistics (correlation analysis, one sample t-test, ANOVA) were used.
Finding: The results showed that the livability of the villages in all dimensions is moderate. The results of analysis of variance showed that the environmental factors affecting the livability of the villages have significant differences in all indicators. Furthermore, the analytical results indicated that the correlation between habitability and environmental factors are significant and there is a positive relationship between them. By promoting the quality of environmental factors, the livability of rural areas will be upgraded.
Originality/value: Due to their lifestyle and livelihood, villagers are the direct beneficiaries of environmental resources (i.e., water, soil, forest, grassland); therefore, environmental factors should be considered in the development of a village and its livability because the preservation of the environment against pollution and destruction of the village and its values is especially important. This study aimed to explain the effects of environmental factors on the livability of rural areas and finally offers some recommendations for improving and promoting the rural environment factors.
ارزیابی نابرابری توسعه منظومه های روستایی لارستان با بهره گیری از تکنیک تحلیل چندمتغیره الکتره در چارچوب تئوری زیست منطقه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی چند دهه اخیر، نظام برنامه ریزی توسعه روستایی از روندی پایدار و منسجم برخوردار نبوده، و فقدان رویکرد سیستمی و جامع و عدم توجه هم زمان به عوامل تأثیرگذار طبیعی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی موجب شکل گیری نظام فضایی نامتعادل در عرصه های روستایی شده است. به این ترتیب، بروز نابرابری موجب ضعف کانون های روستایی و تسریع روند نابودی این سکونتگاه ها شده است. این نابرابری ها و تفاوت های منطقه ای برنامه ریزان را بر آن داشته که فنون و روش هایی را ابداع کنند تا از طریق تعیین درجه توسعه یافتگی و رتبه بندی مناطق بتوانند به شناخت و تحلیل علل یا عوامل نابرابری های منطقه ای دست یابند. در تحقیق حاضر به بررسی وضعیت توزیع فضایی شاخص های توسعه روستایی در شهرستان لارستان پرداخته شده است. هدف از تحقیق آن بوده که نابرابری توسعه منظومه های روستایی این شهرستان مورد ارزیابی قرار گیرد. روش بررسی توصیفی- تحلیلی از نوع تحلیل کمّی، و شیوه گردآوری داده ها عبارت است از استفاده از منابع مکتوب، نقشه های معتبر، منابع اینترنتی و سازمان های مرتبط. برای تحلیل کمّی داده ها در راستای هدف تحقیق، از مدل تصمیم گیری چند متغیره الکتره به منظور رده بندی منظومه های روستایی استفاده گردید. ضمن پیاده سازی الگوی الکتره، از مدل AHP برای وزن دهی به معیارها در محیط نرم افزار Expert Choice بهره گیری شد. چارچوب تئوریک تحقیق حاضر بر محور نظریه زیست منطقه گرایی قرار داشته و تمامی مراحل تحقیق اعم از منطقه بندی، تعیین معیارها، وزن دهی به معیارها، تنظیم جداول، و تفسیر نتایج و ارائه پیشنهادها بر مبنای نظریه مزبور انجام گرفته است. نتیجه نهایی کاربرد الگوی الکتره نشانگر این واقعیت است که منظومه های روستایی جویم و صحرای باغ با شاخص نهایی 5 در رتبه اول، و منظومه روستایی علی آباد با شاخص نهایی 6- در رتبه ششم قرار می گیرد.