با جمع آوری اشیاء عتیقه ، پدیده ای به نام «مجموعه داری » به وجود آمد . در ارائه ی آثار هنری این اعتقاد شکل گرفت که ، اشیاء خود به خود و فی النفسه دارای ارزش هستند . بی آنکه بخواهیم ارتباط آنها را با مذهب و با هر علت دیگری در نظر بگیریم . استفاده های خانگی آثار هنری در قرون وسطی از چند تابلوی قابل حمل ، منجر به نمایش آنها در گالری « انماس » در قرن شانزدهم شد . که از آن به بعد تزیین دیوار با تابلو به شکلی متناسب رواج یافت . از نیمه ی قرن نوزدهم ترتیب چیدن تابلوها بر اساس تاریخ و مکتب همراه شد ،با این باور که نقاشیها باید به طور مناسب و با فاصله از هم آویزان شوند تا به خوبی مورد تحسی واقع شوند ...
در این مقاله ، به بررسی سه بخش مدرنیزم ، هویت و سنت در نقاشی معاصر ایران ، پرداخته شده است . نقاشی به سبک رئالیزم از قرن نوزدهم توسط کمال الملک نقاش دربار قاجاریه معرفی و تثبیت شد و در قرن بیستم ، سبکهای مدرن نقاشی به تبعیت از سبکهای بین المللی نقاشی توسط دانشجویان تحصیل کرده در خارج ، وارد و در دانشگاهها آموزش داده شدند . با تعمق در آثار هنرمندان پنجاه سال گذشته ، میتوان متوجه تقسیم بندیهایی در آثار آنان شد . اولین دسته هنرمندان «مدرنیست» هستند که در راستای زبان بین المللی هنر نقاشی میکنند و دسته دوم که نوعی بازسازی از میراث گذشتگان را در قالب امروزی انجام میدهند ، «سنت گرایان نو» نام دارند و دسته سوم که در زمینه نگارگری معاصر فعالیت داشته و در احیای نقاشی اصیل ایرانی با وجود مشکلات فراوان کوشیدهاند...