زمانی که « پل کله » در اواخر عمر خود غرق در مطالعه خطوط تصویر شده بود و آثاری همچون « باغ نزدیک لوسرن » را می آفریند عشایر این سامان با همین دیدگاه تصاویر کوچ را با زبان تصویری ، در طنابهایی می بافتند که وسیله زندگی آنان بود . در واقع اینان با آثارشان زندگی می کردند و هنرشان جزء لاینفک زندگی آنان بود . بسیاری از تصاویر بافته شده در قالی و گلیم می تواند یادآور دوره سوم آثار « پل کله » باشد . گاه این تصاویر آنقدر بهم نزدیک هستند که می توان گفت : شخصی که این گلیم ها و قالی ها را بافته است از نظر تفکر هیچ چیز از کار « پل کله » کمتر نداشته است ...
انگاره ی « بانوی حیوانات » در آثار هنری همه ملتهای قدیمی و در همه سرزمینها دیده شده است . این انگاره ارتباط الهه ها و نیروی مؤنث را با حیوانات به عنوان حامی و حوش و نیز خالق موجودات زنده نشان می دهد . بانوی حیوانات که با عنوانهای دیگر همچون « الهه مادر » ، « مادر کبیر » و القاب دیگر همپوشانی دارد ، حاکی از پیچیدگی ادیان اولیه است . به نظر می رسد این انگار ریشه در دوره پارینه سنگی دارد ، اما دوره ی اوج شکوفایی آن از عصر نوسنگی تا دوره ی برنز است ...