شعر و موسیقی کنفوسیوس سرشار از توجه به انسان دلی است، شعر و موسیقی که غم های بزرگ و شادی های بزرگ مردم را گزارش می دهد. و ابزار پرمعنایی است که فرد را با جامعه پیوند می دهد و اثری هماهنگ در حیات تربیتی وی دارد. همانگونه که افلاطون موسیقی را تلاشی برای هماهنگی روح فرد با جهان هستی می داند، کنفوسیوس نه تنها شعر و موسیقی را ابزاری سودمند می داند که در همه ابعاد وجود آدمی تاثیر می گذارد، بلکه هدف آن را رسیدن به انسان دلی که انسان را از هر گونه اضطراب و دلهره آزاد می سازد بیان می کند.”
آنچه که در اندیشه های هنری کنفوسیوس قابل طرح می باشد این است که وی احساسات و نیازهای متعادل زنان و مردان را درک می کرد و در واقع نماینده تعادلی است که هم لذت طلبی مفرط و هم ریاضت کشیدن بی معنی را منع می نمود و به عنوان یک نابغه بزرگ، طریق اعتدال و گریز از بی سامانیِ درونی را برای انسان ها مطرح نمود. در واقع کنفوسیوس هرگونه افراط گرایی در شعر و موسیقی را منکر می شد و افراط گرایی را ابزاری برای فروپاشی انسان و جامعه می دانست به همین جهت است که وی تعادل و توازن فرد را که اساسی عقلانی داشته باشد می پسندید. و در غیر این صورت آن را بحرانی اسف انگیز برای بشریت می دانست.
از سخنان اوست که:«نفرت دارم از موسیقی و شعری که اعصاب را به لرزش می آورد... و مرگ و نابودی به همراه دارد... آوخ! می خواهم تا پایان زندگی از اینجا بگریزم.»
پژوهش حاضر تلاش دارد ضمن بررسی تخصصی تعاریف و چگونگی پیدایش هنر تصویرسازی ، تفاوت های این رشته تخصصی هنر را با دیگر رشته ها و سیر تحول آن را در ابتدای تاریخ بیان نماید. تصویر سازی هنری است که در طول تاریخ تا عصر حاضر بیش از رشته های هنری دیگر گسترش یافته و کاربردهای گوناگونی پیدا کرده است. بررسی آثار تصویرسازی به جا مانده از دورترین اعصار تاریخ تاکنون به ویژه دوران پیش از تاریخ، ما را با وضعیت روان شناختی ، مسائل فرهنگی و اعتقادی و روابط اجتماعی جوامع بشری آشنا می سازد. وسعت دامنه تأثیرگذاری این رشته هنری بر مخاطبین از شروع زندگی انسان در غار تاکنون از ویژگی های بارز آن است. تأسیس مقطع کارشناسی ارشد در سه دهه گذشته در دانشگاه های معتبر جهان و نیز دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران ، اهمیت پژوهش در خصوص این رشته تخصصی را بیش از پیش مشخص می سازد.
در این مقاله فرضیه نگارنده مبتنی بر این نکته بوده که با افول کتاب آرایی که تقریباً از اواخر دوره صفوی شروع می شود، پیکرنگاری به مثابه ابزاری برای کسب اعتبار فرهنگی و تبلیغ در باری شکل گرفته و نمونه آن وجود پیکرنگاری های متعدد از نادرشاه و جانشینان اوست که امروزه از این دوره باقی است. تناه کتابی که به دستور میرزا مهدیخان استرآبادی ، هنرپرور این دوره، کتاب آرایی شد، کتاب جهانگشای نادری است که ظاهراً محمد علی نقاشباشی دربار حدود سیزده نگاره بر ان نقش زده که جملگی در ارتباط با جنگ ها و پیروزی های نادر است. در کنار این پیکرنگاری ها و کتاب آرایی، نقاشی از نوع لاکی هم که از اواخر دوره صفوی شروع شده بود، بر روی قلمدان ها، قاب آیینه ها،صندوقچه ها ، روی جلد کتاب ها و غیره رونق بیشتری یافت و نقاشانی چون محمد علی، علی اشرف، محمد باقر و بعدها محمد صادق در این قلمرو آثاری ماندگار تولید کردند که امروزه در موزه ها و مجموعه ها ی خصوصی نگهداری می شود. دراین مقاله تلاش شده تا از لابلای متون و آثار برجای مانده ، نقاشی دوره افشاریه بازسازی و ویژگی ها و خصوصیات آن شناسانده شود..
نقاشی اسلامی از قرن شانزدهم/ دهم به بعد به شدت تحت تاثیر جابجاییهای نقاشان قرار دارد. در دوران حکمرانی سلاطین عثمانی مرزهای این کشور به روی هنرمندان و دانشمندان، به ویژه ایرانیان باز بود و از آن جا که عثمانیها و ایرانیها در آن زمان دارای یک زبان مشترک درباری بودند، این مسئله سهولت بیشتری مییافت. بنابراین عثمانیها در جهت جذب شاعران، نویسندگان و هنرمندان توانا کوشا بودند و در زمانی که ایران در تلاطم و ناآرامیهای سیاسی غوطهور بود، بسیاری از هنرمندان ایرانی در پی یافتن حمایت و پشتیبانی هنری کشور را به سوی کارگاههای هنری عثمانی ترک گفتند. این هنرمندان نه تنها با خود تجربیات و تواناییشان را همراه بردند، بلکه بسیاری از نسخ خطی را هم به آن کشورها منتقل کردند.اما در خود دربار عثمانی و در مکتب بغداد نیز نسخ خطی بسیاری مصور شده است که به ویژه نسخ خطی مذهبی را در بر می گیرد. این نسخ عموماً شرح سرگذشت و وقایع زندگی پیامبر اسلام و امامان را بازگو میکنند.یکی از نسخ خطی ترکی که زندگی پیامبر و ائمه را به تصویر میکشد، «سیر النبی» است که از نسخهی اصلی «عربی» آن اقتباس یافته است. این نسخه در سال 1003/981 توسط احمد بن نور بن مصطفی برای مراد سوم از نسخه ی قدیمی تری به تاریخ 1364/766تدوین یافت.این نسخه در آغاز شامل شش مجلد می شد، اما اکنون چهار جلد از آن باقی مانده است.این مقاله با اهداف: دستیابی به نوع مضامین نگاره های نسخه خطی سیر النبی شناسایی بستر ها و زمینه های ایجاد این نسخه به بررسی موضوعی نگاره های آن با استفاده از اسناد و مدارک و با روش توصیفی و تاریخی - تحلیلی می پردازد. سوالات این مقاله شامل موارد زیر میباشد: نسخه خطی سیر النبی دارای چه ویژگیهایی است؟بستر ها و زمینه های تهیه نسخه خطی سیر النبی کدامند؟ نگارههای این نسخه چه موضوعاتی را در بر میگیرند؟
براى مطالعه، مقایسه و طبقه بندى سفال شاخصه هاى متعددى وجود دارد از جمله جنس، رنگ، خمیره، شکل، نقش و غیره. در مطالعه و مقایسه سفال باید تمام شاخصه ها در نظر گرفته شود. ولى چون در یک تحقیق وپژوهش باستان شناسى پرداختن به تمام جنبه ها کار را مشکل و سخت مى نماید. مى توان برخى از شاخصه ها را بطور جداگانه مطالعه نمود و با در نظر گرفتن دیگر داده ها به تحلیل و تجزیه پرداخت. این عمل و روش منجر به دقت و کاهش درصد خطا مى شود. در نهایت مى توان به این پرسش پاسخ داد که آیا نتیجه مقایسه نقوش به این شیوه با نتیجه مقایسه دیگر شاخصه هاى سفال یکسان است یا خیر؟ براى نگارش این مقاله ابتدا نقوش سفال دوره نوسنگى شمال غرب ایران از روى منابع و گزارشات منتشر شده جمع آورى گردید. که شامل تپه هاى دالما، اهرنجان و حاجى فیروز است. سپس کلیه نقوش تفکیک و طبقه بندى گردید. در نهایت با توجه به اطلاعات به دست آمده و با مطالعه و مقایسه این نقوش جداول و نمودارهاى متعددى تهیه شده است. ونتایج استخراج شده بیان شده است. یکى دیگر از اهداف این مقاله فراهم آوردن زمینه مناسب و پیشنهاد شیوه اى براى مقایسه نقوش سفال است.