فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
هایدگر و جستجوی معنای زندگی
حوزه های تخصصی:
جستجوی معنای زندگی در اندیشه هایدگر اهمیت خاصی دارد. او ابتدا معنای زندگی را در تفکر مدرن و مابعدالطبیعه سنتی به دلیل غفلت از حقیقت وجود نقد می کند. سپس با تاسیس هستی شناسی بنیادی، پرسش از حقیقت وجود را طرح می کند که با تحلیل وجودی انسان بعنوان دازاینی که جهانمندی از خصوصیات اساسی اوست، پیوند می یابد. در این زمینه، بررسی اوصاف وجودی دازاین زمینه تعیین معنای زندگی او را فراهم می کند، اما ناکامی هستی شناسی بنیادی، به گذشت از مابعدالطبیعه و روی آوردن هایدگر به تفکر و شعر می انجامد. از دید او، در شعر از طریق شاعران امکان سخن گفتن از وجود و فراخوانی عوالم قدس و خدایان فراهم می شود. اما تلاش هایدگر برای جستجوی معنای زندگی نتیجه رضایت بخشی ندارد، زیرا پرسش های اساسی معنای زندگی که درباره جایگاه و نقش خدا در زندگی انسان، غایت زندگی انسان، امکان و چگونگی جهان آخرت، ارزش های اخلاقی و مساله شر است؛ در اندیشه هایدگر پاسخ قانع کننده ای نمی یابد. فقط جایگاه انسان است که تاحدود زیادی تعریف روشن تری می یابد. در این مقاله ابعاد دیدگاه هایدگر در جستجوی معنای زندگی مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
اشاره به علم دلالت و هرمنوتیک و مسأله اصطلاحات علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۷۹ شماره ۱۷
تقدم وجود بر ماهیت از دیدگاه سارتر و هایدگر
حوزه های تخصصی:
تمایز میان وجود و ماهیت یکی از قدیمی ترین تمایزها در فلسفه است ، این تمایز ، کاربرد بسیار وسیع و پرفایده ای دارد . در سراسر تاریخ تفکر فلسفی ، گایه اندیشه ی اصالت وجود و گاهی اندیشه ی تقدم ماهیت حاکم بوده است. فلسفه ی وجودی ( اگزیستانسیالیسم ) با دفاع از انضمامی بودن وجود و تقدم آن در برابر آن چه که می توان آن را اصالت ماهیت فلسفه ی هگل نامید ، آغاز می گردد . ژان پل سارتر و مارتین هایدگر هر دو به نحوی نماینده ی تفکر مکتبی هستند که از آن به اگزیستانسیالیسم تعبیر می شود ...
هرمنوتیک و سیاست(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۷ شماره ۴۲
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه معرفی کتاب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام مسائل عام اندیشه سیاسی اسلام
هنر؛ تنها راه نجات (نگاهی به فلسفه هنر هایدگر و نسبت آن با اندیشه متفکران مسلمان)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در این «زمانه تنگدستی» که انسان با بهره گیری از تکنولوژی مدرن، انسانیتش در حد سیطره بر طبیعت تنزل یافته، مارتین هایدگر، هنر را تنها راه رهایی برای خروج از بحران مدرنیته معرفی می کند. هنر _ به معنایی کاملاً متفاوت و نامتعارف_ نقش و جایگاه ویژه ای در تفکر این فیلسوف آلمانی دارد. هنر در معنایی وجودشناختی عبارت است از انکشاف حقیقت و حقیقت، ظهور و انکشاف وجود است. از نظر هایدگر، هر هنری در ذات خود شعر است و شعر وسعتی به بلندای زبان دارد. زبان نیز در این فلسفه، تفسیری انتولوژیک دارد و محل ظهور وجود و حقیقت است.
این مقاله، با تلاشی برای فهم و روایتی ساختاری از رساله «سرآغاز اثر هنری» هایدگر آغاز می گردد و در پایان با پرداختن به ماهیت هنر و زیبایی و بررسی منشأ آن از دیدگاه برخی متفکران مسلمان، بر آن است که نشان دهد افق اندیشه هایدگر در باب هنر برای شرق اسلامی، چندان غریب و دور آشنا نیست.
میتوس و لوگوس
مدرنیسم ، پسا مدرنیسم و معمای هویت
منبع:
گفتمان بهار ۱۳۸۲ شماره ۷
حوزه های تخصصی:
دیالکتیک تنهایی
دکارت و مدرنیته
معرفت شناسی متن
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۲
ذات حقیقت در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۵ شماره ۵۶
حوزه های تخصصی:
حقیقت، همگام با وجود، محور اصلی فلسفه هایدگر است. او در این مبحث ابتدا به نقد دیدگاه سنتی و مابعدالطبیعی حقیقت، یعنی مطابقت معرفت و گفتار با واقعیت، اقدام می نماید و آن را برای توجیه معرفت انسان نسبت به اشیا و انتساب آن به واقعیت ناکافی می شمارد. سپس با ارایه تفسیری جدید از حقیقت، آن را ناپوشیدگی، ظهور و آشکاری معنا می کند. این تفسیر ریشه در برداشت یونانیان باستان از حقیقت دارد که با عبارت «الثیا» بیان می شده است. در این تفسیر، حقیقت با اموری چون دازاین، آزادی، ناحقیقت، پوشیدگی، خطا، ذات و وجود ارتباط می یابد که در این تحقیق به ترتیب از آنها بحث شده است. دازاین گشوده به عالم است و موجودات برای او ناپوشیده اند و این ارتباط در قلمروی گشوده که همان حقیقت است صورت می پذیرد. ذات حقیقت همان آزادی است که به معنای رها بودن موجود در قلمرو باز و آزاد بودن او برای نمایاندن خویش است. آزادی انسانی نیز به این معناست که انسان بگذارد موجودات باشند و آن گونه که هستند خود را نمایان کنند. ذات حقیقت همان ناحقیقت است. ناحقیقت هم به معنای پوشیدگی خود ناپوشیدگی با خودپوشانی آن و هم به معنای پوشیدگی موجودات ازدسترس انسان است. این پوشیدگی و ناحقیقت منشا خطاهای انسانی است. سرانجام، ذات حقیقت همان حقیقت ذات است که با وجود موجودات و تحقق آنها پیوند درونی دارد.