فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۱٬۱۱۱ مورد.
۵۰۲.

نقد هایدگر و لئواشتراوس بر سیاست دوران مدرن

۵۰۳.

مفهوم اگزیستانسیالیستی خویشتن در نمایشنامه هملت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اگریستانسیالیسم دغدغه خویش نمایشنامه در نمایشنامه جهان به مثابه نمایش تراژدی انتقام

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر نمایشنامه و تعزیه
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نویسندگان و نمایشنامه نویسان
  4. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۳۱۴۸ تعداد دانلود : ۱۶۳۳۲
درونمایه اصلی نمایشنامه هملت، اثر شکسپی، پدر کشی، انتقام، یا ازدواج با محارم نیست. اگر آن را تردید و تعلل روشنفکرانه بدانیم، می توان گفت که این اثر مضمونی اگزیستانسیالیستی دارد. از این نظر درونمایه اصلی آن دغدغه اگریستانسیالیستی است: دغدغه بودن (چرا و چگونه من هستم)، دغدغه مرگ (به نظر افلاطون فلسفیدن یعنی چگونه مردن را فراگرفتن، و به نظر تولستوی یعنی مرگ اندیشی)، دغدغه اینجا و اکنون (چرا در این مکان و زمان به دنیا آمدن و نه در احتمالات دیگر)، دغدغه آزادی (انسان آزادی انتخاب دارد و این دغدغه آفرین است). تمامی این دغدغه ها در کن اگزیستانسیالیسم که تقدم وجود بر گوهر است پیدا می شوند. در واقع ایده «خویش» که اگزیستانسیالیستی است از این گرفته شده که انسان گوهری ثابت ندارد و باید از طریق بی شمار انتخاب خود خویش را خلق کند.
۵۰۴.

از فرد مدرن تا شخص پست مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷۷ تعداد دانلود : ۱۶۶۲
دراین مقاله می کوشیم بعضی از خصوصیات انسان غربی را از نیمه دوم قرن بیستم به این سو بررسی کنیم و غربی را ازنیمه دوم قرن بیستم به این سو بررسی کنیمو نشان دهیم چگونه تصویر«فرد» و «فردگرایی»دراندیشه غربی متناسب با شرایط جدید اجتماعی واقتصادی دگرگونی های معناداری را شاهد بوده است که تعاریف قبلی از این مفاهیم را اگرنه نقض بلکه دستخوش جرح و تعدیل های عمیقی می کند.فردی که از این پس درگرداب مصرف می افتد مختصات «شخصی»را نشان می دهد که «التذاذ»را به «غایت»خود تبدیل می کند.بررسی پی آمدهای آن هدف این مقاله است.
۵۰۵.

بررسی آثار اسکینر و کاوشی در نقد وی بر متدلوژی قرائت زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسکینر متدلوژی قرائت زمینه‌ای قرائت متنی زمینه اجتماعی- تاریخی متن و مؤلف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱۰ تعداد دانلود : ۱۲۲۷
بر پایه متدلوژی قرائت زمینه‌ای، آرا و اندیشه‌های هر متفکری به منزله پاسخ به شرایط بی‌واسطه زمانه و محیط زندگی وی است بنابراین، نباید صرفا متون و آثار متفکران (اعم از گذشتگان و معاصران) را مطالعه نمود؛ بلکه ترجیحا و ضرورتا باید زمینه اجتماعی- تاریخی پدیده‌ها و اتفاقاتی را مطالعه کرد که آن متون در واکنش به آن‌ها نگارش یافته و درصدد تبیین آن‌ها برآمده‌اند. فرض بنیادین این متدلوژی آن است که هرمتنی نه به‌طور مجرد و غیرتاریخی، بلکه بر حسب زمینه اجتماعی -تاریخی خاصی شکل می‌گیرد و فهم هر متن مستلزم و منوط به فهم زمینه آن است. اسکینر ضمن موافقت با قسمت اول این فرض، قسمت دوم آن را نامناسب و ناکافی می‌داند و براین اساس، متدلوژی قرائت زمینه‌ای را به‌صورت یک متدلوژی ناکافی تلقی نموده و مورد نقد قرار می‌دهد.
۵۰۶.

رابطه فهم با دیالکتیک، تاریخ و زبان در هرمنوتیک فلسفی گادامر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زبان گادامر فهم هرمنوتیک فلسفی دیالکتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۸۳
گادامر فهم را اساسی¬ترین فعل انسان دانسته و هدف خود را پدیدارشناسی و هستی¬شناسی فهم و توصیف آنچه که در هر فهمی روی می¬دهد، اعلام می¬کند. او فهم را واقعه¬ای می¬داند که ورای خواست و اراده ما برای ما رخ می¬دهد. از نظر او فهم, واقعه¬ای دیالکتیکی، تاریخی و زبانی است که حاصل تعامل، گفت¬وگو و در نهایت امتزاج افق گذشته با حال است. فهم با عواملی همچون سنت، افق، زبان، زمان، تاریخ، پیش¬داوری، دور هرمنوتیکی، کاربرد و غیره ارتباطی تنگاتنگ و جدا نشدنی دارد. بنابراین, تمام این عوامل باید در یک کل واحد و مرتبط با یکدیگر مورد بررسی قرار گیرند.
۵۰۷.

بررسی پدیدار شناختی-هرمنوتیک زمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
تعداد بازدید : ۲۱۷۷
یک از پرسش های اساسی پرسش از حقیقت زمان است.زمان مانند وجود،مفهومی آشناست،به نحوی که همه ما آن رامی شناسیم ولی کنه و حقیقت بسیار مبهم و مخفی است.به همین جهت است که در طول تاریخ اندیشه بشر،فیلسوفان و اندیشمندان هرکدام تعریفی از آن بدست داده اند که با سایر تعاریف متعارض یا متفاوت بوده است.مقاله حاضر به دیدگاهی کاملا متفاوت از زمان پرداخته است،دیدگاهی که می توان آن را دیدگاه پدیدار شناختی-هرمنوتیک نامید.در این دیدگاه،زمان نه مقدار حرکت دانسته می شود(ارسطو)و نه وعاء خارجی موجودات(اندیشه های پوزتیویستی)و نه کیفیتی نفسانی(برگسون)و نه شرط شهود حسی(کانت)و نه براساس آگاهی بی واسطه (هرسول)مورد توجه قرار می گیردبلکه زمان براساس درعالم بودن آدمی و آدمی به عنوان ناحیه ظهور موجودات مورد بررسی پدیدار شناسانه قرار می گیرد.دراین بررسی نشان داده می شود که زمان ارتباطی وثیق با ساحات هستی آدمی یعنی تفهم،حال و زبان دارد.هریک از ساحات سه گانه آدمی با ساحتی از سه ساحت زمان مرتبط است.تفهم به دلیل آنکه برامکان ها متکی است به آینده مرتبط است ،حال به جهت آنکه موقعیت آدمی با آن منکشف می شود با گذشته و زبان (روزمره)که نشانه ای از سقوط آدمی در اشیا است،با حال حاضر مرتبط است.بنابراین هستی آدمی زمانمند است و زمانمندی آن نیز به واسطه وقت داشتن آن ممکن گردیده است.تاریخ نیز حاصل وقت داشتن آدمی است.
۵۰۹.

روایت افراطی از هوش مصنوعی و مسئله وضوع ناپذیری ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدار شناسی هوش مصنوعی کوژینو امر نااندیشیده من استعلایی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
تعداد بازدید : ۲۳۵۱ تعداد دانلود : ۱۳۶۸
تقلید ازهوش انسانی با استفاده از علوم رایانه ای و فیزیکی هوش مصنوعی نام گرفته است. از میانه قرن بیستم که رایانه ها قابلیت های خود را به نمایش گذاردند برخی از دانشمندان درصدد برآمدند تا هوش و ذهن انسانی را با استفاده از ماشین تقلید نمایند. پشت چنین تلاش هایی دیدگاهی خاص در باب ذهن انسان نهفته است. در واقع هوش مصنوعی ریشه در فلسفه دوران مدرن داشته و بر بستر کلی تفکر در غرب اتکا دارد. هدف این مقاله آن است که نشان دهد اولا، هوش مصنوعی در بنیاد خود بر فلسفه مدرن که کوژیتو در بن آن قرار دارد متکی است. ثانیا، امکان و یا امنتاع دستیابی به قرائت افراطی از هوش مصنوعی براساس دستاوردهای اندیشه میشل فوکو و دیدگاه وی در باب کوژیتوی دوران مدرن مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۵۱۲.

ادراک حسی در پدیدار شناسی مرلوپونتی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
تعداد بازدید : ۲۸۰۸
مرلوپونتی فیلسوف پدیدار شناس فرانسوی در خصوص ادراک حسی به نقادی آرای عقلی مذهبان و تجربی مذهبان می پردازد و با الهام از اندیشه اگزیستانس درهیدگر و پدیدارشناسی هوسرل با ردیگرادراک حسی را مورد تحقیق قرارمی دهد و این مقاله به طور اجمال به آن پرداخته است.
۵۱۴.

شگفتی وجود و رسالت فیلسوف از دیدگاه مرلو پونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معنا آزادی تبیین عدم ضرورت امر مطلق شگفتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۰ تعداد دانلود : ۸۴۲
از نظر مرلو ـ پونتی شگفتی وجود فیلسوف را مجذوب می کند و به سوی خود می کشاند. شگفتی وجود مبتنی بر چیزی است که مرلو ـ پونتی آن را عدم ضرورت می نامد. حقیقت وجود عاری از هرگونه ضرورتی است. وجود هیچ چیز در این عالم، از جمله وجود انسان، واجب و ضروری نیست و همین عدم ضرورت است که انسان را به موجودی تبیین ناپذیر و آزاد تبدیل ساخته است. انسان با استفاده از آزادی خود دست به خلق معنا می زند و ارزش می آفریند. او محکوم به خلق معناست زیرا فقط از این طریق است که می تواند به حیات خود ادامه دهد. فیلسوف به دنبال رسیدن به پاسخ نهایی مسئله وجود نیست. او می داند که جهان شروع شده و با همه ابهامش در حال پیشرفت است، اما نمی داند چرا و چگونه، و نمی تواند در خصوص برطرف ساختن شگفتی و ابهام آن در آینده هیچ تضمینی بدهد. فیلسوف فقط می تواند شگفتی وجود را نظاره و تا اندازه‏ای توصیف کند اما نمی تواند آن را تبیین کند، زیرا هرگونه تبیین، شگفتی را نابود می سازد. انسان ها در طول تاریخ کوشیده اند تا با توسل به امور مطلق شگفتی وجود را برطرف کنند اما از نظر مرلو ـ پونتی رسالت فیلسوف حفظ شگفتی وجود و محافظت از آن در برابر هرگونه کوشش برای نابود کردنش از طریق توسل به امور مطلق است
۵۱۸.

ذات حقیقت در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: وجود دازاین آزادی حقیقت ذات الثیا ناحقیقت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۳۹ تعداد دانلود : ۲۳۵۳
حقیقت، همگام با وجود، محور اصلی فلسفه هایدگر است. او در این مبحث ابتدا به نقد دیدگاه سنتی و مابعدالطبیعی حقیقت، یعنی مطابقت معرفت و گفتار با واقعیت، اقدام می نماید و آن را برای توجیه معرفت انسان نسبت به اشیا و انتساب آن به واقعیت ناکافی می شمارد. سپس با ارایه تفسیری جدید از حقیقت، آن را ناپوشیدگی، ظهور و آشکاری معنا می کند. این تفسیر ریشه در برداشت یونانیان باستان از حقیقت دارد که با عبارت «الثیا» بیان می شده است. در این تفسیر، حقیقت با اموری چون دازاین، آزادی، ناحقیقت، پوشیدگی، خطا، ذات و وجود ارتباط می یابد که در این تحقیق به ترتیب از آنها بحث شده است. دازاین گشوده به عالم است و موجودات برای او ناپوشیده اند و این ارتباط در قلمروی گشوده که همان حقیقت است صورت می پذیرد. ذات حقیقت همان آزادی است که به معنای رها بودن موجود در قلمرو باز و آزاد بودن او برای نمایاندن خویش است. آزادی انسانی نیز به این معناست که انسان بگذارد موجودات باشند و آن گونه که هستند خود را نمایان کنند. ذات حقیقت همان ناحقیقت است. ناحقیقت هم به معنای پوشیدگی خود ناپوشیدگی با خودپوشانی آن و هم به معنای پوشیدگی موجودات ازدسترس انسان است. این پوشیدگی و ناحقیقت منشا خطاهای انسانی است. سرانجام، ذات حقیقت همان حقیقت ذات است که با وجود موجودات و تحقق آنها پیوند درونی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان