فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۴۱۸ مورد.
حوزه های تخصصی:
تاثیر تمرین استقامتی و بی تمرینی بر پراکسیداسیون لیپید ودستگاه ضد اکسایشی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر فعالیت ورزشی استقامتی و یک دوره بی تمرینی متعاقب آن، بر میزان پراکسیداسیون لیپید (MDA ) و پاسخ دستگاه ضد اکسایشی (FRAP ، اسید اوریک، بیلی روبین و پروتئین تام) بود. بدین منظور 35 سر مـوش نر 3 ماهه به صـورت تصادفی در 2 گروه تمـرین استقامتی (20 n= ) و کنترل (15n= ، بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. آزمودنیهای گروه تمرینی به مدت 12 هفته ، هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص تمرین کردند (از هفته هشتم تا دوازدهم 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا اثرات بی تمرینی بررسی شود). آزمودنیها به صورت جداگانه در آزمایشگاه حیوانات با شرایط کنترل شده [دما، رطوبت و چرخه روشنایی – تاریکی (12:12 ساعت)] نگهداری شده و از غذای استاندارد موش استفاده کردند. ارزیابی متغیرهای MDA و FRAP به صورت دستی، و ارزیابی سایر متغیرها توسط کیت انجام گرفت. پس از سه مرحله خونگیری [24 ساعت پس از اولین جلسه تمرینی، در انتهای هفته هشتم و انتهای هفته دوازدهم] نتایج حاصل از آنالیز واریانس دو راهه با اندازه گیریهای مکرر نشان داد دو گروه در مراحل مختلف ارزیابی در هیچ یک از متغیرهای مورد نظر با یکدیگر تفاوت معنی داری نداشته اند. اما ، در گروه استقامتی طی زمانهای مختلف اندازه گیری به لحاظ شاخصهای اسید اوریک (000/0P= ) و بیلی روبین (000/0P= ) تفاوت معناداری مشاهده شد. در کل، این تحقیق نشان می دهد یک دوره تمرین استقامتی باعث ایجاد استرس اکسایشی قابل ملاحظه ای (اکسایش لیپید) نشده است، هرچند سازگاریهای نسبی در دستگاه ضد اکسایشی موشها به وجود آمد.
تمرینات قدرتی با عضو برتر و تأثیر آن بر عضو غیر برتر در اندام تحتانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۵ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی نقش تمرینات قدرتی با عضو برتر اندام تحتانی و تاثیر آن بر روی عضو غیر برتر دانشجویان غیر ورزشکار بود . بدین منظور 150 نفر با استفاده از پرسشنامه جمعیتی و ورزشی انتخاب شدند . از میان آنها 14 نفر با میانگین سنی 5/21 سال مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند . برای سنجش قدرت عضله چهار سر ران هر دو پا از دستگاه داینامومترالکترونیکی استفاده شد و پس از اندازه گیری قدرت عضله چهار سر ران ، 15 جلسه تمرین در سه هفته 5 جلسه ای فقط با عضو برتر اندام تحتانی صورت گرفت ، در حالی که چای غیر برتر به فعالیت عادی خود ادامه می داد . بعد از این مدت از هر دو پا مجددا آزمون قدرت به عمل آمد. داده های قبل و بعد از تمرین با استفاده از آزمون t همبسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد با انجام تمرینات قدرتی با عضو برتر اندام تحتانی نه تنها همان عضو تقویت می شود ،بلکه عضو غیر برتر هم به طور معنی داری تقویت می شود. به عبارتی موجب افزایش قدرت در هر دو عضو می گردد. بر اساس نظریه انتقال دوسویه و با توجه به نتایج می توان در هنگام آسیب یک عضو و محدودیت حرکتی آن با استفاده از تمرینات قدرتی در عضو دیگر از ضعیف شدن آن جلوگیری به عمل آورد.
تاثیر تمرین هوازی منظم بر بیان ژن رزیستین لنفوسیت در زنان جوان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رزیستین، یک هورمون مترشحه از بافت چربی است که نقش مهمی را در تنظیم هموستاز انرژی و متابولیسم ایفا می کند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر تمرین هوازی منظم بر بیان ژن رزیستین لنفوسیت زنان جوان تمرین کرده می باشد. روش بررسی: 20 نفر از بانوان تمرین کرده خراسانی انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته و چهارجلسه در هفته با شدت70-80 درصد ضربان قلب بیشینه تمرینات هوازی را اجرا کردند . از تمامی آزمودنی ها در 48 ساعت قبل از انجام پروتکل تمرینی و 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و پس از ناشتایی 10-12 ساعته خون گیری به عمل آمد. پس از جداسازی لنفوسیت ها به روش سانتریفیوژ ، بیان ژن رزیستین در لنفوسیت های آزمودنی ها با استفاده از روش Semi-quantitative-RT-PCR انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین شاخص توده بدنی و درصد چربی قبل و بعد از هشت هفته در گروه هوازی اختلاف معناداری وجود داشت (00/0p=). همچنین نتایج آزمون t مستقل نشان داد که بین میانگین بیان ژن رزیستین لنفوسیت در دو گروه کنترل و تمرین هوازی اختلاف معنادار وجود داشت (036/0 , p= 268/2-= (18)t ). نتیجه گیری: تمرین هوازی منظم علاوه بر کاهش وزن ، شاخص توده بدنی و درصدچربی، موجب افزایش بیان ژن رزیستین در زنان جوان تمرین کرده می شود که این نتیجه، نشان دهنده کاهش خطر ابتلا به بیماری های قلبی و افزایش قدرت دفاع ضداکسایشی بدن می باشد.
بررسی تأثیر یک هشت هفته حرکات ایروبیک بر میزان افسردگی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت بهار ۱۳۸۶ شماره ۳۱
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر نیز با هدف بررسی اثر 8 هفته حرکات ایروبیک بر میزان افسردگی و پیشرفت تحصیلی دختران دانش آموز سال اول دوره متوسطه ناحیه خرم آباد انجام شد. به این منظور 2456 نفر از دانش آموزان پرسشنامه افسردگی را تکمیل کردند و معدل ترم اول آنان نیز ثبت شد. بعد از تجزیه و تحلیل پرسشنامه ها از بین 570 نفری که دارای افسردگی خفیف ، متوسط و شدید بودند و از لحاظ پیشرفت تحصیلی نیز در سطح ضعیفی قرار داشتند، 60 نفر به صورت تصادفی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (30 = n ) و کنترل (30 = n ) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 8 هفته، هفته ای 3 جلسه و هر جلسه 1 ساعت حرکات ایروبیک را انجام دادند بعد از پایان دوره تمرینی هر دو گروه پرسشنمه افسردگی بک را پر کردند و بعد از اتمام امتحانات ترم دوم معدل ثبت شد. اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. در پایان ، نتایج نشان داد پس از انجام حرکات ایروبیک به مدت 8 هفته بین میانگین افسردگی گروه تجربی و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد اما بین پیشرفت تحصیلی دو گروه تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
تاثیر تمرین استقامتی بر توان هوازی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این تحیق عبارت است از مطالعه تاثیر تمرین استقامتی بر توان هوازی و کیفیت زندگی زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروز. از میان 40 بیمار زن معرفی شده از انجمن ام.اس. اصفهان و مبتلا به ام.اس. از نوع r.rبا edss 2-4 تعداد 24 نفر تصادفی انتخاب شدند...
تأثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حرکت پاییز ۱۳۸۷ شماره ۳۷
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش، تاثیر تمرین تداومی منظم و بی تمرینی متعاقب آن بر عامل نشانگر بیماری های عروق کرونر بود. بدین منظور 35 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (20 = n) و کنترل (15=n بدون هیچ گونه برنامه تمرینی) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص اجرا شد (پس از 24 جلسه تمرین، 5 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود). خونگیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه و آزمون t وابسته و مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر sICAM-1 در 24 جلسه نخست تمرین کاهش یافت که معنی دار نبود (122/0 = P)، اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، کاهش معنی داری در مقدار sICAM-1 مشاهده شد (000/0 = P). همچنین مشخص شد در اثر بی تمرینی سازگاری های ایجاد شده از دست می رود و بدن در معرض خطر آسیب های التهابی آتروژنز قرار می گیرد (070/0 = P). به طور کلی، این تحقیق نشان می دهد اندازه گیری مولکول چسبان سلولی sICAM-1 ابزار سودمندی در تشخیص مؤثر عوامل مختلف محیطی در اختلالات عروقی است و از طرفی تمرینات تداومی منظم با کاهش غلظت sICAM-1 روشی سودمندی در پیشگیری و کاهش آترواسکلروز است.
اثر 8 هفته تمرین هوازی و مکمل ضد اکسایشی بر تغییرات سلولاریتی مغز استخوان ران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مغز استخوان منبع اصلی انواع مختلف سلول های خونی است، ازاین رو، اغلب برای ارزیابی عوامل درمانی مورد استفاده قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، تاثیر تمرین منظم بدنی و مکمل کورکومین بر سلولاریتی مغز استخوان موش های در معرض استات سرب بررسی شد. به این منظور، 48 موش ویستار به طور تصادفی به شش گروه شامل گروه های 1) پایه، 2) شم، 3) سرب، تمرین هوازی + سرب ، 5) کورکومین + سرب و 6) تمرین هوازی + کورکومین + سرب دسته بندی شدند. گروه های 3 تا 6 فقط 20 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن استات سرب را به مدت 8 هفته (سه روز در هفته) به صورت زیر صفاقی دریافت کردند، درحالی که گروه های 5 و 6 در همین مدت علاوه بر سرب، مقدار 30 میلی گرم محلول کورکومین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن را نیز دریافت کردند. به علاوه، گروه های 4و 6 تمرین دویدن فزاینده را 5 جلسه در هفته با سرعت 15 تا 22 متر در دقیقه و به مدت 25 تا 64 دقیقه اجرا کردند. سلولاریتی، مغز استخوان ران با دستگاه آنالیزکننده تصویر بررسی و بر حسب درصد مغز سلولی بیان شد. سطوح مالوندی آلدهید، ظرفیت ضداکسایشی تام و مقادیر سرب خون به ترتیب با روش های اسید تیوباربیوتوریک، الایزا و اسپکتوفتومتری تعیین شد. داده ها با روش تحلیل واریانس یکطرفه و توکی در سطح 05/0 P? تحلیل شد. سلولاریتی مغز استخوان در گروه سرب به طور چشمگیری کمتر از دیگر گروه ها بود. از سوی دیگر، سطوح مالوندی آلدهید و سرب در گروه های تمرین هوازی و کورکومین به طور معنی داری کمتر از گروه های سرب بود. این نتایج نشان می دهد قرارگیری در معرض سرب ممکن است یک عامل خطر برای بیماری های هماتولوژیکی و ایمونولوژیکی باشد. همچنین اجرای تمرین هوازی و مصرف مکمل ضداکسایشی کورکومین ممکن است تاثیرات سودمندی در پیشگری از کاهش سلولاریتی مغز استخوان در اثر القای سرب داشته باشد. با توجه به تغییر شاخص های اکسایشی/ ضداکسایشی در پژوهش حاضر، سلولاریتی اندک در مغز استخوان گروه استات سرب را تا حدی می توان به افزایش فشار اکسایشی نسبت داد.
اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اضافه وزن و BMI بالا در دوران یائسگی و پس از آن، به طور معنی داری خطر ابتلا به سرطان پستان را افزایش می دهند. از طرفی، به نظر می رسد فعالیت ورزشی بر وزن بدن و BMI اثر داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر برخی متغیرهای آنتروپومتریکی و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان بود. به این منظور 29 زن 50 تا 65 سال یائسه مبتلا به سرطان پستان که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و در حال حاضر تحت دارودرمانی بودند، به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت 15 هفته و هر هفته 4 جلسه (دو جلسه پیاده روی و 2 جلسه تمرین مقاومتی) به فعالیت ورزشی پرداختند. در این مدت گروه شاهد در هیچ فعالیت ورزشی یا بدنی شرکت نکردند. وزن بدن، BMI، WHR، Vo2max و فشار خون، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس (ANCOVA) انجام گرفت. یافته های پژوهش حاکی از تفاوت معنی دار Vo2max و ضربان قلب استراحت بین دو گروه پس از 15 هفته تمرین بود (05/0p< ). همچنین بین وزن بدن، WHR و BMI دو گروه پس از 15 هفته تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0p< ). در واقع، فعالیت ورزشی بر Vo2max،ضربان قلب استراحت، وزن بدن، WHR و BMI زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان اثر معنی دار دارد. با این حال، بین فشار خون دو گروه پس از 15 هفته، تفاوت معنی داری مشاهده نشد. این به معنای آن است که فعالیت ورزشی ترکیبی بر فشار خون زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان تاثیر معنی داری ندارد. با توجه به یافته های این پژوهش می توان گفت که فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مطلوبی بر برخی متغیر های آنتروپومتریک و فیزیولوژیک زنان یائسه مبتلا به سرطان پستان دارد.
تأثیر یک دوره فعالیت بدنی منظم بر سطح اضطراب زنان باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش مطالعه و تاثیر یک دوره فعالیت ورزشی منظم مانند پیاده روی بر سطح اضطراب زنان باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری است روش پژوهش نیمه تجربی و به شکل میدانی است بدین منظور 40 زن باردار سه ماهه دوم و سوم بارداری ( بارداری اول و دوم که به طور مساوی در گروه ها قرار داشتند) که bmi قبل باردایشان 19 تا 25 بود به صورت در دسترس انتخاب و به دو گروه تجربی و دو گروه گواه تقیسم شدند نخست آزمودنی ها به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند سپس بر روی دو گروه تجربی یک برنامه ویژه پیاده روی با شدت 50 تا 65 در صد ضربان قبل بیشینه به مدت هشت هفته انجام شد پس از آن همه آزمودنی ها به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین سطح اضطراب گروه تجربی و گواه در سه ماهه دوم و سوم بارداری تفاوت معنی داری وجود دارد 05/0>p در حالی که مقایسه تاثیر ورزش بر سطح اضطراب دو گروه تجربی سه ماهه دوم و سوم بارداری تفاوت معنی داری نشان نداد 05/0> p از بررسی و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از فرضیه های اول ودوم پژوهش در مورد سطح اضطراب 4 گروه و مشاهده رابطه معنی دار بین آنها می توان نتیجه گرفت که پیاده روی در گروه های مورد بررسی بدون در نظر گرفتن سه ماهه های بارداری به طور کلی تاثیر مثبت داشته و فعالیت بدنی موجب کاهش اضطراب در زنان باردار می شود
تاثیر دو مرحله مختلف دوره ماهانه (اواسط فولیکولی و لوتئینی) و فعالیت هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق، تعیین تاثیر مراحل دوره ماهانه و فعالیت هوازی شدید روی هموستئین پلاسمایی و hs-CRP سرمی در دختران ورزشکار بود. به این منظور 9 دختر ورزشکار سالم با 8 سال سابقه فعالیت باشگاهی و دوره ماهانه منظم انتخاب شدند. این افراد دو قرارداد تمرینی بروس را در مراحل اواسط فولیکولی و لوتئینی تا حد واماندگی انجام دادند و نمونه خونی قبل و بلافاصله پس از فعالیت گرفته شد. به منظور بررسی تغییرات دو شاخص طی دو مرحله دوره ماهانه از آزمون واریانس یک راهه با اندازه گیری های مکرر استفاده شد (سطح معنی داری 05/0). مقادیر پایه و افزایش متعاقب فعالیت هموسیستئین و hs-CRP در مرحله فولیکولی بیشتر از مرحله لوتئینی بود که با افزایش استروژن در این مرحله همسو بود. تنها افزایش پس از فعالیت هموسیستئین در اواسط فولیکولی معنی دار بود. نتایج نشان داد افزایش استروژن در اواسط لوتئینی موجب کاهش هموسیستئین و hs-CRP می شود که حاکی از نقش محافظتی این هورمون در مقابل شاخص های پیشگوی بیماری قلبی – عروقی است.
تاثیر یک دوره کاهش بار تمرین به همراه مصرف مکمل کراتین بر عملکرد جسمانی و ترکیب بدنی بازیکنان فوتبال
تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: سندرم متابولیک؛ مجموعهای از عوامل خطر نظیر: چاقی، هایپرگلیسمیا، پُرفشار خونی، دیسلیپیدمی است که در توسعه بیماریهای قلبی عروقی و دیابت نوع دو سهیم است. هدف این تحقیق بررسی تأثیر شش هفته تمرین هوازی و رژیم غذایی بر ترکیب بدنی، پروفایل لیپیدی و شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق بود.
روش بررسی: 16 زن داوطلب چاق مستعد و مبتلا به پُرفشارخونی با میانگین سن 44/30±3/74 سال به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش شدند. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن نرم، حرکات موزون یا ایروبیک فزاینده و حرکات کششی بود که طی 18 جلسه با تواتر سه جلسه در هفته انجام شد و هر جلسه به مدت 60 دقیقه طول کشید. به علاوه رژیم غذایی کم کالری500 کیلوکالری کمتر از انرژی روزانه بود. پیش و پس از شش هفته مداخله سطوح سرمی شاخص های بیوشیمی خون، گلوکز و انسولین ناشتا به ترتیب با روش آنزیماتیک و ایمونو رادیو متریک اندازه گیری شدند. از شاخصHOMA برای اندازه گیری مقاومت به انسولین استفاده شد.
یافته ها: پس از شش هفته مداخله تمرین هوازی و رژیم غذایی کم کالری، کاهش معنی داری در وزن، نمایه ی توده ی بدن، درصد چربی،کلسترول تام، تری گلیسیرید، لیپوپروتئین کم چگال، مقاومت به انسولین، میانگین فشار خون سرخرگی و افزایش معنی داری در لیپوپروتئین پُرچگال و اکسیژن مصرفی بیشینه مشاهده شد.
نتیجه گیری: تمرین هوازی و رژیم غذایی منظم تأثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی، پُروفایل لیپیدی و بهبود شاخص های سندروم متابولیک زنان چاق دارد
اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان HSP70 و طول عمر موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش عبارت است از بررسی اثر تمرین استقامتی پیوسته بر میزان 70HSP در موشهای مبتلا به تومور سرطان سینه. بدین منظور تعداد 80 سر موش بالب سی ماده (4 تا 5 ماهه با میانگین وزنی 67/17 گرم) خریداری و به شکل تصادفی در 4 گروه 20تایی ورزش- تومور- ورزش (ETE)، ورزش- تومور- استراحت (ETR)، استراحت- تومور- ورزش (RTE)، استراحت-تومور- استراحت (RTR) تقسیم شد. اثر تمرین استقامتی بر میزان 70HSP در قبل و بعد از ایجاد تومور بررسی شد. تمرین استقامتی قبل از ایجاد تومور به مدت 8 هفته اجراگردید. این تمرینات در دو هفته اول با شدت 50 درصد max2VO شروع شد و در نهایت در هفته هشتم به 75 درصد max2VO رسید. تمرین استقامتی بعد از ایجاد تومور نیز با شدت نزدیک به 60 درصد max2VO و به مدت 4 هفته اجراشد. بعد از اتمام تمرینات و جداسازی طحال موش، با تست اِل آیزا سنجش 70HSP انجام گرفت. اطلاعات با نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل آنالیز واریانس یک راهه نشان داد میزان تولید پروتئین 70HSP در گروه هایی کاهش یافت که بعد از ابتلا به تومور ورزش را ادامه داده بودند. بدین ترتیب که میزان این پروتئین در گروه های ETE و RTE در مقایسه با گروههای RTR و ETR پایین تر بود (05/0(P<. این کاهش در اندازه حجم تومور و میزان مرگ نیز دیده شد. طبق یافته های پژوهش حاضر 70HSP در تعامل با تومور و ورزش استقامتی در نقش سیگنال تنظیمی عمل می کند. بدین ترتیب که میزان فعالیت این پروتئین تحت شرایط استرس و شرایط طبیعی متفاوت است. همچنین، به نظر می رسد ورزش منظم استقامتی و با شدت متوسط با کاهش میزان 70HSP در گونه های توموری، به عنوان مکمل و در کنار سایر روشهای درمانی در بهبود درمان تومور مؤثر است.
تأثیر حاد پروتکل های مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری ورزشکاران مرد رشته ی والیبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت و نقش گرم کردن، امروزه مربیان روش های مختلف گرم کردن را جهت بهبود عملکرد ورزشکاران خود انجام می دهند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر حاد سه پروتکل مختلف گرم کردن (ماساژ، کشش پویا، حس عمقی) بر عوامل منتخبآمادگی جسمانی در مردان رشته والیبال بود. سی و یک ورزشکار مرد رشته والیبال (میانگین سن 7/1 ± 2/21 سال، وزن 9/8 ± 1/72 کیلوگرم، قد 0/5 ± 5/180 سانتی متر) به صورت تصادفی در 4 گروه ماساژ، کشش پویا، حسی عمقی و کنترل تقسیم شدند. در جلسه ی اول، متعاقب5 دقیقه دویدن آهسته، آزمون های منتخب آمادگی جسمانی (توان بی هوازی، چابکی و انعطاف پذیری) در آزمودنی ها اندازه گیری شد. در جلسه ی دوم، آزمودنی های سه گروه تجربی (متعاقب 15 دقیقه گرم کردن اختصاصی) و گروه کنترل، آزمون های آمادگی جسمانی مربوطه را مجدداً انجام دادند. داده های حاصل با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی تحلیل شدند (05/0P<). نتایج نشان داد در آزمون چابکی، هر سه گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنا داری عملکرد بهتری داشتند (05/0P<) و نتایج گروه حس عمقی به طور معنا داری برتر از گروه کشش و ماساژ بود (001/0P=). نتایج آزمون توان بی هوازی نیز در گروه حس عمقی و ماساژ به طور معنا داری بهتر از گروه های کشش پویا و کنترل بود (05/0P<). ضمن بهبود معنا دار انعطاف پذیری در گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل، نتایج این آزمون نیز در گروه ماساژ نسبت به دیگر گروه ها به طور معنا داری بهتر بود (05/0P<). به نظر می رسد استفاده از تمرینات تخصصی گرم کردن حس عمقی و ماساژ، نسبت به سایر روش های گرم کردن، می تواند باعث بهبود بیشتری در عملکرد ورزشکاران رشته ی والیبال گردد.
اثر یک دوره برنامه تمرینی منتخب هوازی 10 هفته ای بر 17 بتا - استرادیول سرم ( نشانگر سرطان سینه ) و چاقی زنان یائسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی تحرکی و افزایش استروژنهای سرم، به ویژه استرادیول، خطر ابتلا به سرطان سینه را افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر عبارت است از بررسی اثر یک دوره برنامه تمرینی هوازی با شدت متوسط روی 17بتا– استرادیول سرم و تغییرات عوامل چاقی زنان یائسه. بدین منظور، 32 زن یائسه کم تحرک با میانگین سنی 7±54 سال، قد 7±158 سانتی متر، و وزن 8±73 کیلوگرم به طور تصادفی به دو گروه تجربی (17 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. در قبل و بعد از 10 هفته تمرینات منتخب هوازی (60-70 % حداکثر ضربان قلب)، 17بتا-استرادیول سرم با استفاده از روش الکتروکمی لومینسانس، شاخص توده بدن، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن اندازه گیری شد. تفاوت بین غلظت 17 بتا- استرادیول، شاخص توده بدنی، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن قبل و بعد از10 هفته برنامه تمرینی از طریق t تست وابسته و تفاوت بین اختلاف میانگینهای این متغیرها بین دو گروه تجربی و کنترل از طریق t تست مستقل و اثر تغییرات چاقی بر تغییرات غلظت 17بتا- استرادیول با استفاده از رگرسیون خطی دو متغیره تعیین شد. غلظت 17 بتا- استرادیول (038/0=P) و شاخص توده بدنی (004/0=P) کاهش معناداری را بر اثر این تمرینات نشان دادند. همچنین، بعد از 10 هفته برنامه تمرینی منتخب تفاوت معناداری بین اختلاف میانگین تغییرات غلظت 17بتا- استرادیول و شاخص توده بدنی بین دو گروه تجربی و کنترل مشاهده شد. در صورتی که تغییرات شاخص توده بدنی، درصد چربی، و نسبت دور کمر به لگن بعد از 10 هفته تمرین اثر معناداری در تغییرات غلظت 17 بتا- استرادیول نداشتند. نتایج این تحقیق نشان می دهد 17- بتا استرادیول که شاخصی از سرطان سینه است بر اثر تمرینات هوازی منتخب در زنان یائسه کاهش می یابد و این تغییر مستقل از کاهش عوامل چاقی است و در پیشگیری از سرطان سینه نقش محسوسی دارد.
رابطه میزان فعالیت های بدنی با سطح سلامت عمومی سالمندان زن و مرد شهر تهران
حوزه های تخصصی:
آموزشی: تمرینات مقاومتی برای جوانان
حوزه های تخصصی:
تاثیر یک دوره فعالیت استقامتی بر سطوح ابستاتین پلاسما و معده موش های صحرایی نژاد ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابستاتین پپتیدی مؤثر بر تعادل انرژی است که در سال 2005 شناسایی شد و تحقیقات زیادی روی آن انجام نشده است. هدف تحقیق حاضر بررسی سطوح ابستاتین پلاسما و معده در پاسخ به یک دوره تمرین استقامتی در موش های صحرایی نژاد ویستار است. 14 موش (12-14هفته ای، 235–250 گرمی) به طور تصادفی به دو گروه مساوی تقسیم شدند. گروه تجربی با سرعت 25 متر در دقیقه، به مدت 60 دقیقه، 5 روز در هفته و برای 6 هفته روی نوارگردان دویدند. سپس معده، کبد، و پلاسمای آن ها جدا شد و سطوح ابستاتین، ATP، و گلیکوژن به روش آنزیم لینک ایمنواسی اندازه گیری شد. از آزمون های t مستقل و t وابسته برای بررسی تفاوت میانگین های متغیرهای وابسته در گروه های تجربی و کنترل و در هر گروه استفاده شد. نتایج نشان داد سطوح ابستاتین معده به طور معناداری در گروه تجربی کمتر از گروه کنترل است. گلیکوژن کبد به طور معناداری در گروه تجربی بیشتر بود (05/0>P). سطوح ابستاتین پلاسما و ATP معده بین گروه ها تفاوتی نداشت. یافته ها نشان داد تمرین استقامتی باعث کاهش ابستاتین معده می شود که این امر با افزایش گلیکوژن کبد در موش های گروه تجربی همراه بود. ورزش ممکن است از طریق بهبود سطح انرژی در تعدیل ابستاتین معده نقش داشته باشد.
تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده زمینه و هدف: چاقی به عنوان عامل فزاینده بیماری های قلبی- عروقی شناخته شده است. مولکول چسبان بین سلولی و سایتوکاینهای پیش التهابی به عنوان شاخص های التهابی جدید در پیش بینی و پیشگویی بیماری های قلبی- عروقی شناسایی شده-اند. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر، تاثیر مصرف امگا-3 و شرکت در فعالیت های هوازی بر sICAM-1 و سایتوکاینهای پیش التهابی در زنان سالمند چاق بود. روش پژوهش: مطالعه حاضر به صورت نیمه تجربی- دوسویه کور بود. بدین منظور 40 زن چاق (30BMI≥) 55 تا 65 سال به صورت غیر تصادفی و آماده در دسترس، انتخابوبهطورتصادفیدر4 گروه10نفریورزش- دارونما، ورزش- مکمل، مکمل و دارونماقرارگرفتند. افراد در گروه مصرف کننده مکمل امگا-3 روزانه (صبح و شب) 2080 میلی گرم مکمل امگا-3 به مدت 8 هفته مصرف کردند. و گروه مصرف کننده دارونما نیز از دارونمای روغن آفتابگردان تولید شرکت زکریا استفاده کردند. برنامه تمرینی شامل تمرینات هوازی با شدت 45 تا 65 درصدضربانقلب بیشینه به مدت8 هفته، 1 ساعت و 3 جلسه در هفته بود. خونگیری پس از 12 ساعت ناشتایی در مراحل پیش آزمون و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین اخذ شد. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل واریانس دو راهه، t همبسته و تست تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>P استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون آماری نشان داد که sICAM-1 سرم نه تنها تحت تاثیر اثرات جداگانه مکمل و تمرین کاهش یافت بلکه مداخله توامان ورزش و مکمل اثر هم افزایی بر کاهش معنی دار غلظت این فاکتور التهابی در زنان سالمند چاق داشت(05/0>P ). از سوی دیگر اثر تمرین و اثر متقابل تمرین+مکمل موجب کاهش معنی دار غلظت TNF-α و IL-6 گردید(05/0>P ). این در حالی بود که اثر مکمل به تنهایی نتوانست موجب کاهش معنی دار این فاکتورها گردد(05/0