فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۷۶۱.

اثر مصرف مکمل آهن بر شاخص های ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هموگلوبین هماتوکریت زنان ورزشکار مکمل آهن فریتین سرم ترانسفرین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۱۵ تعداد دانلود : ۹۵۸
پژوهش حاضر به منظور بررسی تأثیر هشت هفته مصرف مکمل آهن بر ذخایر آهن بدن زنان ورزشکار انجام شده است. آزمودنی های پژوهش 28 زن ورزشکار داوطلب در باشگاه های آمادگی جسمانی و واجد شرایط (فریتین سرم کمتر از 20 نانوگرم بر میلی لیتر) با میانگین 64/2 39/26 سال، میانگین وزن 70/5 61/61 کیلوگرم و میانگین قد 17/4 163 سانتی متر بودند که به روش تصادفی ساده و با استفاده از طرحی دوسوکور به دو گروه مکمل و دارونما تقسیم شدند. اطلاعات مربوط به غلظت فریتین سرم، هموگلوبین، هماتوکریت، ظرفیت اتصال به آهن خون (TIBC) و درصد اشباع ترانسفرین، قبل و بعد از مصرف مکمل جمع آوری و اندازه گیری شد. در طول دوره مصرف مکمل، گروه تجربی روزانه 100میلی گرم آهن و گروه کنترل روزانه 100 میلی گرم دارونما دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های آماری t همبسته و t مستقل بررسی و تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد در گروه تجربی یک دوره هشت هفته ای مصرف مکمل آهن در زنان ورزشکار توانسته است بر بیشتر متغیرهای پژوهش تأثیری مثبت و معنی دار داشته باشد (05/0< P). در گروه کنترل مصرف دارونما تأثیر معنی داری بر هیچ یک از متغیرهای اندازه گیری شده در زنان ورزشکار نشان نداد. همچنین، مقایسه نتایج دو گروه بعد از دوره مصرف مکمل آهن نیز نشان داد مصرف مکمل آهن در گروه تجربی موجب افزایش غلظت فریتین سرم (005/0P=) زنان ورزشکار، در مقایسه با گروه کنترل شده است، ولی در سایر متغیرها با وجود افزایش مقادیر در گروه مکمل، تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0> P). با توجه به نتایج پژوهش، توصیه می شود زنان ورزشکار زیر نظر پزشک یا افراد متخصص از قرص های آهن و سایر مکمل های تقویتی در این زمینه (از جمله ویتامین C)، استفاده کنند تا احتمال ابتلا به کم خونی فقر آهن کاهش یابد.
۷۶۲.

اثر چهار هفته بی تمرینی پس از تمرینات سرعتی شدید بر عوامل خطرزای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بی تمرینی تمرین سرعتی میانجی های التهابی مولکول چسبان بین سلولی آسیب های التهابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴۱ تعداد دانلود : ۹۵۳
هدف از این پژوهش، مطالعه اثر چهار هفته بی تمرینی پس از هشت هفته تمرین سرعتی شدید بر عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز بود. به این منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی (24= تعداد با وزن 7 ±210 گرم) و کنترل (18= تعداد با وزن 3 ±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد VO2max) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنی های این گروه، بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی بررسی شود. خونگیری پس از ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های کولموگروف – اسمیرنوف، اندازه گیری های مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش افزایش یافته است که پس از 36 جلسه تمرین معنی دار بود sICAM-1 (004/0=P)، IL-1?(023/0=P)، TNF-a (040/0=P) . همچنین مشخص شد، پس از چهار هفته بی تمرینی، شاخص های التهابی کاهش غیرمعنی داری یافتند sICAM-1 (152/0=P)، IL-1?(063/0=P)، TNF-a (099/0=P)، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنی دار بود sICAM-1 (024/0=P)، IL-1?(037/0=P)، TNF-a (018/0=P). به طور کلی، می توان گفت چهار هفته بی تمرینی به دلیل توقف تمرینات سرعتی شدید، ممکن است عوامل خطرزای آسیب های التهابی آتروژنز را کاهش دهد
۷۶۳.

اثر یک دوره تمرین منتخب (هوازی و قدرتی) بر برخی سایتوکاین ها در بیماران مرد و زن مبتلا به MS(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جنسیت HS-CRP بیماری MS IFN TNF IL-10 تمرین منتخب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۶ تعداد دانلود : ۱۱۵۰
با توجه به تأثیرات مثبت فعالیت بدنی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) و تفاوت جنسی در میزان ابتلا و الگوی پیدایش بیماری، هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی اثر 8 هفته تمرین منتخب بر برخی سایتوکاین ها (TNF، IFN، IL-10، hs-CRP) در بیماران مرد و زن مبتلا به MS بود. به این منظور 35 بیمار زن و مرد مبتلا به MS با EDSS<4 به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند که از این تعداد 29 نفر شامل 9 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 9 /53 /34 سال، قد 8 /5 4 /160 سانتی متر، وزن 8 /82 /65 کیلوگرم و 8 مرد با میانگین سنی 01 /67 /32 سال، قد 93 /176 سانتی متر ، وزن 6 /78 /70 کیلوگرم در گروه تجربی و 7 زن با میانگین و انحراف معیار سنی 6 /4 34 سال، قد 134 /166 سانتی متر ، وزن 6 /24 /68 کیلوگرم و 5 مرد با میانگین سنی 1 /32 /26 سال، قد 7 /94 /169 سانتی متر و وزن 132 /65 کیلوگرم در گروه کنترل پژوهش را کامل کردند. برنامة 8 هفته تمرینات منتخب شامل تمرین هوازی، قدرتی و کششی بود که 3 روز غیرمتوالی در هفته انجام گرفت. متغیرهای مورد اندازه گیری شامل سایتوکاین های TNF، IFN، IL-10، hs-CRP، آزمون 6 دقیقه پیاده روی و آزمون IRM بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS (ویرایش 16) و آمار توصیفی، تحلیل واریانس سه طرفه، تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05 /0 P تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد IL-10 در زنان و مردان گروه تجربی کاهش معنادار داشت (02 /0=P) . متغیر IFN در هر دو گروه کنترل و تجربی در زنان و مردان کاهش یافت، اما بین گروه ها تفاوت معناداری مشاهده نشد (1 /0=P) . TNF در زنان بعد از تمرینات به صورت معناداری کاهش یافت (04 /0=P) ، ولی در مردان تغییرات معنادار نبود. تغییرات متغیر hs-CRP در دو گروه تجربی و کنترل، هم برای زنان و هم مردان، معنی دار نبود (09 /0=P) . نتایج نشان داد این تمرینات ناتوانی های بیماران MSرا بهبود می بخشد و در بیماران زن نسبت به مردان مبتلا تغییرات آشکارتری را در سایتوکاین ها ایجاد می کند.
۷۶۴.

اثر مصرف دوز متوسط و کم کافئین بر قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی در پرورش اندام کاران مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کافئین استقامت عضلانی ورزش مقاومتی قدرت بیشینه پرورش اندام کاران مرد توان عضلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲۶ تعداد دانلود : ۸۲۰
تحقیقات تأثیرات مثبت مصرف کافئین را بر عملکرد هوازی گزارش کرده اند، اما نتایج تأثیرات نیروزایی کافئین بر اجرای بی هوازی و ورزش کوتاه مدت و شدید، متناقض و مبهم است. هدف تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مقادیر متوسط و کم کافئین بر قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی در پرورش اندام کاران مرد بود. به این منظور 12 مرد پرورش اندام کار (با میانگین سن 5±83 /26 سال، قد 04 /4 ± 174 سانتی متر و وزن 8 /3 ± 41 /77 کیلوگرم) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق متقاطع بود. آزمودنی ها به چهار گروه کنترل، دوز کم کافئین ( mg/kg5 /2)، دوز متوسط کافئین (5 mg/kg) و دارونما (پودر نشاسته به صورت کپسول) تقسیم شدند. سپس، آزمون های یک تکرار بیشینه (1RM) را برای قدرت بیشینه، تکرار تا خستگی با 70 درصد 1RM را برای استقامت عضلانی و تعداد تکرارها در 15 ثانیه با 80 درصد 1RM را برای توان عضلانی در حرکت های پرس سینه و پرس پا انجام دادند. داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و t همبسته تحلیل شد. نتایج نشان داد مصرف دوز متوسط کافئین در مقایسه با دوز کم و دارونما موجب افزایش معنادار قدرت بیشینه، استقامت و توان می شود. در مجموع، می توان گفت افراد پرورش اندام کار برای بهبود قدرت بیشینه، استقامت و توان عضلانی، بهتر است یک ساعت قبل از ورزش، کافئین به مقدار متوسط استفاده کنند.
۷۶۵.

بررسی تغییرات شاخص های التهابی و آسیب عضلانی در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP ورزش هوازی التهاب CPK EPA اینترلوکین- 17 DHA

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی ایمونولوژی ورزشی
تعداد بازدید : ۲۴۵۵ تعداد دانلود : ۱۳۴۵
یکی از وظایف مهم سیستم ایمنی، تولید اجزای محلول یا سلولی است که بدن را در برابر هرگونه التهابی حفاظت می کند. هدف از این تحقیق، بررسی تغییرات سطوح پلاسمایی اینترلوکین-17 (IL-17) ، پروتئین واکنشگر سی ( (CRP و کراتین فسفو کیناز(CPK) در موش های نر نژاد سوری بعد از هشت هفته تمرین هوازی و مصرف مکمل امگا 3 است. به این منظور 170سر موش نر از نژاد سوری با میانگین سنی 2 ماه و میانگین وزنی 1±35 گرم انتخاب شدند. در ابتدا 10 سر از موش ها به منظور تعیین مقادیر پیش آزمون متغیرها کشته شده و بقیة موش ها به صورت تصادفی به چهار گروه کنترل (40 سر)، مکمل (40سر)، تمرین (40 سر) و مکمل – تمرین (40سر) تقسیم شدند. هر روز به مدت 8 هفته مقدار 2 /0 میلی لیتر(g/ 0.06 mlوزن بدن) روغن ماهی (امگا-3) که حاوی DHA وEPA بود، بوسیلة گاواژ به موش های دو گروه مکمل و مکمل - تمرین خورانده شد. برنامة تمرینی حیوانات به مدت 8 هفته و پنج جلسه در هفته روی تردمیل حیوانات انجام گرفت. در پایان هشت هفته، تفاوت معناداری در سطوح پلاسمایی متغیرهای IL-17، CRP و CPK در گروه های کنترل، مکمل، تمرین و تمرین – مکمل مشاهده شد (05 /0 p<) و مشخص شد مقدار IL-17 در گروه کنترل با دیگر گروه ها، گروه تمرینی با گروه مکمل و گروه مکمل با گروه مکمل- تمرین تفاوت معناداری دارند. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد فعالیت ورزشی سطوح عوامل التهابی را افزایش می دهد، اما با مصرف مکمل امگا 3 ، میزان این عوامل التهابی تغییر پیدا می کند، هر چند تاثیر مصرف این مکمل بر این عوامل متفاوت بود.
۷۶۶.

آیا ورزشکاران نخبه بیش از غیرورزشکاران مستعد اختلال تغذیه اند؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخص توده بدن نارضایتی از شکل بدن اختلال تغذیه زنان ورزشکار نخبه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۸ تعداد دانلود : ۸۳۶
هدف از پژوهش حاضر برآورد شیوع اختلال تغذیه، بررسی نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن در زنان ورزشکار نخبه و زنان دانشجوی غیرورزشکار است. به این منظور 618 آزمودنی بین سنین 18- 30 سال در این پژوهش شرکت کردند. 211 ورزشکار نخبه (پنج رشتة ورزشی) و 407 غیرورزشکار، پرسشنامه ها را دریافت کردند. این مجموعه شامل پرسشنامة جمعیت شناسی، پرسشنامة بررسی سابقة فعالیت ورزشی، پرسشنامة نگرش غذایی و مقیاس تصویری شکل بدن بود. به علاوه، قد و وزن آزمودنی ها به منظور مقایسة BMI واقعی، ادراک شده و دلخواه اندازه گیری شد. یافته های این مطالعه نشان داد شیوع اختلال تغذیه در زنان ورزشکار نخبه بیش از زنان غیرورزشکار است. به علاوه، در مورد BMI، نارضایتی از شکل بدن و فشار اجتماعی برای تغییر وزن تفاوت معنی داری بین زنان ورزشکار و غیرورزشکار مشاهده شد (05/0 p<). همچنین، نارضایتی از شکل بدن در زنان غیرورزشکار با اختلال تغذیه همبستگی مثبت نشان داد (05/0 p <). این یافته ها نشان می دهد علت بروز اختلال تغذیه می تواند در ورزشکاران و غیرورزشکاران متفاوت باشد. در مورد ورزشکاران نخبه اختلال تغذیه ممکن است بازتاب منطقی تمایل به داشتن شکل بدنی خاص برای افزایش عملکرد باشد؛ بنابراین برای برخی از ورزشکاران اختلال تغذیه می تواند ارمغان فعالیت ورزشی باشد نه عوامل روان شناختی.
۷۶۷.

تأثیر سرعت موسیقی در طی گرم کردن بر عملکرد بی هوازی دانشجویان پسر رشته تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: موسیقی فعالیت بدنی سرعت انگیختگی عملکرد بی هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۳ تعداد دانلود : ۶۷۱
هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر سرعت موسیقی بر عملکرد بیهوازی دانشجویان پسر رشته تربیتبدنی است. بدین منظور 45 دانشجوی مرد رشته تربیت بدنی با میانگین سنی 81/1±93/21 سال، وزن 73/11±05/68 کیلوگرم، شاخص توده بدن (BMI)08/3±27/22 و قد 22/16±27/172 سانتی متر انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه کنترل، تجربی با سرعت بالا (140bpm =) و تجربی با سرعت پایین (100bpm=) تقسیم شدند و طی 2 مرحله، پیش و پس آزمون، ارزیابی شدند. قبل از انجام آزمون از آزمودنی ها خواستیم از بین قطعات موسیقی ارائه شده یکی را انتخاب کنند(برای گروه های تجربی قطعاتی متفاوت ارائه شد). آزمودنی ها پس از 10 دقیقه گرم کردن، با و بدون موسیقی، به اجرای آزمون وینگیت پرداختند. طی اجرای آزمون وینگیت شاخص های عملکرد بی هوازی (اوج، میانگین و درصد افت توان) توسط نرم افزاری ویژه اندازه گیری شد. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS (آزمون ANOVA یکطرفه) در سطحی معنی دار P< 0.05 تجزیه و تحلیل شدند. در پی تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از پس آزمون آزمودنی های 3 گروه، بین شاخص های توان بی هوازی تفاوتی معنی دار مشاهده نشد. در مورد پارامترهای اوج و میانگین توان بی هوازی گرچه تفات هایی (افزایش اوج و میانگین توان بی هوازی در گروه موسیقی با سرعت بالا) به چشم می خورد، اما به طور مشابه، تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود. از این رو، بر اساس یافته های این تحقیق به نظر می رسد شنیدن موسیقی قبل از اجرای فعالیت های بی هوازی بر عملکرد بیشینه تأثیری ندارد.
۷۶۸.

تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: نیمرخ لیپیدی ویسفاتین تمرین موزون هوازی مقاومت به انسولین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۰۸ تعداد دانلود : ۶۹۷
ویسفاتین، آدیپوکین تازه کشف شده ای است که با چاقی افزایش می یابد. به روشنی مشخص نیست که تمرینات موزون هوازی می توانند با تغییرات توده چربی و سطح چربی های خون در کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما مؤثر باشند. هدف از این پژوهش تأثیر یک دوره تمرین هوازی موزون بر سطوح استراحتی ویسفاتین و برخی عوامل خطرزای متابولیک زنان دچار اضافه وزن بود. 23 نفر از دانشجویان دختر چاق با دامنة سنی 29- 18سال و BMI برابر یا بیشتر از 30 کیلوگرم بر متر مربع و محیط دور کمر برابر یا بیشتر از 88 سانتی متر، که در هیچ گونه برنامة تمرینی منظم و سازمان یافته شرکت نداشتند انتخاب شدند و به طور تصادفی در 2 گروه کنترل (10 نفر) و تجربی(13 نفر) قرار گرفتند. برنامة تمرین ورزشی هوازی شامل 8 هفته تمرین هوازی موزون، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 60 دقیقه بود که با 55 درصد ضربان قلب بیشینه در هفتة اول شروع شد و به تدریج با پیشرفت برنامة تمرینی به 70 درصد ضربان قلب بیشینه رسید. غلظت ویسفاتین و انسولین ناشتا به روش الایزا، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین با دانسیتة بالا و لیپوپروتئین با دانسیتة پایین و گلوکز به روش آنزیماتیک و مقاومت به انسولین با معادلة HOMA اندازه گیری شد. از آزمون t همبسته و مستقل به ترتیب برای بررسی تغییرات درون گروهی و بین گروهی با سطح معناداری α ≤ 0. 05 استفاده شد. نتایج نشان داد اجرای 8 هفته تمرین هوازی موزون به کاهش معنی دار سطح سرمی ویسفاتین پلاسما منجر شده است(002 /0=p) ، همچنین تمرین هوازی موزون موجب کاهش معنی داری در غلظت تری گلیسرید پلاسما (04 /0=p) ، کلسترول پلاسما (02 /0=p) ، غلظت LDL پلاسما (01 /0=p) و همچنین افزایش معنی داری در غلظت HDL پلاسما (005 /0=p) شد. علاوه بر این تغییر معنی داری در غلظت انسولین، گلوکز و مقاومت به انسولین مشاهده نشد. به نظر می رسد 8 هفته تمرین هوازی موزون می تواند از طریق کاهش تودة چربی بدن، محیط دور کمر، باسن، کاهش وزن و بهبود نیمرخ های لیپیدی از جمله کاهش LDL، تری گلیسرید، کلسترول و افزایش HDL در کاهش ویسفاتین پلاسما در زنان چاق مؤثر باشد
۷۶۹.

تأثیر مسابقه رسمی بسکتبال بر تغییر هورمون های تستوسترون و کورتیزول سرمی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: رقابت و نتیجه زنان بسکتبالیست تستوسترون و کورتیزول سرمی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲۹ تعداد دانلود : ۶۶۵
تحقیق حاضر به بررسی تاثیر مسابقة رسمی بسکتبال و نتیجة حاصل از آن بر پاسخ هورمون های تستوسترون و کورتیزول سرمی و نیز تفاوت احتمالی در مقدار هورمون های بازیکنان اصلی و بازیکنان ذخیره می پردازد. به این منظور دو تیم از مرحلة ضربدری مسابقات دسته یک باشگاه های تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند. نمونه گیری خونی از 22 ورزشکار زن (با میانگین سن ۲٠سال ، تستوسترون استراحتی۵٠٧/٠نانوگرم بر میلیلیتر و کورتیزول استراحتی 143 /96 نانوگرم بر میلی لیتر) دو ساعت قبل و 15 دقیقه پس از اتمام مسابقه صورت گرفت. زمان شرکت فعال در مسابقه برای هریک از بازیکنان دو تیم به طور جداگانه ثبت و داده های به دست آمده با استفاده از آزمون t مستقل و t وابسته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که مقدار افزایش هر دو هورمون تستوسترون و کورتیزول متعاقب یک مسابقه رسمی بسکتبال برای بازیکنان اصلی دو تیم که 70درصد از زمان بازی در مسابقه شرکت فعال داشتند، معنی دار بود ) 05 /0 p<) .اما تغییرات تستوسترون و کورتیزول در حین مسابقه با پیروزی و شکست ارتباطی نداشت ) 05 /0 p>). در نتیجه می توان گفت یک مسابقة رسمی با چالش های فیزیکی و روانی خاص رشتة بسکتبال، در افزایش چشمگیر هورمون های تستوسترون با آثار آنابولیکی قوی و کورتیزول سرمی با آثار کاتابولیکی در زنان ورزشکار موثر است. با در نظر گرفتن تغییرات فیزیولوژیکی متعاقب مسابقة بسکتبال، می توان به کسب نتایج مطلوب و حفظ سلامت ورزشکاران کمک کرد
۷۷۰.

تاثیر مدت کشش ایستا بر حداکثر انقباض ارادی و انعطاف پذیری همسترینگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انعطاف پذیری حداکثر انقباض ارادی کشش ایستا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹۰ تعداد دانلود : ۸۸۷
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر مدت کشش ایستا بر حداکثر انقباض ارادی (MVC) و انعطاف پذیری همسترینگ بود. به این منظور 10 دانشجوی پسر تربیت بدنی سه پروتکل مختلف گرم کردن شامل 5 دقیقه دویدن روی تردمیل و 45 ثانیه (15×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ، 5 دقیقه دویدن و 90 ثانیه (30×3 ثانیه) کشش ایستای همسترینگ و 5 دقیقه دویدن (شرایط کنترل) را به صورت تصادفی در روزهای جداگانه اجرا کردند. در هر جلسه قبل و بعد از هر پروتکل، انعطاف پذیری همسترینگ به وسیله آزمون نشستن و رساندن و بعد از آن MVC همسترینگ اندازه گیری شد. نتایج نشان داد انعطاف پذیری همسترینگ به طور معناداری بعد از هر دو پروتکل کشش ایستا افزایش یافت (05/0 > p) و تفاوت معناداری نیز بین دو وضعیت کشش مشاهده نشد (05/0 < p) . حداکثر انقباض ارادی به طور معنا داری بعد از 30×3 کشش در مقایسه با شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش کاهش یافت (05/0 > p). بااین حال، بین شرایط کنترل و 15×3 ثانیه کشش تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 < p). بنابراین، نتیجه گرفته می شود که مدت کوتاه کشش ایستا (15×3 ثانیه) اثر منفی بر تولید نیروی عضلانی ندارد.
۷۷۱.

اثر چهار و هشت هفته تمرین استقامتی منظم بر برخی شاخص های انعقادی موش های صحرایی نر در دوران بلوغ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی بالغ عوامل انعقادی دوران بلوغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۳ تعداد دانلود : ۶۷۱
رشد سیستم انعقادی در دوران رشد سبب می شود تفاوت های مهمی در فعالیت فاکتورهای کودکان، در مقایسه با بزرگ سالان ایجاد شود. هدف این پژوهش بررسی اثر یک دوره تمرین استقامتی بر برخی شاخص های انعقادی در موش های صحرایی نر بالغ و نابالغ با نژاد ویستار است. 42 سر موش نژاد ویستار (سه هفته) به سه گروه کنترل (26 سر) و تجربی (16 سر) تقسیم شدند. برنامه تمرینی طی چهار و هشت هفته، با تکرار پنج بار در هفته و با شدت معین اجرا شد. نمونه های خونی، قبل و 24 ساعت پس از آخرین فعالیت بدنی (چهار و هشت هفته تمرین) گرفته شد. فیبرینوژن، PTو APTT همه گروه ها، با شیوه های استاندارد آزمایشگاهی اندازه گیری شد. یافته ها، با استفاده از آزمون t مستقل و آنالیز واریانس یک طرفه7 و توکی تجزیه و تحلیل شد. سطح معنی داری آماری (05/0P<) در نظر گرفته شد. فیبرینوژن موش ها در دوران بلوغ، پس از چهار هفته تمرین منظم، افزایشی معنی دار داشت (000/0 =P)، اما هشت هفته تمرین در سطوح فیبرینوژن موش های بالغ تفاوت معنی داری ایجاد نکرد (771/0=P ). مقادیر PT گروه های تجربی دوران بلوغ و بالغ، پس از هشت هفته تمرین کاهشی معنی دار داشت (به ترتیب 027/0 و 025/0=P ) و APTT نیز در تمام گروه های تجربی با کاهش معنی دار توأم بود (000/0=P ). نتایج این پژوهش نشان داد سیستم انعقادی، قبل و پس از دوران بلوغ تفاوت های قابل ملاحظه ای دارد که باید از نظر فیزیولوژیکی مورد توجه قرار گیرد؛ بنابراین نوع برنامه تمرینی در سنین مختلف می تواند اثرات متفاوتی داشته باشد.
۷۷۲.

تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت وامانده ساز آنژیوژنز VEGF سرمی آنتی اکسیدان ویتامین آلفا دی توکوفریل استات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۷۵۷
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی (سطوح VEGF سرم) به فعالیت وامانده ساز و بررسی ارتباط مکمل دهی ویتامین E با VEGF سرمی در مردان فعال است. بدین منظور، 30 مرد فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 54/2 ± 19/40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل (400 واحد بین المللی ویتامین E به طور روزانه) و دارونما (4/0 گرم آمیلیوم به طور روزانه) تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر دو گروه فعالیت وامانده ساز (20 دقیقه فعالیت با 50 درصد max2VO و سپس40 دقیقه بعدی با 65 درصد max2VO و 5 دقیقه پایانی با حداکثر تلاش تا حد واماندگی) انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد اجرای وامانده ساز گرفته شدند. از آزمون های تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج، دو هفته مکمل دهی ویتامین E باعث افزایش معنی دار سطوح سرمی ویتامین E گروه مکمل نسبت به گروه دارونما شد (006/0P=). همچنین، فعالیت وامانده ساز موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بعد از اجرا در گروه مکمل (001/0P=) و دارونما (000/0P=) شد. با وجود این، بین سطوح VEGF سرمی در دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (865/0P=). همچنین، بین سطوح ویتامین E و میزان VEGF سرم پایه ارتباط معنی داری وجود نداشت (221/0P=). در نهایت، به نظر نمی رسد مکمل دهی ویتامین E با دوز 400 واحد به مدت 14 روز تأثیر معنی داری بر سطوح VEGF سرمی استراحتی و VEGF ناشی از فعالیت وامانده ساز داشته باشد.
۷۷۳.

مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دویدن با شدت سبک اکسیداسیون سوبسترا دانشجویان چاق هزینة انرژی متوسط واماندگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶۰ تعداد دانلود : ۵۷۹
هدف تحقیق حاضر، مقایسة اکسیداسیون سوبسترا و هزینة کل انرژی طی دویدن با شدت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از آن در دانشجویان پسر چاق بود. به این منظور در یک طرح تحقیق متقاطع، 11 دانشجو (با میانگین سن 69 /1±45 /20 سال، شاخص تودة بدنی 3 /1±26 /31 کیلوگرم بر متر مربع و درصد چربی بدن 53 /3±47 /28 درصد) شرکت کرده و دو پروتکل ورزش، دویدن با شدت سبک (45 درصد VO2max معادل 66 درصد ضربان قلب بیشینه) و شدت متوسـط (60 درصد VO2max معادل 76 درصد ضربان قلب بیشینه) را به فاصلة 11 روز روی نوار گردان اجرا کردند. گازهای تنفسی آزمودنیها نیم ساعت قبل از فعالیت در حالت خوابیده (حالت پایه)، در حین فعالیت سبک و متوسط تا واماندگی و یک ساعت پس از فعالیت به عنوان EPOC جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. مقدار اکسیداسیون چربی، کربوهیدرات و هزینه انرژی از طریق کالریسنجی غیرمستقیم اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در طول فعالیت ورزشی، اکسیداسیون چربی در ورزش با شدت متوسط به طور معناداری بیشتر از ورزش با شدت سبک بود، اما در کل فعالیت، تفاوت معناداری بین دو شدت ورزشی مشاهده نشد. اکسیداسیون کربوهیدرات در طول فعالیت و در کل فعالیت بین دو شدت ورزش تفاوت معناداری نداشت. همچنین در کل فعالیت ورزشی، هزینة انرژی در ورزش سبک به طور معناداری بیشتر از ورزش متوسط بود. در نتیجه میتوان گفت ورزش سبک تا واماندگی در مقایسه با ورزش متوسط تا واماندگی برای کاهش وزن بهتر است. اما اگر زمان فعالیت را در نظر نگیریم، به علت اینکه حداکثر اکسیداسیون چربی در شدت نزدیک به شدت متوسط اتفاق می افتد، فعالیت های ورزشی با شدت متوسط برای حداکثر اکسیداسیون چربی و کاهش وزن مناسب تر است.
۷۷۴.

آمادگی بدنی زنان کوهنورد و ارتباط آن با عملکرد و موفقیت در صعود به قله مراپیک ( 6654 متر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارتفاع کوهنوردی آمادگی بدنی کوه گرفتگی حاد

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۸۲۶ تعداد دانلود : ۱۱۰۷
هدف این پژوهش مطالعه ارتباط بین موفقیت در صعود به قله ای بلندتر از 6000 متر و نتایج آزمونهای آمادگی بدنی است که معمولاً از سوی فدراسیون کوهنوردی برای انتخاب افراد اعزامی به ارتفاعات اجرا 34 سال، قد: /4±8/ میشود. در پژوهش حاضر ارتباط بین نتایج این آزمونها در 8 کوهنورد زن (سن: 7 60 کیلوگرم) و موفقیت و عملکرد آنها در صعود به قله 6654 /6±3/ 163/9±5/9 سانتیمتر، جرم بدن: 8 متری مراپیک بررسی شد. یافتهها نشان داد موفقیت در صعود به قله با نتایج آزمونهای آمادگی بدنی شامل آزمون کوپر، پرش جفت، بارفیکس، و دراز نشست و نیز حجم تمرینات هفتگی، سن، جرم بدن، شاخص توده بدنی، و درصد چربی بدن کوهنوردان ارتباط معنیداری نداشت. از طرفی موفقیت در صعود به قله ارتباط معنیداری داشت با عملکرد کوهنوردان در ارتفاع بالاتر از 5000 متر در دو روز پیش از به طور .(p=0/ و همچنین سابقه شبمانی در ارتفاعات بالاتر از 3000 متر ( 002 (p=0/ صعود به قله ( 039 کلی آمادگی بدنی کوهنوردان در ارتفاع نزدیک به سطح دریا نمیتواند تضمین کننده موفقیت و عملکرد آنان در ارتفاعات بلند باشد. تجربه و سابقه صعود و شبمانی در ارتفاعات میتواند ملاک بهتری برای تشخیص موفقیت کوهنوردان در صعودهای آتی باشد
۷۷۶.

نقش تمرین مقاومتی و مکمل پروتئینی whey بر وضعیت آنتیاکسیدانی در مردان جوان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی مردان جوان دارای اضافه وزن وضعیت آنتیاکسیدانی پروتئین وی ایزولات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۰ تعداد دانلود : ۷۵۹
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر مصرف مکمل پروتئین وی ایزولات بر وضعیت آنتیاکسیدانی طی تمرین مقاومتی در مردان جوان دارای اضافه وزن بود. برای این منظور 30 نفر با نمایة تودة بدنی بین 30 - 25 کیلوگرم بر مترمربع در نظر گرفته شدند. سپس به شکل تصادفی به 3 گروه 10 نفری: گروه تجربی 1 (مصرف مکمل وی + 6 هفته تمرین مقاومتی) (W) ، گروه تجربی 2 (مصرف دارونما + 6 هفته تمرین مقاومتی) (P) و گروه کنترل (C) تقسیم شدند. ظرفیت آنتیاکسیدانی تام ((TAC در گروه مکمل وی در پس آزمون، نسبت به پیش آزمون به طور معناداری افزایش یافت (05 /0 >p) . سطوح گلوتاتیون (GSH) و ویتامین C در هر دو گروه مکمل وی و دارونما در پس آزمون افزایش معنیداری را نشان داد (05 /0 >p) . نتایج این تحقیق نشان داد که فعالیت ورزشی به تنهایی دستگاه آنتیاکسیدانی را تقویت میکند، اما ترکیب فعالیت مقاومتی همراه با مصرف پروتئین وی اثربخشی بیشتری دارد
۷۷۷.

اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر تراکم استخوان زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان سینه زنان یائسه تراکم استخوانی فعالیت ورزشی ترکیبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۹۴ تعداد دانلود : ۱۱۰۵
درمان های سرطان سینه مانند شیمی درمانی و هورمون درمانی ممکن است خطر افزایش پوکی استخوان را افزایش دهند. از طرفی به نظر می رسد فعالیت ورزشی آثار مثبتی بر تراکم استخوان داشته باشد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر فعالیت ورزشی ترکیبی بر تراکم استخوانی (BMD) زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه است.29 زن مبتلا به سرطان سینه (31/6 ± 27/58 سال) که جراحی، شیمی درمانی و پرتودرمانی دریافت کرده و تحت هورمون درمانی بودند، به دو گروه تجربی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تجربی 15 هفته فعالیت ورزشی شامل پیاده روی (2 جلسه در هفته) و تمرینات مقاومتی (2 جلسه در هفته و متفاوت از روزهای پیاده روی) داشتند. آزمودنی های گروه کنترل در هیچ برنامه فعالیت ورزشی شرکت نمی-کردند. وزن بدن، شاخص توده بدن (BMI)، VO2peak و تراکم استخوان ران و مهره های کمری در دو گروه، پیش و پس از 15 هفته اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. پس از 15 هفته، بین وزن، BMI و VO2peak در گروه های کنترل و تجربی تفاوت معنی داری مشاهده شد (05/0P<). در گروه تجربی، پس از 15 هفته، وزن بدن و BMI کاهش و VO2peak افزایش یافت، ولی تفاوت معنی داری میان دو گروه در BMD مجموع مهره های کمری (096/0=P، 98/2=F) و استخوان ران (147/0=P، 95/0=F) مشاهده نشد. می توان نتیجه گرفت که 15 هفته فعالیت ورزشی ترکیبی اثر مثبتی بر BMD زنان یائسه مبتلا به سرطان سینه ندارد.
۷۷۸.

تأثیر مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین مونوهیدرات بر عملکرد، توان و کار عضلانی دانشجویان دختر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان کراتین مونوهیدرات اوج گشتاور توده بدون چربی بدن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۴۳ تعداد دانلود : ۹۴۳
هدف این پژوهش تأثیر مصرف مکمل کراتین مونوهیدرات بر عملکرد، توان و کار عضلانی دانشجویان دختر ورزشکار است. بدین منظور، 16 نفر از دانشجویان ورزشکار غیررقابتی به طور هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه کراتین (8=n) و دارونما (8=n) تقسیم شدند. در پیش آزمون، عملکرد عضلات (پنج تکرار در سرعت 60 درجه بر ثانیه و 50 تکرار در سرعت 180 درجه بر ثانیه) طی حداکثر انقباض اختیاری درونگرا با پای برتر، توسط دستگاه ایزوکنتیک اندازه گیری شد. اندازه های تودة بدون چربی، درصد چربی و دور ران نیز آزمودنی ها گرفته شد. سپس، گروه کراتین روزانه 20 گرم کراتین را در چهار وعدة پنج گرمی (ساعت 8، 12، 16، 20) به مدت شش روز مصرف کردند. گروه دارونما مانند پروتکل گروه کراتین عمل کردند، با این تفاوت که به جای کراتین، نشاسته مصرف می کردند. همة اندازه گیری ها در پس آزمون طی زمان مشابهی تکرار شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد اوج گشتاور عضلات خم کنندة زانو در سرعت 60 و 180 درجه بر ثانیه، زمان رسیدن به اوج گشتاور در باز کردن در سرعت 180 درجه بر ثانیه، تعداد تکرار حرکت در اوج گشتاور در خم کردن زانو در سرعت 60 و 180 درجه بر ثانیه توان عضلات بازکننده و خم کنندة زانو در سرعت 60 درجه بر ثانیه، کل کار انجام شده در خم کردن و باز کردن زانو در سرعت 60 درجه بر ثانیه در گروه کراتین، در مقایسه با گروه دارونما افزایشی معنی دار داشته است (05/0P<). بین تودة بدون چربی، درصد چربی و دور ران در گروه کراتین و دارونما تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P<)؛ بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که مصرف کوتاه مدت مکمل کراتین به بهبود عملکرد عضلانی در دختران ورزشکار منجر می شود و تأثیری بر تودة بدون چربی ندارد.
۷۷۹.

مقایسه تأثیر سه نوع برنامه تمرینی قدرتی، سرعتی و استقامتی بر سطوح گلوتاتیون خون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی تمرین با وزنه تمرین سرعتی آنتی اکسیدانت گلوتاتیون خون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹۰۳ تعداد دانلود : ۲۴۴۳
برای بررسی و مقایسه تأثیر سه نوع برنامه تمرینی قدرتی، سرعتی و استقامتی بر گلوتاتیون خون دانشجویان پسر غیرورزشکار، 30 نفر دانشجوی پسر غیرورزشکار (میانگین سن2/5± 8/19 سال) به طور تصادفی در سه گروه 10 نفرة تمرینات سرعتی، قدرتی و استقامتی دسته بندی شدند. اعضای هر گروه بر اساس پروتکل تمرینی خاص خود، به مدت چهار ماه، هفته ای سه جلسه تمرین کردند و عملکرد آنها ارزیابی شد. تمرین گروه قدرتی شامل سه سِت تمرین با وزنه با 12 تا 15 تکرار بیشینه برای 10 حرکت، تمرین گروه سرعتی شامل دوهای سرعت 20 الی 60 متر، عبور سریع از مانع، دو سریع از پله به بالا و تمرین گروه استقامتی شامل سه نوع تمرین فارتلک، تداومی و تناوبی بود که به تناوب در سه جلسه، به مدت چهار ماه اجرا شدند. برای تعیین اثرات تمرینات ورزشی بر غلظت گلوتاتیون، از تمام آزمودنی ها دو نمونه خونی، قبل از شروع تمرین و 72 ساعت بعد از انجام آخرین جلسه تمرینی گرفته شد. به منظور بررسی تفاوت سطح گلوتاتیون در سه گروه، داده ها با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون t همبسته (مقایسه اختلاف های بین غلظت های قبل و بعد از تمرین) تحلیل شدند. نتایج نشان داد برنامه تمرینات قدرتی، سرعتی و استقامتی سبب می شود مقادیر گلوتاتیون خون (001/0=p)، در مقایسه با قبل از تمرین افزایش یابد و این افزایش در هر سه نوع تمرین معنی دار بود. همچنین مقایسه بین-گروهی داده ها نشان داد بین دو گروه سرعتی و استقامتی از نظر میزان افزایش گلوتاتیون تفاوت معنی داری وجود دارد (013/0=p). به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد انواع روش های تمرینات ورزشی (اعم از قدرتی، سرعتی و استقامتی) بر افزایش میزان گلوتاتیون خون مؤثرند و اینکه از بین شیوه های تمرینی رایج، تمرینات استقامتی، در مقایسه با تمرینات دیگر در افزایش میزان گلوتاتیون خون مؤثرترند.
۷۸۰.

مقایسة اثر سه نوع برنامة سرد کردن بر تغییرات سطح لاکتات خون و اجرای بعدی دوندگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ماساژ لاکتات سرد کردن فعال سرد کردن غیرفعال دو 400 متر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹۰ تعداد دانلود : ۶۷۳
یکی از عوامل مهم تأثیرگذار بر عملکرد ورزشکاران، ایجاد تعادل مناسب بین فعالیت بدنی و دورة بازگشت به حالت اولیه است. برای مقایسة اثر سه نوع برنامه سرد کردن بر میزان تغییرات سطح لاکتات خون و اجرای بعدی دوندگان، 10 نفر از دوندگان منتخب سرعت و نیمه استقامت با بهترین رکورد دو 400 متر در این تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها در سه روز مختلف، با فاصلة زمانی 72 ساعت، دو 400 متر را اجرا و پس از آن در یکی از برنامه های 10 دقیقه ای سرد کردن شرکت کردند. این برنامه ها عبارت بودند از: روز اول؛ برنامة فعال شامل دو آهسته با شدت 50 -60% حداکثر ضربان قلب، روز دوم؛ برنامه غیرفعال (نشستن روی زمین)، روز سوم؛ ماساژ پا شامل ماساژ نوازشی و ماساژ حجمی. بلافاصله بعد از سرد کردن، آزمودنی ها دو 400 متر را با شدت حداکثر اجرا کردند. لاکتات خون آزمودنی ها در زمان استراحت، بلافاصله پس از اجرای اول و در دقیقه های پنجم و دهم برنامة سرد کردن اندازه گیری شد. تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر نشان داد در دقیقة پنجم و دهم برنامة سرد کردن فعال، غلظت لاکتات خون، در مقایسه با برنامة غیرفعال (01/0P≤ ) و ماساژ (05/0P≤ ) کاهشی معنی دار می یابد. همچنین اجرای دوم در گروه فعال، نسبت به گروه غیرفعال تفاوتی معنی دار داشت (01/0P≤ ). به نظر می رسد که ده دقیقه برنامة سرد کردن فعال، در مقایسه با برنامة غیرفعال و ماساژ بر کاهش سطح لاکتات خون و بهبود اجرای بعدی دوندگان مؤثرتر است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان