فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۴۲۱.

مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت هوازی و بی هوازی بر تغییرات نسبت IgA به پروتئین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دختران غیرورزشکار آزمون RAST آزمون شاتل ران ایمونوگلوبولین A بزاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۸ تعداد دانلود : ۸۲۹
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه تاثیر یک جلسه فعالیت بی هوازی و هوازی بر تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی دختران غیرورزشکار بود. آزمودنی های تحقیق، 36 دختر غیرورزشکار بودند که به طور تصادفی به سه گروه (فعالیت بی هوازی (12n=) با میانگین سنی 91/1±23 سال، فعالیت هوازی (12n=) با میانگین سنی 45/1± 5/21 سال و گروه کنترل (12n=) با میانگین سنی 09/2±25/23 سال) تقسیم شدند. نمونه های بزاقی، قبل و بلافاصله پس از اجرای آزمون جمع آوری شد. در این تحقیق، به منظور اجرای فعالیت بی هوازی از آزمون RAST و برای فعالیت هوازی از آزمون شاتل ران استفاده شد. گروه کنترل نیز، طی دوره تحقیق، فعالیت ورزشی انجام ندادند. تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس یکطرفه برای تعیین تفاوت بین مقادیر متغیرهای دو گروه، همچنین آزمون t همبسته برای بررسی تغییرات درون گروهی به وسیله نرم افزار 16SPSS انجام گرفت. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین تغییرات نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی سه گروه مورد بررسی تفاوت معناداری وجود ندارد. همچنین، نتایج آزمون t همبسته در گروه های مورد بررسی تغییرات درون گروهی نسبت IgA به پروتئین تام بزاقی را در هیچ یک از گروه ها معنادار نشان نداد. همچنین اثر مخرب فعالیت بدنی بر ایمنی مخاطی مشاهده نشد.
۴۲۴.

تأثیر شش هفته تمرین استقامتی بر سطوح برخی سایتوکاین های ریزمحیط تومور در موش های ماده مبتلا به تومور پستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سرطان پستان تمرین استقامتی اینترلوکین 17 اینترفرون گاما

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۶۱۳ تعداد دانلود : ۷۶۲
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات تمرینات ورزشی بر تعادل سایتوکاینی موش های ماده مبتلا به سرطان پستان است. بدین منظور 20 سر موش بالب سی ماده تصادفی در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند. پس از آشناسازی با محیط و تزریق سلول های سرطانی به همه موش ها، گروه تجربی به مدت شش هفته، پنج روز و با شدت متوسط تمرینات استقامتی را انجام دادند. موش ها روزانه از نظر تغییرات رشد تومور ارزیابی شدند. در پایان موش ها نخاعی شدند و بافت تومور برداشته شده و به سرعت فریز شد و در دمای 70- درجه سلسیوس نگهداری شد. نمونه تومور هموژنیزه شده و سپس با روش الایزا مقادیر سایتوکاین های IL-17 و IFN-g در نمونه ها بررسی شد. از آزمون Tمستقل برای تعیین اختلاف بین گروه ها استفاده شد. کاهش معنادار IL-17 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (03/0 P=). همچنین، سطوح IFN-γ افزایش نشان داد. ولی این افزایش از لحاظ آمار معنادار نبود. کاهش معنادار میزان رشد تومور نیز در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (005/0 P=). از آنجا که IL-17 در رگ زایی، رشد و متاستاز تومور نقش دارد، کاهش سطوح این سایتوکاین که به موازات کاهش حجم تومور است نشان می دهد که تمرین از طریق کاهش سطوح این سایتوکاین موجب کاهش رشد تومور می شود. همچنین افزایش در سطح IFN-γ حاکی از تعدیل سایتوکاینی به وسیله تمرین در ریزمحیط تومور در راستای القای ایمنی سلولی ضد تومور است که نقش حمایتی تمرین در تحریک ایمنی ضد تومور را نشان می دهند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت تمرینات استقامتی نقش مؤثری در بازداری از رشد تومور در سرطان های وابسته به استروژن دارد.
۴۲۵.

مقایسه و توسعه معادلات برآورد عامل آمادگی قلبی – عروقی نسبی در مردان کم تحرک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آمادگی قلبی – عروقی نسبی مردان کم تحرک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۳ تعداد دانلود : ۸۳۰
هدف از پژوهش حاضر مقایسه سه پروتکل تمرینی زیربیشینه کم خطر بر آورد کننده عامل آمادگی قلبی – عروقی نسبی در مردان کم تحرک و توسعه معادلات جدید برای این سه پروتکل است. به همین منظور، 150 نفر از مردان کم تحرک به صورت داوطلبانه و به ترتیب با میانگین و انحراف معیار سن، قد، وزن و شاخص توده بدن 15/10 ± 19/45 سال، 62/7 ± 33/172 سانتیمتر، 27/11 ± 86/70 کیلوگرم و 15/3 ± 86/23 کیلوگرم بر مترمربع در این پژوهش شرکت کردند. به منظور برآورد مقادیر آمادگی قلبی – عروقی نسبی، آزمودنی ها 3 آزمون تمرینی زیربیشینه کم خطر شامل 3 دقیقه ای بالک و دو آزمون استاندارد قلبی – عروقی را اجرا کردند. مقادیر به دست آمده از 3 پروتکل منتخب با پروتکل 5 دقیقه ای بالک (پروتکل ملاک) مقایسه شد. تفاوت های روش شناختی میان این پروتکل ها با استفاده از روش آماری بلاند – آلتمن (1986) تجزیه و تحلیل شد. برای توسعه معادلات جدید از رگرسیون چند متغیره استفاده شد. نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر نشان می دهد که در 95 درصد محدوده همگرایی، هیچ یک از 3 پروتکل منتخب همگرایی زیادی با پروتکل ملاک ندارند. این در حالی است که پروتکل 3 دقیقه ای بالک با بیش تخمینی (میانگین و انحراف استاندارد تفاوت ها 16/4 ± 6/7) و دو پروتکل ترکیبی شامل آزمون A و B با کم تخمینی (میانگین و انحراف استاندارد تفاوت ها به ترتیب 9/4 ± 52/12 – و 2/4 ± 64/10-) بسیار زیادی مقادیر آمادگی قلبی – عروقی نسبی آزمودنی ها را نسبت به پروتکل ملاک برآورد می کنند (05/0 P<). از همین رو بر اساس اطلاعات به دست آمده از آزمودنی ها، معادلات جدیدی برای برآورد شاخص آمادگی قلبی – عروقی نسبی توسط 3 پروتکل منتخب توسعه یافت. نتایج این پژوهش نشان داد اگر چه هنجارهای توسعه یافته برای سه پروتکل منتخب اغلب برای برآورد آمادگی قلبی– عروقی نسبی مردان کم تحرک به کار می روند، اما معادلات جدید، ممکن است برآورد مناسب تری را در زیرگروه جمیتی مورد نظر ارائه دهند. هر چند انجام مطالعات و تحقیقات بیشتر در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
۴۲۶.

بررسی تأثیر دو شیوه مصرف ویتامین c بر میزان دامنه حرکتی و قدرت برونگرای عضلات تاکننده آرنج پس از کوفتگی عضلانی تأخیری(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۲ تعداد دانلود : ۷۵۴
به منظور بررسی تاثیر دو شیوه ی مصرف ویتامین C برمیزان دامنه ی حرکتی وقدرت برونگرای عضلات تاکننده ی آرنج پس از کوفتگی تاخیری ،تعداد 37 نفر به ترتیب با میانگین سن،وزن وقد 02/22، 25/85 و58/159 در چهار گروه در تحقیق شرکت کردند. گروه اول ‹9›= n› با صرف 100 میلی گرم ویتامینC ،گروه دوم‹10=n› با مصرف 200 میلی گرم ویتامین C ،گروه سوم 9=n با مصرف دارو نما وگروه چهارم9=n به عنوان گروه کنترل شرکت کردندمصرف ویتامین C گروه هااز یک ساعت قبل از انجام انقباضات برونگرا تا 47 ساعت پس ازآن انجام شد.به منظور ایجاد کوفتگی از آزمودنی ها خواسته شده تا 70 انقباض برونگرا را با دست غیربرتر برروی صندلی مخصوص انجام دهند. مدت زمان هرانقباض 3 ثانیه وبین هرانقباض ،انقباض بعدی ،10 ثانیه استراحت منظور شد.همچنین مدت یک دقیقه استراحت بین هر10 انقباض لحاظ گردید .متغیرهایی که در چهار نوبت ،قبل1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا اندازه گیری شدند عبارتند از:1- میزان دامنه ی حرکتی آرنج 2- حداکثر قدرت برونگرای عضلات تاکننده ی ارنج.اطلاعات به دست آمده با روش آماری تجزیه وتحلیل گردید ونتایج زیر حاصل شد:1- کاهش دامنه ی حرکتی آرنج در کلیه ی گروه ها مشاهده شدوبین تاثیر دوشیوه ی مصرف ویتامین C دارونما برمیزان کاهش دامنه ی حرکتی آرنج قبل 1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا تفاوت معنی داری مشاهده نگردید. 2- حداکثر قدرت برونگرا نیز در کلیه ی گروه ها درطول دوران کوفتگی کاهش نشان دادونیز بین وتاثیر دو شیوه ی مصرف ویتامین قبل،C دارونما برمیزان حداکثر قدرت برونگرای عضلات تا کننده ی آرنج 1،24،48 ساعت پس از انقباضات برونگرا تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
۴۲۷.

اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مولکول چسبان سلولی موشهای ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخصهای التهابی بی تمرینی تمرین سرعتی موشهای ویستار 1ICAM

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱۱ تعداد دانلود : ۹۱۸
هدف از این پژوهش عبارت است از مطالعه اثر تمرین سرعتی و بی تمرینی بر مقادیر sICAM-1، و شاخص التهابی جدید و پیشگویی کننده بیماریهای قلبی- عروقی. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در 2 گروه تجربی (24=n با وزن 7±210 گرم) و کنترل (18=n با وزن 3±211 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه، با مدت و شدت مشخص (بین 85 تا 100 درصد و فراتر از 100 درصد max2VO) اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهای این گروه بی تمرینی را تجربه کردند تا آثار بی تمرینی نیز مطالعه شود. خون گیری پس از 14 ساعت ناشتایی در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام و مقادیر 1sICAM- با استفاده از کیت تجاری الایزای شرکت R&D و با دستگاه Elisa Reader مدل Spectera اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمونهای کولموگروف- اسمیرنوف، اندازه گیریهای مکرر، و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان دادند مقادیر 1sICAM- در 24 جلسه نخست تمرین افزایش یافت که معنادار نبود (079/0 =P). اما با ادامه تمرین تا 36 جلسه، افزایش معناداری در مقادیر 1sICAM- مشاهده شد (004/0 =P). ضمناً، مشخص شد به دلیل توقف تمرینهای سرعتی شدید، مقادیر 1sICAM- کاهش غیرمعناداری یافته است (152/0=P). در حالی که در مقایسه گروه تمرینی و بی تمرینی این تغییرات معنادار بود (024/0=P). به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت، تمرین سرعتی شدید به افزایش معنادار 1sICAM- می انجامد و دستگاه دفاعی بدن طی تمرین تغییر می کند و بدن در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار می گیرد.
۴۲۸.

تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان دوطرفه در فلکشن آرنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین با وزنه قدرت ا نقباض کانسنتریک یکطرفه قدرت انقباض کانسنتریک دوطرفه نقصان دو طرفه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۶۰۹ تعداد دانلود : ۶۶۷
هنگام اعمال قدرت بیشینه، کل نیروهای اعمال شده از طریق عضلات مشابه به طور دوطرفه کمتر از کل نیروهای اعمال شده از طریق همان عضلات به طور یکطرفه است. این پدیده نقصان دوطرفه[1] نام دارد. هدف از این تحقیق، تعیین تأثیر برنامة تمرین قدرتی و سرعتی با وزنه بر قدرت انقباض کانسنتریک یکطرفه، دوطرفه و نقصان در فلکشن آرنج بود. 50 مرد غیرورزشکار با میانگین سنی 1/91 ±21/57 ، وزن 14/31 ±72/22 کیلوگرم و قد 3/31 ±175/61 سانتی متر به طور داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. این آزمودنی ها به طور تصادفی در یک گروه کنترل (10 نفری) و در یکی از چهار گروه تمرین با وزنه (10 نفری) قرار گرفتند که تمرین جلو بازو را به صورت 1) قدرتی یکطرفه، 2) قدرتی دوطرفه، 3) سرعتی یکطرفه یا 4) سرعتی دوطرفه انجام دادند. دو تمرین در هفته به مدت هشت هفته انجام گرفت. گروه قدرتی با شدت 80 تا 100 درصد یک تکرار بیشینه در سه نوبت 1 تا تکراری و گروه سرعتی با شدت 50 تا 80 درصد یک تکرار بیشینه در چهار نوبت 10 تکراری تمرین کردند. گروه کنترل بدون تمرین در جلسات شرکت کردند. قبل و پس از اعمال برنامه های تمرینی، از گروه ها آزمون های قدرت کانسنتریک بیشینة فلکشن آرنج راست (RL1RM)[2] ، آرنج چپ (LL1RM)[3] و جفت آرنج (BL1RM)[4] گرفته شد. تجزیه و تحلیل یافته ها با استفاده از آمار استنباطی MANOVA و آزمون تعقیبی LSD در سطح معناداری 05/0P< نشان داد که بین تمرین قدرتی دوطرفه و یکطرفه، همچنین بین تمرین سرعتی دوطرفه و یکطرفه در متغیرهای قدرت عضلات فلکسور آرنج راست، چپ و جفت تفاوت معناداری وجود ندارد. دو گروه تمرین قدرتی در مقایسه با دو گروه تمرین سرعتی و هر چهار گروه تجربی نیز در مقایسه با گروه کنترل عملکرد بهتری داشتند. گروه های تمرینات دوطرفه در مقایسه با گروه های تمرینات یکطرفه و کنترل در تسهیل نقصان دوطرفه فلکشن آرنج عملکرد بهتری داشتند. بنابراین، برای جبران نقصان دوطرفه در ورزش هایی که با دو دست انجام می گیرد، اجرای تمرینات قدرتی و سرعتی با وزنه به صورت دوطرفه توصیه می شود.
۴۲۹.

مقایسه اثرات 8 هفته تمرین قدرتی و استقامتی بر سطح پلاسمایی ویسفاتین مردان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات قدرتی تمرینات استقامتی ویسفاتین پلاسما مردان میانسال

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۸ تعداد دانلود : ۹۱۳
هدف تحقیق حاضر مقایسه اثرات 8 هفته تمرین قدرتی و استقامتی بر سطح ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال بود. بدین منظور 28 مرد میانسال سالم (سن: 7/4±3/38 سال، قد: 9/5±5/173 سانتی متر و شاخص توده بدن 9/2±9/25 کیلوگرم بر متر مربع میانگین± انحراف معیار) به عنوان آزمودنی انتخاب شدند و به طور تصادفی در سه گروه کنترل (10=n)، گروه تمرینات قدرتی (9=n) و گروه تمرینات استقامتی (9=n) قرار گرفتند. تمرینات قدرتی به مدت 8 هفته با 65 - 80 درصد یک تکرار بیشینه، 8 - 12 تکرار، 2 - 4 نوبت و 3 جلسه در هفته انجام شدند. تمرینات استقامتی نیز به مدت 8 هفته با شدت 65 – 80 درصد ضربان قلب بیشینه، به مدت 20 – 34 دقیقه و 3 جلسه در هفته صورت گرفت. نتایج نشان داد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی موجب کاهش معنی دار درصد چربی (به ترتیب 4/5 و 8/8 درصد)، نسبت دور کمر به لگن (2/2 درصد در هر گروه) و غلظت ویسفاتین پلاسما (به ترتیب 7/19 و 6/29 درصد) شده است (05/0>P). از طرف دیگر حداکثر اکسیژن مصرفی پس از اعمال تمرینات قدرتی و استقامتی افزایش پیدا کرد (به ترتیب 1/13 و 8/15 درصد) که این افزایش نسبت به گروه کنترل نیز معنی دار بود (01/0>P). علاوه بر این، ارتباط مثبت معنی داری بین سطح اولیه ویسفاتین با درصد چربی و سطح تری گلیسرید مشاهده شد (05/0>P). به طور کلی می توان عنوان کرد که 8 هفته تمرینات قدرتی و استقامتی به واسطه کاهش توده چربی موجب کاهش غلظت ویسفاتین پلاسما در مردان میانسال می شوند و تمرینات استقامتی نسبت به تمرینات مقاومتی، تأثیر بیشتری در کاهش سطح ویسفاتین پلاسما دارند.
۴۳۰.

تاثیرات کوتاه مدت و طولالانی مدت سه نوع فعالیت ورزشی سرعتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مالون دی آلدئید نوع فعالیت ورزشی آسیب عضلانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۵ تعداد دانلود : ۸۵۵
با توجه به اینکه عضلات اسکلتی، بافت اصلی درگیر در فعالیت های بدنی اند، بنابراین بررسی تغییرات و آسیب های وارده بر این بافت طی فعالیت های ورزشی گوناگون اهمیت زیادی دارد. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیرات کوتاه مدت (یک جلسه) و طولانی مدت (36 جلسه) فعالیت های ورزشی گوناگون (سرعتی، استقامتی و ترکیبی) بر شاخص های پلاسمایی آسیب عضلانی لاکتات هیدروژناز (LDH) ، کراتین کیناز (CK) و مالون دی آلدوئید (MDA) است. به این منظور 40 سر موش جوان سه ماهه به شکل تصادفی در چهار گروه 10 تایی کنترل، ورزش استقامتی، سرعتی و ترکیبی قرار گرفتند. 24 ساعت پس از اولین و سی و ششمین جلسه تمرینی آزمودنی ها، خونگیری به منظور بررسی تاثیرات کوتاه مدت و طولانی مدت اجرای برنامه های گوناگون ورزشی انجام شد. اندازه گیری شاخص ها با استفاده از کیت های مربوط و به کمک دستگاه اتوآنالایزر انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آنالیز واریانس تکراری (و در صورت لزوم آزمون t مستقل و همبسته)، نشان داد پس از یک جلسه فعالیت، مقادیر CK و LDH (و نه MDA) در بیشتر گروه های تمرینی (نسبت به گروه کنترل) افزایش معنی داری یافت. این افزایش پس از 36 جلسه تمرین بارزتر شد. در کل نتایج این تحقیق نشان داد انجام فعالیت های کوتاه مدت و طولانی مدت ورزشی (هر دو) موجب بروز آسیب های عضلانی می شود و شدت این آسیب ها در گروه فعالیت ورزشی ترکیبی بیش از دو گروه دیگر تمرینی است. همچنین چون شاخص MDA در بیشتر مراحل ارزیابی، بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت، درحالی که شاخص های CK و LDH تفاوت معنی داری داشتند، می توان نتیجه گرفت که پراکسیداسیون چربی، مکانیسم احتمالی راه اندازی آسیب نیست.
۴۳۱.

تاثیر تمرین هوازی رکاب زدن با دست روی برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی زنان میانسال(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۳ تعداد دانلود : ۶۳۵
هدف از انجام این تحقیق تعیین تاثیر یک برنامه تمرینی هوازی رکاب زدن با دست روی برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی زنان میانسال بود. بدین منظور 33 نفر از زنان میانسال دارای ناراحتی پا و کمر و با دامنه سنی 35 تا 55 سال شهرستان اصفهان به صورت داوطلب پرسشنامه انتخاب شدند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی و شاهد تقسیم شدند (19 نفر تجربی و 14 نفر شاهد). سپس یک برنامه تمرین هوازی با دست طراحی و به مدت 8 هفته اجرا گردید. ضربان قلب استراحت، ضربان قلب فعالیت، ضربان قلب پس از فعالیت، فشارخون سیستولی، فشارخون دیاستولی، وزن بدن، درصد چربی بدن و چین پوستی نواحی دو سربازو، سه سربازو، تحت کتف، شکم، فوق خاصره، ران و ساق متغیرهایی بودند که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق از طریق آزمون t نشان داد که تمرین هوازی رکاب زدن با دست بر تعداد ضربان قلب استراحت، تعداد ضربان قلب فعالیت، تعداد ضربان قلب پس از فعالیت و چین پوستی نواحی دو سربازو و شکم تاثیر معنی داری داشت (P?0.05). در حالی که فشارخون سیستولی و دیاستولی، وزن بدن، درصد چربی بدن، چین پوستی نواحی سه سربازو، تحت کتف، فوق خاصره، ران و ساق تغییر معنی داری نداشت (P?0.05). با توجه به تاثیری که تمرین هوازی رکاب زدن با دست بر بهبود برخی از عوامل فیزیولوژیکی و ترکیب بدنی در این تحقیق دارد، می توان چنین نتیجه گیری کرد که انجام تمرینات هوازی و منظم با دست می تواند برخی اثرات مطلوب، مشابه آنچه که در تمرینات هوازی با پا دیده می شود، داشته باشد.
۴۳۲.

تعیین ارتباط سطح فعالیت بدنی با عوامل خطرزای قلبی- کرونری در کارگران میانسال مرد(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۳ تعداد دانلود : ۶۹۵
هدف از تحقیق حاضر بررسی ارتباط سطح فعالیت بدنی با عوامل خطر زای کرونری قلب در کارگران مرد میانسال بود بدین منظور30 آزمودن یبا میانگین سنی 3/53 + 44 سال، قد 5/04 + 170 سانتی متر و وزن 7/41 + 76/63 کیلوگرم از بین کارگران مرد میانسال کارخانه های استان گیلان به صورت غیر تصادفی هدفدار انتخاب شدند برای اجرای تحقیق نخست آزمودنی ها پرسشنامه اندازه گیری سطح فعالیت بدنی (PA) یک را تکمیل کردند سپس وزن قد دور شکم و ران برای تعیین در صد چربی بدن (BF) صورت گرفت همچنین عوامل خطر زای بیماری قلبی کرونری شامل فشار خون سیستولیک (SBP) فشار خون دیاستولیک (DBP) کلسترول تام (TC) لیپوپروتئین کم چگال (LDL) لیپوپروتئین پرچگال (HDL) تری گلیسیرید (TG) نسبت کلسرتول به لیپوپروتئین پرچگال (TC/HDL) و نسبت دور شکم به دور لگن (WHR) نیز تعیین شد برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون استفاده و حداقل سطح معنی داری برای این تحقیق 0/05 تعیی شد نتایج این تحقیق نشان داد بنی PA با % BF ، SBP ، DBP ، WHR ، TG ، HDL ، LDL ، TC رابطه معنی داری مشاهده نشد
۴۳۳.

تاثیر تمرینات مقاومتی دایره ای با ویتامین c بر تغییرات هموسیستئین و پروتئین واکنش دهنده c و عوامل تکروزی تومور آلفا مردان سالم غیر ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مکمل پروتئین واکنش دهنده C هموسیستئین تمرین مقاومتی دایره ای عامل نکروزی تومور آلفا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰۳ تعداد دانلود : ۸۵۹
هدف از انجام این پژوهش، تأثیر تمرینات مقاومتی دایره ای با ویتامین C بر تغییرات هموسیستئین(Hcy)، پروتئین واکنش دهندهC (CRP) و عامل نکروزی تومور آلفا (TNF-α) مردان سالم غیر ورزشکار است. بدین منظور، تعداد 37 مرد سالم غیرورزشکار ( میانگین سن 38/3 ± 12/26 سال، وزن 97/4 ± 46/71 کیلوگرم، قد 35/4± 21/173 سانتی متر و چربی بدن 93/3 ± 77/15 درصد) به صورت تصادفی انتخاب، و به سه گروه، تجربی 1 (گروه تمرین،12 نفر)، تجربی 2 (تمرین- مکمل،13 نفر) و کنترل (12 نفر) تقسیم شدند و برای مدت هشت هفته در برنامه تمرین مقاومتی دایره ای شرکت کردند. سطوح Hcy، CRP و TNF-α نمونه های خونی در دو مرحله (پیش آزمون و پس آزمون) با استفاده از روش های آزمایشگاهی استاندارد ارزیابی شد. غلظت Hcy و TNF-α پلاسما با روش الایزا، CRP با روش نفلومتری و BMI بر اساس نسبت وزن(کیلوگرم) به مجذور قد(متر) اندازه گیری شدند. از آزمون آماری آنالیز واریانس یک طرفه و روش تعقیبی LSD، برای مقایسه گروه ها در سطح معنی داری 05/0P < استفاده گردید. نتایج نشان دادند که Hcy گروه تمرین- مکمل نسبت به دو گروه دیگر به طور معنی داری پایین تر است(04/0p = )، ولیCRP گروه تمرین نسبت به گروه های مکمل و کنترل افزایش معنی داری داشته است(02/0 p =). همچنین شاخص توده بدن دو گروه تجربی نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را نشان داده است(000/0 p =). بنابراین، تمرینات مقاومتی دایره ای با ویتامین C برای تقویت دستگاه دفاعی و ایمنی بدن توصیه شده است که متعاقباً سبب کاهش بیماری های قلبی– عروقی، سکته های مغزی و کاهش آلزایمر در دوران پیری می شوند.
۴۳۴.

مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس تعادل تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی شدت خستگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۵۹۹ تعداد دانلود : ۸۹۱
مولتیپل اسکلروزیس بیماری مزمن پیشروندة سیستم عصبی مرکزی است که با علائم و عوارض ناتوان­کننده همراه است و موجب بروز اختلال­های شدید می­شود و تأثیرات مخرب بر عملکرد روزانه، فعالیت­های شغلی و اجتماعی دارد و مبتلایان به آن احساس خوب بودن عمومی می­کنند. علائم متعدد ام اس تحت تأثیر یکدیگر و درمان های دارویی گوناگون قرار می گیرد. ازاین­رو درمان­های غیردارویی برای کنترل علائم ام اس پیشنهاد می­شود. هدف از این تحقیق مقایسة تمرینات استقامتی و مقاومتی بر شدت خستگی و تعادل زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است. این پژوهش یک مطالعة نیمه­تجربی و از نظر هدف کاربردی است. نمونة آماری تحقیق 20 نفر از زنان مبتلا به ام اس با میانگین سنی 95/6 ± 9/30 سال با سطح پایین و متوسط بیماری EDSS≤ 4 بودند. بیماران به­طور تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (10 بیمار در گروه تمرینات مقاومتی و 10 بیمار در گروه تمرینات استقامتی). دورة تمرین شامل 8 هفته، دو جلسه در هفته (16 جلسه) و هر جلسه شامل سه مرحلة گرم کردن، تمرینات اصلی و سرد کردن بود. از مقیاس FSS و تست کشیدن طرفی دست (به سمت راست و چپ) به­ترتیب برای اندازه­گیری شدت خستگی و تعادل آزمودنی­های دو گروه قبل و بعد از دورة تمرین استفاده شد. نتایج نشان داد تفاوت بین نمرة شدت خستگی و تعادل بیماران مبتلا به ام اس قبل و بعد از دورة تمرین، در هر دو گروه معنادار بود (05/0 P<). اما بین دو گروه تمرین تفاوت معناداری مشاهده نشد (05/0 P>). بنابراین تمرینات مقاومتی و استقامتی می­تواند شدت خستگی و تعادل افراد مبتلا به ام اس را بهبود بخشد. از سوی دیگر، عدم تفاوت معنادار بین نمرة شدت خستگی و تعادل دو گروه بعد از تمرین، حاکی از تأثیر یکسان هر دو نوع تمرین بر بهبود خستگی و تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس است.
۴۳۵.

تاثیر یک دوره فعالیت های هوازی متوسط همراه با مصرف ویتامین E بر فعالیت آنزیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی متوسط مکمل سازی گلوتاتیون پراکسیداز استرس اکسایشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۹ تعداد دانلود : ۲۲۹۶
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر یک دوره فعالیت هوازی متوسط همراه با مصرف ویتامین E بر فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز (GPX) و شاخص های استرس اکسایشی و آسیب عضلانی دانشجویان پسر فعال بود. به این منظور 45 دانشجوی پسر سالم فعال به صورت هدفمند انتخاب شدند و به شکل تصادفی در سه گروه قرار گرفتند؛ گروه تمرین – دارونما (15= n ، وزن 31/5 ?45/69 کیلوگرم، سن 6/1 ?8/23 سال)، گروه تمرین – مکمل (15= n، وزن 56/4 ?21/72 کیلوگرم، سن 3/2 ?4/22 سال) و گروه کنترل – دارونما (15= n ، وزن 86/6 ?74/68 کیلوگرم، سن 8/1 ?9/22 سال). آزمودنی ها به مدت 8 هفته تحت یک برنامه تمرین هوازی با شدت 65-60 درصد حداکثر ضربان قلب همراه با مصرف ویتامین E قرار گرفتند. برای اندازه گیری متغیرهای وابسته، نمونه خونی آزمودنی ها 24 ساعت قبل از اولین جلسه تمرین و 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین در وضعیت استراحتی جمع آوری شد. نتایج آزمون آنالیز واریانس نشان داد که مقادیر GPX، MAD، CP و VO2max پس آزمون گروه تمرین – مکمل در مقایسه با پیش آزمون تفاوت معنی داری داشته است.
۴۳۶.

روایی و پایایی روش های مقاومت بیوالکتریکی و لایه پوستی با روشن وزن سنجی زیر آب در برآورد درصد چربی بدن زنان تمرین کرده و تمرین نکرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایی پایایی درصد چربی بدن مقاومت بیوالکتریکی چربی زیر پوستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۶ تعداد دانلود : ۸۲۶
هدف مطالعه حاضر تعیین پایایی، روایی ملاکی و روایی هم زمان روش های مقاومت بیوالکتریکی و لایه چربی زیر پوستی(اسکین فولد) با روش وزن سنجی زیرآب، در برآورد درصد چربی زنان ورزشکار و غیرورزشکار بوده است. آزمودنی های این تحقیق شامل تعداد 98 زن ورزشکار با میانگین سن 5/1±4/21 سال، قد 7/4±2/163 سانتی متر، وزن 7/8±4/50 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 4/2±6/21 کیلوگرم بر مترمربع و تعداد 91 زن غیرورزشکار با میانگین سن 9/1±6/20 سال، قد 4/5±9/160 سانتی متر، وزن 4/9±3/56 کیلوگرم و شاخص توده بدنی 1/3±6/21 کیلوگرم بر مترمربع، بدون دارا بودن سابقه بیماری های قلبی ریوی بودند. درصد چربی بدن با روش مقاومت بیوالکتریکی و لایه چربی زیر پوستی اندازه گیری شد. روش وزن سنجی زیرآب نیز به عنوان روش معیار برای تعیین درصد چربی بدن استفاده شد. ضریب درون طبقه ای(ICC) برای تعیین پایایی، ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t مستقل برای تعیین روایی ملاکی و رگرسیون خطی برای تعیین روایی هم زمان و خطای برآورد استاندارد استفاده شد. میزان پایایی روش لایه چربی زیر پوستی برای زنان ورزشکار در دامنه 991/0 تا 996/0 و برای زنان غیرورزشکار در دامنه 926/0تا 964/0 قرار داشت. همبستگی بین روش مقاومت بیوالکتریکی و روش وزن سنجی زیرآب، در برآورد درصد چربی به ترتیب برای زنان ورزشکار و غیرورزشکار 66/0 و 53/0 بود که بیشتر از میزان همبستگی روش لایه چربی زیر پوستی و معیار در هر دو گروه است. با این وجود، بین میانگین درصد چربی برآورد شده با هردو روش با روش معیار، تفاوت معنی داری وجود داشت (05/0p≤). در پیش بینی درصد چربی بدن، روش مقاومت بیوالکتریکی در مقایسه با روش لایه چربی زیر پوستی از ضریب تعیین و بتای بیشتر و خطای استاندارد برآورد کمتری برخوردار بود (05/0p≤). یافته ها نشان می دهند روش مقاومت بیوالکتریکی دارای روایی ملاکی و هم زمان بالاتری است. بر اساس این مطالعه، به نظر می رسد برای برآورد درصد چربی زنان ورزشکار و غیرورزشکار، روش مقاومت بیوالکتریکی نسبت به روش لایه چربی زیر پوستی مناسب تر است.
۴۳۷.

تأثیر زمان روز بر سوخت و ساز چربی در طی فعالیت بدنی زیر بیشینه و دوره بازیافت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی زمان روز اسید چرب آزاد استریفیه نشده گلیسرول سوخت چربی،سوخت کربوهیدرات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۶ تعداد دانلود : ۸۴۹
هدف تحقیق حاضر، بررسی تأثیر زمان روز بر شاخص های سوخت و ساز چربی در زمان استراحت و در پاسخ به فعالیت بدنی زیر بیشینه و دوره بازیافت (ریکاوری) بوده است. در این پژوهش، تعداد 9 مرد سالم با (میانگین± انحراف معیار ، سن 5 ± 26 سال، وزن 9/5 ± 74 کیلوگرم و قد6/4 ±4/177 سانتی متر) در دو روز مجزا و با فاصله سه روز، دو جلسه دویدن با شدت 65درصد اکسیژن مصرفی اوج را برای مدت 45 دقیقه روی نوارگردان در صبح (ساعت 8) و بعد از ظهر (ساعت 20) اجرا کردند. ضربان قلب در طی دوره فعالیت ثبت شد و سه نمونه خونی سیاهرگی قبل از فعالیت، سریعاً بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه بازیافت غیر فعال گرفته شد. نمونه های خونی برای اندازه گیری اسید چرب آزاد استریفیه نشده (NEFA)، گلیسرول، بتا هیدروکسی بوتیرات، لاکتات و گلوکز تجزیه و تحلیل شدند. مقدار سوخت و ساز چربی و کربوهیدرات برای دوره های 5 دقیقه ای در قبل از فعالیت بدنی، سریعاً بعد از فعالیت و 5 دقیقه آخر دوره بازیافت با استفاده از VCo2 و VO2به دست آمده از گازهای تنفسی محاسبه شد. تجزیه و تحلیل آماری داده ها نشان داد که غلظت گلیسرول و NEFA در هر دو جلسه صبح و بعدازظهر بعد از 45 دقیقه دویدن افزایش معنی داری (05/0P<) داشت و در پایان دوره بازیافت به سطح قبل از ورزش بازگشت. بتا هیدروکسی بوتیرات در طی فعالیت زیر بیشینه، تغییر معنی داری نداشت اما در طی دوره بازیافت دارای افزایش معنی داری بود. بین مقادیر استراحتی تمامی شاخص ها به استثنای NEFA در صبح و بعد از ظهر تفاوت معنی داری مشاهده نشد. غلظت استراحتی NEFA در بعد از ظهر به طور معنی داری (05/0P<) بالاتر از صبح بود. با این حال، زمان روز بر پاسخ شاخص های متابولیکی خون به ورزش تأثیر معنی داری نداشت. میزان سوخت کربوهیدرات به طور معنی داری در 5 دقیقه بعد از ورزش بالاتر از داده های قبل از ورزش بود و همچنین در طی دوره بازیافت، کاهش داشت، در حالی که سوخت چربی در طی ورزش بدون تغییر، و در دوره بازیافت، افزایش نشان داد. تفاوت معنی داری بین سوخت چربی و کربوهیدرات در زمان استراحت و در پاسخ به ورزش در دو جلسه صبح و بعد از ظهر مشاهده نشد. بر اساس یافته های این تحقیق می توان نتیجه گیری کرد که زمان روز بر پاسخ شاخص های سوخت وساز چربی به ورزش زیر بیشینه در مردان تأثیری ندارد و تغییرات این شاخص ها در طی فعالیت زیر بیشینه، وابسته به زمان روز نمی باشد.
۴۳۸.

آثار یک دوره بی تمرینی به دنبال برنامه تمرین هوازی بر شاخص های التهابی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین هوازی بی تمرینی شاخص های التهابی مولکول چسبان بین سلولی IL-1β TNF-α

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۹۵ تعداد دانلود : ۸۶۴
هدف این پژوهش، مطالعه آثار 4 هفته بیتمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی بر شاخصهای التهابی جدید بود. بدین منظور 42 سر موش نر 3 ماهه نژاد ویستار به صورت تصادفی در دو گروه تجربی(تعداد 24 سر موش با وزن 11±202 گرم) و کنترل(تعداد 18 سر موش با وزن 12±201 گرم) قرار گرفتند. برنامه تمرینی ابتدا به مدت 12 هفته و هفتهای 3 جلسه، با شدت (55 تا 85 درصد Vo2max) و مدت تعیین شده اجرا شد. پس از 24 جلسه تمرین، 6 سر موش از آزمودنیهایاین گروه، بیتمرینی را تجربه کردند تا آثار بیتمرینی مطالعه شود. خونگیری پس از 14 ساعت به صورت ناشتا در مراحل مختلف تمرین با شرایط مشابه انجام گرفت و مقادیر sICAM-1 با استفاده از کیت تجاری الایزا شرکت R&D و IL-1β ،TNF-α از کیتهای تجاریالایزا شرکت Koma اندازهگیری شد. دادهها با استفاده از آزمونهای کولموگروف-اسمیرنوف، اندازهگیریهای مکرر و آزمون تعقیبی LSD و آزمون t مستقل تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد مقادیر متغیرهای گروه تمرینی در مراحل مختلف پژوهش کاهش یافته که این کاهش پس از 8 هفته تمرین معنیدار نبوده است به گونهای که sICAM-1 از 80/560±34730 به 01/728±34300 و (122/0=p)، IL-1β نیز از 92/252±2188 به 72/283±2110(072/0=p) و TNF-α از71/55± 1257 به 69/50±1248 پیکوگرم بر میلی لیتر (163/0=p) تغییر یافت. اما با تداوم تمرین، پس از 12 هفته در انتهای پژوهش این تغییرات معنیدار دیده شد به گونهای که sICAM-1 از 01/728±34300به 08/570±33300(000/0=p)، IL-1β از 72/283±2110 به 86/267±1940 (002/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به71/57±1194 پیکوگرم بر میلی لیتر(016/0=p ) تغییر نشان داد. همچنین مشخص شد، اگرچه 4 هفته بی تمرینی به دنبال 8 هفته تمرین هوازی در شاخصهای التهابی تغییر معنیداری ایجاد نکرد[sICAM-1 از 01/728±34300به 82/692±34600(070/0=p)، IL-1β نیز از 72/283±2110 به 35/295±2134 (090/0=p) و TNF-α از 69/50±1248 به79/50±1254 (070/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]، اما آثار بی تمرینی در مقایسه با گروه تمرینی معنیدار دیده شدsICAM-1 [ از82/692±34600 در مقایسه08/570± 33300( 006/0=p)، IL-1β از 35/295±2134 در مقایسه 86/267±1940 (003/0=p ) و TNF-α از 79/50±1254 در مقایسه71/57±1194( 016/0=p) پیکوگرم بر میلی لیتر]. به طور کلی، با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت، 4 هفته بیتمرینی میتواند سازگاریهای مفید و مطلوب ایجاد شده در نتیجه تمرین را از بین برد و بدن را در معرض خطر آسیبهای التهابی آتروژنز قرار دهد.
۴۳۹.

مقایسه اثر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توان قدرت بیشینه تمرین پلایومتریک شتابی تمرین پلایومتریک مقاومتی هایپرتروفی عضلانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی عصبی ـ عضلانی
تعداد بازدید : ۱۵۹۷ تعداد دانلود : ۷۵۳
هدف از این پژوهش، مقایسه تأثیر تمرینات پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی بر عملکرد توان، قدرت و هایپرتروفی عضلانی در مردان فعال بود. 30 مرد فعال (با میانگین سنی 12/1±67/20 سال، قد 69/4±83/174 سانتی متر و وزن 51/7±45/63 کیلوگرم) به صورت دواطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به شکل تصادفی به سه گروه تقسیم شدند و بر حسب میزان فعالیت در هفته و قدرت بیشینه، همسان سازی گردیدند. برنامه تمرینی به مدت چهار هفته و سه جلسه در هفته انجام شد. همچنین، پس آزمون بعد از 48 ساعت از آخرین جلسه تمرین انجام گرفت و اختلاف بین گروه ها توسط آزمون تحلیل عاملی کوواریانس وآزمون تعقیبی محاسبه گردید و اختلاف درون گروهی نیز با استفاده از آزمون تی زوجی تحلیل گشت. یافته ها نشان می دهد که هر سه تمرین پلایومتریک شتابی، پلایومتریک مقاومتی و پلایومتریک معمولی باعث بهبود معنا دار ارتفاع پرش اسکات، پرش عمودی و پرش عمقی، حداکثر و میانگین توان در پرش عمودی، قدرت بیشینه و سطح مقطع عضلات ران نسبت به پیش آزمون شده است. تمرین پلایومتریک مقاومتی نیز منجر به بهبود معنا دار ارتفاع پرش عمقی نسبت به تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک معمولی گردیده است. علاوه بر این، نتایج نشان می دهند که تمرینات پلایومتریک شتابی و پلایومتریک مقاومتی، بهبود معنا داری را در قدرت بیشینه نسبت به تمرین پلایومتریک معمولی ایجاد کرده اند. با توجه به نتایج و درصد تغییرات به نظر می رسد که استفاده از کش در تمرینات پلایومتریک (شتابی و مقاومتی)، مفیدتر از تمرینات پلایومتریک معمولی می باشد. همچنین، تمرین پلایومتریک شتابی، کارایی بیشتری در بهبود توان و قدرت عضلانی نسبت به پلایومتریک مقاومتی و معمولی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان