فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۴۴۸ مورد.
۵۸۱.

اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز، بر ادیپونکتین و مقاومت به انسولین در مردان میانسال غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مقاومت به انسولین ادیپونکتین نی مرخ گلوکز تعداد جلسه فعالیت ورزشی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۳۹۳
بررسی ها حاکی از بهبود مقاومت به انسولین پس از فعالیت بدنی منظم است. با وجود این رابطه، اثر تعداد جلسات تمرین در روز مشخص نیست. هدف این تحقیق بررسی اثر یک یا دو جلسه فعالیت بدنی با شدت و مدت برابر در روز بر مقاومت به انسولین است. 30 مرد می ا نسال غیرفعال داوطلب (با میانگین 26/5±3/6 کیلوگرم بر مترمربع و BMI ، 80 کیلوگرم /4±13/ 174 سانتیمتر، وزن 6 /1±5/ 43 ، قد 3 /6±6/ سن 5 35/46±6 میلی لیتر در کیلوگرم) به صورت تصادفی به گروه کنترل ( 10 نفر)، گروه یکجلسه ( 10 =VO2max نفر) و دوجلسه تمرین در روز ( 10 نفر) تقسیم شدند. برنامه تمرین عبارت بود از 16 هفته، هفته ای پنجروز 2) در روز. شدت تمرین در هفته × دویدن روی نوار گردان، به صورت یک (دقیقه 30 ) یا دوجلسه (دقیقه 15 بود و در هفته شانزدهم به 70 تا 80 درصد رسید. گلوکز، انسولین و HRmax اول 40 تا 50 درصد درحالت پایه و BMI ادیپونکتین خون (ناشتا)، مقاومت به انسولین، آمادگی قلبی- تنفسی، چاقی شکم و پسآزمون اندازه گیری و از آزمون تی جفتی و تحلیل واریانس برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. پس 0/ چاقی شکم ( 05 ،(P< 0/ از 16 هفته تمرین، درمقایسه با گروه کنترل، کاهش معن یدار گلوکز خون ( 05 در دو گروه تجربی مشاهده (P< 0/ و افزایش معنی دار آمادگی قلبی تنفسی ( 05 ،(P< 0/05) BMI ،(P< بود و ادیپونکتین فقط در گروه یکجلسه (P> 0/ شد؛ درحالیکه مقاومت به انسولین فاقد تغییر معن یدار ( 05 براساس یافت ههای تحقیق به نظر م یرسد تقسیم جلسه فعالیت بدنی به .(P< 0/ تمرین افزایش یافته بود ( 05 دوبخش کوتا هتر می تواند نی مرخ گلوکز، آمادگی قلبی- تنفسی و شاخص های چاقی را مانند یکجلسه فعالیت بدنی پیوسته بهبود بخشد. اما ازمنظر افزایش ادیپونکتین و کاهش چاقی شکم، پیوستگی جلس ه فعالیت از اثر بیشتری برخوردار است
۵۸۲.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی هورمونهای منتخب در مردان کم وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول کم وزنی تمرین استقامتی تستوسترون آدیپونکتین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۸۶۷
هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر دوازدههفته تمرین استقامتی بر سطوح سرمی هورمونهای منتخب در مردان کموزن بود. 11 مرد سالم کموزن بهطور تصادفی به دوگروه تمرین استقامتی و کنترل تقسیمبندی شدند. سطوح سرمی آدیپونکتین، کورتیزول و تستوسترون قبل و پس از دوره تمرین اندازهگیری شد. پروتکل تمرین استقامتی شامل دوازدههفته تمرین رکابزدن روی چرخ کارسنج ) 3 جلسه تمرین در هفته، شدت 06 تا 06 درصد ضربان قلب ذخیره، مدت 06 تا 06 دقیقه در هر جلسه( بود. تجزیه و تحلیل دادهها با بهکارگیری نرمافزار آماری SPSS-16 و آزمونهای t همبسته و t مستقل صورت گرفت. سطح معنیداری >6/60 p 10 درمقابل /0±0/ در نظر گرفته شد. تمرین استقامتی اثر معنیداری بر غلظت سرمی آدیپونکتین ) 0 100 نانوگرم بر میلیلیتر( /3±39/ 101 درمقابل 0 /0±01/ 13/9±1/1 میکروگرم بر میلیلیتر( و کورتیزول ) 0 <6/ نداشت ) 60 P 0 نانوگرم بر میلیلیتر( را کاهش /0±1/ 1 در مقابل 1 /0±1/ (، اما غلظت تستوسترون سرم ) 0 =6/ داد ) 630 P( و شاخص VO2max =6/ آزمودنیها نیز افزایش نشان داد ) 661 P(. اجرای تمرین استقامتی به مدت دوازده هفته، احتمالاً به دلیل عدم تغییر درصد چربی بدن، تأثیری بر غلظت آدیپوتکتین سرم مردان کموزن ندارد. به نظر نمیرسد کاهش سطوحِ درگردش تستوسترون به دنبال این دوره تمرین اثرات مضری بر فرایندهای آنابولیک آندروژنیک وابسته به تستوسترون داشته باشد و حتی براساس مطالعات پیشین - میتواند برای سلامت قلبی عروقی مفید هم باشد. بههرحال، سطح آمادگی قلبی تنفسی مردان کم وزن به دنبال دوره تمرین استقامتی بهبود یافت. به نظر نمیرسد تمرین استقامتی تأثیری بر سطوح استراحتی )وضعیت غیرتمرینی( کورتیزول موجود در گردش خون مردان کموزن داشته باشد
۵۸۳.

مقایسه آثار تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهاب عمومی (CRP و فیبرینوژن سرم) زنان چاق جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: CRP تمرین تناوبی تمرین تداومی زنان چاق فیبرینوژن

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۲۲۷ تعداد دانلود : ۸۳۶
هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر تمرینات تداومی و تناوبی بر شاخص های التهابی CRP و فیبرینوژن زنان جوان چاق است. 36 آزمودنی چاق غیرفعال با شاخص توده بدنی بالای 30 انتخاب و به طور تصادفی به 3 گروه 12 نفری تمرینات تناوبی با میانگین و انحراف استانداردهای قد، وزن و سن 8/5 ± 2/163 سانتی متر٬ 8/11 ± 8/86 کیلو گرم و 3/1 ± 7/20 سال و گروه تمرین تداومی 4/6 ± 2/160 سانتی متر ٬ 5/9 ± 8/83 کیلوگرم و 2/2± 1/22 سال و گروه کنترل 1/7 ± 2/166 سانتی متر ٬ 5/10 ± 6/86 کیلو گرم و 4/2 ± 22 سال تقسیم شدند. گروه تمرین تناوبی مسافت 800 متر را به صورت 4 دوی 200 متری با شدت 80 تا 90 درصد ضربان قلب ذخیره و زمان استراحت 1 به 3 آغاز کردند و هر هفته 400 متر به صورت 2 دوی 200 متری به مسافت اولیه افزودند. گروه تمرین تداومی نیز مسافت 800 متر را با شدت 60 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیره شروع کردند و هر هفته 400 متر به مسافت اولیه افزودند. گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. پیش و پس از برنامه تمرین مقادیر CRP و فیبرینوژن اندازه گیری شد. به منظور تعیین تأثیر نوع فعالیت بدنی از روش های آماری t زوجی، تحلیل واریانس یکطرفه و پس آزمون LSD در سطح معنا داری 05/0=α استفاده شد. یافته های درون گروهی نشان داد در گروه تمرین تداومی فیبرینوژن کاهش معنا دار داشته است (005/0=p). بررسی های بین گروهی نیز حاکی از تغییرات معنی دار CRP بین گروه های تداومی و تناوبی (04/0=P) و گروه های تناوبی و کنترل است (001/0=P). همچنین سطوح فیبرینوژن بین گروه های تمرینی تناوبی و کنترل تغییر معنا داری یافته است (006/0=P). به نظر می رسد فعالیت ورزشی به صورت تداومی و تناوبی آثار سودمندی بر سطوح CRP و فیبرینوژن دارد.
۵۸۴.

تأثیر میزان و سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن روی دوچرخه کارسنج(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت بدنی سرعت رکاب زدن زیرایی میزان موسیقی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۰۵۱ تعداد دانلود : ۶۸۱
موسیقی قادر است حرکت بدن طی اجرای فعالیت های بدنی تکرارشونده (مانند دویدن، راه رفتن و تایپ کردن) را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر میزان و همچنین سرعت موسیقی بر سرعت رکاب زدن است. بدین منظور 17 دانشجوی دختر رشته تربیت بدنی با میانگین سن 22/1±33/22 سال، وزن 30/10±23/57 کیلو گرم، شاخص توده بدن 51/3±09/22 کیلوگرم بر متر مربع و قد 63/4±55/160 سانتی متر انتخاب و طی چهار جلسه ارزیابی شدند (هر جلسه شامل دو وهله مشابه و مجزا بود). در جلسه اول آزمودنی ها بدون شنیدن موسیقی روی دوچرخه رکاب زدند. در جلسات دوم، سوم و چهارم آزمون دهنده ها طی رکاب زدن به قطعات موسیقی با میزان های 4/3، 8/6 و 8/7 گوش می دادند. از هر قطعه دو سرعت متفاوت (60 و 100 bpm) ساخته و برای آزمودنی ها پخش شد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ANOVA با اندازه گیری مکرر (در سطح معناداری 01/0) تجزیه و تحلیل شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد میزان موسیقی بر سرعت رکاب زدن تأثیر معناداری ندارد (00/1=P). نتایج نشان داد که بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 60 bpm تفاوت معناداری وجود ندارد (517/0=P)، اما بین شرایط بدون موسیقی و میزان های با سرعت 100bpm این تفاوت معنادار است (001/0=P). از این رو به نظر می رسد قطعات موسیقی با میزان های مختلف (با زیرایی و همزمانی مشابه) تأثیر مشابهی بر سرعت رکاب زدن دارند و موسیقی قادر است سرعت رکاب زدن را هماهنگ و کنترل کند.
۵۸۵.

اثر مصرف مکمل کافئین و افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کافئین استقامت عضلانی ورزش مقاومتی قدرت بیشینه افدرین مردان اندام پرور

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۲۳۳۲ تعداد دانلود : ۹۰۶
هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر مصرف مکمل کافئین، افدرین و ترکیب آنها بر قدرت بیشینه و استقامت عضلانی در مردان اندام پرور بود. 12 مرد اندام پرور (با میانگین سن 42/4 ± 41/24 سال، قد 61/3 ± 83/174 سانتی متر، وزن 05/8 ± 67/75 کیلوگرم) به طور داوطلبانه انتخاب شدند. طرح تحقیق به صورت متقاطع و به گونه ای طراحی شد که آزمودنی ها 7 مرتبه با فاصلة یک هفته از یکدیگر در یکی از هفت حالت کنترل، مکمل افدرین (mg/kg8/0)، مکمل کافئین (mg/kg6)، ترکیب مکمل کافئین و افدرین (mg/kg6 mg/kg + 8/0)، دارونمای 1، دارونمای 2 و دارونمای 3 (پودر نشاسته به صورت کپسول)، قرار بگیرند.در هر جلسه آزمودنی ها به ترتیب آزمون یک تکرار بیشینه (RM1) را برای قدرت بیشینه و آزمون تکرار تا خستگی با 70 درصد را برای استقامت عضلانی در حرکات پرس سینه و پرس پا اجرا کردند. داده ها با استفاده از آزمون کلوموگروف – اسمیرنوف، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی توکی در سطح معناداری 05/0 P< تحلیل شدند. نتایج نشان داد مصرف مکمل افدرین و کافئین موجب افزایش معنادار قدرت پایین تنه (05/0 P<) و استقامت بالاتنه (05/0 P<) شد. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین موجب افزایش معنادار قدرت در استقامت پایین تنه (05/0 P<) شد. همچنین مصرف مکمل افدرین و کافئین تأثیر معناداری بر قدرت بالاتنه و استقامت پایین تنه نداشت. مصرف ترکیب مکمل کافئین و افدرین نیز بر قدرت و استقامت بالاتنه تأثیر معناداری نداشت. می توان گفت مردان اندام پرور بهتر است برای بهبود استقامت بالاتنه از مکمل های افدرین (mg/kg8/0) یا کافئین (mg/kg6) و برای بهبود استقامت پایین تنه از ترکیب افدرین و کافئین استفاده کنند. همچنین برای بهبود قدرت پایین تنه می توانند از هر سه نوع مکمل همزمان استفاده کنند.
۵۸۶.

تاثیر تمرینات هوازی بر شاخص فعالیت اندوتلیال عروق (sICAM-1) و مقاومت به انسولین در زنان کم تحرک مبتلا به دیابت نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی sICAM-1 نیمرخ لیپیدی سرم بیماران دیابتی غیر فعال

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : ۱۲۳۱ تعداد دانلود : ۸۰۸
دیابت و چاقی از فاکتورهای خطرزا در بروز بیماری های قلبی- عروقی هستند. بهبود در عملکرد قلبی- عروقی پس از اجرای فعالیت ورزشی به تغییرات مثبت در ناهنجاری های متابولیکی و فاکتورهای خطرزا در بروز آترواسکلروز، نسبت داده شده است. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات هوازی را بر سطح سرمی مولکول های چسبان سلولی، نیمرخ لیپیدی سرمی و مقاومت انسولینی در زنان میانسالدیابتی غیرفعال، مورد مطالعه قرار داده است. 24 بیمار دیابتی غیرفعال (سنین 48-40 سال) در این پژوهش شرکت کردند و به صورت تصادفی به دو گروه تجربی (12 نفر) و گروه کنترل (12 نفر) تقسیم شدند. نمونه های خونی در حالت ناشتا از همه آزمودنی ها گرفته شد. برنامه تمرین هوازی شامل دویدن هوازی و تمرینات ایروبیک با شدت 80-60 درصد ضربان قلب بیشینه، 3 روز در هفته به مدت 10 هفته بود. خون گیری جهت اندازه گیری سطوح sICAM-1 و نیمرخ لیپیدی سرم (LDL-C ، HDL-C، کلسترول و تری گلیسیرید) پس از 12 ساعت ناشتایی در حالت پایه و در پایان 48 ساعت پس از خاتمه تمرینات انجام شد. غلظت سرمی sICAM-1 در گروه تجربی به میزان 1/16درصد کاهش یافت (01/0=P). سطح انسولین و شاخص مقاومت انسولینی در گروه تجربی افت معناداری داشت (05/0 ≥P). البته تغییرات غلظت سرمی sICAM-1 بین دو گروه نیز معنادار نبود (05/0 <P). تغییرات پلاسمایی تری گلیسرید، کلسترول و HDL-C وLDL-C، پس از تمرینات معنادار گزارش شد. به علاوه، رابطه معناداری بین تغییرات سطح سرمی sICAM-1 با تغییرات وزن، شاخص توده بدنی و HDL-C مشاهده گردید (05/0 ≥P). بنابراین احتمالاً تمرینات هوازی با بهبود مقاومت انسولینی، نیمرخ لیپیدی سرمی و شاخص های جسمانی در کاهش عامل التهاب بین سلولی عروقدر افراد دیابتی موثر است.
۵۸۷.

تأثیر دو نوع برنامة تمرین مقاومتی و استقامتی بر سطوح BDNF و کورتیزول موش های صحرایی نر جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات استقامتی تمرینات مقاومتی BDNF کورتیزول و موش صحرایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۳۲
با افزایش نسبت افراد میانسال در جامعه و به موازات آن اختلال های شناختی و زوال عقلی ناشی از فشارهای زندگی، فعالیت ورزشی، یکی از راه حل های مناسب برای جلوگیری از اختلال در سیستم عصبی مرکزی محسوب می شود، به همین دلیل هدف پژوهش حاضر مقایسة دو نوع فعالیت ورزشی استقامتی و مقاومتی به مدت 8 هفته بر BDNF بود. به این منظور 150 سر موش صحرایی در تمرینات استقامتی (دویدن با سرعت m/min 25 – 10) و تمرینات مقاومتی (بالا بردن وزنه از نردبان مخصوص با شدت 104 تا 126 درصد وزن بدن حیوان) شرکت کردند. نمونه ها در آغاز دورة تمرینی، 24 ساعت پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة چهارم و 24 ساعت، 3 و 5 روز پس از آخرین جلسة تمرین در هفتة هشتم جمع آوری شدند. به-منظور جمع آوری خون سرخرگی، خونگیری مستقیم از بطن چپ انجام گرفت. سپس خون گرفته شده در لوله های آزمایش حاوی آپروتینین ریخته شد و پس از 10 دقیقه قرار گرفتن در محیط آزمایشگاه به کمک سانتریفیوژ، سرم ها جدا شده و بلافاصله در دمای 80- درجة سانتی گراد به منظور انجام آزمایش های بعدی نگهداری شد. از آزمون های آماری کلموگروف – اسمیرنف، آنالیز واریانس مکرر چندعاملی و آنالیز واریانس یک عاملی برای مقایسة میانگین ها و برای بررسی ارتباط بین BDNF و کورتیزول از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. در هفته های چهارم و هشتم BDNF به طور معناداری در گروه مقاومتی افزایش یافت (به-ترتیب 014 /0 = P و 047 /0 = P) ، این افزایش در گروه استقامتی معنادار نبود (05 /0P>).ودرفواصل سه وپنج روز بعداز آخرین جلسه تمرین BDNF درگروه مقاومتی کاهش غیرمعنادارنسبت به گروه کنترل نشان داد (05 /0P>)، ولی در گروه استقامتی نسبت به گروه کنترل افزایش معنادار به دست آمد (به ترتیب 032 /0 = P و 023 /0 = P) . در هفتة هشتم، سه و پنج روز پس از آخرین جلسة تمرین سطوح کورتیزول به طور معناداری در گروه تمرین استقامتی افزایش یافت (به ترتیب 046 /0 = P و 02 /0 = P و 044 /0 = P) . در تمامی مراحل نمونه گیری ارتباط معناداری بین BDNF و کورتیزول مشاهده نشد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد که شدت و مدت اجرای برنامة تمرینی بر میزان سطوح BDNF تأثیر می گذارد و تمرین با شدت متوسط منجر به بالا رفتن سطوح BDNF می شود ولی تمرینات شدید بنا به دلایلی که شاید افزایش سطوح کورتیزول یکی از آنها باشد، افزایش سطوح BDNF را مهار می کند. از طرفی در طول دورة تمرینی، تمرینات مقاومتی نسبت به تمرینات استقامتی موجب افزایش بیشتر سطوح BDNF می شوند.
۵۸۸.

تأثیر یک دوره برنامة تمرینی پیلاتس بر عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کمردرد مزمن تمرینات پیلاتس فتق دیسک لمبوسیاتالژی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی حرکات اصلاحی
تعداد بازدید : ۱۳۹۵ تعداد دانلود : ۷۴۲
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر یک دوره تمرینات پیلاتس بر عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی و مقایسة این روش با پروتکل معمولی درمان بود. به این منظور 34 بیمار فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی به­عنوان نمونه­های این تحقیق انتخاب شدند و به­طور تصادفی در دو گروه تجربی (16 نفر) و کنترل (18 نفر) قرار گرفتند. گروه تجربی برنامة تمرینی پیلاتس را به مدت 4 هفته، هر هفته 3 جلسه و هر جلسه به مدت 60 – 45 دقیقه انجام دادند و گروه کنترل در مدت زمان مشابه، درمان­های رایج را انجام دادند. دامنة حرکتی کمر و ران به­ترتیب به­وسیلة آزمون­های شوبر و بالا آوردن مستقیم از ران (SLR) پاسیو ارزیابی شد. میزان درد از طریق پرسشنامة مک گیل و میزان ناتوانی به­وسیلة پرسشنامة اوسوستری محاسبه شد. برای تجزیه­وتحلیل داده­ها از آزمون t وابسته و t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد که یک دوره تمرینات پیلاتس به افزایش زاویة SLR و دامنة حرکتی کمر و کاهش درد و ناتوانی بیماران منجر می­شود (05/0 p≤). به­نظر می­رسد تمرینات پیلاتس در بهبود عملکرد و درد بیماران فتق دیسکی با علائم لمبوسیاتالژی تأثیر داشته است.
۵۸۹.

تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: PAI-1 تمرینات تناوبی با شدت بالا t-PA

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۴۵۵
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی با شدت بالا (HIIT) بر عوامل فیبرینولیتیک (t-PA، PAI-1 و کمپلکس t-PA/PAI-1) مردان جوان غیرفعال بود. به این منظور، 18 مرد جوان غیرفعال به صورت داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (9n=، سن:41/1±33/24 سال، قد:91/4±22/176 سانتی متر، وزن:59/6±27/72 کیلوگرم) و کنترل (9n=، سن:01/2±27/23 سال، قد:88/6±22/180 سانتی متر، وزن: 23/7±27/76 کیلوگرم) تقسیم شدند. گروه تجربی به مدت شش هفته و سه جلسه در هفته پروتکل تمرینیHIIT را اجرا کردند که هر جلسه شامل چهار تا شش تکرار دویدن با حداکثر سرعت در یک ناحیه 20 متری با 30 ثانیه بازیافت بود. نمونه های خونی یک روز قبل و 48 ساعت بعد از اجرای پروتکل تمرینی، به صورت ناشتا برای تجزیه و تحلیل های آزمایشگاهی جمع آوری شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری t مستقل تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد، به دنبال شش هفته اجرای HIIT، مقادیر استراحتی PAI-1 در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل به طور معنادار 13/35 درصد کاهش (012/0=P) و مقادیر t-PA 69/50 درصد و کمپلکس t-PA/PAI-1 140درصد افزایش یافتند که این تغییرات نسبت به گروه کنترل معنادار نبود (257/0=P و 127/0=P). همچنین، نتایج پژوهش حاضر، افزایش معنادار 8 درصدی VO2max، حجم پلاسما و کاهش معنادار 68/15 درصدی چربی بدن را در گروه تجربی نسبت به گروه کنترل نشان داد. با توجه به نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد اجرای شش هفته HIIT علاوه بر کاهش مؤثر چربی بدن و افزایش آمادگی هوازی، به بهبود نسبی فرایند فیبرینولیز و هموستاز در مردان جوان غیرفعال منجر می شود.
۵۹۰.

تأثیر تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی متوسط بر شاخص های هوازی و بی هوازی در پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخص های بی هوازی برنامه تمرین تناوبی برنامه تمرین تداومی شاخص های هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۳۰ تعداد دانلود : ۲۷۳۳
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر برنامه تمرین تناوبی شدید و تمرین تداومی متوسط بر حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، آستانه تهویه ای (VT) و نقطه جبران تنفسی (RCP)، زمان اجرای دو 3000 متر و همچنین اوج توان تولیدی (PPO) و میانگین توان تولیدی (MPO) بود. بدین منظور، تعداد 24 بازیکن فوتبال دانشگاهی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آنان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی (12 نفر) و گروه تمرین تداومی (12 نفر) تقسیم شدند. هر جلسه تمرینی شامل 10 دقیقه گرم کردن، برنامه تمرین تناوبی (10-6 تکرار دویدن 30 ثانیه ای با شدت تمام و استراحت 4 دقیقه بین هر تکرار) یا برنامه تمرین تداومی (45 دقیقه دویدن با شدت 70 درصد VO2max هر آزمودنی) و 5 دقیقه سرد کردن بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته متوالی اجرا شدند. به دنبال مداخله تمرینی VO2max (6/7 درصد در مقابل 9/8 درصد)، VT (5/4 درصد در مقابل 9/3 درصد) و RCP (2/4 درصد در مقابل 8/3 درصد) افزایش، و زمان اجرای دو 3000 متر (4/4- درصد در مقابل 2/4- درصد) کاهش معنی داری به ترتیب در گروه تمرین تناوبی و گروه تمرین تداومی نشان دادند (05/0 p ≤). تغییرات این متغیرها بین دو گروه، تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند (05/0 p >). همچنین، افزایش PPO (3/8 درصد) و MPO (9/10 درصد) تنها در گروه تمرین تناوبی معنی دار شد (001/0 p ≤). به نظر می رسد که برنامه تناوبی شدید با روش تمرینی حاضر در مقایسه با تمرین تداومی متوسط، باعث سازگاری های مشابهی در آمادگی قلبی- تنفسی و اجرای استقامتی می شود. همچنین، برنامه تناوبی شدید باعث افزایش همزمان در ظرفیت بی هوازی می شود.
۵۹۱.

اثر مصرف کافئین و یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر استرس اکسایشی و آنتی اکسیدان های آنزیمی مردان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراکسیداسیون لیپیدی فعالیت وامانده ساز آنتی اکسیدان های آنزیمی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  4. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۶۹ تعداد دانلود : ۷۳۱
زمینه و هدف: کافئین قادر است به واسطه پراکسیداسیون لیپیدی باعث القای شکل های خاصی از آسیب اکسیداتیو گردد. علی رغم این، کافئین به عنوان یک ماده حافظتی در برابر آسیب سلولی و برخوردار از ظرفیت آنتی اکسیدانی در مقایسه با اثرات پرو اکسیدانی آن مطرح است. هدف این پژوهش بررسی اثرات استفاده از mg/kg 5 کافئین طی یک جلسه فعالیت ورزشی فزاینده بر مالون دی آلدئید به عنوان شاخص استرس اکسایشی و آنزیم های آنتی اکسیدانی شامل گلوتاتیون پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز مردان فعال بود. مواد و روش ها: برای این منظور 10نفر از دانشجویان داوطلب پسر رشته تربیت بدنی بین 22 تا 26 سال انتخاب شدند. آزمون پیش رونده بروس به مدت 2 روز در2 هفته جداگانه با فاصله 5 روز انجام شد وآزمودنی ها در هفته اول به عنوان گروه دارونما (گروه 1)، و در هفته دوم در گروه کافئین با دز mg/kg 5 (گروه 2) در آزمون شرکت کردند. نمونه های خونی پیش آزمون و پس آزمون جمع آوری شد. یافته ها با استفاده از آزمون تی مستقل و جفت شده در سطح 05/0> P با بهره گیری از نرم افزار SPSS.18 و EXCEL 2003 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش: یافته های پژوهش نشان می دهد مصرف 5 میلی گرم کافئین موجب کاهش معنی داری میزان MDA شد(05/0 > P) . از سوی دیگر، فعالیت فزاینده وامانده ساز افزایش معنادار GPX (001/0> P) و تفاوت غیر معنادار SOD را در پی داشت )398/0 ( P=. اختلاف میان دز mg/kg 5 کافیین و دارونما در متغیر SOD معنادار نبود (05/0 < P). نتیجه گیری: به طور کلی به نظر می رسد دز mg/kg 5 کافیین فشار اکسایشی ناشی از فعالیت وامانده ساز را کاهش داده و سیستم آنتی اکسیدانی آنزیمی را به طور موثری بهبود می بخشد.
۵۹۲.

تأثیر تمرین های هوازی بر خلق بیماران سندرم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سندرم روده تحریک پذیر فعالیت بدنی هوازی خلق منفی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی روانشناسی ورزشی آموزش و پژوهش در روانشناسی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۵۰۴ تعداد دانلود : ۷۹۸
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر فعالیت بدنی هوازی بر کاهش خلق منفی (اضطراب و افسردگی) بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر می پردازد. بدین منظور 146 زن بیمار مراجعه کننده به کلینیک گوارشی بیمارستان پیامبران تهران، که تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر دریافت کرده بودند، به صورت نمونه های در دسترس انتخاب و با پرسشنامه 28 سؤالی سلامت عمومی گلدبرگ غربال شدند و 30 نفر که نمره معادل یا بیش از 23 کسب کرده بودند، به صورت تصادفی ساده در دو گروه کنترل و گروه آزمایشی قرار داده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمون تی مستقل و وابسته صورت گرفت. پیش از اعمال متغیر مستقل تفاوت معناداری بین گروه ها مشاهده نشد، اما پس از اعمال متغیر مستقل (فعالیت بدنی ایروبیک) به مدت نه هفته (هفته ای سه جلسه)، میزان علائم جسمانی، اضطراب، و افسردگی آزمودنی های گروه تجربی به طور معناداری کاهش یافت. در نتیجه، فعالیت بدنی هوازی نقش مؤثری در کاهش اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر دارد.
۵۹۳.

ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: EIA ترکیب بدنی نسبت دورکمر به دور باسن (WHR) درصد چربی بدن (BF%) شاخص تودهء بدن (BMI)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲۸ تعداد دانلود : ۲۹۴۱
یکی از روشهای مناسب برای اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک استفاده از روش سریع و غیر تهاجمی آنالیز امپدانس الکتریکی (BIA) است که با دقت بیشتر و هزینه نسبتا کمتری قادر است اطلاعات جامعی از ترکیبات بافتی بدن را در حداقل زمان ارائه نماید. هدف این پژوهش اندازه گیری شاخص های آنتروپومتریک و ارزیابی ترکیب بدنی کارکنان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بوسیله روش BIAو مقایسه آن با نورم های مرجع مربوط به سازمانهای معتبر بین المللی مثل سازمان جهانی بهداشت (WHO) و موسسه ملی قلب، ریه و خون (NHLBI) است. برای این منظور270 نفر (شامل 209 مرد و 61 زن با دامنه سنی 59-23) برای مشارکت در این تحقیق داوطلب شدند. برخی شاخص های ترکیب بدنی آنها ازجمله شاخص توده بدنی (BMI)، درصد چربی بدن (BF%)، نسبت دور کمر به دور لگن (WHR)، توده چربی بدن (MBF)، توده بدون چربی (LBM) و شاخص های دیگر بوسیله روش آنالیز امپدانس الکتریکی تعیین شد. نتایج نشان داد در مردان و زنان به ترتیب میانگین درصد چربی بدن 12/5±38/24 و 11/5±03/33 درصد، شاخص توده بدنی 53/3±36/26 و 69/4±41/26 کیلوگرم برمترمربع ، نسبت دور کمر به دور لگن 06/0±90/0 و 05/0±83/0، توده چربی بدن 35/6±48/19و1/7±88/21 کیلوگرم، توده بدون چربی93/6±12/58 و 51/5±99/42 کیلوگرم بود. ارزیابی متغیرها ثابت کرد حدود 65 درصد مردان و 67 درصد زنان تحت بررسی دارای BMI فراتر از نرمال بعبارتی تیپ بدنی اضافه وزن و چاق می باشند و در شاخص درصد چربی حدود 3/61٪ زنان و 9/79٪ مردان دارای چربی بالاتر از دامنه نرمال، و در شاخص نسبت دور کمر به دور لگن _که از آن به عنوان مهم ترین شاخص خطرزای بیماریهای قلبی عروقی یاد می شود_ حدود9/33 زنان و 2/6 درصد مردان در منطقه خطر بالا قرار دارند.
۵۹۴.

تأثیر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دورة تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دونده های نیمه استقامت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عملکرد استقامتی تیپر دونده های استقامتی کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : ۱۶۹۹
هدف از مطالعه حاضر، تعیین اثر مصرف مکمل کوآنزیم Q10 در دوره تیپر بر برخی شاخص های عملکرد استقامتی دوندگان نیمه استقامتی بود. بدین منظور، 18 دوندة نیمه استقامت مرد تمرین کرده (سن 26/1±21 سال، وزن 7/4±6/65 کیلوگرم، قد 5/2±179 سانتی متر) به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش تحقیق به صورت پیش آزمون ـ پس آزمون با یک گروه کنترل و دو گروه تجربی اجرا شد. آزمودنی ها به دنبال 10 هفته تمرینات ویژه جهت بهبود استقامت هوازی، بی هوازی، آستانة لاکتات، و تحمل لاکتات با شدت 70 تا 95 درصد ضربان قلب بیشینه و تواتر 4 جلسه در هفته (هر جلسه70 تا 90 دقیقه) برای پیش آزمون آماده شدند. سپس، پیش آزمون شامل ضربان قلب استراحتی، زیربیشینه، بیشینه، تست دوی یک مایل، و زمان رسیدن به واماندگی انجام شد (قبل از دورة تیپر) و آزمودنی ها به سه گروه همگن تقسیم شدند: گروه T+Q10 (یک هفته تیپر به همراه 120 میلی گرم کوآنزیم Q10 در روز)، گروه T (یک هفته تیپر به همراه دارونما)، و گروه C (با همان شدت و حجم تمرینات قبلی به همراه دارونما). اعمال تیپرینگ از طریق کاهش تدریجی حجم و افزایش تدریجی شدت تمرینات (تا 135 درصد Vo2max) و با حفظ فرکانس صورت گرفت. پس از اتمام دوره تیپر، همة آزمون هایی که قبل از تیپر انجام شده بود دوباره انجام شد. برای نشان دادن تفاوت های درون گروهی، پس از دورة تیپر، از آزمون T همبسته و برای نشان دادن تفاوت های بین گروهی از آزمون ANOVA استفاده شد. نتایج نشان داد که پس از یک هفته تیپر، ضربان قلب استراحتی و زیربیشینه در دو گروه T و T+Q10 به طور معنی داری کاهش، و رکورد دوی یک مایل و زمان رسیدن به واماندگی به طور معنی داری در دو گروه بهبود یافت (05/0>P)، ولی ضربان قلب بیشینه تغییری نداشت (05/0P>). اما از آنجایی که تفاوت معنی داری در هیچ یک از متغیرها، میان دو گروه T و T+Q10 (پس از یک هفته تیپر) دیده نشد، بنابراین، می توان گفت، در این تحقیق، مصرف کوآنزیم Q10 در دوره تیپر اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، ضربان قلب بیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل نداشته است (05/0P>). همچنین، در گروه C، در هیچ یک از متغیرها، تغییر معنی داری دیده نشد (05/0P>). درنهایت، می توان گفت که یک هفته تیپر به همراه مصرف کوآنزیم Q10 بر عملکرد تأثیری نداشته است. درحالی که تیپر به تنهایی اثر معنی داری بر ضربان قلب استراحتی، ضربان قلب زیربیشینه، زمان رسیدن به واماندگی، و رکورد دوی یک مایل داشت، ضربان قلب بیشینه تحت تأثیر قرار نگرفت.
۵۹۵.

تأثیر فعالیت هوازی حاد بر پاسخ های فیبرینولیز جودوکاران در صبح و عصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت ورزشی ترومبوز تغییرات روزانه tPA PAI-1

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶۴ تعداد دانلود : ۸۶۳
هدف از این تحقیق مقایسه پاسخ های فیبرینولیزی جودوکاران به فعالیت هوازی حاد در صبح و عصر بود. برای این منظور 15 نفر جودوکار با میانگین سنی 37/1 ± 9/24 سال، دو جلسه فعالیت ورزشی زیر بیشینه با شدت 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max) را روی دوچرخه کارسنج و به مدت 30 دقیقه در صبح و عصر و با فاصله حداقل 4 روز از یکدیگر اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری فعالیت فعال کننده پلاسمینوژن بافتی (tPA) و مهارکننده فعال کننده پلاسمینوژن نوع 1(PAI-1) در حالت استراحت، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه جمع آوری شد. فعالیتtPA به دنبال فعالیت ورزشی در هر دو نوبت صبح و عصر افزایش یافت (001/0 ≥P) و بعد از دوره برگشت به حالت اولیه، به مقادیر پایه بازگشت (05/0 <p نسبت به مقادیر پایه). فعالیت tPA تنها در مرحله بلافاصله بعد از فعالیت ورزشی در نوبت عصر بیشتر از نوبت صبح بود (05/0 ≥P). فعالیت PAI-1 در اثر اجرای ورزشی تغییر نکرد (05/0 <p)؛ اما میزان فعالیت آن در هر سه مرحله استراحت، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه در نوبت صبح به طور معنی داری بیشتر از نوبت عصر بود (05/0 ≥P). نتایج مطالعه حاضر نشان داد فعالیت هوازی حاد می تواند باعث فعال سازی دستگاه فیبرینولیز شود. اما این افزایش در طول دوره برگشت به حالت اولیه سریعاً به مقادیر استراحتی افت می کند. بعلاوه، فعالیت خالص دستگاه فیبرینولیز در طول جلسه ورزشی نوبت عصر بیشتر از نوبت صبح بود.
۵۹۶.

بررسی سرعت شوت فوتبال از طریق مقایسه خصوصیات بیومکانیکی مفصل زانو در دو شوت زمینی و هوایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سینماتیک شوت روی پا الکترومایوگرافی سرعت توپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۱۲ تعداد دانلود : ۱۷۶۵
هدف این پژوهش مقایسه دو شوت روی پای زمینی و هوایی از منظر تأثیر پارامترهای بیومکانیکی مفصل زانو بر سرعت شوت است. شش ورزشکار ماهر با میانگین سن: 2/2 ± 16/25 سال، وزن: 6/6 ± 8/70 کیلوگرم و قد: 5/6 ± 173 سانتی متر، آزمودنی های این تحقیق را تشکیل دادند. به­منظور محاسبه پارامترهای سینماتیکی مفصل زانو و سرعت شوت، پنج نشانگر به نقاط آناتومیکی پای ضربه متصل و از حرکت شوت زمینی و هوایی ورزشکاران با دو دوربین کاسیو ( ZR200 ) با سرعت نمونه برداری 240 فریم بر ثانیه تصویر گرفته شد. به­علاوه، در حین اجرای مهارت با استفاده از الکترودهای سطحی و دستگاه ( ME60 0 0 ) متغیرهای الکترومایوگرافی عضلات چهارسر ران نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان دهنده وجود اختلاف معنی­دار بین دو شوت زمینی و هوایی در سرعت توپ بود. همچنین، دو شوت در سرعت زاویه ای باز شدن مفصل زانو نیز با یکدیگر اختلاف داشتند، اما از نظر میزان فعالیت الکتریکی عضلات چهارسر هیچ گونه اختلاف معنی داری بین آن ها دیده نشد (11/0 P = ). عوامل متعددی از جمله توالی حرکتی اندام ها، فعالیت الکتریکی عضلات و دامنه حرکتی مفاصل بر سرعت توپ تأثیرگذارند که در این مقایسه، دو عامل توالی و دامنه حرکتی مفصل زانو مؤثرترین عوامل در بروز اختلاف بین دو شوت بودند.
۵۹۷.

تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین - 1پلاسمای رت های نر چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چاقی تمرین استقامتی التهاب IL-6 نسفاتین -1

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۳۱۶ تعداد دانلود : ۷۷۸
کاهش التهاب بلندمدت در اثر چاقی ناشی از رژیم غذایی پرچرب با تمرین ورزشی مشاهده شده، اما سازوکارهای آن به طور کامل مشخص نشده است. به همین منظور در پژوهش حاضر، تأثیر دوازده هفته تمرین استقامتی بر IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 رت های نر چاق، بررسی شد. 16 سر، رت نر ویستار دو ماهه به مدت 8 هفته با غذای پرچرب تغذیه شدند تا به میانگین وزنی g 30 ± 319 رسیدند. سپس به طور تصادفی به دو گروه 8 تایی (گروه کنترل و گروه تمرین استقامتی دوازده هفته ای) هر جلسه 60 دقیقه با سرعت 25 تا 30 متر در دقیقه، 5 روز در هفته، دویدن روی تردمیل بدون شیب تقسیم شدند و از آب و غذای در دسترس استاندارد استفاده کردند. از روش الایزا برای اندازه گیری متغیرهای بیوشیمیایی IL-6، IL-10 و نسفاتین -1 استفاده شد. نتایج نشان داد که دوازده هفته تمرین استقامتی تفاوت معناداری بین وزن رت ها ایجاد کرد (001/0 = P). IL-6 گروه تمرین به طور معناداری کمتر بود (04/0 = p). نسفاتین -1 گروه تمرین به طور معناداری افزایش یافت (01/0 = P). IL-10 با آنکه در گروه تمرین کمتر بود، از لحاظ آماری معنادار نبود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین استقامتی بلندمدت به افزایش عامل ضدالتهابی نسفاتین -1 منجر شد و احتمالاً نسفاتین -1 در تعادل انرژی بدن نقش دارد که در سطح پلاسما مستقل از تغییرات IL-10 و IL-6 است.
۵۹۸.

تأثیر تمرینات تعادلی اختلالی و غیر اختلالی بر تعادل ایستا و پویای زنان سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سالمند تعادل ایستا تعادل پویا تمرینات تعادلی اختلالی تمرینات تعادلی غیراختلالی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
تعداد بازدید : ۲۶۳۷ تعداد دانلود : ۱۲۶۸
هدف از تحقیق حاضر، مقایسه ی اثربخشی تمرینات تعادلی اختلالی و غیراختلالی بر قابلیت های تعادل ایستا و پویای زنان سالمند بود. برای این کار 38 زن سالمند با دامنه ی سنی 80-65 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و از طریق گمارش تصادفی، به گروه های آزمایشی اختلالی(n= 13)، غیراختلالی(n= 12) و کنترل(n= 13) تقسیم شدند. قبل و پس از دوره ی تمرینی، آزمون ثبات قامتی ایستا و پویا با دستگاه تعادل سنج بایودکس به عمل آمد. روایی و پایایی این دستگاه در مطالعات قبلی و تحقیق حاضر مورد تأیید قرار گرفته است. نتایج نشان داد که تمرین اختلالی بر همه ی شاخص های تعادل ایستا و پویا تأثیر معنادار داشته است(P<0/05). اما در تمرین غیراختلالی فقط در شاخص نوسان میانی - جانبی(ML) هر دو نوع تعادل ایستا و پویا بهبود معنادار مشاهده نشد(P>0/05). همچنین تمرین اختلالی نسبت به تمرین غیراختلالی در شاخص نوسان میانی جانبی دو نوع تعادل ایستا و پویا تأثیر بیشتری داشته است((P<0/05. یافته های تحقیق حاضر، اصل اختصاصی بودن تمرین را مورد تأیید قرار داد. با عنایت به این که تمرینات اختلالی اثربخش تر از تمرینات غیراختلالی تشخیص داده شد، لذا می توان در مداخلات توانبخشی، برنامه های تعادلی مبتنی بر ایجاد اختلال را به منظور افزایش پایداری میانی - جانبی و در نتیجه، کاهش به خطر افتادن سالمندان مد نظر قرار داد.
۵۹۹.

مقایسه تاثیر تمرین استقامتی و مقاومتی بر مقادیر سرمی واسپین و ادیپونکتین در مردان میانسال چاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین مقاومتی تمرین استقامتی مردان چاق واسپین ادیپونکتین

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۱۵۸۴ تعداد دانلود : ۷۸۳
مقدمه: واسپین و آدیپونکتین از جمله ادیپوسایتوکان های پپتیدی مترشحه از بافت چربی هستند که در پاتوژنز چاقی و اختلالات همراه با آن نقش دارند. پژوهش حاضر تاثیر تمرینات استقامتی و مقاومتی را بر سطح سرمی واسپین، آدیپونکتین و شاخص مقاومت به انسولین در مردان چاق کم تحرک مورد مطالعه قرار داده است. مواد و روش ها: بدین منظور 30 مرد چاق غیرفعال در سه گروه استقامتی، مقاومتی و کنترل در 12 هفته برنامه تمرینات مقاومتی (75-50% یک تکرار بیشینه) و استقامتی دویدن (HRmax75-50%)، سه جلسه در هفته شرکت کردند. شاخصهای آنتروپومتریک، سطوح واسپین و آدیپونکتین سرم و HOMA-IR قبل و بعد از اجرای تمرینات اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان داد تغییرات سطح سرمی آدیپونکتین و واسپین در پاسخ به 12 هفته تمرین استقامتی و مقاومتی در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت (002/0=Padiponectin, 001/0=Pvaspin). آزمون t زوجی نشان داد در گروه استقامتی سطوح آدیپونکتین (25/4٪، 002/0=P) افزایش و واسپین سرم (26/16% ،001/0=P) و HOMA-IR (45/5% ،003/0=P) کاهش معنی دار یافتند. کلیه شاخص های جسمانی مورد بررسی نیز تنها پس از اجرای تمرینات استقامتی کاهش معنی دار داشت (05/0>P). همچنین رابطه معنی داری بین تغییرات ادیپونکتین سرم با تغییرات وزن (03/0P=) و تغییرات شاخص توده بدن (05/0P=) در گروه استقامتی مشاهده گردید ولی بین تغییرات غلظت واسپین با هیچ یک از متغیرهای مورد بررسی رابطه معنی داری گزارش نشد (05/0
۶۰۰.

تاثیر چهار هفته تمرین تناوبی شدید(HIT) بر سطوحGH ، IGF-1، IGFBP-3 و کورتیزول سرم زنان تیم ملی بسکتبال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کورتیزول تمرین تناوبی شدید GH زنان تیم ملی بسکتبال IGF-1 IGFBP-3

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : ۲۶۰۹ تعداد دانلود : ۱۲۰۷
تاثیر تمرینات تناوبی شدید (HIT) بر سازگاری های فیزیولوژیکی و سطوح استراحتی هورمون رشد (GH)،IGF-1،IGFBP-3 و کورتیزول در ورزشکاران نخبه هنوز نامشخص است. بنابراین، در مطالعه حاضر تاثیر چهار هفته اجرای HIT بر برخی متغیرهای هورمونی مورد توجه قرار گرفت. 14 نفر از بازیکنان داوطلب تیم ملی زنان بسکتبال ایران (با میانگین سن=24/3 ± 0/23 سال، وزن=50/8 ± 6/63 کیلوگرم و شاخص توده ی بدنی=15/3 ± 8/21 کیلوگرم بر متر مربع)انتخاب و به گونه ی تصادفی به دو گروه تجربی (7n=) و کنترل (7n=) تقسیم شدند. در مراحل پیش و پس از تمرینات نمونه های خون استراحتی در ساعت 8 صبح به صورت ناشتا جمع آوری شد. برنامه تمرین بسکتبال مشابهی توسط هر دو گروه به مدت چهار هفته دنبال شد و گروه تجربی در کنار برنامه ی تمرین بسکتبال، پروتکل دویدن سرعتی بی هوازی (RAST) را به عنوان یک پروتکل HIT، دو جلسه در هفته، اجرا کردند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آنالیز کوواریانس (ANCOVA)، در سطح معناداری 05/0p< و با نرم افزار Spss16، انجام گرفت. نتایج آزمون ANCOVA نشان داد مقادیر GH،IGF-1 وIGFBP-3 در گروه تجربی افزایش معناداری یافت (به ترتیب 012/0,p=013/0,p=015/0p=) و در این گروه کورتیزول تمایل به کاهش داشت (119/0p=). بر اساس یافته های حاضر می توان پیشنهاد کرد، یک برنامه تمرینات تناوبی شدید با دوره های استراحت کوتاه می تواند موجب افزایش سطوح هورمون های آنابولیکی سرم در مدت زمان کوتاه شود و تغییرات هورمونی مشاهده شده، سازگاری های آنابولیکی ناشی از تمرینات را حمایت می کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان